امامان گواهان بر اعمال
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مجموعه مقالات «در آستان امامان، با محوریت «شرح زیارت جامعه کبیره» تقدیم شیفتگان آل پیامبر(ص) مىشد در این مقاله نیز فرازهایى از این زیارت را مورد بحث قرار مىدهیم.
«وشهداء على خلقه» و خداوند شما را به عنوان گواهان بر خلق خود قرار داد. "شهداء" جمع شهید است، این واژه در اصل به معناى حضور توأم با مشاهده همراه با اعلام است، «و هو یدل على علم و حضور و اعلام»(1) در قیامت خداوند گواهان متعددى براى اعمال انسان قرار داده است که هر گونه راه فرارى بر مجرمان بسته مىشود. این شهود عبارتند از:
1- ذات مقدّس ربوبى که عالم به ریز و درشت اعمال انسان و حتى عالم به ضمیر اوست.
«و ما تکون فى شأن و ما تتلوا منه من قرآن و لاتعملون من عمل الّا کنا علیکم شهوداً اذ تفیضون فیه و ما یعزب عن ربّک من مثقال ذرة فى الارض و لا فى السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الّا فى کتاب مبین.»(2) در هیچ حال و کارى نمىباشى و هیچ قسمتى از قرآن را از ناحیه او تلاوت نمىکنى و شما مکلفان هیچ کارى نمىکنید مگر آنکه در همان حالى که بدان مىپردازید ما حاضر و گواه شما هستیم و چیزى باندازه سنگینى ذرّهاى نه در زمین و نه در آسمان از (احاطه ذات و قدرت و علم) پروردگارت پنهان نیست و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر نیست مگر آنکه در کتابى روشن (در لوحى که واقع اشیاء در آن منعکس و در منظر مقرّبان آشکار است) ثبت مىکند.
"یعزب" از ماده عزوب به معناى غیبت و پنهان است.
"ذرّه" به معناى جسم بسیار کوچک است و به همین جهت به مورچههاى ریز نیز ذرّه گفته مىشود.
"کتاب مبین" اشاره به علم وسیع پروردگار است که گاه از آن تعبیر به "لوح محفوظ" مىشود.
از این آیه استفاده مىشود که خداوند برتمام شؤون و حالات پیامبر و بر تلاوت حضرت: تلاوت هر بخشى از قرآن، شاهد وناظر است و نیز تمامى اعمال آدمیان از لحظه آغاز در منظر گواهانى است که از سوى خداوند جهت نظارت بر آنان گماره شدهاند و همه موجودات زمین و آسمان از کوچکترین آنها تا بزرگترین شان در منظر خدا و احاطه علمى او بوده و در کتابى روشن درج شدهاند.
از نامهاى ذات مقدّس ربوبى نام "شهید" است. ابن اثیر مىگوید:
"الشهید هو الّذى لایغیب عنه شىء؛ شهید به معناى کسى است که چیزى از او پنهان نمىماند."(3)
نام شهید به عنوان یکى از اسماء خداوند در قرآن کریم نوزده بار آمده، 8 بار در قرآن «انّ اللّه على کل شىء شهید؛ همانا خداوند بر همه چیز گواه است.»(4)
و 8 بار «و کفى باللّه شهیداً؛ خدا گواهى را بسنده است.»
در آیات و احادیث نام شهید به معناى حضور علمى خداوند در جهان و در میان موجودات آن آمده است و بدین سان روشن مىگردد که خداوند در تمامى موجودات حضور دارد و این به معناى حلول و اتحاد وجودى نیست بلکه به معناى حضور و احاطه علمى است.
شاهد بالاستقلال اعمال بر اساس توحید افعالى فقط خداوند است، دیگر شهود باذن او تحمّل شهادت و ابراز آنرا دارند.
مولى على(ع) فرمود: «انّ اللّه سبحانه عند اضمار کلّ مضمر و قول کلّ قائل و عمل کل عامل؛(5) همانا خداى سبحان نزد نهان کارى هر نهان کنندهاى و گفتار هر گویندهاى و کار هر عاملى است.»
«و کفى باللّه شهیداً»(6)
سرّ این کفایت آن است که او عالم مطلق است.
