جایگاه کار و کوشش در آموزههاى دینى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
خمیره وجودى انسان از دو بعد مادى و معنوى «جسم و جان» معجون و ترکیب یافته است، و هر یک از این دو بعد، براى رشد و بالندگى، به تقویت، انرژى و تغذیه سالم نیازمند مىباشد، خداى متعال که جهان هستى را خلق کرده و انسان را به عنوان گل سرسبد مخلوقات خود، معرفى و طبیعت را مسخّر او ساخته است، ابزار، وسایل و امکانات مورد نیاز در هر دو بُعد مادى و معنوى را در اختیار انسان قرار داده، راه سعادت و شقاوت، و صعود و سقوط را به او نشان داده است، ولى پیمودن راه، نوع زندگى و استفاده و بهرهبردارى از مواهب و نعمتهاى طبیعت را به خود او واگذار کرده و این انسان است که باید در سایه تدبیر و تعقل و با سعى، تلاش و فعالیتهاى شبانه روزى، زمینه رشد، تعالى و تکامل در هر یک از دو بعد مادى و معنوى را براى خود و همنوعان خویش فراهم سازد. طبیعت بستر زندگى
در قرآن کریم، آیات فراوانى آمده است که زمین و طبیعت را به عنوان بستر آماده و مناسب براى امرار معاش، و میدان سعى و تلاش، معرفى مىکند و در جاهاى مختلف و متعدد به انسان، منت گذاشته و از مواهب و نعمتهاى مادى و طبیعى و تسخیر آن، براى استفاده و بهرهبردارى او سخن مىگوید، براى نمونه، آیات ذیل را مرور کنیم:
«خداوند آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آب فرو فرستاد و به واسطه آن، انواع میوهها را براى روزى شما رویاند. کشتىها را رام ساخت تا به فرمان او، در دریا، حرکت کنند، رودها، خورشید و ماه، و شب و روز را براى شما رام کرده است و هر چیزى که از او خواستهاید به شما بخشیده است و اگر بخواهید نعمتهاى الهى را بشمارید، قدرت و توانایى شمارش آن را ندارید.»(1)
در آیهاى دیگر مىخوانیم: «و خداوند، چهارپایان را آفرید که براى شما در «پوست» آنها، گرما و منافع دیگرى نهفته است و نیز از آنها مىخورید و هنگامى که آنها را «شامگاهان» از چراگاه باز مىگردانید یا «بامدادان» به چراگاه مىبرید، شما را در آن تجمل «و زیبایى» هست و بارهاى شما را تا شهرهاى دور دست مىبرند، بدون شک، پروردگارتان، رئوف و مهربان است و نیز اسبها و استران و درازگوشان را آفرید، تا بر آنها سوار شوید و مایه تجمل نیز مىباشد، و نیز نعمتهاى دیگرى مىآفریند که شما نمىدانید.»(2)
در سومین آیه مىخوانیم: «در چهارپایان براى شما عبرتى است که از شکم آنها، از میان سرگین و خون، شیر پاک به شما مىنوشانیم... و از میوههاى درختان خرما و انگور، هم «شراب» مستىآور و هم خوراکى نیکو به دست مىآورید، بىگمان در این امر براى خردورزان، مایه عبرت است و نیز پروردگارت به زنبور عسل، الهام کرد که از کوهها و درختان، براى خود، خانه بساز، و از همه میوهها تناول کن و از خداى خود پیروىبنما، آنگاه از شکم آنها شهدى رنگارنگ مىتراود که در آن، شفاى مردمان مىباشد.»(3)
آنچه از آیات یاد شده و نظایر آن استفاده مىشود این است که هر چیزى که براى امرار معاش و زندگى سالم و به دور از افراط و تفریط، لازم باشد، خداى متعال از همان آغاز خلقت در اختیار انسان قرار داده است. و صد البته که رام ساختن طبیعت و تسخیر آن، این معنى را نمىرساند که انسان دست روى دست بگذارد و سستى و تنبلى را اختیار کرده و سعى و تلاش نکند و خود را سر بار جامعه و مردم قرار دهد.
برخى، کار و فعالیت براى امرار معاش را با دنیاگرایى و دنیاپرستى خلط کرده و آن را مغایر با آموزههاى دینى تلقى نموده و در مذمت و محکومیت آن، مطالبى گفتهاند. عدهاى دیگر، مىگویند: از آنجایى که رزق و روزى انسان از جانب خالق هستى معین و مقدر شده است، سعى و تلاش انسان، تأثیرى در زیادى و نقصان آن ندارد لذا دست از سعى و تلاش برداشته، عزلت و گوشهنشینى را اختیار کردهاند. برخى دیگر کارهاى فیزیکى نظیر کشاورزى، دامدارى و بنّایى را عیب دانسته و آن را مخالف مقام و منزلت خیالى خود، مىدانند!
