آموزههاى تربیتى در سیره پیشوایان(ع)
آرشیو
چکیده
متن
انسان موجودى است سالک و پویا که فطرتاً داراى حسّ «کمال جویى» است. این ضمیمه آدمى را از درون به حرکت وا مىدارد تا او را به کسانى که مظهر کمالات هستند، نزدیک کند.
پیشوایان معصوم(ع) به عنوان مظهر و نماد کمالات الهى جهت تحقق چنین هدفى علاوه بر ترسیم راه هدایت و رستگارى، در فرایند تعلیم و تربیت، شیوهها و راهبردهاى بسیار مؤثّرى را به کار بردهاند که هر کدام چراغ راه رهپویان و نردبان تعالى روح و اندیشه است و سعادت و سیادت انسانها از این رهگذر تأمین مىشود، لذا در این نوشتار با توجه به سیره عملى آنان به بررسى این شیوهها و بیان مسایل تربیتى و نکات باریک روان شناختى آن خواهیم پرداخت. امید است که مورد توجه و عنایت پویندگان راه ولایت و امامت قرار گیرد. الگودهى
یکى از کارآمدترین روشهاى تربیت روش «الگودهى» است.
بىتردید ارایه الگوى مناسب و سرمشق حقیقى به افراد بر تربیت آنان از جنبههاى گوناگون اثر مىگذارد. از این رو خداوند همه انبیاء به خصوص رسول اکرم(ص) را به عنوان «اسوه حسنه» معرفى کرده است و مىفرماید: «لقد کان لکم فى رسول اللّه اسوةٌ حسنةٌ...؛(1) به راستى براى شما خصلتها و روش پیامبر خدا(ص) سرمشق نیکو و پسندیده است.» بنابراین پیامبر اکرم(ص) در تمام ویژگىهاى انسانى و در همه زمینهها الگوست.
حضرت على(ع) با پیروى کامل از رسول خدا(ص) ایشان را به عنوان بهترین الگو براى عموم مردم به خصوص اصحاب و یارانش معرفى مىکند.
آن حضرت خطاب به عموم مردم فرمودهاند: «و اقتدوا بهدى نبیّکم فانّه افضل الهدى و استنّوا بسنّته فانّها اهدى السّنن؛(2) به سیرت پیامبرتان اقتدا کنید که برترین سیرت است و به سنّت او گرایش یابید، زیرا هدایت کنندهترین سنّت هاست.»
مقصود حضرت على(ع) در این فراز از کلامش، ارایه الگوهاى مثبت و حقیقى است که همان روش الگودهى است که در خارج تحقق یافته و این خود مىتواند به دو صورت ارایه شود: الف - ارایه الگو از خویشتن
در این شیوه مربى رفتار و صفات مطلوب را عملاً در رفتار خود منعکس مىکند. امام صادق(ع) در اینباره مىفرماید: «کونوا دعاةً للنّاس بغیر السنتکم...؛(3) مردم را با عمل هدایت و راهنمایى کنید نه با زبان.» از دیدگاه امام صادق(ع) بهترین مربى و الگو کسى است که رفتارش گفتار وى را تأیید نماید. با این عمل صداقت مربّى براى متربّى ثابت مىشود و شک و تردید متربّى را براى الگوبردارى از بین مىبرد. ب - ارایه الگو از دیگران
در این شیوه مربى اسوهها و الگوهاى مطلوب را به متربى معرفى مىکند و خصوصیات شخصیتى و سیره فردى و اجتماعى آنها را براى وى تبیین مىنماید، مثلاً پیامبر گرامى اسلام (ص) اهل بیت خود را به مردم معرفى کرده و آنان را به تبعیّت از ایشان فرا خوانده است؛ تا جایى که اهل بیت(ع) را به کشتى نوح تشبیه کرده است: «انّ مثل اهل بیتى کسفینة نوحٍ(ع) من رکبها نجا؛(4) مثل اهل بیت من مانند کشتى نوح است که هر کس بر آن سوار شود نجات مىیابد.» الگوپردازى
هدف از این شیوه ارایه الگوهاى فرضى است. در این شیوه مربى الگوهاى مطلوبى را در نظر گرفته و به بیان اوصاف و فضایل اخلاقى آنان مىپردازد و زمینه را طورى فراهم مىکند که مربى را به تجسّم یک الگو بکشاند. مربى بیشتر با بیان خصوصیات و نشانهها به این مهم دست مىیابد و هر قدر از مهارت و هنرمندى بیشترى برخوردار باشد، در پردازش الگوهاى مطلوب موفقتر خواهد بود.
