آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

موضوع حکومت حضرت مهدى(عج) و کارگزاران او از مهمترین و بحث‏انگیزترین موضوعاتى است که از گذشته‏هاى دور در میان ادیان مختلف آسمانى مطرح بوده است، که پیروان ادیان آسمانى حداقل سه دین اسلام، مسیحیّت و یهود در این عقیده مشترک است که آینده‏ى جهان به‏دست صالحان و خداپرستان است. از این‏رو هرکدام از ادیان، حکومت آخرالزمان را از آن خود مى‏دانند به‏طور مثال مسیحیان، منجى آخرالزّمان را حضرت مسیح مى‏دانند در حالى‏که مسلمانان معتقدند او از نسل پیامبر اسلام(ص) است و دین او اسلام و براساس شریعت محمّدى قیام و حکم مى‏راند.
از این‏رو در این نوشته برآنیم که ویژگیهاى حکومت و کارگزاران حضرت مهدى(عج) را به‏طور مختصر از منظر قرآن و حدیث مورد تحقیق و بررسى قرار دهیم.
ماهیّت حکومت جهانى مهدویت‏
حکومت جهان اسلام به رهبرى امام زمان(عج) داراى روح و ماهیت ویژه‏اى است که دیگر حکومتها از آن بى‏بهره‏اند. ماهیت حکومت اسلام، آموزه‏هاى وحیانى است که به او تعلیم مى‏دهد که خداى او یکى است و فقط باید در برابر او عبادت و کرنش کند و در رفتار و کردارش از دایره بندگى خدا بیرون نرود زیرا فرمود: «یعبدوننى لا تشرکون بى شیئاً»(1) این حکومت پیامى دارد که در بستر عمل به ارزشهاى وحیانى، دنیاى بهترى را به وى ارزانى بدارد و متأسفانه آنچه در حکومت امروز بشرى کمتر یا اصلاً به چشم نمى‏خورد خداست و عدم پاى‏بندى به وحى و اخلاق و ارزشهاى معنوى است .
اساساً تاروپود حکومت مادى بر سرمایه‏اندوزى، مال‏پرستى و سود بیشتر از هر طریق و ترفندى بناگذارى شده است. و این تاروپود جاى عشق به خوبى‏ها، ارزشها، ایثار و مجاهدت‏ها و بالأخره زیبائیهاى زندگى را اشغال کرده به‏طورى که جامعه‏ى انسانى را از گردونه‏ى خوبى‏ها حذف نموده .
بنابراین حکومت مادى بر این پندار است که دین و امور معنوى در پیوندهاى اجتماعى ناکارآمد است و این پندار تا جایى در افکار و اندیشه جامعه بشرى ریشه کرده که معتقد است تمدّن و حکومت را باید بدون در نظر گرفتن ارزشها پایه‏ریزى کرد.
استاد شهید مرتضى مطهرى در این باره مى‏نویسد: «فکر خدا و زندگى اخروى را باید کنار گذاشت ... باید رأفت و رقت قلب را دور انداخت، رأفت از عجز است. فروتنى و فرمانبردارى از فرومایگى است . حلم و حوصله، عفو و اغماض، از بى‏همّتى و مستى است . مردانگى باید اختیار کرد . بشر باید به مرحله مرد برتر برسد، عزم و اراده داشته باشد این است روح حکومت مادى غرب که از باب نمونه به آن اشاره کردیم .»(2)
ولى حکومت جهانى مهدویت که به همّت تواناى امام عصر(عج) توسعه و گسترش مى‏یابد براساس وحى و ماهیت دینى جلوه‏گرى مى‏کند داراى چند ویژگى خواهد بود.
1 - عدل و احسان‏
در حکومت جهانى اسلام عدل و احسان سنگ زیرین است.
اجراى عدالت اجتماعى و گسترش آن از بنیادى‏ترین حکومت مهدویّت است که پیامبر اکرم(ص) نیز و امام بعد از آن بر این حقیقت انگشت نهاده‏اند که امام زمان(عج) خواهد آمد و جهان پر از ظلم و جور را پر از عدل و داد خواهد کرد .(3) بنابراین مى‏توان گفت سرآغاز انقلاب اجتماعى و حکومت جهانى آن حضرت اجراى عدالت براساس دین است. و این اجراى عدالت نیازمند کارگزاران و کارکنانى عادل و نیکوکار است .
او، ادامه‏دهنده‏ى راه پیامبران و اولیاء است .
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط(4)؛ ما فرستادگان خود را با نشانه‏هاى روشن و پیغامهاى راست فرستادیم و با ایشان کتاب و ترازو فرستادیم تا مردمان را به دادگرى به پا دارند». از این‏رو همانطور که پیامبران وظیفه داشتند که برابر کتاب و میزان، مردمان را به دادگرى به پا دارند حضرت مهدى(عج) نیز وظیفه دارد بر سیره پیامبران، جامعه انسانى را به دادگرى به پا دارد و از نارواها و ستم بازدارد .
«انّ الله یأمر بالعدل والاحسان و ایتاء ذى القربى و ینهى عن الفحشاء والمنکر والبغى ...(5)؛ خدا به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‏دهد از فحشا و زشتکارى و ستم نهى مى‏کند».
