فاطمه زهرا(س) و قرآن
آرشیو
چکیده
متن
جایگاه فاطمه در کلام وحى
با ظهور دین تحول آفرین اسلام به وسیله حضرت محمد(ص) کرامت انسانى، عدالتخواهى و آزادى معنایى واقعى یافت. پیامبر خدا حفظ و حراست از دین و ارزشهاى والاى آن را به تبعیت از دو چیز واگذار نمود. یکى قرآن و دیگرى اهل بیت که مفسران حقیقى و عمل کنندگان واقعى این کتاب الهى بودند. فاطمه زهرا(س) که جزء اهل بیت پیامبر و حلقه اتصال نبوت و امامت گردید در حدیثى قدسى چنین توصیف مىگردد: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علىّ لما خلقتک و لولافاطمه لما خلقتکما؛اى احمد اگر تو نبودى جهان را نمىآفریدم و اگر على نبود ترا نمىآفریدم و اگر فاطمه نبود شما را نمىآفریدم.»(1) از امام محمد باقر(ع) روایت شده که فرمود: آنگاه که فاطمه(س) ولادت یافت، خداوند به فرشته وحى فرمود که نام فاطمه را بر زبان پیامبر جارى سازد. از این رو پیامبر اکرم(ص) به خواست خدا نام او را فاطمه نهاد. سپس خدا به آن بانوى گرانقدر فرمود: من بوسیله دانش و بینش، تو را از دیگر بندگان جدا ساخته و به همه آنان برترى بخشیدم و تو را پاک و پاکیزه ساختم. آنگاه امام باقر(ع) بیان داشت: به خدا قسم که خدا وى را بوسیله دانش و بینش بر دیگران ممتاز ساخت و از همان عالم میثاق (ذر) او را پاک و پاکیزه قرار داد و سپس به این آیه اشاره فرمود:(2) «و اذ اخذ ربک من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم على انفسهم الست بربکم قالوا بلى شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انّا کنّا عن هذا غافلین؛(اى رسول یادآور) هنگامى که خداى تو، از پشت فرزندان آدم نسل آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم همه گفتند: بلى ما گواهى مىدهیم. دیگر در روز قیامت نگویید ما از این واقعه غافل بودیم».(3) این پاکیزگى را قرآن در آیه تطهیر به روشنى بیان مىکند. «انما یریداللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ خداوند اراده نمود هرگونه ناپاکى و پلیدى را از اهل بیت دور کند و آنها را پاک و مطهر قرار دهد».(4)
نزول این آیه در رابطه با جمعى است که فاطمه(س) از اعضاى اصلى آن به شمار مىآمد. زیرا پیامبر(ص) پس از آن به روایت بسیارى از راویان و مفسران به مدت شش ماه یا بیشتر هر روز وقت نماز بر در خانه فاطمه(س) توقف مىنمود و با یادآورى زمان نماز این آیه را تلاوت مىفرمود. کلام وحى وجود مقدس حضرت زهرا(س) را که چون نورى خیره کننده دل تاریکىها را شکافت و زهرهاى در آسمان زمینیان و ملکوتیان شد چنین توصیف مىکند.
«اللّه نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فى زجاجة، الزجاجة کانها کوکب درى یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لاشرقیة و لاغربیة یکاد زیتها یضیىء و لو لم تمسسه نار نور على نور یهدى اللّه لنوره من یشاء و یضرب اللّه الامثال للناس و اللّه بکلّ شىء علیم؛(5)...خدا نور آسمانها و زمین است. داستان نورش به مشکاتى ماند که در آن روشن چراغى باشد آن چراغ در حبابى قرار دارد. حبابى شفاف و درخشنده، همچون ستارهاى درخشان. این چراغ با روغنى افروخته مىشود که از درخت پر برکت زیتون گرفته شده (با آنکه) شرقى و غربى نیست (شرق و غرب بدان فروزان است) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود و خود به خود (جهانى را) روشنى بخشد، پرتو آن نور (حقیقت) بر روى نور (معرفت) قرار گرفته است و خدا هر که را بخواهد به نور خود هدایت کند و... .در تفسیر این آیه على بن جعفر آورده است: من از حضرت کاظم(ع) پرسیدم، «کمشکاة فیها مصباح» چه معنایى دارد. حضرت فرمود: منظور از مشکوة دختر پیامبر فاطمه(س) است و واژه مصباح دو نور دیدهاش حسن و حسین هستند. سپس از «کانّها کوکبٌ درّى» سؤال کردم؟ فرمود: فاطمه در میان زنان گیتى چون اخترى نورافشان مىماند. وقتى از «یکاد زیتها یضىء» پرسیدم. آن حضرت بیان داشت: فاطمه در دانش و بینش چنان است که چیزى نمانده که همه علوم و دانش از او سرچشمه گیرد. شاید کلام گهربار پیامبر(ص) که فرمود: نور ابنتى فاطمة من نور اللّه؛ نور دخترم فاطمه از نور خداست، برداشتى از این آیه باشد.(6)
قرآن فاطمه(س) را بسان کوثر که منبع عظیمى از خیر و رحمت است به پیامبر(ص) عطا نمود(انّا اعطیناک الکوثر) و همانگونه که حوض کوثر را شفا بخش دلهاى عطشناک اهل محشر قرار داد، فاطمه را نسلى پایدار و والا بخشید تا از وجود و برکت آن برگزیدگان حق و مقتدایان نیک سیرت آب حیات بنوشند و به ساحل سعادت و سلامت راه یابند. پیامبر خدا(ص) که سخن و عملش حجت مىباشد و هیچ کارى را از سر هواى نفس انجام نمىدهد(و ما ینطق عن الهوى ان هوالّا وحى یوحى)(7) فاطمه را ستود، او را حورا و انسیه، طاهره و مرضیه، زکیّه و محدّثه نامید و شأنش را بالاتر از مریم دختر عمران دانست. آن حضرت به امت خویش توصیه نمود که: قل لااسئلکم علیه اجراً الّا المودة فى القربى؛(8) من از شما هیچ پاداشى نمىخواهم مگر دوستى نزدیکانم. گویند پس از نزول این آیه از پیامبر سؤال شد که خویشان نزدیکت که دوستى آنها بر ما واجب شد چه کسانى هستند. آن حضرت فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آنها حسن و حسین.(9) انس فاطمه با قرآن
حضرت فاطمه(س) در بوستان نبوى و در خاندان وحى تحت تربیت پدر گرامیش رسولخدا که بهترین معلم اخلاق و توحید بود، آداب و ارزشهاى اسلامى را آموخت آنگونه که باطنش با قرآن مأنوس گردید و اسرار و دانشها را چنان فرا گرفت که کتابى بنام مصحف فاطمه که علم گذشته و آینده در آن است پدید آورد. در روایت است که چون زمان ولادت حضرت زهرا(س) نزدیک شد رسولخدا ام سلمه و زینب دختر جحش را فرمان داد تا به نزد کودک بیایند و آیة الکرسى و آیه ان ربکم...بخوانند و با دو سوره عوذتین او را در پناه خدا قرار دهند.(10)
فاطمه (س) که از ابتدا جان و روحش آمیخته به عطر حیاتبخش قرآنى بود، با بیان احکام و معارف الهى، جامعه اسلامى و بخصوص زنان را نسبت به وظایفشان آشنا ساخت و در عمل به قرآن و نشر آن از همگان پیشى گرفت و هر که در مکتب توحیدىاش زانوى ادب زد از نامداران و رهیافتگان به درگاه ربوبى شد. شاگردان و پروش یافتگان کلاس درسش از خادمین، حافظین و گروندگان واقعى قرآن گردیدند.
