توبه، انقلابى در برابر خویشتن
آرشیو
چکیده
متن
آدمى موجودى است که کارهاى خود را به میزان درجه شعور و آگاهى که از زندگى و اصالتهاى آن دارد، انتخاب مىکند و وقتى آگاهىها و تجربههاى در زندگى بیشتر گردد و از دید وسیعترى بهرهمند شود حالت بازبینى و بازسنجى نسبت به کارهاى گذشتهاش پیدا مىکند در این بازبینى نسبت به گذشته گاهى دچار حالت پشیمانى مىشود و کارهایى را که در گذشته انجام داده، ترک کرده و دیگر آن کار را انجام نمىدهد، بلکه درصدد جبران گذشته بر مىآید. البته گاهى نیز در اثر آلودگى زیاد و وابستگى به اعمال گذشته و عادت به آنها با همان اعمال خود را سرگرم مىسازد و از گذشته خود پیشمان نمىشود.
آن انسانى که با بازبینى گذشته در پرتو آگاهىها دچار حالت ندامت و پشیمانى مىشود. احساس مىکند باید تغییر مسیر دهد و مسیر گذشته را طى نکند بلکه مسیر جدید براى خود انتخاب نماید این حالت ندامت و پشیمانى از گذشته و تغییر دادن مسیر را توبه مىگویند. در واقع توبه آن است که انسان با ادراکات و آگاهىهاى زمان حاضر، اعمال و افکار گذشتهاش را زیبنده انسانیت خود نمىبیند و در آنها نوعى کوتاهى و تقصیر مىبیند و مىخواهد آن تقصیر و کوتاهى را جبران نماید.
یکى از امتیازات انسان
یکى از مشخصات انسان نسبت به حیوانات و یکى از استعدادهاى عالى در انسان مسئله توبه است، توبه یعنى انقلابى درونى علیه خویشتن، نوعى قیام از ناحیه خود انسان در برابر خود، از ویژگىهاى انسان است، به گفته برخى بزرگان، توبه عبارت است از عکس العمل داشتن مقامات عالى و مقدّس روح انسان علیه مقامات دانى و پست و حیوانى انسان، توبه عبارت است از قیام و انقلاب مقدّس قواى فرشته صفت انسان علیه قواى بهیمى صفت و شیطان صفت انسان، یعنى انسانى که انسانیت او بیدار شود علیه قواى بهیمنى و شیطانى و خوى درندگى به پا مىخیزد و آن صفات را از خود دور مىکند.
توبه یکى از بایستگىهاى مؤمنان
یکى از برنامههاى مؤمنان آن است که او همیشه در یک حالت توبه از کوتاهىهاى گذشته است. براى همین جهت قرآن کریم خطاب به مؤمنان فرمود: «یا ایها الذین آمنوا توبوا الى اللّه توبة نصوحاً عسى ربّکم ان یکفّر عنکم سیّئاتکم و یدخلکم جنات تجرى من تحتها الانهار یوم لایخزى اللّه النّبى و الذّین آمنوا معه، نورهم یسعى بین ایدیهم و بایمانهم یقولون ربّنا اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انّک على کلّ شىء قدیر؛(1) اى کسانى که ایمان آوردهاید، از کارهاى ناروا و نامناسبى که داشتهاید به سوى خدا بازگشت نمائید، بازگشتى خالصانه(صادقانه و جدى و صیمیمانه) امید است با این کار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند. در آن روزى که خداى سبحان پیامبر و کسانى را که به او ایمان آوردهاند، خوار نمىکند، این در حالى است که نور آنها از پیشاپیش آنها و از سوى راستشان در حرکت است و مىگویند: پروردگارا نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر کارى قادر و توانایى.»
البته در سوره نور نیز خطاب به مؤمنان فرمود: «وتوبوا الى اللّه جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تفلحون؛(2)اى مؤمنان همه شما به سوى خدا توبه کنید شاید رستگار شوید.»
براى توضیح آیه مطالبى با عناوین ذیل مطرح و بررسى مىشود.
1- پیشگیرى مقدّم بر درمان
همان طورى که آدمى براى حفظ سلامت جسمى اول باید به سراغ بهداشت رفته و با رعایت امور بهداشتى خود را از ابتلاء به بیمارى حفظ کند و اگر در صورت عدم رعایت بهداشت و مسئله پیشگیرى به بیمارى مبتلا شد براى درمان بیمارى اقدام کند و همانطورى که پیشگیرى راحتتر از درمان است، براى انسانى که مىخواهد به تهذیب نفس بپردازد پیشگیرى و ترک گناه بهترین و راحتترین راه است، نفسى که اصلاً آلوده به گناه نشود و با همان صفا و پاکى ذاتى باقى بماند یقیناً از گناه کارى که بعداً توبه کند افضل مىباشد، انسانى که هنوز مزه گناه را نچشیده و به آن عادت نکرده بهتر و آسانتر مىتواند از گناه چشم بپوشد تا آدمى که به گناه آلوده شد و مىخواهد آن را ترک کند از این رو حضرت على(ع) فرمود: «ترک الذنب اهون من طلب التوبه؛(3) ترک گناه آسانتر از طلب توبه است.» اما در عین حال اگر انسانى گرفتار گناه شد نباید از رحمت خدا مأیوس شده و آن آلودگى را ادامه دهد بلکه باید بداند که راه سیر معنوى و تکامل روحى و اصلاح نفس هیچگاه بسته نمىشود، بلکه خداى سبحان راه توبه را به سوى انسان باز نموده و از آنان خواسته به سویش بازگردند و با آب توبه لوح نفس را از آلودگىها و پلیدى گناهان شستشو دهند. زیرا خدا فرمود: «قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه انّ اللّه یغفر الذنوب جمیعاً انّه هو الغفور الرحیم؛(4) به بندگان من که بر خود ستم کردهاند، بگو: از رحمت خدا مأیوس نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد و او بخشنده و مهربان است.»
