یارى خداوند و توکل
آرشیو
چکیده
متن
«إن ینصرکم اللّه فلا غالب لکم وإن یخذلکم فمن ذا الذى ینصُرُکُم من بعده وعلى اللّه فلیتوکَّل المؤمنون»
(سوره آل عمران - آیه 160)
اگر خداوند شما را یارى کند پس هرگز کسى بر شما چیره نخواهد شد، و اگر خداوند دست از یارى شما بردارد، پس چه کسى شما را یارى خواهد کرد؟! باید مؤمنان تنها بر خداوند توکل کنند.
این سنت تخلف ناپذیر الهى است که اگر بخواهد ما را یارى کند حتما یارى خواهد کرد و اگر ما در اثر نافرمانیها و سرپیچى ها، قابلیت نداشته باشیم، تمام قدرتهاى جهان نمى توانند ما را یارى کنند و کمک نمایند.
خداوند این مسأله مهم را در آیات مختلفى گوشزد کرده است که اگر شما خدا را یارى کنید خداوند شما را یارى خواهد کرد. پر واضح است که یارى خداوند یعنى یارى دین خدا وگرنه خداوند هیچ نیازى به کسى ندارد.
گر جمله کائنات کافر گردند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد
و همانگونه که از ما مىخواهد تا دینش را یارى کنیم به ما مىفهماند که اگر ما به امر او اطاعت کردیم و براى او قیام نمودیم و در برابر دشمنان دینش ایستادیم خداوند اسباب و علل پنهانى را براى یارى رساندن ما به کار مىگیرد آنسان که کسى باورش نشود. زیرا تنها خدا است که با لطف و کرمش مىتواند وسائل نصرت را آماده سازد هرچند در مقابل دشمنانش با وسائل مادى بسیارى مجهز باشند.
البته لازم نیست نصرت خداوند منحصر باشد به پیروزى در جنگ چه بسا جنگى که به صورت ظاهر اولیاى خدا شکست بخورند و دشمنانشان بر آنان چیره شوند ولى نتیجه قطعا به نفع مؤمنان خواهد بود. نمونهاش نبرد نابرابر امام حسین علیه السلام و یاران بسیار اندکش در برابر سپاه بسیار زیاد و مجهز یزید لعنة الله علیه.
در آن نبرد تاریخى هرچند حضرت ابى عبد الله با تمام خویشان و یارانش به شهادت رسیدند و به صورت ظاهر یزید بر او غلبه کرد ولى نتیجهاش قطعا به نفع امام و به زیان یزید و اصحابش بود که هم در کوتاه مدت، آنها تارومار شدند و هم در دراز مدت نام حسین چون گوهرى درخشان در قلب تاریخ ماندگار شد و نام یزید و یزیدیان به مزبله تاریخ فرو افکنده شد و تا جهان زنده است حسین زنده است و یزید نابود و شکست خورده.
بنابراین آنچه در این موقعیت خطرناک فعلى اهمیت دارد این است که ما به خاطر خدا(و فقط خدا) از دین و سرزمین و امّت و آرمانمان دفاع کنیم و چون دوران انقلاب اسلامى بى محابا به سراغ دشمن اصلى برویم و با اطمینان خاطر به پیش بتازیم، البته با در نظر گرفتن مصالح ملى و مذهبى و با مشورت با خردمندانمان و با استفاده از ابزارهاى مادى و معنوى و با ایمان کامل به هدف و با توکل بر خدا.. که در این صورت هرگز شکست معنى ندارد. و من بر این باورم که اگر آن جوش و خروش دوران انقلاب زنده شود و دفاع ملت براى خدا باشد قدرتهاى استکبارى اصلا جرأت هجوم به ایران اسلامى را نخواهند داشت و اگر حماقت کردند و هجوم نمودند هم از نظر مادى و هم از نظر معنوى شکست خواهند خورد و نام ایران اسلامى همچون همیشه در تاریخ خواهد درخشید.
این آیه مبارکه ضمن اینکه ما را بشارت مىدهد به یارى محبوب ، هشدار نیز مىدهد که در صورتى از یارى او برخوردار خواهیم بود که قابلیت نصرتش را داشته باشیم.
و در پایان آیه، نتیجه گیرى مىکند که اگر خواهان شقّ اول آیه که نصرت خدا است باشید یک راه بیشتر ندارد و آن توکل بر خدا زیرا مؤمنین فقط و فقط بر خدا توکل مىکنند.
