آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

مجموعه مقالات «در آستان امامان، با محوریت «شرح زیارت جامعه کبیره» تقدیم شیفتگان آل پیامبر(ص) مى‏شد در این مقاله نیز فرازهایى از این زیارت را مورد بحث قرار مى‏دهیم.
«وشهداء على خلقه» و خداوند شما را به عنوان گواهان بر خلق خود قرار داد. "شهداء" جمع شهید است، این واژه در اصل به معناى حضور توأم با مشاهده همراه با اعلام است، «و هو یدل على علم و حضور و اعلام»(1) در قیامت خداوند گواهان متعددى براى اعمال انسان قرار داده است که هر گونه راه فرارى بر مجرمان بسته مى‏شود. این شهود عبارتند از:
1- ذات مقدّس ربوبى که عالم به ریز و درشت اعمال انسان و حتى عالم به ضمیر اوست.
«و ما تکون فى شأن و ما تتلوا منه من قرآن و لاتعملون من عمل الّا کنا علیکم شهوداً اذ تفیضون فیه و ما یعزب عن ربّک من مثقال ذرة فى الارض و لا فى السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الّا فى کتاب مبین.»(2) در هیچ حال و کارى نمى‏باشى و هیچ قسمتى از قرآن را از ناحیه او تلاوت نمى‏کنى و شما مکلفان هیچ کارى نمى‏کنید مگر آنکه در همان حالى که بدان مى‏پردازید ما حاضر و گواه شما هستیم و چیزى باندازه سنگینى ذرّه‏اى نه در زمین و نه در آسمان از (احاطه ذات و قدرت و علم) پروردگارت پنهان نیست و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر نیست مگر آنکه در کتابى روشن (در لوحى که واقع اشیاء در آن منعکس و در منظر مقرّبان آشکار است) ثبت مى‏کند.
"یعزب" از ماده عزوب به معناى غیبت و پنهان است.
"ذرّه" به معناى جسم بسیار کوچک است و به همین جهت به مورچه‏هاى ریز نیز ذرّه گفته مى‏شود.
"کتاب مبین" اشاره به علم وسیع پروردگار است که گاه از آن تعبیر به "لوح محفوظ" مى‏شود.
از این آیه استفاده مى‏شود که خداوند برتمام شؤون و حالات پیامبر و بر تلاوت حضرت: تلاوت هر بخشى از قرآن، شاهد وناظر است و نیز تمامى اعمال آدمیان از لحظه آغاز در منظر گواهانى است که از سوى خداوند جهت نظارت بر آنان گماره شده‏اند و همه موجودات زمین و آسمان از کوچکترین آنها تا بزرگ‏ترین شان در منظر خدا و احاطه علمى او بوده و در کتابى روشن درج شده‏اند.
از نامهاى ذات مقدّس ربوبى نام "شهید" است. ابن اثیر مى‏گوید:
"الشهید هو الّذى لایغیب عنه شى‏ء؛ شهید به معناى کسى است که چیزى از او پنهان نمى‏ماند."(3)
نام شهید به عنوان یکى از اسماء خداوند در قرآن کریم نوزده بار آمده، 8 بار در قرآن «انّ اللّه على کل شى‏ء شهید؛ همانا خداوند بر همه چیز گواه است.»(4)
و 8 بار «و کفى باللّه شهیداً؛ خدا گواهى را بسنده است.»
در آیات و احادیث نام شهید به معناى حضور علمى خداوند در جهان و در میان موجودات آن آمده است و بدین سان روشن مى‏گردد که خداوند در تمامى موجودات حضور دارد و این به معناى حلول و اتحاد وجودى نیست بلکه به معناى حضور و احاطه علمى است.
شاهد بالاستقلال اعمال بر اساس توحید افعالى فقط خداوند است، دیگر شهود باذن او تحمّل شهادت و ابراز آنرا دارند.
مولى على(ع) فرمود: «انّ اللّه سبحانه عند اضمار کلّ مضمر و قول کلّ قائل و عمل کل عامل؛(5) همانا خداى سبحان نزد نهان کارى هر نهان کننده‏اى و گفتار هر گوینده‏اى و کار هر عاملى است.»
«و کفى باللّه شهیداً»(6)
سرّ این کفایت آن است که او عالم مطلق است.
