آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

عصر امام(ع) پس از ظهور و قیام جهانى‏اش، براستى از درخشان‏ترین و دوست‏داشتنى‏ترین و زیباترین عصرها براى جهان، از آغاز آفرینش جهان و انسان است. و کاملاً بجا و درست است که نام عصر ظهور و جامعه مهدوى را «عصر حاکمیت نور و دانش و بینش» به مفهوم واقعى آن نام گذاریم، نه روزگارى را که ما در آن زندگى مى‏کنیم که براستى عصر تاریکى‏هاىِ جهل، انحراف، فجایع بیداد و گمراهى که عصر نگون‏سازى و اسارت انسان است.
در جامعه مهدوى جهنّم زندگى، جاى خود را به بهشت نیکبختى و سعادت مى‏دهد و پژمردگى و افسردگى‏ها، جاى خود را به طراوت و نشاط مى‏سپارد و امن و امان در همه ابعاد زندگى جهان گستر مى‏شود. فرشته عدالت بر سر بشریّت سایه مى‏افکند و ظلم و ستم یکسره نابود مى‏شود.
آرى! اینها پرتویى از برکات نهضت آسمانى امام عصر(ع) و قیام اصلاح‏گرانه آن حضرت و دستاوردها و گامهاى اصلاحى و طرح‏هاى عمرانى و فرهنگ پر ارج و پیاده شدن مقرّرات عدالت آفرین و انسان‏ساز خدا، به دست با کفایت مهدى موعود(ع) در جامعه مهدوى است.
این روند فاجعه بار است که مقدّمه و زمینه‏اى براى نهضت نجات بخش امام زمان(عج) و قیام جهانى او و تشکیل جامعه و دولت مهدوى براى گسترش عدل و داد و زدودن آثار نکبت بار ستم و بیداد مى‏گردد. و از این رو زندگى انسانها که داراى ابعاد گوناگون و جلوه‏هاى متنوّعى است با دستان با کفایت اصلاحگر بزرگ جهانى، با طرح و برنامه ریزى، تدبیر امور و تنظیم شئون همه جانبه، اصلاح خواهد شد، و تشکیل جامعه مهدوى ره آورد شکوه‏بار و وصف‏ناپذیرى خواهد داشت.
از انبوه روایات رسیده، این واقعیّت دریافت مى‏گردد که در پرتو قیام و حکومت عادلانه او دگرگونى عظیم و تغییر ژرف و گسترده‏اى در سراسر گیتى رخ مى‏دهد و چهره و محتواى زندگى در همه میدان‏ها و جلوه‏ها به صورت شکوهمندى تغییر مى‏یابد. در این مقام، برخى از ابعاد زندگى و شکوفایى و درخشندگى آن را در عصر حاکمیت آن اصلاحگر آسمانى و شاخصه‏هاى جامعه مهدوى را به صورت فشرده از نظر مى‏گذرانیم.
شاخصه‏ها و ویژگى‏هاى جامعه مهدوى‏
الف. اجراى کامل قوانین:
از جمله عواملى که در نیکبختى یا نگونبختى اصلاح، سازندگى، تباهى و انحطاط جامعه‏ها و تمدّن‏ها نقش سرنوشت سازى دارد؛ قوانین و مقرّرات حاکم بر جامعه و تمدّن در ابعاد گوناگون حیات، بویژه حکومت و سیاست و قضاوت است.
قوانین با همه انواع و اقسام آن، ابزارهاى جهت دهنده و دستگاه‏هاى تربیت کننده‏اى هستند که جامعه را بسوى ارزشها یا ضدّ ارزشها جهت مى‏دهند و بسوى نیکى و نیکبختى یا شرارت و نگونسازى سوق مى‏دهند.