این آیه اصول ارزشهاى فردى و اجتماعى را ترسیم کرده و نیز از ضد ارزش‏ها و پلیدى‏ها بازداشته است و این آیه به معناى واقعى و کامل در عصر ظهور پیاده خواهد شد، عدل یعنى نگهداشت دقیق حقوق مردمان و مبارزه فراگیر، و همه‏سویه با نابرابریها و احسان، جایگاه برترى در میان ارزشهاى اجتماعى اسلام دارد که به یک معنا بالاتر از عدالت است. زیرا اگر در هر حکومتى پایه‏هاى حقوقى انسانى، براساس عدالت اجتماعى استوار گردد، در این صورت جلوه‏هاى احسان و نیکوکارى، فضاى جامعه را مى‏آکند.
به فرموده امام على(ع) عدل قانونى است فراگیر و قابل گسترش «سائس عام»(6) و احسان نیز ارزشى است ویژه: «عارض خاص».(7) وظیفه اولیه در هر حکومت و جامعه‏اى به‏خصوص در جامعه‏ى دینى نهادینه کردن بنیادهاى اجتماعى براساس عدل است اگر مردم در حکومتى که همه‏ى نهادها و ارکان آن بر هِرم عدل استوار گشته باشند. در آنوقت است که ریشه‏هاى نوع‏دوستى، برادرى، مهرورزى، توانا مى‏گردند. همانطور که در ابتداى این فصل اشاره شد ماهیت اصلى حکومت جهانى مهدویت دائرمدار بندگى و عبودیت است، همان که خداى متعال به آن فرمان داده .
«امر الّا تعبدوا الّا ایّاه».(8)
عبودیت و بندگى وقتى به اوج مى‏رسد که بنده آنچه را که معبودش از همه چیز بیشتر دوست دارد. در راه پیاده کردن آن تلاش ورزد. اسماعیل بن مسلم مى‏گوید: در محضر امام صادق(ع) بودم که شخصى از آن حضرت پرسید بین این دو آیه: «انّ الله یأمر بالعدل والاحسان» و «امر ربى الّا تعبدوا الّا ایّاه» چگونه مى‏توان جمع کرد. حضرت فرمود: «نعم، لیس فى عباده امر الّا العدل والاحسان»(9) بلى، خداوند براى بندگان خود دستورى ندارد جز اجراى عدالت و عمل به احسان .
به‏عبارت دیگر «عدل» نماد فرهنگ اجتماعى اسلام است و «احسان» نماد فرهنگ اخلاقى آن . اگر این دو رکن رکین در جامعه و حکومتى رواج یابد و ساختار اجتماعى آن حکومت بر این دو استوار و پایه‏ریزى گردد دو واقعیت دیگر که از ویژگیهاى فرهنگ و حکومت جهانى مهدویت است روشن مى‏گردد.
تراز حکومت حضرت مهدى(عج) عدل است که در پرتوى آن، دیگر ارزشها جایگاه واقعى خود را مى‏یابند.
مرحوم شیخ صدوق در این باره مى‏گوید: «یظهر الله به الأرض من کلّ جور و یقدسها من کل ظلم ... فاذا خرج وضع میزان العدل بین النّاس، فلا یظلم احدٌ احداً.»(10)
در حکومت جهانى حضرت مهدى جهان از هرگونه ستم پاک مى‏شود. آن‏گاه که ظهور کند، میزان عدل را در میان جامعه بشرى بنا خواهد کرد، هیچ‏کس به دیگرى ستم روا نخواهد داشت .
2 - استحکام پیوندهاى اجتماعى‏
به‏طور کلى تاروپود و ساختار هر تمدّنى و حکومتى را افراد آن مى‏سازند. جامعه بشرى با برخوردارى از روح جمعى، پایه‏هاى حکومت را بنا مى‏کنند و بر پویایى و شکوفایى آن مى‏افزایند. انسانها پاره‏هاى پیکر هر حکومت مى‏مانند که به هر نسبت پیوند و زندگى جمعى آنان بیشتر باشد آثار پیشرفت و توسعه در آن حکومت نمایان‏تر است .
در آموزه‏هاى اسلامى مفاهیم و واژه‏هایى وجود دارد که پیام آنها بنیان‏گذارى و شکوفاسازى و استحکام روحیه جمعى و اجتماعى است. مانند این کلمات «توادّ»(11) «تراحم» «تعاضد»(12) «تواصى»(13) و از همه گویاتر واژه «تعاون» که خداوند در قرآن بعنوان یک دستور اجتماعى به انسانها مى‏فرماید.
«تعاونوا على البرّ والتّقوى ولا تعاونوا على الأثم والعدوان»(14) در نیکوکارى و خویشتن‏دارى یکدیگر را همکارى کنید، در گناه و تجاوز همکارى نکنید ».
بنابراین از آیات و روایات بخوبى استفاده مى‏شود که تعاون بر نیکى و نیکویى، به مفهوم گسترده آن فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى در یکى از ابزارهاى تمدّن اسلامى است و روشن است که پیدایش روح جمعى و تعاون ساخته و پرداخته حکومت اسلامى است .
پیدایش این روحیه در جامعه اسلامى، پیشرفتهاى مادى و معنوى و توسعه مادى و تکامل معنوى گسترده‏اى به‏دنبال دارد و در زمینه‏هاى عاطفى و اخلاقى نیز از سازندگى چشم‏گیرى برخوردار است .