2- ضرورت توبه
الف: براى انسان مؤمنى که به خدا و قیامت و ثواب و عقاب و بهشت و جهنم و حساب و کتاب روز قیامت اعتقاد دارد و مىداند که انسان با مردن از بین نمىرود، بلکه حیات او پس از مرگ همچنان ادامه پیدا مىکند، و انسانى که مىداند سعادت واقعى در عالم ابدیت باید تأمین شود، توبه از گناهانى که باعث گرفتارى به عذاب جهنم و شقاوت او در عالم ابدیت مىگردد از ضروریات است تا با آن سعادت و رستگارى را براى خود فراهم نماید.
و خدا از در رحمت و لطفش راه توبه را براى بندگانش باز گذاشته تا با ورود به آن به آن سعادت دست یابند.
درست مانند انسانى که مسموم است و به سلامت خود مىاندیشد هیچگاه در معالجه و اخراج سموم از بدن خود تردید و تأخیر روا نمىدارد از این رو به سرعت براى معالجه خود اقدام مىکند. انسان گناهکار نیز باید بداند گناهان سمومى هستند که حیات ابدى آدمى را در معرض خطر قرار مىدهد و او را از خدا و فیض و قرب و لقاء پروردگار محروم مىسازد. به توبه مىپردازد و به فکر جبران گذشته بر مىآید. از این رو قرآن فرمود: اولاً توبه خالص و جدى و صادقانه داشته باشید و ثانیاً بدانید که این توبه خالص وسیله رستگارى اخروى و سعادت و حیات معنوى خواهد بود.
ب: با توجه به این که توبه بعد از گناه و نافرمانى و معصیت است و گناه آدمى را از مقام انسانیت ساقط مىکند و او را در ردیف چارپایان و بلکه پایینتر قرار مىدهد «اولئک کالانعام بل هم اضلّ؛ آنان مانند چارپایان بلکه گمراهترند.» توبه موجب مىشود که آدمى به انسانیت خود باز گردد بنابراین بر آدمى لازم است انسانیت خود را از طریق توبه باز یابد تا در قیامت به صورت انسان محشور گردد. زیرا توبه انسان را شستو مىدهد از این رو پیامبر گرامى اسلام فرمود: «التائب من الذنب کمن لاذنب له؛(5) کسى که از گناه توبه کند همانند کسى است که اصلاً گناه نکرده باشد.»
3- حقیقت توبه
توبه تنها ندامت و پشیمانى از گذشته نیست بلکه حقیقت توبه با سه علامت مشخص مىشود:
الف: بیزارى قلبى از گناهان گذشته و تنفر و انزجار از آن و پشیمانى واقعى از آن.
ب: تصمیم جدى داشته باشد که در آینده مرتکب گناه نشود.
ج: تلافى و جبران اعمالى که در گذشته انجام داده و قابل جبران نیز باشد از باب مثال نماز نخوانده و روزه نگرفته، حال باید آنها را قضا نماید.
براى همین در آیه مورد بحث فرمود: «اى مؤمنان توبه خالص کنید توبهاى که از هر جهت خالص باشد، توبهاى که براى همیشه انسان را از معصیت جدا کند و لذا ارکان را به این ترتیب مىتوان ذکر کرد ترک گناه، ندامت، تصمیم بر ترک در آینده، جبران گذشته، استغفار.»
از پیامبر اسلام سؤال کردند: توبه نصوح چیست؟ آن حضرت فرمود: «ان یتوب التائب ثم لایرجع فى ذنب کما لایعود اللبن الى الضرع؛(6) توبه نصوح آن است که شخص توبه کننده به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند آن چنان که شیر هرگز به پستان بر نمىگردد.»
شرائط پذیرش توبه
توبه در صورتى موجب فلاح و رستگارى انسان مىشود که شرائط آن تحقق پیدا کند قرآن کریم در سوره نساء فرمود: «انما التوبة على اللّه للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب اللّه علیهم و کان اللّه علیماً حکیما، ولیست التوبة للذین یعملون السیئات حتى اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبت الآن و لاالذین یموتون و هم کفّار اولئک اعتدنا لهم عذاباً الیما؛(7) پذیرش توبه از سوى خدا تنها براى آنانى است که گناهى را از روى جهالت انجام دهند، سپس زود توبه کنند، خداوند توبه چنین اشخاصى را مىپذیرد و خدا دانا و حکیم است، براى کسانى که کارهاى بد را انجام مىدهند و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا مىرسد مىگوید: الآن توبه کردم توبه نیست و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا مىروند، اینها کسانى هستند که عذاب دردناکى برایشان فراهم کردهایم.»