در این میان تنها قوانین و مقرّرات اسلام واقعى است که نیکبختى جامعه انسانى را در دنیا و آخرت تضمین مى‏کند. قوانین اسلام، احکام و مقرّرات راستین خدا به جز در زمان پیامبر(ص) و امیر مؤمنان على(ع) بطور کامل پیاده نشده، و فعلیّت همه آنها در عصر حضرت مهدى(عج) و جامعه مهدوى محقق خواهد شد. تمامى قوانین و مقرّرات بیگانه از اسلام و قرآن، در حکومت امام مهدى(عج) الغاء و دور ریخته مى‏شود، و هرگز بدانها عمل نمى‏گردد و بجاى آنها مقرّرات درخشان و زندگى‏ساز برخاسته از قرآن و شیوه راستین پیامبر(ص) امور مردم را تدبیر و شئون کشور را تنظیم و در کران تا کران جامعه‏ها همانگونه که شایسته و بایسته است، پیاده مى‏شود. و در واقع هدف حضرت مهدى، همان هدف بعثت خاتم الانبیاء مى‏باشد که در جامعه فعلى و قبل از جامعه مهدوى بواسطه فقدان شرائط و موانع خارجى تحقق نیافته و در جامعه مهدوى شرایط فراهم و موانع مرتفع خواهد شد.
در جامعه مهدوى قوانین و مقرّرات، احکام الهى که از طریق وحى به پیامبر ابلاغ شده است بدون اضافه یا کم کردن، اجراء خواهد شد. و مدینه فاضله راستین که از دیرباز ساختن آن ذهن متفکران و اندیشمندان را به خود مشغول کرده است عملى خواهد شد.
«حلال محمد(ص) حلال الى یوم القیامه و حرام محمد(ص) حرام الى یوم القیامه» قانون و دستورات حضرت مهدى(عج) همان قانونى است که پیامبر در مدینه و على(ع) در کوفه به دنبال اجراى آن بودند. همان قانونى است که نمونه کامل شایسته سالارى در حکومت کوفه دیده مى‏شود. قانون عدالت و قضاوت آن گرامى در جامعه مهدوى بسان داورى نیاکان پاک و پاکیزه‏اش، عادلانه، انسانى و بر اساس قرآن و آئین نبوى و حقّ و عدالت است. چرا که شریعت نبوى، تا قیامت استمرار دارد، و آنچه در شریعت جدّش و نیاکانش مطرود است، تا روز رستاخیزِ بزرگ، مطرود خواهد بود. و آنچه در نظام مدینه و کوفه، اجرا مى‏شد، در آرمان‏شهر مهدوى نیز اجرا خواهد شد و این همان چیزى است که از حدیث بالا فهمیده مى‏شود.
قوانین حاکم بر نظام و اجتماع مهدوى، قوانین اسلام است که از طریق وحى بر پیامبر بزرگ اسلام اعلام شده است. همگان به خصوص هیئت حاکمه در این خط مستقیم با احساس مسئولیت و تعهّد قدم برمى‏دارند. سلیقه‏هاى شخصى یا گروهى خود را کنار گذاشته و به راست و چپ منحرف نشوند. چنانکه در حدیثى از پیامبر آمده است که مى‏فرماید:
«بنده‏اى مؤمن نخواهد بود مگر اینکه هوى و خواست او تابع آنچه من آورده‏ام، باشد و از آن منحرف نشود»(1)
جلوه‏هاى بسیارى از این احساس مسئولیت و اداره اجتماع، بر طبق شریعت اسلام در حکومت و زندگى پیامبر(ص) و على(ع) دیده شده و امّا نمونه کامل آن در جامعه و دولت مهدوى بطور کامل، عملى خواهد شد.
ب. عدل و ظلم و قوه قضائیه در جامعه مهدوى:
اشاره شد که داورى و قضاوت آن گرامى در جامعه مهدوى، بسان داورى نیاکان پاک و پاکیزه‏اش، عادلانه و انسانى و بر اساس حق و عدالت است و با یک ویژگى از داورى آن عدالت پیشگان و نیاکانش، ممتاز مى‏شود. و آن ویژگى این است که آن حضرت در سیستم قضایى خویش بر اساس آگاهى و اطّلاعات خویش بر رخدادها و حوادث، داورى مى‏کند، از اینرو نه به انتظار گواهى گواهان مى‏ماند و نه دلایل و مدارک و شواهدى که ادّعا را اثبات کند. سخن در اینجا بر دو محور دور مى‏زند:
1. نخست اینکه این روایت صحیح و جان‏بخش که در مورد امام مهدى(عج) و ره آورد حاکمیت او بطور متواتر از پیامبر گرامى و امامان معصوم، رسیده است، بارها تکرار شده است که مى‏فرمایند:
«امام مهدى(ع) پس از ظهور خویش، جهان را سرشار از عدل و داد مى‏کند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز گردد.»(2)
شایسته یادآورى است که این حدیث در مجموعه‏هاى روایى ما صدها بار از راههاى گوناگون و چهره‏هاى مختلف روایت شده است به گونه‏اى که هیچ جایى براى شک و تردید در صحّت و درستى آن نمى‏ماند.
