عبادت و عمل
آرشیو
چکیده
متن
«یا أیها الذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون» (سوره حج،آیه 78)
اى مؤمنان رکوع کنید.. سجده کنید.. و پروردگارتان را پرستش نمائید و کارهاى خیر انجام دهید شاید که رستگار شوید.
در این آیه شریفه اول ما را دستور به خم شدن یا رکوع مىکند سپس بیشتر خم شدن که همان سجود مىباشد و گویا پس از رکوع و سجود تازه قابلیت براى عبادت در ما پیدا مىشود و مىتوانیم خدا را پرستش کنیم.. آنگاه مىفرماید این براى خود سازى است ولى باید دگرسازى هم کنید و باید عبادت منحصر به پرستشهاى شخصى نباشد بلکه خیرت به دیگران نیز برسد که همانا عبادت بدون عمل بى ارزش است.
و شاید این آیه رهگشائى باشد براى سفرهاى چهارگانه سالک به سوى معبود که در آغاز سفر از خلق به حق است و اینجا است که خودیت و انانیّت انسان شکسته مىشود و به سوى او توجه مىکند ولى در مقام دوم و سفر بعدى از حق به حق است که در اینجا سالک بیشتر خدا را شناخته و انانیّتش آنچنان شکسته مىشود که دیگر خودى را نمى بیند فقط خدا را مى یابد و در واجب الوجوب ذوب مىشود. در اینجا است که خداوند نظر لطفى به بنده اش مىکند و او را شایسته عبادت خود مىنماید. و لذا در سفر سوم که انسان خود را کاملا در وجود حق محو مىکند لیاقت بندگى و بردگى پیدا مىکند. و وقتى لیاقت عبودیت پیدا کرد آنگاه خداوند به او دستوردهد که اینک به دیگران نیز برس، آنان را هم از خواب غفلت بیدار کن و به سوى خدایت رهنمون ساز و مشکلات زندگى مردم را تا توانى از پیش پایشان بردار تا اینکه همچون تو آماده بندگى و عبادت شوند و خدا را بپرستند که همانا خداوند نیز بر مردم منت نهد که "الذى أطعمکم من جوع و آمنکم من خوف" خدائى را بپرستید و عبادت کنید که گرسنگىتان را بر طرف کرد و امنیت و آسایش را در زندگىتان فراهم ساخت. پس هرگاه خداوند بر مردم منت نهد که آنان را اطعام مىکند و امنیتشان را فراهمسازد تو اى بندهاى که ذوب در خدا و معشوقت شدهاى باید همان کار را براى بندگانش انجام دهى و در همین راستا گام بردارى.
اینجا است که فعل الخیرات سفر از حق است به خلق. و برخى از مفسران گویند که تأکید آیه بر رکوع و سجود کنایه از نماز خواندن است زیرا بیشترین افعال نماز و یا مهمترین ارکان آن رکوع و سجود است و خداوند با تأکید بر این دو صفت مىخواهد اهمیت نماز را برشمرد که آغاز عمل انسان نماز است و گر نماز مقبول افتد دیگر عبادتها که در پى خواهد آمد مقبول خواهد افتاد و اگر نماز پذیرفته نشود دیگر اعمال پذیرفته نخواهد شد .
و پس از دستور نماز و اقامه آن دستور عبادت مىدهد گویا مىخواهد تأکید کند که عبادت را خالص و با قصد قربت انجام دهید و رکوع و سجود را فقط براى او و به خاطر کسب رضایتش انجام دهید. و یا اینکه عبادت را به طور عموم پس از رکوع و سجود آورده که دیگر عبادتها را در بر گیرد یعنى اول نماز است و پس از نماز، نوبت به زکات و روزه و حج و جهاد و سایر فرائض و واجبات مىرسد.
از آن پس مىفرماید: "و افعلوا الخیر" یعنى که همگام با پرستش شخصى باید خدمت اجتماعى نیز باشد و اعمالتان منحصر به خدمت به خود نباشد که دیگران را نیز دریابید. جالب اینجا است که واژه "خیر" عمومیت دارد و تمام کارهاى نیک را در بر مىگیرد بلکه فراتر از خدمتهاى اجتماعى رفته و هدایت مردم را نیز در بر دارد که هیچ خیرى بالاتر و با فضیلت تر از هدایت دیگران نیست. پس عبادت دو جنبه دارد یک جنبه شخصى که رکوع و سجود است و یک جنبه اجتماعى که صله رحم و یارى مستمندان و کمک به بیچارگان و رفع ظلم ظالمان و دیگر کارهاى خیر است.
برخى از مفسران گویند مقصود از فعل الخیر مکارم اخلاق است ولى ظاهرا مقصود فقط اخلاق نیست زیرا اگر تخلق بأخلاق بود دستور "وافعلوا" نمى آورد پس معلوم مىشود فعل خیر متعدى به دیگران است یعنى کار خیر نسبت به غیر از خودتان انجام دهید که در اینجا (چنان که عرض شد) همه کارهاى نیک و شایسته را در بر مىگیرد.
و در آخر آیه مىفرماید: "لعلکم تفلحون" معنایش این است که اگر این کارها را انجام دادید و هم خود را ساختید و هم دیگران را کمک کردید شما شایستگى مقام "فوز" را خواهید داشت و این بالاترین مقام است که انسان را به خلود در بهشت روانه مىسازد و البته بالاتر از بهشت رضاى اللّه است که بى گمان چنین اشخاصى رضایت خدا را کسب مىکنند "رضى الله عنهم و رضوا عنه ذلک هو الفوز العظیم" و این است رستگارى بزرگ.
