آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

هر کس براى رسیدن به هر هدف و مطلوبى چه مادى باشد و چه معنوى در آغاز به آثار و نتایج آن مطلوب مى‏اندیشد و سپس به نیروى در راه تحقق آن توجه مى‏کند و در صدد تقویت آن نیرو اقدام مى‏نماید.
 پس از آن حالت با عزم و تصمیم به تلاش در جهت رسیدن به آن مى‏پردازد.
 از جمله چیزهایى که در راه تحقق و حصول آن هدف طبیعى است، دقت لازم در تهیّه اسباب و لوازم کافى براى رسیدن به آن است و با انتخاب هدف و تهیه اسباب و لوازم کافى به کوشش و مجاهده مى‏پردازد تا به آن هدف نائل شود.
 از باب مثال اگر انسان به هدف تحصیل علم و دانش یا کسب مال تلاش و کوشش مى‏کند باید از استعداد لازم برخوردار باشد و استعدادش را در راه رسیدن به مطلوب به کار گیرد و آن را بیهوده مصرف نکند و تصمیم جدى بر تحصیل دانش داشته باشد و اسباب لازم یعنى ابزار تحصیل را فراهم کند و سپس با جدیّت به تحصیل علم و کسب دانش یا ثروت اقدام کند.
 انسانى که به خدا ایمان آورده است باید توجه داشته باشد که مهمترین هدف و مطلوب او، وصول به قرب الهى از طریق شناسایى خداى سبحان و ارتباط صمیمانه با اوست.
 زیرا جز او چیزى صلاحیت و ارزش آن را ندارد که هدف و مطلوب انسان قرار گیرد و شایستگى آن را داشته باشد که انسان به عنوان انسان در راه او تلاش و فداکارى نماید از این رو لازم است پس از بیدارى و لزوم حرکت در جهت آن هدف و مطلوب، عزم و تصمیم خود را به کارگیرد و با فراهم کردن اسباب و وسایل مناسب با آن هدف، تلاش‏ها و مجاهدات خود را به گونه‏اى تنظیم کند که آن‏ها وى را به مطلوب برساند و تحقق هدف از آفرینش او را هموار سازد.
 قرآن کریم در این رابطه فرمود: «یا ایّها الّذین آمنوا اتقوا اللّه و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فى سبیله لعلّکم تفلحون؛(1) اى ایمان آورده‏ها تقواى الهى را رعایت کرده و از او پروا کنید (و با توجه به این که او ناظر بر شماست و شما در محضر او هستید از مخالفت با او پرهیز کنید و دستورهاى او را اجرا کنید.
) و براى تقرّب به او وسیله‏اى بجوئید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید».
 در این آیه از مؤمنان خواسته شد تا براى رسیدن به رستگارى و فلاح سه کار را انجام دهد: 1- تقواى الهى را پیشه خود سازد.
 2- براى تقرّب به خدا وسیله‏اى انتخاب کند.
 3- در راه خدا جهاد و تلاش کند.
 یعنى در مرحله اول باید وقایه و سپرى داشته باشد که نگذارد نافرمانى خدا به او برسد، گویا گناه تیرى است که از سوى شیطان متوجه انسان مى‏شود و آدمى با سپر تقوا مانع از اصابت آن تیر به خود مى‏شود.
 زیرا شیطان در کمین است و به تعبیر قرآن (انّه یراکم هو و قبیله من حیث لاترونهم)(2) او و همراهان او شما را مى‏بینند از آن جهت که شما نمى‏بینید، او مى‏بیند و ما او را نمى‏بینیم، باید سپر لازم را در دست داشته باشیم تا از خطر او در امان باشیم.
 ابتغاء وسیله آن چه که در این آیه مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد.
 موضوع انتخاب وسیله است که مؤمنان بعد از تحصیل تقوا باید به آن توجه کنند.
 وسیله در اصل به معناى تقرّب جستن و یا چیزى است که باعث تقرّب به دیگرى از روى رغبت و میل باشد، راغب مى‏گوید: کلمه وسیله به معناى دنبال کردن چیزى با میل است و حقیقت وسیله به سوى خدا، مراعات راه خدا با علم و عبادت و دنبال کردن دستورهاى پسندیده شرع است.
