آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

در سلسله مقالات «در آستان امامان» ویژگى‏هاى امامان معصوم علیهم السلام را با الهام از «زیارت جامعه کبیره» پى مى‏گرفتیم، در این مقاله فرازى دیگر را محور قرار مى‏دهیم.
«والادلّاء على مرضات اللّه» سلام بر شما امامان که راهنمایان به رضاى خدا مى‏باشید.
ادلاء جمع دلیل است دلیل یعنى راهنما و این وزن «فعیل» معناى استمرار و ثبوت را دارد یعنى راهنمایان همیشه.
مرضات مصدر میمى است که «تاء» به آن اضافه شده و بر استمرار رضا دلالت مى‏کند، این استمرار از میم آغاز و تاء آخر آن فهمیده مى‏شود. تحصیل رضاى الهى ارزش والا
از این فراز استفاده مى‏شود:
در پى تحصیل رضاى الهى بودن یک ارزش والاست، امامان راهنمائى مى‏کنند که چگونه مى‏توان به این ارزش رسید.
آنچه مهم است این است. در این راستا نباید رضاى خداوند را با هیچ کس و هیچ چیز معامله کرد که چنین معامله‏اى جز خسران را در پى ندارد.
عزّت این جهانى و آن جهانى انسان تنها و تنها از رهگذر رضاى خداوند مى‏گذرد و بس. و ذلّت این جهانى و آن جهانى نیز پیامد فدا کردن رضاى خدا و تحصیل رضاى این و آن است.
در روایتى از پیامبر اکرم(ص) مى‏خوانیم:
«من طلب مرضاة الناس بما یسخط اللّه کان حامده من الناس ذاماً و من آثر طاعة اللّه بغضب الناس کفاه اللّه عداوة کل عدو و حسد کل حاسد و بغى کل باغ و کان اللّه عزّ و جلّ له ناصراً و ظهیراً؛(1) هر کس که در پى آن باشد که مردم را راضى کند به چیزى که خدا را به خشم آورد به جاى ستایش مردم نکوهش آنان نصیبش مى‏شود و هرکه طاعت خدا را بر خشم مردم ترجیح دهد خداوند او را از دشمنى هر دشمنى و حسادت هر حسودى و تجاوز هر تجاوزگرى نگه مى‏دارد و خداى عزّ و جلّ یاور و پشتیبان او باشد».
حضرت امیرمؤمنان على علیه السلام در نامه‏اى به محمد بن ابى بکر مى‏نویسد:
«ان استطعت ان لاتسخط ربّک برضا احد من خلقه فافعل فانّ فى اللّه عزّ و جلّ خلفا من غیره و لیس فى شى‏ء سواه خلف منه؛(2) اگر بتوانى کارى کنى که براى رضایت بنده‏اى از بندگان خدا پروردگارت را ناخشنود نکنى، چنین کن زیرا خشنودى خدا جانشین هر خشنودى هست اما هیچ چیز جایگزین خشنودى خدا نمى‏شود».
در روایتى از پیامبر اکرم(ص) رسیده است:
«من طلب رضى مخلوق بسخط الخالق سلّط اللّه عزّ و جلّ علیه ذلک المخلوق؛(3) آنکس که براى جلب رضایت مخلوقى خالق را ناخشنود کند خداوند همان مخلوق را بر او مسلط خواهد ساخت». رضایت خداوند برترین نعمت بهشتى‏
خداوند در بهشت مؤمنان را با انواع نعمتهاى مادى و معنوى پذیرائى مى‏کند.
باغهاى بهشتى، سایه‏هاى بهشتى، قصرهاى بهشتى، غذاهاى بهشتى، همسران بهشتى، پذیرائى کنندگان ویژه بهشتى، بخشى از پذیرائیهاى مادى است، احترام مخصوص به بهشتیان، محیط صلح و صفا، امنیت و زوال، خوف، دوستان موافق و رفیقان با وفا، نشاط فوق العاده درونى بخشى از پذیرائیهاى معنوى خداوند است.
ولى نعمتى بالاتر از احساس خشنودى خداوند نیست.
