آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

شراره‏هاى شرارت‏
رسول اکرم(ص) یکى از موارد شومى خانه را، همسایه بد دانسته‏اند و در فرمایشى دیگر از مصادیق شقاوت را همسایه بد معرفى کرده‏اند.(1) و امام صادق (ع) یکى از سه چیزى را که زندگى آدمى را تیره و تار مى‏کند همسایه بد مى‏دانند.(2) کلام گهربار حضرت على(ع) در این‏باره چنین است: همسایه بد بزرگترین زیان‏ها و سخت‏ترین گرفتارى‏هاست.(3)
لقمان حکیم مى‏گوید: من به درستى که سنگ بزرگى را حمل نمودم امّا بار سنگینى که از همسایه بد، سنگین‏تر باشد حمل نکردم. در خصوص معاشرت با همسایه شرور گفته‏اند وى همچون کوره آهنگرى است که اگر شعله‏اش آدمى را نسوزاند، بوى بدش انسان را به شدت آزار مى‏دهد یا آن که دودش رنج آورست.
حضرت امام محمد باقر(ع) مى‏فرمایند: از امورى که کمر شکن است همسایه‏اى مى‏باشد که اگر نیکى و خوبى ببیند آن را نادیده تلقى کرده و مخفى مى‏نماید ولى با مشاهده لغزش و خطایى در آشکار نمودن آن مى‏کوشد.(4)
پیامبر اکرم(ص) سه چیز را کمرشکن معرفى کرده‏اند: قدرتمندى که اگر به او نیکى کنى تشکر نمى‏نماید ولى اگر بدى کردى هرگز راضى نمى‏شود تو را مورد عفو قرار دهد، همسایه‏اى که چشم او مراقب توست و دل او در انتظار مرگ تو لحظه شمارى مى‏کند. اگر از تو رفتارى خوب و عملى نیکو ببیند آن را مستور مى‏نماید و کسى را از این موضوع آگاه نمى‏کند ولى به محض آن که عملى ناگوار از تو سرزد افشا مى‏نماید، همسرى که اگر نزدش باشى آرامش و شادى تو را تأمین ننماید و موجب چشم روشنى تو نشود و اگر بخواهى از نزد او دور شوى، به وى اطمینان نداشته باشى.(5)
امام سجاد(ع) سفارش نموده‏اند: از همنشینى با گناهکاران، یارى ستمگران و همسایگى با فاسقان پرهیز نمائید.(6) در سروده‏اى که به مولاى پرهیزکاران منسوب است چنین مى‏خوانیم: از دوستى با دروغگو و نزدیک شدن و همسایه گردیدن با وى اجتناب نما، زیرا چنین شخصى مدام همنشین خویش را آلوده مى‏سازد.(7) امام صادق(ع) نیز شیعیان را از انتخاب همسایه حریص منع فرموده‏اند: امور بیهوده دو چیز
است: موعظه کردن فردى که آن را نمى‏پذیرد و در وى اثر نمى‏گذارد و دیگر همسایگى با فرد حریص.(8)
بد رفتارى با همسایگان علاوه بر آن که در زندگى دنیوى نتایج ناگوارى به بار مى‏آورد موجب محرومیت از رحمت الهى در سراى جاوید است، زیرا خاتم پیامبران حضرت محمد(ص) فرموده‏اند: دو فرد را خداوند در روز قیامت به نظر رحمت نمى‏نگرد آن که با خویشان قطع رابطه کند و شخصى که با همسایگان رفتار بدى پیش گیرد.(9)
