امام موسى کاظم(ع)، درخت سبز ولایت
آرشیو
چکیده
متن
دوره حیات امام موسى بن جعفر علیه السلام عصر سیاهى و تباهى بود و به سبب اوج گرفتن حاکمیت عباسیان، جامعه اسلامى به شدت از معیارهاى الهى تهى شده بود. امام در عصرى مىزیست که خلفا و فرمانروایانى که باید الگوى تقوا باشند و در راه دین و تعالى جامعه دینى بکوشند، در فساد «هزار و یک شب» بغداد غرق شده و به بزرگترین عامل سیاهى و تباهى جامعه تبدیل شده بودند.
در این عصر که به عصر هارونى معروف است. همه تبهکاریها به نام دین انجام مىگرفت و خلیفه در ظاهر مدعى حمایت از دین و رهبرى جامعه دینى بود ولى رفتار او و اطرافیانش نه تنها هیچ تناسبى با معیارهاى دینى نداشت بلکه دقیقاً با دستورات و ارزشهاى دین در تضاد بود. گرچه رفتار هارون و اطرافیانش مغایر با اصول تعالیم دین بود ولى او توانست بخش بزرگى از جامعه را بفریبد و خود را جانشین رسول خدا معرفى نماید. گروهى نیز با تهدید و تطمیع تسلیم شده بودند و مخالفتى نمىکردند. در این اوضاع و احوال. فقط کسانى که در روشنایى نور ولایت امام کاظم علیه السلام قرار داشتند، توانسته بودند در راه مستقیم دین گام بردارند و از هر نوع انحرافى مصون بمانند.
با همه تبلیغاتى که هارونیان داشتند تا خود را جانشین رسول خدا و ادامه دهنده راه آن بزرگوار معرفى کنند. افراد بصیر جامعه دو جریان کاملاً متمایز در برابر خویش مشاهده مىکردند. نخست جریانى که به ظاهر قدرت را در دست داشت و عامل سیاهى و تباهى بود. و جریان دوم که رهبرى آن با امام کاظم(ع) بود و با استمرار خط راستین ولایت، بر قلبهاى مردم آگاه حکومت مىکرد و هر روز حوزه نفوذش بیشتر مىشد زیرا فروغ فروزان ولایت هر روز عرصههاى بیشترى از جامعه را روشن مىکرد.
مردم جامعه آن روزگار بدان جهت دل به امام کاظم مىسپردند و به خط و لایت تمایل نشان مىدادند که در هر زمینه با دو رفتار کاملاً متضاد رو به رو مىشدند. مردم از یک سو داستان فساد هزار و یک شب هارون و اطرافیانش را مىشنیدند و شبهاى لبریز از معصیت و عیش و طرب کاخهاى بغداد را مشاهده مىکردند و از سوى دگر از نالهها و مناجات شبانه امام کاظم(ع) آگاه مىشدند و مىشنیدند که آن امام بزرگ عبادت و راز و نیاز شبانه با محبوب را آن قدر استمرار مىدهند که آن را به فریضه صبحگاهى متصل مىکنند و بعد از آن نیز تا طلوع آفتاب به عبادت و نیایش ادامه مىدهند. آرى، مردم از یک سو در دل تاریک شب صداى خنیاگران و دخترکان غزلخوان را که ساز مطربان و نعره دلقکان آن را همراهى مىکرد، از کاخهاى هارونى بغداد مىشنیدند و از سوى دگر از شکوه خلوت امام کاظم(ع) در زنان آگاه مىشدند و یا اینکه از این و آن مىشنیدند که امام کاظم(ع) شبها دنیاى دیگرى دارند و اگر در زندان باشند، آنجا را به مناى مناجات تبدیل مىکنند و اگر خارج از زندان به سر مىبرند. در دل تاریک شب سکوت مسجد و منزل را مىشکنند و با زاریهاى خویش همه را به مبدأ هستى و حقیقت و معنویت متوجه مىکنند.
