امامان مدافعان حمایتگر
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
از فرازهاى بلند زیارت جامعه کبیره در توصیف امامان معصوم شیعه - که سلام و درود خداوند بر آنان باد - «الذادة الحماة» است. یعنى سلام بر شما امامان مدافع حمایتگر.
واژههاى ذادة و حماة
«ذادة» از ریشه ذود است. "ذود" یعنى دفع همراه با دور کردن است.(1)
«حماة» جمع حامى اسم فاعل «حمى» است به معناى منع کردن از این رو به قرقگاه «حمى» گفته مىشود زیرا کسى جرأت نزدیک شدن به آن را ندارد.(2)
امامان(ع) در سنگر حمایت از شیعه
امامان علیهم السلام در سنگر حمایت از شیعیان خود در عرصههاى مختلف هستند. روایاتى که مىگوید همراهى با اهل بیت(ع) مایه نجات است همگى تأیید کننده این حمایتگرى است.
به عنوان نمونه:
«حدیث معروف سفینة» که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«مثل اهل بیتى فیکم مثل سفینة نوح فى قومه من رکبها نجى و من تخلّف عنها غرق؛(3) مثل اهل بیتم در بین شما همانند کشتى نوح در قومش است هر کس بر آن سوار شود نجات مىیابد و هر کس از آن تخلّف کرده سوار بر آن نشود غرق شده و از بین مىرود.
این روایات در کتب شیعه و اهل سنت آمده است.(4)
عمدهترین وجه تشبیه در این روایت این است در طوفان نوح آنان که سوار بر این کشتى شدند از عذاب رهیدند و غرق نشدند، آنان که مىخواهند در طوفان زندگى دنیا دچار غرق نشوند و جان سالم از آن بیرون ببرند راهى جز تمسک به اهل بیت(ع) ندارند.
حمایت فرهنگى امامان
امامان سلام اللّه علیهم اجمعین در ابعاد مختلف حامى و مدافع شیعیان هستند. یک بعد فرهنگى است. با سرمایه عظیمى که امامان از روایات نورانى خود براى شیعیان به ارمغان گذاشتهاند هیچ گاه شیعه در عرصههاى دفاع و تهاجم فرهنگى به دشمن دست خالى نمانده و نخواهد ماند. لکن آنچه قابل تأمل است این است که بدون فهم عمیق این معارف نمىتوان آنگونه که شایسته است از آنها بهره برد. این معارف همانند معادن قیمتى است که بدون استخراج قابل استفاده نیست، این معارف نیز نیاز به استنباط دارد. اینجاست که نقش اساسى و تأثیرگذار عالمان دین روشن مىشود، این عالمان دین هستند که دُرهاى قیمتى را از دریاى بلند معارف اهلبیت استخراج مىکنند و به مردم عرضه مىنمایند و از این رهگذر سدّى محکم و استوار در برابر انحرافات ایجاد مىکنند.
حضرت امام صادق(ع) مىفرماید: «علماء شیعتنا مرابطون فى الثغر الّذى یلى ابلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا»(5) عالمان شیعه مرزبانند، نگهبانى مىکنند تا شیطان و همراهانش آسیب به شیعیان ضعیف (آنان که بار علمى و اعتقادى محکم ندارند) نرسانند. معناى این در حقیقت همان مرزبانى از دین است. این را باید از نقش حمایتى اهلبیت(ع) دید.
در روایتى از نبى اکرم(ص) رسیده است:
«انّ فى کلّ خلفٍ من امّتى عدلاً من اهل بیتى ینفى عن هذاالدین تحریف الضالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین»(6) همانا در هر نسلى از امتم عادلى از اهل بیتم هست که تحریف غلوکنندگان دین تراش باطلکیشان و تأویل نادانان را از این دین دور مىسازد. تلاش خستگىناپذیر امامان در جهت دفع شبهات دشمنان در حوزه دین از جلوههاى برجسته این حمایت است. مناظرات امامان در حوزه دین بویژه در حوزههاى اصول اعتقادى که به عنوان ذخیرهاى ارزشمند در کتابهائى همچون اصول کافى کتاب التوحید، کتاب الحجة، توحید صدوق، احتجاج طبرسى و....و... باقى مانده است، نمونههایى از این حمایت است.
از این نمونه است شبهاتى که عبدالکریم ابن العوجاء(ماتریالیست عصر امام صادق(ع)) مطرح کرد و آن حضرت بدان پاسخ داد و به توحید مفضل شهرت یافت.