در روایات و متون اسلامى نمونههاى فراوانى براى این نوع روش الگویى مشاهده مىشود، به عنوان مثال رسول خدا(ص) در توصیف مؤمن مىفرماید: «الا انبّئکم بالمؤمن؟ من ائتمنه المؤمنون على انفسهم و اموالهم و الا انبّئکم بالمسلم؟ من سلم المسلمون من لسانه و یده؛(5) آیا مؤمن را به شما معرفى کنم؟ کسى که سایر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.»
هم چنین حضرت على(ع) در خطبه همّام خطابه بلندى در وصف متّقین بیان مىکند. همه اینها در جهت ارایه الگوهاى مطلوب و متعالى به متربّیان مکتب تربیتى اسلام است، طى این بیانها پیشوایان معصوم(ع) به توصیف و پردازش الگو مىپردازند تا متربّى با ترسیم آن در ذهن خود از آن ویژگىها پیروى کند. الگوزدایى
یکى دیگر از شیوههاى تربیتى در سیره معصومین(ع) روش «الگوزدایى» است، به این معنا که الگوها و شخصیتهاى منفى چنان ترسیم مىشوند که نوع دلزدگى و نگرش منفى در متربى نسبت به آن الگوها پدید مىآید. این شیوه تربیت به دو صورت قابل اجراست که در روایات و احادیث مصادیق فراوانى براى آن یافت مىشود: صورت اول این است که مربّى در قالب بیان صفات، خصوصیات و نشانههاى الگوهاى منفى، سعى در دورساختن متربى از آن الگوها دارد، مثل این سخن پیامبر(ص) که فرمودهاند: «علامة الظّالم اربعةٌ یظلم من فوقه بالمعصیة و یملک من دونه بالغلبة و یبغض الحقّ و یظهر الظّلم؛(6) نشانههاى ظالم چهار چیز است: با نافرمانى به ما فوق خود ستم مىکند، با غلبه و زور بر زیر دست خود حکم مىراند، حق را دشمن مىدارد و ستم را آشکار مىکند.»
امام حسن عسگرى(ع) درباره پستترین بندگان فرمود: «بئس العباد عبدٌ یکون ذاوجهین وذالسانین یطرى اخاه شاهداً و یأکله غائباً ان اعطى حسده و ان ابتلى خانه؛(7) بدترین بندگان، بندهاى است که داراى دوچهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را مىستاید و پشت سر او را مىخورد. اگر به او چیزى عطا شود، حسد مىورزد و اگر گرفتار گردد، به او خیانت مىکند.»
صورت دوم این است که مربى با نهى مستقیم، متربى را از همراهى و مصاحبت با الگوهاى بد منع کند. در این مورد روایات فراوانى وجود دارد، مانند سخن امام جواد(ع) که فرمود: «ایّاک و مصاحبة السّریر فانّه کالسّیف المسلول یحسن منظره و یقبح اثره؛(8) از همراهى و رفاقت با آدم شرور و بد جنس بپرهیز، زیرا او مانند شمشیر برهنه است که ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.» پند و اندرز
پند و اندرز از روشهاى مؤثّر در تربیت است، زیرا انسان ذاتاً نیاز به موعظه و نصیحت دارد و گرایشهاى فطرى او با موعظه و پند شکوفا مىگردد. امام على(ع) به فرزندش امام حسن مجتبى(ع) وصیّت مىکند که: «... و احى قلبک بالموعظة...؛(9) دلت را با موعظه زنده کن» زیرا موعظه حسنه دلهاى غافل را بیدار نموده و به حرکت در مىآورد.
پیامبر اکرم(ص) به عنوان مربى نمونه بارها در تربیت و پرورش افراد این روش را به کار مىبردند. آن حضرت در برخورد با مشرکان و یا اهل کتاب با زبان بسیار نرم و محبتآمیز آنها را به اسلام دعوت مىکردند و همین روش موجب جذب افراد مختلف مىگردید تا این که به زودى قلمرو سرزمین اسلام گسترش یافت.
در سیره حضرت سیدالشهداء(ع) مىبینیم که جوانى خدمت ایشان رسید و گفت من فرد گناهکارى هستم و نمىتوانم جلوگناهان خود را بگیرم. مرا موعظهاى فرما!
