آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

پرسش: چگونه مى‏توانیم حضرت را ملاقات کنیم؟
پاسخ: هر انسانى شیفته زیبایى‏هاى ظاهرى و باطنى است و امام عصرارواحنا فداه مظهر این زیبایى‏هاست. آن بزرگوار طاووس اهل بهشت و یوسف حضرت زهرا(س) و داراى زیباترین خلق و خوى کریمانه است؛ همچنین، هر انسانى میل به کمال دارد. در این زمان، انسان کامل، وجود مقدس امام عصر(ارواحنافداه) است؛ لذا اگر انسانى بر اساس فطرت پاک خود، سراغ الگوى کامل را گرفت، و تمنّاى دیدار و وصال آن حضرت را داشت قابل درک و معقول است. ولى توجه شما را به یک نکته مهمّ جلب مى‏کنیم: امام زمان(عج) دوران غیبت را سپرى مى‏کنند، مقتضاى غیبت این است که آن حضرت از دیدگان خلق، پنهان باشند و اگر اصل بر امکان دیدن آن حضرت بود، دیگر غیبت معنا نداشت! بنابراین، در دوران غیبت، مبنا و اصل این است که با آن حضرت ملاقات نمى‏شود. امّا این به آن معنا نیست که در این دوران، آن حضرت به هیچ وجه دیده نمى‏شود، حال آن‏که عدّه زیادى توفیق زیارت آن حضرت نصیبشان شده است. ولى نه به آن نحو که برخى تصوّر کرده‏اند و با برخى اذکار و اوراد و چلّه نشینى‏ها، قصد زیارت آن حضرت را دارند!!
مختصر آن که:
1- آن حضرت مظهر پاکى‏هاست و اولین گام در راه رسیدن به آن حضرت این است که حتى الامکان؛ پس از نظر عمل و عقیده و ظاهر و باطن با آن حضرت سنخیّتى باید پیدا کنیم (جدّیت در انجام واجبات و ترک محرّمات و توجه به انجام مستحبّات و ترک مکروهات).
2- مواظبت بر این‏که، «آرزوى دیدن آن حضرت، حجاب بین ما و آن حضرت نشود»!!؛ آرى، این جمله عجیب است، امّا واقعیّت این است که بعضى مواقع، توجه به دیدن آن حضرت، ما را از توجه به وظیفه اصلى که شناخت آن حضرت و الگوپذیرى و اطاعت از آن حضرت است، منحرف مى‏سازد. البته امیدواریم جزو آن دسته از ارادتمندانى باشیم که از روى معرفت و شناخت، موفّق به دیدار با آن حضرت بشویم. البته دیدار به اختیار ما نیست، امام بهتر صلاح ما را مى‏داند.
3- خیلى دنبال دیدن نباشیم. تاریخ معلم بزرگى است. افرادى مانند اویس قرنى با آن‏که پیامبر را ندیدند، ولى چون به وظیفه عمل کرده، و معرفت و بصیرت داشتند، از یاران امیرالمؤمنان شده و در پایان، در رکاب حضرت على(ع) شربت شهادت نوشیدند، ولى عده‏اى دیگر هر روز چندین بار، پیامبر را مى‏دیدند، از او و راه او جدا و مشمول خسران ابدى شدند. مهم انجام وظیفه است. پرسش: آیا ادعاى ارتباط با امام زمان(عج) صحت دارد؟ و این ادعاها را چگونه مى‏توان ارزیابى کرد؟
پاسخ: براى پاسخ به این پرسش، بیان یک مقدمه ضرورى است: امام زمان(عج) یک موجود مجرّد یا یک موجود موهوم و خیالى نیست؛ بلکه همانند همه انسان‏ها داراى جسم و روح است و مانند همه انسان‏ها زندگى مى‏کند، بنابراین، دیدن و ارتباط و مراوده با آن حضرت یک امر محال نیست.
مطلب دیگر این‏که: اگرچه در دوران غیبت کبرى، اصل بر آن است که آن حضرت به صورت ناشناس در بین مردم زندگى کنند و اصطلاحاً غایبند، امّا امکان زیارت آن حضرت و ارتباط با ایشان، محال نیست؛ هم‏چنان که منابع موثّق آن را تأیید کرده‏اند.