شبهات اسحاق کندى مبنى بر وجود تعارض در قرآن کریم که پاسخ آنها را امام عسکرى(ع) به یکى از شاگردان خود القاء فرمود.
شبهاتى که در زمان امام رضا(ع) با ترجمه کتابهاى یونانى و غیر یونانى به جامعه اسلامى رسوخ کرد و امام رضا(ع) در مجلس مأمون و جاهاى دیگر به آنها پاسخ داد. شبهاتى که باعث پیدایش مکاتب مختلف فقهى و کلامى شد. شبهاتى که خود این مکتبها القاء مىکردند که هر یک از امامان معصوم در زمان خود به دفع آنها مىپرداختند. و با پاسخگویى خود مانع اختلاط این گونه افکار انحرافى با افکار ناب و اصیل شیعه (که تجلىگاه اسلام راستین است) مىشدند و با تبیین مرزبندىها و تشریح خطوط انحرافى هم از مکتب اسلام دفاع و حمایت مىکردند و هم پیروان راستین این مکتب یعنى شیعیان را زیر پوشش داشتند.»(7)
حمایت از کیان سیاسى شیعه
دیگر بعد حمایتى امامان از شیعه عنایت ویژه آنان است. این جریان حق از آغاز مواجه با دشمنان سرسخت و کینهتوز بود. ادوار سختى بر شیعه گذشت که اگر کسى مىگفت یهودى ام یا نصرانى ام جان سالم از خطر بیرون مىبرد و اگر مىگفت شیعهام او را مىکشتند!!
ابن ابى الحدید مىگوید:
«در دوره حجاج «جلّاد معروف عرب» شیعیان را از دم درو مىکردند و اتهام به شیعهگرى کافى در اعدام آنها بود تا بدآنجا فضا علیه شیعه ساخته بودند که اگر به کسى «زندیق= ملحد» یا کافر گفته مىشد پیش او محبوبتر بود از آنکه به او شیعه گفته شود.»(8)
امروز نیز که بحمد اللّه تشیع این تجلّى برجسته اسلام ناب محمدى(ص) با پیروزى انقلاب بزرگ اسلامى و با مقاومت جانانه 33 روزه حزب اللّه در برابر چهارمین ارتش بزرگ دنیا و به روز ذلت نشاندن اسرائیل، جانى دیگر گرفته همچنان دشمنان کینه توز دست از شیطنت بر نداشته هم، در عرصه فرهنگى تهمتهاى کهنه و دیرینهاى که علیه شیعه بوده و بارها عالمان مرزبان شیعه پاسخ گفتهاند دوباره تکرار مىکنند(بویژه در ایام حج) و هم در عرصه سیاسى با تحریک برخى عناصر تکفیرى و خشک سرى که بىتردید سر در آخور آمریکا دارند به کشتار شیعه در عراق مىپردازند ولى آنها بدانند با این شیطنتها این چراغ خاموش نخواهد شد.
چراغى را که ایزد برفروزد
هر آنکس پف کند ریشش بسوزد
امروز ما همچنان پشت گرمیم با عنایات آخرین بازمانده اهلبیت(ع)، جان جانان، حضرت بقیة اللّه الاعظم، حجة بن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداء که خود فرمود:
«انّا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم الأواء و اصطلمکم الاعداء»(9)
ما هرگز در مراعات حال شما کوتاهى نمىکنیم و شما را از یاد نمىبریم اگر مراعت ما نمىبود سختى و تنگى بر شما نازل مىشد و دشمنان شما را ریشه کن مىکردند.
و به تعبیر زیباى فقیه متأله آیة اللّه جوادى آملى:
«حقّاً باید گفت کور است آن چشمى که در این جهان پرآشوب که دشمنان با همه اختلافات در یک اصل کلّى یعنى نابودى دین، قرآن، تشیع و انقلاب اسلامى برخاسته از مکتب امامت اتفاق نظر دارند، دست پر مهر و عنایت آن حضرت در پشتیبانى، دفاع، حمایت، حفاظت و نگهدارى از این نظام انقلاب و امت را نمىبیند.»(10)
حمایت به هنگام مرگ و برپائى قیامت
دیگر بُعدِ حمایتى امامان از شیعه «حمایت و عنایت به شیعیان به هنگام مرگ و بعد از آن است» که لحظه به لحظه نیاز به حمایت آنان دارند و آنها نیز عنایت مىکنند.