«هو الّذى خلق السموات و الارض فى ستة ایام ثم استوى على العرش یعلم مایلج فى الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و مایعرج فیها و هو معکم اینما کنتم و اللّه بما تعملون بصیر؛(7) اوست که آسمانها و زمین را در شش روز( یا شش شبانه روز یا شش دوران) آفرید و سپس بر تخت (تسلط و تدبر امور هستى) استیلا یافت، آنچه در زمین فرو مىرود (از آبها، مردگان، گنجها، ریشهها و حیوانات) و آنچه از زمین بیرون مىآید (از فرشتگان، کتب آسمانى، تقدیرات ربوبى، نورکرات، صاعقه و بارانها و آنچه به آسمان بالا مىرود (از فرشتگان، اعمال بندگان و برخى از اجنه و ارواح انسانها) همه را مىداند و هرکجا باشید او با شماست و خدا بر آنچه مىکنید بیناست هیچ چیزى بر ذات مقدسش پوشیده نیست.»
«یوم هم بارزون لا یخفى على اللّه منهم شىء؛(8) روزى که آنها (حاضرین در محشر) ظاهر و آشکارند چیزى از آنها بر خدا پنهان نمىماند.»
«و ان تهجر بالقول فانه یعلم السرّ و اخفى؛(9) و اگر گفتار خود را آشکار کنى(نیازى بدان نیست) زیرا او پنهان و پنهانتر را مىداند»(پنهان گفتگوى نهانى است پنهانتر تصوّر قلبى یا آنچه به قلب هم نیاید).
او نزدیکترین به موجودات جهان هستى و بویژه انسانهاست.
«و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون؛(10) ما به او "محتضر" از شما نزدیکتریم ولى نمىبینید.»
«و نحن اقرب الیه من حبل الورید؛(11) و ما به انسان از رگ گردن نزدیکتریم.»
اینها راز و رمز کفایت شهادت حضرت حق است.
شهادت انبیاء
شاهد دوم: انبیا و بویژه خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفى(ص) است.
«فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید و جئنا بک على هؤلاء شهیداً؛(12) حال آنها چگونه خواهد بود در آن روز که براى هر امّتى گواهى بر اعمالشان مىطلبیم و تو را گواه این امّت قرار خواهیم داد».
در آیه فوق این نکته به صراحت ذکر نشده که گواه هر امّتى پیامبر آنها است ولى قرائن نشان مىدهد که مطلب همین است زیرا پیامبر هر امتى شایستهترین کس است که گواهى بر امت خویش مىدهد.
در آیه شریفه تصریح نشده که منظور از "هؤلاء" دقیقاً کیانند ولذا مفسران دو احتمال ذکر کردهاند بعضى گفتهاند اشاره به امت پیامبر(ص) است که آن حضرت در قیامت شاهد و گواه بر آن خواهد بود، صالحان امّت را معرفى مىکند و مجرمان و تکذیب کنندگان را نیز معرفى خواهد کرد.(13)
ولى بسیارى از مفسران گفتهاند که «هؤلاه» اشاره به جماعت انبیاء است که در جمله قبل به آنها اشاره شده به این ترتیب پیامبر اکرم(ص) گواه گواهان و شاهد شاهدان است.
امامان شاهد
شاهد سوم امامان معصوماند.
«و قل اعملوا فسیرى اللّه عملکم و رسوله و المؤمنون و ستردون الى عالم الغیب و الشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون؛(14) بگو عمل کنید خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مىبینند و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار باز گردانده مىشوید و شما را به آنچه عمل کردید خبر مىدهد.»
مبناى شهادت، تحمّل آن است یعنى دیدن اعمال. در روایات فراوانى از اهلبیت(ع) این باور مطرح شده است که اعمال امت بر امامان عرضه مىگردد، در برخى از آنها استناد به آیه محل بحث شده است در روایتى آمده است شخصى از حضرت امام رضا(ع) خواست که براى من و خانوادهام دعا کنید، فرمود: مگر دعا نمىکنم؟! «و اللّه ان اعمالکم للتعرض علىّ فى کلّ یوم و لیلة؛ به خدا سوگند اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مىشود» راوى گوید: این سخن بر من گران آمد، امام متوجه شد و به من فرمود: «اما تقرأ کتاب اللّه عزّ و جلّ و قل اعملوا....؛آیات کتاب خداوند عزّ و جلّ را نمىخوانى که مىگوید...»آیه محل بحث را براى او خواندند.(15)
در زیارت حضرت ولى عصر(عج) آمده است: «السلام علیک یا عین اللّه فى ارضه؛(16) سلام بر تو که چشم خداوند در خلق هستید.»