این نیز کاملا منطقى و روشن است که اگر کسى بخواهد با دشمنش مبارزه کند نیاز به یک قدرت برتر دارد که به او بپیوندد و از او استمداد کند. و چه قدرتى بالا تر از قدرت خدا است که ما از او درخواست کمک کنیم؟ حال باید دید توکل بر خداوند چگونه است؟ آیا توکل به این معنى است که ما تنها به حمایت و پشتیبانى خداوند بسنده کنیم و هیچ کارى انجام ندهیم ؟
قطعاً این توکل نیست. مگر ممکن است کسى در خانه بنشیند و کارى انجام ندهد و فقط به امید خدا باشد که خداوند چون ارحم الراحمین است و رزاق همه موجودات است پس روزى او را بى زحمت خواهد رساند ؟ بى گمان از گرسنگى خواهد مرد و خداوند براى او قرص نانى از آسمان نمى اندازد ؟!
ما اگر مأمور به توکل هستیم، معنایش این نیست که دست روى دست بگذاریم و با دست خالى به مصاف دشمن تا دندان مسلح برویم و بگوئیم چون توکل داریم پیروز خواهیم شد؟
همه داستان آن اعرابى را شنیدهایم که شترش را با خود آورد و به رسول خدا عرض کرد مىخواهم نماز جماعت بخوانم، آیا این شتر را رها کنم و به امید خدا باشم؟ حضرت فرمود : «اعقلها و توکل» آن را در جاى امنى نگهدار آنگاه توکل بر خدا کن.
در موارد مختلفى از قرآن و سنت مىخوانیم که باید تا آنجا که امکان داریم وسائل و ابزار جنگى را براى دفاع آماده کنیم: « و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل» و بقیهاش را به خدا بسپاریم. امدادات غیبى با رفتن دست خالى به جبهه هرگز میسر نمى شود. کار باید کرد و آماده باید شد و در آن صورت است که خداوند با امداد غیبى به کمک ما مىآید و سپاه مخفى خود را براى نصرت کردن مؤمنان مىفرستد.
پس نخست باید آماده کار شد، سپس بر او توکل کرد. در غیر این صورت امکان نصرت نیست. و به هر حال شرط اول پیروزى هم ایمان به خدا و داشتن تقوا است.
امید است با دو بال تقوا و توکل بتوانیم در تمام مراحل زندگى فردى و اجتماعى، و در مبارزه با شیاطین انس و جن پیروز و بهروز گردیم. آمین رب العالمین.
(سوره آل عمران - آیه 160)
اگر خداوند شما را یارى کند پس هرگز کسى بر شما چیره نخواهد شد، و اگر خداوند دست از یارى شما بردارد، پس چه کسى شما را یارى خواهد کرد؟! باید مؤمنان تنها بر خداوند توکل کنند.
این سنت تخلف ناپذیر الهى است که اگر بخواهد ما را یارى کند حتما یارى خواهد کرد و اگر ما در اثر نافرمانیها و سرپیچى ها، قابلیت نداشته باشیم، تمام قدرتهاى جهان نمى توانند ما را یارى کنند و کمک نمایند.
خداوند این مسأله مهم را در آیات مختلفى گوشزد کرده است که اگر شما خدا را یارى کنید خداوند شما را یارى خواهد کرد. پر واضح است که یارى خداوند یعنى یارى دین خدا وگرنه خداوند هیچ نیازى به کسى ندارد.
گر جمله کائنات کافر گردند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد
و همانگونه که از ما مىخواهد تا دینش را یارى کنیم به ما مىفهماند که اگر ما به امر او اطاعت کردیم و براى او قیام نمودیم و در برابر دشمنان دینش ایستادیم خداوند اسباب و علل پنهانى را براى یارى رساندن ما به کار مىگیرد آنسان که کسى باورش نشود. زیرا تنها خدا است که با لطف و کرمش مىتواند وسائل نصرت را آماده سازد هرچند در مقابل دشمنانش با وسائل مادى بسیارى مجهز باشند.
البته لازم نیست نصرت خداوند منحصر باشد به پیروزى در جنگ چه بسا جنگى که به صورت ظاهر اولیاى خدا شکست بخورند و دشمنانشان بر آنان چیره شوند ولى نتیجه قطعا به نفع مؤمنان خواهد بود. نمونهاش نبرد نابرابر امام حسین علیه السلام و یاران بسیار اندکش در برابر سپاه بسیار زیاد و مجهز یزید لعنة الله علیه.
