طلیعهاى به سوى نور
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پرسش: چگونه مىتوانیم حضرت را ملاقات کنیم؟
پاسخ: هر انسانى شیفته زیبایىهاى ظاهرى و باطنى است و امام عصرارواحنا فداه مظهر این زیبایىهاست. آن بزرگوار طاووس اهل بهشت و یوسف حضرت زهرا(س) و داراى زیباترین خلق و خوى کریمانه است؛ همچنین، هر انسانى میل به کمال دارد. در این زمان، انسان کامل، وجود مقدس امام عصر(ارواحنافداه) است؛ لذا اگر انسانى بر اساس فطرت پاک خود، سراغ الگوى کامل را گرفت، و تمنّاى دیدار و وصال آن حضرت را داشت قابل درک و معقول است. ولى توجه شما را به یک نکته مهمّ جلب مىکنیم: امام زمان(عج) دوران غیبت را سپرى مىکنند، مقتضاى غیبت این است که آن حضرت از دیدگان خلق، پنهان باشند و اگر اصل بر امکان دیدن آن حضرت بود، دیگر غیبت معنا نداشت! بنابراین، در دوران غیبت، مبنا و اصل این است که با آن حضرت ملاقات نمىشود. امّا این به آن معنا نیست که در این دوران، آن حضرت به هیچ وجه دیده نمىشود، حال آنکه عدّه زیادى توفیق زیارت آن حضرت نصیبشان شده است. ولى نه به آن نحو که برخى تصوّر کردهاند و با برخى اذکار و اوراد و چلّه نشینىها، قصد زیارت آن حضرت را دارند!!
مختصر آن که:
1- آن حضرت مظهر پاکىهاست و اولین گام در راه رسیدن به آن حضرت این است که حتى الامکان؛ پس از نظر عمل و عقیده و ظاهر و باطن با آن حضرت سنخیّتى باید پیدا کنیم (جدّیت در انجام واجبات و ترک محرّمات و توجه به انجام مستحبّات و ترک مکروهات).
2- مواظبت بر اینکه، «آرزوى دیدن آن حضرت، حجاب بین ما و آن حضرت نشود»!!؛ آرى، این جمله عجیب است، امّا واقعیّت این است که بعضى مواقع، توجه به دیدن آن حضرت، ما را از توجه به وظیفه اصلى که شناخت آن حضرت و الگوپذیرى و اطاعت از آن حضرت است، منحرف مىسازد. البته امیدواریم جزو آن دسته از ارادتمندانى باشیم که از روى معرفت و شناخت، موفّق به دیدار با آن حضرت بشویم. البته دیدار به اختیار ما نیست، امام بهتر صلاح ما را مىداند.
3- خیلى دنبال دیدن نباشیم. تاریخ معلم بزرگى است. افرادى مانند اویس قرنى با آنکه پیامبر را ندیدند، ولى چون به وظیفه عمل کرده، و معرفت و بصیرت داشتند، از یاران امیرالمؤمنان شده و در پایان، در رکاب حضرت على(ع) شربت شهادت نوشیدند، ولى عدهاى دیگر هر روز چندین بار، پیامبر را مىدیدند، از او و راه او جدا و مشمول خسران ابدى شدند. مهم انجام وظیفه است. پرسش: آیا ادعاى ارتباط با امام زمان(عج) صحت دارد؟ و این ادعاها را چگونه مىتوان ارزیابى کرد؟
پاسخ: براى پاسخ به این پرسش، بیان یک مقدمه ضرورى است: امام زمان(عج) یک موجود مجرّد یا یک موجود موهوم و خیالى نیست؛ بلکه همانند همه انسانها داراى جسم و روح است و مانند همه انسانها زندگى مىکند، بنابراین، دیدن و ارتباط و مراوده با آن حضرت یک امر محال نیست.
مطلب دیگر اینکه: اگرچه در دوران غیبت کبرى، اصل بر آن است که آن حضرت به صورت ناشناس در بین مردم زندگى کنند و اصطلاحاً غایبند، امّا امکان زیارت آن حضرت و ارتباط با ایشان، محال نیست؛ همچنان که منابع موثّق آن را تأیید کردهاند.