ترویج این گونه افکار و اندیشهها، که هیچ گونه پشتوانه دینى و مکتبى ندارد، باعث مىشود بهانه به دست دشمنان دین و مذهب بیفتد و آنان نیز با توجه به جهل و نادانى عامه مردم، دین و مذهب را به عنوان عامل تخدیر و رکود در عرصههاى مهم اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى، معرفى کرده و در سطح جهان تبلیغات وسیع و گستردهاى را علیه دین و مذهب، سازماندهى کنند و به خورد جامعه و مردم دهند. ارزش کار در فرهنگ اسلامى
کسانى که اندک آشنایى با معارف اسلامى، آیات قرآن و احادیث معصومین داشته باشند این حقیقت را متوجه شده و باور خواهند کرد که رشد و تکامل انسان در هر یک از دو بعد مادى و معنوى، تنها در سایه سعى و تلاش، محقق شده و امکانپذیر مىباشد، چنانچه قرآن کریم در جمله کوتاه و معروفى، بهرهمندى انسان را منحصراً در گرو کار و کوشش مىداند و مىگوید: «براى انسان بهرهاى جز سعى و کوشش او نیست.»(4) و در آیه دیگرى مىفرماید: «خداوند سرنوشت هیچ قوم «و ملتى» را تغییر نمىدهد مگر آن که آنها خود را تغییر دهند.»(5) و در جمله کوتاه دیگرى مىخوانیم: «هر کس در گرو اعمال خود است.»(6) گرچه آیات ذکر شده در ارتباط با امور معنوى و اُخروى است ولى معیار و ملاک کلى که آیات یاد شده و آیات فراوان دیگرى به دست مىدهد این است که بهرهمندى انسان از نعمتهاى مادى و معنوى «دنیا و آخرت» در گرو سعى و تلاش است به قول شاعر:
نابرده رنج، گنج میسر نمىشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
اگر کار و کوشش با آموزههاى دینى و مذهبى، مخالفت داشته و یا مفهوم تضمین رزق و روزى از طرف خداوند، سستى، تنبلى و نشستن در منزل مىبود و یا فعالیتهاى نظیر کشاورزى، چوپانى و دامدارى... با مقام و منزلت انسان، سازگارى نداشته عیب به حساب مىآمد، انبیا و اولیاى الهى که خود صاحبان شریعت هستند و به جزئیات آموزههاى دینى، آشنایى کامل دارند، حتماً بیان داشته و یادآورى مىکردند، در حالى که قضیه کاملاً بر عکس است. انبیا و اولیاى الهى، پیروان خود را به کار و کوشش، دعوت کردهاند و از سستى و تنپرورى مذمت و سرزنش نمودهاند و خود نیز به کارهاى سخت و طاقتفرسا، نظیر چوپانى، خیاطى، کشاورزى و زره بافى... پرداختهاند.
یکى از یاران امام صادق (ع) مدتى خدمت امام نیامده بود، امام صادق (ع) احوال او را جویا شدند عرض کردند: او کار و فعالیت تجارتى را ترک کرده و به عبادت روى آورده است، امام فرمود: واى بر او، آیا نمىداند کسى که تلاش و طلب روزى را ترک کند، دعایش مستجاب نمىشود.» سپس افزود: هنگامى که آیه «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» نازل گردید، جمعى از یاران پیامبر(ص) درها را به روى خود بستند و روى به عبادت آوردند و گفتند: خداوند روزى ما را عهدهدار شده است، این جریان به گوش پیامبر (ص) رسید. کسى را نزد آنها فرستاد که چرا این گونه رفتار مىکنید؟ جواب دادند یا رسولاللَّه چون خداوند روزى ما را متکفل شده است ما مشغول عبادت شدهایم. پیامبر فرمود: هر کسى چنین کند دعایش مستجاب نمىشود بر شما باد کار و کوشش نموده و طلب روزى نمایید.»(7)
بنابراین معنى و مفهوم تسخیر طبیعت و نعمتهاى فراوان آن، این است که انسان در سایه تدبیر و تعقل، در حوزههاى مختلف زندگى مثل زراعت، دامپرورى، تجارت، استخراج معادن، به کارگیرى گیاهان دارویى و ساخت و ساز ابزار و وسایل... تلاش و فعالیت نماید و زمینه رشد و بالندگى را در تمام عرصههاى زندگى فراهم سازد. آیات فراوانى وجود دارد که انسان را به سعى و تلاش، واداشته و او را تشویق و ترغیب مىنماید تا با جد و جهد مداوم، زمینه استفاده مطلوبتر از نعمتهاى طبیعت را براى خود و همنوعان خویش فراهم سازد چنانچه در سوره نحل مىخوانیم:
«او کسى است که دریا را مسخر «شما» ساخت تا از آن «صید کرده و» گوشت تازه بخورید و وسایل زینتى را براى پوشش از آن، استخراج نمایید و کشتىها را مىبینید که سینه دریا را مىشکافند تا شما «به تجارت بپردازید» و از فضل خداوند بهره گیرید»(8) بهرهگیرى معناى وسیعى دارد که هر گونه فعالیتهاى اقتصادى از طریق راههاى دریایى را شامل مىشود.