استاد مطهرى مى‏نویسد: «زنده بودن اجتماع به این است که در افراد آن اجتماع روح اجتماعى و حسن اجتماعى و عاطفه اجتماعى وجود داشته باشد ... یعنى خودت را همواره به‏جاى دیگران بگذار و براى آنها همان را بپسند که براى خود مى‏پسندى و همان را کراهت داشته باش که براى خویشتن کراهت دارى».(15)
همان‏طور که گفته شد مسئله تعاون نقش حیاتى در تمدّن و جوامع بشرى دارد از این‏رو در سیره و روش زندگى پیامبر(ص) و امامان معصوم(علیهم‏السلام) به نمونه‏هایى برمى‏خوریم که بر این اصل بلند و بنیادى به روشنى تأکید شده است . در تاریخ آمده که روزى پیامبر(ص) در سفرى که همراه یاران بودند در منزل‏گاهى براى پخت غذا نیاز به هیزم بود پیامبر نیز در این کار همکارى مى‏کند.(16) و یا آن حضرت در کندن خندق در اطراف مدینه براى خود سهمى قرار داد و شروع به کندن مى‏کند .(17)
در سیره امام على(ع) نیز نمونه‏هایى فراوان دیده مى‏شود که آن حضرت در کارها و حرکت‏هاى جمعى شرکت مى‏جوید. امام صادق(ع) در هنگامه‏ها با مردم همراه مى‏شود که از جمله در زمان خشکسالى مدینه آنچه براى خود ذخیره کرده بود که تا پایان سال به مصرف برساند، به بازار عرضه کرد، که مبادا ذخیره‏سازى او به مردم آسیب برساند .
در مدینه، داستان ایثار و تعاون انصار نسبت به مهاجران، آنچنان گویا و روشن است که هرکس اندک آشنایى با آیات قرآن داشته باشد به این حقیقت پى مى‏برد. قرآن از این روحیه و سیره‏ى مسلمانان به نیکى و زیبایى یاد مى‏کند و با این شیوه، ساختار حکومت اسلامى را که به دست تواناى پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان با ایمان و خالص پایه‏ریزى شده، ترسیم مى‏کند .
«والذین تبوء الدار والایمان من قبلهم یحبّون من هاجر الیهم ولا یجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا و یؤثرون على انفسهم ولو کان بهم خصاصة و من یوق شحّ نفسه فاولئک هم المفلحون(18)؛ کسانى که قبل از ایشان در مدینه و در ایمان جاى گرفتند در حالى که هرکس را که به‏سوى آنان هجرت کرد دوست مى‏داشتند و در دل خویش نسبت به آنچه داشتند نیازى احساس نمى‏کردند و دیگران را بر خویش مقدم مى‏داشتند، گرچه آن چیز ویژه ایشان مى‏بود و کسانى که بخل از درون مهار کند، همانا رستگارانند».
خلاصه سخن اینکه این ویژگى در ساختار حکومت اسلامى و شکوفایى آن نقش بنیادى و اساسى داشته است و همین ویژگى در حکومت جهانى حضرت مهدى نیز به‏گونه‏ى گسترده پدیدار خواهد شد .
در حکومت جهانى مهدویت ارزشهاى انسانى مانند:
ایثار، انسان‏دوستى، تعاون و نوع‏دوستى، برادرى، امدادرسانى آنچنان ریشه‏دار و از استحکامى برخوردار است که گویى همگى در یک خانواده زندگى مى‏کنند و نیازهاى خویش را از جیب و کیسه‏ى یکدیگر بدون مانع برطرف مى‏سازند «من» و «تو» در آن جامعه مفهومى ندارد بلکه آنچه معنا و حقیقت دارد «ما» است که خود را مى‏نمایاند .
«قال اسحاق بن عمار: کنت عند ابى عبدالله(ع) فذکر مواساة الرجل لأخوانه و ما یجب علیهم فدخلنى من ذلک امر عظیم. فقال انما ذلک اذا قام قائمنا وجب علیهم ان یجهزوا اخوانهم و یقووّهم».(19) اسحاق بن عمار مى‏گوید نزد امام صادق(ع) بودم و از یارى و غمخوارى هرکس با برادرانش و آنچه بر آنان واجب است سخن به میان آمد .
من از این موضوع در شگفت شدم امام(ع) فرمود: این هنگامى است که قائم ما قیام کند، که در آن روزگار بر همگان واجب است یکدیگر را یارى رسانند و یکدیگر را نیرو بخشند. در آخرالزمان، این مکارم اخلاقى و بزرگوارى‏هاى انسانى است که پایه‏هاى حکومت جهانى اسلام را استحکام مى‏سازند .
اما باقر(ع) مى‏فرماید: «... حتى اذا قائم القائم جاءت المزامله و یأتى الرجل الى کیس اخیه فیأخذ حاجته لا یمنعه».(20)
به هنگام قیام قائم «آل محمد» آن‏چه دیده مى‏شود دوستى و یگانگى و تعاون و الفت است تا آنجا که هرکس آنچه نیاز دارد، از جیب دیگرى برمى‏دارد، بدون هیچ دشوارى و بازدارنده‏اى .
به‏راستى تصویر و ترسیم چنین جامعه‏اى چقدر دلپذیر و دلنشین است. زیرا در حکومت و جوامع امروزى بخصوص غیرالهى رقابت و تفوق تنگاتنگ مادى در ساخته و زندگى‏هاى آنان موج مى‏زند و اساس ارزشهاى معنوى و کمالات انسانى را دگرگون ساخته و روح جمعى و تعاون و همکارى و برادرى را رخت بربسته و جوامع به دو دسته تقسیم شده: جامعه‏هایى که فقیر و گرسنه هستند و هرچه تلاش مى‏کنند به حقوق خویش نمى‏رسند و مداوم به‏طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت سلطه‏ى زورمداران و سلطه‏گران و بالاخره صاحبان قدرت مى‏باشند و هرگز توان خروج از این وضعیت اَسفبار را ندارند. پس همیشه باید تحت سلطه و فرمان آنان باشند .