لحظه مرگ و وداع از این جهان لحظه سختى است. از روایات استفاده مىشود که حتى انبیاء و مردان خدا که نه دلبستگى به دنیا داشتند و نه وحشتى از آینده و به همین دلیل از آرامش خاصى در این لحظه برخوردار بودند. از مشکلات و شدائد این لحظه انتقالى بى نصیب نبودند چنانکه در حالات پیامبر(ص) مىخوانیم که در واپسین لحظات عمر مبارکش دست بر ظرف آبى مىکرد و به صورت مىکشید و لااله الّا اللّه مىگفت و مىفرمود: ان للموت سکراتٍ؛ مرگ سکرات و شدائدى دارد.(11)
از حضرت مولى على(ع) نقل شده است که: «ان للموت لغمرات هى افظع من ان تستغرق بصفة او تعتدل على عقول اهل الدنیا»(12) مرگ شدائد و سختیهایى دارد شدیدتر از آنچه در وصف بگنجد یا با معیار عقل مردم دنیا سنجیده شود. «غمرة» اشاره به شدائد و سختیهائى است که وجود انسان را فرا مىگیرد.
و به دنبال آن آستانه قیامت است «نفخ صور» اول و دوم که هر دو وحشتناک است.
«و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات و من فى الارض الّا من شاء اللّه ثم نفخ فیه اخرى فاذا هم قیام ینظرون»(13) و در صور دمیده مىشود و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند مىمیرند مگر کسانى که خدا بخواهد سپس بار دیگر در صور دمیده مىشود ناگهان همگى بپا مىخیزند و در انتظار حساب و جزا هستند.
«و یوم ینفخ فى الصور ففزع من فى السموات و من فى الارض الّا من شاء اللّه و کل اتوه داخرین»(14)
و به خاطر بیاورید روزى را که در صور دمیده مىشود و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو مىروند جز کسانى که خداوند بخواهد و همگى با خضوع در پیشگاه او حاضر مىشوند.(15)
امیر مؤمنان على(ع) صحنه آغاز قیامت را چنین ترسیم مىکند:
«و ینفخ فى الصور فتزهق لکلّ مهجة و تبکم کلّ لهجة و تذلّ الشمّ الشوامخ و الصّم الرواسخ فیصیر صلدها سرابا رقرقا و معهدها قاعا سملقاً»(16)
و در صور دمیده مىشود و به دنبال آن قلبها از کار مىافتد، زبانها بند مىآید و کوههاى بلند و سنگهاى محکم چنان بهم مىخورد که متلاشى و نرم مىشود و جاى آن چنان صاف و هموار مىگردد که گویا هرگز کوهى وجود نداشته است.
در حدیثى از حضرت امام سجاد(ع) مىخوانیم که حضرت بعد از شرح مبسوطى از نفخه صور فرمود و «رأیت علىّ بن الحسین یبکى عند ذلک بکاءاًشدیداً» امام سجاد(ع) را در این حال دیدم که شدیداً گریه مىکرد.(17)
و از سوى دیگر صحنه محشر، صحنه وحشتناکى است. صحنهاى که در آن صحنه سرنوشت بهشت و جهنم انسان رقم مىخورد: «یا ایها الناس اتقوا ربکم انّ زلزلة الساعة شىء عظیم یوم ترونها تذهل کلّ مرضعة عما ارضعت و تضع کلّ ذات حمل حملها وترى الناس سکارى و ما هم بسکارى ولکنّ عذاب اللّه شدید؛(18) اى مردم حریم خدا را نگهدارید که زلزله رستاخیز امر عظیمى است، روزى که آن را مىبینید (آنچنان وحشت سرتا پاى همه را فرا مىگیرد که) مادران شیرده کودکان شیرخوارشان را فراموش مىکنند و هرباردارى جنین خود را بر زمین مىنهد و مردم را مست مىبینى در حالى که مست نیستند ولى عذاب خدا شدید است.»
در ادبیات عرب از زنى که کودک خود را شیر مىدهد تعبیر به «مرضع» مىکنند ولى همانگونه که جمعى از مفسران و بعضى از ارباب لغت نوشتهاند گاه این کلمه به صورت مؤنث مرضعه آورده مىشود تا اشارهاى باشد به همان لحظه شیردادن و به تعبیر دیگر مرضع به زنى مىگویند که مىتواند بچه خود را شیر دهد اما مرضعه مخصوص زنى است که پستان خود را به دهان کودک شیر خوارش نهاده و در حال شیردادن است بنابراین تعبیر فوق در آیه نکته خاصى دارد زیرا مىگوید شدّت وحشت زلزله رستاخیز آنقدر زیاد است که حتى اگر مادر پستان در دهان کودک شیرخوارش داشته باشد چنان متوحش مىگردد که بىاختیار پستان از دهانش بیرون کشیده فراموشش مىکنند.(19)
اینها برخى از مواقف وحشتناک قیامت است که ایمان و عمل صالح و در رأس آن ولایت اهل بیت(ع) به داد انسان مىرسند.
