انسان، تک و تنها
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
«و لقد جئتمونا فرادى کما خلقناکم أول مرة و ترکتم ما خولناکم وراء ظهورکم، و ما نرى شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکاء، لقد تقطّع بینکم و ضل عنکم ما کنتم تزعمون» (سوره انعام، آیه94)
و همانا امروز تک و تنها پیش ما آمدید همانگونه که ما شما را در آغاز آفریدیم و آنچه به شما داده بودیم همه را پشت سرتان گذاشتید و رها کردید و اینک همراهتان شفیعانى را نمى بینیم که مى پنداشتید در میان شما اینها شریکان ما هستند، اکنون پیوندتان از هم قطع شدو آنچه خیال مىکردید و براى خود مىبافتید، تباه شد.
فرادى: جمع فرد و فرید است به معناى تنها یا چیزى که از یک جهت جداى از غیر خود باشد در برابر " زوج " که از یک جهت با غیر خود همراه باشد. جبائى در تفسیر فرادى گوید: یعنى از مال و خانواده و فرزندان و آنچه موجب اعتبار و شخصیتش است جدائى یابد. زجّاج گوید: یعنى جدا از رفتار و شریکان در گمراهى.
خولناکم: تخویل یعنى عطا کردن و بخشیدن و اصل کلمه به معناى بخشیدن خول یعنى غلامان است و در اینجا کنایه از اموال و دارائیهاى انسان است که با مردن، هر چه دارد از دستش مىرود.
این سخن خداوند است، سخنى حق است که یا واقعا هنگام مرگ و یا در روز رستاخیز به انسانها گفته مىشود و یا اینکه زبان حال است و هیچ لزومى ندارد که فرشتگان مثلا این سخن را هنگام مرگ به انسان بگویند. این یک واقعیت است که انسان همانگونه که آفریده شد، تک و تنها به سوى خدا باز مىگردد. «انا الیه راجعون». همانطور که در آغاز پیدایش انسان، تنها و تنها به دنیا مىآید، در روز بازگشت نیز تک و تنها به سوى خدا باز مىگردد. آن همه مال و ثروت و جاه و مقام و غلام و کنیز و دیگر وسائل آسایش که داشت همه را یک جا و بى اختیار رها مىکند و دست خالى بر مىگردد، نه یارى و نه یاورى. «یوم یفرّ المرء من أخیه و أمّه و بنیه» در آن روز وانفسا هر کس به خودش مشغول است، حتى به نزدیکترین افراد توجهى ندارد، از پدر و مادر و حتى زن و فرزندش گریزان است. «لکل امرئ منهم یومئذ شأنٌ یغنیه» هر کس گرفتار کار خودش است و آنچنان مشغول به خود است که به یاد دیگران هر چند به او نزدیک باشند نمىافتد. «یوم لا تملک نفسٌ لنفس شیئا و الامر یومئذ لله» در آن روز هیچ کس کارى براى دیگرى از پیش نمى برد زیرا در آن روز داور خدا است و امر، امر او است.
در آنجا به آنها گفته مىشود: کجایند بتهائى که مىپرستیدید و مى پنداشتید شفاعتتان مىکنند؟ کجایند آن شخصیتهائى که به آنها دل باخته بودید و شما را از راه حق گمراه مىکردند و توقع داشتید در این روز سخت به دادتان برسند؟ کجایند امامان گمراهى و ضلالت که دل به آنها خوش کرده بودید و شما را از راه خدا دور مىساختند؟ کجایند آن راهبران دروغین که به آنها اعتماد کرده بودید و امید خیر مى داشتید؟ به هر حال از این آیه شریفه چنین بر مىآید که مال و ثروت و جاه و مقام دنیوى هیچ سودى براى روز مبادا و زندگى واپسین که زندگى جاویدان است، ندارد. تنها چیزى که انسان را در مى یابد عمل صالح و کار شایسته و خدمت به بندگان و در یک کلمه پرستش خدا است.