در آن نبرد تاریخى هرچند حضرت ابى عبد الله با تمام خویشان و یارانش به شهادت رسیدند و به صورت ظاهر یزید بر او غلبه کرد ولى نتیجهاش قطعا به نفع امام و به زیان یزید و اصحابش بود که هم در کوتاه مدت، آنها تارومار شدند و هم در دراز مدت نام حسین چون گوهرى درخشان در قلب تاریخ ماندگار شد و نام یزید و یزیدیان به مزبله تاریخ فرو افکنده شد و تا جهان زنده است حسین زنده است و یزید نابود و شکست خورده.
بنابراین آنچه در این موقعیت خطرناک فعلى اهمیت دارد این است که ما به خاطر خدا(و فقط خدا) از دین و سرزمین و امّت و آرمانمان دفاع کنیم و چون دوران انقلاب اسلامى بى محابا به سراغ دشمن اصلى برویم و با اطمینان خاطر به پیش بتازیم، البته با در نظر گرفتن مصالح ملى و مذهبى و با مشورت با خردمندانمان و با استفاده از ابزارهاى مادى و معنوى و با ایمان کامل به هدف و با توکل بر خدا.. که در این صورت هرگز شکست معنى ندارد. و من بر این باورم که اگر آن جوش و خروش دوران انقلاب زنده شود و دفاع ملت براى خدا باشد قدرتهاى استکبارى اصلا جرأت هجوم به ایران اسلامى را نخواهند داشت و اگر حماقت کردند و هجوم نمودند هم از نظر مادى و هم از نظر معنوى شکست خواهند خورد و نام ایران اسلامى همچون همیشه در تاریخ خواهد درخشید.
این آیه مبارکه ضمن اینکه ما را بشارت مىدهد به یارى محبوب ، هشدار نیز مىدهد که در صورتى از یارى او برخوردار خواهیم بود که قابلیت نصرتش را داشته باشیم.
و در پایان آیه، نتیجه گیرى مىکند که اگر خواهان شقّ اول آیه که نصرت خدا است باشید یک راه بیشتر ندارد و آن توکل بر خدا زیرا مؤمنین فقط و فقط بر خدا توکل مىکنند.
این نیز کاملا منطقى و روشن است که اگر کسى بخواهد با دشمنش مبارزه کند نیاز به یک قدرت برتر دارد که به او بپیوندد و از او استمداد کند. و چه قدرتى بالا تر از قدرت خدا است که ما از او درخواست کمک کنیم؟ حال باید دید توکل بر خداوند چگونه است؟ آیا توکل به این معنى است که ما تنها به حمایت و پشتیبانى خداوند بسنده کنیم و هیچ کارى انجام ندهیم ؟
قطعاً این توکل نیست. مگر ممکن است کسى در خانه بنشیند و کارى انجام ندهد و فقط به امید خدا باشد که خداوند چون ارحم الراحمین است و رزاق همه موجودات است پس روزى او را بى زحمت خواهد رساند ؟ بى گمان از گرسنگى خواهد مرد و خداوند براى او قرص نانى از آسمان نمى اندازد ؟!
ما اگر مأمور به توکل هستیم، معنایش این نیست که دست روى دست بگذاریم و با دست خالى به مصاف دشمن تا دندان مسلح برویم و بگوئیم چون توکل داریم پیروز خواهیم شد؟
همه داستان آن اعرابى را شنیدهایم که شترش را با خود آورد و به رسول خدا عرض کرد مىخواهم نماز جماعت بخوانم، آیا این شتر را رها کنم و به امید خدا باشم؟ حضرت فرمود : «اعقلها و توکل» آن را در جاى امنى نگهدار آنگاه توکل بر خدا کن.
در موارد مختلفى از قرآن و سنت مىخوانیم که باید تا آنجا که امکان داریم وسائل و ابزار جنگى را براى دفاع آماده کنیم: « و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل» و بقیهاش را به خدا بسپاریم. امدادات غیبى با رفتن دست خالى به جبهه هرگز میسر نمى شود. کار باید کرد و آماده باید شد و در آن صورت است که خداوند با امداد غیبى به کمک ما مىآید و سپاه مخفى خود را براى نصرت کردن مؤمنان مىفرستد.
پس نخست باید آماده کار شد، سپس بر او توکل کرد. در غیر این صورت امکان نصرت نیست. و به هر حال شرط اول پیروزى هم ایمان به خدا و داشتن تقوا است.
امید است با دو بال تقوا و توکل بتوانیم در تمام مراحل زندگى فردى و اجتماعى، و در مبارزه با شیاطین انس و جن پیروز و بهروز گردیم. آمین رب العالمین.