در برابر خلاف‏هاى همسایگان به هیچ عنوان نباید بى تفاوت بود و سکوت و خاموشى در مقابل آلودگى‏ها و اعمال نارواى آنان امرى مذموم تلقى مى‏گردد. امام صادق(ع) فرموده‏اند: کسى که همسایه گناهکارش را از خلافى که مرتکب مى‏شود نهى ننماید به منزله شریک اوست.(10)
دورى از اذیت همسایگان نشانه‏اى از پرهیزگارى و پارسایى است و به فرمایش اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) آن که همسایه‏اش از شرش مصون نباشد شیعه واقعى نخواهد بود و نیز از دیدگاه آن
فروغ‏هاى فروزان مؤمن راستین کسى است که همسایه‏ها از آزارش آسوده باشند.(11) حضرت على (ع) توصیه نموده‏اند: با کسى همسایه شو که از وى در امان باشى و خوبى و خیرش شامل حالت گردد و نیز از سفارش‏هاى آن حضرت است که فرموده‏اند: آن که همسایگان را سبک مى‏شمارد و ذلیل مى‏دارد هرگز به قلّه عزّت راه نخواهد یافت.(12)
رسول خدا(ص) هشدار داده‏اند، هر کس به همسایه‏اش آزارى برساند، خداوند متعال بوى بهشت را بروى حرام مى‏نماید و جهنم که بد جایگاهى است، مکانش خواهد بود و کسى که حق همسایه را تباه کند از ما نمى‏باشد و نیز نقل شده است که آن حضرت فرموده‏اند: از خصال مؤمن آن است که همسایه‏اش را نمى‏آزارد و نیز همسایگان به دلیل مجاورت خانه هایشان با منزل وى، اذیت نمى‏شوند.(13)
بر اساس منابع روایى، همسایه آزارى علامت ابلهى است و از نشانه‏هاى افراد فرومایه این است که به همسایه خویش اذیت مى‏کنند. حضرت على(ع) یکى از چهار خصلت فرد خائن را آزردن همسایه معرفى
مى‏فرماید.(14) امام صادق(ع) همسایه آزار را ملعون مى‏داند.(15) و از برخى احادیث برمى‏آید اذیت کنندگان به همسایه‏ها در عالم برزخ وضع آشفته و نگران کننده‏اى دارند و در روز قیامت با دست و پاى بریده حاضر مى‏گردند.(16) همسایه ناسازگار
یکى از اصحاب پیامبراکرم(ص) همسایه‏اى تندخو و مردم آزار داشت، نصایح آن صحابى در اصلاح رفتار وى مؤثر نبود و رفق و مداراى او چون روغن بر آتش، شعله‏هاى آزار آن همسایه را بر مى‏افروخت. پس ناگزیر گشت شکایت آن همسایه ناسازگار را نزد پیامبر ببرد. پس چنین کرد، رسول خدا(ص) پس از شنیدن گلایه‏هاى وى، به او توصیه فرمود: بار دیگر در اصلاح اخلاق و تعدیل کردار همسایه‏اش بکوشد و با بیانى نرم و ملایم خشونت و شرارت او را هموار سازد. مرد صحابى موعظه پیامبر را به کار بست ولى آن مرد خودخواه و مغرور بر تعدّى خود ادامه داد و رفتار ناستوده‏اش تشدید گشت. جام صبر آن مسلمان لبریز گردید و بار دیگر محضر حضرت محمد(ص)