در روایتى از حضرت امیرمؤمنان على(ع) مىخوانیم که حضرت فرمود: «انا شاهدکم و حجیج یوم القیامة عنکم؛(17) من گواه اعمال شما بوده و در روز قیامت از شما دفاع مىکنم.»
در دعاى دوم صحیفه سجادیه آمده: «و جعلنا شهداء على من جحد؛خداوند ما را شاهد بر منکران قرار داده است.»
در روایتى دیگر آمده که:
«نحن الشهداء على شیعتنا و شیعتنا شهداء على الناس و بشهادة شیعتنا یجزون و یعاقبون؛(18) ما شاهدان بر شیعه و شیعیان ما شاهدان بر مردماند و به شهادت شیعیان ما جزاء داده و معاقب مىشوند.
شاهد چهارم: فرشتگان
"و جائت کل نفس معها سائق و شهید؛(19) و هر انسانى وارد محشر مىشود در حالى که همراه او سوق دهنده و شاهدى است.»
گرچه در آیه تصرح نشده که این سوق دهنده و شاهد از فرشتگان یا غیر آنها هستند ولى قرائن نشان مىدهد که مناسبترین افراد براى این مأموریت بزرگ، فرشتگان هستند.
"و انّ علیکم لحافظین کراما کاتبین یعلمون ما تفعلون؛(20) و البته بر شما نگهبانانى است، بزرگوارانى نویسنده(از فرشتگان) که (ظاهر و باطن و خلوص و ریا و مراتب کمال و نقص) آنچه را مىکنید مىدانند.»
شاهد پنجم: زمین است
"یومئذٍ تحدّث اخبارها بانّ ربّک اوحى لها؛(21) در آن روز زمین تمام خبرهاى خود را بازگو مىکند چرا که پروردگارت به او وحى کرده است."
در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) رسیده است مقصود از اخبار اینست که:
"اخبارها ان تشهد على کل عبدو امة بما عملوا على ظهرها تقول عمل کذا و کذا یوم کذا فهذا اخبارها؛(22) اعمال هر یک از بندگان اعم از مرد و زن که روى زمین انجام دادهاند خبر مىدهد، مىگوید: فلان شخص در فلان روز فلان کار را انجام داد اینست خبر دادن زمین.»
در احادیث متعددى از مولى على(ع) مىخوانیم:
«صلّوا المساجد فى بقاع مختلفة فانّ کل بقعة تشهد للمصلّى علیها یوم القیامة؛(23) در مساجد در قسمتهاى مختلف نماز بخوانید زیرا هر قطعه زمین در قیامت براى کسى که روى آن نماز خوانده گواهى مىدهد.»
مولوى گوید:
سر از آن رو مىنهم من بر زمین
تا گواه من بود در روز دین
یوم دین که زلزلت زلزالها
این زمین باشد گواه حالها
کو تحدث چهره اخبارها
در سخن آید زمین و خارهها
شاهد ششم: اعضا و جوارح
"یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانو یعملون؛(24) در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنها به اعمالى که مرتکب مىشوند گواهى مىدهند.»
"و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا قالو نطقنا اللّه الّذى انطق کلّ شىء؛(25) آنها به پوستهاى بدن خود مىگویند چرا بر ضدّ ما گواهى دادید؟ جواب مىدهند: همان خدائى که هر موجودى را به نطق درآورده ما را گویا ساخت.»
شاهد هفتم:وجدان
" و شهدوا على انفسهم؛(26) علیه خود شهادت دادند."
این وجدان بیدار چنان زبان به حقیقت گوئى مىگشاید که به وى گفته مىشود که تو خود حسابگر پرونده خود و قاضى آن باش و بگو تا چه کنیم.
"اقرء کتابک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا؛(27) به او گفته مىشود: کتاب (اعمال قلبى و بدنى) خود را بخوان تو خود کافى هستى که امروز حسابرس خود باشى."