اگر عدهاى در ردّ امکان ارتباط و مشاهده، به توقیع آن حضرت به على بن محمد سمرى استناد کنند که فرمود: هر کس قبل از سفیانى و صیحه ادّعاى مشاهده کند، پس او کذّاب است. [بحارالانوار، ج 51، ص 361 ]در جواب مىگوییم:
1. شاید منظور، ادّعاى مشاهده ظهور آن حضرت باشد قبل از صیحه آسمانى و خروج سفیانى که البته چنین ادعایى باطل است؛ چون قبل از این علائم، ظهور صورت نمىپذیرد.
2. شاید منظور آن حضرت این بوده که بعد از این، هر کس که ادّعاى مشاهده آن حضرت را تحت عنوان نایب خاص داشته باشد، دروغگو است (چون على بن محمد سمرى آخرین نایب خاص آن حضرت بود و این توقیع هم آخرین نامهاى بوده که آن حضرت به على بن محمد سمرى نوشته است)
با این مقدمه معلوم شد که امکان رؤیت و ارتباط با آن حضرت وجود دارد، امّا هر کارى در عالم، تحت ضابطه و قاعده خاصّى است. مسایل مربوط به ولى عصر(عج) نیز از این قاعده جدا نیست؛ به ویژه مبحث مربوط به رؤیت و ارتباط با آن حضرت؛ یعنى نمىشود به صرف ادّعا، رؤیت و نیابت آن حضرت را از هر کسى پذیرفت. چنانکه، (با کمال تأسّف)، شیادان و راهزنان عقاید پاک مردم، از این موضوع بیشترین سوء استفادهها را کردهاند.
در طول تاریخ افراد بسیارى بودهاند که از روى جهل یا قصد و غرض و امیال شیطانى ادّعاى رؤیت و سپس نیابت آن حضرت را داشتهاند، این افراد اگر از شأن والاى امامت و ولایت در نظام هستى، آگاه بودند، نسبت به آن حضرت اینگونه مرتکب خطا و جفا نمىشدند.
انسانهاى پاک دامن و پاک سرشت و نیکو عمل که توفیق زیارت آن حضرت را یافتند، هرگز بر سر کوى و برزن، ندا سر ندادند؛ بلکه جز در مواردى استثنایى که منجر به تقویت و تبلیغ دین و مذهب گردیده - و نه خود شخص - این مطلب را افشاء نکردهاند؛
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند پرسش: چه منابعى بحث تحقیقى در مورد القاب حضرت مطرح کردهاند؟
پاسخ: بحث القاب و اسامى حضرت مهدى(عج) به طور اجمال و ضمنى، در بسیارى از کتابهایى که درباره زندگى حضرت نگاشته شده است، مطرح شده و برخى نیز به صورت ویژه به این موضوع پرداختهاند، براى نمونه به معرفى چند کتاب مىپردازیم:
1. «نام محبوب»؛ بررسى در نامها و القاب امام عصر (عج).
نویسنده: سید حسین حسینى
چاپ سوم، 1376، نشر آفاق
2. «نام نامه مهدى(ع)»؛ فرهنگ و اسامى و القاب حضرت مهدى(ع)
نویسنده: محمد کاظم بهینا، چاپ اول، 1376، مرکز فرهنگى انتشاراتى «رایحه».
این کتاب کوچک با استفاده از روایات و ادعیه، تعداد 13 نام و لقب و کنیه حضرت را جمعآورى نموده است و یک فرهنگنامه در این زمینه به شمار مىآید. پرسش: آیا بردن نام مقدس حضرت مهدى (م - ح - م - د) جایز است یا خبر و مخفى کردن آن چه ثمرى دارد؟ آیا (این امر) مختص به زمان خاصى بوده است، در زمان ما نیز چرا آن را به صورت (م - ح - م - د) مىنویسند؟
پاسخ: در موردذکر نام مخصوص حضرت مهدى یعنى (م - ح - م - د) نه دیگر اسامى و القاب حضرت، روایات زیادى نقل شده است که بعضى به طور مطلق، از ذکر نام حضرت نهى مىکنند، بعضى تا وقت ظهور، و بعضى منع نام بردن حضرت را منوط به تقیه و خوف مىدانند و دسته چهارم نیز روایاتى است که هم راوى و هم امام(ع) نام حضرت را تصریح مىکنند.