شتافت و خاطرنشان ساخت آن همسایه بد رفتار همچنان به روش مذموم گذشته خویش ادامه مى‏دهد. این بار چون آن آخرین فرستاده خداوند، شکوه‏هاى مرد صحابى را شنید و آشفتگى او را مشاهده نمود، فرمود تا کالا و لوازم زندگى خود را از خانه بیرون ببرد و در رهگذر مردم قرار دهد. شاکى پیشنهاد رسول اکرم(ص) رابه اجرا درآورد و تمامى وسایل منزل را در یکى از معابر پر رفت و آمد قرار داد، افرادى که از آن مسیر عبور مى‏نمودند با تنگ شدن معبر روبرو شدند و چون شکایت مرد صحابى را گوش دادند سیل توبیخ، نفرین، نفرت و لعنت را به جانب آن همسایه مردم آزار سرازیر کردند و بانگ برآوردند: پروردگارا او را از منزلش آواره گردان، همسایه متجاوز به حقوق دیگران وقتى متوجه شد، ملامت مردم بر علیه او بلند شده و آن مرد آزار دیده در رهگذر مردم به عنوان اعتراض به رفتار وى مسکن گزیده است و جمع کثیرى از مسلمانان بر علیه او شوریده‏اند و خطر قهر اجتماعى و انزجار عمومى از هرجانب او را تهدید مى‏کند سراسیمه به سوى محل اقامت فرد شاکى رفت، سر و رویش را غرق
بوسه ساخت و زبان به عذرخواهى گشود و با عجز و التماس از وى خواهش نمود تا با امنیت خاطر و اطمینان کامل به خانه خویش بازگردد و چون تضرّع و زارى او استمرار یافت صحابى معترض بر او رحم و شفقت آورد و لوازم زندگى را به خانه برد، از آن پس بین آن دو نفر چنان صلح و صفا حاکم گردید که دیگر تا مدت‏ها بعد کسى بین آنان کدورت و ناگوارى ندید.(17)
فقها این فرمان حکیمانه نبوى را از جمله امورى شناخته‏اند که نتیجه آن دفع ستم به تدبیر شرع مباح است وسیله‏اى که در این حکم مورد استفاده قرار گرفته نمونه‏اى از تدبیر منطقى و خردمندانه است که شخص متخلّف را به ترک شرارت ملزم مى‏سازد و در میان وسایلى که بدین منظور به کار مى‏رود هیچ کدام سخت‏تر از هیجان عمومى و خشم اجتماعى نیست که مقام و موقعیت شخص تجاوز کار را در معرض تهدیدى جدّى قرار مى‏دهد. ضرر نرسانیدن به همسایه‏
سمرة بن جندب از دشمنان اهل بیت(ع) و فردى لجوج و ستمکار مى باشد که از کشتار بى گناهان، نشر اکاذیب و جعل اخبار ابایى نداشت. این مرد به ظاهر مسلمان که در لوح دلش اثرى از ایمان نبود در گوشه حیاط مردى انصارى درخت خرمایى داشت و هرگاه مى‏خواست به آن سرکشى کند براى آن مرد با ایمان اسباب مزاحمت فراهم مى‏کرد. روزى صاحب خانه به سمره گفت: تو مدام ما را اذیت مى‏کنى و با آمد و رفت بى موقع و بدون اطلاع دادن و اجازه گرفتن، آرامش را از خانواده ما سلب نموده‏اى. سمره که فردى لجوج، مردم آزار و
تیره دل بود، به تقاضاى مشروع و منطقى مرد انصارى وقعى ننهاد و گفت من هرگز حاضر نمى‏شوم براى سرکشى به درخت خرمایم از کسى اجازه بگیرم. ساکن خانه وقتى موفق نشد از طریق تذکر و نصیحت از رفتار آزار دهنده سمره، ممانعت به عمل آورد، به محضر رسول اکرم(ص) شرفیاب گردید و از آن فرد شرور شکایت نمود.