شاهد هشتم: زمان
در روایتى آمده است: "ما من یوم یمرّ على ابن آدم الّا قال له ذلک الیوم یابن آدم انا یوم جدید و انا علیک شهید فقل فىّ خیراً و اعمل فىّ خیراً اشهد لک به یوم القیامة فانک لن ترانى بعده ابداً؛(28) روزى بر فرزند آدم نمىگذرد مگر آن روز مىگوید، فرزند آدم! من روز جدیدم و من گواه تو هستم پس گفتار خوب و رفتار خوب در این روز داشته باش تا در روز قیامت برایت شهادت دهم که دیگر مرا نخواهى دید."
شاهد نهم: اعمال تجسم یافته
در روایات اسلامى اعم از احادیثى که از طرق شیعه یا اهل سنت رسیده مسئله تجسّم عمل از مسلمات گرفته شده به گونهاى که مرحوم شیخ بهائى مىگوید:
«تجسّم الاعمال فى النشأة الاخرویة قد و رد فى احادیث متکثرة من طرق المخالف و المؤالف؛(29) تجسم اعمال در جهان دیگر در احادیث زیادى از طریق موافقین و مخالفین نقل شده است.»
«یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضراً و ما عملت من سوء تودّ لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً؛(30) روزى که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر مىبیند و دوست دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده فاصله زمانى زیادى باشد.».
«و وجدوا ما عملوا حاضراً ولایظلم ربّک احدا؛(31) و همه اعمال خود را حاضر مىبیند و پروردگارت به احدى ظلم نمىکند.»
«یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّة شراً یره؛(32) در آن روز مردم به صورت گروههاى مختلف از قبرها خارج مىشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود پس هر کس به اندازه سنگینى ذرّهاى کار خیر انجام داده آنرا مىبیند و هر کس به اندازه ذرّهاى کار بد کرده آنرا مىبیند.»
آیات و روایات در زمینه تجسّم اعمال فراوان است به همین مقدار بسنده مىکنیم.(33)
اینها برخى از گواهان اعمال در قیامتاند که به بهانه گواه بودن امامان تقدیم شد و الحمد لله.
پىنوشتها:
1. معجم مقائیس اللّغة ، ج 3، ص 231.
2. سوره یونس، آیه 61.
3. النهایة، ج 2، ص 513.
4. سوره مائده، آیه 117؛ سوره حج، آیه 17؛ سوره سبأ، آیه 47، سوره فصلت، آیه 53؛ سوره مجادله، آیه 6، سوره نساء، آیه 33؛ سوره احزاب، آیه 55؛ سوره بروج، آیه 9.
5. غررالحکم، ح 3447.
6. سوره نساء آیه 79؛ سوره عنکبوت، آیه 52، سوره فتح، آیه 38، سوره احقاف، آیه 8.
7. سوره حدید، آیه 4.
8. سوره غافر، آیه 16.
9. سوره طه، آیه 7.
10. سوره واقعه، آیه 85.
11. سوره ق، آیه 16.
12. سوره نساء، آیه 41.
13. تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 49، تفسیر کشاف، ج 1، ص 512.
14. سوره توبه، آیه 105.
15. اصول کافى، ج 1، ص 219 باب عرض الاعمال؛ وسائل الشیعه، ج 6، ص 108 چاپ آل البیت ؛ بحارالانوار، ج 23، ص 247.
16. بحارالانوار، ج 99، ص 215.
17. نهج البلاغه، خطبه 176.
18. بحارالانوار، ج 7، ص 325.
19. سوره ق، آیه 21.
20. سوره انفطار، آیه 10 - 12.
21. سوره زلزال، آیه 4 و 5.
22. مجمع البیان، ج 10،ص 526.
23. لئالى الاخبار، ج 5، ص 179.
24. سوره نور، آیه 24.
25. سوره فصلت، آیه 21.
26. سوره انعام، آیه 130.
27. سوره اسراء، آیه 14.
28. بحارالانوار، ج 7، ص 318.
29. همان، ص 228.
30. سوره آل عمران، آیه 30.
31. سوره کهف، آیه 49.
32. سوره زلزال، آیات 6 - 7 - 8.