تضاد رفتار الهى امام کاظم(ع) با رفتار شیطانى هارونیان در همه زمینهها آشکار بود و با آنکه آنها مىخواستند با پرده نفاق و تزویر روى اعمال شیطانى خویش را بپوشانند و ماهیت رفتار خویش را پنهان کنند ولى نور وجود امام کاظم چنان تابان و پرفروغ بود که اجازه استتار به آنها نمىداد و زشتى رفتار هارونیان با تمام ظاهر آرایى در برابر رفتار الهى امام رنگ مىباخت و چیزى جز رسوایى به بار نمىآورد. به عنوان مثال، هارونیان نیز براى فریب مسلمانان در سال، حج مىگذاردند ولى حج آنها نیز چیزى کمتر از شبهاى معصیت آلود آنها در کاخهاى بغداد نداشت آنها حج را به یک سفر تفریحى و لبریز از عیش و نوش تبدیل مىکردند و با اموالى که از مسلمانان گرفته بودند، کاروان تجمّل و تبذیر به راه مىانداختند.
تجمّل و تبذیر در کاروان حج هارونیان چنان افراطآمیز بود که حتى دستور مىدادند که از نقاط سردسیر جهان اسلام با هزار مشقت براى مصرف آنها برف به مکه ببرند تا چند روزى که حج مىگذارند از آن استفاده کنند.
در برابر چنین رفتار هارونیان، مردم امام کاظم(ع) را نیز مشاهده مىکردند که هر بار به قصد برگزارى حج از مدینه به سوى مکه حرکت مىکرد. تمام یا بخش بزرگى از راه بین مکّه و مدینه را در آن هواى گرم پیاده طى مىکرد و این پیاده روى در هر سفر بیش از بیست شبانه روز بود.
مردم روزگار امام در زمینه نوع نگرش به دنیا و تعینات و اموال دنیایى تباین آشکار و حیرت انگیزى بین هارونیان مدعى جانشین رسول خدا و امام کاظم علیه السلام مىدیدند. مردم مىدیدند که هارونیان با فشار و آزار از مردمى که در قلمرو آنها زندگى مىکنند به قدرى مال و ثروت گرفتهاند که به قول خود هارونیان اگر تا ده الى پانزده سال هیچ خراجى و مالیاتى از مردم نگیرند، مىتوانند دستگاه عریض و طویل خلافت را به نحو شایسته اداره کنند و لشکر و سپاه خویش را از نظر آذوقه و سایر نیازمندیها، در بهترین شرایط نگه دارند.مسلمانان مشاهده مىکردند که ولع ثروت اندوزى در میان هارونیان به قدى است که عایدات سالانه زنان آنها بیش از هزینه و مخارج لشکرها و سازمانهاى ادارى خلافت است و حتى غلامان و کنیزکان در طلا و ثروت غوطه ور شدهاند.
در همین حال مردم امام موسى بن جعفر علیه السلام را مىدیدند که نه تنها هیچ درهم و دینارى براى خود نمىاندوزد و همه آنچه را که به دست مىآورد در راه خدا به نیازمندان مىبخشد،
بلکه دیگران را نیز ترغیب مىکند که براى رسیدن به مقام کمال انسانى از بخشش به بینوایان دریغ نکنند و تحت لطف و حمایت حضرت احدیت با خوشرویى به نیازمندان یارى کنند.
به هر حال، مردم در همه زمینهها شاهد تضاد آشکار بین خط روشن ولایت و امامت از یک سو و خط نفاق و ضلالت از سوى دیگر بودند. به ویژه آنکه امام تضادها و تفاوتهاى حق و باطل را با مهارت براى مسلمانان تعلیم مىفرمودند تا زمینه ذهنى و معرفتى براى درک بهتر آنها از تضاد خط ولایت و خط ضلالت فراهم آورند و آنها را به سوى سعادت و هدایت متوجه کنند.