امام حسین(ع) فرمود: پنج کار انجام بده، آن گاه هرچه مىخواهى گناه کن:
1- روزى خدا را مخور 2- از حکومت خدا بیرون رو 3- جایى را انتخاب کن که خداوند ترا نبیند 4- وقتى عزرائیل براى گرفتن جان تو آمد او را از خود بران 5 - زمانى که مالک دوزخ ترا به سوى آتش مىبرد، در آتش وارد مشو، بعد هر گناهى مىخواهى بکن!(10)
جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیتهاى مطرح شده، چارهاى جز توبه نداشت. نظارت و مراقبت
تربیت به وسیله نظارت و مراقبت از رفتار در تربیت افراد بسیار مؤثر است و نقش اساسى در اصلاح رفتار فرد دارد.
از آن جا که نوع بشر نیازمند مراقبت و نظارت است، انسان باید احساس کند که ناظران و مراقبانى از بیرون بر اعمال و رفتار و عملکرد او نظارت دارند و نسبت به کارهاى گذشته باید مورد بازپرسى قرار گیرد.از این رو روش مراقبت در تربیت فرد اهمیت بسزایى دارد.
امام على(ع) سخت مراقب کارگزاران خود بود و بر کارهاى ایشان کاملاً نظارت داشت و به صورت پنهان و آشکار عملکرد آنان را ارزیابى مىکرد. در همین زمینه امام به مالک اشتر چنین فرمان مىدهد: «...تفقد اعمالهم و ابعث العیون من اهل الصّدق و الوفاء علیهم فانّ تعاهدک فى السِّرِّ لامورهم حدوةٌ لهم على استعمال الامانة و الرّفق بالرّعیّة...؛(11) کارهاى کارگزارانت را وارسى کن و افراد شایسته و داراى صداقت و وفا را بر رفتار آنان مراقب ساز، زیرا بازرسى پنهان در کار آنان، آنها را به امانت دارى و نرمى با مردم وادار مىسازد.» تحسین و تشویق
از موفّقترین شیوههاى تربیتى، روش تشویق و ترغیب افراد است. این شیوه علاوه بر این که محرّکى بسیار قوى در تغییر رفتار به سوى اهداف مطلوب تربیتى است، در شکوفا سازى استعدادهاى درخشان و نهفته انسانى نقش فوق العاده دارد.
تجربه نشان داده است که تشویق مناسب و به جا مىتواند نهفتهترین استعدادهاى درونى انسان را زنده کند و در مرحله پیشرفت و سازندگى قرار دهد.
انس بن مالک مىگوید: یکى از کنیزان امام حسن(ع) شاخه گلى را به حضور آن حضرت هدیه نمود. امام حسن(ع) آن شاخه گل را با کمال میل پذیرفته و به او فرمود: ترا در راه خدا آزاد کردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در مقابل اهداء یک شاخه گل او را آزاد کردى؟
امام(ع) فرمود: خداوند در قرآن به ما چنین یاد داده و فرموده است: «و اذا حیّیتم بتحیّةٍ فحیّوا باحسن منها...؛(12) و هرگاه کسى به شما تحیّت گوید، پاسخ آن را بهتر بدهید.» سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد کردن اوست.(13) تذکر و یادآورى
یاد نعمتها و یاد صاحب آنها انسان را به انجام کارهاى خوب و نیک وامىدارد و از پلیدى و زشتىها باز مىدارد. اگر کسى قلبش با یاد خدا آباد گشت، اعمال و رفتار او اصلاح مىگردد. به همین جهت است که پیامبران الهى در شیوه تربیتى خود، مردم را به یادآورى نعمتهاى خدا دعوت مىکردند و از این راه آنان را اصلاح مىنمودند.