33. کتاب "تجسّم عمل" تألیف محمد امین رضوى در این رابطه به تفصیل صحبت کرده است.
«وشهداء على خلقه» و خداوند شما را به عنوان گواهان بر خلق خود قرار داد. "شهداء" جمع شهید است، این واژه در اصل به معناى حضور توأم با مشاهده همراه با اعلام است، «و هو یدل على علم و حضور و اعلام»(1) در قیامت خداوند گواهان متعددى براى اعمال انسان قرار داده است که هر گونه راه فرارى بر مجرمان بسته مىشود. این شهود عبارتند از:
1- ذات مقدّس ربوبى که عالم به ریز و درشت اعمال انسان و حتى عالم به ضمیر اوست.
«و ما تکون فى شأن و ما تتلوا منه من قرآن و لاتعملون من عمل الّا کنا علیکم شهوداً اذ تفیضون فیه و ما یعزب عن ربّک من مثقال ذرة فى الارض و لا فى السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الّا فى کتاب مبین.»(2) در هیچ حال و کارى نمىباشى و هیچ قسمتى از قرآن را از ناحیه او تلاوت نمىکنى و شما مکلفان هیچ کارى نمىکنید مگر آنکه در همان حالى که بدان مىپردازید ما حاضر و گواه شما هستیم و چیزى باندازه سنگینى ذرّهاى نه در زمین و نه در آسمان از (احاطه ذات و قدرت و علم) پروردگارت پنهان نیست و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر نیست مگر آنکه در کتابى روشن (در لوحى که واقع اشیاء در آن منعکس و در منظر مقرّبان آشکار است) ثبت مىکند.
"یعزب" از ماده عزوب به معناى غیبت و پنهان است.
"ذرّه" به معناى جسم بسیار کوچک است و به همین جهت به مورچههاى ریز نیز ذرّه گفته مىشود.
"کتاب مبین" اشاره به علم وسیع پروردگار است که گاه از آن تعبیر به "لوح محفوظ" مىشود.
از این آیه استفاده مىشود که خداوند برتمام شؤون و حالات پیامبر و بر تلاوت حضرت: تلاوت هر بخشى از قرآن، شاهد وناظر است و نیز تمامى اعمال آدمیان از لحظه آغاز در منظر گواهانى است که از سوى خداوند جهت نظارت بر آنان گماره شدهاند و همه موجودات زمین و آسمان از کوچکترین آنها تا بزرگترین شان در منظر خدا و احاطه علمى او بوده و در کتابى روشن درج شدهاند.
از نامهاى ذات مقدّس ربوبى نام "شهید" است. ابن اثیر مىگوید:
"الشهید هو الّذى لایغیب عنه شىء؛ شهید به معناى کسى است که چیزى از او پنهان نمىماند."(3)
نام شهید به عنوان یکى از اسماء خداوند در قرآن کریم نوزده بار آمده، 8 بار در قرآن «انّ اللّه على کل شىء شهید؛ همانا خداوند بر همه چیز گواه است.»(4)
و 8 بار «و کفى باللّه شهیداً؛ خدا گواهى را بسنده است.»
در آیات و احادیث نام شهید به معناى حضور علمى خداوند در جهان و در میان موجودات آن آمده است و بدین سان روشن مىگردد که خداوند در تمامى موجودات حضور دارد و این به معناى حلول و اتحاد وجودى نیست بلکه به معناى حضور و احاطه علمى است.
شاهد بالاستقلال اعمال بر اساس توحید افعالى فقط خداوند است، دیگر شهود باذن او تحمّل شهادت و ابراز آنرا دارند.
مولى على(ع) فرمود: «انّ اللّه سبحانه عند اضمار کلّ مضمر و قول کلّ قائل و عمل کل عامل؛(5) همانا خداى سبحان نزد نهان کارى هر نهان کنندهاى و گفتار هر گویندهاى و کار هر عاملى است.»
«و کفى باللّه شهیداً»(6)
سرّ این کفایت آن است که او عالم مطلق است.