فضه خدمتگزار حضرت فاطمه(س) که عمر خویش را در معیت و هم نشینى دختر رسولخدا سپرى نمود. در مدت 20 سال جز با آیات قرآن سخن نگفت و هرگاه قصد بیان مطلبى را داشت آیهاى متناسب با آن را تلاوت مىنمود. جایگاه قرآن در نزد فاطمه(س) بسیار ارزشمند و اهتمام وى در آموزش و تعلیم کتاب الهى بسى بلند و در خور توجه است. وى به تأسى از پدر گرامیش در تلاوت قرآن مُصر بود و فاطمه(س) مىفرماید رسولخدا شش چیز را لازمه مروّت دانست، سه تا در حضر و سه تا در سفر، امّا در حضر: تلاوت قرآن، آباد کردن مساجد و معاشرت با برادران دینى براى خدا، ولى در سفر: بخشیدن توشه، خلق حسن داشتن و مزاح نمودن در غیر نافرمانى و معصیت الهى.(11) در روایت آمده است که حضرت فاطمه(س) فرمود: همانا رسول خدا براى حسن و حسین تعویذ مىنوشت و به آنان این کلمات را تعلیم مىداد، چنانکه آنان را سورهاى از قرآن آموزش مىداد.(12) فاطمه(س) در آموزش قرآن و نحوه قرائت آن دستورالعملهایى دارد از جمله اینکه فرموده: کسى که سورههاى حدید، واقعه و الرحمن را تلاوت کند در ملکوت آسمانها چنین خوانده مىشود: «ساکن فردوس»(13) مؤانستى که دختر رسولخدا(ص) با قرآن داشت با حضور پدر طراوت و شادابى خاصى بدو مىداد، طورى که در فقدان پیامبر روحش بشدت آزرده گردید و از قطع ارتباط فرشته وحى که پیامآور آیات الهى بود شکوه نمود و خطاب به قبر پدر فرمود: جبرئیل با آیاتى از قرآن همدم و مونس ما بود امّا (پدر) تو رفتى و خیرها از ما پوشیده شد.
حضرت فاطمه(س) الفت خاصى با قرآن داشت. پیامهاى قرآنى را نشر مىداد و دل گرفتگىاش زمانى بود که مىدید به قرآن عمل نمىشود و از آن ارمغان نبوت تنها نامى مانده و نه تنها به حفظش اقدام نمىگردد بلکه دشمن سعى در تغییر و تبدیل آن مفاهیم الهى دارد. و به ذائقه و سلیقه خویش آن را تفسیر مىکند.
با مرورى اجمالى بر زندگى کوتاه فاطمه(س) به جلوههاى ویژهاى از تأثیر قرآن در سیره و سخن آن حضرت پى مىبریم که مىتواند بیش از پیش چهره تابناک آن گوهره دهر و یگانه یادگار رسول اکرم(ص) را به شیفتگان حق و حقیقت و طالبان خداىجوى بشناساند. بیان توحیدى
بزرگان و اولیاء الهى همواره در تبلیغ دین و ارزشهاى والاى قرآنى بر مواضع توحیدى پاى فشردهاند. دختر گرانمایه پیامبر اسلام که از سرچشمه توحید جرعهها نوشیده و ظرف دلش به نور خدایى روشن گردیده به سردمداران خلافت که پس از رسولخدا(ص) به زور و مکر و حیله بر مسند پیشواى مسلمانان تکیه زدهاند و خود را جانشین آن حضرت مىدانند نهیب زده و از ایمانى که از برکت اسلام و وجود پر برکت پیامبر خدا بدست آوردند ولى در حفظ و حراست آن تلاش نکردند انتقاد نموده، مىفرماید:
فان تکفروا انتم و من فى الارض جمیعاً فان اللّه لغنى حمید؛ اگر شما و همه مردم روى زمین کفر ورزید (به خدا زیانى نخواهد رسید) چرا که خداوند در خور ستایش است.(14) شمایان جز به خویشن زیان نمىرسانید و جز با از دست دادن دین و ایمانتان به خود خسران و زیانى وارد نمىآورید. حضرت فاطمه(س) براى روشن شدن اذهان عموم مردم که خیال نمودند هر شخصى با هر فکر و اندیشهاى لیاقت جانشینى پیامبر و عملى کردن برنامههاى دین اسلام را دارد و فقط حفظ ظاهر براى مقبولیت کافى است فرمود: من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرین؛(15) هر کس غیر از اسلام دینى را اختیار کند هرگز از او پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران است. آن حضرت با اعتقاد راستین به حقیقت اسلام واپس گرایى و ارتجاع را در اندیشه و افکار آن نابخردان مذمت نموده و از زبان قرآن مىفرماید: افحکم الجاهلیة یبغون و من احسن من اللّه حکماً لقوم یوقنون؛(16) آیا (با وجود این دین کامل و قوانین محکم آسمانى) باز تقاضاى تجدید حکم زمان جاهلیت را دارند و براى اهل یقین کدام حکم از حکم خدا نیکوتر خواهد بود. شمیم رسالت
حضرت فاطمه(س) در بیان و عمل نسبت به دستورات دینى بسیار پر تلاش بود. حقیقت در سخن، تقوا در عمل، عدالت در رفتار و کردار، مفاهیمى بود که از پدر آموخت و آنگونه به کار بست که رسولخدا(ص) بارها او را ستود و در وصفش فرمود: «فداها ابوها» فاطمه(س) بستر پذیرش رسالت نبوى را با درایت خویش گستراند و در تفسیر و تبیین نظرات پیامبر(ص) زیباترین نطقها و خطابهها را ایراد نمود و آیات الهى را به بهترین شیوه و مؤثرترین راهکار مورد استفاده قرار داد وى در رویارویى با اهل باطل فرمود: من دختر پیامبرى هستم که قرآن دربارهاش گفته: لقد جائکم رسولٌ من انفسکم عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم.