اگر عده‏اى در ردّ امکان ارتباط و مشاهده، به توقیع آن حضرت به على بن محمد سمرى استناد کنند که فرمود: هر کس قبل از سفیانى و صیحه ادّعاى مشاهده کند، پس او کذّاب است. [بحارالانوار، ج 51، ص 361 ]در جواب مى‏گوییم:
1. شاید منظور، ادّعاى مشاهده ظهور آن حضرت باشد قبل از صیحه آسمانى و خروج سفیانى که البته چنین ادعایى باطل است؛ چون قبل از این علائم، ظهور صورت نمى‏پذیرد.
2. شاید منظور آن حضرت این بوده که بعد از این، هر کس که ادّعاى مشاهده آن حضرت را تحت عنوان نایب خاص داشته باشد، دروغ‏گو است (چون على بن محمد سمرى آخرین نایب خاص آن حضرت بود و این توقیع هم آخرین نامه‏اى بوده که آن حضرت به على بن محمد سمرى نوشته است)
با این مقدمه معلوم شد که امکان رؤیت و ارتباط با آن حضرت وجود دارد، امّا هر کارى در عالم، تحت ضابطه و قاعده خاصّى است. مسایل مربوط به ولى عصر(عج) نیز از این قاعده جدا نیست؛ به ویژه مبحث مربوط به رؤیت و ارتباط با آن حضرت؛ یعنى نمى‏شود به صرف ادّعا، رؤیت و نیابت آن حضرت را از هر کسى پذیرفت. چنان‏که، (با کمال تأسّف)، شیادان و راهزنان عقاید پاک مردم، از این موضوع بیش‏ترین سوء استفاده‏ها را کرده‏اند.
در طول تاریخ افراد بسیارى بوده‏اند که از روى جهل یا قصد و غرض و امیال شیطانى ادّعاى رؤیت و سپس نیابت آن حضرت را داشته‏اند، این افراد اگر از شأن والاى امامت و ولایت در نظام هستى، آگاه بودند، نسبت به آن حضرت این‏گونه مرتکب خطا و جفا نمى‏شدند.
انسان‏هاى پاک دامن و پاک سرشت و نیکو عمل که توفیق زیارت آن حضرت را یافتند، هرگز بر سر کوى و برزن، ندا سر ندادند؛ بلکه جز در مواردى استثنایى که منجر به تقویت و تبلیغ دین و مذهب گردیده - و نه خود شخص - این مطلب را افشاء نکرده‏اند؛
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند پرسش: چه منابعى بحث تحقیقى در مورد القاب حضرت مطرح کرده‏اند؟
پاسخ: بحث القاب و اسامى حضرت مهدى(عج) به طور اجمال و ضمنى، در بسیارى از کتاب‏هایى که درباره زندگى حضرت نگاشته شده است، مطرح شده و برخى نیز به صورت ویژه به این موضوع پرداخته‏اند، براى نمونه به معرفى چند کتاب مى‏پردازیم:
1. «نام محبوب»؛ بررسى در نام‏ها و القاب امام عصر (عج).
نویسنده: سید حسین حسینى‏
چاپ سوم، 1376، نشر آفاق‏
2. «نام نامه مهدى(ع)»؛ فرهنگ و اسامى و القاب حضرت مهدى(ع)
نویسنده: محمد کاظم بهینا، چاپ اول، 1376، مرکز فرهنگى انتشاراتى «رایحه».
این کتاب کوچک با استفاده از روایات و ادعیه، تعداد 13 نام و لقب و کنیه حضرت را جمع‏آورى نموده است و یک فرهنگ‏نامه در این زمینه به شمار مى‏آید. پرسش: آیا بردن نام مقدس حضرت مهدى (م - ح - م - د) جایز است یا خبر و مخفى کردن آن چه ثمرى دارد؟ آیا (این امر) مختص به زمان خاصى بوده است، در زمان ما نیز چرا آن را به صورت (م - ح - م - د) مى‏نویسند؟
پاسخ: در موردذکر نام مخصوص حضرت مهدى یعنى (م - ح - م - د) نه دیگر اسامى و القاب حضرت، روایات زیادى نقل شده است که بعضى به طور مطلق، از ذکر نام حضرت نهى مى‏کنند، بعضى تا وقت ظهور، و بعضى منع نام بردن حضرت را منوط به تقیه و خوف مى‏دانند و دسته چهارم نیز روایاتى است که هم راوى و هم امام(ع) نام حضرت را تصریح مى‏کنند.