در جاى دیگرى مىخوانیم: «او کسى است که زمین را رام شما ساخت، پس به گوشه و کنار آن، رهسپار شوید واز روزى او، استفاده کنید.»(9) در آیه دیگرى این گونه آمده است: «ما شب و روز را روشنىبخش ساختیم تا فضل پروردگار را «در پرتو آن» بطلبید و به تلاش و فعالیت بپردازید.»(10)
در سوره قصص هم مىخوانیم: «از جمله رحمت خداوندى این است که شب و روز را براى شما قرار داده است تا در شب آرامش یابید «و دوباره انرژى لازم را به دست آورید» و در روز دنبال رزق حلال رفته تلاش و فعالیت نماید.»(11) کارگران همپاى مجاهدان
از دیدگاه قرآن و روایات معصومین، سعى و تلاش براى اداره زندگى، در سایه موازین شریعت و به دور از افراط و تفریط، به عنوان عبادت ارزشمند و در ردیف جهاد و مبارزه مسلحانه علیه دشمنان و متجاوزین معرفى شده است، خداى متعال در سوره مزمل مىفرماید: «آن مقدار از قرآن که براى شما میسر و امکانپذیر مىباشد تلاوت کنید، خداوند مىداند که به زودى گروهى از شما بیمار مىشوند، گروه دیگر براى به دست آوردن فضل الهى «و کسب روزى» به مسافرت مىروند و گروه دیگرى در راه خدا جهاد مىکنند. پس آن مقدارى که براى شما ممکن است از آن تلاوت کنید.»(12)
در آیه شریفه سه نوع عذر ذکر شده است اولى جنبه جسمانى دارد «بیمارى»، دومى جنبه مالى «مسافرت براى کسب و کار» و سومى جنبه دینى دارد که «جهاد در راه خدا» است. لذا برخى گفتهاند از این آیه استفاده مىشود که سعى و تلاش براى اداره زندگى و امرار معاش هم ردیف جهاد در راه خدا است، در احادیث نیز داریم: «کسى که براى تأمین مایحتاج زندگى خانوادهاش، سعى و تلاش مىکند تا اسباب معیشت آنان را فراهم سازد مانند مجاهدان راه خدا است که در برابر دشمنان مبارزه مسلحانه مىنمایند.»(13)
یعنى همانگونه که مجاهدان در راه خدا، جانشان را به خطر انداخته و در برابر دشمنان داخلى و خارجى و براى حفظ کشور و سرزمین اسلامى، جانفشانى مىکنند، کار و کوشش در سنگر اقتصاد نیز چنین نقشى دارد زیرا با سعى و تلاش در سنگر اقتصاد است که توسعه و پیشرفت محقق مىشود، روزنههاى نفوذ و تسلط مسدود شده و جامعه را از ذلت وابستگى، رهایى پیدا کرده ارزشهاى آن، از دستبرد اجانب حفظ مىشود به تاراج نمىرود.
جملهاى از عبدالله بن مسعود، صحابى معروف پیامبر (ص) نقل شده است که مىگوید: «هر کس متاعى را به یکى از شهرهاى مسلمانان ببرد و زحمات خود را در این راه براى خداوند محسوب دارد سپس آن را به قیمت عادلانه آن روز بفروشد چنین شخصى در
پیشگاه خداوند به منزله شهیدان است، بعد براى گفتار خود قسمتى از آیه 20 سوره مزمل را قرائت مىکند که: «وَ ءَاخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِى الْأَرْضِ» برخى از مفسرین با توجه به حدیثى که در تفسیر قرطبى به همین مضمون آمده است، مىگویند: عبدالله بن مسعود، جمله فوق را از پیامبر (ص) استفاده کرده است»(14)
در حدیث دیگرى از پیامبر (ص) مىخوانیم: «عبادت هفتاد جزء دارد بهترین جزء از این هفتاد جزء طلب رزق حلال مىباشد.»(15) امام صادق (ع) مىفرماید: «جدم امام سجاد (ع) صبح از منزل براى طلب روزى خارج مىشد، شخصى پرسید کجا تشریف مىبرید؟ فرمود: مىروم تا به خانوادهام صدقه دهم، آن شخص با تعجب پرسید: صدقه به خانواده؟ حضرت فرمود: هر کس دنبال کسب حلال برود و براى طلب مال و رزق حلال براى عیال و خانواده خود حرکت کند مصداق صدقه از جانب خداى سبحان است.»(16)
مراسم حج که سالى یکبار برگزار مىگردد از لحاظ شکوه و عظمت عبادى و سیاسى، نظیرى ندارد اعراب جاهلیت، در ایام مراسم حج، فعالیتهاى اقتصادى را جایز نمىدانستند، ولى دین مبین اسلام، مراسم حج را به عنوان کنگرهاى عظیم عبادى، سیاسى، معرفى مىکند و فعالیتهاى اقتصادى در موسم حج را نه تنها جایز مىداند بلکه آن را امر پسندیده تلقى کرده چنانچه در سوره مائده مىخوانیم: «کسانى که براى خشنودى پروردگار و جلب رضاى او و به دست آوردن سود تجارى به قصد زیارت خانه خدا حرکت مىکنند، نباید مورد آزار و اذیت و مزاحمت قرار گیرند.»(17)
امام صادق (ع) در جواب سؤالى که چرا خداوند مردم را به انجام حج و طواف خانهاش فرمان داده است مىفرماید: «خداوند انسان را آفرید... و او را به عمل حج، دستور داد که اطاعت دین و مصالح دنیاى آنان را در بر دارد، در موسم حج، مسلمانان از شرق و غرب عالم جمع مىشوند با یکدیگر آشنا مىشوند و براى این که هر ملتى از تجارتها و فراوردههاى اقتصادى ملتهاى دیگر استفاده کنند و با کرایه دادن وسایل نقلیه و حمل و نقل... بهره ببرند...»(18)
یکى دیگر از مراسم سیاسى عبادى اسلام که شکوه و عظمت خاصى دارد، بر پایى نماز جمعه است، قرآن کریم در سوره مبارکه جمعه، مسلمانان را مورد خطاب قرار داده مىفرماید: «هنگامى که عبادت خدا، و نماز پرشکوه جمعه را به جا آوردید، در روى زمین، پراکنده شده و از نعمتها و مواهب الهى بهرهمند شوید.»(19)
از مجموع روایات یاد شده به خوبى مىتوان استفاده کرد که سعى و تلاش در چهارچوب قوانین شریعت، به دور از افراط و تفریط، براى اداره زندگى و امرار معاش، جایگاه خاص و ویژهاى را در فرهنگ قرآن و آموزههاى دینى و مذهبى به خود اختصاص داده است، علت و فلسفه آن نیز روشن است زیرا کار و کوشش:
اولاً: سستى، تنبلى و دلمردگى را از انسان، دور نموده، حرکت و نشاط مىآفریند و نیز وسیله خوبى براى اشتغال سالم فکرى و جسمى مىباشد.