از این آیات استفاده مىشود که در صورتى توبه مقبول واقع مىشود که داراى شرایط زیر باشد.
الف: توبه از گناهانى باشد که از روى جهالت انجام داده باشد یعنى انسانى که بر اثر طغیان امیال و شهوات و تسلط هوى و هوس و غلبه آنها بر عقل و ایمان گناهانى را مرتکب شود در این صورت اگر توبه کند، توبه او مقبول واقع مىشود.
ب: بعد از انجام گناه به زودى توبه کند یعنى انسانى که گناهى مرتکب شده نباید توبه را به تأخیر بیندازد بلکه وقتى متوجه شود که گناهى انجام داده بلافاصله به توبه اقدام کند زیرا اگر توبه نکند. این گناه در دل انسان ریشه مىدواند و به صورت عادت در مىآید که در این صورت چون آثار گناه در روایات قلب و روح انسانى باقى است. آن اثرى که باید توبه داشته باشد نخواهد داشت.
ج: توبه در زمانى که آثار مرگ ظاهر شده و حالت احتضار رخ داده نباشد. زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ پردهها از برابر چشم انسان کنار مىرود و آدمى نتیجه اعمالى را که انجام داده مىبیند. از این رو هر گناهکارى از اعمال بد خود پشیمان مىشود و این پشیمانى به لحاظ این که نمىتواند با تکالیف و عمل همراه باشد سودى نخواهد داشت.
د: کسانى که در حالت کفر از دنیا مىروند توبه آنها نیز پذیرفته نمىشود بنابراین شرط قبولى توبه آن است که اولاً انسان قبل از مشاهده نشانههاى مرگ توبه کند و ثانیاً با ایمان از دنیا برود.
توبه از چه؟
آدمى که باید از گناه توبه کند آن گناه چیست که باید از آن توبه کرد. گناهان را از چند جهت تقسیم کردهاند از یک جهت گفتهاند: گناهان یا مربوط به حق خداست یا مربوط به حق مردم.
على(ع) فرمود: «الذنوب ثلاثة فذنب مغفور و ذنب غیر مغفور و ذنب نرجو لصاحبه و نخاف علیه قیل یا امیرالمؤمنین فبیّنها لنا قال نعم؛گناهان سه دستهاند گناهانى که خداى سبحان آن را مىبخشد و گناهانى که خداى سبحان آن را نمىبخشد و گناهانى که انجام دهنده آن بین خوف و رجاء است.»
«اما الذنب المغفور فعبد عاقبه اللّه على ذنبه فى الدّنیا و اللّه تعالى احلم و اکرم من ان یعاقب عبده مرّتین»، گناهى که خدا آن را مىبخشد، گناهى است که انجام دهنده آن در دنیا کیفر گناهش را تحمّل کرده است (از باب مثال زنا کرده و حد بر او جارى شده دزدى کرده و حد سرقت بر او جریان پیدا کرد) در این صورت به لحاظ این که خدا دوبار انسانى را عقاب نمىکند و کیفر نمىدهد، در قیامت او را عذاب نخواهد کرد.
اما گناهى که خداى سبحان او را نمىبخشد گناهى است که انسانها نسبت به همدیگر اعمال کردهاند که در این صورت این انسان در قیامت کیفر مىبیند.
اما گناهى که صاحب آن در بین خوف و رجاء است گناهى است که خدا آن را بر خلق پوشانده و توبه را روزى فاعل آن قرار داده است و این انسان از سویى از گناهش مىترسد و از سوى دیگر به رحمت خدا امیدوار است.(8)
و از جهت گناهان را به صغیره و کبیره تقسیم کردهاند و گفتهاند گناهان صغیره در صورتى که از گناهان کبیره اجتناب شود، مورد مغفرت و آمرزش قرار مىگیرد. اما باید توجه داشت اگرچه برخى گناهان بالنسبه صغیره هستند اما در واقع چون تخلف از خداى بزرگ و عظیم است خود آن صغیره نیز در رابطه با خدا عظیم خواهد بود.
از جهتى مىتوان گفت هرچه که مانع سیر و سلوک انسان و قرب او به خداى متعال باشد گناه است و باید از آن اجتناب کرد خواه اخلاق رذیله و صفات پلید نفسانى باشد و خواه گناهان عملى باشد که به حق و حقوق مردم مربوط مىشود، رذایل اخلاقى مانند ریاء، نفاق، حسد، بخل، سخن چینى، عیبجویى، دروغ، خلف وعده، حب دنیا، تبذیر و اسراف و صفات زشت دیگر و گناهان عملى مانند دزدى، آدم کشى، زنا، ربا دادن و ربا گرفتن، غصب اموال مردم، خیانت در امانت، استفاده از مسکرات، قمار بازى، ترک نمازهاى واجب، ترک روزه واجب و مانند آن.