لذت درک رضاى محبوب از بزرگترین لذات معنوى است، لذتى که آمیخته با احساس شخصیت و ارزش وجودى انسان است چرا که اگر ارزش و شخصیتى نداشت از سوى محبوب بزرگش پذیرفته نمى‏شد.
قرآن مجید مکرر بر این نعمت بهشتى تکیه کرده است.
در آیه 15 سوره آل عمران بعد از ذکر باغهاى سرسبز بهشتى و همسران پاک و پاکیزه مى‏فرماید:«و رضوان من اللّه اکبر؛ براى پرهیزکاران خشنودى خداوند است».
در آیه 72 سوره توبه بعد از بیان برخى از نعم مادى و معنوى بهشت مى‏فرماید:«و رضوان من اللّه اکبر؛ رضا و خشنودى خداوند از همه اینها برتر است» سپس آیه با این جمله به پایان مى‏رسد که: «ذلک هو الفوز العظیم؛ پیروزى بزرگ همین است» تعبیر اکبر و همچنین «ذلک هوالفوزالعظیم» به خوبى نشان مى‏دهد که هیچ موهبتى از مواهب الهى به این پایه نمى‏رسد.
در حدیثى از ابوسعید خدرى، از رسول خدا(ص) مى‏خوانیم:
خداوند بهشتیان را مخاطب ساخته مى‏گوید آیا با این نعمتهائى که به شما دادم راضى شدید عرضه مى‏دارند چرا خشنود نباشیم در حالى که عطایائى به ما بخشیدى که به احدى از خلقت نداده‏اى. مى‏فرماید: آیا چیزى که از همه اینها برتر است به شما بدهم عرضه مى‏دارند پروردگارا چه از این بهتر؟ مى‏فرماید: رضوان و خشنودى خودم را به شما بخشیدم و هرگز بعد از این بر شما خشم نخواهم داشت.(4)
همین معنا از امام على بن الحسین(ع) با تعبیرات دیگرى نقل شده است در آخر آن مى‏خوانیم:
«فیقول تبارک و تعالى رضاى عنکم و محبتى لکم خیر و اعظم مما أنتم فیه؛(5) خشنودى من از شما و محبتم نسبت به شما بهتر و برتر است از آن نعمتهائى که در آن هستید.» رضاى الهى نعمتى خواستنى‏
با توجه به جایگاه والاى این نعمت، از خواسته‏هاى اولیاء خداوند آن است که خداوند این نعمت را به آنها عنایت کند، نعمت رضاى خداوند.
امام سجاد(ع) در دعاى خود از خدا مى‏خواهد که درجه‏اش را با مقام رضا شرافت بخشد. «و...شرف درجتى برضوانک»(6)
در دعاى روز عرفه نیز خواسته حضرت این است که: «واجعل لى فى هذا الیوم نصیباً انال به حظّاً من رضوانک؛(7) خدایا در این روز سهمى به من ده که بهره‏اى از رضوانت را برگیرم» نیز درخواست مى‏کند:«اللهم...فاعطنى من نفسى ما یرضیک عنى؛(8) خدایا به من توفیق ده که کارى انجام دهم که مورد رضایتت باشد» و نیز مى‏خواهد: «وسهل الى بلوغ رضاک سبلى؛(9) راههاى رسیدن به رضاى خود را بر او آسان گرداند.» راه تحصیل رضاى الهى‏
اینک سؤال این است که راه تحصیل رضاى الهى چیست؟
پاسخ آن است که راه آن فقط و فقط اطاعت اوست یعنى بجاآوردن واجبات و ترک محرمات. «عن على(ع) رضا اللّه سبحانه مقرون بطاعته؛(10) رضاى خداوند و طاعت او بهم پیوسته‏اند».
در روایتى از حضرت امام صادق(ع) مى‏خوانیم:
«من سرّه ان یعلم انّ اللّه یحبه فلیعمل بطاعة اللّه ولیتبعنا؛(11) هر کس که دوست دارد بداند که خدا او را دوست دارد باید مطیع خدا بوده و از ما پیروى کند».
