آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

از منظر دین مبین اسلام براى رسیدن به هدف، بهرهگیرى از تبلیغات صحیح ضرورت دارد و اصلىترین وظیفه رسول اکرم(ص) و پیامبران الهى نیز همین بوده است که خداوند فرمود: «و ما على الرسول الّا البلاغ المبین؛() و برعهده پیامبر خدا وظیفه‌اى به جز تبلیغ آشکار نیست.
» بدون تردید، براى مردم جهان و بویژه مسلمانان شناختن ابعاد و زوایاى برنامههاى متعالى اسلام و آگاهى از اهداف و انگیزههاى آن ضرورتى انکارناپذیر است تا بتوانند با معرفت کامل به اندیشههاى آسمانى آن آگاه شده و دستوراتش را عمل نمایند.
 البته در مرحله اول تبلیغ دین و بهرهگیرى از روشهاى صحیح آن به عهده انبیاء و امامان معصوم(ع) است امّا در مرحله بعدى این وظیفه بردوش عالمان و متولیان فرهنگى و تبلیغى جامعه قرار گرفته است.
 همچنانکه اگر در گذشته مبلّغان مخلص و فداکار، بار سنگین پیام‌رسانى و آگاه نمودن جامعه را عهده دار نمىشدند امروزه41جمعیت کره زمین مسلمان نبودند.
 بویژه عصرى که در آن قرار گرفته‌ایم به عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات معروف شده است، این وظیفه بر مبلّغان اسلامى از هر زمان دیگر بیشتر و عمیقتر مطرح است و آنان طبق دستور قرآن باید با دقّت لازم به تبلیغ حقایق اسلامى بپردازند.
 خداوند با ابلاغ این مسؤولیت به مبلّغان اسلامى مىفرماید: «فلولانفرمن کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فى الدّین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم؛() چرا از هر فرقه‌اى از اهل ایمان، دسته‌اى کوچ نمىکنند تا در دین آگاهى پیدا کنند و قوم خود را ـ وقتى به سوى آنان بازگشتند بیم دهند ـ باشد که آنان از (کیفر الهى) بترسند.
» با توجه به ضرورت تبلیغ دین و اطلاع رسانى صحیح از منظر قرآن، مبلّغان اسلامى باید این رسالت خطیر را به انجام رسانند.
 البته براى توفیق در این راه اوصاف و ویژگى هایى را باید در خود بوجود آورند تا رسالت تبلیغ مثمرثمر باشد، در اینجا به برخى از ویژگىها و اوصاف ضرورى مبلّغان اسلامى از منظر کلام وحى اشاره مىکنیم.
 و2ـ ایمان و آگاهى مبلّغ موفق کسى است که علم و آگاهى در مورد موضوع تبلیغى خویش داشته و به راه خود ایمان و اعتقاد راسخ داشته باشد زیرا بدون اطلاعات صحیح و اعتقاد جازم چگونه مىتواند دیگران را هدایت کند.
 قرآن در این زمینه به بصیرت و آگاهى کامل رسولخدا(ص) اولین مبلّغ و منادى اسلام اشاره کرده و مىفرماید: «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللّه على بصیرةٍ انا و من اتبعنى؛() اى رسول ما! بگو این است راه من! که با آگاهى و بصیرت کامل، خود و پیروانم را به سوى خدا دعوت مىکنم.
» مبلغ اسلامى علاوه بر دارا بودن اطلاعات لازم باید همواره به علم و آگاهى خود بیفزاید و همانند رسول خدا(ص) دعا کند که: «رب زدنى علماً؛() پروردگارا بر دانشم بیفزاى».
 قرآن در مورد اعتقاد راسخ و یقین کامل مبلغان اسلامى مىفرماید: «یؤمنون باللّه و الیوم الآخر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فى الخیرات و اولئک من الصالحین؛() آنان به خداو روز قیامت ایمان راسخ دارند و به کارهاى نیک دعوت کرده و از کارهاى ناپسند باز می‌دارند و خود نیز عملاً به سوى نیکىها مىشتابند و آنان از انسانهاى صالح و شایستگانند.
» از آیات فوق استفاده مىشود که علم و دانش و اعتقاد و یقین از ضرورىترین اوصاف یک مبلّغ است.
 همچنین عمل به گفتهها، شتاب در نیکىها و صالح و شایسته بودن در میان مردم نیز از دیگر اوصاف مبلّغان مىباشد.