غم و شادمانى نماند ولیک
جزاى عمل ماند و نام نیک
مکن تکیه بر ملک و جاه و حشم
که پیش از تو بوده است و بعد از تو هم
و اصلاً نظامى که در آن جهان حکمفرما است نظام فردى است نهاجتماعى به این معنى که ما در این دنیا نمى توانیم تک و تنها زندگى کنیم، همه به یکدیگر نیاز دارند.
شاعر عرب گوید:
الناس للناس من بدو و من حضر
کل لکل و ان لم یشعروا خدم
.. همه مردم از صحرا نشین گرفته تا شهر نشین به یکدیگر احتیاج دارند و در حقیقت همه نوکر همدیگرند، زیرا نظام دنیا نظامى است اجتماعى و انسان هرچند تک آفریده شده ولى فطرتا اجتماعى است. أما در جهان پس از مرگ ( از برزخ تا قیامت) نظام دیگرى بر انسانها حکم مىکند. در عالم برزخ زندگى بر اساس نیروى روح و صفا و شهود و ملکاتى است که انسان در سیر زندگى دنیوى کسب کرده است و هرگز در تکوین آن غیر از خودش کسى دخالت نداشته ، پس آنچه به درد انسان مىخورد و او را همراهى مىکند صورت عقیده و عمل و نتایج اعمال او است که اگر خوب باشد او را در یابد و اگر بد باشد به کارش نیاید بلکه بدبختى و رسوائى و زیان همیشگى به دنبال خواهد داشت. «و ما تقدّموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله» آنچه پیش از خود بفرستید، در نزد خدا آنها را دریابید.
و به عبارت دیگر حیات برزخى حیات مثالى و انفرادى است و شفاعت کننده انسان قبل از هر چیز خود عمل او است. البته این مطلب ربطى به شفاعت انبیا و اولیا ندارد چه اینکه آنها نیز شفاعت نمى کنند جز با امر و اذن خداوند و تنها کسانى شامل شفاعتشوند که قابلیت داشته باشند و قابلیت داشتن مستلزم عمل صالح است.
به امید آنکه با کارهاى خوب و خیر، خود را در آن جهان از تنهائى و وحشت درآوریم و قابلیت شفاعت اولیاى خود را داشته باشیم.
و همانا امروز تک و تنها پیش ما آمدید همانگونه که ما شما را در آغاز آفریدیم و آنچه به شما داده بودیم همه را پشت سرتان گذاشتید و رها کردید و اینک همراهتان شفیعانى را نمى بینیم که مى پنداشتید در میان شما اینها شریکان ما هستند، اکنون پیوندتان از هم قطع شدو آنچه خیال مىکردید و براى خود مىبافتید، تباه شد.
فرادى: جمع فرد و فرید است به معناى تنها یا چیزى که از یک جهت جداى از غیر خود باشد در برابر " زوج " که از یک جهت با غیر خود همراه باشد. جبائى در تفسیر فرادى گوید: یعنى از مال و خانواده و فرزندان و آنچه موجب اعتبار و شخصیتش است جدائى یابد. زجّاج گوید: یعنى جدا از رفتار و شریکان در گمراهى.
خولناکم: تخویل یعنى عطا کردن و بخشیدن و اصل کلمه به معناى بخشیدن خول یعنى غلامان است و در اینجا کنایه از اموال و دارائیهاى انسان است که با مردن، هر چه دارد از دستش مىرود.