آرى! آن اصلاحگر بزرگى که مى‏خواهد ستم و بیداد را در همه میدانها و ابعاد و چهره‏هایش نابود سازد و ریشه و اساس آن را در هر نقطه‏اى که باشد و یا از هر انسانى سرزند از بیخ و بن برکند، و ظلم ریشه کن شده و عدالت حاکم شود، طبیعى است که از چنین عدالت‏گسترى نباید انتظار داشت که خود منتظر این باشد که مظلوم به او شکایت برد، یا آن پیشواى عدالت از مدّعى ستمدیده براى اثبات ادّعاى به حقّش که براى آن داور عدالت پیشه، روشن است دلایل، شواهد، اسناد و مدارک ارائه کند، هرگز! چرا که گاه ممکن است مظلوم براى اثبات بیدادى که بر او رفته یا حق که از او پایمال شده است ناتوان باشد یا نتواند ساختگى بودن بافته‏هاى ظلم را روشن کند. ممکن است ستم و بیداد در بسیارى از نقاط روى زمین واقع شود و مظلوم نتواند از بیدادى که بر او رفته است به امام عدالت و نجات، شکایت برد. و نیز امکان دارد انسانى مخفیانه و به ستم کشته شود و کسى از کشته شدن او آگاه نگردد و قاتل او را نشناسد و در نتیجه خون او پایمال گردد، در این صورت چگونه مى‏توان گفت: «امام مهدى(ع) زمین و زمان را لبریز از عدل و داد مى‏سازد؟!»
2. از پیامبر گرامى(ص) روایت شده است که مى‏فرمایند:
«مردم، من در میان جامعه، بر اساس دلایل و شواهد و سوگندها، قضاوت و داورى مى‏کنم نه بر اساس وحى و رسالت.»(3)
شاید مفهوم ظاهرى روایت پیامبر این باشد که آن حضرت در میان مردم، بر اساس آگاهى و علم شخصى خویش داورى نمى‏کند. و داورى او با گواهى گواهان یا مدارک و مستندات دیگر شاید این شیوه پیامبر(ص) در داورى و قضاوت و عمل نکردن بر اساس آگاهى و اطلاع شخصى خویش، بدان جهت بود که اگر آن گرامى در داوریهاى خویش بر اساس آگاهى و اطّلاع شخصى قضاوت مى‏کرد، رفتار و عملکرد قضایى او در میان امّت سیره و سنّت مى‏شد و آنگاه بود که براى هر قاضى یا حاکمى دستاویز و بهانه مى‏گشت که در جامعه، بدون دلایل و مدارک قانع کننده به هر کس دلش خواست حدّ جارى کند و طبق تمایلات خویش حکم راند و آنگاه ادّعا نماید که به علم و اطّلاع شخصى خویش داورى نموده و قضاوت کرده است. و با این کار نظام دین و جامعه از هم گسیخته و هرج و مرج و خودکامگى در سیستم قضایى رواج یافته و معیارها و مقیاسهاى فقهى و حقوقى و عرفى دچار اختلال مى‏گشت. بر این اساس بود که پیامبر گرامى اسلام(ص) این راهها را براى قضات بدرفتار و حکومتهاى بیدادگر مسدود ساخت تا آنان نتوانند در میان مردم، طبق تمایلات جاه‏طلبانه و هواهاى خویش حکم رانند و آنگاه مدّعى گردند که بر اساس علم و آگاهى شخصى خویش حکم مى‏کنند. و از این رو شخص پیامبر در محکمه عدالت حاضر مى‏شود، و به انتظار قضاوت مى‏نشیند و حتى‏ به رأى او اعتراض نمى‏کند. و حال آنکه او علم شخصى داشته و یقین به حقانیّت خودش داشته.(4) و یا على(ع) بر طبق مدارک و مستندات، قضاوت و از سیره پیامبر پیروى مى‏کند، چرا که ترس از آینده و سیره و سنت شدن رأى با آگاهى شخصى معصوم، در میان غیر معصوم سنت و باب شود.