(3) مصادیق وسیله‏ اگر وسیله هر چیزى است که انسان را به خدا نزدیک مى‏کند و مؤمن باید در طلب آن باشد، در روایات مصادیق فراوانى براى آن ذکر شده است که به نمونه‏هایى از آن اشاره مى‏شود: 1- اطاعت خدا و اجراى فرمان‏هاى الهى‏ الف: على علیه السلام در نهج البلاغه در خطبه 110 فرمود: «انّ افضل ما توسّل به المتوسلون الى اللّه سبحانه الایمان به و برسوله» یعنى بهترین چیزى که به وسیله آن مى‏توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست.
 زیرا ریشه اصلى حرکت‏هاى سازنده و مثبت، ایمان است و به تعبیر دیگر: اساس و پایه تمام نیکى‏ها ایمان است و بدون آن هیچ گونه حرکتى به سوى فرایض الهى و واجبات دینى وجود نخواهد داشت، ایمان به خدا انسان را به واجبات الهى وا مى‏دارد و ایمان به معاد انسان را از انجام محرمات الهى باز مى‏دارد.
 ب: جهاد در راه خدا دومین وسیله، جهاد در راه خدا است: «و الجهاد فى سبیله فانه ذروة الاسلام؛جهاد در راه خدا وسیله تقرّب به خداست»زیرا جهاد قلّه رفیع اسلام است.
 ناگفته نماند جهاد در این‏جا معناى وسیعى دارد که علاوه بر جهاد نظامى ،شامل جهاد علمى و تبلیغى و امر به معروف و نهى از منکر و جهاد با نفس و هرگونه تلاش و کوشش مفید و سازنده براى پیشبرد اهداف اسلامى است و با بیان فلسفه جهاد به عنوان قلّه رفیع اسلام، استفاده مى‏شود جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگى آن و وسیله عزّت و سر بلندى جامعه اسلامى است و بدون جهاد، حیات مکتب اسلام تضمین نخواهد شد.
 ج: اخلاص‏ یکى از وسایل تقرّب به خدا کلمه اخلاص و شهادت به یگانگى خداست «و کلمة الاخلاص فانّها الفطرة» و کلمه اخلاص که هماهنگ با فطرت انسانى است یعنى عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مؤمن باید هرگونه شرک و بت‏پرستى را نفى نماید و همه کارها را فقط براى او انجام دهد زیرا انسانى که به سراغ گناهان مى‏رود و یا در برابر غیر خدا سر تسلیم فرود مى‏آورد، چنین انسانى یا تسلیم شیطان شده و یا تسلیم هواى نفس خویشتن گشته است و تسلیم شدن در برابر شیطان یا هواى نفس یا بت، خلاف فطرت انسان است زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد.
 د: برپادارى نماز یکى از وسایل قرب به خدا نماز است که حضرت فرمود: «و اقام الصلوة فانها الملة» برپا داشتن نماز که حقیقت دین است زیرا نماز پایه اصلى دین و ستون خیمه آن است.
 ه: زکات یکى از وسایل تقرّب خدا زکات است «و ایتاء الزکاة فانّها فریضة واجبة» و اداى زکات که فریضه‏اى واجب است یعنى انسانى که بخشى از مال خود را براى هدف الهى جدا کند و آن را در اختیاز نیازمندان جامعه قرار دهد در واقع تعلقش را از آن مال بریده و از این طریق خود را به خدا نزدیک ساخته است.
 و: روزه‏ یکى از وسایل تقرّب به خدا روزه ماه رمضان است «وصوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب» روزه ماه رمضان که سپرى در برابر عقاب و کیفر است، از این که روزه را به عنوان سپر عقاب معرفى کرده است براى آن است که سرچشمه اصلى گناهان وسوسه‏هاى شیطان و از ابزار شیطان، هواى نفس است.
 هنگامى که به وسیله روزه، شهوت در کنترل عقل در آید انسان با این وسیله دفاعى از حملات شیطان محفوظ مى‏ماند.
 در واقع روزه انسان را از جهان بهایم خارج و به سوى فرشتگان مى‏برد و او را به خدا نزدیک مى‏کند.
 ز: حج و عمره‏ حج و عمره نیز از وسیله‏هاى تقرّب به خدا هستند «و حج البیت و اعتماره فانّهما ینفیان الفقر و یرحضان الذنب» و حج و عمره خانه خدا که نابود کننده فقر و شستشو دهنده گناه است.
 در کنار مراسم حج و عمره بازارهایى را جهت مبادلات اقتصادى به وجود آورند و از این طریق بنیه اقتصادى کشورهاى اسلامى را تقویت کنند و فقر را از کشورهاى اسلامى بزدایند.