پر واضح است که اطاعت از خداوند هزینه دارد، آنکس که درپى رضاى خداوند است با جان و دل همه هزینه‏هاى این امر را مى‏پردازد امیرمؤمنان(ع) پیامبر اکرم(ص) را به این امر مى‏ستاید: «و نشهد ان محمداً عبده و رسوله خاض الى رضوان اللّه کلّ غمرة و تجرع فیه کل غصته؛(12) شهادت مى‏دهیم که حضرت محمد(ص) بنده و رسول خداوند است او با تمام وجود در رضوان خداوند فرو رفت و مصائبى را که از خلق خدا دید تحمل نمود».
عمار یاسر این بزرگ تربیت شده مکتب پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) در جنگ صفین پیش از آنکه به عرصه پیکار قدم بگذارد در پیشگاه خداوند عرض کرد: «اللّهم انک تعلم انّى لو اعلم ان رضاک فى ان اقذف بنفسى هذا البحر لفعلت، اللّهم انک تعلم ان لو اعلم ان رضاک فى ان اضع ظبة سیفى فى بطنى ثم انحنى علیه حتى یخرج من ظهرى لفعلت، اللّهم انى اعلم مما علمتنى انى لا اعمل عملاً الیوم هذا هو ارضى لک من جهاد هؤلاء الفاسقین؛(13) بارالها تو مى‏دانى که اگر بدانم رضاى تو در اینست که خود را در دریا بیفکنم مى‏افکنم. بارالها تو مى‏دانى که اگر بدانم رضاى تو در اینست که نیش شمشیر را بر شکمم بگذارم و آنقدر فشار دهم که از پشتم بدر آید این کار را انجام مى‏دهم، بارالها از دینى که به من آموخته‏اى مى‏دانم امروز هیچ عملى بیش از جهاد با این مردم گنهکار مرضى ذات اقدس تو نیست.»
آنچه عمار یاسر در این سخن ارزشمند دارد برخى از هزینه‏هاى دین مدارى و اطاعت از خداوند است.
این اطاعت هم جلوه در بینش دارد و هم جلوه در روش، جلوه آن در بینش راضى بودن به تقدیر الهى است.
در روایتى آمده است که حضرت موسى از خداوند خواست مرا راهنمائى کن به عملى که وقتى آنرا انجام دادم به وسیله آن به رضاى حضرتت نائل گردم خداوند به او وحى کرد: «فانّ رضاى فى رضاک بقضائى؛(14) رضاى من در رضاى تو به قضاى من است».
امیرمؤمنان على(ع) فرمود: «کن راضیاً تکن مرضیاً؛(15) به قضاى الهى درباره خودت راضى باش تا مشمول رضوان بارى تعالى باشى».
جلوه اطاعت خداوند در منش هم همان است که گفتیم، آوردن واجبات و ترک محرمات. در روایات بر برخى از جلوه‏هاى عملى این اطاعت تکیه شده است:
در روایتى از حضرت امام على(ع) مى‏خوانیم که حضرت فرمود: ثلاث یبلغن العبد رضوان اللّه کثرة الاستغفار و خفض الجانب و کثرة الصدقه؛(16) سه چیز است که بنده را به خشنودى خدا مى‏رساند: 1- استغفار زیاد 2- فروتنى 3- صدقه دادن زیاد.