ثانیا: با کار و کوشش، نارسایىها و مشکلات اقتصادى بر طرف شده، رفاه و آسایش مطلوب به دست مىآید، انسانهاى پر کار و زحمتکش، علاوه بر این که زندگى خود را سر و سامان داده و تأمین مىکنند و آسایش و آرامش براى خانوادهاش به وجود مىآورند، به افراد مستمند و مستحق نیز کمک مىکنند.
ثالثاً: اگر آحاد جامعه به تلاش و فعالیت مداوم ادامه دهند، بدون شک، اقتصاد کشور و مملکت نیز روز به روز رونق بیشترى پیدا مىکند در نتیجه راههاى نفوذ دشمنان، مسدود مىشود. ارزشهاى دینى و فرهنگى جامعه از دستبرد اجانب محفوظ مىماند.
رابطه بىکارى با جرایم
در طرف مقابل، تنبلى و بىکارى به عنوان یک پدیده شوم، مصایب و مشکلات فراوانى را براى افراد و اجتماعات به وجود مىآورد. اولین ثمره تلخ و زودرس تنبلى و بىکارى، فقر و تهیدستى است، پدیده نامیمون که از آن، به مرگ بزرگ(20) تعبیر شده و باعث مىشود انسانهاى فقیر و درمانده، به اعمال خلافى مثل: قتل، دزدى، تجاوز، خودفروشى و بىعفتى... مبادرت نماید و با افراد خلافکار، دوست و آشنا شده و مسیر خلاف مثل قاچاق و آدمفروشى را در پیش گیرد به امراض لاعلاج، مبتلا شده و پدیده خانمانسوز اعتیاد دامنگیرش شود، شالوده و اساس زندگیش از هم متلاشى و کانون گرم آن، به جهنم سوزان و غیر قابل تحمل تبدیل گردد و در نتیجه آثار زیانبارى در حوزههاى فرهنگ، اقتصاد و امنیت بر پیکر اجتماع وارد خواهد شد.
لذا در احادیث مىخوانیم: «خداوند انسان تنبل و پر خواب را مبغوض و افراد بىکار را دشمن مىدارد.»(21) از پیامبر (ص) نیز نقل شده است: «کسى که بار خودش را به دوش دیگران مىگذارد ملعون است.»(22) امام باقر(ع) نیز فرمودهاند: «من مردى را که در کار دنیاى خود تنبل باشد دوست ندارم، کسى که در کار دنیاى خود تنبل باشد «با اینکه نتیجه و ثمره آن را به زودى به دست مىآورد» در کار آخرتش، تنبلتر خواهد بود.»(23) در حدیث دیگرى مىخوانیم: «هنگامى که موجودات در آغاز با هم ازدواج کردند، تنبلى و ناتوانى با هم پیمان زوجیت بستند و فرزندى از آنها به نام فقر متولد شد.»(24) بنابراین سعى و تلاش در فرهنگ اسلامى، ارزش فوقالعادهاى داشته و تنبلى و بىکارى به عنوان ضد ارزش معرفى شده است.
از خداوند بزرگ مىخواهیم سستى و تنبلى نیروهاى انسانى را از جهان اسلام برطرف نموده فقر و تهیدستى را از جوامع مسلمین دور سازد و مجد و عظمت آنان را روز افزون نماید. پاورقی ها:پىنوشتها: 1) سوره ابراهیم، آیه 32 و 34: اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَ تِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِىَ فِى الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخرَ لَکُمُ الْأَنْهَرَ * وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَآئبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ * وَءَاتَئکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَآ...» 2) سوره نحل، آیه 5 تا 8: «وَ الْأَنْعَمَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَ مَنَفِعُ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ وَ لَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ * وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَکُمْ إِلَى بَلَدٍ... وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَ زِینَةً وَ یَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» 3) سوره نحل، آیه 66: «وَ إِنَّ لَکُمْ فِى الْأَنْعَمِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِى بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئغًا لِّلشَّرِبِینَ * وَمِن ثَمَرَ تِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنَبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَرًا وَ رِزْقًا حَسَنًا» 4) سوره نجم، آیه 39: «لَّیْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَى» 5) سوره رعد، آیه 11 :«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ» 6) سوره مدثر، آیه 38: «کُلُّ نَفْسِ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» 7) تفسیر نمونه، ج 24، ص 238. 8) سوره نحل، آیه 14: «وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً» 9) سوره ملک، آیه 16:«هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فِى مَنَاکِبِهَا وَ کُلُواْ مِن رِّزْقِهِ» 10) سوره اسراء، آیه 12: «وَ جَعَلْنَا الَّیْلَ وَ النَّهَارَ ءَایَتَیْنِ فَمَحَوْنَآ ءَایَةَ الَّیْلِ وَ جَعَلْنَآ ءَایَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُواْ» 11) سوره قصص، آیه 73: «وَ مِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...» 12) سوره مزمل، آیه 20: «فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرْضَى وَ ءَاخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِى الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ ءَاخَرُونَ یُقَتِلُونَ فِىسَبِیلِ اللَّهِ» 13) وسایل الشیعه، ج 12، ص 23. 14) تفسیر نمونه، ج 25، ص 200. 15) وسایل الشیعه، ج 12، ص 19: «العبادة سبعون جزء افضلها طلب الحلال» 16) وسایل الشیعه، ج 12، ص 43. 17) سوره مائده، آیه 2: «وَلَآ ءَآمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَ نًا» 18) وسائل الشیعه، کتاب حج، ابواب وجوب حج، باب 1، حدیث 18. 19) سوره جمعه، آیه 10: «فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُواْ فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُواْ مِن فَضْلِ اللَّهِ». 20) نهج البلاغه، کلمات 163: «الفقر الموتُ الاکبر». 21) وسائل الشیعه، ج 12، ص 35: «انّ الله لیبغض العبد النوام و اِنّ الله لیبغض العبد الفارغ». 22) وسائل الشیعه، ج 12، ص 16: «قال رسول الله ملعون ملعون مَن القى کلّه على الناس» 23) همان، ص 35: «اِنّى لابْغَضُ الرجل من ان یکون کسلاناً عن امر دنیاه و مَن کسل عن امر دنیاه...» 24) الکافى، ج 5، ص 86: «اِنّ الاشیا لَمّا ازدوجت ازدوج الکسل و العجز فنتجا بینهما الفقر».