 و4 و5 ـ صبر، قاطعیت و استوارى از منظر قرآن اراده و صلابت و قاطعیت در اجراى فرمان الهى و صبر بر مشکلات و گرفتاریها لازمه وجودى یک مبلّغ دینى است چرا که نداشتن روحیه قوى که ریشه در ایمان و اعتقادات او دارد موجب مىشود وى در مقابل موانع و مشکلات راه، به زانو درآمده و خسته و شکسته و دلسرد گردد.
 به همین جهت قرآن حضرت ابراهیم را به عنوان الگوى مبلّغان راه توحید مطرح کرده و از زبان او مىفرماید: «تاللّه لاکیدنّ اصنامکم؛() به خدا سوگند! حتماً طرح شکستن بتهایتان را خواهم ریخت (و آنان را نابود خواهم کرد).
 مبلّغ متعهد در راه انجام وظیفه تبلیغى خود ناامید و مأیوس نمىشود، او خود را در پناه قدرتى لایزال مىبیند که به هر چیزى قادر و توانا، علیم و سمیع است.
 به این جهت با اراده‌اى پولادین و گامهاى استوار در راه تبلیغ دین حرکت مىکند، سخن او، رفتار او، تصمیمات و طرحهاى او همه و همه با اقتدار و عزّت کامل صورت مىگیرد زیرا او همواره خود را مخاطب این آیه می‌داند: «ولایحزنک قولهم انّ العزّة للّه جمیعاً؛() سخنان آنان (مخالفین) تو را محزون و غمگین نسازد زیرا عزّت و عظمت همه از آن خداست.
» یک مبلّغ اسلامى قاطعیت، امیدوارى و صبر و تحمّل را از رسول گرامى اسلام آموخته و به مرحله اجرا مىگذارد و این آیه را نصب العین خود قرار می‌دهد که: «فاصبرکما صبر اولواالعزم من الرسل؛() همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کرده‌اند تو هم صبر کن!» و 7 و 8 ـ دلسوزى، مهرورزى و حسن خلق همچنانکه حافظ گفته: حسن خلق و اخلاق پسندیده از مطمئنترین راه کارهاى جذب و هدایت بشمار می‌رود: به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر به دام و دانه بگیرند مرغ دانا را قرآن مهمترین راز توفیق پیامبر اسلام(ص) را در امر تبلیغ دین، مهرورزى و حسن خلق آن حضرت می‌داند و مىفرماید: «فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک؛() به جهت رحمت خداوند با مردم مهربان و نرمخو شدى و اگر تند خو و سخت دل بودى قطعاً از اطراف تو پراکنده مىشدند.
» حسن خلق و نرمخویى پیامبر، یارانش را چنان شیفته خود کرده بود که با تمام وجود به او عشق می‌ورزیدند و دشمنان قسم خورده‌اش نیز در اثر این خصلت والاى انسانى تبدیل به دوستان فداکار مىشدند.
 در سوره توبه با اشاره به مهربانى، دلسوزى و مردمدارى پیامبراکرم(ص) مىفرماید: «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علکیم بالمؤمنین رؤف رحیم؛() براى شما پیامبرى از جنس خودتان آمد که بر او دشوار است که شما در رنج و زحمت بیفتید.
 به هدایت شما حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.
» آرى، مهربانى، شفقت و ابراز محبت در عرصه تبلیغ در جذب دلها، اثرى ماندگار، عمیق و ریشه دار دارد، مولوى مىگوید: از محبت خارها گل مىشود از محبت سرکهها مل مىشود از محبت نار نورى مىشود از محبت دیو حورى مىشود از محبت مرده زنده مىکنند از محبت شاه بنده مىکنند و 10 ـ آمر به معروف و ناهى از منکر خداوند متعال مبلّغان دینى را در ردیف آمران به معروف و ناهیان از منکر قلمداد کرده و یکى از وظائف آنان را عمل به این دو اصل حیاتى اعلام مىکند چرا که امر به معروف و نهى از منکر از مهمترین ابعاد تبلیغ دینى از منظر قرآن است.
() خداوند متعال این وظیفه مبلّغان مسلمان را اینگونه یادآور مىشود: «ولتکن منکم امّة یدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم الفلحون؛() و باید از میان شما، گروهى (مردم را) به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى باز دارند و آنان همان رستگارانند.