امام على(ع) در این زمینه مىفرماید: «و کن للّه مطیعاً و بذکره آنساً و تمثّل فى حال تولّیک عنه اقباله علیک یدعوک الى عفوه و یتغمّدک بفضله و انت متولٍّ عنه الى غیره؛(14) و خدا را اطاعت کن و به یاد او انسگیر و یادآور که تو از خدا روگردان هستى و در همان لحظه او روى به تو دارد و تو را به عفو خویش مىخواند و جامه کرم خویش بر تو مىپوشاند در حالى که تو از او روى گردان هستى و به غیر او توجّه دارى.» نیکى در برابر بدى
در تعلیم و تربیت تنبیه و تشویق دو روش براى تربیت و اصلاح رفتارهاى انسان به شمار مىآید، بدین صورت که خطاکاران را تنبیه و افراد خوب را تشویق مىنماید. البته تشویق همیشه بر تنبیه مقدّم است و تا زمانى که از تشویق بتوان استفاده کرد، نباید به تهدید و تنبیه متوسّل شد. خداوند به پیامبر اکرم(ص) مىفرماید: «ادفع بالّتى هى احسن السّیئة؛(15) اى پیامبر! آزار و بدىهاى مردم را با احسان و نیکى پاسخ بده.» امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه سفارش مىکند که با افرادى که خطاکار هستند با احسان و نیکى رفتار شود. ا
امام على(ع) در این زمینه مىفرماید: «خدایا! مرا بر آن دار که بد کردارشان را به نیکى پاداش دهم و از ستم کارشان با عفو و بخشش درگذرم و درباره ایشان خوش گمان باشم.»(16) از دعاهاى فوق استفاده مىشود که راه تربیت و اصلاح بدىها منحصر به تنبیه و کیفر نیست، بلکه به وسیله بخشش و احسان مىتوان به اصلاح بدىها پرداخت! چنان که انسان خطاکار از کیفر عبرت مىگیرد و خطاهایش را ترک مىکند، گاهى از احسان دیگران نیز فطرتش بیدار مىشود و از کردار بد خود پشیمان مىگردد و به راه حق مىگراید. توبه
یکى دیگر از روشهاى تربیتى سازنده که در سیره معصومین(ع) روى آن سخت تکیه و پافشارى شده است، «توبه» و بازگشت به سوى خداوند متعال است و تاریخ نیز در صفحات بىشمار خود آثار گران بها و گران سنگ تربیتى و سازندگى توبه را در خود ثبت کرده است.
توبه تنها یک روش نیست، بلکه یک مکتب تربیتى وسیعى است که همه را زیر بال خود مىگیرد، نه جنس مىشناسد، نه مال و ثروت، نه سن، نه سواد، نه علم و نه مرز پایانى، بنابراین هر کس با هر حالت و در هرجا بخواهد مىتواند به این فضیلت الهى روى آورد.(17)
قرآن کریم در مورد ضرورت و لزوم توبه به صراحت مىگوید که همه نیاز به توبه دارند: «...و توبوا الى اللّه جمیعاً ایّه المؤمنون؛(18) اى مؤمنان! همگى به سوى خدا توبه کنید.» این آیه خطاب به کفار نیست، بلکه به مؤمنین است آن هم نه فقط به مؤمن گناهکار بلکه عمومیّت دارد.
امّا مرتکبان معصیت، بیشتر به توبه نیازمند هستند و هرچه زودتر باید این کار را انجام دهند.
اگر انسان پس از ارتکاب معاصى توبه نکند، آرام آرام صفحه دل او تیره و تار مىشود و سرانجام مغضوب خداوند واقع خواهد شد.
امام صادق(ع) در این زمینه مىفرماید: «هنگامى که شخصى مرتکب گناه مىشود، در قلب او نقطه سیاهى به وجود مىآید، پس اگر توبه کند، از بین مىرود و اگر گناهان او زیاد شود، دیگر رستگار نخواهد شد.»(19)
از مهمترین آثار روش توبه این است که فرد گناهکار با ترک گناه و اصلاح خویشتن نسبت به آینده امیدوار مىشود. قرآن کریم در این باره مىفرماید: «...لاتقنطوا من رحمة اللّه انّ اللّه یغفر الذنوب جمیعاً؛(20) اى بندگان خدا! از رحمت خداوند مأیوس نشوید، زیرا خداوند همه گناهان را مىبخشد.» پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. سوره احزاب، آیه 21. 2. نهج البلاغه، محمد دشتى، خطبه 110، ص 210. 3. اصول کافى، کلینى، ج 2، ص 83. 4. بحارالانوار، ج 23، ص 120. 5. مأخذ قبل، ج 2، ص 235. 6. تحف العقول، ابن شعبه حرانى، ص 243. 7. همان، ص 518. 8. مسند امام الجواد(ع) عزیز اللّه عطاردى، ص 243. 9. نهج البلاغه، نامه 31، ص 520. 10. بحارالانوار، ج 78، ص 126. 11. مأخذ قبل، نامه 53، ص 578. 12. سوره نساء، آیه 86. 13. بحارالانوار، ج 43، ص 343. 14. نهج البلاغه، خطبه 223، ص 456. 15. سوره مؤمنون، آیه 96. 16. صحیفه سجادیه، دعاى 26، بند 3. 17. ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 283، ص 20. 18. سوره نور، آیه 31. 19. اصول کافى، ج 2، ص 271. 20. سوره زمر، آیه 53.