در قرآن کریم، آیات فراوانى آمده است که زمین و طبیعت را به عنوان بستر آماده و مناسب براى امرار معاش، و میدان سعى و تلاش، معرفى مىکند و در جاهاى مختلف و متعدد به انسان، منت گذاشته و از مواهب و نعمتهاى مادى و طبیعى و تسخیر آن، براى استفاده و بهرهبردارى او سخن مىگوید، براى نمونه، آیات ذیل را مرور کنیم:
«خداوند آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آب فرو فرستاد و به واسطه آن، انواع میوهها را براى روزى شما رویاند. کشتىها را رام ساخت تا به فرمان او، در دریا، حرکت کنند، رودها، خورشید و ماه، و شب و روز را براى شما رام کرده است و هر چیزى که از او خواستهاید به شما بخشیده است و اگر بخواهید نعمتهاى الهى را بشمارید، قدرت و توانایى شمارش آن را ندارید.»(1)
در آیهاى دیگر مىخوانیم: «و خداوند، چهارپایان را آفرید که براى شما در «پوست» آنها، گرما و منافع دیگرى نهفته است و نیز از آنها مىخورید و هنگامى که آنها را «شامگاهان» از چراگاه باز مىگردانید یا «بامدادان» به چراگاه مىبرید، شما را در آن تجمل «و زیبایى» هست و بارهاى شما را تا شهرهاى دور دست مىبرند، بدون شک، پروردگارتان، رئوف و مهربان است و نیز اسبها و استران و درازگوشان را آفرید، تا بر آنها سوار شوید و مایه تجمل نیز مىباشد، و نیز نعمتهاى دیگرى مىآفریند که شما نمىدانید.»(2)
در سومین آیه مىخوانیم: «در چهارپایان براى شما عبرتى است که از شکم آنها، از میان سرگین و خون، شیر پاک به شما مىنوشانیم... و از میوههاى درختان خرما و انگور، هم «شراب» مستىآور و هم خوراکى نیکو به دست مىآورید، بىگمان در این امر براى خردورزان، مایه عبرت است و نیز پروردگارت به زنبور عسل، الهام کرد که از کوهها و درختان، براى خود، خانه بساز، و از همه میوهها تناول کن و از خداى خود پیروىبنما، آنگاه از شکم آنها شهدى رنگارنگ مىتراود که در آن، شفاى مردمان مىباشد.»(3)
آنچه از آیات یاد شده و نظایر آن استفاده مىشود این است که هر چیزى که براى امرار معاش و زندگى سالم و به دور از افراط و تفریط، لازم باشد، خداى متعال از همان آغاز خلقت در اختیار انسان قرار داده است. و صد البته که رام ساختن طبیعت و تسخیر آن، این معنى را نمىرساند که انسان دست روى دست بگذارد و سستى و تنبلى را اختیار کرده و سعى و تلاش نکند و خود را سر بار جامعه و مردم قرار دهد.
برخى، کار و فعالیت براى امرار معاش را با دنیاگرایى و دنیاپرستى خلط کرده و آن را مغایر با آموزههاى دینى تلقى نموده و در مذمت و محکومیت آن، مطالبى گفتهاند. عدهاى دیگر، مىگویند: از آنجایى که رزق و روزى انسان از جانب خالق هستى معین و مقدر شده است، سعى و تلاش انسان، تأثیرى در زیادى و نقصان آن ندارد لذا دست از سعى و تلاش برداشته، عزلت و گوشهنشینى را اختیار کردهاند. برخى دیگر کارهاى فیزیکى نظیر کشاورزى، دامدارى و بنّایى را عیب دانسته و آن را مخالف مقام و منزلت خیالى خود، مىدانند!
ترویج این گونه افکار و اندیشهها، که هیچ گونه پشتوانه دینى و مکتبى ندارد، باعث مىشود بهانه به دست دشمنان دین و مذهب بیفتد و آنان نیز با توجه به جهل و نادانى عامه مردم، دین و مذهب را به عنوان عامل تخدیر و رکود در عرصههاى مهم اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى، معرفى کرده و در سطح جهان تبلیغات وسیع و گستردهاى را علیه دین و مذهب، سازماندهى کنند و به خورد جامعه و مردم دهند. ارزش کار در فرهنگ اسلامى
کسانى که اندک آشنایى با معارف اسلامى، آیات قرآن و احادیث معصومین داشته باشند این حقیقت را متوجه شده و باور خواهند کرد که رشد و تکامل انسان در هر یک از دو بعد مادى و معنوى، تنها در سایه سعى و تلاش، محقق شده و امکانپذیر مىباشد، چنانچه قرآن کریم در جمله کوتاه و معروفى، بهرهمندى انسان را منحصراً در گرو کار و کوشش مىداند و مىگوید: «براى انسان بهرهاى جز سعى و کوشش او نیست.»(4) و در آیه دیگرى مىفرماید: «خداوند سرنوشت هیچ قوم «و ملتى» را تغییر نمىدهد مگر آن که آنها خود را تغییر دهند.»(5) و در جمله کوتاه دیگرى مىخوانیم: «هر کس در گرو اعمال خود است.»(6) گرچه آیات ذکر شده در ارتباط با امور معنوى و اُخروى است ولى معیار و ملاک کلى که آیات یاد شده و آیات فراوان دیگرى به دست مىدهد این است که بهرهمندى انسان از نعمتهاى مادى و معنوى «دنیا و آخرت» در گرو سعى و تلاش است به قول شاعر:
نابرده رنج، گنج میسر نمىشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
اگر کار و کوشش با آموزههاى دینى و مذهبى، مخالفت داشته و یا مفهوم تضمین رزق و روزى از طرف خداوند، سستى، تنبلى و نشستن در منزل مىبود و یا فعالیتهاى نظیر کشاورزى، چوپانى و دامدارى... با مقام و منزلت انسان، سازگارى نداشته عیب به حساب مىآمد، انبیا و اولیاى الهى که خود صاحبان شریعت هستند و به جزئیات آموزههاى دینى، آشنایى کامل دارند، حتماً بیان داشته و یادآورى مىکردند، در حالى که قضیه کاملاً بر عکس است. انبیا و اولیاى الهى، پیروان خود را به کار و کوشش، دعوت کردهاند و از سستى و تنپرورى مذمت و سرزنش نمودهاند و خود نیز به کارهاى سخت و طاقتفرسا، نظیر چوپانى، خیاطى، کشاورزى و زره بافى... پرداختهاند.