امّا امام معصوم و پیشواى عدالت‏گسترى که هرگز چنین احتمالى در مورد او نمى‏رود و هیچ نوع اشتباه و انحرافى به ساحت مقدّس او راه ندارد، بر چنین انسان والایى زیبنده است که بر اساس آگاهى و اطّلاعات شخصى خویش به امور و رخدادها، داورى نماید و هرگز منتظر گواهى گواهان و اقامه دلایل و مدارک از سوى مدّعى نباشد و بر سوگندهاى دروغین از سوى طرفین، بهایى ندهد و آنچه حقّ و عدالت است آن را ملاک قرار دهد و بر اساس آن داورى نماید. و مطمئن است که حکومت بعد از خودش به دست غیر معصوم نمى‏افتد.
با توجه به این دو نکته اساسى که:
اوّلاً: امام مهدى(ع) اصلاح‏گر بزرگى است که زمین و زمان را سرشار از عدل و داد مى‏کند.
و ثانیاً: علاوه بر تمامى آگاهیها و اطلاعات و معیارها، بر اساس آگاهى و اطّلاعات شخصى خویش، داورى و حکومت مى‏نماید.
از این واقعیّت دریافت مى‏گردد که آن حضرت تبهکاران و آدم‏کشان و مجرمان را بر اساس عدالت و به منظور اصلاح جامعه به کیفر شایسته و عادلانه گناهانشان مى‏رساند، خواه آثار و دلایل و مدارک جرم موجود باشد و یا آن را از بین برده باشند و طبق موازین عادّى ثابت نشود و گواه و بیّنه اقامه نگردد.
و بدین سان شرایطى پدید مى‏آید که هیچ کس جرأت ستم و قانون‏شکنى و گناه در خود نمى‏بیند و زمین از عدالت و آزادى و دادگرى و امنیت و رفاه و سعادت لبریز مى‏گردد.
روایات بیانگر این واقعیّت، بسیار است که به جهت رعایت اختصار تنها به یک نمونه اشاره مى‏شود:
امام باقر(ع) فرمودند: «هنگامى که قائم ما قیام کند به سبک داود(ع) حکومت و داورى خواهد کرد و گواه و دلیل نخواهد خواست.»(5)
حال این سؤال پیش مى‏آید که منظور از حکومت داود(ع) چیست؟ در جواب باید گفت که منظور شریعت و راه و رسم او نیست، چرا که همه شرایع و قوانین پیش از اسلام، با آمدن اسلام نسخ و پایان یافتند. بلکه منظور از این عبارت و عنوان، این است که مهدى موعود(ع) در جامعه مهدوى، بر اساس آگاهى و دانش خویش قضاوت مى‏کند، و قوه قضائیه آن حضرت بر پایه علم امامت حضرت استوار است. چنانکه حضرت داود(ع) پیامبر بزرگ خدا مدّتى طولانى اینگونه حکومت و داورى مى‏کرد.
و حقایق و واقعیّات رخدادها و اختلافات، به اذن خدا براى او آشکار مى‏گشت، و بدین جهت بر اساس آگاهى و دانش شخصى خویش قضاوت کرده و به گفتار طرفین اختلاف و دعوا، اعتنا نمى‏کرد.(6)
سؤال دیگرى که اینجا پیش مى‏آید، این است که امام مهدى(ع) چگونه مى‏تواند عدالت و دادگرى را در کران تا کران گیتى تحقق بخشد با اینکه مى‏دانیم آن گرامى در پرتو دانش و آگاهى خویش از مسائل و رخدادهاى منطقه و شهرى که اقامت دارد با خبر است و یا اینکه به شهرهاى دیگر دسترسى ندارد اگر چه علم هم داشته باشد.
این سؤال را با روایتى از امام صادق(ع) پاسخ مى‏دهیم که مى‏فرماید: وقتى قائم ما قیام کند به هر منطقه و شهرى فرستاده‏اى آگاه و کاردان و پروا پیشه گسیل مى‏دارد و به او مى‏گوید: «برنامه کار تو در کف دست توست. از این رو هر گاه کارى برایت پیش آمد که راه حلّ آن را نفهمیدى و قضاوت در آن را نشناختى به کف دستت نظاره کن و آنچه در آن یافتى، عمل نما».(7)
در مورد این روایت سه احتمال بنظر مى‏رسد:
1- ممکن است روایت را معجزه بشناسیم و بگوییم فرستادگان آن اصلاحگر بزرگ آسمانى هنگامى که در مسائل و رخدادها بمانند بناگاه بر کف دست خویش احکام عادلانه و مورد نظر را نوشته شده و آماده خواهند یافت.