پیامبرى از میان شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او گران است و به ارشاد و هدایت شما سخت عشق مىورزید و بر ایمان آورندگان رئوف و پرمهر بود.(17) اگر نسب این پیامبر را بجوئید خواهید دید که او پدر من است. نه پدر دیگر زنان. پیامبرى که خداوند او را با چنین ویژگى هایى برانگیخت. انّا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیرا؛ اى پیامبر ما تو را گواه و مژده دهنده و بیم ده فرستادیم. (خلق را به رحمت بشارت و از قهر و عذاب بترسانى)(18) با استفاده از دو آیه فوق فاطمه(س) پیوستگى و اطاعت خود را از رسول(ص) اعلان ساخت و فرمود: من دختر یگانه همان پدرم، پیشواى بشر دوست و خیرخواهى که با رسالت خویش شما را از عذاب سخت الهى هشدار داد و براى نجات انسانها کوشید. حامى ولایت
حفظ اعتقادات قلبى و باورهاى دینى ویژگى بندگان صالح خداست، امّا براى پیمودن مراتب ایمان تنها ذکر زبانى و باور قلبى کافى نیست و لازم است در مواقعى که دشمن قصد سست نمودن پایههاى دینى و مذهبى امتى را دارد به جهاد و مبارزه روى آورده از حریم اسلام دفاع نمود. حضرت فاطمه(س) در گفتگوى خویش با کسانى که به تضییع حقش رضایت دادند و راه را براى متجاوزان زورگو بازگذاشتند تا در لباس دین خلافت مسلمین را به عهده گیرند و آب را از سرچشمه قطع کنند داد سخن مىدهد و با استفاده از قرآن مىفرماید: «الاتقاتلون قوماً نکثوا ایمانهم و همّوا باخراج الرسول و هم بدؤکم اوّل مرةٍ اتخشونهم فاللّه احقّ ان تخشوه ان کنتم مؤمنین؛ چرا با گروهى که پیمانهاى خود را شکستند و آهنگ بیرون راندن پیامبر را نمودند کارزار نمىکنید. در حالى که آنان نخستین بار پیکار با شما را آغاز کردند. آیا از آنان مىترسید با اینکه سزوارتر است که از خدا بترسید، اگر ایمان دارید.(19)
جهاد و مبارزهاى که فاطمه(س) مردم غفلت زده آن زمان را بدان دعوت مىنماید، دفاع از حق ولایت حضرت على(ع) است. آنهایى که با تن پرورى و رخوت و تقصیر پوستین اسلام را وارونه به تن کردند و به کنار رفتن شخصیتى که از همه شایستهتر بود رضایت دادند مورد نکوهش دختر رسولخدا(ص) واقع شدند. گویا فراموش کردهاند که در ابتداى ظهور اسلام و اطاعت از پیامبر با دشمن به مبارزه برخاستند. امّا اکنون که در کارها گشایش حاصل شده مسئولیت خویش را رها نموده و به راحتطلبى روى آوردهاند. فاطمه(س) در ملاقاتى که با زنان مهاجر و انصار داشت به نوعى دیگر از ولایت امیرمؤمنان على(ع) دفاع کرده و این آیه را تلاوت مىکند... افمن یهدى الى الحقّ احقّ ان یتّبع امن لایهدّى الا ان یهدى فما لکم کیف تحکمون؛ آیا آن که (خلق را) به راه حق رهبرى مىکند سزاوارتر به پیروى است یا آن که خود هدایت نیابد مگر آن که هدایتش کنند. پس شما را چه شده چرا اینگونه قضاوت مىکنید.(20) این آیه که به اصل هدایت اشاره دارد مقایسهاى است بین انسان والایى که به حق و عدالت راهنمایى مىکند و مردم را به راه راست ارشاد نموده با آن فرد گمراهى که نه خود هدایت شده و نه راه راست را مىشناسد تا بتواند دیگران را هدایت کند. دختر رسولخدا(ص) این چنین آنها را مؤاخذه کرد که کدامیک از این دو نفر شایسته الگو برداریند. آیا على بن ابیطالب(ع) که نمونه انسان کامل و برجسته در دانش و فضیلت است یا مدعیان دروغ گو و غاصبى که هیچ یک از امتیازات رهبرى را ندارند. شکوه شکیبایى
حضرت فاطمه(س) در عمر کوتاه اما پرثمر خویش با انواع ناملایمات روبرو شد که با همتى دلیرانه و مقاومتى بىنظیر آنها را پشت سر نهاد وى به فرمان الهى صبر را پیشه ساخت و از شدیدترین مصائب روزگار لب به شکوه و شکایت نگشود، بلکه با آغوشى باز به استقبال سختىها رفت و بدون آنکه از انجام مسئولیت شانه خالى کند و به راحتطلبى و سازش با دشمن گردن نهد، به سر پنجه صبر و تدبیر وظیفه خویش را به انجام رساند. تصاحب حق مسلم آن حضرت و همسر گرامیش توسط غاصبان و بیدادگران امرى خلاف بود که آن حضرت نه تنها با مسئله منفعلانه برخورد نکرد بلکه در اعتراض مستدل به خلفاى وقت آنان را از خطا و اشتباه آگاه کرده و از هواهاى جاهطلبانه و ظالمانه بر حذر داشت، و آنگاه که کوشش خود را در این زمینه بىثمر دید و گوشى شنوا براى پذیرش حق ندید. با بیان آیهاى از قرآن مشى خود را اینگونه ترسیم نمود.