 و اما تأثیر آن از جهت زدودن گناه براى آن است که حج و عمره تحوّلى در روح و جان انسان ایجاد مى‏کنند که آدمى به بازنگرى اعمال پیشین خود پرداخته و از گناهان خود توبه کند و به گونه‏اى شود که گویا از مادر متولد شده است چنان چه فرمودند: «یخرج من ذنوبه کهیئة یوم ولدته»(4) انسان حاجى از گناهان خود پاک و خارج مى‏شود مانند روزى که از مادر متولد شده است.
 ح: صله رحم‏ صله رحم از اسباب تقرّب به خدا است «و صلة الرحم فانّها مثراة فى المال و منسأة فى الاجل» صله رحم که سبب فزونى مال و تأخیر اجل و سبب طول عمر است.
 تأثیر صله رحم در فزونى مال به خاطر تأثیر برقرارى پیوندهاى خانوادگى در همکارى اقتصادى است و سبب طول عمر بودن آن به این دلیل است که اولاً با صله رحم روابط خانوادگى برقرار و در مشکلات به همدیگر یارى مى‏رسانند و ثانیاً نسبت به هم دعا مى‏کنند و خود دعا سبب طول عمر مى‏شود و ثالثاً با صله رحم، نشاط و شادابى بر خانواده حاکم شده و غم و اندوه را کم مى‏کند و همه این‏ها از اسباب طول عمر است.
 ط: صدقه پنهانى و آشکار یکى از اسباب تقرّب به خدا صدقه پنهانى است «و صدقة السرّ فانها تکفّر الخطیئة و صدقة العلانیة فانّها تدفع میتة السوء» و صدقه پنهانى که کفّاره گناهان است و صدقه آشکار که از مرگ‏هاى بد پیشگیرى مى‏کند.
 یعنى انسانى که به افراد نیازمند و آبرومند خالصانه و با حفظ آبروى افراد نیازمند به صورت پنهانى صدقه مى‏دهد موجب مى‏شود گناهان او پوشیده شود و انسانى به صورت آشکار به منظور تشویق دیگران به کارهاى خیر صدقه مى‏دهد باعث مى‏شود مرگ ناگهانى دفع گردد.
 ى: هر کار خوب‏ یکى از اسباب تقرّب به خدا انجام هر کار خوب به خلق و خدمت به خلق است «و صنایع المعروف فانّها تقى مصارع الهوان» و کارهاى خوب که از لغزش‏ها و شکست‏هاى خفت بار جلوگیرى مى‏کند.
یعنى انسانى که اقدام به هرگونه کارهاى خیر مى‏کند و به اطاعت پرداخته و به خلق خدا خدمت مى‏کند این عمل انسان را هم از شکست در از دست دادن امکانات و هم از شکست در ناحیه آبرو و حیثیت حفظ مى‏کند یعنى کارهاى خیر و خدمت رسانى به مردم و نیازمندان خواه خدمات فردى باشد و خواه خدمات اجتماعى، سبب پیشیگرى از این نوع شکست‏ها مى‏شود.
 2- قرآن‏ یکى از وسایلى که انسان را به خدا نزدیک مى‏کند و سبب شرافت و کرامت و منزلت در پیشگاه خدا مى‏گردد قرآن کریم است امام سجاد(ع) در دعاى 42 صحیفه سجادیه که به عنوان دعاى ختم قرآن خوانده مى‏شود فرمودند: «واجعل القرآن وسیلة لنا الى اشرف منازل الکرامة و سلّماً نعرج فیه الى محلّ السلامة و سبباً نجزى به النجاة فى عرصة القیامة و ذریعة نقدم بها على نعیم دارالمقامة» خدایا قرآن را براى ما وسیله‏اى براى رسیدن به شریف‏ترین منزل‏هاى کرامت قرار ده و نردبانى که با آن به محل سلامت صعود و عروج کنم و سببى که با آن در عرصه قیامت نجات پیدا کنم و وسیله‏اى قرار ده تا با آن بر نعمت خانه اقامه یعنى قیامت قدم بگذارم.
 در این فراز از دعا امام سجاد(ع) ضمن دعا در واقع اشاره مى‏کند به قرآن به عنوان وسیله‏اى که آدمى با استفاده از آن و عمل به محتواى آن بتواند به قرب الهى نائل شده و به مقام واقعى انسانى صعود کند.
 3- امامان معصوم و اهلبیت علیهم‏السلام‏ برخى روایات مصادیق و سیله را امام معصوم(ع) مى‏داند چنان که پیامبر خدا(ص) فرمود: «الائمة من ولد الحسین(ع) من اطاعهم فقد اطاع اللّه و من عصاهم فقد عصى اللّه هم العروة الوثقى و هم الوسیلة الى اللّه تعالى»(5) امامان، از فرزندان امام حسین(ع) هستند، کسانى که آن‏ها را اطاعت کنند خدا را اطاعت کرده‏اند.