بر همین اساس، با توجه به تعدد و اختلاف روایات مربوط به ذکر نام حضرت، علماى شیعه نیز در این مسأله دچار اختلاف نظر مىباشند که به طور عمده سه نظر در این باره وجود دارد:
1. دیدگاه حرمت ذکر نام حضرت تا زمان ظهور به طور مطلق؛ مرحوم مجلسى، محدث نورى، شیخ صدوق، شیخ مفید از جمله کسانى مىباشند که قائل به این نظر مىباشند.
2. دیدگاه منع و حرمت ذکر نام حضرت در زمان غیبت صغرا براى حفظ جان حضرت.
3. دیدگاه نهى از ذکر نام حضرت و حرمت آن فقط در شرایط خوف و تقیه.
از میان این سه قول، بیشترین طرفدار را چه از میان علماى گذشته و چه از علماى معاصر، نظریه سوم دارد. از قدما، بزرگانى چون؛ سید مرتضى، خواجه نصیر طوسى، ابن طاووس، فیض کاشانى (صاحب وافیه) شیخ حر عاملى (صاحب وسائل الشیعه) و... و از متأخرین نیز بیشتر علما و محققین معاصر نظیر: آیة اللّه مکارم شیرازى، آیة اللّه امامى کاشانى و دیگران، معتقدند که روایات دسته نخست؛ یعنى نهى مطلق از تسمیه حضرت را باید بر روایاتى که ذکر نام حضرت را در شرایط تقیه و خوف مىدانند، حمل نمود. بنابراین، در شرایط زمانى و مکانى غیر تقیه مثل شرایط کنونى که نام حضرت علنى و براى همه دوستان و دشمنان، روشن و شناخته شده است، دلیلى وجود ندارد که ذکر نام حضرت باز هم حرام باشد.
پرسش: انتظار فرج، چه فوایدى دارد؟
پاسخ: انتظار آثار فراوانى دارد که مختصراً به آن اشاره مىکنیم:(1)
1. خودسازى فردى
کسى که منتظر مصلح است، خود نیز رو به صلاح خواهد داشت. منتظر واقعى نمىتواند نقش تماشاگر داشته باشد، بلکه حتماً باید در صف اصلاحطلبان باشد. باید خودش را اصلاح کند.
2. یارى اجتماعى
پس از آن که فرد خودش را اصلاح نمود، باید نسبت به دیگران نیز بىتفاوت نباشد، و باید بر اصلاح دیگران نیز بکوشد.
3. منحل نشدن در فساد محیط
وقتى در جامعه، فساد شایع شد، انسان منتظر، خود را پاک نگه مىدارد. زیرا امید به اصلاح جامعه و پایانى نیکو دارد. تنها در این صورت است که منتظر، دست از تلاش و کوشش براى حفظ خویش و اصلاح دیگران بر نخواهد داشت.
وعده وصل چون شود نزدیک
آتش عشق تیزتر گردد
4. پایدارى در برابر پیشوایان فاسد
منتظر واقعى هیچگاه در برابر رهبران فاسد و ستمگر خضوع نکرده و سر تسلیم فرو نمىآورد، بلکه در مبارزه همیشگى با فساد و حاکمان فاسد به سر مىبرد و منتظر تشکیل حکومت عدل اسلامى است.
5. جلوگیرى از ناامیدى و امیدبخشى
از جمله عوامل بازدارنده انسان از پیمودن راه سعادت ناامیدى و در بنبست قرار گرفتن است، ولى انسان منتظر به دلیل آینده روشنى که در انتظار دارد در سختترین شرایط روحیه خود را از دست نمىدهد و سرسختانه به راه خود ادامه مىدهد.
«فما ضعفوا و ما استکانوا» پاورقی ها:پىنوشتها: - 1) براى آگاهى بیشتر ر.ک: آیت اللّه مکارم شیرازى، انقلاب جهانى حضرت مهدى، بحث انتظار؛ على رضا رجالى تهرانى، یکصدپرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص 224؛ دکتر طاهرى، سیماى آفتاب، ص 211؛ حیدرىنیک، نگاهى دوباره به انتظار، تفسیر نمونه، ج 7، ص 378.