دسته‏ى دیگر از جوامع صاحبان ثروت و مکنت و قدرتند که چیزى را بنام ارزش و کرامت انسانى نمى‏شناسند و اصولاً ارزشهاى کمالات انسانى را همان ثروت و قدرت و سلطه تعریف مى‏کنند. و این چنین است که در روزگار ما در عصر حکومت جدید متأسفانه سرنوشت بنى‏آدم را در عصر حاضر همین‏ها به‏دست گرفته‏اند و براى آنان خط و نشان مى‏کشند.
درست برخلاف آن در حکومت جهانى مهدویت، شیرازه نظام اجتماعى جهان بر تعادل و تعاون دور مى‏زند آنچنان روحیه‏ها پرورش مى‏یابد، غل و غش‏ها و ناخالصى‏ها و خودخواهى‏ها از میان مى‏رود که «مزامله» یعنى دوستى‏ها خالص مى‏گردد، پیوندهاى اجتماعى و انسانى براساس تعادل و تعاون، راستى، درستى، یکدلى و یکرنگى استحکام پیدا مى‏کند و خلاصه فرهنگ مهدویت جان‏ها را با تزکیه و افکار و اندیشه‏ها را با تعلیم به پاکى و پاکیزگى سوق مى‏دهد.
3 - برقرارى امنیت‏
در هر فرهنگ و حکومتى، امنیت اجتماعى اصل است. از مهم‏ترین نیازهاى اساسى بشر، برقرارى امنیّت است، امنیّت سیاسى، قضایى، قانونى، اقتصادى، حقوقى، اجتماعى، فرهنگى، اخلاقى، خانوادگى .
بستر زندگى سالم و جامعه صالح و با امنیّت و آرامش را فراهم مى‏سازد.
قهراً جامعه‏ى این چنینى آثار و برکاتى دارد که پیوندهاى انسانى و اجتماعى با آرامش و بى‏تنش شکل مى‏گیرد. تلاش‏هاى اقتصادى با رونق و شادابى انجام مى‏گیرد، رفتارهاى ناهنجار اخلاقى و خشونت‏ها و خشم‏ها فروکش مى‏کند، قانون‏گرایى رواج مى‏یابد. صاحبان ثروت و قدرت خون فرودستان را نمى‏مکند. فاصله بین دولت‏مردان و رعیت از بین مى‏رود، میدان براى نقد و نظر فراهم مى‏گردد و کاستى‏ها از روى خیرخواهى گفته مى‏شود. نقطه‏هاى قوت دولت مردان به‏دور از چاپلوسى و گزافه‏گویى مطرح مى‏گردد.
همه‏ى افراد جامعه براساس احترام متقابل به یکدیگر نگاه مى‏کنند و به یکدیگر اعتماد مى‏کنند و در نتیجه همگان با احساس مسئولیت همدیگر را نصیحت مى‏کنند.
از مهم‏ترین محصولات امنیّت، پدیدار شدن نشانه‏هاى عدالت است و مردم وحدت و همبستگى بیشترى پیدا مى‏کنند و در این صورت است که راههاى نفوذ هجومها و شبیخونهاى دشمنان داخلى و خارجى را با تمام توان مى‏بندند و آقایى و سربلندى خویش را پاس مى‏دارند.
و یکى از خصائص و ویژگى‏هاى حکومت جهانى مهدویت برقرارى امنیت به معناى اعم آن است، همه‏جا و در همه‏ى موارد ذکر شده، امنیت و آرامش در حد اعلاى آن توسعه و گسترش پیدا مى‏کند و در آن حکومت جان و مال و ناموس و آبروى مردمان از هر گزند و آسیبى در امان مى‏ماند.
شاید آیه‏ى شریفه‏ى سوره نور بر همین مورد یعنى حکومت جهانى آن حضرت تطبیق پیدا کند.
«ولیبدلّنهم من بعد خوفهم اَمنا».(21)
امام صادق(ع) مى‏فرماید: آیه‏ى شریفه درباره‏ى حکومت امام زمان است و سپس ادامه مى‏دهند «در آن زمان چندان امنیت بر سراسر جهان گسترده مى‏شود که از هیچ چیز به چیز دیگر، زیان نمى‏رسد، ترس و وحشتى به چشم نمى‏خورد. حتى جانوران و حیوانات در بین مردم رفت و آمد مى‏کنند و نسبت به یکدیگر آزارى ندارند.(22)
ایمان نیز که آرام‏بخشى دلهاست سایه خود را بر جامعه‏ى مهدوى مى‏افکند. فضاى آن روز جامعه، سرشار از اعتماد و اطمینان به یکدیگر است. در پرتو کلمه توحید دلها به هم نزدیک و ضریب ناامنیها به صفر مى‏رسد.»(23)
متأسفانه در جامعه‏هاى عصر حاضر رقابت‏هاى بى‏هدف و ناسالمى که بر اثر ترس و عدم اعتماد از یکدیگر به‏وجود آمده و درد بى‏درمانى است که حکومت امروز آن‏را به ارمغان آورده و ملت‏ها را فرا گرفته، ناامنیهاى خانوادگى و ناهنجاریهاى اجتماعى در این‏گونه جامعه‏ها به‏خوبى نشان مى‏دهد که دنیاى به اصطلاح متمدّن امروز صنعتى و داراى تکنولوژى در برآوردن آرامش روحى و روانى ناتوان بوده است. گرچه توانسته است تا اندازه‏اى زمینه آسایش مادى و جسمى شهروندان را فراهم سازد. این واقعیت ثابت مى‏کند که دنیاى انسانها را نمى‏توان همیشه و همه‏جا با قراردادهاى اجتماعى بى‏روح و خشک و بدون پشتوانه معنوى و ایمانى تربیت کرد، تا در آشکار و پنهان حریم حرمت و حقوق دیگران را نگاهدار باشند و همین حقیقت نیاز به آمدن شخص مصلح و رهایى‏بخش و نجات‏دهنده‏اى را که زمینه‏ساز امنیت همه‏جانبه باشد ثابت مى‏کند.