«هو الّذى خلق السموات و الارض فى ستة ایام ثم استوى على العرش یعلم مایلج فى الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و مایعرج فیها و هو معکم اینما کنتم و اللّه بما تعملون بصیر؛(7) اوست که آسمان‏ها و زمین را در شش روز( یا شش شبانه روز یا شش دوران) آفرید و سپس بر تخت (تسلط و تدبر امور هستى) استیلا یافت، آنچه در زمین فرو مى‏رود (از آبها، مردگان، گنجها، ریشه‏ها و حیوانات) و آنچه از زمین بیرون مى‏آید (از فرشتگان، کتب آسمانى، تقدیرات ربوبى، نورکرات، صاعقه و بارانها و آنچه به آسمان بالا مى‏رود (از فرشتگان، اعمال بندگان و برخى از اجنه و ارواح انسانها) همه را مى‏داند و هرکجا باشید او با شماست و خدا بر آنچه مى‏کنید بیناست هیچ چیزى بر ذات مقدسش پوشیده نیست.»
«یوم هم بارزون لا یخفى على اللّه منهم شى‏ء؛(8) روزى که آنها (حاضرین در محشر) ظاهر و آشکارند چیزى از آنها بر خدا پنهان نمى‏ماند.»
«و ان تهجر بالقول فانه یعلم السرّ و اخفى؛(9) و اگر گفتار خود را آشکار کنى(نیازى بدان نیست) زیرا او پنهان و پنهان‏تر را مى‏داند»(پنهان گفتگوى نهانى است پنهان‏تر تصوّر قلبى یا آنچه به قلب هم نیاید).
او نزدیک‏ترین به موجودات جهان هستى و بویژه انسانهاست.
«و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون؛(10) ما به او "محتضر" از شما نزدیک‏تریم ولى نمى‏بینید.»
«و نحن اقرب الیه من حبل الورید؛(11) و ما به انسان از رگ گردن نزدیکتریم.»
اینها راز و رمز کفایت شهادت حضرت حق است.
شهادت انبیاء
شاهد دوم: انبیا و بویژه خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفى(ص) است.
«فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید و جئنا بک على هؤلاء شهیداً؛(12) حال آنها چگونه خواهد بود در آن روز که براى هر امّتى گواهى بر اعمالشان مى‏طلبیم و تو را گواه این امّت قرار خواهیم داد».
در آیه فوق این نکته به صراحت ذکر نشده که گواه هر امّتى پیامبر آنها است ولى قرائن نشان مى‏دهد که مطلب همین است زیرا پیامبر هر امتى شایسته‏ترین کس است که گواهى بر امت خویش مى‏دهد.
در آیه شریفه تصریح نشده که منظور از "هؤلاء" دقیقاً کیانند ولذا مفسران دو احتمال ذکر کرده‏اند بعضى گفته‏اند اشاره به امت پیامبر(ص) است که آن حضرت در قیامت شاهد و گواه بر آن خواهد بود، صالحان امّت را معرفى مى‏کند و مجرمان و تکذیب کنندگان را نیز معرفى خواهد کرد.(13)
ولى بسیارى از مفسران گفته‏اند که «هؤلاه» اشاره به جماعت انبیاء است که در جمله قبل به آنها اشاره شده به این ترتیب پیامبر اکرم(ص) گواه گواهان و شاهد شاهدان است.
امامان شاهد
شاهد سوم امامان معصوم‏اند.
«و قل اعملوا فسیرى اللّه عملکم و رسوله و المؤمنون و ستردون الى عالم الغیب و الشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون؛(14) بگو عمل کنید خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مى‏بینند و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار باز گردانده مى‏شوید و شما را به آنچه عمل کردید خبر مى‏دهد.»
مبناى شهادت، تحمّل آن است یعنى دیدن اعمال. در روایات فراوانى از اهلبیت(ع) این باور مطرح شده است که اعمال امت بر امامان عرضه مى‏گردد، در برخى از آنها استناد به آیه محل بحث شده است در روایتى آمده است شخصى از حضرت امام رضا(ع) خواست که براى من و خانواده‏ام دعا کنید، فرمود: مگر دعا نمى‏کنم؟! «و اللّه ان اعمالکم للتعرض علىّ فى کلّ یوم و لیلة؛ به خدا سوگند اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مى‏شود» راوى گوید: این سخن بر من گران آمد، امام متوجه شد و به من فرمود: «اما تقرأ کتاب اللّه عزّ و جلّ و قل اعملوا....؛آیات کتاب خداوند عزّ و جلّ را نمى‏خوانى که مى‏گوید...»آیه محل بحث را براى او خواندند.(15)
در زیارت حضرت ولى عصر(عج) آمده است: «السلام علیک یا عین اللّه فى ارضه؛(16) سلام بر تو که چشم خداوند در خلق هستید.»