پاسخ: هر انسانى شیفته زیبایىهاى ظاهرى و باطنى است و امام عصرارواحنا فداه مظهر این زیبایىهاست. آن بزرگوار طاووس اهل بهشت و یوسف حضرت زهرا(س) و داراى زیباترین خلق و خوى کریمانه است؛ همچنین، هر انسانى میل به کمال دارد. در این زمان، انسان کامل، وجود مقدس امام عصر(ارواحنافداه) است؛ لذا اگر انسانى بر اساس فطرت پاک خود، سراغ الگوى کامل را گرفت، و تمنّاى دیدار و وصال آن حضرت را داشت قابل درک و معقول است. ولى توجه شما را به یک نکته مهمّ جلب مىکنیم: امام زمان(عج) دوران غیبت را سپرى مىکنند، مقتضاى غیبت این است که آن حضرت از دیدگان خلق، پنهان باشند و اگر اصل بر امکان دیدن آن حضرت بود، دیگر غیبت معنا نداشت! بنابراین، در دوران غیبت، مبنا و اصل این است که با آن حضرت ملاقات نمىشود. امّا این به آن معنا نیست که در این دوران، آن حضرت به هیچ وجه دیده نمىشود، حال آنکه عدّه زیادى توفیق زیارت آن حضرت نصیبشان شده است. ولى نه به آن نحو که برخى تصوّر کردهاند و با برخى اذکار و اوراد و چلّه نشینىها، قصد زیارت آن حضرت را دارند!!
مختصر آن که:
1- آن حضرت مظهر پاکىهاست و اولین گام در راه رسیدن به آن حضرت این است که حتى الامکان؛ پس از نظر عمل و عقیده و ظاهر و باطن با آن حضرت سنخیّتى باید پیدا کنیم (جدّیت در انجام واجبات و ترک محرّمات و توجه به انجام مستحبّات و ترک مکروهات).
2- مواظبت بر اینکه، «آرزوى دیدن آن حضرت، حجاب بین ما و آن حضرت نشود»!!؛ آرى، این جمله عجیب است، امّا واقعیّت این است که بعضى مواقع، توجه به دیدن آن حضرت، ما را از توجه به وظیفه اصلى که شناخت آن حضرت و الگوپذیرى و اطاعت از آن حضرت است، منحرف مىسازد. البته امیدواریم جزو آن دسته از ارادتمندانى باشیم که از روى معرفت و شناخت، موفّق به دیدار با آن حضرت بشویم. البته دیدار به اختیار ما نیست، امام بهتر صلاح ما را مىداند.
3- خیلى دنبال دیدن نباشیم. تاریخ معلم بزرگى است. افرادى مانند اویس قرنى با آنکه پیامبر را ندیدند، ولى چون به وظیفه عمل کرده، و معرفت و بصیرت داشتند، از یاران امیرالمؤمنان شده و در پایان، در رکاب حضرت على(ع) شربت شهادت نوشیدند، ولى عدهاى دیگر هر روز چندین بار، پیامبر را مىدیدند، از او و راه او جدا و مشمول خسران ابدى شدند. مهم انجام وظیفه است. پرسش: آیا ادعاى ارتباط با امام زمان(عج) صحت دارد؟ و این ادعاها را چگونه مىتوان ارزیابى کرد؟
پاسخ: براى پاسخ به این پرسش، بیان یک مقدمه ضرورى است: امام زمان(عج) یک موجود مجرّد یا یک موجود موهوم و خیالى نیست؛ بلکه همانند همه انسانها داراى جسم و روح است و مانند همه انسانها زندگى مىکند، بنابراین، دیدن و ارتباط و مراوده با آن حضرت یک امر محال نیست.
مطلب دیگر اینکه: اگرچه در دوران غیبت کبرى، اصل بر آن است که آن حضرت به صورت ناشناس در بین مردم زندگى کنند و اصطلاحاً غایبند، امّا امکان زیارت آن حضرت و ارتباط با ایشان، محال نیست؛ همچنان که منابع موثّق آن را تأیید کردهاند.