«هو الّذى خلق السموات و الارض فى ستة ایام ثم استوى على العرش یعلم مایلج فى الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و مایعرج فیها و هو معکم اینما کنتم و اللّه بما تعملون بصیر؛(7) اوست که آسمانها و زمین را در شش روز( یا شش شبانه روز یا شش دوران) آفرید و سپس بر تخت (تسلط و تدبر امور هستى) استیلا یافت، آنچه در زمین فرو مىرود (از آبها، مردگان، گنجها، ریشهها و حیوانات) و آنچه از زمین بیرون مىآید (از فرشتگان، کتب آسمانى، تقدیرات ربوبى، نورکرات، صاعقه و بارانها و آنچه به آسمان بالا مىرود (از فرشتگان، اعمال بندگان و برخى از اجنه و ارواح انسانها) همه را مىداند و هرکجا باشید او با شماست و خدا بر آنچه مىکنید بیناست هیچ چیزى بر ذات مقدسش پوشیده نیست.»
«یوم هم بارزون لا یخفى على اللّه منهم شىء؛(8) روزى که آنها (حاضرین در محشر) ظاهر و آشکارند چیزى از آنها بر خدا پنهان نمىماند.»
«و ان تهجر بالقول فانه یعلم السرّ و اخفى؛(9) و اگر گفتار خود را آشکار کنى(نیازى بدان نیست) زیرا او پنهان و پنهانتر را مىداند»(پنهان گفتگوى نهانى است پنهانتر تصوّر قلبى یا آنچه به قلب هم نیاید).
او نزدیکترین به موجودات جهان هستى و بویژه انسانهاست.
«و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون؛(10) ما به او "محتضر" از شما نزدیکتریم ولى نمىبینید.»
«و نحن اقرب الیه من حبل الورید؛(11) و ما به انسان از رگ گردن نزدیکتریم.»
اینها راز و رمز کفایت شهادت حضرت حق است.
شهادت انبیاء
شاهد دوم: انبیا و بویژه خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفى(ص) است.
«فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید و جئنا بک على هؤلاء شهیداً؛(12) حال آنها چگونه خواهد بود در آن روز که براى هر امّتى گواهى بر اعمالشان مىطلبیم و تو را گواه این امّت قرار خواهیم داد».
در آیه فوق این نکته به صراحت ذکر نشده که گواه هر امّتى پیامبر آنها است ولى قرائن نشان مىدهد که مطلب همین است زیرا پیامبر هر امتى شایستهترین کس است که گواهى بر امت خویش مىدهد.
در آیه شریفه تصریح نشده که منظور از "هؤلاء" دقیقاً کیانند ولذا مفسران دو احتمال ذکر کردهاند بعضى گفتهاند اشاره به امت پیامبر(ص) است که آن حضرت در قیامت شاهد و گواه بر آن خواهد بود، صالحان امّت را معرفى مىکند و مجرمان و تکذیب کنندگان را نیز معرفى خواهد کرد.(13)
ولى بسیارى از مفسران گفتهاند که «هؤلاه» اشاره به جماعت انبیاء است که در جمله قبل به آنها اشاره شده به این ترتیب پیامبر اکرم(ص) گواه گواهان و شاهد شاهدان است.
امامان شاهد
شاهد سوم امامان معصوماند.
«و قل اعملوا فسیرى اللّه عملکم و رسوله و المؤمنون و ستردون الى عالم الغیب و الشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون؛(14) بگو عمل کنید خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مىبینند و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار باز گردانده مىشوید و شما را به آنچه عمل کردید خبر مىدهد.»
مبناى شهادت، تحمّل آن است یعنى دیدن اعمال. در روایات فراوانى از اهلبیت(ع) این باور مطرح شده است که اعمال امت بر امامان عرضه مىگردد، در برخى از آنها استناد به آیه محل بحث شده است در روایتى آمده است شخصى از حضرت امام رضا(ع) خواست که براى من و خانوادهام دعا کنید، فرمود: مگر دعا نمىکنم؟! «و اللّه ان اعمالکم للتعرض علىّ فى کلّ یوم و لیلة؛ به خدا سوگند اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مىشود» راوى گوید: این سخن بر من گران آمد، امام متوجه شد و به من فرمود: «اما تقرأ کتاب اللّه عزّ و جلّ و قل اعملوا....؛آیات کتاب خداوند عزّ و جلّ را نمىخوانى که مىگوید...»آیه محل بحث را براى او خواندند.(15)
در زیارت حضرت ولى عصر(عج) آمده است: «السلام علیک یا عین اللّه فى ارضه؛(16) سلام بر تو که چشم خداوند در خلق هستید.»