2- ممکن است منظور آن حضرت نوعى دستگاه شبیه بى‏سیم و ارتباطىِ بسیار پیشرفته‏اى باشد که برخى از کارگزاران ویژه حضرت در اختیار دارند و دستورهاى صادره از مقام فرماندهى کلّ را همواره دریافت مى‏دارند چنانکه تصور این مطلب در جوامع امروزى، آسان مى‏باشد. امروز با وجود رایانه، اینترنت و انواع و اقسام وسایل ارتباطى، مى‏توان در یک لحظه با سراسر دنیا ارتباط برقرار کرد.
3- و یا اینکه روایت، پیام و معناى دیگرى دارد که پس از ظهور آن حضرت به خواست خدا آشکار خواهد شد و اکنون براى ما ناشناخته است.
کوتاه سخن اینکه امام مهدى(ع) با نمایندگان و حاکمان و قضاتى که براى کشورهاى سراسر جهان نصب فرموده و آنان را براى تدبیر امور و تنظیم شئون و حل مشکلات و رفع کشمکشها و تأمین امنیّت و نیکبختى جامعه بزرگ مهدوى در عصر ظهور، گسیل داشته بطور دائم در ارتباط است و آنان با فرماندهى و امامت آن اصلاحگر بزرگ جهانى و در پرتو دانش و عدالت او انجام وظیفه مى‏نمایند. و با اجراى سیستم قضائى واحد، در کران تا کران گیتى به عدالت واقعى رسیده و عدالت ادارى، اجتماعى و اقتصادى و قضائى بر جهان حاکم خواهد شد و ظلم و ستم و بیدادگرى از دنیا رخت برخواهد بست. ان‏شاءالله.
ج. رفاه و آسایش اقتصادى:
بى‏شک از مهمترین مشکلات حیات انسان، مشکل اقتصادى و معیشتى و مسایل مربوط به آن همچون فقر، گرانى، محدودیّت تجارت و داد و ستد و تورّم، ناتوانى اقتصادى، تولید کم و تقاضاى بسیار و مسائلى از اینگونه که بیشتر آنها از ثمرات شوم اقتصاد ضد اسلامى حاکم بر جهان و به ویژه کشورهاى اسلامى است.
آرى! این اقتصاد ضد اسلامى و ظالمانه است که به بحرانهاى اقتصادى در جوامع انسانى منجر مى‏شود. و این بخاطر سرکوبى مردم و پایمال ساختن آزادیها، مسدود ساختن راههاى معیشت براى مردم، تحمیل مالیات سنگین و تصاعدى بر توده‏ها و محروم ساختن بندگان خدا از مواهب زندگى و برکات و نعمت‏هایى است که خداوند آنها را به بندگانش ارزانى داشته و براى آنها مباح ساخته است.
شایسته است فراموش نکنیم که بیشتر جنایاتى که در جهان رخ مى‏دهد، از فقر مالى و نیاز و فلاکت سرچشمه مى‏گیرد. بیشتر جوانان بخاطر فشار و نیاز از تشکیل خانواده سرباز مى‏زنند و بسیارى از خانواده‏ها از فشار و فقر و عدم امکانات به تحدید نسل رضایت مى‏دهند. و اگر بگوییم که بیشتر مردمى که مى‏میرند قربانى فقر و فلاکتند، سخنى به گزاف نگفته‏ایم.
آرى اگر بخواهیم ضایعات و زیانهاى برخاسته از فقر را در جامعه انسانى بشماریم سخن به درازا مى‏کشد و شکل نوشته تغییر یافته و اگر بخواهیم از ابعاد گوناگون مسایل اقتصادى بحث کنیم، این نوشته طولانى و فقط در این بُعد از شاخصه جامعه مهدوى خلاصه مى‏شود، به همین جهت سخن را اینگونه خلاصه مى‏کنیم:
از جمله اصلاحات گسترده و طرحهاى بزرگى که امام مهدى(ع) بدان قیام مى‏کند مسأله حلّ مشکلات اقتصادى در خانواده بزرگ بشرى است و این کار بزرگ و برنامه عظیم از راه پیاده کردن مقرّرات عادلانه و رهایى‏بخش و زندگى‏ساز اقتصاد اسلامى خواهد بود از مهمترین و کارسازترین بندهاى آن عبارتند از:
1- اعطاى آزادى‏هاى گوناگون در امور اقتصادى و اجتماعى و فکرى و صنعتى بر اساس حق و عدالت اسلامى.