در روایت دیگرى چنین آمده است: امام سجاد (ع) فرمود: «ان ارضاکم عند اللّه اسبغکم على عیاله؛(17) همانا خرسندترین شما نزد خداوند کسى است که خانواده خود را بیشتر در گشایش و رفاه قرار داد.» (روشن است مقصود گشایش در حد توان است). نشانه رضایت خداوند
نشانه رضایت خداوند از بنده‏اش این است که توفیق بندگى به او عنایت کند در روایتى آمده است که حضرت موسى(ع) از خداوند درخواست کرد که: یا رب اخبرنى عن آیة رضاک عن عبدک فاوحى اللّه تعالى الیه اذا رأیتنى ادقى عبدى لطاعتى و اصرفه عن معصیتى فذلک آیة رضاى؛(18)پروردگارا مرا از نشانه خشنودى خود از بنده‏ات خبر ده خداى تعالى به او وحى فرمود هرگاه دیدى که من بنده‏ام را براى اطاعت خود آماده و از معصیتم روى گردان مى‏کنم این نشانه خشنودى من است». راهنمایان به رضاى خداوند
امامان سلام اللّه علیهم اجمعین راهنمایان به رضاى خداوند هستند از دو راه:
الف - با منش خود، با رفتار خود آموختند که رضاى خداوند یعنى چه؟ آموختند که در مسیر رضاى او باید حتى از نفیس‏ترین کالاها که جان است گذشت. سالار شهیدان ابى عبداللّه الحسین(ع) در آغاز سفر عاشقانه‏اش در کنار تربت نبى اکرم(ص) از خداوند خواست: اسئلک یاذا الجلال و الاکرام بحق القبر و من فیه الّا اخترت لى ماهو لک رضى و لرسولک رضى؛(19) از تو اى خداى صاحب جلالت و اکرام به حق این قبر و به حق کسى که در آن آرمیده است که آنچه رضاى تو و رضاى رسولت مى‏باشد برایم برگزین».
جاى جاى زندگى معصومان تجلى گاه رضایت الهى است، آنها قطب نمائى جز رضاى او نداشتند سکوت، قیام، فریاد و خروش اهلبیت(ع) چیزى جز این هدف را دنبال نمى‏کرد.
ب - با گفتار خود، با رهنمودهاى الهى خویش به همه انسانها آموختند که عناصر رضاى خداوند چیست؟ چگونه مى‏توان رضاى حضرتش را تحصیل کرد؟ عوامل سخط و خشم ذات مقدّسش چیست؟ درست است کلیات در کلام ذات مقدّس ربوبى آمده اما تفسیر و تبیین آن توسط این انوار تابناک الهى بوده است.
حضرت امام زین العابدین (ع) در بخشى از دعاى 27 صحیفه سجادیه مى‏فرماید: اللهم انک ایّدت دینک فى کل اوان بامام اقمته علماً لعبادک و مناراً فى بلادک بعدان وصلت حبله بحبلک و جعلته الذریعة الى رضوانک و افترضت طاعته و حذّرت معصیته و امرت بامتثال اوامره و الانتهاء عند نهیه والا یتقدمه متقدم ولایتأخر عنه متأخر؛ خدایا تو دینت را در همه زمانها به وسیله امامى که او را علم هدایت براى بندگان خود و منار معرفت در بلاد خویش قرار دادى تأیید مى‏کنى البته بعد از آنکه رشته توصل به او را به رشته خود وصل کردى او را وسیله رسیدن به رضوان خویش قرار دادى، اطاعت او را واجب کردى و از معصیتش برحذر داشتى، به فرمانبردارى او امر کردى و از ارتکاب نهى او بازداشتى، از پیش دستى و نیز تأخر او نهى کردى (همراهى با او را لازم دانستى). پاورقی ها:پى‏نوشت‏ها: - 1. اصول کافى، ج 2، ص 372. 2. امالى شیخ طوسى، ص 29. 3. بحارالانوار، ج 77، ص 156. 4. تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 6، ص 70، تفسیر روح المعانى، ج 10، ص 123. 5. تفسیر عیاشى، ج 2، ص 243. 6. صحیفه سجادیه، دعاى 41. 7. صحیفه سجادیه، دعاى 27. 8. صحیفه سجادیه، دعاى 22. 9. صحیفه سجادیه، دعاى 20. 10. غررالحکم، حدیث 5410. 11. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 297. 12. نهج البلاغه، خطبه 194. 13. سفینة البحار، ج 1، ص 524. 14. میزان الحکمه، ج 3، ص 1099. 15. فهرست غرر، ص 138. 16. بحارالانوار، ج 78، ص 81. 17. بحارالانوار، ج 78، ص 136. 18. بحارالانوار، ج 70، ص 26. 19. بحارالانوار، ج 44، ص 328. 20. در تدوین این مقاله علاوه بر منابع فوق از کتب ذیل نیز بهره گرفتم: 1- ادب فناى مقربان، جلد 2. 2- میزان الحکمه، کلمه رضا. 3- شرح دعاء مکارم الاخلاق، ج 3.

تبلیغات