...بل سوّلت لکم انفسکم امراً فصبرٌ جمیلٌ و اللّه المستعان على ماتصفون؛(21) اینک صبرى نیکو براى من بهتر است و بر آنچه شما وصف مىکنید خدا یارى دهنده است، و در فرازى دیگر از سخنانش فرموده است: «فاعملوا انا عاملون و انتظروا انّا منتظرون»(22).
شما کار خود کنید، و «ما هم به وظیفه خویش عمل مىکنیم. شما منتظر (میوه تلخ عملکرد ظالمانه خود) باشید. ما نیز به انتظار(پاداش و شکیبایى و پایدارى و ایمان) عمل خود مىباشیم.» اوج پروا پیشگى
فاطمه(س) در زندگى سعادتمند و پربارش به اجراى فرامین قرآنى و سنت نبوى پایبند بود و با پشت پا زدن به مظاهر دنیاى مادى، مراتب کمال را مىپیمود و رضایت پروردگار را مىطلبید. خداترسى و پرهیزگارى آن بانوى نمونه وى را به سر حد کمال رسانید و تشنگان حقیقت را از برکات آن نفس قدسیه سیراب نمود. هنگامى که آیات ذیل بر قلب مقدس پیامبر خدا(ص) نازل گردید: «و انّ جهنم لموعدهم اجمعین، لها سبعة ابواب لکلّ باب منهم جزء مقسوم؛ البته وعدگاه جمیع آن مردم گمراه آتش دوزخ خواهد بود آن دوزخ را هفت در است که هر درى براى ورود دستهاى از گمراهان معین گردیده است.(23)
پیامبر گریه شدیدى کرد، صحابه به حال پیامبر ناراحت شدند ولى علت گریه را نمىدانستند. عادت آن حضرت چنان بود که با دیدن فاطمه(س) شاد مىگردید و آثار شادى در چهرهاش نمایان مىگشت. یکى از اصحاب خدمت فاطمه(س) رفت و از وى خواست سبب گریه پیامبر(ص) را جویا گردد. آنگاه فاطمه(س) نزد رسولخدا(ص) آمد و پرسید؟ پدرجان فدایت گردم. علت گریه شما چیست. پیامبر دو آیه فوق را تلاوت نمود. فاطمه(س) که نام جهنم را شنید فوق العاده منقلب شد و پى در پى گفت: الویل ثم الویل لمن دخل النار. واى، پس واى بر کسى که وارد دوزخ گردد.(24)
در خطبه جاودانهاى که فاطمه(س) در دفاع از حق خویش بیان نمود حاضران را به تقوا و پرهیزگارى دعوت نمود و فرمود: فاتقوا اللّه حق تقاته ولاتموتنّ و انتم مسلمون ؛ راه خداترسى را آنگونه که شایسته است پیشه سازید و بکوشید جز مسلمان جهان را بدرود نگویید.(25)
آن حضرت بدکاران را مورد خطاب قرار داده و به عذاب روز قیامت هشدار مىدهد: من یأتیه عذاب یخزیه و یحلّ علیه عذاب مقیم ؛ به زودى خواهید دانست چه کسى عذاب خوار کننده بسویش خواهد آمد و کیفر ماندگار دامانش را خواهد گرفت.(26)
دختر رسولخدا(ص) در جمع زنان مهاجر و انصار از عدم ایمان و خداترسى مردانشان سخن گفته و مىفرماید: ولو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون؛ اگر مردم شهرها، ایمان آورده و پروا پیشه ساخته بودند. بى تردید برکاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم. ولى آنان آیات ما را دروغ پنداشتند. پس ما نیز به کیفر اعمالشان گریبان آنها را گرفتیم.(27) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. مسند فاطمه، مهدى جعفرى، ص 23. 2. فاطمة الزهرا من المهد الى اللحد، ص 104. 3. سوره اعراف، آیه 172. 4. سوره احزاب، آیه 33. 5. سوره نور، آیه 35. 6. بحارالانوار، ج 15، ص 10. 7. سوره نجم، آیه 3 و 4. 8. سوره شورى، آیه 23. 9. تفسیر درالمنثور، ج 2، ص 7. 10. مسند فاطمه، مهدى جعفرى، ص 336. 11. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 27. 12. مسند فاطمه، ص 235. 13. درالمنثور، ج 6، ص 140. 14. سوره ابراهیم، آیه 8. 15. سوره آل عمران، آیه 85. 16. سوره مائده، آیه 50. 17. سوره توبه، آیه 129. 18. سوره فتح، آیه 8. 19. سوره توبه، آیه 13. 20. سوره یونس، آیه 35. 21. سوره یوسف، آیه 18. 22. سوره هود، آیه 122 - 121. 23. سوره حجر، آیه 44 - 43. 24. بیت الاحزان، محدث قمى، ص 50. 25. سوره آل عمران، آیه 102. 26. سوره هود، آیه 29. 27. سوره اعراف ، آیه 96.