در عقاید مسلمانان و پیروان حقه محمدى(ص) آن اصلاح‏گر و نجات‏دهنده و امنیت‏گستر، امام زمان حضرت حجة بن الحسن(ع) است که با قیام و ظهور خود امنیت را توسعه و مى‏گستراند و این نیاز مهم انسانى را به جامعه انسانى ارزانى مى‏دارد و زندگى آرام‏بخش را براى جهان بشریت فراهم مى‏سازد و با تدبیر چهره‏ى حکومت هولناک و ترس‏آلود را به حکومت انسانى و امیدبخش بدل مى‏کند .
4 - سامان‏دهى اقتصادى‏
در تعالیم دینى و آموزه‏هاى آن بین مسائل اقتصادى و مسائل معنوى پیوندى استوار دیده مى‏شود. در این باب روایات فراوان است از جمله این روایت:
پیامبر(ص) فرمود: «لولا الخبز ما صلّینا ولا صمنا ولا ادّینا فرائض ربّنا»(24)، بدون نان، نه عبادت مى‏توان کرد و نه روزه مى‏توان گرفت و نه واجبات دیگر را مى‏توان انجام داد .
«ثلاثة تحتاج الناس طراً الیها: الامن والعدل والخصب»(25) سه چیز است که همه مردم به آن نیاز دارند: امنیت، عدالت و فراوانى ارزاق .
در روایات اسلامى آمده است که در فرهنگ و عدل جهانى و حکومت جهانى مهدویت(ع) این واقعیت نوید داده مى‏شده که آن حضرت رفاه اقتصادى را همراه با عدالت اجتماعى به‏گونه‏اى گسترده و فراگیر، فراهم خواهد آورد .(26)
و نیز در حدیث دیگر نقل شده که آن حضرت در پرتو مدیریت شایسته و سالم و برنامه‏هاى جامع و سیاستهاى واقع‏نگر، زمینه شکوفایى استعدادها فراهم مى‏آید، تلاش و کوشش مردم با انگیزه‏هاى معنوى در مى‏آمیزد و بهره‏گیرى از منابع طبیعى و خدادادى دوچندان مى‏شود.(27)
در حدیث دیگر فرموده: «کار وجهه‏ى عبادت و تکلیف به خود مى‏گیرد نیروهاى بالقوه و پنهان میدان بروز و ظهور مى‏یابند، خلق‏وخوى مردم دوستى و خدمتگزارى در بین مردم، رشد مى‏کند.(28)
در چنین جامعه‏اى زندگى اقتصادى، چهره نوینى پیدا مى‏کند و همگان از زندگى سالم و به دور از تشویش خاطر و نگرانى و اضطراب بهره‏مند مى‏شوند.(29)
بواسطه‏ى پیشرفت علم و صنعت تکنولوژى در زمان آن حضرت منابع جدید و ناپیدا کشف مى‏شوند، و زمین آنچه در درون خود دارد بیرون مى‏افکند و بهره‏بردارى از آن آغاز مى‏شود.»(30)
براساس روایات در حکومت جهانى مهدویت(ع) فرآورده‏هایى به جامعه عرضه مى‏شود که تا آن روز بر بشر ناشناخته بوده است. راههاى تولید سالم و توزیع عادلانه به‏عنوان ارزش وظیفه ایمانى و دینى نمودار مى‏شود و در نتیجه، اقتصاد جامعه، در پرتو مدیریت صحیح آن حضرت شکوفا مى‏شود و برکت و فراوانى نعمت، سرتاسر جهان را فرا مى‏گیرد و همه از نعمت الهى به آسانى استفاده مى‏برند .
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «ینعم امّتى فى زمن المهدى(عج) نعمةً لم یتنعّموا قبلها قطّ، یرسل السماء علیهم مدراراً ولا تدع الارض شیئاً من نباتها الّا اَخرجته».(31) فرمود: پیروان من در زمان حکومت جهانى مهدى(عج) به آسایش و به نعمتهایى دست مى‏یابند که بیش از آن در هیچ دوره‏اى از حکومتهاى گذشته به آن دست نیافته‏اند. در آن دوره آسمان باران فراوان مى‏بارد و زمین نیز تمام روییدنیهایش را بیرون مى‏اندازد.
قرآن در این‏باره مى‏فرماید:
«ولو ان اهل القرى آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض(32)؛ اگر مردم قریه‏ها ایمان آورده و پرهیزگارى پیشه کنند، برکات آسمان‏ها و زمین را به رویشان مى‏گشائیم ».