 کسانى که آن‏ها را معصیت کنند خدا را نافرمانى کرده‏اند، آنان دستگیره مطمئن هستند و همانان وسیله‏اى براى تقرّب به خدا هستند.
 در تفسیر على بن ابراهیم نیز در تفسیر آیه آمده است: «تقرّبوا الیه بالامام؛(6) با امام به خدا تقرّب بجوئید.
» از این روایات استفاده مى‏شود که توسل به امامان و وسیله قرار دادن آن‏ها براى تقرّب به خدا امرى مشروع است.
 حال بحث است که مقصود از این توسّل چیست؟ به نظر مى‏رسد پیروى از پیامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آن‏ها باعث تقرّب به خدا مى‏شود و به عبارت دیگر: توسّل به ائمه معصومین و وسیله قرار دادن آن‏ها براى نیل به مقاصد دنیوى و اخروى از طریق کتاب و سنت ثابت است و ثانیاً براى وسیله قرار دادن آن‏ها هیچ‏گونه اصالت و استقلالى قائل نشده بلکه تأثیر آن‏ها را متوقف بر اذن و مشیت الهى بدانیم چنان که شفاعت شفیعان در درگاه الهى به اذن و مشیت الهى صورت مى‏گیرد «من ذاالذى یشفع عنده الّا باذنه»(7) کیست که در برابر او جز به اجازه و اذن او شفاعت کند، تأثیرگذارى افرادى که آدمى به آن‏ها متوسّل مى‏شود.
 نیز به اذن الهى انجام مى‏گیرد.
 در قرآن کریم، توسّل به اسماء الهى و صفات او در مقام دعا توصیه شده است «و لله الاسماء الحسنى فادعوه بها»(8) اسماء حسنا ویژه خداوند است پس خداوند را به وسیله آن‏ها به خوانید توسّل به دعاى صالحان که برترین نوع آن توسّل به ساحت پیامبران و اولیاى خاص او است تا براى انسان به درگاه الهى دعا کنند، در قرآن مى‏فرماید: «و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا اللّه و استغفرلهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً»(9) کسانى که بر خویشتن ستم کرده‏اند به سراغ پیامبر مى‏روند و در آن جا هم خود طلب مغفرت و آمرزش کنند و هم پیامبر براى آنان طلب آمرزش کند در این موقع خدا را توبه‏پذیر و مهربان خواهند یافت.
 سؤال و جواب‏ ممکن است گفته شود: توسّل به دعاى صالحان، در صورتى با توحید سازگار است که کسى که به او توسّل مى‏جوییم از حیات و زندگى برخوردار باشد ولى انبیاء و اولیائى که از جهان رخت بربسته‏اند چگونه مى‏شود به آنان توسّل جست؟ در جواب مى‏گوییم: مؤثر بودن توسّل متوقف بر وجود دو شرط مى‏باشد اول آن که انسانى که به او توسّل مى‏جوییم داراى علم و قدرت باشد و دوم آن که متوسّلان با او ارتباط برقرار کنند و در توسّل به ائمه و اولیاء الهى هر دو شرط وجود دارد.
 زیرا حیات برزخى اصول مسلّم قرآن است و قرآن شهداى راه حق را داراى حیات و زندگى معرفى مى‏کند و مى‏فرماید: «ولاتحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتا بل احیاء عند ربّهم یرزقون»(10) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند مردگانند بلکه آنان زندگانند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.
 با توجه به این آیه وقتى شهدا از حیات برزخى برخوردار باشند، مسلّماً پیامبران و اولیاى خاص الهى که بسیارى از آنان نیز شهید شده‏اند از حیات برخوردارند.
 با عنایت به برخوردارى آن‏ها از حیات و زندگى به طور طبیعى داراى شعور و قدرت نیز هستند، پس مى‏توان به آن توسّل پیدا کرد تا آن‏ها در درگاه الهى واسطه قرار گیرند و از خدا بخواهند تا دعاى مؤمنان را اجایت کند.
 4- دوست داشتن پیامبر(ص) و ائمه(ع) مهر ورزیدن و دوست داشتن پیامبر و اهل بیت آن حضرت که قرآن و سنت بر آن تأکید دارد.