با ظهور دین تحول آفرین اسلام به وسیله حضرت محمد(ص) کرامت انسانى، عدالتخواهى و آزادى معنایى واقعى یافت. پیامبر خدا حفظ و حراست از دین و ارزشهاى والاى آن را به تبعیت از دو چیز واگذار نمود. یکى قرآن و دیگرى اهل بیت که مفسران حقیقى و عمل کنندگان واقعى این کتاب الهى بودند. فاطمه زهرا(س) که جزء اهل بیت پیامبر و حلقه اتصال نبوت و امامت گردید در حدیثى قدسى چنین توصیف مىگردد: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علىّ لما خلقتک و لولافاطمه لما خلقتکما؛اى احمد اگر تو نبودى جهان را نمىآفریدم و اگر على نبود ترا نمىآفریدم و اگر فاطمه نبود شما را نمىآفریدم.»(1) از امام محمد باقر(ع) روایت شده که فرمود: آنگاه که فاطمه(س) ولادت یافت، خداوند به فرشته وحى فرمود که نام فاطمه را بر زبان پیامبر جارى سازد. از این رو پیامبر اکرم(ص) به خواست خدا نام او را فاطمه نهاد. سپس خدا به آن بانوى گرانقدر فرمود: من بوسیله دانش و بینش، تو را از دیگر بندگان جدا ساخته و به همه آنان برترى بخشیدم و تو را پاک و پاکیزه ساختم. آنگاه امام باقر(ع) بیان داشت: به خدا قسم که خدا وى را بوسیله دانش و بینش بر دیگران ممتاز ساخت و از همان عالم میثاق (ذر) او را پاک و پاکیزه قرار داد و سپس به این آیه اشاره فرمود:(2) «و اذ اخذ ربک من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم على انفسهم الست بربکم قالوا بلى شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انّا کنّا عن هذا غافلین؛(اى رسول یادآور) هنگامى که خداى تو، از پشت فرزندان آدم نسل آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم همه گفتند: بلى ما گواهى مىدهیم. دیگر در روز قیامت نگویید ما از این واقعه غافل بودیم».(3) این پاکیزگى را قرآن در آیه تطهیر به روشنى بیان مىکند. «انما یریداللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ خداوند اراده نمود هرگونه ناپاکى و پلیدى را از اهل بیت دور کند و آنها را پاک و مطهر قرار دهد».(4)
نزول این آیه در رابطه با جمعى است که فاطمه(س) از اعضاى اصلى آن به شمار مىآمد. زیرا پیامبر(ص) پس از آن به روایت بسیارى از راویان و مفسران به مدت شش ماه یا بیشتر هر روز وقت نماز بر در خانه فاطمه(س) توقف مىنمود و با یادآورى زمان نماز این آیه را تلاوت مىفرمود. کلام وحى وجود مقدس حضرت زهرا(س) را که چون نورى خیره کننده دل تاریکىها را شکافت و زهرهاى در آسمان زمینیان و ملکوتیان شد چنین توصیف مىکند.
«اللّه نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فى زجاجة، الزجاجة کانها کوکب درى یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لاشرقیة و لاغربیة یکاد زیتها یضیىء و لو لم تمسسه نار نور على نور یهدى اللّه لنوره من یشاء و یضرب اللّه الامثال للناس و اللّه بکلّ شىء علیم؛(5)...خدا نور آسمانها و زمین است. داستان نورش به مشکاتى ماند که در آن روشن چراغى باشد آن چراغ در حبابى قرار دارد. حبابى شفاف و درخشنده، همچون ستارهاى درخشان. این چراغ با روغنى افروخته مىشود که از درخت پر برکت زیتون گرفته شده (با آنکه) شرقى و غربى نیست (شرق و غرب بدان فروزان است) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود و خود به خود (جهانى را) روشنى بخشد، پرتو آن نور (حقیقت) بر روى نور (معرفت) قرار گرفته است و خدا هر که را بخواهد به نور خود هدایت کند و... .در تفسیر این آیه على بن جعفر آورده است: من از حضرت کاظم(ع) پرسیدم، «کمشکاة فیها مصباح» چه معنایى دارد. حضرت فرمود: منظور از مشکوة دختر پیامبر فاطمه(س) است و واژه مصباح دو نور دیدهاش حسن و حسین هستند. سپس از «کانّها کوکبٌ درّى» سؤال کردم؟ فرمود: فاطمه در میان زنان گیتى چون اخترى نورافشان مىماند. وقتى از «یکاد زیتها یضىء» پرسیدم. آن حضرت بیان داشت: فاطمه در دانش و بینش چنان است که چیزى نمانده که همه علوم و دانش از او سرچشمه گیرد. شاید کلام گهربار پیامبر(ص) که فرمود: نور ابنتى فاطمة من نور اللّه؛ نور دخترم فاطمه از نور خداست، برداشتى از این آیه باشد.(6)
قرآن فاطمه(س) را بسان کوثر که منبع عظیمى از خیر و رحمت است به پیامبر(ص) عطا نمود(انّا اعطیناک الکوثر) و همانگونه که حوض کوثر را شفا بخش دلهاى عطشناک اهل محشر قرار داد، فاطمه را نسلى پایدار و والا بخشید تا از وجود و برکت آن برگزیدگان حق و مقتدایان نیک سیرت آب حیات بنوشند و به ساحل سعادت و سلامت راه یابند. پیامبر خدا(ص) که سخن و عملش حجت مىباشد و هیچ کارى را از سر هواى نفس انجام نمىدهد(و ما ینطق عن الهوى ان هوالّا وحى یوحى)(7) فاطمه را ستود، او را حورا و انسیه، طاهره و مرضیه، زکیّه و محدّثه نامید و شأنش را بالاتر از مریم دختر عمران دانست. آن حضرت به امت خویش توصیه نمود که: قل لااسئلکم علیه اجراً الّا المودة فى القربى؛(8) من از شما هیچ پاداشى نمىخواهم مگر دوستى نزدیکانم. گویند پس از نزول این آیه از پیامبر سؤال شد که خویشان نزدیکت که دوستى آنها بر ما واجب شد چه کسانى هستند. آن حضرت فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آنها حسن و حسین.(9) انس فاطمه با قرآن
حضرت فاطمه(س) در بوستان نبوى و در خاندان وحى تحت تربیت پدر گرامیش رسولخدا که بهترین معلم اخلاق و توحید بود، آداب و ارزشهاى اسلامى را آموخت آنگونه که باطنش با قرآن مأنوس گردید و اسرار و دانشها را چنان فرا گرفت که کتابى بنام مصحف فاطمه که علم گذشته و آینده در آن است پدید آورد. در روایت است که چون زمان ولادت حضرت زهرا(س) نزدیک شد رسولخدا ام سلمه و زینب دختر جحش را فرمان داد تا به نزد کودک بیایند و آیة الکرسى و آیه ان ربکم...بخوانند و با دو سوره عوذتین او را در پناه خدا قرار دهند.(10)
فاطمه (س) که از ابتدا جان و روحش آمیخته به عطر حیاتبخش قرآنى بود، با بیان احکام و معارف الهى، جامعه اسلامى و بخصوص زنان را نسبت به وظایفشان آشنا ساخت و در عمل به قرآن و نشر آن از همگان پیشى گرفت و هر که در مکتب توحیدىاش زانوى ادب زد از نامداران و رهیافتگان به درگاه ربوبى شد. شاگردان و پروش یافتگان کلاس درسش از خادمین، حافظین و گروندگان واقعى قرآن گردیدند.