2- بهره‏ورى از مواهب و امکانات و نیروهاى طبیعت و فرصت و میدان دادن به دست‏ها، مغزها و اندیشه‏هاى توانا و سازنده و مبتکر بر اساس عقل و اندیشه.
دست‏رسى به همه موارد ذکر شده به جهت اجراى دقیق تعالیم اسلامى عملى مى‏شود.
اینک یک نمونه از روایات متعدّدى که نشانگر زندگى اقتصادى امام مهدى(ع) است را به جهت رعایت اختصار در پائین ذکر مى‏شود:
پیامبر گرامى اسلام(ص) مى‏فرمایند:
«به مهدى(ع) بشارتتان مى‏دهم... او ثروت‏ها را درست و بطور مساوى تقسیم مى‏کند و به برکت او غنا و بى‏نیازى دلهاى امّت محمد(ص) را لبریز مى‏سازد و عدالت او همه را در برمى‏گیرد، تا آنجائى که دستور مى‏دهد ندا کننده‏اى ندا کند که: «هان، اى مردم! هر کس نیاز مالى دارد بیاید و هرچه مى‏خواهد بگیرد.» و جز یک نیازمند، کسى نمى‏آید. آن یک نفر مى‏آید و امام مهدى(ع) به او مى‏گوید: «نزد خزانه دار برو تا آنچه مى‏خواهى به تو بدهد.» نزد خزانه‏دار مى‏رود و مى‏گوید: «من از سوى امام مهدى(ع) آمده‏ام تا به من کمک کنى و ثروتى به من بدهى.» خزانه‏دار مى‏گوید: «آنچه مى‏خواهى بردار...» او آنقدر زر و سیم برمى‏دارد که نمى‏تواند ببرد، مقدارى از آن را برگرداند تا بتواند حمل کند و بقیّه را مى‏برد. امّا وقتى از خزانه‏دار دور مى‏شود، پشیمان شده و مى‏گوید: «گویى من حریصترین فرد از امّت محمد(ص) هستم. همه براى دریافت مال دعوت شدند امّا جز من کسى نیامد». از این رو نزد خزانه‏دار برمى‏گردد و زر و سیم را پس مى‏دهد امّا خزانه‏دار نمى‏پذیرد و مى‏گوید: «ما چیزى را که بخشیدیم، دیگر نمى‏پذیریم».(8)
این روایت و روایت‏هاى زیادى شبیه این روایت، همه بر رشد و شکوفایى اقتصادى جامعه مهدوى و غناى نفس مردم و عدم رغبت آنها در سایه تعالیم نجات‏بخش اسلام به زیاده خواهى، احتکار و پس‏انداز است که هر کدام از این موارد، خود عامل بیمارى اقتصاد، و فقر عده‏اى از مردم در سایه ثروت اندوزى بقیّه مردم مى‏باشد، که در جامعه مهدوى همه این بیمارى‏ها از بین خواهد رفت.
براى شاخه‏هاى مختلف اقتصاد، روایات و بحث‏هاى زیادى در منابع ذکر شده است. که به جهت پرهیز از طولانى شدن مطلب به یک نمونه دیگر فقط اشاره مى‏شود.
د. کشاورزى در جامعه مهدوى:
زراعت و کشاورزى از منابع مهم ثروت ملّى و از موارد اساسى پاسخگویى به نیازهاى مادّى جامعه و از وسایل تأمین موادّ غذائى در جهان انسان و حیوان است و خداوند آب و خاک را در اختیار بشر نهاده است تا از امکانات و برکات زمین بهره گیرد. حضرت على(ع) هم فقرزدائى از جامعه را در گرو توسعه اقتصادى و از شاخه‏هاى مهم آن، کشاورزى را بیان مى‏فرمایند. که به این مطلب قرآن نیز اشاره دارد.