یکى از یاران امام صادق (ع) مدتى خدمت امام نیامده بود، امام صادق (ع) احوال او را جویا شدند عرض کردند: او کار و فعالیت تجارتى را ترک کرده و به عبادت روى آورده است، امام فرمود: واى بر او، آیا نمىداند کسى که تلاش و طلب روزى را ترک کند، دعایش مستجاب نمىشود.» سپس افزود: هنگامى که آیه «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» نازل گردید، جمعى از یاران پیامبر(ص) درها را به روى خود بستند و روى به عبادت آوردند و گفتند: خداوند روزى ما را عهدهدار شده است، این جریان به گوش پیامبر (ص) رسید. کسى را نزد آنها فرستاد که چرا این گونه رفتار مىکنید؟ جواب دادند یا رسولاللَّه چون خداوند روزى ما را متکفل شده است ما مشغول عبادت شدهایم. پیامبر فرمود: هر کسى چنین کند دعایش مستجاب نمىشود بر شما باد کار و کوشش نموده و طلب روزى نمایید.»(7)
بنابراین معنى و مفهوم تسخیر طبیعت و نعمتهاى فراوان آن، این است که انسان در سایه تدبیر و تعقل، در حوزههاى مختلف زندگى مثل زراعت، دامپرورى، تجارت، استخراج معادن، به کارگیرى گیاهان دارویى و ساخت و ساز ابزار و وسایل... تلاش و فعالیت نماید و زمینه رشد و بالندگى را در تمام عرصههاى زندگى فراهم سازد. آیات فراوانى وجود دارد که انسان را به سعى و تلاش، واداشته و او را تشویق و ترغیب مىنماید تا با جد و جهد مداوم، زمینه استفاده مطلوبتر از نعمتهاى طبیعت را براى خود و همنوعان خویش فراهم سازد چنانچه در سوره نحل مىخوانیم:
«او کسى است که دریا را مسخر «شما» ساخت تا از آن «صید کرده و» گوشت تازه بخورید و وسایل زینتى را براى پوشش از آن، استخراج نمایید و کشتىها را مىبینید که سینه دریا را مىشکافند تا شما «به تجارت بپردازید» و از فضل خداوند بهره گیرید»(8) بهرهگیرى معناى وسیعى دارد که هر گونه فعالیتهاى اقتصادى از طریق راههاى دریایى را شامل مىشود.
در جاى دیگرى مىخوانیم: «او کسى است که زمین را رام شما ساخت، پس به گوشه و کنار آن، رهسپار شوید واز روزى او، استفاده کنید.»(9) در آیه دیگرى این گونه آمده است: «ما شب و روز را روشنىبخش ساختیم تا فضل پروردگار را «در پرتو آن» بطلبید و به تلاش و فعالیت بپردازید.»(10)
در سوره قصص هم مىخوانیم: «از جمله رحمت خداوندى این است که شب و روز را براى شما قرار داده است تا در شب آرامش یابید «و دوباره انرژى لازم را به دست آورید» و در روز دنبال رزق حلال رفته تلاش و فعالیت نماید.»(11) کارگران همپاى مجاهدان
از دیدگاه قرآن و روایات معصومین، سعى و تلاش براى اداره زندگى، در سایه موازین شریعت و به دور از افراط و تفریط، به عنوان عبادت ارزشمند و در ردیف جهاد و مبارزه مسلحانه علیه دشمنان و متجاوزین معرفى شده است، خداى متعال در سوره مزمل مىفرماید: «آن مقدار از قرآن که براى شما میسر و امکانپذیر مىباشد تلاوت کنید، خداوند مىداند که به زودى گروهى از شما بیمار مىشوند، گروه دیگر براى به دست آوردن فضل الهى «و کسب روزى» به مسافرت مىروند و گروه دیگرى در راه خدا جهاد مىکنند. پس آن مقدارى که براى شما ممکن است از آن تلاوت کنید.»(12)
در آیه شریفه سه نوع عذر ذکر شده است اولى جنبه جسمانى دارد «بیمارى»، دومى جنبه مالى «مسافرت براى کسب و کار» و سومى جنبه دینى دارد که «جهاد در راه خدا» است. لذا برخى گفتهاند از این آیه استفاده مىشود که سعى و تلاش براى اداره زندگى و امرار معاش هم ردیف جهاد در راه خدا است، در احادیث نیز داریم: «کسى که براى تأمین مایحتاج زندگى خانوادهاش، سعى و تلاش مىکند تا اسباب معیشت آنان را فراهم سازد مانند مجاهدان راه خدا است که در برابر دشمنان مبارزه مسلحانه مىنمایند.»(13)
یعنى همانگونه که مجاهدان در راه خدا، جانشان را به خطر انداخته و در برابر دشمنان داخلى و خارجى و براى حفظ کشور و سرزمین اسلامى، جانفشانى مىکنند، کار و کوشش در سنگر اقتصاد نیز چنین نقشى دارد زیرا با سعى و تلاش در سنگر اقتصاد است که توسعه و پیشرفت محقق مىشود، روزنههاى نفوذ و تسلط مسدود شده و جامعه را از ذلت وابستگى، رهایى پیدا کرده ارزشهاى آن، از دستبرد اجانب حفظ مىشود به تاراج نمىرود.