فضه خدمتگزار حضرت فاطمه(س) که عمر خویش را در معیت و هم نشینى دختر رسولخدا سپرى نمود. در مدت 20 سال جز با آیات قرآن سخن نگفت و هرگاه قصد بیان مطلبى را داشت آیهاى متناسب با آن را تلاوت مىنمود. جایگاه قرآن در نزد فاطمه(س) بسیار ارزشمند و اهتمام وى در آموزش و تعلیم کتاب الهى بسى بلند و در خور توجه است. وى به تأسى از پدر گرامیش در تلاوت قرآن مُصر بود و فاطمه(س) مىفرماید رسولخدا شش چیز را لازمه مروّت دانست، سه تا در حضر و سه تا در سفر، امّا در حضر: تلاوت قرآن، آباد کردن مساجد و معاشرت با برادران دینى براى خدا، ولى در سفر: بخشیدن توشه، خلق حسن داشتن و مزاح نمودن در غیر نافرمانى و معصیت الهى.(11) در روایت آمده است که حضرت فاطمه(س) فرمود: همانا رسول خدا براى حسن و حسین تعویذ مىنوشت و به آنان این کلمات را تعلیم مىداد، چنانکه آنان را سورهاى از قرآن آموزش مىداد.(12) فاطمه(س) در آموزش قرآن و نحوه قرائت آن دستورالعملهایى دارد از جمله اینکه فرموده: کسى که سورههاى حدید، واقعه و الرحمن را تلاوت کند در ملکوت آسمانها چنین خوانده مىشود: «ساکن فردوس»(13) مؤانستى که دختر رسولخدا(ص) با قرآن داشت با حضور پدر طراوت و شادابى خاصى بدو مىداد، طورى که در فقدان پیامبر روحش بشدت آزرده گردید و از قطع ارتباط فرشته وحى که پیامآور آیات الهى بود شکوه نمود و خطاب به قبر پدر فرمود: جبرئیل با آیاتى از قرآن همدم و مونس ما بود امّا (پدر) تو رفتى و خیرها از ما پوشیده شد.
حضرت فاطمه(س) الفت خاصى با قرآن داشت. پیامهاى قرآنى را نشر مىداد و دل گرفتگىاش زمانى بود که مىدید به قرآن عمل نمىشود و از آن ارمغان نبوت تنها نامى مانده و نه تنها به حفظش اقدام نمىگردد بلکه دشمن سعى در تغییر و تبدیل آن مفاهیم الهى دارد. و به ذائقه و سلیقه خویش آن را تفسیر مىکند.
با مرورى اجمالى بر زندگى کوتاه فاطمه(س) به جلوههاى ویژهاى از تأثیر قرآن در سیره و سخن آن حضرت پى مىبریم که مىتواند بیش از پیش چهره تابناک آن گوهره دهر و یگانه یادگار رسول اکرم(ص) را به شیفتگان حق و حقیقت و طالبان خداىجوى بشناساند. بیان توحیدى
بزرگان و اولیاء الهى همواره در تبلیغ دین و ارزشهاى والاى قرآنى بر مواضع توحیدى پاى فشردهاند. دختر گرانمایه پیامبر اسلام که از سرچشمه توحید جرعهها نوشیده و ظرف دلش به نور خدایى روشن گردیده به سردمداران خلافت که پس از رسولخدا(ص) به زور و مکر و حیله بر مسند پیشواى مسلمانان تکیه زدهاند و خود را جانشین آن حضرت مىدانند نهیب زده و از ایمانى که از برکت اسلام و وجود پر برکت پیامبر خدا بدست آوردند ولى در حفظ و حراست آن تلاش نکردند انتقاد نموده، مىفرماید:
فان تکفروا انتم و من فى الارض جمیعاً فان اللّه لغنى حمید؛ اگر شما و همه مردم روى زمین کفر ورزید (به خدا زیانى نخواهد رسید) چرا که خداوند در خور ستایش است.(14) شمایان جز به خویشن زیان نمىرسانید و جز با از دست دادن دین و ایمانتان به خود خسران و زیانى وارد نمىآورید. حضرت فاطمه(س) براى روشن شدن اذهان عموم مردم که خیال نمودند هر شخصى با هر فکر و اندیشهاى لیاقت جانشینى پیامبر و عملى کردن برنامههاى دین اسلام را دارد و فقط حفظ ظاهر براى مقبولیت کافى است فرمود: من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرین؛(15) هر کس غیر از اسلام دینى را اختیار کند هرگز از او پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران است. آن حضرت با اعتقاد راستین به حقیقت اسلام واپس گرایى و ارتجاع را در اندیشه و افکار آن نابخردان مذمت نموده و از زبان قرآن مىفرماید: افحکم الجاهلیة یبغون و من احسن من اللّه حکماً لقوم یوقنون؛(16) آیا (با وجود این دین کامل و قوانین محکم آسمانى) باز تقاضاى تجدید حکم زمان جاهلیت را دارند و براى اهل یقین کدام حکم از حکم خدا نیکوتر خواهد بود. شمیم رسالت
حضرت فاطمه(س) در بیان و عمل نسبت به دستورات دینى بسیار پر تلاش بود. حقیقت در سخن، تقوا در عمل، عدالت در رفتار و کردار، مفاهیمى بود که از پدر آموخت و آنگونه به کار بست که رسولخدا(ص) بارها او را ستود و در وصفش فرمود: «فداها ابوها» فاطمه(س) بستر پذیرش رسالت نبوى را با درایت خویش گستراند و در تفسیر و تبیین نظرات پیامبر(ص) زیباترین نطقها و خطابهها را ایراد نمود و آیات الهى را به بهترین شیوه و مؤثرترین راهکار مورد استفاده قرار داد وى در رویارویى با اهل باطل فرمود: من دختر پیامبرى هستم که قرآن دربارهاش گفته: لقد جائکم رسولٌ من انفسکم عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم.