براساس این آیه و آیات دیگر معیارهاى قرآنى، تقوا و خویشتن‏دارى، نیکوکارى و عدالت‏گسترى ...(33) و زمینه‏هاى نزول و ریزش رحمت‏ها و برکات از سوى پروردگار مى‏شود اگر فضاى جامعه، فضایى معنوى و الهى باشد و زبان‏هاى دعاگو، آلوده به گناه نگردد و لقمه‏ها حلال و قصد نیّت‏ها خدایى، بى‏شک رزق و روزى‏ها فراوان‏تر مى‏گردد.(34)
روشن است هنگامى که پیوند انسانها بر پایه عدالت و نیکى شکل مى‏گیرد، بینوایان و مستمندان از یاد نمى‏روند و هر کسى مرز خود را مى‏شناسد و به حقوق دیگران، دست دراز نمى‏کند.
در چنین جامعه‏اى نعمت‏ها و بخشش‏هاى پروردگار بر مردمان فرو مى‏ریزد و بسیارى از گرفتاریهاى اجتماعى، برطرف و بن‏بست‏هاى اقتصادى گشوده مى‏شود و راه براى پیشرفت هموار مى‏گردد.
زیرا در قرآن وعده داده شده: «من عمل صالحاً من ذکرٍ او انثى و هو مؤمن فلنحیینَّه حیوة طیبةً و لنجزینّهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون»(35) حکومت حضرت مهدى(عج)، حیات طیّبه، بر پایه ایمان و عمل صالح رخ مى‏نماید. از یک‏سو طمع‏هاى زاید مهار مى‏گردد. مساوات و عدالت دامن مى‏گستراند. بخل و تنگ‏چشمى، دامن بر مى‏چیند و از سوى دیگر، انگیزه‏ها براى تلاش بیشتر و خالص‏تر مى‏شود. و استفاده‏ى بهتر و سالم‏تر از طبیعت آماده مى‏گردد. طبیعى است که زمینه‏ى فراوانى نعمت‏ها و رونق مسائل اقتصادى نیز پدید آید و گسترش یابد.
امام على(ع) در این باب مى‏فرماید: «و تخرج له الارض اَفالید کبدهها و تلقى الیه سلماً مقالیدها فیریکم کیف عدل السّیرة و یحیى میّتَ الکتاب والسنَّة».(36) زمین گنجینه‏هاى خود را برون اندازد و کلیدهاى خویش را از دَر آشتى، تسلیم او سازد، پس روش عادلانه را به شما بنماید و آنچه از کتاب و سنت مرده است زنده کند.
5 - رشد عقل و گسترش دانش‏
در نظام و حکومت اسلامى، عقل جایگاه ویژه‏اى دارد و رکن حرکت و تلاش به‏شمار مى‏رود عقل ستون نیمه‏ى دین است و بدون عقل دین جایگاه حقیقى خود را پیدا نمى‏کند. اساساً دین بدون عقل شناخته نمى‏شود و مجهول مى‏ماند. عقل است که گوهر و جوهر دین را مى‏شناسد و به انسان مى‏فهماند و دستور مى‏دهد در برابر آن سر فرود آورد، و به فرمانهایش گردن نهد. خلاصه، عقل، راهنماى انسان است به‏سوى زیبائیها، خوبیها، ارزشها، راستى‏ها و پرهیزدهنده از خطرها . از این‏رو در قرآن از عقل به خِردورزى،(37) اندیشیدن(38) به علم و دین آگاه شدن(39) و فرزانگى(40) سفارش بسیار شده است، و در فقه اسلامى نیز عقل یکى از منابع چهارگانه اجتهاد به‏شمار مى‏رود که اجتهاد بدون در نظر گرفتن این رکن مهم و پایه استوار، ناتمام است. امام صادق(ع) درباره‏ى پرسش شد جایگاه عقل در زندگى بشر چگونه است؟ حضرت در پاسخ مى‏فرماید: «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان». یعنى عقل چیزى است که به آن خداوند عبادت مى‏شود و بهشت به‏دست مى‏آید. سپس سؤال‏کننده پرسید: آنچه معاویه در زندگى خود به کار بست چه بود؟ حضرت در پاسخ فرمود: «تلک النکراء، تلک الشیطنة و هى شبیهة بالعقل و لیست بالعقل»(41) یعنى آنچه معاویه داشت، نیرنگ، فریب و شیطنت بود و آن مانند عقل بود نه خود عقل .
در حکومت اسلامى مهدویت(ع) عقل و بندگى، عقل و اخلاق، عقل و ارزش و عقل و تقوا پیوند ناگسستنى دارند. هرگاه عقل با یکى از اینها که برشمردیم و صدها ارزش والاى دیگر، همراه نبود از مدار خارج مى‏شود و جامعه به نیرنگ مى‏آلاید و هرگونه سودجویى، استثمار، استعمار و به بردگى واداشتن دیگران، خردورزى نام مى‏گیرد. علم و تکنولوژى که دستاورد عقل و خرد است، اگر با عقل سالم، عقل به دور از هوى و هوس و اگر عقل به دور از آلودگى‏ها به‏کار گرفته نشود، فاجعه به بار مى‏آورد، همان فاجعه‏اى که امروز شاهد آن هستیم .
عقل سالم، محور جامعه انسانى و حکومت اسلامى است که راهنما به سوى نیکى‏ها، زیبائیها و ارزشهاست . عقل است که با اخلاق همراه و هم‏خانه و همزاد است و جدایى بین آنها در پندار نگنجد.