از امام سجاد(ع) روایت شده:
«اشدّ ساعات ابن آدم ثلاث ساعات الساعة الّتى یعاین فیها ملک الموت و الساعة الّتى یقوم فیها من قبره و الساعة الّتى تقف فیها بین یدى اللّه تبارک و تعالى فامّا الى الجنة و امّا الى النار»(20)
سختترین لحظات فرزند آدم سه زمان است یکى آن گاه که ملک الموت را مىبیند دوم لحظهاى که از قبرش برمىخیزد و سوم لحظهاى که در محضر ذات مقدس ربوبى است (صحنه محشر) و سرانجام یا به بهشت مىرود و یا به جهنم.
در روایتى از حضرت امام رضا(ع) رسیده است:
«من زارنى على بُعدِ دارى زرته فى ثلاث مواطن حتى اخلصه من اهوالها عند تطایر الکتب و عند عبور الصراط و عند المیزان»(21)
آنکس که مرا در جایگاه دور زیارت کند سه جا به دیدارش مىروم تا او را از سختىهاى این سه جا برهانم، 1- به هنگامى که پرونده اعمال به دست مردم داده مىشود و به هنگام عبور از صراط و به هنگام میزان.
این نکته در پایان این مقاله گفتنى است که نفس ولایت اهلبیت خود بالاترین دژ دفاعى است. پناهگاه مستحکمى است که هر کس آنرا بپذیرد، داخل این پناهگاه مىشود و از حمایت، دفاع و امنیت برخوردار مىگردد این معنا در حدیث قدسى آمده است که:
«ولایة على بن ابى طالب حصنى فمن دخل فى حصنى امن من عذابى؛ ولایت امیرمؤمنان على بن ابى طالب دژ محکم من است هر کس داخل این دژ شود از عذاب من در امان مىماند.»
همین معنى در باب کلمه توحید «لااله الّا اللّه» رسیده است معناى این دو آن است که توحید و ولایت مجموعا دژ مستحکم خداوند است، توحید منهاى ولایت نه، ولایت منهاى توحید هم نه. پس سلام بر شما اى مدافعان حمایت گر شیعه «و الذادة الحماة».
پىنوشتها: -
1. التحقیق، ج 3، ص 348.
2. الصحاح، ج 4، ص 2319. المصباح المنیر، ص 153.
3. اصول کافى، ج 1، ص 181 حدیث 4 این روایت با عبارات دیگرى هم نقل شده است. کتاب اهل بیت در قرآن و حدیث ج 1، ص 119 تا صفحه 124.
4. الصواعق المحرقة صفحه 152، باب 11، فصل یک؛ مستدرک حاکم نیشابورى، ج 2، ص 343.
5. الاحتجاج طبرسى، ج 1، فصل 1، ص 17.
6. کمال الدین، ج 1، ص 221؛ بحارالانوار، ج 23، ص 30.
7. ادب فناء مقربان، ج 3، ص 26 و ص 27.
8. موسوعة الامام على بن ابى طالب، ج 11، ص 362.
9. این جمله خطاب به شیخ مفید این فقیه و متکلم بزرگ شیعه است. بحارالانوار، ج 53، ص 174.
10. ادب فناى مقربان، ج 3، ص 24.
11. تفسیر روح البیان، بورسوى، ج 9، ص 118.
12. غررالحکم، کلمه «الموت».
13. سوره زمر، آیه 68.
14. سوره نمل، آیه 87.
15. از نفخ صور در قرآن تعابیرى شده است که هر کدام گویاى کیفیت آن است تعابیر «صیحه»، «نقرفى الناقور»، «صاخّه»،«قارعه» و زجرة. ر.ک پیام قرآن، ج 6، ص 47.
16. نهج البلاغه، خطبه 195.
17. تفسیر على بن ابراهیم ذیل آیه 68، زمر جلد 2، ص 253، بحارالانوار، ج 6، ص 324.
18. تفسیر نمونه، ج 14،ص 9، ذیل آیه 1، سوره حج.
19. فى رحاب الزیارة الجامعة الکبیرة، ج 1، ص 278.
20. تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 455، تحریر الاحکام، ج 1، ص 132.
21. بحارالانوار، ج 39، ص 246.
واژههاى ذادة و حماة
«ذادة» از ریشه ذود است. "ذود" یعنى دفع همراه با دور کردن است.(1)
«حماة» جمع حامى اسم فاعل «حمى» است به معناى منع کردن از این رو به قرقگاه «حمى» گفته مىشود زیرا کسى جرأت نزدیک شدن به آن را ندارد.(2)
امامان(ع) در سنگر حمایت از شیعه
امامان علیهم السلام در سنگر حمایت از شیعیان خود در عرصههاى مختلف هستند. روایاتى که مىگوید همراهى با اهل بیت(ع) مایه نجات است همگى تأیید کننده این حمایتگرى است.
به عنوان نمونه:
«حدیث معروف سفینة» که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«مثل اهل بیتى فیکم مثل سفینة نوح فى قومه من رکبها نجى و من تخلّف عنها غرق؛(3) مثل اهل بیتم در بین شما همانند کشتى نوح در قومش است هر کس بر آن سوار شود نجات مىیابد و هر کس از آن تخلّف کرده سوار بر آن نشود غرق شده و از بین مىرود.
این روایات در کتب شیعه و اهل سنت آمده است.(4)
عمدهترین وجه تشبیه در این روایت این است در طوفان نوح آنان که سوار بر این کشتى شدند از عذاب رهیدند و غرق نشدند، آنان که مىخواهند در طوفان زندگى دنیا دچار غرق نشوند و جان سالم از آن بیرون ببرند راهى جز تمسک به اهل بیت(ع) ندارند.
حمایت فرهنگى امامان
امامان سلام اللّه علیهم اجمعین در ابعاد مختلف حامى و مدافع شیعیان هستند. یک بعد فرهنگى است. با سرمایه عظیمى که امامان از روایات نورانى خود براى شیعیان به ارمغان گذاشتهاند هیچ گاه شیعه در عرصههاى دفاع و تهاجم فرهنگى به دشمن دست خالى نمانده و نخواهد ماند. لکن آنچه قابل تأمل است این است که بدون فهم عمیق این معارف نمىتوان آنگونه که شایسته است از آنها بهره برد. این معارف همانند معادن قیمتى است که بدون استخراج قابل استفاده نیست، این معارف نیز نیاز به استنباط دارد. اینجاست که نقش اساسى و تأثیرگذار عالمان دین روشن مىشود، این عالمان دین هستند که دُرهاى قیمتى را از دریاى بلند معارف اهلبیت استخراج مىکنند و به مردم عرضه مىنمایند و از این رهگذر سدّى محکم و استوار در برابر انحرافات ایجاد مىکنند.
حضرت امام صادق(ع) مىفرماید: «علماء شیعتنا مرابطون فى الثغر الّذى یلى ابلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا»(5) عالمان شیعه مرزبانند، نگهبانى مىکنند تا شیطان و همراهانش آسیب به شیعیان ضعیف (آنان که بار علمى و اعتقادى محکم ندارند) نرسانند. معناى این در حقیقت همان مرزبانى از دین است. این را باید از نقش حمایتى اهلبیت(ع) دید.
در روایتى از نبى اکرم(ص) رسیده است:
«انّ فى کلّ خلفٍ من امّتى عدلاً من اهل بیتى ینفى عن هذاالدین تحریف الضالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین»(6) همانا در هر نسلى از امتم عادلى از اهل بیتم هست که تحریف غلوکنندگان دین تراش باطلکیشان و تأویل نادانان را از این دین دور مىسازد. تلاش خستگىناپذیر امامان در جهت دفع شبهات دشمنان در حوزه دین از جلوههاى برجسته این حمایت است. مناظرات امامان در حوزه دین بویژه در حوزههاى اصول اعتقادى که به عنوان ذخیرهاى ارزشمند در کتابهائى همچون اصول کافى کتاب التوحید، کتاب الحجة، توحید صدوق، احتجاج طبرسى و....و... باقى مانده است، نمونههایى از این حمایت است.
از این نمونه است شبهاتى که عبدالکریم ابن العوجاء(ماتریالیست عصر امام صادق(ع)) مطرح کرد و آن حضرت بدان پاسخ داد و به توحید مفضل شهرت یافت.
شبهات اسحاق کندى مبنى بر وجود تعارض در قرآن کریم که پاسخ آنها را امام عسکرى(ع) به یکى از شاگردان خود القاء فرمود.
