سخنانى از امام على علیه السلام
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
«انّ المالَ و البَنینَ حَرثُ الدُّنیا، و العمل الصالح حَرثُ الآخرة.»
(نهج البلاغه، خطبه 23)
ثروت و فرزندان، کِشتههاى این جهانند و عمل صالح، کِشت آخرت است.
«اعمَلوا فى غَیرِ رِیاءٍ ولاسُمعَةٍ، فانّه مَن یَعمَلُ لِغَیرِ اللّه یَکِلهُ اللّهُ لمن عَمِلَ له.»
(نهج البلاغه، خطبه 23)
در کارها ریا و خودنمایى بخرج ندهید چون هر کس که کارى را براى غیر خدا انجام دهد، خداوند او را به همان کس وامىگذارد.
«ألا و إنَّکُم فى أَیّام أمَلٍ مِن وَرائِهِ أجَلٌ، فَمَن عَمِلَ فى أیّام أمَلِهِ قَبلَ حُضُورِ أجَلِهِ فَقد نَفَعَهُ عَمَلُهُ، وَ لَم یَضرُرهُ أَجلُهُ، و مَن قَصَّرَ فى ایام أمَلهِ قبلَ حضورِ أَجَلِهِ فَقَد خَسِرَ عَمَلُه و ضرّهُ أجَلُه.».
(نهج البلاغه، خطبه 28)
آگاه باشید همه در دوران آرزویى به سر مىبرند که اجل در پى آن است، بنابراین هر کس پیش از رسیدن اجلش در همان دوران آرزوها به عمل پردازد، اعمالش به او سود مىبخشد و فرا رسیدن مرگش به او زیانى نمىرساند، و کسى که در این ایام آرزو و پیش از رسیدن مرگ در عمل کوتاهى کند گرفتار خسران شده و فرا رسیدن مرگش براى او زیان خواهد داشت.
«فلیعمل العامل منکم فى أیّام مَهَلِهِ قَبلَ إرهاق أجَلِه و فى فَراغِه قَبلَ أوان شُغُلِه، و فى مُتَنَفَّسِهِ قَبلَ أن یُؤخَذَ بِکَظَمِه لِیُمَهِّد لِنَفسِهِ و قَدَمِه، وَ لیَتَزَوَّد من دارِ ظَعنِهِ لِدار اقامَتِه.»
(نهج البلاغه، خطبه 86)
آنان که اهل علمند، پیش از آن که اجلشان فرا رسد در ایام مهلت باید به عمل بپردازند و در ایام فراقت پیش از آن که گرفتار شوند تلاش کنند و قبل از آن که راه گلو بسته شود نفس بکشند! و براى خود و جایى که مىروند آماده کنند، و از این سرا که سرانجام باید کوچ کرد براى منزلگاه ابدى تدارک ببینند.
«إعمَلُوا لیومٍ تُذخَرُ له الذَّخائِرُ و تُبلى فیه السَّرائر»
(نهج البلاغه، خطبه 120)
براى آن روزى که اندوختهها را پس انداز مىکنند و اسرار فاش مىگردد، عمل کنید.
«إعمَلُوا لِلجنّةِ عَمَلَها، فانّ الدّنیا لم تُخلَق لکم دارَ مُقامٍ، بل خُلِقَت لَکُم مَجازاً لِتَزَوَّدُوا مِنها الأعمالَ الى دارِ القَرار.»
(همان، خطبه 132)
براى رسیدن به بهشت عمل شایسته آن را انجام دهید، زیرا دنیا براى سکونت دائمى شما خلق نشده، بلکه آن را در گذرگاه شما ساختهاند تا اعمال صالح را به عنوان زاد و توشه براى سراى دائمى فراهم سازید.
«العامِلُ بِالعِلم کالسائِرِ عَلَى الطریقِ الوَاضِحِ، فَلیَنظُر ناظِرٌ أسائِرٌ هو أم راجِعٌ.».
(همان، خطبه 154)
آن که از روى آگاهى و علم عمل مىکند مانند رهروى است که در جاده روشن قدم برمىدارد پس باید بنگرد که به پیش مىرود یا عقب بر مىگردد.
«إعلم أنّ لکُلِّ عَمَلٍ نَباتاً، و کُلُّ نباتٍ لاغنى بِهِ عَن الماءِ، و المِیاهُ مُختَلِفةٌ، فما طابَ سَقیُهُ طابَ غَرسُه وَ حَلَت ثَمَرتُهُ، و ما خَبُثَ سَقیُهُ خَبُثَ غَرسُهُ، وَ أَمَرَّت ثَمَرَتُه.»
(همان)
بدان براى هر عملى نبات و رویشى است و هر نبات و رویشى بى نیاز از آب نیست، و آنها مختلفاند، آنچه آبیارش خوب باشد، درختش نیکو و میوهاش شیرین است و آنچه آبیاریش بد و ناپاک، درختش پلید و میوهاش تلخ خواهد بود.
«طُوبى لِمَن ذَکَر المَعَادَ و عَمِلَ لِلحِساب.»
(نهج البلاغه، حکمت 44، عقد الفرید، ج 3، ص 238)
خوشا به حال کسى که معاد را به یاد آورد و براى روز حساب (قیامت) کار کند.
«شَتّانَ ما بینَ عَمَلَینِ: عَمَلٍ تَذهَبُ لَذَّتُه وَ تَبقى تَبِعَتُه، وَ عَمَلٍ تَذهَبُ مَؤونَتُه وَ یَبقى أجرُه.»
(نهج البلاغه، حکمت 95، بحارالانوار، ج 71، ص 317)
چه بسیار دور است فاصله میان دو کردار: کردارى که لذتش مىرود و گناهش مىماند و کردارى که رنجش مىگذرد و پاداشش مىماند.