پیامبر وى را احضار نمود و خطاب به او فرمود: سر زده وارد خانه مردم نشو و از ناراحت کردن مرد انصارى دست بردار. سمره به فرمایش رسول اکرم(ص) عمل نکرد و رفتار مذموم قبلى را پى‏گرفت. پیامبر با مشاهده شرارت‏هاى وى، به سمره پیشنهاد نمود نخل خود را با درخت خرماى دیگرى در جاى خاصى مبادله کند. او نپذیرفت، هر بار پیامبر درختى اضافه مى‏نمود حتى به ده درخت رسید امّا سمره گفت: نمى‏پذیرم. حضرت فرمودند درخت خود را بفروش و در جاى دیگر نخل خرمایى بخر، باز هم قبول نکرد. رسول خدا(ص) براى حل این مشکل بهاى درخت را چنان بالا برد که به چندین برابر ارزش واقعى آن رسید ولى سمره حاضر به فروش آن نشد. پیامبر فرمود: من ضمانت مى‏کنم اگر در این دنیا براى جلب رضایت خداوند از آن درخت خرما صرف نظر کنى، در سراى دیگر خداوند متعال پاداش مناسب به تو عطا فرماید. ولى این خیره سر گستاخ با نهایت فرو مایگى گفت: چنین پاداشى نمى‏خواهم، پیامبر که از جسارت و سماجت بى جاى سمرة بر آشفته شده بود، مرد انصارى را مخاطب قرار داد و فرمود: بى‏درنگ برو و درخت او را از ریشه برکن و جلویش بیانداز زیرا اسلام هرگونه زیان رسانیدن به افراد با ایمان را ممنوع ساخته است وقتى مرد انصارى درخت را از جاى برکند و به سوى سمرة انداخت. پیامبر خطاب به آن مرد خاطى فرمود: اکنون برو و هرکجا که خواستى درخت را غرس کن. از فرمان پیامبر در این ماجرا قاعده لاضرر بوجود آمد که در فقه به آن استناد مى‏شود، زیرا حضرت، سمره را این گونه معرفى فرمودند: رجل مضار و لاضرر و لاضرار فى الاسلام.(18)
بر اساس این قانون هرکار یا بیان زیان زایى که ضرر شخصى یا اجتماعى داشته باشد خلاف محسوب مى‏گردد و باید جلوى آن گرفته شود. بر اساس موازین قانونى و حقوقى کسى نمى‏تواند در ملک خود تصرفى کند که مستلزم خسارتى به همسایه شود مگر تصرفى که به قدر متعارف و براى رفع حاجت و یا دفع ضرر از خود باشد و نیز هیچ کس نمى‏تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومى قرار دهد.
از امام صادق (ع) درباره دیوارى سؤال شد که به فردى تعلق دارد و حد فاصله بین خانه او و منزل همسایه مى‏باشد اگر این دیوار خراب شود و صاحبش از بازسازى امتناع نماید تکلیف چیست؟ امام فرمود نمى‏توان صاحب دیوار را مجبور کرد که دوباره آن را بنا کند مگر در صورتى که تجدید بناى این دیوار در رابطه با اصل ملک براى همسایه به عنوان حق یا شرط ضمن عقد از قبل وجود داشته باشد ولى به صاحب منزل گفته مى‏شود اگر مایلى مى‏توانى در ملک خودت دیوار بکشى. به امام عرض شد اگر دیوار خراب نشود ولى صاحب آن بدون نیاز و به مقدار اضرار به همسایه دیوار را خراب کند و یا بخواهد تخریب کند تکلیف چیست؟ امام فرمود: به او چنین اجازه‏اى داده نمى‏شود زیرا رسول اکرم(ص) فرمود: لاضرر و لاضرار و اگر صاحب دیوار آن را خراب نماید وى را ملزم مى‏نمایند که دوباره آن را احداث کند.(19)