در روایتى از حضرت امیرمؤمنان على(ع) مى‏خوانیم که حضرت فرمود: «انا شاهدکم و حجیج یوم القیامة عنکم؛(17) من گواه اعمال شما بوده و در روز قیامت از شما دفاع مى‏کنم.»
در دعاى دوم صحیفه سجادیه آمده: «و جعلنا شهداء على من جحد؛خداوند ما را شاهد بر منکران قرار داده است.»
در روایتى دیگر آمده که:
«نحن الشهداء على شیعتنا و شیعتنا شهداء على الناس و بشهادة شیعتنا یجزون و یعاقبون؛(18) ما شاهدان بر شیعه و شیعیان ما شاهدان بر مردم‏اند و به شهادت شیعیان ما جزاء داده و معاقب مى‏شوند.
شاهد چهارم: فرشتگان‏
"و جائت کل نفس معها سائق و شهید؛(19) و هر انسانى وارد محشر مى‏شود در حالى که همراه او سوق دهنده و شاهدى است.»
گرچه در آیه تصرح نشده که این سوق دهنده و شاهد از فرشتگان یا غیر آنها هستند ولى قرائن نشان مى‏دهد که مناسب‏ترین افراد براى این مأموریت بزرگ، فرشتگان هستند.
"و انّ علیکم لحافظین کراما کاتبین یعلمون ما تفعلون؛(20) و البته بر شما نگهبانانى است، بزرگوارانى نویسنده(از فرشتگان) که (ظاهر و باطن و خلوص و ریا و مراتب کمال و نقص) آنچه را مى‏کنید مى‏دانند.»
شاهد پنجم: زمین است‏
"یومئذٍ تحدّث اخبارها بانّ ربّک اوحى لها؛(21) در آن روز زمین تمام خبرهاى خود را بازگو مى‏کند چرا که پروردگارت به او وحى کرده است."
در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) رسیده است مقصود از اخبار اینست که:
"اخبارها ان تشهد على کل عبدو امة بما عملوا على ظهرها تقول عمل کذا و کذا یوم کذا فهذا اخبارها؛(22) اعمال هر یک از بندگان اعم از مرد و زن که روى زمین انجام داده‏اند خبر مى‏دهد، مى‏گوید: فلان شخص در فلان روز فلان کار را انجام داد اینست خبر دادن زمین.»
در احادیث متعددى از مولى على(ع) مى‏خوانیم:
«صلّوا المساجد فى بقاع مختلفة فانّ کل بقعة تشهد للمصلّى علیها یوم القیامة؛(23) در مساجد در قسمتهاى مختلف نماز بخوانید زیرا هر قطعه زمین در قیامت براى کسى که روى آن نماز خوانده گواهى مى‏دهد.»
مولوى گوید:
سر از آن رو مى‏نهم من بر زمین‏
تا گواه من بود در روز دین‏
یوم دین که زلزلت زلزالها
این زمین باشد گواه حالها
کو تحدث چهره اخبارها
در سخن آید زمین و خاره‏ها
شاهد ششم: اعضا و جوارح‏
"یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانو یعملون؛(24) در آن روز زبانها و دست‏ها و پاهایشان بر ضد آنها به اعمالى که مرتکب مى‏شوند گواهى مى‏دهند.»
"و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا قالو نطقنا اللّه الّذى انطق کلّ شى‏ء؛(25) آنها به پوستهاى بدن خود مى‏گویند چرا بر ضدّ ما گواهى دادید؟ جواب مى‏دهند: همان خدائى که هر موجودى را به نطق درآورده ما را گویا ساخت.»
شاهد هفتم:وجدان‏
" و شهدوا على انفسهم؛(26) علیه خود شهادت دادند."
این وجدان بیدار چنان زبان به حقیقت گوئى مى‏گشاید که به وى گفته مى‏شود که تو خود حسابگر پرونده خود و قاضى آن باش و بگو تا چه کنیم.
"اقرء کتابک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا؛(27) به او گفته مى‏شود: کتاب (اعمال قلبى و بدنى) خود را بخوان تو خود کافى هستى که امروز حسابرس خود باشى."