مردم نیز هر روز که مىگذشت با گوهر وجود مقدّس امام بیشتر آشنا مىشدند و پیوسته در صدد بودند که از عطر ولایت بهتر و بیشتر بهرهمند شوند و جانهاى خویش را در معرض نسیم معنویت امام قرار دهند.
سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام را به همه پیروان راهش تسلیت مىگوییم.
در این عصر که به عصر هارونى معروف است. همه تبهکاریها به نام دین انجام مىگرفت و خلیفه در ظاهر مدعى حمایت از دین و رهبرى جامعه دینى بود ولى رفتار او و اطرافیانش نه تنها هیچ تناسبى با معیارهاى دینى نداشت بلکه دقیقاً با دستورات و ارزشهاى دین در تضاد بود. گرچه رفتار هارون و اطرافیانش مغایر با اصول تعالیم دین بود ولى او توانست بخش بزرگى از جامعه را بفریبد و خود را جانشین رسول خدا معرفى نماید. گروهى نیز با تهدید و تطمیع تسلیم شده بودند و مخالفتى نمىکردند. در این اوضاع و احوال. فقط کسانى که در روشنایى نور ولایت امام کاظم علیه السلام قرار داشتند، توانسته بودند در راه مستقیم دین گام بردارند و از هر نوع انحرافى مصون بمانند.
با همه تبلیغاتى که هارونیان داشتند تا خود را جانشین رسول خدا و ادامه دهنده راه آن بزرگوار معرفى کنند. افراد بصیر جامعه دو جریان کاملاً متمایز در برابر خویش مشاهده مىکردند. نخست جریانى که به ظاهر قدرت را در دست داشت و عامل سیاهى و تباهى بود. و جریان دوم که رهبرى آن با امام کاظم(ع) بود و با استمرار خط راستین ولایت، بر قلبهاى مردم آگاه حکومت مىکرد و هر روز حوزه نفوذش بیشتر مىشد زیرا فروغ فروزان ولایت هر روز عرصههاى بیشترى از جامعه را روشن مىکرد.
مردم جامعه آن روزگار بدان جهت دل به امام کاظم مىسپردند و به خط و لایت تمایل نشان مىدادند که در هر زمینه با دو رفتار کاملاً متضاد رو به رو مىشدند. مردم از یک سو داستان فساد هزار و یک شب هارون و اطرافیانش را مىشنیدند و شبهاى لبریز از معصیت و عیش و طرب کاخهاى بغداد را مشاهده مىکردند و از سوى دگر از نالهها و مناجات شبانه امام کاظم(ع) آگاه مىشدند و مىشنیدند که آن امام بزرگ عبادت و راز و نیاز شبانه با محبوب را آن قدر استمرار مىدهند که آن را به فریضه صبحگاهى متصل مىکنند و بعد از آن نیز تا طلوع آفتاب به عبادت و نیایش ادامه مىدهند. آرى، مردم از یک سو در دل تاریک شب صداى خنیاگران و دخترکان غزلخوان را که ساز مطربان و نعره دلقکان آن را همراهى مىکرد، از کاخهاى هارونى بغداد مىشنیدند و از سوى دگر از شکوه خلوت امام کاظم(ع) در زنان آگاه مىشدند و یا اینکه از این و آن مىشنیدند که امام کاظم(ع) شبها دنیاى دیگرى دارند و اگر در زندان باشند، آنجا را به مناى مناجات تبدیل مىکنند و اگر خارج از زندان به سر مىبرند. در دل تاریک شب سکوت مسجد و منزل را مىشکنند و با زاریهاى خویش همه را به مبدأ هستى و حقیقت و معنویت متوجه مىکنند.