در آموزه‏هاى دینى، بویژه شیعى، به پیوند عقل و اخلاق توجه ویژه شده است.
امام صادق(ع) مى‏فرماید: «انّا لحبّ من کان عاقلاً، عاملاً، فهماً، فقیهاً، حلیماً، مداریاً، صبوراً، صدوقاً و وفیا».(42) ما دوستار کسانى هستیم که عقل، دانش، فهم، فقاهت، بردبارى، نرمش و صبر دارند و اهل وفا و راستى‏اند.
امام صادق(ع) فرمود: «العلم سبعة و عشرون حرفاً فجمیع ما جاءت به الرّسل حرفان فلم یعرف الناس الیوم غیر حرفین، فاذا قام قائمنا اخرج خمسة والعشرین حرفا فبثها فى النّاس و ضمّ الیها الحرفین حتّى یبثّها سبعة و عشرین حرفا».(43) علم و دانش بیست و هفت بخش دارد، که بشر تاکنون دو بخش از آن را آموخته است. به‏هنگام حکومت جهانى مهدویت(عج) بیست‏وپنج باب دیگر بر آن افزوده خواهد شد و در میان جامعه گسترش مى‏یابد.
روشن است که با پیشرفت علم به رهبرى پیشواى عالم و عادل، زمینه توسعه همه‏سویه و بهبود زندگى مردمان فراهم خواهد آمد و تغییر عمیق پیدا خواهد شد.
از آنجا که علم، تیغ دو دم است، اگر به دست نااهل سپرده شود، ویران‏گرى به بار مى‏آورد در برنامه‏ى آن حضرت «حضرت مهدى(عج)» تکامل اخلاقى، در کنار تکامل علوم نیز پیش‏بینى شده است.
امام باقر(ع) فرمودند: «اذا قائم قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم».(44) در حکومت جهانى مهدویت دست محبت و امامت بر سر بندگان مى‏نهد.
رشد عقلانى همراه با رشد اخلاقى، جامعه‏اى رشید به‏وجود مى‏آورد که شایستگى اداره تمام جهان را پیدا مى‏کند.
امام على(ع) در این باب مى‏فرماید: «یعطف الهوى على الهدى اذ عطفوا الهدى على الهوى و یعطف الرأى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرأى»(45) خواهش نفسانى را به هدایت آسمانى بازگرداند، و آن هنگامى است که - مردم - رستگارى را تابع هوى‏ ساخته‏اند و رأى آنان را پیرو قرآن کند، و آن هنگامى است که قرآن را تابع رأى خود کرده‏اند.
بنابراین از متون و روایات چند چیز حاصل شد:
1 - معلوم شد که روح حکومت جهانى اصلاحى امام زمان(عج) که دورنمایى از حکومت والا و متعالى الهى قرآن است که تربیت و انسان‏سازى را با عقلانیت و سیاست سازش داده است و نتیجه‏ى آن رهایى انسانهاى گرفتار در بند هوا و هوس و راهنمایى و ارشاد آن به‏سوى فضایى روشن و سعادت همه‏جانبه است.
2 - و نیز معلوم شد، که در فرهنگ و حکومت مزبور عقل و اخلاق طورى به‏هم پیچیده شده که جداسازى آن‏دو از یکدیگر کارى است ناشدنى . خردورزى و تکامل مادى و معنوى، کامل‏کننده و یارى‏رسان یکدیگرند.
3 - و نیز معلوم گشت که بدون دین و ارزشهاى دینى و اخلاقى، بنیان‏هاى مدینه و حکومت هم سست و ناپایدار است .
4 - و نیز روشن شد: مدینه فاضله‏ى حکومت جهانى مهدویت(عج)، سرشار از شکوفایى و بالندگى عقل‏ها و اندیشه‏ها است، علوم و فنون تکامل مى‏یابد و بشر هر روز به شناخت‏هاى تازه و نویى دست مى‏یابد، دانایى و دانش بر جهل و غفلت، غلبه مى‏یابد. تکنیک و صنعت در مسیر انسانیت قرار مى‏گیرد آن حضرت با نفس قدسى و پاک خویش بستر گسترش دانش‏ها و ارزش‏ها را فراهم مى‏سازد و بازدارنده‏ها و موانع را از سر راه بشر دور مى‏سازد.
ویژگى‏هاى کارگزاران حکومت جهانى مهدویت(عج)
در حدیثى از امام على(ع) صفات کسانى که با حضرت بیعت مى‏کنند و بعد جزء کارگزاران حضرت قرار مى‏گیرند، نقل شده، حدیث عبارتست از:
«یبایعون على اَن لا یسرقوا ولا یزنوا ولا یسبّوا مسلماً ولا یَقتلوا محرّماً ولا یهتکوا حریماً محرما ولایهجموا منزلاً، ولا یضربوا احداً الّا بالحق، ولا یکنزوا ذهباً ولا فضّة ولا برّاً ولا شعیرا، ولا یأکلوا مال الیتیم، ولا یشهدوا بما لا یعلمون ولا یخربوا مسجداً، ولا یشربوا مسکراً، ولا یلبسوا الخزّ ولا الحریر، ولا یتمنطقوا بالذّهب، ولا یقطعوا طریقاً، ولا یخیفوا سبیلاً، ولا یفسقوا بغلامٍ ولا یحبسوا طعاماً من بُرِّ، ولا شعیرٍ، و یرضونَ بالقلیل، و یشتمونَ على الطیب، و یکرهونَ النّجاسة، و یأمرون بالمعروف، و ینهونَ عن المنکر و یلبسون الخشنَ من الثیاب و یتوسَدون التّراب على الخدودِ، و یجاهدون فى الله حقّ جهاده، و یشترط على نفسهِ لهم: آن یمشىَ حیث یمشونَ، و یلبسَ کما یلبسونَ، و یرکب کما یرکبون، و یکونَ مِن حیث یریدون و یرضى بالقلیل، و یملاَ الارض بعونِ اللهِ عدلاً کما ملئت جوراً یعبُد اللّه حقّ عبادتِه، ولا یأخذ حاجباً ولا بوّاباً .(46)
1 - دزدى نکنند.