یاد سپارى اسباب کبیره شدن صغایر
با توجه به این که از جهتى گناهان به صغیره و کبیره تقسیم شدند باید توجه داشت که گناهان صغیره با اسبابى به گناهان کبیره تبدیل مىشود و آن اسباب عبارتند از:
1- اصرار بر صغایر یعنى انسان گناه صغیرهاى انجام دهد و از آن توبه ننماید و آن را ادامه دهد.
2- شاد شدن از انجام گناهان.
3- نادیده گرفتن پوشیدن خدا و مهلت دادن به او و کیفر ندادن وى.
4- اظهار گناه بعد از انجام آن یا در حضور دیگر به گناه پرداختن.
5 - کوچک شمردن گناهان.
6- عالمانى که مورد توجه مردمند اقدام به انجام گناه کنند.
آثار توبه
توبه واقعى و صادقانه آثارى دارد که به آن مىپردازیم:
1- بخشیدن گناهان، و در نتیجه مانند انسانى شدن که اصلاً گناه نکرده است.
2- وارد شدن به بهشتى که نهرها از زیر درختان آن جارى است، بهشتى که پر از نعمتهاى جسمانى و روحى است.
3- محفوظ ماندن از خوارى و رسوایى روز قیامت و روزى که خدا پیامبر و مؤمنان به او را خوار نمىسازد.
4- روشن شدن عرصه محشر در قیامت با نور آنها، نورى که از پیش و از سوى راستشان در حرکت است.
5 - توجه بیشتر به خدا و تقاضاى تکمیل نور و آمرزش گناه خویش از خداى سبحان.
6- رستگارى و فلاح در قیامت.
7- محبوب خدا واقع شدن، چنان که خداى سبحان فرمود: «انّ اللّه یحب التوابین و یحبّ المتطهرین؛(9) خدا توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.»
در روایتى نیز آماده است: «اذا تاب العبد توبة نصوحاً احبّه اللّه فستر علیه فى الدنیا و الآخرة فقلت: و کیف یستر علیه؟ قال ینسى ملکیه ماکتبا علیه من الذنوب، ثم یوحى الى جوارحه: اکتمى علیه ذنوبه و یوحى الى بقاع الارض، اکتمى علیه ما کان یعمل علیک من الذنوب، فیلقى اللّه حین یلقاه و لیس شىء یشهد علیه لشىء من الذنوب.»(10)
امام صادق(ع) فرمود: وقتى که بندهاى توبه خالص کند، خداى سبحان او را دوست بدارد و او را در دنیا و آخرت بپوشاند، پرسشگر پرسید چگونه او را بپوشاند؟ امام فرمود: دو فرشتهاى که گناهان او را نوشتهاند به فراموشى سپرند؟، به اعضاء و جوارح او وحى مىکند، گناهان او را کتمان کنند و به بقعههاى زمینى وحى مىکند گناهانى که انجام داده است بپوشانند و زمانى که خدا را ملاقات مىکند در حالى است که چیزى نیست تا به گناهان او شهادت دهند.
بر اساس این روایت اگر انسانى توبه حقیقى کند و در توبه شرایط آن را رعایت کند محبوب خدا مىشود و با محبوب خدا شدن تمام گناهان او از نامه اعمال او محو مىگردد.
نتیجهگیرى
با توجه به این که انسان موجودى است که از سویى با اختیار و عقل آفریده شده و از سوى دیگر تمایلاتى در او نهاده شده که گاه این تمایلات انسان را به آلودگى و گناهان سوق مىدهد و حتى گاهى عقل آدمى را مغلوب مىسازد، وقتى که به خود مىآید و به بازبینى اعمال گذشته مىپردازد. گاهى در این بازبینى واقع بینانه پرونده گذشته خود را سیاه مىبیند و احساس مىکند از مقام انسانیت سقوط کرده و از خداى جهان آفرین دور گردیده و فاصله گرفته است، قرآن این درس امید را به انسان مىدهد که مىتوانى از گذشته تاریک و سیاه خود فاصلهبگیرى و آن این است که تغییر مسیر بدهى و بر علیه خودت انقلاب کنى و انسانیت را بر خود حاکم کنى و با توبه این تحوّل روانى در خود ایجاد نمایى و خود را اصلاح کنى. کارهایى را که از روى جهل یا هوسهاى آنى انجام دادى در نظر بگیرى و آثار آن را در زندگى خود بررسى نمایى و واقعاً و صادقانه و صمیمانه تصمیمبگیرى کارهاى گذشته را ترک و آن چه قابل جبران است جبران کنى، و هیچگاه یأس و ناامیدى به خود راه ندهى زیرا خداى سبحان همه گناهان را مىبخشد و نه تنها همه گناهان را مىبخشد بلکه به رستگارى و فلاحى مىرسى و به بهشت خدا وارد مىشوى و از نعمت بیکران الهى بهرهمند و از نعمتهاى فراوان آن برخوردار خواهى شد.
پىنوشتها:
1. سوره تحریم، آیه 8.