شبهاتى که در زمان امام رضا(ع) با ترجمه کتابهاى یونانى و غیر یونانى به جامعه اسلامى رسوخ کرد و امام رضا(ع) در مجلس مأمون و جاهاى دیگر به آنها پاسخ داد. شبهاتى که باعث پیدایش مکاتب مختلف فقهى و کلامى شد. شبهاتى که خود این مکتبها القاء مىکردند که هر یک از امامان معصوم در زمان خود به دفع آنها مىپرداختند. و با پاسخگویى خود مانع اختلاط این گونه افکار انحرافى با افکار ناب و اصیل شیعه (که تجلىگاه اسلام راستین است) مىشدند و با تبیین مرزبندىها و تشریح خطوط انحرافى هم از مکتب اسلام دفاع و حمایت مىکردند و هم پیروان راستین این مکتب یعنى شیعیان را زیر پوشش داشتند.»(7)
حمایت از کیان سیاسى شیعه
دیگر بعد حمایتى امامان از شیعه عنایت ویژه آنان است. این جریان حق از آغاز مواجه با دشمنان سرسخت و کینهتوز بود. ادوار سختى بر شیعه گذشت که اگر کسى مىگفت یهودى ام یا نصرانى ام جان سالم از خطر بیرون مىبرد و اگر مىگفت شیعهام او را مىکشتند!!
ابن ابى الحدید مىگوید:
«در دوره حجاج «جلّاد معروف عرب» شیعیان را از دم درو مىکردند و اتهام به شیعهگرى کافى در اعدام آنها بود تا بدآنجا فضا علیه شیعه ساخته بودند که اگر به کسى «زندیق= ملحد» یا کافر گفته مىشد پیش او محبوبتر بود از آنکه به او شیعه گفته شود.»(8)
امروز نیز که بحمد اللّه تشیع این تجلّى برجسته اسلام ناب محمدى(ص) با پیروزى انقلاب بزرگ اسلامى و با مقاومت جانانه 33 روزه حزب اللّه در برابر چهارمین ارتش بزرگ دنیا و به روز ذلت نشاندن اسرائیل، جانى دیگر گرفته همچنان دشمنان کینه توز دست از شیطنت بر نداشته هم، در عرصه فرهنگى تهمتهاى کهنه و دیرینهاى که علیه شیعه بوده و بارها عالمان مرزبان شیعه پاسخ گفتهاند دوباره تکرار مىکنند(بویژه در ایام حج) و هم در عرصه سیاسى با تحریک برخى عناصر تکفیرى و خشک سرى که بىتردید سر در آخور آمریکا دارند به کشتار شیعه در عراق مىپردازند ولى آنها بدانند با این شیطنتها این چراغ خاموش نخواهد شد.
چراغى را که ایزد برفروزد
هر آنکس پف کند ریشش بسوزد
امروز ما همچنان پشت گرمیم با عنایات آخرین بازمانده اهلبیت(ع)، جان جانان، حضرت بقیة اللّه الاعظم، حجة بن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداء که خود فرمود:
«انّا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم الأواء و اصطلمکم الاعداء»(9)
ما هرگز در مراعات حال شما کوتاهى نمىکنیم و شما را از یاد نمىبریم اگر مراعت ما نمىبود سختى و تنگى بر شما نازل مىشد و دشمنان شما را ریشه کن مىکردند.
و به تعبیر زیباى فقیه متأله آیة اللّه جوادى آملى:
«حقّاً باید گفت کور است آن چشمى که در این جهان پرآشوب که دشمنان با همه اختلافات در یک اصل کلّى یعنى نابودى دین، قرآن، تشیع و انقلاب اسلامى برخاسته از مکتب امامت اتفاق نظر دارند، دست پر مهر و عنایت آن حضرت در پشتیبانى، دفاع، حمایت، حفاظت و نگهدارى از این نظام انقلاب و امت را نمىبیند.»(10)
حمایت به هنگام مرگ و برپائى قیامت
دیگر بُعدِ حمایتى امامان از شیعه «حمایت و عنایت به شیعیان به هنگام مرگ و بعد از آن است» که لحظه به لحظه نیاز به حمایت آنان دارند و آنها نیز عنایت مىکنند.