«آیا هیچ درباره آنچه کشت مى‏کنید اندیشیده‏اید؟»(9)
پس مى‏توان توسعه کشاورزى را یکى از مهمترین عوامل رشد جامعه و نجات آن از فقر و فلاکت دانست. از این رو هنگامى که امام مهدى(ع) ظهور مى‏نمایند سیستم زراعى و کشاورزى بطور کامل دگرگون مى‏گردد و به بهترین و زیباترین شکل و محتوا و برنامه، شکوفا مى‏گردد.
امام مهدى(ع) با کمک گرفتن از تکنولوژى و ابزارهاى مهم کشاورزى، و با طرّاحى و تدبیر بى‏نظیر، به کشاورزى رونق داده و کشاورزى شکوفا و شکوه‏بار مى‏گردد.
و از ره‏آورد این پیشرفت، روح حیات در همه نقاط بى‏شمار گیتى، حتى‏ زمین‏هاى موات و کویرها، دمیده مى‏شود. و مردم در رفاه و آسایش و آرامش زندگى مى‏کنند.
اینک نمونه‏هایى از روایات در نشانگرى آن شرایط شکوه‏بار را از نظر مى‏گذرانیم.
پیامبر گرامى مى‏فرمایند:
«آبها در دولت مهدى(ع) فراوان مى‏گردد و زمین برکات خویش را چندین برابر مى‏سازد».(10)
و امام على(ع) مى‏فرمایند:
«انسان در عصر حاکمیت جهانى آن حضرت، هر آنچه از انواع دانه‏هاى زراعى بر زمین بیافشاند، هفتصد برابر، برداشت مى‏نماید...»(11)
طبیعى است که حضرت با ساختن سدّهاى فراوان آبها را مهار کرده‏اند و از ره‏آورد مهار آبها، زمین‏ها آباد، و با مکانیزه کردن کشاورزى و گشوده شدن، درهاى رحمت الهى به روى زمینیان، به همه آنها دست مى‏یابد. و کشاورزى رونق گرفته و پیشرفته مى‏گردد. و علاوه بر ایجاد اشتغال، نشاط اجتماعى، انواع مواهب، نعمتها و امکانات زندگى شایسته و درخور شأن انسان بصورت وصف‏ناپذیرى، در دسترس مردم قرار مى‏گیرد.
مردم در عصر ظهور در زراعت و غرس انواع درختان آزادند و در راه تلاش و سازندگى آنان، موانع بازدارنده‏اى همچون مالیاتهاى ظالمانه و مقرّرات ضد انسانى قرار نمى‏دهند، و انسان هر چه قدر تلاش کند و زمینى را احیاء کند و به مزارع و باغات پرمیوه تبدیل کند، از آنِ خود اوست. چرا که در مکتب اسلام چنین وضع شده است.
پیامبر اسلام مى‏فرمایند:
«هر کس زمین مرده‏اى را زنده کند از آن خود اوست.»(12)
و بدین سان انسان در جامعه مهدوى با انگیزه بیشتر، و نشاط زاید الوصفى به کار و تلاش و سازندگى مى‏پردازد و از این رهگذر نعمت‏هاى فراوانى نصیب انسان مى‏گردد. و جامعه مهدوى در آسایش و امنیت و صلح و صفا، بسر مى‏برد. و مشکلات بزرگى در جامعه امروز، گریبانگیر بشر است. مثل، مشکل بیکارى، مسکن، فقر به برکت و تلاش و تدابیر حضرت مهدى(ع) از جامعه مهدوى رخت برمى‏بندد.
امام صادق(ع) مى‏فرمایند:
«هنگامى که قائم آل محمد(ص) قیام نماید، خانه‏هاى شهر «کوفه» به شهر «کربلا» متّصل مى‏شود و شهر بقدرى گسترش مى‏یابد که همه صاحب خانه مى‏شوند.»(13)
بدین‏سان، این روایت، بیانگر این مطلب است که مردم زمین‏هاى خشک و سوزان و بیابان‏هاى بى‏آب و علف را إحیا و آباد مى‏سازند و بصورت خانه‏هاى زیبا و پر شکوه و باغ‏هاى پرطروات درمى‏آورند که یک نمونه آن، گسترش شایسته خانه‏هاى کوفه تا نهر کربلا مى‏باشد، آن هم با آن مسافت بسیارى که اینک میان آن دو شهر وجود دارد.