مالک مى تواند در زمین خود حمام بسازد و همسایگان حق اعتراض ندارند ولى اگر عارضه‏اى ناراحت کننده چون دود و مانند آن پدید آورد مى‏توانند از بهره بردارى حمام جلوگیرى کنند مگر آن که دودى که از آن بر مى‏خیزد به میزان دودى باشد که از خانه‏هاى افراد دیگر بلند مى‏شود در این صورت حق اعتراض ندارند. همچنین انسان مجاز است در ملک و محل سکونت خویش باغچه‏اى احداث کند ولى باید ترتیبى اتخاذ نماید که رطوبت آن به خانه همسایه‏ها آسیب نرساند و باید با قیراندود کردن یا بتون ریزى جلو این عارضه را بگیرد. هر فردى مى‏تواند در خانه خویش به حفر چاه جهت مقاصد گوناگون اقدام نماید ولى اگر این عمل موجب حدوث خساراتى به خانه‏هاى مجاور گردد بنا به نظر برخى فقها مى‏توان جلو حفر آن را گرفت یا اگر حفر شده پر نمود ولى باید خساراتى را که متوجه صاحب چاه شده جبران کرد و از ضرر زدن به او جلوگیرى به عمل آورد. در روایات و منابع حدیثى آمده است وقتى امام زمان (عج) ظهور کند دستور مى‏دهد بالکن‏هاى راه گیر، فاضلاب‏هاى مزاحم و آبریزهاى راه یافته به معابر ویران گردد.(20)
هرگاه طبقه تحتانى از آن کسى و طبقه فوقانى متعلق به فرد دیگرى باشد هر یک از آن دو به جهت متعارف مى توانند در بخش اختصاصى خود تصرف کنند ولى در مورد سقف مشترک بین دو طبقه در صورتى مالکین مى‏توانند در کف یا سقف تصرف نمایند که مزاحم دیگرى نباشند.(21) مردى از انصار نزد رسول اکرم(ص) آمد و از مساکن مجاور خانه‏اش شکایت کرد و عرض نمود: خانه‏هاى مجاور، گرداگرد خانه‏ام را گرفته‏اند (خانه‏ام به دلیل ارتفاع دیگر خانه‏ها فرو افتاده و از نور و هوا محروم شده است)، پیامبر فرمود: صدایت را به نیایش بلند کن و از خداوند بخواه برایت گشایش پدید آورد.(22) به موجب حدیث مشهور رسول اکرم(ص) که فرموده‏اند: الناس مسلطون على اموالهم(مردم بر اموال خود سلطه داشته و اختیار آن را دارند) اگر کسى مالک چیزى بود حق دارد در آن تغییراتى بوجود آورد. این قاعده در مواقعى با اصل «لاضرر» برخورد مى‏کند، امّا قاعده اخیر بر حکم مزبور که از احکام وضعى است برترى و تفوق دارد. بردبارى در مقابل اذیت همسایگان‏
در منابع اسلامى، صبر و متانت در مقابل آزار همسایگان از نشانه‏هاى ایمان معرفى شده است: رسول اکرم(ص) سه گروه را معرفى فرموده‏اند که خداوند آنان را دوست مى‏دارد، یکى از این‏ها مردى است که از همسایه‏اش آزار مى‏بیند ولى وى اذیت او را تحمل مى‏کند تا مرگ یا مسافرت میان آنان جدایى افکند.(23)
از معصومین نقل گردیده است مؤمن از چهار بلا مصون نمى‏باشد و یکى از آنها همسایه‏اى است که او را اذیت مى‏نماید.(24) پیامبر اکرم(ص) مى‏فرمایند: دنیا زندان مؤمن است و بهشت کافر و اگر مؤمن در سوراخ موش هم باشد خداوند کسى را بر پا مى‏دارد تا آزارش دهد و نیز در دنیا شخص با ایمانى نباشد مگر آن که از همسایه‏اش آزار ببیند. امام صادق(ع) نیز متذکر گردیده‏اند: مؤمن از سه چیز مصون نخواهد بود که یکى از آنها برایش فراهم مى‏گردد: یا شریک خانه‏اى دارد که درب را برویش مى‏بندد و آزارش مى‏دهد یا همسایه‏اى که او را اذیت مى‏کند یا چیزى بر سر راه نیازهایش قرار مى‏گیرد که وى را در تنگنا قرار مى‏دهد.(25)