لحظه مرگ و وداع از این جهان لحظه سختى است. از روایات استفاده مىشود که حتى انبیاء و مردان خدا که نه دلبستگى به دنیا داشتند و نه وحشتى از آینده و به همین دلیل از آرامش خاصى در این لحظه برخوردار بودند. از مشکلات و شدائد این لحظه انتقالى بى نصیب نبودند چنانکه در حالات پیامبر(ص) مىخوانیم که در واپسین لحظات عمر مبارکش دست بر ظرف آبى مىکرد و به صورت مىکشید و لااله الّا اللّه مىگفت و مىفرمود: ان للموت سکراتٍ؛ مرگ سکرات و شدائدى دارد.(11)
از حضرت مولى على(ع) نقل شده است که: «ان للموت لغمرات هى افظع من ان تستغرق بصفة او تعتدل على عقول اهل الدنیا»(12) مرگ شدائد و سختیهایى دارد شدیدتر از آنچه در وصف بگنجد یا با معیار عقل مردم دنیا سنجیده شود. «غمرة» اشاره به شدائد و سختیهائى است که وجود انسان را فرا مىگیرد.
و به دنبال آن آستانه قیامت است «نفخ صور» اول و دوم که هر دو وحشتناک است.
«و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات و من فى الارض الّا من شاء اللّه ثم نفخ فیه اخرى فاذا هم قیام ینظرون»(13) و در صور دمیده مىشود و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند مىمیرند مگر کسانى که خدا بخواهد سپس بار دیگر در صور دمیده مىشود ناگهان همگى بپا مىخیزند و در انتظار حساب و جزا هستند.
«و یوم ینفخ فى الصور ففزع من فى السموات و من فى الارض الّا من شاء اللّه و کل اتوه داخرین»(14)
و به خاطر بیاورید روزى را که در صور دمیده مىشود و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو مىروند جز کسانى که خداوند بخواهد و همگى با خضوع در پیشگاه او حاضر مىشوند.(15)
امیر مؤمنان على(ع) صحنه آغاز قیامت را چنین ترسیم مىکند:
«و ینفخ فى الصور فتزهق لکلّ مهجة و تبکم کلّ لهجة و تذلّ الشمّ الشوامخ و الصّم الرواسخ فیصیر صلدها سرابا رقرقا و معهدها قاعا سملقاً»(16)
و در صور دمیده مىشود و به دنبال آن قلبها از کار مىافتد، زبانها بند مىآید و کوههاى بلند و سنگهاى محکم چنان بهم مىخورد که متلاشى و نرم مىشود و جاى آن چنان صاف و هموار مىگردد که گویا هرگز کوهى وجود نداشته است.
در حدیثى از حضرت امام سجاد(ع) مىخوانیم که حضرت بعد از شرح مبسوطى از نفخه صور فرمود و «رأیت علىّ بن الحسین یبکى عند ذلک بکاءاًشدیداً» امام سجاد(ع) را در این حال دیدم که شدیداً گریه مىکرد.(17)
و از سوى دیگر صحنه محشر، صحنه وحشتناکى است. صحنهاى که در آن صحنه سرنوشت بهشت و جهنم انسان رقم مىخورد: «یا ایها الناس اتقوا ربکم انّ زلزلة الساعة شىء عظیم یوم ترونها تذهل کلّ مرضعة عما ارضعت و تضع کلّ ذات حمل حملها وترى الناس سکارى و ما هم بسکارى ولکنّ عذاب اللّه شدید؛(18) اى مردم حریم خدا را نگهدارید که زلزله رستاخیز امر عظیمى است، روزى که آن را مىبینید (آنچنان وحشت سرتا پاى همه را فرا مىگیرد که) مادران شیرده کودکان شیرخوارشان را فراموش مىکنند و هرباردارى جنین خود را بر زمین مىنهد و مردم را مست مىبینى در حالى که مست نیستند ولى عذاب خدا شدید است.»
در ادبیات عرب از زنى که کودک خود را شیر مىدهد تعبیر به «مرضع» مىکنند ولى همانگونه که جمعى از مفسران و بعضى از ارباب لغت نوشتهاند گاه این کلمه به صورت مؤنث مرضعه آورده مىشود تا اشارهاى باشد به همان لحظه شیردادن و به تعبیر دیگر مرضع به زنى مىگویند که مىتواند بچه خود را شیر دهد اما مرضعه مخصوص زنى است که پستان خود را به دهان کودک شیر خوارش نهاده و در حال شیردادن است بنابراین تعبیر فوق در آیه نکته خاصى دارد زیرا مىگوید شدّت وحشت زلزله رستاخیز آنقدر زیاد است که حتى اگر مادر پستان در دهان کودک شیرخوارش داشته باشد چنان متوحش مىگردد که بىاختیار پستان از دهانش بیرون کشیده فراموشش مىکنند.(19)
اینها برخى از مواقف وحشتناک قیامت است که ایمان و عمل صالح و در رأس آن ولایت اهل بیت(ع) به داد انسان مىرسند.