در روایتى از حضرت امیرمؤمنان على(ع) مىخوانیم که حضرت فرمود: «انا شاهدکم و حجیج یوم القیامة عنکم؛(17) من گواه اعمال شما بوده و در روز قیامت از شما دفاع مىکنم.»
در دعاى دوم صحیفه سجادیه آمده: «و جعلنا شهداء على من جحد؛خداوند ما را شاهد بر منکران قرار داده است.»
در روایتى دیگر آمده که:
«نحن الشهداء على شیعتنا و شیعتنا شهداء على الناس و بشهادة شیعتنا یجزون و یعاقبون؛(18) ما شاهدان بر شیعه و شیعیان ما شاهدان بر مردماند و به شهادت شیعیان ما جزاء داده و معاقب مىشوند.
شاهد چهارم: فرشتگان
"و جائت کل نفس معها سائق و شهید؛(19) و هر انسانى وارد محشر مىشود در حالى که همراه او سوق دهنده و شاهدى است.»
گرچه در آیه تصرح نشده که این سوق دهنده و شاهد از فرشتگان یا غیر آنها هستند ولى قرائن نشان مىدهد که مناسبترین افراد براى این مأموریت بزرگ، فرشتگان هستند.
"و انّ علیکم لحافظین کراما کاتبین یعلمون ما تفعلون؛(20) و البته بر شما نگهبانانى است، بزرگوارانى نویسنده(از فرشتگان) که (ظاهر و باطن و خلوص و ریا و مراتب کمال و نقص) آنچه را مىکنید مىدانند.»
شاهد پنجم: زمین است
"یومئذٍ تحدّث اخبارها بانّ ربّک اوحى لها؛(21) در آن روز زمین تمام خبرهاى خود را بازگو مىکند چرا که پروردگارت به او وحى کرده است."
در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) رسیده است مقصود از اخبار اینست که:
"اخبارها ان تشهد على کل عبدو امة بما عملوا على ظهرها تقول عمل کذا و کذا یوم کذا فهذا اخبارها؛(22) اعمال هر یک از بندگان اعم از مرد و زن که روى زمین انجام دادهاند خبر مىدهد، مىگوید: فلان شخص در فلان روز فلان کار را انجام داد اینست خبر دادن زمین.»
در احادیث متعددى از مولى على(ع) مىخوانیم:
«صلّوا المساجد فى بقاع مختلفة فانّ کل بقعة تشهد للمصلّى علیها یوم القیامة؛(23) در مساجد در قسمتهاى مختلف نماز بخوانید زیرا هر قطعه زمین در قیامت براى کسى که روى آن نماز خوانده گواهى مىدهد.»
مولوى گوید:
سر از آن رو مىنهم من بر زمین
تا گواه من بود در روز دین
یوم دین که زلزلت زلزالها
این زمین باشد گواه حالها
کو تحدث چهره اخبارها
در سخن آید زمین و خارهها
شاهد ششم: اعضا و جوارح
"یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانو یعملون؛(24) در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنها به اعمالى که مرتکب مىشوند گواهى مىدهند.»
"و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا قالو نطقنا اللّه الّذى انطق کلّ شىء؛(25) آنها به پوستهاى بدن خود مىگویند چرا بر ضدّ ما گواهى دادید؟ جواب مىدهند: همان خدائى که هر موجودى را به نطق درآورده ما را گویا ساخت.»
شاهد هفتم:وجدان
" و شهدوا على انفسهم؛(26) علیه خود شهادت دادند."
این وجدان بیدار چنان زبان به حقیقت گوئى مىگشاید که به وى گفته مىشود که تو خود حسابگر پرونده خود و قاضى آن باش و بگو تا چه کنیم.
"اقرء کتابک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا؛(27) به او گفته مىشود: کتاب (اعمال قلبى و بدنى) خود را بخوان تو خود کافى هستى که امروز حسابرس خود باشى."