پیامبرى از میان شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او گران است و به ارشاد و هدایت شما سخت عشق مىورزید و بر ایمان آورندگان رئوف و پرمهر بود.(17) اگر نسب این پیامبر را بجوئید خواهید دید که او پدر من است. نه پدر دیگر زنان. پیامبرى که خداوند او را با چنین ویژگى هایى برانگیخت. انّا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیرا؛ اى پیامبر ما تو را گواه و مژده دهنده و بیم ده فرستادیم. (خلق را به رحمت بشارت و از قهر و عذاب بترسانى)(18) با استفاده از دو آیه فوق فاطمه(س) پیوستگى و اطاعت خود را از رسول(ص) اعلان ساخت و فرمود: من دختر یگانه همان پدرم، پیشواى بشر دوست و خیرخواهى که با رسالت خویش شما را از عذاب سخت الهى هشدار داد و براى نجات انسانها کوشید. حامى ولایت
حفظ اعتقادات قلبى و باورهاى دینى ویژگى بندگان صالح خداست، امّا براى پیمودن مراتب ایمان تنها ذکر زبانى و باور قلبى کافى نیست و لازم است در مواقعى که دشمن قصد سست نمودن پایههاى دینى و مذهبى امتى را دارد به جهاد و مبارزه روى آورده از حریم اسلام دفاع نمود. حضرت فاطمه(س) در گفتگوى خویش با کسانى که به تضییع حقش رضایت دادند و راه را براى متجاوزان زورگو بازگذاشتند تا در لباس دین خلافت مسلمین را به عهده گیرند و آب را از سرچشمه قطع کنند داد سخن مىدهد و با استفاده از قرآن مىفرماید: «الاتقاتلون قوماً نکثوا ایمانهم و همّوا باخراج الرسول و هم بدؤکم اوّل مرةٍ اتخشونهم فاللّه احقّ ان تخشوه ان کنتم مؤمنین؛ چرا با گروهى که پیمانهاى خود را شکستند و آهنگ بیرون راندن پیامبر را نمودند کارزار نمىکنید. در حالى که آنان نخستین بار پیکار با شما را آغاز کردند. آیا از آنان مىترسید با اینکه سزوارتر است که از خدا بترسید، اگر ایمان دارید.(19)
جهاد و مبارزهاى که فاطمه(س) مردم غفلت زده آن زمان را بدان دعوت مىنماید، دفاع از حق ولایت حضرت على(ع) است. آنهایى که با تن پرورى و رخوت و تقصیر پوستین اسلام را وارونه به تن کردند و به کنار رفتن شخصیتى که از همه شایستهتر بود رضایت دادند مورد نکوهش دختر رسولخدا(ص) واقع شدند. گویا فراموش کردهاند که در ابتداى ظهور اسلام و اطاعت از پیامبر با دشمن به مبارزه برخاستند. امّا اکنون که در کارها گشایش حاصل شده مسئولیت خویش را رها نموده و به راحتطلبى روى آوردهاند. فاطمه(س) در ملاقاتى که با زنان مهاجر و انصار داشت به نوعى دیگر از ولایت امیرمؤمنان على(ع) دفاع کرده و این آیه را تلاوت مىکند... افمن یهدى الى الحقّ احقّ ان یتّبع امن لایهدّى الا ان یهدى فما لکم کیف تحکمون؛ آیا آن که (خلق را) به راه حق رهبرى مىکند سزاوارتر به پیروى است یا آن که خود هدایت نیابد مگر آن که هدایتش کنند. پس شما را چه شده چرا اینگونه قضاوت مىکنید.(20) این آیه که به اصل هدایت اشاره دارد مقایسهاى است بین انسان والایى که به حق و عدالت راهنمایى مىکند و مردم را به راه راست ارشاد نموده با آن فرد گمراهى که نه خود هدایت شده و نه راه راست را مىشناسد تا بتواند دیگران را هدایت کند. دختر رسولخدا(ص) این چنین آنها را مؤاخذه کرد که کدامیک از این دو نفر شایسته الگو برداریند. آیا على بن ابیطالب(ع) که نمونه انسان کامل و برجسته در دانش و فضیلت است یا مدعیان دروغ گو و غاصبى که هیچ یک از امتیازات رهبرى را ندارند. شکوه شکیبایى
حضرت فاطمه(س) در عمر کوتاه اما پرثمر خویش با انواع ناملایمات روبرو شد که با همتى دلیرانه و مقاومتى بىنظیر آنها را پشت سر نهاد وى به فرمان الهى صبر را پیشه ساخت و از شدیدترین مصائب روزگار لب به شکوه و شکایت نگشود، بلکه با آغوشى باز به استقبال سختىها رفت و بدون آنکه از انجام مسئولیت شانه خالى کند و به راحتطلبى و سازش با دشمن گردن نهد، به سر پنجه صبر و تدبیر وظیفه خویش را به انجام رساند. تصاحب حق مسلم آن حضرت و همسر گرامیش توسط غاصبان و بیدادگران امرى خلاف بود که آن حضرت نه تنها با مسئله منفعلانه برخورد نکرد بلکه در اعتراض مستدل به خلفاى وقت آنان را از خطا و اشتباه آگاه کرده و از هواهاى جاهطلبانه و ظالمانه بر حذر داشت، و آنگاه که کوشش خود را در این زمینه بىثمر دید و گوشى شنوا براى پذیرش حق ندید. با بیان آیهاى از قرآن مشى خود را اینگونه ترسیم نمود.