 قرآن کریم در این باره فرمود: «قل ان کان آبائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة اتخشون کسادها و مساکن ترضونها احبّ الیکم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبیله فتربصوا حتى یأتى اللّه بامره و اللّه لایهدى القوم الفاسقین»(11) بگو: اى پیامبر اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و بستگان شما و اموالى که بدست آورده‏اید و تجارتى که از کساد آن بیم دارید و مسکن‏هاى مورد علاقه شما در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار این باشید که خداى سبحان عذابش را بر شما نازل کند و خداى متعال قوم فاسق را هدایت نمى‏کند.
 و در ارتباط با خاندان رسالت نیز مى‏بینیم خداى سبحان اجر رسالت پیامبر را محبت اهل بیت قرار داده است و فرمود: «قل لااسألکم علیه اجراً الّا المودة فى القربى»(12) بگو من براى اداى رسالت خدا از شما پاداش نمى‏طلبم جز محبت ورزیدن به بستگان و نزدیکانم.
 اثر محبت پیامبر و اهل بیت(ع) اثر محبت به پیامبر و اهل بیت آن است که محبّت به انسان با کمال و با فضیلت، خود نردبان صعود به سوى کمال است، هرگاه انسان فردى را از صمیم قلب دوست بدارد.
 کوشش مى‏کند خود را با او همگون سازد و آن چه که مایه خرسندى اوست انجام داده و آن چه او را آزار مى‏دهد ترک کند و همین روحیه در آدمى موجب تحوّل شده و پیوسته او را وا مى‏دارد تا راه اطاعت را در پیش گیرد و از گناه پرهیز کند و اگر کسى با زبان اظهار محبت کند ولى عملاً با او مخالفت نماید فاقد محبت واقعى است در شعرى که به امام صادق نسبت داده شده آمده است: تعصى الاله و انت تظهر حبّه‏ هذا لعمرى فى الفعال بدیع‏ لو کان حبّک صادقا لاطعته‏ انّ المحبّ لمن یحبّ مطیع(13) خدا را نافرمانى مى‏کنى و اظهار دوستى مى‏کنى، به جانم سوگند این کار شگفتى است، اگر در ادعاى خود راستگو بودى، او را اطاعت مى‏کردى زیرا دوست و محبّ مطیع محبوب خود مى‏باشد.
 نتیجه‏گیرى‏ آن چه از مباحث مطرح شده در آیه مورد بحث استنتاج مى‏شود آن است که اولاً مؤمنان با توجه به هدف آفرینش خود که همانا تقرّب به خدا و رسیدن به مقام لقاء الهى است باید بدانند رسیدن به این مقام به تدریج براى انسان حاصل مى‏شود و ثانیاً باید بهترین زاد و توشه که تقواى الهى است فراهم نمایند و ثالثاً وسایل کافى و لازم را شناخته و در اختیار گیرند و در این رابطه از راهنمایى‏هاى پیشوایان تقوا بهره‏مند شده و از آن‏ها در راه رسیدن به مطلوب استفاده نمایند از ایمان الهى برخوردار شده و اعمال صالح و شایسته انجام دهند.
 از آموزه‏هاى قرآن براى کسب شرافت و رسیدن به نجات استفاده کنند و در نهایت با توسّل به ائمه معصومین و اولیاء الهى در مقام عمل از آن‏ها تأسى نموده و محبت آن‏ها را در خود تقویت نمایند و از طریق وسیله قرار دادن آن‏ها در دنیا و دعایش به درگاه خدا مستجاب و با شفاعت آن‏ها در قیامت از عذاب الهى مصون بمانند و آن‏ها را نیز به اذن و مشیت الهى این وسیله بودن را اعمال مى‏کنند و با محبت آن‏ها، آنان را الگوى خود قرار داده و آن چه که محبوب آن‏هاست انجام دهند و از گناهان پرهیز کنند که در واقع همه آن با جهاد و تلاش بدست مى‏آید که نتیجه نهایى آن رستگارى در دنیا و آخرت است.
 پى‏نوشت‏ها: 1.
 سوره مائده، آیه 35.
 2. سوره اعراف، آیه 27.
 3. مفردات، ص 561.
 4. بحار، ج 96، ص 26.
 5. نورالثقلین، ج 1، ص 624.
 6. همان،ص 627.
 7. سوره بقره، آیه 255.
8. سوره اعراف، آیه 18.
 9. سوره نساء،آیه 64.
10. سوره آل عمران، آیه 169.
 11 سوره توبه، آیه 24.
 12. سوره شورى، آیه 23.
 13. سفینة البحار، ج 1، ص 199.
 

تبلیغات