2. سوره نور، آیه 31.
3. بحارالانوار، ج 73، ص 364.
4. سوره زمر، آیه 53.
5. اصول کافى، ج 2، ص 316.
6. مجمع البیان، ج 10، ص 318.
7. سوره نساء، آیه 17 - 18.
8. الحقایق فیض کاشانى، ص 292 - 293.
9. سوره بقره، آیه 222.
10. اصول کافى، ج 2، ص 430.
آن انسانى که با بازبینى گذشته در پرتو آگاهىها دچار حالت ندامت و پشیمانى مىشود. احساس مىکند باید تغییر مسیر دهد و مسیر گذشته را طى نکند بلکه مسیر جدید براى خود انتخاب نماید این حالت ندامت و پشیمانى از گذشته و تغییر دادن مسیر را توبه مىگویند. در واقع توبه آن است که انسان با ادراکات و آگاهىهاى زمان حاضر، اعمال و افکار گذشتهاش را زیبنده انسانیت خود نمىبیند و در آنها نوعى کوتاهى و تقصیر مىبیند و مىخواهد آن تقصیر و کوتاهى را جبران نماید.
یکى از امتیازات انسان
یکى از مشخصات انسان نسبت به حیوانات و یکى از استعدادهاى عالى در انسان مسئله توبه است، توبه یعنى انقلابى درونى علیه خویشتن، نوعى قیام از ناحیه خود انسان در برابر خود، از ویژگىهاى انسان است، به گفته برخى بزرگان، توبه عبارت است از عکس العمل داشتن مقامات عالى و مقدّس روح انسان علیه مقامات دانى و پست و حیوانى انسان، توبه عبارت است از قیام و انقلاب مقدّس قواى فرشته صفت انسان علیه قواى بهیمى صفت و شیطان صفت انسان، یعنى انسانى که انسانیت او بیدار شود علیه قواى بهیمنى و شیطانى و خوى درندگى به پا مىخیزد و آن صفات را از خود دور مىکند.
توبه یکى از بایستگىهاى مؤمنان
یکى از برنامههاى مؤمنان آن است که او همیشه در یک حالت توبه از کوتاهىهاى گذشته است. براى همین جهت قرآن کریم خطاب به مؤمنان فرمود: «یا ایها الذین آمنوا توبوا الى اللّه توبة نصوحاً عسى ربّکم ان یکفّر عنکم سیّئاتکم و یدخلکم جنات تجرى من تحتها الانهار یوم لایخزى اللّه النّبى و الذّین آمنوا معه، نورهم یسعى بین ایدیهم و بایمانهم یقولون ربّنا اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انّک على کلّ شىء قدیر؛(1) اى کسانى که ایمان آوردهاید، از کارهاى ناروا و نامناسبى که داشتهاید به سوى خدا بازگشت نمائید، بازگشتى خالصانه(صادقانه و جدى و صیمیمانه) امید است با این کار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند. در آن روزى که خداى سبحان پیامبر و کسانى را که به او ایمان آوردهاند، خوار نمىکند، این در حالى است که نور آنها از پیشاپیش آنها و از سوى راستشان در حرکت است و مىگویند: پروردگارا نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر کارى قادر و توانایى.»
البته در سوره نور نیز خطاب به مؤمنان فرمود: «وتوبوا الى اللّه جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تفلحون؛(2)اى مؤمنان همه شما به سوى خدا توبه کنید شاید رستگار شوید.»
براى توضیح آیه مطالبى با عناوین ذیل مطرح و بررسى مىشود.
1- پیشگیرى مقدّم بر درمان
همان طورى که آدمى براى حفظ سلامت جسمى اول باید به سراغ بهداشت رفته و با رعایت امور بهداشتى خود را از ابتلاء به بیمارى حفظ کند و اگر در صورت عدم رعایت بهداشت و مسئله پیشگیرى به بیمارى مبتلا شد براى درمان بیمارى اقدام کند و همانطورى که پیشگیرى راحتتر از درمان است، براى انسانى که مىخواهد به تهذیب نفس بپردازد پیشگیرى و ترک گناه بهترین و راحتترین راه است، نفسى که اصلاً آلوده به گناه نشود و با همان صفا و پاکى ذاتى باقى بماند یقیناً از گناه کارى که بعداً توبه کند افضل مىباشد، انسانى که هنوز مزه گناه را نچشیده و به آن عادت نکرده بهتر و آسانتر مىتواند از گناه چشم بپوشد تا آدمى که به گناه آلوده شد و مىخواهد آن را ترک کند از این رو حضرت على(ع) فرمود: «ترک الذنب اهون من طلب التوبه؛(3) ترک گناه آسانتر از طلب توبه است.» اما در عین حال اگر انسانى گرفتار گناه شد نباید از رحمت خدا مأیوس شده و آن آلودگى را ادامه دهد بلکه باید بداند که راه سیر معنوى و تکامل روحى و اصلاح نفس هیچگاه بسته نمىشود، بلکه خداى سبحان راه توبه را به سوى انسان باز نموده و از آنان خواسته به سویش بازگردند و با آب توبه لوح نفس را از آلودگىها و پلیدى گناهان شستشو دهند. زیرا خدا فرمود: «قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه انّ اللّه یغفر الذنوب جمیعاً انّه هو الغفور الرحیم؛(4) به بندگان من که بر خود ستم کردهاند، بگو: از رحمت خدا مأیوس نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد و او بخشنده و مهربان است.»