جملهاى از عبدالله بن مسعود، صحابى معروف پیامبر (ص) نقل شده است که مىگوید: «هر کس متاعى را به یکى از شهرهاى مسلمانان ببرد و زحمات خود را در این راه براى خداوند محسوب دارد سپس آن را به قیمت عادلانه آن روز بفروشد چنین شخصى در
پیشگاه خداوند به منزله شهیدان است، بعد براى گفتار خود قسمتى از آیه 20 سوره مزمل را قرائت مىکند که: «وَ ءَاخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِى الْأَرْضِ» برخى از مفسرین با توجه به حدیثى که در تفسیر قرطبى به همین مضمون آمده است، مىگویند: عبدالله بن مسعود، جمله فوق را از پیامبر (ص) استفاده کرده است»(14)
در حدیث دیگرى از پیامبر (ص) مىخوانیم: «عبادت هفتاد جزء دارد بهترین جزء از این هفتاد جزء طلب رزق حلال مىباشد.»(15) امام صادق (ع) مىفرماید: «جدم امام سجاد (ع) صبح از منزل براى طلب روزى خارج مىشد، شخصى پرسید کجا تشریف مىبرید؟ فرمود: مىروم تا به خانوادهام صدقه دهم، آن شخص با تعجب پرسید: صدقه به خانواده؟ حضرت فرمود: هر کس دنبال کسب حلال برود و براى طلب مال و رزق حلال براى عیال و خانواده خود حرکت کند مصداق صدقه از جانب خداى سبحان است.»(16)
مراسم حج که سالى یکبار برگزار مىگردد از لحاظ شکوه و عظمت عبادى و سیاسى، نظیرى ندارد اعراب جاهلیت، در ایام مراسم حج، فعالیتهاى اقتصادى را جایز نمىدانستند، ولى دین مبین اسلام، مراسم حج را به عنوان کنگرهاى عظیم عبادى، سیاسى، معرفى مىکند و فعالیتهاى اقتصادى در موسم حج را نه تنها جایز مىداند بلکه آن را امر پسندیده تلقى کرده چنانچه در سوره مائده مىخوانیم: «کسانى که براى خشنودى پروردگار و جلب رضاى او و به دست آوردن سود تجارى به قصد زیارت خانه خدا حرکت مىکنند، نباید مورد آزار و اذیت و مزاحمت قرار گیرند.»(17)
امام صادق (ع) در جواب سؤالى که چرا خداوند مردم را به انجام حج و طواف خانهاش فرمان داده است مىفرماید: «خداوند انسان را آفرید... و او را به عمل حج، دستور داد که اطاعت دین و مصالح دنیاى آنان را در بر دارد، در موسم حج، مسلمانان از شرق و غرب عالم جمع مىشوند با یکدیگر آشنا مىشوند و براى این که هر ملتى از تجارتها و فراوردههاى اقتصادى ملتهاى دیگر استفاده کنند و با کرایه دادن وسایل نقلیه و حمل و نقل... بهره ببرند...»(18)
یکى دیگر از مراسم سیاسى عبادى اسلام که شکوه و عظمت خاصى دارد، بر پایى نماز جمعه است، قرآن کریم در سوره مبارکه جمعه، مسلمانان را مورد خطاب قرار داده مىفرماید: «هنگامى که عبادت خدا، و نماز پرشکوه جمعه را به جا آوردید، در روى زمین، پراکنده شده و از نعمتها و مواهب الهى بهرهمند شوید.»(19)
از مجموع روایات یاد شده به خوبى مىتوان استفاده کرد که سعى و تلاش در چهارچوب قوانین شریعت، به دور از افراط و تفریط، براى اداره زندگى و امرار معاش، جایگاه خاص و ویژهاى را در فرهنگ قرآن و آموزههاى دینى و مذهبى به خود اختصاص داده است، علت و فلسفه آن نیز روشن است زیرا کار و کوشش:
اولاً: سستى، تنبلى و دلمردگى را از انسان، دور نموده، حرکت و نشاط مىآفریند و نیز وسیله خوبى براى اشتغال سالم فکرى و جسمى مىباشد.
ثانیا: با کار و کوشش، نارسایىها و مشکلات اقتصادى بر طرف شده، رفاه و آسایش مطلوب به دست مىآید، انسانهاى پر کار و زحمتکش، علاوه بر این که زندگى خود را سر و سامان داده و تأمین مىکنند و آسایش و آرامش براى خانوادهاش به وجود مىآورند، به افراد مستمند و مستحق نیز کمک مىکنند.
ثالثاً: اگر آحاد جامعه به تلاش و فعالیت مداوم ادامه دهند، بدون شک، اقتصاد کشور و مملکت نیز روز به روز رونق بیشترى پیدا مىکند در نتیجه راههاى نفوذ دشمنان، مسدود مىشود. ارزشهاى دینى و فرهنگى جامعه از دستبرد اجانب محفوظ مىماند.