شاهد هشتم: زمان‏
در روایتى آمده است: "ما من یوم یمرّ على ابن آدم الّا قال له ذلک الیوم یابن آدم انا یوم جدید و انا علیک شهید فقل فىّ خیراً و اعمل فىّ خیراً اشهد لک به یوم القیامة فانک لن ترانى بعده ابداً؛(28) روزى بر فرزند آدم نمى‏گذرد مگر آن روز مى‏گوید، فرزند آدم! من روز جدیدم و من گواه تو هستم پس گفتار خوب و رفتار خوب در این روز داشته باش تا در روز قیامت برایت شهادت دهم که دیگر مرا نخواهى دید."
شاهد نهم: اعمال تجسم یافته‏
در روایات اسلامى اعم از احادیثى که از طرق شیعه یا اهل سنت رسیده مسئله تجسّم عمل از مسلمات گرفته شده به گونه‏اى که مرحوم شیخ بهائى مى‏گوید:
«تجسّم الاعمال فى النشأة الاخرویة قد و رد فى احادیث متکثرة من طرق المخالف و المؤالف؛(29) تجسم اعمال در جهان دیگر در احادیث زیادى از طریق موافقین و مخالفین نقل شده است.»
«یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضراً و ما عملت من سوء تودّ لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً؛(30) روزى که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر مى‏بیند و دوست دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده فاصله زمانى زیادى باشد.».
«و وجدوا ما عملوا حاضراً ولایظلم ربّک احدا؛(31) و همه اعمال خود را حاضر مى‏بیند و پروردگارت به احدى ظلم نمى‏کند.»
«یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّة شراً یره؛(32) در آن روز مردم به صورت گروههاى مختلف از قبرها خارج مى‏شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود پس هر کس به اندازه سنگینى ذرّه‏اى کار خیر انجام داده آنرا مى‏بیند و هر کس به اندازه ذرّه‏اى کار بد کرده آنرا مى‏بیند.»
آیات و روایات در زمینه تجسّم اعمال فراوان است به همین مقدار بسنده مى‏کنیم.(33)
اینها برخى از گواهان اعمال در قیامت‏اند که به بهانه گواه بودن امامان تقدیم شد و الحمد لله.
پى‏نوشت‏ها:
1. معجم مقائیس اللّغة ، ج 3، ص 231.
2. سوره یونس، آیه 61.
3. النهایة، ج 2، ص 513.
4. سوره مائده، آیه 117؛ سوره حج، آیه 17؛ سوره سبأ، آیه 47، سوره فصلت، آیه 53؛ سوره مجادله، آیه 6، سوره نساء، آیه 33؛ سوره احزاب، آیه 55؛ سوره بروج، آیه 9.
5. غررالحکم، ح 3447.
6. سوره نساء آیه 79؛ سوره عنکبوت، آیه 52، سوره فتح، آیه 38، سوره احقاف، آیه 8.
7. سوره حدید، آیه 4.
8. سوره غافر، آیه 16.
9. سوره طه، آیه 7.
10. سوره واقعه، آیه 85.
11. سوره ق، آیه 16.
12. سوره نساء، آیه 41.
13. تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 49، تفسیر کشاف، ج 1، ص 512.
14. سوره توبه، آیه 105.
15. اصول کافى، ج 1، ص 219 باب عرض الاعمال؛ وسائل الشیعه، ج 6، ص 108 چاپ آل البیت ؛ بحارالانوار، ج 23، ص 247.
16. بحارالانوار، ج 99، ص 215.
17. نهج البلاغه، خطبه 176.
18. بحارالانوار، ج 7، ص 325.
19. سوره ق، آیه 21.
20. سوره انفطار، آیه 10 - 12.
21. سوره زلزال، آیه 4 و 5.
22. مجمع البیان، ج 10،ص 526.
23. لئالى الاخبار، ج 5، ص 179.
24. سوره نور، آیه 24.
25. سوره فصلت، آیه 21.
26. سوره انعام، آیه 130.
27. سوره اسراء، آیه 14.
28. بحارالانوار، ج 7، ص 318.
29. همان، ص 228.
30. سوره آل عمران، آیه 30.
31. سوره کهف، آیه 49.
32. سوره زلزال، آیات 6 - 7 - 8.
33. کتاب "تجسّم عمل" تألیف محمد امین رضوى در این رابطه به تفصیل صحبت کرده است.

تبلیغات