(نهج البلاغه، خطبه 23)
ثروت و فرزندان، کِشتههاى این جهانند و عمل صالح، کِشت آخرت است.
«اعمَلوا فى غَیرِ رِیاءٍ ولاسُمعَةٍ، فانّه مَن یَعمَلُ لِغَیرِ اللّه یَکِلهُ اللّهُ لمن عَمِلَ له.»
(نهج البلاغه، خطبه 23)
در کارها ریا و خودنمایى بخرج ندهید چون هر کس که کارى را براى غیر خدا انجام دهد، خداوند او را به همان کس وامىگذارد.
«ألا و إنَّکُم فى أَیّام أمَلٍ مِن وَرائِهِ أجَلٌ، فَمَن عَمِلَ فى أیّام أمَلِهِ قَبلَ حُضُورِ أجَلِهِ فَقد نَفَعَهُ عَمَلُهُ، وَ لَم یَضرُرهُ أَجلُهُ، و مَن قَصَّرَ فى ایام أمَلهِ قبلَ حضورِ أَجَلِهِ فَقَد خَسِرَ عَمَلُه و ضرّهُ أجَلُه.».
(نهج البلاغه، خطبه 28)
آگاه باشید همه در دوران آرزویى به سر مىبرند که اجل در پى آن است، بنابراین هر کس پیش از رسیدن اجلش در همان دوران آرزوها به عمل پردازد، اعمالش به او سود مىبخشد و فرا رسیدن مرگش به او زیانى نمىرساند، و کسى که در این ایام آرزو و پیش از رسیدن مرگ در عمل کوتاهى کند گرفتار خسران شده و فرا رسیدن مرگش براى او زیان خواهد داشت.
«فلیعمل العامل منکم فى أیّام مَهَلِهِ قَبلَ إرهاق أجَلِه و فى فَراغِه قَبلَ أوان شُغُلِه، و فى مُتَنَفَّسِهِ قَبلَ أن یُؤخَذَ بِکَظَمِه لِیُمَهِّد لِنَفسِهِ و قَدَمِه، وَ لیَتَزَوَّد من دارِ ظَعنِهِ لِدار اقامَتِه.»
(نهج البلاغه، خطبه 86)
آنان که اهل علمند، پیش از آن که اجلشان فرا رسد در ایام مهلت باید به عمل بپردازند و در ایام فراقت پیش از آن که گرفتار شوند تلاش کنند و قبل از آن که راه گلو بسته شود نفس بکشند! و براى خود و جایى که مىروند آماده کنند، و از این سرا که سرانجام باید کوچ کرد براى منزلگاه ابدى تدارک ببینند.
«إعمَلُوا لیومٍ تُذخَرُ له الذَّخائِرُ و تُبلى فیه السَّرائر»
(نهج البلاغه، خطبه 120)
براى آن روزى که اندوختهها را پس انداز مىکنند و اسرار فاش مىگردد، عمل کنید.
«إعمَلُوا لِلجنّةِ عَمَلَها، فانّ الدّنیا لم تُخلَق لکم دارَ مُقامٍ، بل خُلِقَت لَکُم مَجازاً لِتَزَوَّدُوا مِنها الأعمالَ الى دارِ القَرار.»
(همان، خطبه 132)
براى رسیدن به بهشت عمل شایسته آن را انجام دهید، زیرا دنیا براى سکونت دائمى شما خلق نشده، بلکه آن را در گذرگاه شما ساختهاند تا اعمال صالح را به عنوان زاد و توشه براى سراى دائمى فراهم سازید.
«العامِلُ بِالعِلم کالسائِرِ عَلَى الطریقِ الوَاضِحِ، فَلیَنظُر ناظِرٌ أسائِرٌ هو أم راجِعٌ.».
(همان، خطبه 154)
آن که از روى آگاهى و علم عمل مىکند مانند رهروى است که در جاده روشن قدم برمىدارد پس باید بنگرد که به پیش مىرود یا عقب بر مىگردد.
«إعلم أنّ لکُلِّ عَمَلٍ نَباتاً، و کُلُّ نباتٍ لاغنى بِهِ عَن الماءِ، و المِیاهُ مُختَلِفةٌ، فما طابَ سَقیُهُ طابَ غَرسُه وَ حَلَت ثَمَرتُهُ، و ما خَبُثَ سَقیُهُ خَبُثَ غَرسُهُ، وَ أَمَرَّت ثَمَرَتُه.»
(همان)
بدان براى هر عملى نبات و رویشى است و هر نبات و رویشى بى نیاز از آب نیست، و آنها مختلفاند، آنچه آبیارش خوب باشد، درختش نیکو و میوهاش شیرین است و آنچه آبیاریش بد و ناپاک، درختش پلید و میوهاش تلخ خواهد بود.
«طُوبى لِمَن ذَکَر المَعَادَ و عَمِلَ لِلحِساب.»
(نهج البلاغه، حکمت 44، عقد الفرید، ج 3، ص 238)
خوشا به حال کسى که معاد را به یاد آورد و براى روز حساب (قیامت) کار کند.
«شَتّانَ ما بینَ عَمَلَینِ: عَمَلٍ تَذهَبُ لَذَّتُه وَ تَبقى تَبِعَتُه، وَ عَمَلٍ تَذهَبُ مَؤونَتُه وَ یَبقى أجرُه.»
(نهج البلاغه، حکمت 95، بحارالانوار، ج 71، ص 317)
چه بسیار دور است فاصله میان دو کردار: کردارى که لذتش مىرود و گناهش مىماند و کردارى که رنجش مىگذرد و پاداشش مىماند.