2 - زنا نکنند.
3 - به هیچ مسلمانى دشنام ندهند.
4 - خون حرامى نریزند.
5 - آبروى کسى را که احترامش لازم است لگدمال نکنند.
6 - به خانه‏ى کسى حمله نکنند.
7 - کسى را به ناحق کتک نزنند.
8 - طلا و نقره و گندم و جو ذخیره نکنند.
9 - مال یتیم نخورند.
10 - به چیزى که نمى‏دانند، گواهى ندهند.
11 - مسجدى را ویران نکنند.
12 - مشروبات الکلى نخورند.
13 - جامه‏ى حریر و ابریشم نپوشند.
14 - کمربند زرّین نبندند.
15 - راهزنى نکنند.
16 - راهها را ناامن نکنند.
17 - هم‏جنس بازى نکنند.
18 - مواد خوراکى چون گندم و جو را احتکار نکنند.
19 - به مقدار اندک خشنود باشند.
20 - عطر بزنند.
21 - از پلیدیها دورى کنند.
22 - مردم را به نیکیها فرمان دهند.
23 - دیگران را از زشتیها باز دارند.
24 - لباس خشن بپوشند.
25 - خاک را بالش خود قرار دهند.
26 - در راه خدا آن‏گونه که شایسته است جهاد کنند.
همان‏طور که در حدیث فوق آمده در نظام و حکومت مهدوى کارها و پست‏ها، به شایستگان واگذار مى‏شود، ثروت‏هاى غصب شده به صاحبان ثروت برگردانده مى‏شود.
بیت‏المال از چنگ غارتگران و حرام‏خواران و خیانت‏پیشه‏گان خارج مى‏شود، درهاى رفاه و بهره‏مندى سالم از طبیعت و رزق و روزى حلال به روى مردم گشوده مى‏شود، دیو فقر و تنگدستى زوزه‏کشان سرزمین حکومت جهانى مهدویت را ترک مى‏کند.
همگان در اوج عزّت و به دور از هرگونه منّت و ذلّت، روزگار را مى‏گذرانند.(47)
به امید ظهورش، انشاءاللّه‏
پى‏نوشت‏ها: -
1) سوره مائده، آیه 55 .
2) مرتضى مطهرى، انسان کامل، ص 160 .
3) منتخب الأثر، ص 247 .
4) سوره‏ى حدید، آیه 25 .
5) سوره نحل، آیه 90 .
6) نهج‏البلاغه، حکمت 437 .
7) همان، حکمت 231 .
8) سوره یوسف، آیه 40 .
9) تفسیر نورالثقلین، ص 87 .
10) شیخ صدوق کمال‏الدین، ج 2، ص 372 .
11) میزان الحکمه، ج 1، ص 205، حدیث 1403 .
12) سوره قصص، آیه 35 .
13) سوره عصر، آیه 4 و 5 .
14) سوره مائده، آیه 2 .
15) مرتضى مطهرى، حکمتها و اندرزها، ص 230 .
16) شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج 3، ص 218 .
17) جعفر سبحانى، فروغ ابدیت، ج 2، ص 126 .
18) سوره حشر، آیه 9 .
19) شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 8، ص 414 .
20) بحارالانوار، ج 52، ص 372 .
21) سوره نور، آیه 55 .
22) ابراهیم بن محمد نعمانى، کتاب الغیبة، ص 240 .
23) کمال‏الدین شیخ صدوق، ج 2، ص 646 .
24) کافى، ج 5، ص 73، حدیث 13 .
25) تحف‏العقول، بیروت، ص 236 .
26) بحارالانوار، ج 2، ص 362، حدیث 131 .
27) بحارالانوار، ج 52، ص 317 .
28) همان، ج 51، ص 84 .
29) همان، ص 78 .
30) همان،ص 82 .
31) همان، ص 83 .
32) سوره اعراف، آیه 96 .
33) سوره نحل، آیه 90 .
34) سوره نوح، آیات 10 و 11 .
35) سوره نحل، آیه 97 .
36) نهج‏البلاغه، ترجمه شهیدى، خطبه 138 .
37) سوره یوسف، آیه 2 .
38) سوره آل‏عمران، آیه 193 .
39) سوره توبه، آیه 123 .
40) سوره نساء، آیه 82 .
41) اصول کافى، ج 1، ص 11، حدیث 3 .
42) تحف‏العقول، ص 266 .
43) بحارالانوار، ج 52، ص 336 .
44) همان .
45) نهج البلاغه، خطبه 138 .
46) عبدالرحمن انصارى، در انتظار خورشید ولایت، ص 284 به نقل از: آیةالله صافى «منتخب الاثر، ص 469 .
47) همان، ص 286 .

تبلیغات