اى مؤمنان رکوع کنید.. سجده کنید.. و پروردگارتان را پرستش نمائید و کارهاى خیر انجام دهید شاید که رستگار شوید.
در این آیه شریفه اول ما را دستور به خم شدن یا رکوع مىکند سپس بیشتر خم شدن که همان سجود مىباشد و گویا پس از رکوع و سجود تازه قابلیت براى عبادت در ما پیدا مىشود و مىتوانیم خدا را پرستش کنیم.. آنگاه مىفرماید این براى خود سازى است ولى باید دگرسازى هم کنید و باید عبادت منحصر به پرستشهاى شخصى نباشد بلکه خیرت به دیگران نیز برسد که همانا عبادت بدون عمل بى ارزش است.
و شاید این آیه رهگشائى باشد براى سفرهاى چهارگانه سالک به سوى معبود که در آغاز سفر از خلق به حق است و اینجا است که خودیت و انانیّت انسان شکسته مىشود و به سوى او توجه مىکند ولى در مقام دوم و سفر بعدى از حق به حق است که در اینجا سالک بیشتر خدا را شناخته و انانیّتش آنچنان شکسته مىشود که دیگر خودى را نمى بیند فقط خدا را مى یابد و در واجب الوجوب ذوب مىشود. در اینجا است که خداوند نظر لطفى به بنده اش مىکند و او را شایسته عبادت خود مىنماید. و لذا در سفر سوم که انسان خود را کاملا در وجود حق محو مىکند لیاقت بندگى و بردگى پیدا مىکند. و وقتى لیاقت عبودیت پیدا کرد آنگاه خداوند به او دستوردهد که اینک به دیگران نیز برس، آنان را هم از خواب غفلت بیدار کن و به سوى خدایت رهنمون ساز و مشکلات زندگى مردم را تا توانى از پیش پایشان بردار تا اینکه همچون تو آماده بندگى و عبادت شوند و خدا را بپرستند که همانا خداوند نیز بر مردم منت نهد که "الذى أطعمکم من جوع و آمنکم من خوف" خدائى را بپرستید و عبادت کنید که گرسنگىتان را بر طرف کرد و امنیت و آسایش را در زندگىتان فراهم ساخت. پس هرگاه خداوند بر مردم منت نهد که آنان را اطعام مىکند و امنیتشان را فراهمسازد تو اى بندهاى که ذوب در خدا و معشوقت شدهاى باید همان کار را براى بندگانش انجام دهى و در همین راستا گام بردارى.
اینجا است که فعل الخیرات سفر از حق است به خلق. و برخى از مفسران گویند که تأکید آیه بر رکوع و سجود کنایه از نماز خواندن است زیرا بیشترین افعال نماز و یا مهمترین ارکان آن رکوع و سجود است و خداوند با تأکید بر این دو صفت مىخواهد اهمیت نماز را برشمرد که آغاز عمل انسان نماز است و گر نماز مقبول افتد دیگر عبادتها که در پى خواهد آمد مقبول خواهد افتاد و اگر نماز پذیرفته نشود دیگر اعمال پذیرفته نخواهد شد .
و پس از دستور نماز و اقامه آن دستور عبادت مىدهد گویا مىخواهد تأکید کند که عبادت را خالص و با قصد قربت انجام دهید و رکوع و سجود را فقط براى او و به خاطر کسب رضایتش انجام دهید. و یا اینکه عبادت را به طور عموم پس از رکوع و سجود آورده که دیگر عبادتها را در بر گیرد یعنى اول نماز است و پس از نماز، نوبت به زکات و روزه و حج و جهاد و سایر فرائض و واجبات مىرسد.
از آن پس مىفرماید: "و افعلوا الخیر" یعنى که همگام با پرستش شخصى باید خدمت اجتماعى نیز باشد و اعمالتان منحصر به خدمت به خود نباشد که دیگران را نیز دریابید. جالب اینجا است که واژه "خیر" عمومیت دارد و تمام کارهاى نیک را در بر مىگیرد بلکه فراتر از خدمتهاى اجتماعى رفته و هدایت مردم را نیز در بر دارد که هیچ خیرى بالاتر و با فضیلت تر از هدایت دیگران نیست. پس عبادت دو جنبه دارد یک جنبه شخصى که رکوع و سجود است و یک جنبه اجتماعى که صله رحم و یارى مستمندان و کمک به بیچارگان و رفع ظلم ظالمان و دیگر کارهاى خیر است.
برخى از مفسران گویند مقصود از فعل الخیر مکارم اخلاق است ولى ظاهرا مقصود فقط اخلاق نیست زیرا اگر تخلق بأخلاق بود دستور "وافعلوا" نمى آورد پس معلوم مىشود فعل خیر متعدى به دیگران است یعنى کار خیر نسبت به غیر از خودتان انجام دهید که در اینجا (چنان که عرض شد) همه کارهاى نیک و شایسته را در بر مىگیرد.
و در آخر آیه مىفرماید: "لعلکم تفلحون" معنایش این است که اگر این کارها را انجام دادید و هم خود را ساختید و هم دیگران را کمک کردید شما شایستگى مقام "فوز" را خواهید داشت و این بالاترین مقام است که انسان را به خلود در بهشت روانه مىسازد و البته بالاتر از بهشت رضاى اللّه است که بى گمان چنین اشخاصى رضایت خدا را کسب مىکنند "رضى الله عنهم و رضوا عنه ذلک هو الفوز العظیم" و این است رستگارى بزرگ.