پیشوایان معصوم(ع) به عنوان مظهر و نماد کمالات الهى جهت تحقق چنین هدفى علاوه بر ترسیم راه هدایت و رستگارى، در فرایند تعلیم و تربیت، شیوهها و راهبردهاى بسیار مؤثّرى را به کار بردهاند که هر کدام چراغ راه رهپویان و نردبان تعالى روح و اندیشه است و سعادت و سیادت انسانها از این رهگذر تأمین مىشود، لذا در این نوشتار با توجه به سیره عملى آنان به بررسى این شیوهها و بیان مسایل تربیتى و نکات باریک روان شناختى آن خواهیم پرداخت. امید است که مورد توجه و عنایت پویندگان راه ولایت و امامت قرار گیرد. الگودهى
یکى از کارآمدترین روشهاى تربیت روش «الگودهى» است.
بىتردید ارایه الگوى مناسب و سرمشق حقیقى به افراد بر تربیت آنان از جنبههاى گوناگون اثر مىگذارد. از این رو خداوند همه انبیاء به خصوص رسول اکرم(ص) را به عنوان «اسوه حسنه» معرفى کرده است و مىفرماید: «لقد کان لکم فى رسول اللّه اسوةٌ حسنةٌ...؛(1) به راستى براى شما خصلتها و روش پیامبر خدا(ص) سرمشق نیکو و پسندیده است.» بنابراین پیامبر اکرم(ص) در تمام ویژگىهاى انسانى و در همه زمینهها الگوست.
حضرت على(ع) با پیروى کامل از رسول خدا(ص) ایشان را به عنوان بهترین الگو براى عموم مردم به خصوص اصحاب و یارانش معرفى مىکند.
آن حضرت خطاب به عموم مردم فرمودهاند: «و اقتدوا بهدى نبیّکم فانّه افضل الهدى و استنّوا بسنّته فانّها اهدى السّنن؛(2) به سیرت پیامبرتان اقتدا کنید که برترین سیرت است و به سنّت او گرایش یابید، زیرا هدایت کنندهترین سنّت هاست.»
مقصود حضرت على(ع) در این فراز از کلامش، ارایه الگوهاى مثبت و حقیقى است که همان روش الگودهى است که در خارج تحقق یافته و این خود مىتواند به دو صورت ارایه شود: الف - ارایه الگو از خویشتن
در این شیوه مربى رفتار و صفات مطلوب را عملاً در رفتار خود منعکس مىکند. امام صادق(ع) در اینباره مىفرماید: «کونوا دعاةً للنّاس بغیر السنتکم...؛(3) مردم را با عمل هدایت و راهنمایى کنید نه با زبان.» از دیدگاه امام صادق(ع) بهترین مربى و الگو کسى است که رفتارش گفتار وى را تأیید نماید. با این عمل صداقت مربّى براى متربّى ثابت مىشود و شک و تردید متربّى را براى الگوبردارى از بین مىبرد. ب - ارایه الگو از دیگران
در این شیوه مربى اسوهها و الگوهاى مطلوب را به متربى معرفى مىکند و خصوصیات شخصیتى و سیره فردى و اجتماعى آنها را براى وى تبیین مىنماید، مثلاً پیامبر گرامى اسلام (ص) اهل بیت خود را به مردم معرفى کرده و آنان را به تبعیّت از ایشان فرا خوانده است؛ تا جایى که اهل بیت(ع) را به کشتى نوح تشبیه کرده است: «انّ مثل اهل بیتى کسفینة نوحٍ(ع) من رکبها نجا؛(4) مثل اهل بیت من مانند کشتى نوح است که هر کس بر آن سوار شود نجات مىیابد.» الگوپردازى
هدف از این شیوه ارایه الگوهاى فرضى است. در این شیوه مربى الگوهاى مطلوبى را در نظر گرفته و به بیان اوصاف و فضایل اخلاقى آنان مىپردازد و زمینه را طورى فراهم مىکند که مربى را به تجسّم یک الگو بکشاند. مربى بیشتر با بیان خصوصیات و نشانهها به این مهم دست مىیابد و هر قدر از مهارت و هنرمندى بیشترى برخوردار باشد، در پردازش الگوهاى مطلوب موفقتر خواهد بود.
