عبادت مصلحتى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
« و من الناس من یعبد الله على حرف فإن أصابه خیرٌ اطمأنّ به و إن أصابته فتنةٌ انقلب على وجهه خسر الدنیا و آلاخرة ذلک هو الخسران المبین» (سوره حج - آیه 11)
برخى از مردم کسى است که خدا را به ظاهر و از روى مصلحت عبادت مىکند پس اگر خیرى به او رسید مطمئن مىشود و ثابتماند ولى اگر به او بلائى وضررى رسید از خدا روى بر مىگرداند ، همانا چنین کسى دنیا و آخرتش را از دست داده و این زیانى است واضح و آشکار.
در شأن نزول آیه روایت شده است که فردى از یهودیان ایمان آورد. اتفاقاً چشم دردى بر او عارض شد و او را بکلى نابینا کرد. پس از آن أموالش را نیز از دست داد و بلاهاى دیگرى پى در پى براو نازل شد. نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: من از اسلام شومى گرفتم، پس از مسلمانى هرچه داشتم از بین رفت.
پیامبر به او فرمود: اسلام، انسان را آزمایش مىکند چنانکه آتش زر و سیم را. ولى او قانع نشد و از اسلام دست کشید و مرتد شد.
على حرف: یعنى بر یک طرف و یک جهت . و معنایش این است که در خوشیها و شادیها اسلام را مىپذیرد ولى در سختیها و مشقتها و حوادث ناگوار از اسلام کناره گیرى مىکند و برخى گفته اند یعنى به شرط. پس این همان اسلام مصلحتى است.
خیر: خیر یعنى آنچه انسان را خوش آید و او را خوشبخت کند.
اطمأن به: یعنى آرامش داشت و ثابت ماند.
فتنة: فتنه در اصل فتن است بمعنى گداختن بوسیله آتش یعنى طلا یا نقره را در محک آزمایش قرار دادن. در این حالت بوسیله سوزاندن معلوم مىشود که طلا خالص است و غش ندارد. از این روى آزمایش انسانها را نیز فتنه مىگویند زیرا در فتنه - که عبارت است از بلاهاى گوناگون - خوب و بد انسانها مشخص مىگردد.
انقلب على وجهه: یعنى به رو برگشت. کنایه است از بازگشت به حالت قبل یعنى مرتد شدن.
الخسران المبین: زیان بیّن و آشکار و راستى چه زیانى بالاتر از اینکه انسان نه دنیا داشته باشد و نه آخرت.
و چه زیبا گفته است شاعر:
نه مال و نه اعمال و نه دنیا و نه دین
نه لامعه صدق و نه انواع یقین
در هر دو جهان منفعل و خوار و حزین
البته زیانى نبود بدتر از این
به هر حال این آیه مىرساند که برخى از مردم از روى حقیقت ایمان نیاوردهاند و عبادتشان مجازى است نه حقیقى. نشانه چنین اشخاصى این است که اگر فیضى و سودى طبق دلخواهشان رسید مطمئن به ایمانشان مىشوند و استقرار پیدا مىکنند ولى اگر حادثه اى تلخ مانند فقر و پریشانى به آنها برسد آن را به فال بد مىگیرند و از اسلام روى بر مىگردانند و چنین مىپندارند که در اثر شومى اسلام - و العیاذ بالله - به آنان محنت و سختى رسیده و آنها را مبتلا ساخته است در صورتى که خداوند مؤمنین را بیش از دیگران مىآزماید و به بلا یا حتى به نعمت فراوان امتحان مىکند تا خوب و بد از هم جدا شود.
خوش بود گر محک تجربه آبد به میان
تا سیه روى شود آنکه در او غش باشد
اینچنین افرادى مصداق تقسیم سوم حضرت امیر المؤمنین سلام الله علیه هستند که فرمود: « و همج رعاع اتباع کل ناعق یمیلون مع کل ریح اتباع کل ناعق » و چقدر دردناک است که مانند چنین خاشاکهائى زیادند که با هر بادى بوزد با آن حرکت مىکنند و هر پرچمى برافراشته شود نسنجیده زیر آن قرار مىگیرند و هر صدائى از گوشه اى بلند شود هورا مىکشند و صحیح است مىگویند. چنین کسانى بر هیچ امرى ثابت قدم نیستند و ایمانشان بسیار متزلزل و پا در هواست که با هزار تأسف در تمام جوامع بشرى دیده مىشوند و جامعه اسلامى ما نیز گرفتار چنین افرادى است.
زیاد دیده شده است که به محض فرو آمدن بلائى بر بعضى از مردم، از دین خدا حتى به صورت ظاهر هم خارج مىشوند. من خودم یکى ازافراد را دیدم که گرفتارى داشت و بسیار تلاش کرد که رفع شود ولى همچنان گرفتار بود. روزى با عصبانیت گفت: چرا خدا مرا اذیت!! مىکند مگر من چه کردهام ؟ به او گفتم: زود توبه کن و از این بى ادبى که به ساحت معبود روا داشتى پوزش تقصیر بخواه و گرنه اگر الآن از دنیا بروى به جهنم خواهى رفت. البته مقدارى متأثر شد ولى آنچنان که یک انسان مؤمن با بلاها و حوادث شکرگزار است هرگز نبود.