2- ضرورت توبه
الف: براى انسان مؤمنى که به خدا و قیامت و ثواب و عقاب و بهشت و جهنم و حساب و کتاب روز قیامت اعتقاد دارد و مىداند که انسان با مردن از بین نمىرود، بلکه حیات او پس از مرگ همچنان ادامه پیدا مىکند، و انسانى که مىداند سعادت واقعى در عالم ابدیت باید تأمین شود، توبه از گناهانى که باعث گرفتارى به عذاب جهنم و شقاوت او در عالم ابدیت مىگردد از ضروریات است تا با آن سعادت و رستگارى را براى خود فراهم نماید.
و خدا از در رحمت و لطفش راه توبه را براى بندگانش باز گذاشته تا با ورود به آن به آن سعادت دست یابند.
درست مانند انسانى که مسموم است و به سلامت خود مىاندیشد هیچگاه در معالجه و اخراج سموم از بدن خود تردید و تأخیر روا نمىدارد از این رو به سرعت براى معالجه خود اقدام مىکند. انسان گناهکار نیز باید بداند گناهان سمومى هستند که حیات ابدى آدمى را در معرض خطر قرار مىدهد و او را از خدا و فیض و قرب و لقاء پروردگار محروم مىسازد. به توبه مىپردازد و به فکر جبران گذشته بر مىآید. از این رو قرآن فرمود: اولاً توبه خالص و جدى و صادقانه داشته باشید و ثانیاً بدانید که این توبه خالص وسیله رستگارى اخروى و سعادت و حیات معنوى خواهد بود.
ب: با توجه به این که توبه بعد از گناه و نافرمانى و معصیت است و گناه آدمى را از مقام انسانیت ساقط مىکند و او را در ردیف چارپایان و بلکه پایینتر قرار مىدهد «اولئک کالانعام بل هم اضلّ؛ آنان مانند چارپایان بلکه گمراهترند.» توبه موجب مىشود که آدمى به انسانیت خود باز گردد بنابراین بر آدمى لازم است انسانیت خود را از طریق توبه باز یابد تا در قیامت به صورت انسان محشور گردد. زیرا توبه انسان را شستو مىدهد از این رو پیامبر گرامى اسلام فرمود: «التائب من الذنب کمن لاذنب له؛(5) کسى که از گناه توبه کند همانند کسى است که اصلاً گناه نکرده باشد.»
3- حقیقت توبه
توبه تنها ندامت و پشیمانى از گذشته نیست بلکه حقیقت توبه با سه علامت مشخص مىشود:
الف: بیزارى قلبى از گناهان گذشته و تنفر و انزجار از آن و پشیمانى واقعى از آن.
ب: تصمیم جدى داشته باشد که در آینده مرتکب گناه نشود.
ج: تلافى و جبران اعمالى که در گذشته انجام داده و قابل جبران نیز باشد از باب مثال نماز نخوانده و روزه نگرفته، حال باید آنها را قضا نماید.
براى همین در آیه مورد بحث فرمود: «اى مؤمنان توبه خالص کنید توبهاى که از هر جهت خالص باشد، توبهاى که براى همیشه انسان را از معصیت جدا کند و لذا ارکان را به این ترتیب مىتوان ذکر کرد ترک گناه، ندامت، تصمیم بر ترک در آینده، جبران گذشته، استغفار.»
از پیامبر اسلام سؤال کردند: توبه نصوح چیست؟ آن حضرت فرمود: «ان یتوب التائب ثم لایرجع فى ذنب کما لایعود اللبن الى الضرع؛(6) توبه نصوح آن است که شخص توبه کننده به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند آن چنان که شیر هرگز به پستان بر نمىگردد.»
شرائط پذیرش توبه
توبه در صورتى موجب فلاح و رستگارى انسان مىشود که شرائط آن تحقق پیدا کند قرآن کریم در سوره نساء فرمود: «انما التوبة على اللّه للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب اللّه علیهم و کان اللّه علیماً حکیما، ولیست التوبة للذین یعملون السیئات حتى اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبت الآن و لاالذین یموتون و هم کفّار اولئک اعتدنا لهم عذاباً الیما؛(7) پذیرش توبه از سوى خدا تنها براى آنانى است که گناهى را از روى جهالت انجام دهند، سپس زود توبه کنند، خداوند توبه چنین اشخاصى را مىپذیرد و خدا دانا و حکیم است، براى کسانى که کارهاى بد را انجام مىدهند و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا مىرسد مىگوید: الآن توبه کردم توبه نیست و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا مىروند، اینها کسانى هستند که عذاب دردناکى برایشان فراهم کردهایم.»
از این آیات استفاده مىشود که در صورتى توبه مقبول واقع مىشود که داراى شرایط زیر باشد.