در روایات و متون اسلامى نمونههاى فراوانى براى این نوع روش الگویى مشاهده مىشود، به عنوان مثال رسول خدا(ص) در توصیف مؤمن مىفرماید: «الا انبّئکم بالمؤمن؟ من ائتمنه المؤمنون على انفسهم و اموالهم و الا انبّئکم بالمسلم؟ من سلم المسلمون من لسانه و یده؛(5) آیا مؤمن را به شما معرفى کنم؟ کسى که سایر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.»
هم چنین حضرت على(ع) در خطبه همّام خطابه بلندى در وصف متّقین بیان مىکند. همه اینها در جهت ارایه الگوهاى مطلوب و متعالى به متربّیان مکتب تربیتى اسلام است، طى این بیانها پیشوایان معصوم(ع) به توصیف و پردازش الگو مىپردازند تا متربّى با ترسیم آن در ذهن خود از آن ویژگىها پیروى کند. الگوزدایى
یکى دیگر از شیوههاى تربیتى در سیره معصومین(ع) روش «الگوزدایى» است، به این معنا که الگوها و شخصیتهاى منفى چنان ترسیم مىشوند که نوع دلزدگى و نگرش منفى در متربى نسبت به آن الگوها پدید مىآید. این شیوه تربیت به دو صورت قابل اجراست که در روایات و احادیث مصادیق فراوانى براى آن یافت مىشود: صورت اول این است که مربّى در قالب بیان صفات، خصوصیات و نشانههاى الگوهاى منفى، سعى در دورساختن متربى از آن الگوها دارد، مثل این سخن پیامبر(ص) که فرمودهاند: «علامة الظّالم اربعةٌ یظلم من فوقه بالمعصیة و یملک من دونه بالغلبة و یبغض الحقّ و یظهر الظّلم؛(6) نشانههاى ظالم چهار چیز است: با نافرمانى به ما فوق خود ستم مىکند، با غلبه و زور بر زیر دست خود حکم مىراند، حق را دشمن مىدارد و ستم را آشکار مىکند.»
امام حسن عسگرى(ع) درباره پستترین بندگان فرمود: «بئس العباد عبدٌ یکون ذاوجهین وذالسانین یطرى اخاه شاهداً و یأکله غائباً ان اعطى حسده و ان ابتلى خانه؛(7) بدترین بندگان، بندهاى است که داراى دوچهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را مىستاید و پشت سر او را مىخورد. اگر به او چیزى عطا شود، حسد مىورزد و اگر گرفتار گردد، به او خیانت مىکند.»
صورت دوم این است که مربى با نهى مستقیم، متربى را از همراهى و مصاحبت با الگوهاى بد منع کند. در این مورد روایات فراوانى وجود دارد، مانند سخن امام جواد(ع) که فرمود: «ایّاک و مصاحبة السّریر فانّه کالسّیف المسلول یحسن منظره و یقبح اثره؛(8) از همراهى و رفاقت با آدم شرور و بد جنس بپرهیز، زیرا او مانند شمشیر برهنه است که ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.» پند و اندرز
پند و اندرز از روشهاى مؤثّر در تربیت است، زیرا انسان ذاتاً نیاز به موعظه و نصیحت دارد و گرایشهاى فطرى او با موعظه و پند شکوفا مىگردد. امام على(ع) به فرزندش امام حسن مجتبى(ع) وصیّت مىکند که: «... و احى قلبک بالموعظة...؛(9) دلت را با موعظه زنده کن» زیرا موعظه حسنه دلهاى غافل را بیدار نموده و به حرکت در مىآورد.
پیامبر اکرم(ص) به عنوان مربى نمونه بارها در تربیت و پرورش افراد این روش را به کار مىبردند. آن حضرت در برخورد با مشرکان و یا اهل کتاب با زبان بسیار نرم و محبتآمیز آنها را به اسلام دعوت مىکردند و همین روش موجب جذب افراد مختلف مىگردید تا این که به زودى قلمرو سرزمین اسلام گسترش یافت.
در سیره حضرت سیدالشهداء(ع) مىبینیم که جوانى خدمت ایشان رسید و گفت من فرد گناهکارى هستم و نمىتوانم جلوگناهان خود را بگیرم. مرا موعظهاى فرما!