تضاد رفتار الهى امام کاظم(ع) با رفتار شیطانى هارونیان در همه زمینهها آشکار بود و با آنکه آنها مىخواستند با پرده نفاق و تزویر روى اعمال شیطانى خویش را بپوشانند و ماهیت رفتار خویش را پنهان کنند ولى نور وجود امام کاظم چنان تابان و پرفروغ بود که اجازه استتار به آنها نمىداد و زشتى رفتار هارونیان با تمام ظاهر آرایى در برابر رفتار الهى امام رنگ مىباخت و چیزى جز رسوایى به بار نمىآورد. به عنوان مثال، هارونیان نیز براى فریب مسلمانان در سال، حج مىگذاردند ولى حج آنها نیز چیزى کمتر از شبهاى معصیت آلود آنها در کاخهاى بغداد نداشت آنها حج را به یک سفر تفریحى و لبریز از عیش و نوش تبدیل مىکردند و با اموالى که از مسلمانان گرفته بودند، کاروان تجمّل و تبذیر به راه مىانداختند.
تجمّل و تبذیر در کاروان حج هارونیان چنان افراطآمیز بود که حتى دستور مىدادند که از نقاط سردسیر جهان اسلام با هزار مشقت براى مصرف آنها برف به مکه ببرند تا چند روزى که حج مىگذارند از آن استفاده کنند.
در برابر چنین رفتار هارونیان، مردم امام کاظم(ع) را نیز مشاهده مىکردند که هر بار به قصد برگزارى حج از مدینه به سوى مکه حرکت مىکرد. تمام یا بخش بزرگى از راه بین مکّه و مدینه را در آن هواى گرم پیاده طى مىکرد و این پیاده روى در هر سفر بیش از بیست شبانه روز بود.
مردم روزگار امام در زمینه نوع نگرش به دنیا و تعینات و اموال دنیایى تباین آشکار و حیرت انگیزى بین هارونیان مدعى جانشین رسول خدا و امام کاظم علیه السلام مىدیدند. مردم مىدیدند که هارونیان با فشار و آزار از مردمى که در قلمرو آنها زندگى مىکنند به قدرى مال و ثروت گرفتهاند که به قول خود هارونیان اگر تا ده الى پانزده سال هیچ خراجى و مالیاتى از مردم نگیرند، مىتوانند دستگاه عریض و طویل خلافت را به نحو شایسته اداره کنند و لشکر و سپاه خویش را از نظر آذوقه و سایر نیازمندیها، در بهترین شرایط نگه دارند.مسلمانان مشاهده مىکردند که ولع ثروت اندوزى در میان هارونیان به قدى است که عایدات سالانه زنان آنها بیش از هزینه و مخارج لشکرها و سازمانهاى ادارى خلافت است و حتى غلامان و کنیزکان در طلا و ثروت غوطه ور شدهاند.
در همین حال مردم امام موسى بن جعفر علیه السلام را مىدیدند که نه تنها هیچ درهم و دینارى براى خود نمىاندوزد و همه آنچه را که به دست مىآورد در راه خدا به نیازمندان مىبخشد،
بلکه دیگران را نیز ترغیب مىکند که براى رسیدن به مقام کمال انسانى از بخشش به بینوایان دریغ نکنند و تحت لطف و حمایت حضرت احدیت با خوشرویى به نیازمندان یارى کنند.
به هر حال، مردم در همه زمینهها شاهد تضاد آشکار بین خط روشن ولایت و امامت از یک سو و خط نفاق و ضلالت از سوى دیگر بودند. به ویژه آنکه امام تضادها و تفاوتهاى حق و باطل را با مهارت براى مسلمانان تعلیم مىفرمودند تا زمینه ذهنى و معرفتى براى درک بهتر آنها از تضاد خط ولایت و خط ضلالت فراهم آورند و آنها را به سوى سعادت و هدایت متوجه کنند.
مردم نیز هر روز که مىگذشت با گوهر وجود مقدّس امام بیشتر آشنا مىشدند و پیوسته در صدد بودند که از عطر ولایت بهتر و بیشتر بهرهمند شوند و جانهاى خویش را در معرض نسیم معنویت امام قرار دهند.
سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام را به همه پیروان راهش تسلیت مىگوییم.