این سخن خداوند است، سخنى حق است که یا واقعا هنگام مرگ و یا در روز رستاخیز به انسانها گفته مىشود و یا اینکه زبان حال است و هیچ لزومى ندارد که فرشتگان مثلا این سخن را هنگام مرگ به انسان بگویند. این یک واقعیت است که انسان همانگونه که آفریده شد، تک و تنها به سوى خدا باز مىگردد. «انا الیه راجعون». همانطور که در آغاز پیدایش انسان، تنها و تنها به دنیا مىآید، در روز بازگشت نیز تک و تنها به سوى خدا باز مىگردد. آن همه مال و ثروت و جاه و مقام و غلام و کنیز و دیگر وسائل آسایش که داشت همه را یک جا و بى اختیار رها مىکند و دست خالى بر مىگردد، نه یارى و نه یاورى. «یوم یفرّ المرء من أخیه و أمّه و بنیه» در آن روز وانفسا هر کس به خودش مشغول است، حتى به نزدیکترین افراد توجهى ندارد، از پدر و مادر و حتى زن و فرزندش گریزان است. «لکل امرئ منهم یومئذ شأنٌ یغنیه» هر کس گرفتار کار خودش است و آنچنان مشغول به خود است که به یاد دیگران هر چند به او نزدیک باشند نمىافتد. «یوم لا تملک نفسٌ لنفس شیئا و الامر یومئذ لله» در آن روز هیچ کس کارى براى دیگرى از پیش نمى برد زیرا در آن روز داور خدا است و امر، امر او است.
در آنجا به آنها گفته مىشود: کجایند بتهائى که مىپرستیدید و مى پنداشتید شفاعتتان مىکنند؟ کجایند آن شخصیتهائى که به آنها دل باخته بودید و شما را از راه حق گمراه مىکردند و توقع داشتید در این روز سخت به دادتان برسند؟ کجایند امامان گمراهى و ضلالت که دل به آنها خوش کرده بودید و شما را از راه خدا دور مىساختند؟ کجایند آن راهبران دروغین که به آنها اعتماد کرده بودید و امید خیر مى داشتید؟ به هر حال از این آیه شریفه چنین بر مىآید که مال و ثروت و جاه و مقام دنیوى هیچ سودى براى روز مبادا و زندگى واپسین که زندگى جاویدان است، ندارد. تنها چیزى که انسان را در مى یابد عمل صالح و کار شایسته و خدمت به بندگان و در یک کلمه پرستش خدا است.
غم و شادمانى نماند ولیک
جزاى عمل ماند و نام نیک
مکن تکیه بر ملک و جاه و حشم
که پیش از تو بوده است و بعد از تو هم
و اصلاً نظامى که در آن جهان حکمفرما است نظام فردى است نهاجتماعى به این معنى که ما در این دنیا نمى توانیم تک و تنها زندگى کنیم، همه به یکدیگر نیاز دارند.
شاعر عرب گوید:
الناس للناس من بدو و من حضر
کل لکل و ان لم یشعروا خدم
.. همه مردم از صحرا نشین گرفته تا شهر نشین به یکدیگر احتیاج دارند و در حقیقت همه نوکر همدیگرند، زیرا نظام دنیا نظامى است اجتماعى و انسان هرچند تک آفریده شده ولى فطرتا اجتماعى است. أما در جهان پس از مرگ ( از برزخ تا قیامت) نظام دیگرى بر انسانها حکم مىکند. در عالم برزخ زندگى بر اساس نیروى روح و صفا و شهود و ملکاتى است که انسان در سیر زندگى دنیوى کسب کرده است و هرگز در تکوین آن غیر از خودش کسى دخالت نداشته ، پس آنچه به درد انسان مىخورد و او را همراهى مىکند صورت عقیده و عمل و نتایج اعمال او است که اگر خوب باشد او را در یابد و اگر بد باشد به کارش نیاید بلکه بدبختى و رسوائى و زیان همیشگى به دنبال خواهد داشت. «و ما تقدّموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله» آنچه پیش از خود بفرستید، در نزد خدا آنها را دریابید.
و به عبارت دیگر حیات برزخى حیات مثالى و انفرادى است و شفاعت کننده انسان قبل از هر چیز خود عمل او است. البته این مطلب ربطى به شفاعت انبیا و اولیا ندارد چه اینکه آنها نیز شفاعت نمى کنند جز با امر و اذن خداوند و تنها کسانى شامل شفاعتشوند که قابلیت داشته باشند و قابلیت داشتن مستلزم عمل صالح است.
به امید آنکه با کارهاى خوب و خیر، خود را در آن جهان از تنهائى و وحشت درآوریم و قابلیت شفاعت اولیاى خود را داشته باشیم.