» البته در اجراى این دو اصل توسط مبلّغان اسلامى تردید نیست آنچه مسلّم است اخلاص و عامل بودن به گفتههاى خویش است.
 براى توضیح این سخن و درجه اثرگذارى امر تبلیغ در وادى امر به معروف و نهى از منکر، به سخنى از استاد شهید مطهرى اشاره مىکنیم، ایشان مىنویسد: از شرائط مفید بودن امر به معروف و نهى از منکر این است که اصالت داشته باشد یعنى تابع هیچ جریان دیگر نباشد، باید منبع جریانها باشد نه تابع از جریانها، نباید تابع شخص یا صنف یا یک جریان خاص سیاسى بوده باشد، نباید تابع و در خدمت شخص باشد و لو یک شخصیت روحانى، نباید در خدمت صنف و حزب باشد فرق است میان اینکه روحانیون( و مبلّغان مذهبى) در خدمت دین باشند و یا دین و اصول مقدّس دین مثل امر به معروف در خدمت آنها باشد.
 هرگاه واقعاً روحانیون و مؤمنین در خدمت دین قرار گرفتند آن وقت سرافرازى دین است ولى هر وقت دین در خدمت عمّامه به سر و عرقچین به سر قرار گرفت آن وقت منتهاى بدبختى، ذلّت و بیچارگى دین است.
 پس باید خود را براى دین خالص کرد و دین را هدف نهایى قرار داد نه اینکه دین را براى هدف دیگر ولو به قصد قربت خواست.
() و 12ـ توجه به عقلانیت و فطرت انسان از خطرناکترین آفات تبلیغ دینى مقابل قرار دادن برنامههاى دین با فطرت و عقل و خواستههاى معقول افراد است.
 چرا که دین اسلام بر اساس فطرت بشر و عقل سالم انسانهاست همانگونه که قرآن با اشاره به این نکته مىفرماید: «فاقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت اللّه التى فطر النّاس علیها لاتبدیل لخلق اللّه ذلک الدین القیّم و لکنّ اکثر الناس لایعلمون؛() پس روى خود را متوجه آئین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند انسانها را بر طبق آن آفریده و دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمی‌دانند.
» اگر مبلّغان دینى به طور ناخودآگاه و از روى عدم اطلاع دستورات و برنامههاى دینى را در مقابل دستورات عقل و خواستههاى فطرى بشر قرار دهند و مخاطبین آنان چنین برداشت کنند که دین و فطرت و معنویت و عقل با هم سازگارى ندارد به طور طبیعى از آن فاصله مىگیرند و نه تنها به سوى اهداف مبلّغ گرایش پیدا نمىکنند بلکه ممکن است براى همیشه از دین و مبلّغان دینى گریزان شوند.
 استاد شهید مطهرى مىنویسد: «یکى از مختصات دین اسلام این است که همه تمایلات فطرى انسان را در نظر گرفته، معنى فطرى بودن قوانین اسلامى هماهنگى آن قوانین و عدم ضدیت آنهابا فطریات بشر است.
 یعنى اسلام گذشته از اینکه از نظر ایمان و پرستش خدا، پرورش دهنده یک احساس فطرى است، از نظر قوانین و مقررات نیز با فطرت و طبیعت و احتیاجات واقعى بشر هماهنگ است.
 بعضى از مقدّس مآبان و مدعیان تبلیغ دین به نام دین با همه چیز به جنگ بر مىخیزند، شعارشان این است: اگر مىخواهى دین داشته باشى به همه چیز پشت پابزن، گرد مال و ثروت نگرد، ترک حِشمَت و مقام کن، زن و فرزند را رها کن، از علم بگریز که حجاب اکبر است و مایه گمراهى است، شاد مباش و شادى نکن، از خلق بگریز و به انزوا پناه ببر، بنابراین اگر کسى بخواهد به غریزه دینى خود پاسخ مثبت دهد باید با همه چیز در حال جنگ باشد.
 بدیهى است وقتى که مفهوم زهد، ترک وسائل معاش و ترک موقعیت اجتماعى و انزوا و اعراض از انسانهاى دیگر باشد، وقتى که غریزه جنسى پلید شناخته شود و منزهترین افراد کسى باشد که در همه عمرمجرد زیسته است، وقتى که علم دشمن دین معرفى مىشود مسلماً مردم به دین بدبین خواهند شد.