الف: توبه از گناهانى باشد که از روى جهالت انجام داده باشد یعنى انسانى که بر اثر طغیان امیال و شهوات و تسلط هوى و هوس و غلبه آنها بر عقل و ایمان گناهانى را مرتکب شود در این صورت اگر توبه کند، توبه او مقبول واقع مىشود.
ب: بعد از انجام گناه به زودى توبه کند یعنى انسانى که گناهى مرتکب شده نباید توبه را به تأخیر بیندازد بلکه وقتى متوجه شود که گناهى انجام داده بلافاصله به توبه اقدام کند زیرا اگر توبه نکند. این گناه در دل انسان ریشه مىدواند و به صورت عادت در مىآید که در این صورت چون آثار گناه در روایات قلب و روح انسانى باقى است. آن اثرى که باید توبه داشته باشد نخواهد داشت.
ج: توبه در زمانى که آثار مرگ ظاهر شده و حالت احتضار رخ داده نباشد. زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ پردهها از برابر چشم انسان کنار مىرود و آدمى نتیجه اعمالى را که انجام داده مىبیند. از این رو هر گناهکارى از اعمال بد خود پشیمان مىشود و این پشیمانى به لحاظ این که نمىتواند با تکالیف و عمل همراه باشد سودى نخواهد داشت.
د: کسانى که در حالت کفر از دنیا مىروند توبه آنها نیز پذیرفته نمىشود بنابراین شرط قبولى توبه آن است که اولاً انسان قبل از مشاهده نشانههاى مرگ توبه کند و ثانیاً با ایمان از دنیا برود.
توبه از چه؟
آدمى که باید از گناه توبه کند آن گناه چیست که باید از آن توبه کرد. گناهان را از چند جهت تقسیم کردهاند از یک جهت گفتهاند: گناهان یا مربوط به حق خداست یا مربوط به حق مردم.
على(ع) فرمود: «الذنوب ثلاثة فذنب مغفور و ذنب غیر مغفور و ذنب نرجو لصاحبه و نخاف علیه قیل یا امیرالمؤمنین فبیّنها لنا قال نعم؛گناهان سه دستهاند گناهانى که خداى سبحان آن را مىبخشد و گناهانى که خداى سبحان آن را نمىبخشد و گناهانى که انجام دهنده آن بین خوف و رجاء است.»
«اما الذنب المغفور فعبد عاقبه اللّه على ذنبه فى الدّنیا و اللّه تعالى احلم و اکرم من ان یعاقب عبده مرّتین»، گناهى که خدا آن را مىبخشد، گناهى است که انجام دهنده آن در دنیا کیفر گناهش را تحمّل کرده است (از باب مثال زنا کرده و حد بر او جارى شده دزدى کرده و حد سرقت بر او جریان پیدا کرد) در این صورت به لحاظ این که خدا دوبار انسانى را عقاب نمىکند و کیفر نمىدهد، در قیامت او را عذاب نخواهد کرد.
اما گناهى که خداى سبحان او را نمىبخشد گناهى است که انسانها نسبت به همدیگر اعمال کردهاند که در این صورت این انسان در قیامت کیفر مىبیند.
اما گناهى که صاحب آن در بین خوف و رجاء است گناهى است که خدا آن را بر خلق پوشانده و توبه را روزى فاعل آن قرار داده است و این انسان از سویى از گناهش مىترسد و از سوى دیگر به رحمت خدا امیدوار است.(8)
و از جهت گناهان را به صغیره و کبیره تقسیم کردهاند و گفتهاند گناهان صغیره در صورتى که از گناهان کبیره اجتناب شود، مورد مغفرت و آمرزش قرار مىگیرد. اما باید توجه داشت اگرچه برخى گناهان بالنسبه صغیره هستند اما در واقع چون تخلف از خداى بزرگ و عظیم است خود آن صغیره نیز در رابطه با خدا عظیم خواهد بود.
از جهتى مىتوان گفت هرچه که مانع سیر و سلوک انسان و قرب او به خداى متعال باشد گناه است و باید از آن اجتناب کرد خواه اخلاق رذیله و صفات پلید نفسانى باشد و خواه گناهان عملى باشد که به حق و حقوق مردم مربوط مىشود، رذایل اخلاقى مانند ریاء، نفاق، حسد، بخل، سخن چینى، عیبجویى، دروغ، خلف وعده، حب دنیا، تبذیر و اسراف و صفات زشت دیگر و گناهان عملى مانند دزدى، آدم کشى، زنا، ربا دادن و ربا گرفتن، غصب اموال مردم، خیانت در امانت، استفاده از مسکرات، قمار بازى، ترک نمازهاى واجب، ترک روزه واجب و مانند آن.
یاد سپارى اسباب کبیره شدن صغایر
با توجه به این که از جهتى گناهان به صغیره و کبیره تقسیم شدند باید توجه داشت که گناهان صغیره با اسبابى به گناهان کبیره تبدیل مىشود و آن اسباب عبارتند از:
1- اصرار بر صغایر یعنى انسان گناه صغیرهاى انجام دهد و از آن توبه ننماید و آن را ادامه دهد.