اگر عدهاى در ردّ امکان ارتباط و مشاهده، به توقیع آن حضرت به على بن محمد سمرى استناد کنند که فرمود: هر کس قبل از سفیانى و صیحه ادّعاى مشاهده کند، پس او کذّاب است. [بحارالانوار، ج 51، ص 361 ]در جواب مىگوییم:
1. شاید منظور، ادّعاى مشاهده ظهور آن حضرت باشد قبل از صیحه آسمانى و خروج سفیانى که البته چنین ادعایى باطل است؛ چون قبل از این علائم، ظهور صورت نمىپذیرد.
2. شاید منظور آن حضرت این بوده که بعد از این، هر کس که ادّعاى مشاهده آن حضرت را تحت عنوان نایب خاص داشته باشد، دروغگو است (چون على بن محمد سمرى آخرین نایب خاص آن حضرت بود و این توقیع هم آخرین نامهاى بوده که آن حضرت به على بن محمد سمرى نوشته است)
با این مقدمه معلوم شد که امکان رؤیت و ارتباط با آن حضرت وجود دارد، امّا هر کارى در عالم، تحت ضابطه و قاعده خاصّى است. مسایل مربوط به ولى عصر(عج) نیز از این قاعده جدا نیست؛ به ویژه مبحث مربوط به رؤیت و ارتباط با آن حضرت؛ یعنى نمىشود به صرف ادّعا، رؤیت و نیابت آن حضرت را از هر کسى پذیرفت. چنانکه، (با کمال تأسّف)، شیادان و راهزنان عقاید پاک مردم، از این موضوع بیشترین سوء استفادهها را کردهاند.
در طول تاریخ افراد بسیارى بودهاند که از روى جهل یا قصد و غرض و امیال شیطانى ادّعاى رؤیت و سپس نیابت آن حضرت را داشتهاند، این افراد اگر از شأن والاى امامت و ولایت در نظام هستى، آگاه بودند، نسبت به آن حضرت اینگونه مرتکب خطا و جفا نمىشدند.
انسانهاى پاک دامن و پاک سرشت و نیکو عمل که توفیق زیارت آن حضرت را یافتند، هرگز بر سر کوى و برزن، ندا سر ندادند؛ بلکه جز در مواردى استثنایى که منجر به تقویت و تبلیغ دین و مذهب گردیده - و نه خود شخص - این مطلب را افشاء نکردهاند؛
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند پرسش: چه منابعى بحث تحقیقى در مورد القاب حضرت مطرح کردهاند؟
پاسخ: بحث القاب و اسامى حضرت مهدى(عج) به طور اجمال و ضمنى، در بسیارى از کتابهایى که درباره زندگى حضرت نگاشته شده است، مطرح شده و برخى نیز به صورت ویژه به این موضوع پرداختهاند، براى نمونه به معرفى چند کتاب مىپردازیم:
1. «نام محبوب»؛ بررسى در نامها و القاب امام عصر (عج).
نویسنده: سید حسین حسینى
چاپ سوم، 1376، نشر آفاق
2. «نام نامه مهدى(ع)»؛ فرهنگ و اسامى و القاب حضرت مهدى(ع)
نویسنده: محمد کاظم بهینا، چاپ اول، 1376، مرکز فرهنگى انتشاراتى «رایحه».
این کتاب کوچک با استفاده از روایات و ادعیه، تعداد 13 نام و لقب و کنیه حضرت را جمعآورى نموده است و یک فرهنگنامه در این زمینه به شمار مىآید. پرسش: آیا بردن نام مقدس حضرت مهدى (م - ح - م - د) جایز است یا خبر و مخفى کردن آن چه ثمرى دارد؟ آیا (این امر) مختص به زمان خاصى بوده است، در زمان ما نیز چرا آن را به صورت (م - ح - م - د) مىنویسند؟
پاسخ: در موردذکر نام مخصوص حضرت مهدى یعنى (م - ح - م - د) نه دیگر اسامى و القاب حضرت، روایات زیادى نقل شده است که بعضى به طور مطلق، از ذکر نام حضرت نهى مىکنند، بعضى تا وقت ظهور، و بعضى منع نام بردن حضرت را منوط به تقیه و خوف مىدانند و دسته چهارم نیز روایاتى است که هم راوى و هم امام(ع) نام حضرت را تصریح مىکنند.