از امام سجاد(ع) روایت شده:
«اشدّ ساعات ابن آدم ثلاث ساعات الساعة الّتى یعاین فیها ملک الموت و الساعة الّتى یقوم فیها من قبره و الساعة الّتى تقف فیها بین یدى اللّه تبارک و تعالى فامّا الى الجنة و امّا الى النار»(20)
سختترین لحظات فرزند آدم سه زمان است یکى آن گاه که ملک الموت را مىبیند دوم لحظهاى که از قبرش برمىخیزد و سوم لحظهاى که در محضر ذات مقدس ربوبى است (صحنه محشر) و سرانجام یا به بهشت مىرود و یا به جهنم.
در روایتى از حضرت امام رضا(ع) رسیده است:
«من زارنى على بُعدِ دارى زرته فى ثلاث مواطن حتى اخلصه من اهوالها عند تطایر الکتب و عند عبور الصراط و عند المیزان»(21)
آنکس که مرا در جایگاه دور زیارت کند سه جا به دیدارش مىروم تا او را از سختىهاى این سه جا برهانم، 1- به هنگامى که پرونده اعمال به دست مردم داده مىشود و به هنگام عبور از صراط و به هنگام میزان.
این نکته در پایان این مقاله گفتنى است که نفس ولایت اهلبیت خود بالاترین دژ دفاعى است. پناهگاه مستحکمى است که هر کس آنرا بپذیرد، داخل این پناهگاه مىشود و از حمایت، دفاع و امنیت برخوردار مىگردد این معنا در حدیث قدسى آمده است که:
«ولایة على بن ابى طالب حصنى فمن دخل فى حصنى امن من عذابى؛ ولایت امیرمؤمنان على بن ابى طالب دژ محکم من است هر کس داخل این دژ شود از عذاب من در امان مىماند.»
همین معنى در باب کلمه توحید «لااله الّا اللّه» رسیده است معناى این دو آن است که توحید و ولایت مجموعا دژ مستحکم خداوند است، توحید منهاى ولایت نه، ولایت منهاى توحید هم نه. پس سلام بر شما اى مدافعان حمایت گر شیعه «و الذادة الحماة».
پىنوشتها: -
1. التحقیق، ج 3، ص 348.
2. الصحاح، ج 4، ص 2319. المصباح المنیر، ص 153.
3. اصول کافى، ج 1، ص 181 حدیث 4 این روایت با عبارات دیگرى هم نقل شده است. کتاب اهل بیت در قرآن و حدیث ج 1، ص 119 تا صفحه 124.
4. الصواعق المحرقة صفحه 152، باب 11، فصل یک؛ مستدرک حاکم نیشابورى، ج 2، ص 343.
5. الاحتجاج طبرسى، ج 1، فصل 1، ص 17.
6. کمال الدین، ج 1، ص 221؛ بحارالانوار، ج 23، ص 30.
7. ادب فناء مقربان، ج 3، ص 26 و ص 27.
8. موسوعة الامام على بن ابى طالب، ج 11، ص 362.
9. این جمله خطاب به شیخ مفید این فقیه و متکلم بزرگ شیعه است. بحارالانوار، ج 53، ص 174.
10. ادب فناى مقربان، ج 3، ص 24.
11. تفسیر روح البیان، بورسوى، ج 9، ص 118.
12. غررالحکم، کلمه «الموت».
13. سوره زمر، آیه 68.
14. سوره نمل، آیه 87.
15. از نفخ صور در قرآن تعابیرى شده است که هر کدام گویاى کیفیت آن است تعابیر «صیحه»، «نقرفى الناقور»، «صاخّه»،«قارعه» و زجرة. ر.ک پیام قرآن، ج 6، ص 47.
16. نهج البلاغه، خطبه 195.
17. تفسیر على بن ابراهیم ذیل آیه 68، زمر جلد 2، ص 253، بحارالانوار، ج 6، ص 324.
18. تفسیر نمونه، ج 14،ص 9، ذیل آیه 1، سوره حج.
19. فى رحاب الزیارة الجامعة الکبیرة، ج 1، ص 278.
20. تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 455، تحریر الاحکام، ج 1، ص 132.
21. بحارالانوار، ج 39، ص 246.