امام حسین(ع) فرمود: پنج کار انجام بده، آن گاه هرچه مىخواهى گناه کن:
1- روزى خدا را مخور 2- از حکومت خدا بیرون رو 3- جایى را انتخاب کن که خداوند ترا نبیند 4- وقتى عزرائیل براى گرفتن جان تو آمد او را از خود بران 5 - زمانى که مالک دوزخ ترا به سوى آتش مىبرد، در آتش وارد مشو، بعد هر گناهى مىخواهى بکن!(10)
جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیتهاى مطرح شده، چارهاى جز توبه نداشت. نظارت و مراقبت
تربیت به وسیله نظارت و مراقبت از رفتار در تربیت افراد بسیار مؤثر است و نقش اساسى در اصلاح رفتار فرد دارد.
از آن جا که نوع بشر نیازمند مراقبت و نظارت است، انسان باید احساس کند که ناظران و مراقبانى از بیرون بر اعمال و رفتار و عملکرد او نظارت دارند و نسبت به کارهاى گذشته باید مورد بازپرسى قرار گیرد.از این رو روش مراقبت در تربیت فرد اهمیت بسزایى دارد.
امام على(ع) سخت مراقب کارگزاران خود بود و بر کارهاى ایشان کاملاً نظارت داشت و به صورت پنهان و آشکار عملکرد آنان را ارزیابى مىکرد. در همین زمینه امام به مالک اشتر چنین فرمان مىدهد: «...تفقد اعمالهم و ابعث العیون من اهل الصّدق و الوفاء علیهم فانّ تعاهدک فى السِّرِّ لامورهم حدوةٌ لهم على استعمال الامانة و الرّفق بالرّعیّة...؛(11) کارهاى کارگزارانت را وارسى کن و افراد شایسته و داراى صداقت و وفا را بر رفتار آنان مراقب ساز، زیرا بازرسى پنهان در کار آنان، آنها را به امانت دارى و نرمى با مردم وادار مىسازد.» تحسین و تشویق
از موفّقترین شیوههاى تربیتى، روش تشویق و ترغیب افراد است. این شیوه علاوه بر این که محرّکى بسیار قوى در تغییر رفتار به سوى اهداف مطلوب تربیتى است، در شکوفا سازى استعدادهاى درخشان و نهفته انسانى نقش فوق العاده دارد.
تجربه نشان داده است که تشویق مناسب و به جا مىتواند نهفتهترین استعدادهاى درونى انسان را زنده کند و در مرحله پیشرفت و سازندگى قرار دهد.
انس بن مالک مىگوید: یکى از کنیزان امام حسن(ع) شاخه گلى را به حضور آن حضرت هدیه نمود. امام حسن(ع) آن شاخه گل را با کمال میل پذیرفته و به او فرمود: ترا در راه خدا آزاد کردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در مقابل اهداء یک شاخه گل او را آزاد کردى؟
امام(ع) فرمود: خداوند در قرآن به ما چنین یاد داده و فرموده است: «و اذا حیّیتم بتحیّةٍ فحیّوا باحسن منها...؛(12) و هرگاه کسى به شما تحیّت گوید، پاسخ آن را بهتر بدهید.» سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد کردن اوست.(13) تذکر و یادآورى
یاد نعمتها و یاد صاحب آنها انسان را به انجام کارهاى خوب و نیک وامىدارد و از پلیدى و زشتىها باز مىدارد. اگر کسى قلبش با یاد خدا آباد گشت، اعمال و رفتار او اصلاح مىگردد. به همین جهت است که پیامبران الهى در شیوه تربیتى خود، مردم را به یادآورى نعمتهاى خدا دعوت مىکردند و از این راه آنان را اصلاح مىنمودند.