 بنابراین مبلّغان دینى وظیفه دارند موضوعات و برنامههاى دینى را با عقل و فطریات مردم هماهنگ سازند، در اصلاح محیط بکوشند و هرگز به نام دین با فطریات مردم مبارزه نکنند، در آن صورت تبلیغات دینى مؤثر واقع شده و تمام اقشار جامعه به سوى دین خواهند آمد.
 توجه نکردن به این آفت مهم تبلیغ، امروز برخى از جوانان را دین گریز کرده است و پرسشهاى زیادیر را در ذهن افراد به وجود آورده است.
 امیدواریم بزرگانى که در رأس امور تبلیغ دین قرار دارند و تصمیمات آنان تأثیر بسزایى در اعتقادات و باورها و عملکرد دینى مردم دارد بتوانند مردم مسلمان را طورى راهنمایى کنند که آنان این پیغام قرآنى را که دین و فطرت و عقل با هم سازگارند، مکمّل همدیگرند، دریابند و خرافات را از حقیقت و علم را از جهل تشخیص دهند.
 در اینجا به عنوان حسن ختام خاطره‌اى را در همین رابطه از مبلّغ موفق جهان اسلام حضرت حجةالاسلام و المسلمین آقاى فلسفى(ره) نقل مىکنیم: اولین بار که بلندگو به بازار آمد و به مسجد راه یافت افراد مقدّس مآب و خشکه مقدّس از آوردن آن به مسجد وحشت داشتند.
آقاى فلسفى براى اولین بار در مسجد سید عزیزاللّه در بازار تهران با بلندگو سخنرانى کرد ولى برخى افراد کوتاه بین و تنگ نظر به شدت اعتراض کرده و آقاى فلسفى را به باد انتقاد گرفتند ایشان مىگوید: یک شب مجلس عروسى پسر یکى از محترمین بود، در آن مجلس علما، ائمه جماعات و متدینن و سایر اصناف مردم حضور داشتند، یکى از افراد مقدّس مآب از پایین مجلس با صداى بلند گفت:آقاى فلسفى خیلى حرفهاى خوبى می‌زنید امّا متأسفم که این مزمار (نوعى ابزار موسیقى) را به مسجد آوردید چرا با مزمار حرف می‌زنید، عیب شما این است.
 آن موقع بلندگو تازه به مسجد و محافل آمده بود و علما از ترس برخى افراد تنگ نظر نمىتوانستند از آن استفاده کنند من بعد از شنیدن سخن آن آقا به مسؤول پذیرایى گفتم: این بشقاب گز را ببرید خدمت آن آقاى مقدّس مآب.
 تا قدرى میل کند.
 آن آقاى مقدّس گفت:نه آقا من دندانم عاریه است گز لاى دندانم می‌رود و اذیتم مىکند و نمىتوانم غذا بخورم.
 گفتم: چرا دندان عاریه‌اى گذاشته‌اى؟ گفت: براى اینکه دندان ندارم مىخواهم راحت غذا بخورم.
 گفتم: چرا عینک زده‌اید، گفت: بدون عینک نمىتوانم دور را ببینم! در این موقع من تند شدم و گفتم: شما دندان نداشتى دندان عاریه‌اى گذاشتى که بتوانى غذا بخورى نمىتونستى دور را ببینى عینک زدى تا دور را راحت ببینى این کار شما حلال است اما من که صدایم به آخر مجلس نمی‌رسد و میکروفن آورده‌ام که صدایم راحت به مردم برسد کار حرام کرده‌ام؟()  پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ .
 سوره عنکبوت، آیه .18 .
 سوره توبه، آیه .122 .
 سوره یوسف، آیه108 .
 سوره آل عمران، آیه .114 .
 سوره طه، آیه .114 .
 سوره انبیاء، آیه .57 .
 سوره یونس، آیه .65 .
 سوره احقاف، آیه .35 .
 سوره آل عمران، آیه .159 .
 سوره توبه، آیه .128 .
 سوره آل عمران، آیه .104 .
 دست نوشته‌اى از استاد مطهرى، افق حوزه، ش 107، ص6
 سوره روم، آیه .30 .
 امدادهاى غیبى، ص .50 .
 خاطرات و خطرات، على اکبر نیکزاد، سازمان تبلیغات اسلامى، ص .40

تبلیغات