سالهائى پیش دوستى داشتم که پس از مدتى فهمیدم نماز نمى خواند، به او گفتم حداقل باید انسان در مقابل آن همه نعمت که خدا به او داد و خود فرموده که از شمارشش ناتوانید، و به عنوان شکر منعم نمازهاى واجب پنجگانه اش را بخواند و اگر دقت کنى در طول بیست و چهار ساعت بیش از سه دقیقه براى هر نمازى وقت گرفته نمى شود که تمام فرائض پنجگانه ربع ساعت وقت مىخواهد. آیا احتمال نمىدهى که این همه سخنان هشدار دهنده قرآن و پیامبر راست باشد و به خاطر ربع ساعت در طول شبانه روز وقت خود را صرف نمى کنى که از یک خطر جدى رهائى یابى؟
به من جواب داد: راستى اولین روزى که بنا شد نماز بخوانم، در وسط نماز افتادم و پایم شکست!! آن را به فال بد گرفتم و نماز را ترک کردم تا اینکه ماه رمضان فرا رسید گفتم خوب است توبه کنم و به خدا بازگردم و روزه بگیرم، روز اول ماه، پیش از مغرب دل درد شدیدى گرفتم که ناچارروزه ام را خوردم و به بیمارستان رفتم یک هفته مرا بسترى کردند!! از روزه هم دست شستم. الآن چندین سال مى گذرد و چون نه نماز مىخوانم و نه روزه مىگیرم وضع زندگیم هر روز بهتر مىشود!!
گفتم: آرى ممکن است وضعت از این هم بهتر شود چون تو آخرتت را به همین مادیات فروختى و الآن خداوند تورا استدراج کرده است و روزى خواهى فهمید که چه خاکى به سرت ریخته اى و دیگر پشیمانى سودى نخواهد داشت.
عزیزانم! اکنون دنیا به طور دلخواه ما حرکت نمى کند و هر روز استکبار جهانى در گوشه اى از جهان مشکلى مىآفریند و باید بگویم که از هر سوى در محاصره دشمن غدّار قرار داریم، البته اگر صبر و تحمل داشته باشیم انشاء الله مشکل چندان سختى نخواهیم داشت واگر به فرض هم مشکلى پیش آمد ملت ما که در جنگ هشت ساله با تمام دنیا ثابت قدم و پابرجا ماند امید است که همچنان استوار و محکم بر ایمان خود ثابت بماند و خم به ابرو نیاورد و مطمئن باشید که با صبر، پیروزى آمیخته است.
خدایا ما را در آزمایشها سربلند قرار ده آمین رب العالمین.
برخى از مردم کسى است که خدا را به ظاهر و از روى مصلحت عبادت مىکند پس اگر خیرى به او رسید مطمئن مىشود و ثابتماند ولى اگر به او بلائى وضررى رسید از خدا روى بر مىگرداند ، همانا چنین کسى دنیا و آخرتش را از دست داده و این زیانى است واضح و آشکار.
در شأن نزول آیه روایت شده است که فردى از یهودیان ایمان آورد. اتفاقاً چشم دردى بر او عارض شد و او را بکلى نابینا کرد. پس از آن أموالش را نیز از دست داد و بلاهاى دیگرى پى در پى براو نازل شد. نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: من از اسلام شومى گرفتم، پس از مسلمانى هرچه داشتم از بین رفت.
پیامبر به او فرمود: اسلام، انسان را آزمایش مىکند چنانکه آتش زر و سیم را. ولى او قانع نشد و از اسلام دست کشید و مرتد شد.
على حرف: یعنى بر یک طرف و یک جهت . و معنایش این است که در خوشیها و شادیها اسلام را مىپذیرد ولى در سختیها و مشقتها و حوادث ناگوار از اسلام کناره گیرى مىکند و برخى گفته اند یعنى به شرط. پس این همان اسلام مصلحتى است.
خیر: خیر یعنى آنچه انسان را خوش آید و او را خوشبخت کند.
اطمأن به: یعنى آرامش داشت و ثابت ماند.
فتنة: فتنه در اصل فتن است بمعنى گداختن بوسیله آتش یعنى طلا یا نقره را در محک آزمایش قرار دادن. در این حالت بوسیله سوزاندن معلوم مىشود که طلا خالص است و غش ندارد. از این روى آزمایش انسانها را نیز فتنه مىگویند زیرا در فتنه - که عبارت است از بلاهاى گوناگون - خوب و بد انسانها مشخص مىگردد.
انقلب على وجهه: یعنى به رو برگشت. کنایه است از بازگشت به حالت قبل یعنى مرتد شدن.
الخسران المبین: زیان بیّن و آشکار و راستى چه زیانى بالاتر از اینکه انسان نه دنیا داشته باشد و نه آخرت.