شاهد هشتم: زمان
در روایتى آمده است: "ما من یوم یمرّ على ابن آدم الّا قال له ذلک الیوم یابن آدم انا یوم جدید و انا علیک شهید فقل فىّ خیراً و اعمل فىّ خیراً اشهد لک به یوم القیامة فانک لن ترانى بعده ابداً؛(28) روزى بر فرزند آدم نمىگذرد مگر آن روز مىگوید، فرزند آدم! من روز جدیدم و من گواه تو هستم پس گفتار خوب و رفتار خوب در این روز داشته باش تا در روز قیامت برایت شهادت دهم که دیگر مرا نخواهى دید."
شاهد نهم: اعمال تجسم یافته
در روایات اسلامى اعم از احادیثى که از طرق شیعه یا اهل سنت رسیده مسئله تجسّم عمل از مسلمات گرفته شده به گونهاى که مرحوم شیخ بهائى مىگوید:
«تجسّم الاعمال فى النشأة الاخرویة قد و رد فى احادیث متکثرة من طرق المخالف و المؤالف؛(29) تجسم اعمال در جهان دیگر در احادیث زیادى از طریق موافقین و مخالفین نقل شده است.»
«یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضراً و ما عملت من سوء تودّ لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً؛(30) روزى که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر مىبیند و دوست دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده فاصله زمانى زیادى باشد.».
«و وجدوا ما عملوا حاضراً ولایظلم ربّک احدا؛(31) و همه اعمال خود را حاضر مىبیند و پروردگارت به احدى ظلم نمىکند.»
«یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّة شراً یره؛(32) در آن روز مردم به صورت گروههاى مختلف از قبرها خارج مىشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود پس هر کس به اندازه سنگینى ذرّهاى کار خیر انجام داده آنرا مىبیند و هر کس به اندازه ذرّهاى کار بد کرده آنرا مىبیند.»
آیات و روایات در زمینه تجسّم اعمال فراوان است به همین مقدار بسنده مىکنیم.(33)
اینها برخى از گواهان اعمال در قیامتاند که به بهانه گواه بودن امامان تقدیم شد و الحمد لله.
پىنوشتها:
1. معجم مقائیس اللّغة ، ج 3، ص 231.
2. سوره یونس، آیه 61.
3. النهایة، ج 2، ص 513.
4. سوره مائده، آیه 117؛ سوره حج، آیه 17؛ سوره سبأ، آیه 47، سوره فصلت، آیه 53؛ سوره مجادله، آیه 6، سوره نساء، آیه 33؛ سوره احزاب، آیه 55؛ سوره بروج، آیه 9.
5. غررالحکم، ح 3447.
6. سوره نساء آیه 79؛ سوره عنکبوت، آیه 52، سوره فتح، آیه 38، سوره احقاف، آیه 8.
7. سوره حدید، آیه 4.
8. سوره غافر، آیه 16.
9. سوره طه، آیه 7.
10. سوره واقعه، آیه 85.
11. سوره ق، آیه 16.
12. سوره نساء، آیه 41.
13. تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 49، تفسیر کشاف، ج 1، ص 512.
14. سوره توبه، آیه 105.
15. اصول کافى، ج 1، ص 219 باب عرض الاعمال؛ وسائل الشیعه، ج 6، ص 108 چاپ آل البیت ؛ بحارالانوار، ج 23، ص 247.
16. بحارالانوار، ج 99، ص 215.
17. نهج البلاغه، خطبه 176.
18. بحارالانوار، ج 7، ص 325.
19. سوره ق، آیه 21.
20. سوره انفطار، آیه 10 - 12.
21. سوره زلزال، آیه 4 و 5.
22. مجمع البیان، ج 10،ص 526.
23. لئالى الاخبار، ج 5، ص 179.
24. سوره نور، آیه 24.
25. سوره فصلت، آیه 21.
26. سوره انعام، آیه 130.
27. سوره اسراء، آیه 14.
28. بحارالانوار، ج 7، ص 318.
29. همان، ص 228.
30. سوره آل عمران، آیه 30.
31. سوره کهف، آیه 49.
32. سوره زلزال، آیات 6 - 7 - 8.
33. کتاب "تجسّم عمل" تألیف محمد امین رضوى در این رابطه به تفصیل صحبت کرده است.