بر همین اساس، با توجه به تعدد و اختلاف روایات مربوط به ذکر نام حضرت، علماى شیعه نیز در این مسأله دچار اختلاف نظر مى‏باشند که به طور عمده سه نظر در این باره وجود دارد:
1. دیدگاه حرمت ذکر نام حضرت تا زمان ظهور به طور مطلق؛ مرحوم مجلسى، محدث نورى، شیخ صدوق، شیخ مفید از جمله کسانى مى‏باشند که قائل به این نظر مى‏باشند.
2. دیدگاه منع و حرمت ذکر نام حضرت در زمان غیبت صغرا براى حفظ جان حضرت.
3. دیدگاه نهى از ذکر نام حضرت و حرمت آن فقط در شرایط خوف و تقیه.
از میان این سه قول، بیش‏ترین طرفدار را چه از میان علماى گذشته و چه از علماى معاصر، نظریه سوم دارد. از قدما، بزرگانى چون؛ سید مرتضى، خواجه نصیر طوسى، ابن طاووس، فیض کاشانى (صاحب وافیه) شیخ حر عاملى (صاحب وسائل الشیعه) و... و از متأخرین نیز بیشتر علما و محققین معاصر نظیر: آیة اللّه مکارم شیرازى، آیة اللّه امامى کاشانى و دیگران، معتقدند که روایات دسته نخست؛ یعنى نهى مطلق از تسمیه حضرت را باید بر روایاتى که ذکر نام حضرت را در شرایط تقیه و خوف مى‏دانند، حمل نمود. بنابراین، در شرایط زمانى و مکانى غیر تقیه مثل شرایط کنونى که نام حضرت علنى و براى همه دوستان و دشمنان، روشن و شناخته شده است، دلیلى وجود ندارد که ذکر نام حضرت باز هم حرام باشد.
پرسش: انتظار فرج، چه فوایدى دارد؟
پاسخ: انتظار آثار فراوانى دارد که مختصراً به آن اشاره مى‏کنیم:(1)
1. خودسازى فردى‏
کسى که منتظر مصلح است، خود نیز رو به صلاح خواهد داشت. منتظر واقعى نمى‏تواند نقش تماشاگر داشته باشد، بلکه حتماً باید در صف اصلاح‏طلبان باشد. باید خودش را اصلاح کند.
2. یارى اجتماعى‏
پس از آن که فرد خودش را اصلاح نمود، باید نسبت به دیگران نیز بى‏تفاوت نباشد، و باید بر اصلاح دیگران نیز بکوشد.
3. منحل نشدن در فساد محیط
وقتى در جامعه، فساد شایع شد، انسان منتظر، خود را پاک نگه مى‏دارد. زیرا امید به اصلاح جامعه و پایانى نیکو دارد. تنها در این صورت است که منتظر، دست از تلاش و کوشش براى حفظ خویش و اصلاح دیگران بر نخواهد داشت.
وعده وصل چون شود نزدیک‏
آتش عشق تیزتر گردد
4. پایدارى در برابر پیشوایان فاسد
منتظر واقعى هیچ‏گاه در برابر رهبران فاسد و ستمگر خضوع نکرده و سر تسلیم فرو نمى‏آورد، بلکه در مبارزه همیشگى با فساد و حاکمان فاسد به سر مى‏برد و منتظر تشکیل حکومت عدل اسلامى است.
5. جلوگیرى از ناامیدى و امیدبخشى‏
از جمله عوامل بازدارنده انسان از پیمودن راه سعادت ناامیدى و در بن‏بست قرار گرفتن است، ولى انسان منتظر به دلیل آینده روشنى که در انتظار دارد در سخت‏ترین شرایط روحیه خود را از دست نمى‏دهد و سرسختانه به راه خود ادامه مى‏دهد.
«فما ضعفوا و ما استکانوا» پاورقی ها:پى‏نوشت‏ها: - 1) براى آگاهى بیشتر ر.ک: آیت اللّه مکارم شیرازى، انقلاب جهانى حضرت مهدى، بحث انتظار؛ على رضا رجالى تهرانى، یکصدپرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص 224؛ دکتر طاهرى، سیماى آفتاب، ص 211؛ حیدرى‏نیک، نگاهى دوباره به انتظار، تفسیر نمونه، ج 7، ص 378.

تبلیغات