رابطه بىکارى با جرایم
در طرف مقابل، تنبلى و بىکارى به عنوان یک پدیده شوم، مصایب و مشکلات فراوانى را براى افراد و اجتماعات به وجود مىآورد. اولین ثمره تلخ و زودرس تنبلى و بىکارى، فقر و تهیدستى است، پدیده نامیمون که از آن، به مرگ بزرگ(20) تعبیر شده و باعث مىشود انسانهاى فقیر و درمانده، به اعمال خلافى مثل: قتل، دزدى، تجاوز، خودفروشى و بىعفتى... مبادرت نماید و با افراد خلافکار، دوست و آشنا شده و مسیر خلاف مثل قاچاق و آدمفروشى را در پیش گیرد به امراض لاعلاج، مبتلا شده و پدیده خانمانسوز اعتیاد دامنگیرش شود، شالوده و اساس زندگیش از هم متلاشى و کانون گرم آن، به جهنم سوزان و غیر قابل تحمل تبدیل گردد و در نتیجه آثار زیانبارى در حوزههاى فرهنگ، اقتصاد و امنیت بر پیکر اجتماع وارد خواهد شد.
لذا در احادیث مىخوانیم: «خداوند انسان تنبل و پر خواب را مبغوض و افراد بىکار را دشمن مىدارد.»(21) از پیامبر (ص) نیز نقل شده است: «کسى که بار خودش را به دوش دیگران مىگذارد ملعون است.»(22) امام باقر(ع) نیز فرمودهاند: «من مردى را که در کار دنیاى خود تنبل باشد دوست ندارم، کسى که در کار دنیاى خود تنبل باشد «با اینکه نتیجه و ثمره آن را به زودى به دست مىآورد» در کار آخرتش، تنبلتر خواهد بود.»(23) در حدیث دیگرى مىخوانیم: «هنگامى که موجودات در آغاز با هم ازدواج کردند، تنبلى و ناتوانى با هم پیمان زوجیت بستند و فرزندى از آنها به نام فقر متولد شد.»(24) بنابراین سعى و تلاش در فرهنگ اسلامى، ارزش فوقالعادهاى داشته و تنبلى و بىکارى به عنوان ضد ارزش معرفى شده است.
از خداوند بزرگ مىخواهیم سستى و تنبلى نیروهاى انسانى را از جهان اسلام برطرف نموده فقر و تهیدستى را از جوامع مسلمین دور سازد و مجد و عظمت آنان را روز افزون نماید. پاورقی ها:پىنوشتها: 1) سوره ابراهیم، آیه 32 و 34: اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَ تِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِىَ فِى الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخرَ لَکُمُ الْأَنْهَرَ * وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَآئبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ * وَءَاتَئکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَآ...» 2) سوره نحل، آیه 5 تا 8: «وَ الْأَنْعَمَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَ مَنَفِعُ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ وَ لَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ * وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَکُمْ إِلَى بَلَدٍ... وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَ زِینَةً وَ یَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» 3) سوره نحل، آیه 66: «وَ إِنَّ لَکُمْ فِى الْأَنْعَمِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِى بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئغًا لِّلشَّرِبِینَ * وَمِن ثَمَرَ تِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنَبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَرًا وَ رِزْقًا حَسَنًا» 4) سوره نجم، آیه 39: «لَّیْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَى» 5) سوره رعد، آیه 11 :«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ» 6) سوره مدثر، آیه 38: «کُلُّ نَفْسِ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» 7) تفسیر نمونه، ج 24، ص 238. 8) سوره نحل، آیه 14: «وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً» 9) سوره ملک، آیه 16:«هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فِى مَنَاکِبِهَا وَ کُلُواْ مِن رِّزْقِهِ» 10) سوره اسراء، آیه 12: «وَ جَعَلْنَا الَّیْلَ وَ النَّهَارَ ءَایَتَیْنِ فَمَحَوْنَآ ءَایَةَ الَّیْلِ وَ جَعَلْنَآ ءَایَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُواْ» 11) سوره قصص، آیه 73: «وَ مِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...» 12) سوره مزمل، آیه 20: «فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرْضَى وَ ءَاخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِى الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ ءَاخَرُونَ یُقَتِلُونَ فِىسَبِیلِ اللَّهِ» 13) وسایل الشیعه، ج 12، ص 23. 14) تفسیر نمونه، ج 25، ص 200. 15) وسایل الشیعه، ج 12، ص 19: «العبادة سبعون جزء افضلها طلب الحلال» 16) وسایل الشیعه، ج 12، ص 43. 17) سوره مائده، آیه 2: «وَلَآ ءَآمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَ نًا» 18) وسائل الشیعه، کتاب حج، ابواب وجوب حج، باب 1، حدیث 18. 19) سوره جمعه، آیه 10: «فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُواْ فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُواْ مِن فَضْلِ اللَّهِ». 20) نهج البلاغه، کلمات 163: «الفقر الموتُ الاکبر». 21) وسائل الشیعه، ج 12، ص 35: «انّ الله لیبغض العبد النوام و اِنّ الله لیبغض العبد الفارغ». 22) وسائل الشیعه، ج 12، ص 16: «قال رسول الله ملعون ملعون مَن القى کلّه على الناس» 23) همان، ص 35: «اِنّى لابْغَضُ الرجل من ان یکون کسلاناً عن امر دنیاه و مَن کسل عن امر دنیاه...» 24) الکافى، ج 5، ص 86: «اِنّ الاشیا لَمّا ازدوجت ازدوج الکسل و العجز فنتجا بینهما الفقر».