امام على(ع) در این زمینه مىفرماید: «و کن للّه مطیعاً و بذکره آنساً و تمثّل فى حال تولّیک عنه اقباله علیک یدعوک الى عفوه و یتغمّدک بفضله و انت متولٍّ عنه الى غیره؛(14) و خدا را اطاعت کن و به یاد او انسگیر و یادآور که تو از خدا روگردان هستى و در همان لحظه او روى به تو دارد و تو را به عفو خویش مىخواند و جامه کرم خویش بر تو مىپوشاند در حالى که تو از او روى گردان هستى و به غیر او توجّه دارى.» نیکى در برابر بدى
در تعلیم و تربیت تنبیه و تشویق دو روش براى تربیت و اصلاح رفتارهاى انسان به شمار مىآید، بدین صورت که خطاکاران را تنبیه و افراد خوب را تشویق مىنماید. البته تشویق همیشه بر تنبیه مقدّم است و تا زمانى که از تشویق بتوان استفاده کرد، نباید به تهدید و تنبیه متوسّل شد. خداوند به پیامبر اکرم(ص) مىفرماید: «ادفع بالّتى هى احسن السّیئة؛(15) اى پیامبر! آزار و بدىهاى مردم را با احسان و نیکى پاسخ بده.» امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه سفارش مىکند که با افرادى که خطاکار هستند با احسان و نیکى رفتار شود. ا
امام على(ع) در این زمینه مىفرماید: «خدایا! مرا بر آن دار که بد کردارشان را به نیکى پاداش دهم و از ستم کارشان با عفو و بخشش درگذرم و درباره ایشان خوش گمان باشم.»(16) از دعاهاى فوق استفاده مىشود که راه تربیت و اصلاح بدىها منحصر به تنبیه و کیفر نیست، بلکه به وسیله بخشش و احسان مىتوان به اصلاح بدىها پرداخت! چنان که انسان خطاکار از کیفر عبرت مىگیرد و خطاهایش را ترک مىکند، گاهى از احسان دیگران نیز فطرتش بیدار مىشود و از کردار بد خود پشیمان مىگردد و به راه حق مىگراید. توبه
یکى دیگر از روشهاى تربیتى سازنده که در سیره معصومین(ع) روى آن سخت تکیه و پافشارى شده است، «توبه» و بازگشت به سوى خداوند متعال است و تاریخ نیز در صفحات بىشمار خود آثار گران بها و گران سنگ تربیتى و سازندگى توبه را در خود ثبت کرده است.
توبه تنها یک روش نیست، بلکه یک مکتب تربیتى وسیعى است که همه را زیر بال خود مىگیرد، نه جنس مىشناسد، نه مال و ثروت، نه سن، نه سواد، نه علم و نه مرز پایانى، بنابراین هر کس با هر حالت و در هرجا بخواهد مىتواند به این فضیلت الهى روى آورد.(17)
قرآن کریم در مورد ضرورت و لزوم توبه به صراحت مىگوید که همه نیاز به توبه دارند: «...و توبوا الى اللّه جمیعاً ایّه المؤمنون؛(18) اى مؤمنان! همگى به سوى خدا توبه کنید.» این آیه خطاب به کفار نیست، بلکه به مؤمنین است آن هم نه فقط به مؤمن گناهکار بلکه عمومیّت دارد.
امّا مرتکبان معصیت، بیشتر به توبه نیازمند هستند و هرچه زودتر باید این کار را انجام دهند.
اگر انسان پس از ارتکاب معاصى توبه نکند، آرام آرام صفحه دل او تیره و تار مىشود و سرانجام مغضوب خداوند واقع خواهد شد.
امام صادق(ع) در این زمینه مىفرماید: «هنگامى که شخصى مرتکب گناه مىشود، در قلب او نقطه سیاهى به وجود مىآید، پس اگر توبه کند، از بین مىرود و اگر گناهان او زیاد شود، دیگر رستگار نخواهد شد.»(19)
از مهمترین آثار روش توبه این است که فرد گناهکار با ترک گناه و اصلاح خویشتن نسبت به آینده امیدوار مىشود. قرآن کریم در این باره مىفرماید: «...لاتقنطوا من رحمة اللّه انّ اللّه یغفر الذنوب جمیعاً؛(20) اى بندگان خدا! از رحمت خداوند مأیوس نشوید، زیرا خداوند همه گناهان را مىبخشد.» پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. سوره احزاب، آیه 21. 2. نهج البلاغه، محمد دشتى، خطبه 110، ص 210. 3. اصول کافى، کلینى، ج 2، ص 83. 4. بحارالانوار، ج 23، ص 120. 5. مأخذ قبل، ج 2، ص 235. 6. تحف العقول، ابن شعبه حرانى، ص 243. 7. همان، ص 518. 8. مسند امام الجواد(ع) عزیز اللّه عطاردى، ص 243. 9. نهج البلاغه، نامه 31، ص 520. 10. بحارالانوار، ج 78، ص 126. 11. مأخذ قبل، نامه 53، ص 578. 12. سوره نساء، آیه 86. 13. بحارالانوار، ج 43، ص 343. 14. نهج البلاغه، خطبه 223، ص 456. 15. سوره مؤمنون، آیه 96. 16. صحیفه سجادیه، دعاى 26، بند 3. 17. ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 283، ص 20. 18. سوره نور، آیه 31. 19. اصول کافى، ج 2، ص 271. 20. سوره زمر، آیه 53.