خلاصه سخن اینکه در جامعه مهدوى، آزادى کار، مسافرت، تجارت، نوآورى، ابداع و امکانات به همه مردم ارزانى مى‏گردد. و میدان کار و تلاش و ابتکار براى همه استعدادها فراهم مى‏شود. و سستى و تن پرورى و بیکارگى جاى خود را به کار و تلاش و نشاط و تحرّک مى‏دهد.
امنیّت و آرامش در عصر و جامعه مهدوى‏
در جهان معاصر جامعه‏هاى انسانى، در شرایط سخت و طاقت‏فرسایى از نظر فقدان امنیّت و آرامش در ابعاد گوناگون حیات، زندگى مى‏کند. امّا در عصر ظهور امام مهدى(ع) ترس و دلهره در همه ابعادش نابود گردیده و امنیّت و آرامش بر کران تا کران کره زمین سایه‏گستر و حاکم مى‏شود. و امّا اینکه چگونه این امنیّت و آرامش بر سراسر گیتى و بر جان و دلها حاکم مى‏گردد؟ باید گفت که فقدان امنیّت به یکى از سه عامل ویرانگر زیر برمى‏گردد که در جامعه مهدوى از سه عامل فقر و محرومیت، ضعف ایمان و ضعف مدیریت خبرى نیست.
آنچه از ذکر شاخصه‏هاى جامعه مهدوى گذشت، نمونه کمى از شاخصه‏هاى مختلف که در منابع مختلف به آنها اشاره شده، مى‏باشد. مسلماً معرفى جامعه مهدوى در یک مقاله کوتاه عملى نخواهد شد، و به تحقیق جامع و فرصت زیادى نیاز هست. چراکه جهت معرفى جامعه مهدوى و ذکر شاخصه‏هاى آن، از منظرهاى مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى به خصوص خانواده، مسائل تربیتى، پیشرفت علم و دانش و تکنولوژى، حل مشکلات لا ینحل در جامعه مهدوى، از جمله، حل مشکل مسکن، بیکارى، رعایت حقوق متقابل و جامعه که هر کدام به تنهایى، نیاز به تحقیق و پژوهش کامل جهت تقویت ایمان و باورهاى منتظران حضرت، و شناخت ویژگى‏هاى جامعه موعود از نظر اسلام‏شناسى و شناخت چگونگى حکومت در آن و مسائل مهم دیگر، که مفید و ارزنده است. و از جهتى شناخت جامعه مهدوى براى تعیین سمت و سویى که جوامع باید بسوى آن داشته باشند، سودمند مى‏باشد. امید که با شناخت مهدى موعود(ع) و جامعه او و خصوصیات آن حضرت در راستاى تحقق اهداف آن و زمینه سازى براى ظهور آن منجى عدالت خواه و عدالت گستر بیش از پیش تلاش و کوشش کنیم. انشاء الله‏
پى‏نوشت‏ها: -
1) علامه مجلسى، «بحار الانوار»، مؤسسه الوفا، بیروت، اوّل، 1404 ه . ق، ج 36، ص 356.
2) علامه مجلسى، «بحار الانوار»، مؤسسه الوفاء، بیروت، اوّل، 1404 ه . ق، ج 36، ص 358.
3) ثقة الاسلام کلینى، «اصول کافى»، دار الکتب الاسلامیه، تهران، اوّل، 1365 ش، ج 7، ص 414.
4) سید على اکبر قرشى، «خاندان وحى»، دار الکتاب الاسلامیه، تهران، 1368 ش، ص 245.
5) شیخ حرّ عاملى، «وسائل الشیعة»، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ه . ق، اوّل، ج 18، ص 168؛ الکافى، ج 1، ص 397.
6) قزوینى، محمد کاظم، امام مهدى از ولادت تا ظهور، مترجم، على کرمى و سید محمد حسینى، الهادى، قم، 1378 ش، ص 725.
7) غیبت نعمائى، ص 319؛ بحار الانوار، ج 52، باب 21، ص 365.
8) کورانى، على، معجم الاحادیث الامام المهدى، مؤسسة المعارف الاسلامیه، اوّل، 1411 ه . ق، ج 1، ص 240.
9) واقعه/64.
10) بحار الانوار، ج 52، ص 216.
11) امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 728.
12) وسائل الشیعه، ج 17، ص 327.
13) بحار الانوار، ج 52، ص 337؛ شیخ مفید، «الارشاد»، کنگره شیخ مفید، قم، اوّل، 1413 ه . ق، ص 362.

تبلیغات