امام باقر(ع) فرموده‏اند: مردى نزد رسول اکرم (ص) آمد و از اذیت همسایه شکوه نمود، پیامبر او را به تحمّل آزار همسایه فراخواند و چون بار دیگر آمد و از همسایه‏اش شکایت کرد. باز هم حضرت فرمودند: شکیبایى پیشه کن.(26) از امام کاظم روایت شده است خوبى به همسایه این نیست که از ایذاى او اجتناب کنى بلکه نیکى آن است که در مقابل اذیت او صبور باشى.(27) حضرت على(ع) نیز مى فرمایند: هر که پى در پى نیکى کند و ناروایى برادران و همسایگان را تحمّل نماید البته نیکى را کامل نموده است.(28)
اگر همسایه‏اى مرتکب خطایى گردید و با عذرخواهى و پوزش در صدد ترمیم آن برآمد باید از او این اعتذار را پذیرفت. در سروده‏اى منسوب به حضرت على (ع) آمده است: جوانمردى حفظ حقوق دیگران و پذیرفتن عذر همسایه به هنگام عصبانى شدن اوست.(29)
یکى از مسایلى که امکام دارد آتش رشک بر افروزد و کدورت‏هاى همسایگان را تشدید کند این است که برخى افراد موفقیت‏ها، امکانات و تسهیلاتى که برایشان فراهم شده است رابه رخ دیگران مى‏کشند. اگر آدمى توفیق‏ها و نعمت هایى را که شامل حالش شده است حداقل از دید افراد مشکوک و نفوس ناپاک مستور دارد کمتر زیان مى‏بیند. حضرت على(ع) این نکته روان شناختى را در مضامین عالى بیان فرموده‏اند: فقر و ساده زیستى سلاح مؤمن است و او را از رشک ورزى همسایگان مصون مى‏دارد و نیز وى را از تملق گویى برادران، سلطه گرى حاکمان و زورگویى فرمانروایان حفظ خواهد ساخت.(30) پاورقی ها:پى‏نوشت‏ها: - 1. حلیة المتقین، ص 445. 2. تحف العقول، ص 370. 3. غررالحکم، ص 369. 4. بحارالانوار، ج 78، ص 372؛ تحف العقول، ص 580. 5. بحارالانوار، ج 74، ص 151. 6. تحف العقول، ص 290. 7. دیوان امام على، ص 49. 8. روضة کافى، ج 2، ص 52. 9. نهج الفصاحه، ص 11. 10. مجموعه ورّام، ج‏1، ص 19. 11. مستدرک سفینة البحار، ج 2، ص 149 ؛ اقوال الائمه، على اکبر واعظ موسوى، ج 6، ص 156. 12. مواعظ العددیّه (نصایح)، آیة اللّه مشکینى، ترجمه آیة اللّه جنتى، ص 54. 13. بحارالانوار، ج 76، ص 333 ؛ مکارم الاخلاق، ص 429. 14. تحف العقول، ص 26، نصایح، ص 118 و 126. 15. منتخب القصص، قادرى نجف آبادى، ص 7. 16. بحارالانوار، ج 14، ص‏384 ؛ المحجةالبیضاء، ج سوم، ص 427 ؛ سفینة البحار، ج‏1، ص 384. 17. نک: وسایل الشیعه، باب 12 و 13 کتاب احیاء الموات، من لایحضرة الفقیه، باب حکم الحریم. 18. کافى، ج 5، ص 289. 19. مستدرک الوسایل، کتاب احیاء الموات، باب نهم، ج 3، ص 150. 20. بحارالانوار، ج 52، باب 27، روایت 61، ص 331؛ همان ج 52، باب 27، روایت 84، ص 339. 21. این موضوع در ماده 125 قانون مدنى آمده است، همچنین نگاه کنید سوء استفاده از حق، دکتر حمید بهرامى احمدى، ص 305. 22. کافى، ج‏6، ص 526 ، روایت هشتم. 23. نهج الفصاحه، ص 259 ، 258. 24. جنةالرضوان، ص 129. 25. بحارالانوار، ج 71، کتاب العشرة، باب حق الجار. 26. آداب معاشرت از دیدگاه معصومین، ص 98 - 97. 27. اصول کافى، ج 4، ص 491. 28. غررالحکم، ص 103 و 715. 29. دیوان امام على (ع)، ص 60. 30. اقوال الائمه، ج 6، ص 56.

تبلیغات