بر همین اساس، با توجه به تعدد و اختلاف روایات مربوط به ذکر نام حضرت، علماى شیعه نیز در این مسأله دچار اختلاف نظر مىباشند که به طور عمده سه نظر در این باره وجود دارد:
1. دیدگاه حرمت ذکر نام حضرت تا زمان ظهور به طور مطلق؛ مرحوم مجلسى، محدث نورى، شیخ صدوق، شیخ مفید از جمله کسانى مىباشند که قائل به این نظر مىباشند.
2. دیدگاه منع و حرمت ذکر نام حضرت در زمان غیبت صغرا براى حفظ جان حضرت.
3. دیدگاه نهى از ذکر نام حضرت و حرمت آن فقط در شرایط خوف و تقیه.
از میان این سه قول، بیشترین طرفدار را چه از میان علماى گذشته و چه از علماى معاصر، نظریه سوم دارد. از قدما، بزرگانى چون؛ سید مرتضى، خواجه نصیر طوسى، ابن طاووس، فیض کاشانى (صاحب وافیه) شیخ حر عاملى (صاحب وسائل الشیعه) و... و از متأخرین نیز بیشتر علما و محققین معاصر نظیر: آیة اللّه مکارم شیرازى، آیة اللّه امامى کاشانى و دیگران، معتقدند که روایات دسته نخست؛ یعنى نهى مطلق از تسمیه حضرت را باید بر روایاتى که ذکر نام حضرت را در شرایط تقیه و خوف مىدانند، حمل نمود. بنابراین، در شرایط زمانى و مکانى غیر تقیه مثل شرایط کنونى که نام حضرت علنى و براى همه دوستان و دشمنان، روشن و شناخته شده است، دلیلى وجود ندارد که ذکر نام حضرت باز هم حرام باشد.
پرسش: انتظار فرج، چه فوایدى دارد؟
پاسخ: انتظار آثار فراوانى دارد که مختصراً به آن اشاره مىکنیم:(1)
1. خودسازى فردى
کسى که منتظر مصلح است، خود نیز رو به صلاح خواهد داشت. منتظر واقعى نمىتواند نقش تماشاگر داشته باشد، بلکه حتماً باید در صف اصلاحطلبان باشد. باید خودش را اصلاح کند.
2. یارى اجتماعى
پس از آن که فرد خودش را اصلاح نمود، باید نسبت به دیگران نیز بىتفاوت نباشد، و باید بر اصلاح دیگران نیز بکوشد.
3. منحل نشدن در فساد محیط
وقتى در جامعه، فساد شایع شد، انسان منتظر، خود را پاک نگه مىدارد. زیرا امید به اصلاح جامعه و پایانى نیکو دارد. تنها در این صورت است که منتظر، دست از تلاش و کوشش براى حفظ خویش و اصلاح دیگران بر نخواهد داشت.
وعده وصل چون شود نزدیک
آتش عشق تیزتر گردد
4. پایدارى در برابر پیشوایان فاسد
منتظر واقعى هیچگاه در برابر رهبران فاسد و ستمگر خضوع نکرده و سر تسلیم فرو نمىآورد، بلکه در مبارزه همیشگى با فساد و حاکمان فاسد به سر مىبرد و منتظر تشکیل حکومت عدل اسلامى است.
5. جلوگیرى از ناامیدى و امیدبخشى
از جمله عوامل بازدارنده انسان از پیمودن راه سعادت ناامیدى و در بنبست قرار گرفتن است، ولى انسان منتظر به دلیل آینده روشنى که در انتظار دارد در سختترین شرایط روحیه خود را از دست نمىدهد و سرسختانه به راه خود ادامه مىدهد.
«فما ضعفوا و ما استکانوا» پاورقی ها:پىنوشتها: - 1) براى آگاهى بیشتر ر.ک: آیت اللّه مکارم شیرازى، انقلاب جهانى حضرت مهدى، بحث انتظار؛ على رضا رجالى تهرانى، یکصدپرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص 224؛ دکتر طاهرى، سیماى آفتاب، ص 211؛ حیدرىنیک، نگاهى دوباره به انتظار، تفسیر نمونه، ج 7، ص 378.