2- شاد شدن از انجام گناهان.
3- نادیده گرفتن پوشیدن خدا و مهلت دادن به او و کیفر ندادن وى.
4- اظهار گناه بعد از انجام آن یا در حضور دیگر به گناه پرداختن.
5 - کوچک شمردن گناهان.
6- عالمانى که مورد توجه مردمند اقدام به انجام گناه کنند.
آثار توبه
توبه واقعى و صادقانه آثارى دارد که به آن مىپردازیم:
1- بخشیدن گناهان، و در نتیجه مانند انسانى شدن که اصلاً گناه نکرده است.
2- وارد شدن به بهشتى که نهرها از زیر درختان آن جارى است، بهشتى که پر از نعمتهاى جسمانى و روحى است.
3- محفوظ ماندن از خوارى و رسوایى روز قیامت و روزى که خدا پیامبر و مؤمنان به او را خوار نمىسازد.
4- روشن شدن عرصه محشر در قیامت با نور آنها، نورى که از پیش و از سوى راستشان در حرکت است.
5 - توجه بیشتر به خدا و تقاضاى تکمیل نور و آمرزش گناه خویش از خداى سبحان.
6- رستگارى و فلاح در قیامت.
7- محبوب خدا واقع شدن، چنان که خداى سبحان فرمود: «انّ اللّه یحب التوابین و یحبّ المتطهرین؛(9) خدا توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.»
در روایتى نیز آماده است: «اذا تاب العبد توبة نصوحاً احبّه اللّه فستر علیه فى الدنیا و الآخرة فقلت: و کیف یستر علیه؟ قال ینسى ملکیه ماکتبا علیه من الذنوب، ثم یوحى الى جوارحه: اکتمى علیه ذنوبه و یوحى الى بقاع الارض، اکتمى علیه ما کان یعمل علیک من الذنوب، فیلقى اللّه حین یلقاه و لیس شىء یشهد علیه لشىء من الذنوب.»(10)
امام صادق(ع) فرمود: وقتى که بندهاى توبه خالص کند، خداى سبحان او را دوست بدارد و او را در دنیا و آخرت بپوشاند، پرسشگر پرسید چگونه او را بپوشاند؟ امام فرمود: دو فرشتهاى که گناهان او را نوشتهاند به فراموشى سپرند؟، به اعضاء و جوارح او وحى مىکند، گناهان او را کتمان کنند و به بقعههاى زمینى وحى مىکند گناهانى که انجام داده است بپوشانند و زمانى که خدا را ملاقات مىکند در حالى است که چیزى نیست تا به گناهان او شهادت دهند.
بر اساس این روایت اگر انسانى توبه حقیقى کند و در توبه شرایط آن را رعایت کند محبوب خدا مىشود و با محبوب خدا شدن تمام گناهان او از نامه اعمال او محو مىگردد.
نتیجهگیرى
با توجه به این که انسان موجودى است که از سویى با اختیار و عقل آفریده شده و از سوى دیگر تمایلاتى در او نهاده شده که گاه این تمایلات انسان را به آلودگى و گناهان سوق مىدهد و حتى گاهى عقل آدمى را مغلوب مىسازد، وقتى که به خود مىآید و به بازبینى اعمال گذشته مىپردازد. گاهى در این بازبینى واقع بینانه پرونده گذشته خود را سیاه مىبیند و احساس مىکند از مقام انسانیت سقوط کرده و از خداى جهان آفرین دور گردیده و فاصله گرفته است، قرآن این درس امید را به انسان مىدهد که مىتوانى از گذشته تاریک و سیاه خود فاصلهبگیرى و آن این است که تغییر مسیر بدهى و بر علیه خودت انقلاب کنى و انسانیت را بر خود حاکم کنى و با توبه این تحوّل روانى در خود ایجاد نمایى و خود را اصلاح کنى. کارهایى را که از روى جهل یا هوسهاى آنى انجام دادى در نظر بگیرى و آثار آن را در زندگى خود بررسى نمایى و واقعاً و صادقانه و صمیمانه تصمیمبگیرى کارهاى گذشته را ترک و آن چه قابل جبران است جبران کنى، و هیچگاه یأس و ناامیدى به خود راه ندهى زیرا خداى سبحان همه گناهان را مىبخشد و نه تنها همه گناهان را مىبخشد بلکه به رستگارى و فلاحى مىرسى و به بهشت خدا وارد مىشوى و از نعمت بیکران الهى بهرهمند و از نعمتهاى فراوان آن برخوردار خواهى شد.
پىنوشتها:
1. سوره تحریم، آیه 8.
2. سوره نور، آیه 31.
3. بحارالانوار، ج 73، ص 364.
4. سوره زمر، آیه 53.
5. اصول کافى، ج 2، ص 316.
6. مجمع البیان، ج 10، ص 318.
7. سوره نساء، آیه 17 - 18.
8. الحقایق فیض کاشانى، ص 292 - 293.
9. سوره بقره، آیه 222.
10. اصول کافى، ج 2، ص 430.