...بل سوّلت لکم انفسکم امراً فصبرٌ جمیلٌ و اللّه المستعان على ماتصفون؛(21) اینک صبرى نیکو براى من بهتر است و بر آنچه شما وصف مىکنید خدا یارى دهنده است، و در فرازى دیگر از سخنانش فرموده است: «فاعملوا انا عاملون و انتظروا انّا منتظرون»(22).
شما کار خود کنید، و «ما هم به وظیفه خویش عمل مىکنیم. شما منتظر (میوه تلخ عملکرد ظالمانه خود) باشید. ما نیز به انتظار(پاداش و شکیبایى و پایدارى و ایمان) عمل خود مىباشیم.» اوج پروا پیشگى
فاطمه(س) در زندگى سعادتمند و پربارش به اجراى فرامین قرآنى و سنت نبوى پایبند بود و با پشت پا زدن به مظاهر دنیاى مادى، مراتب کمال را مىپیمود و رضایت پروردگار را مىطلبید. خداترسى و پرهیزگارى آن بانوى نمونه وى را به سر حد کمال رسانید و تشنگان حقیقت را از برکات آن نفس قدسیه سیراب نمود. هنگامى که آیات ذیل بر قلب مقدس پیامبر خدا(ص) نازل گردید: «و انّ جهنم لموعدهم اجمعین، لها سبعة ابواب لکلّ باب منهم جزء مقسوم؛ البته وعدگاه جمیع آن مردم گمراه آتش دوزخ خواهد بود آن دوزخ را هفت در است که هر درى براى ورود دستهاى از گمراهان معین گردیده است.(23)
پیامبر گریه شدیدى کرد، صحابه به حال پیامبر ناراحت شدند ولى علت گریه را نمىدانستند. عادت آن حضرت چنان بود که با دیدن فاطمه(س) شاد مىگردید و آثار شادى در چهرهاش نمایان مىگشت. یکى از اصحاب خدمت فاطمه(س) رفت و از وى خواست سبب گریه پیامبر(ص) را جویا گردد. آنگاه فاطمه(س) نزد رسولخدا(ص) آمد و پرسید؟ پدرجان فدایت گردم. علت گریه شما چیست. پیامبر دو آیه فوق را تلاوت نمود. فاطمه(س) که نام جهنم را شنید فوق العاده منقلب شد و پى در پى گفت: الویل ثم الویل لمن دخل النار. واى، پس واى بر کسى که وارد دوزخ گردد.(24)
در خطبه جاودانهاى که فاطمه(س) در دفاع از حق خویش بیان نمود حاضران را به تقوا و پرهیزگارى دعوت نمود و فرمود: فاتقوا اللّه حق تقاته ولاتموتنّ و انتم مسلمون ؛ راه خداترسى را آنگونه که شایسته است پیشه سازید و بکوشید جز مسلمان جهان را بدرود نگویید.(25)
آن حضرت بدکاران را مورد خطاب قرار داده و به عذاب روز قیامت هشدار مىدهد: من یأتیه عذاب یخزیه و یحلّ علیه عذاب مقیم ؛ به زودى خواهید دانست چه کسى عذاب خوار کننده بسویش خواهد آمد و کیفر ماندگار دامانش را خواهد گرفت.(26)
دختر رسولخدا(ص) در جمع زنان مهاجر و انصار از عدم ایمان و خداترسى مردانشان سخن گفته و مىفرماید: ولو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون؛ اگر مردم شهرها، ایمان آورده و پروا پیشه ساخته بودند. بى تردید برکاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم. ولى آنان آیات ما را دروغ پنداشتند. پس ما نیز به کیفر اعمالشان گریبان آنها را گرفتیم.(27) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. مسند فاطمه، مهدى جعفرى، ص 23. 2. فاطمة الزهرا من المهد الى اللحد، ص 104. 3. سوره اعراف، آیه 172. 4. سوره احزاب، آیه 33. 5. سوره نور، آیه 35. 6. بحارالانوار، ج 15، ص 10. 7. سوره نجم، آیه 3 و 4. 8. سوره شورى، آیه 23. 9. تفسیر درالمنثور، ج 2، ص 7. 10. مسند فاطمه، مهدى جعفرى، ص 336. 11. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 27. 12. مسند فاطمه، ص 235. 13. درالمنثور، ج 6، ص 140. 14. سوره ابراهیم، آیه 8. 15. سوره آل عمران، آیه 85. 16. سوره مائده، آیه 50. 17. سوره توبه، آیه 129. 18. سوره فتح، آیه 8. 19. سوره توبه، آیه 13. 20. سوره یونس، آیه 35. 21. سوره یوسف، آیه 18. 22. سوره هود، آیه 122 - 121. 23. سوره حجر، آیه 44 - 43. 24. بیت الاحزان، محدث قمى، ص 50. 25. سوره آل عمران، آیه 102. 26. سوره هود، آیه 29. 27. سوره اعراف ، آیه 96.