و چه زیبا گفته است شاعر:
نه مال و نه اعمال و نه دنیا و نه دین
نه لامعه صدق و نه انواع یقین
در هر دو جهان منفعل و خوار و حزین
البته زیانى نبود بدتر از این
به هر حال این آیه مىرساند که برخى از مردم از روى حقیقت ایمان نیاوردهاند و عبادتشان مجازى است نه حقیقى. نشانه چنین اشخاصى این است که اگر فیضى و سودى طبق دلخواهشان رسید مطمئن به ایمانشان مىشوند و استقرار پیدا مىکنند ولى اگر حادثه اى تلخ مانند فقر و پریشانى به آنها برسد آن را به فال بد مىگیرند و از اسلام روى بر مىگردانند و چنین مىپندارند که در اثر شومى اسلام - و العیاذ بالله - به آنان محنت و سختى رسیده و آنها را مبتلا ساخته است در صورتى که خداوند مؤمنین را بیش از دیگران مىآزماید و به بلا یا حتى به نعمت فراوان امتحان مىکند تا خوب و بد از هم جدا شود.
خوش بود گر محک تجربه آبد به میان
تا سیه روى شود آنکه در او غش باشد
اینچنین افرادى مصداق تقسیم سوم حضرت امیر المؤمنین سلام الله علیه هستند که فرمود: « و همج رعاع اتباع کل ناعق یمیلون مع کل ریح اتباع کل ناعق » و چقدر دردناک است که مانند چنین خاشاکهائى زیادند که با هر بادى بوزد با آن حرکت مىکنند و هر پرچمى برافراشته شود نسنجیده زیر آن قرار مىگیرند و هر صدائى از گوشه اى بلند شود هورا مىکشند و صحیح است مىگویند. چنین کسانى بر هیچ امرى ثابت قدم نیستند و ایمانشان بسیار متزلزل و پا در هواست که با هزار تأسف در تمام جوامع بشرى دیده مىشوند و جامعه اسلامى ما نیز گرفتار چنین افرادى است.
زیاد دیده شده است که به محض فرو آمدن بلائى بر بعضى از مردم، از دین خدا حتى به صورت ظاهر هم خارج مىشوند. من خودم یکى ازافراد را دیدم که گرفتارى داشت و بسیار تلاش کرد که رفع شود ولى همچنان گرفتار بود. روزى با عصبانیت گفت: چرا خدا مرا اذیت!! مىکند مگر من چه کردهام ؟ به او گفتم: زود توبه کن و از این بى ادبى که به ساحت معبود روا داشتى پوزش تقصیر بخواه و گرنه اگر الآن از دنیا بروى به جهنم خواهى رفت. البته مقدارى متأثر شد ولى آنچنان که یک انسان مؤمن با بلاها و حوادث شکرگزار است هرگز نبود.
سالهائى پیش دوستى داشتم که پس از مدتى فهمیدم نماز نمى خواند، به او گفتم حداقل باید انسان در مقابل آن همه نعمت که خدا به او داد و خود فرموده که از شمارشش ناتوانید، و به عنوان شکر منعم نمازهاى واجب پنجگانه اش را بخواند و اگر دقت کنى در طول بیست و چهار ساعت بیش از سه دقیقه براى هر نمازى وقت گرفته نمى شود که تمام فرائض پنجگانه ربع ساعت وقت مىخواهد. آیا احتمال نمىدهى که این همه سخنان هشدار دهنده قرآن و پیامبر راست باشد و به خاطر ربع ساعت در طول شبانه روز وقت خود را صرف نمى کنى که از یک خطر جدى رهائى یابى؟
به من جواب داد: راستى اولین روزى که بنا شد نماز بخوانم، در وسط نماز افتادم و پایم شکست!! آن را به فال بد گرفتم و نماز را ترک کردم تا اینکه ماه رمضان فرا رسید گفتم خوب است توبه کنم و به خدا بازگردم و روزه بگیرم، روز اول ماه، پیش از مغرب دل درد شدیدى گرفتم که ناچارروزه ام را خوردم و به بیمارستان رفتم یک هفته مرا بسترى کردند!! از روزه هم دست شستم. الآن چندین سال مى گذرد و چون نه نماز مىخوانم و نه روزه مىگیرم وضع زندگیم هر روز بهتر مىشود!!
گفتم: آرى ممکن است وضعت از این هم بهتر شود چون تو آخرتت را به همین مادیات فروختى و الآن خداوند تورا استدراج کرده است و روزى خواهى فهمید که چه خاکى به سرت ریخته اى و دیگر پشیمانى سودى نخواهد داشت.
عزیزانم! اکنون دنیا به طور دلخواه ما حرکت نمى کند و هر روز استکبار جهانى در گوشه اى از جهان مشکلى مىآفریند و باید بگویم که از هر سوى در محاصره دشمن غدّار قرار داریم، البته اگر صبر و تحمل داشته باشیم انشاء الله مشکل چندان سختى نخواهیم داشت واگر به فرض هم مشکلى پیش آمد ملت ما که در جنگ هشت ساله با تمام دنیا ثابت قدم و پابرجا ماند امید است که همچنان استوار و محکم بر ایمان خود ثابت بماند و خم به ابرو نیاورد و مطمئن باشید که با صبر، پیروزى آمیخته است.
خدایا ما را در آزمایشها سربلند قرار ده آمین رب العالمین.