مناسبات اخلاقى و رفتارى با همسایگان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و جامعه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی انسان و جامعه در روایات جامعه در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
آرشیو
چکیده
متن
ضرورت نیکى به همسایه
بدون تردید، پس از خانواده، افرادى که در یک محلى گرد هم آمدهاند، جامعهاى مهم را پدید مىآورند که اتحاد و وفاق اجتماعى و معاشرتهاى آنان مىتواند استحکام و استوارى این تشکل را در بعد انسانى و اخلاقى تضمین کند، اسلام براى افرادى که در مجاورت یکدیگر سکونت دارند، حقوقى در نظر گرفته است؛ که اگر فردى بخواهد آنها را زیر پا نهد خاطى و خلافکار محسوب مىشود. حق همسایگى در این آیین چنان اهمّیتى دارد که قرآن کریم پس از مطرح نمودن یکتاپرستى و اجتناب از شرک ورزى، دعوت عملى به تعاون و تضامن اجتماعى مىنماید و در این میان پس از پرستش خداوند، نیکى به والدین، ارحام،یتیمان و فقیران و احسان به همسایه را مورد توجّه قرار مىدهد. «و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً و بذى القربى و الیتامى و المساکین و الجار ذى القربى و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبیل و ما ملکت ایمانکم ان اللّه لایحبّ من کان مختالاً فخوراً».(1) جالب این که رعایت حقوق مجاورین طبق آیه قرآن، عملى نمودن فرمان الهى است و نیز این سلوک و رفتار نیک در ردیف عبادت پروردگار تلقى گردیده است. منظور از عبارت «جار ذى القربى»، همسایه نزدیک،خویشاوند و یا هم عقیده مىباشد و «جار جنب»، دور بودن از نظر فاصله، خویشاوندى یا اعتقاد را مىرساند.(2)
ارتباط شایسته افراد یک محل که با هم همسایهاند و نیز خوش رفتارى آنان تا بدان حد است که حضرت امام رضا(ع) این ویژگى را از جمله اهداف بعثت رسول اکرم (ص) برشمردهاند.(3) حضرت على(ع) نیز فرمودهاند شیعیان ما کسانى مىباشند که به خاطر ولایت ما نسبت به یکدیگر بذل و بخشش مىنمایند... مایه برکت همسایگان هستند و با معاشران خود، در صلح و صفا بسر مىبرند.(4) آن حضرت چهار خصلت را بر شمردهاند که اگر کسى آنها را مراعات نماید اهل بهشت است که یکى از آنها رفتار پسندیده با همسایگان است.(5)
امام صادق(ع) در سخنى جاویدان نیک رفتارى با همسایه را بعد از نماز و در ردیف اقامه این فریضه الهى در مسجد، ذکر کردهاند.(6) ابن مسکان مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: ما ریشه همه خوبىها و نیکىها هستیم و اینها همه از شاخههاى وجود ماست. در این روایت تفقّد از همسایه به عنوان خیر و خوبى معرفى شده است.(7)
امام حسن مجتبى(ع) در ایام صباوت، شبى تا صبح صادق، مراقب عبادت مادرش حضرت صدیقه کبرى(س) بود و مىنگریست که آن بانوى بانوان مدام در حال رکوع، سجود، قیام و قعود است و به خوبى مىشنید که مادرش درباره زنان و مردان دعاى خیر مىنماید و براى هر یک از آنان سعادت، رحمت و برکت مىخواهد. دومین فروغ امامت صبح هنگام، خطاب به مادرش گفت: هرچه گوش کردم درباره دیگران دعاى خیر نمودى امّا درباره خودت دعایى ننمودى. حضرت فاطمه زهرا(س) فرمودند: یا بنىّ: الجار ثم الدار؛ اى فرزندم اوّل همسایه بعد خانه.(8)
حضرت على (ع) در خطبه قاصعه از تعصبهاى غلط، افتخارات بیهوده و مباهات به طایفه و قبیله به شدت انتقاد مىکند و مىفرماید: اگر کسى بخواهد واقعاً تعصب به خرج دهد باید کردار پسندیده، خصال نیکو و خوى خوب انسانى را ملاک مباهات و فضیلت قرار دهد و در فرازى از این خطبه تأکید نمودهاند به صفات حمیده و اخلاق کریمه افتخار کنید و به دنبال این سخن آسمانى برخى از خصلت هایى را که سزاوار است افراد داشته باشند برمى شمارد. نخستین این حالات نیکو از دیدگاه نخستین امام، حقوق همسایه و رعایت حال اوست: من الحفظ للجوار.(9) یکى از صفات متقین که حضرت على(ع) در خطبه همام بدان اشاره فرموده است زیان نرسانیدن به همسایه مىباشد.(10) آن امام در بستر شهادت نیز بازماندگان را این گونه وصیت فرمود: از خدا پروا داشته، از پروردگارتان بترسید. از خدا بترسید درباره همسایگانتان که آنان سفارش شده پیامبرتان هستند.(11) حضرت امام حسین (ع) نیز مسلمانان را به پنج خصلت توصیه نمودهاند که یکى از آنها خوش رفتارى با همسایه است.(12) در فرازى از رساله حقوق امام زین العابدین(ع) حقوق همسایگان این گونه ترسیم گردیده است.
«...امّا حق همسایهات حفظ اوست در نهان و بزرگداشت او در عیان و حمایت از وى در صورتى که ستمى به وى رسیده باشد و اگر احتمال تأثیر اندرز مىدهى، او را موعظه نمایى. در هنگام بلاها و سختىها او را رها نکنى و از خطا و خلاف او درگذرى، گناهش را ببخشى و با کرامت و رعایت حیثیت وى، با همسایهات معاشرت کنى...»
دعاى چهل و چهارم صحیفه سجادیه مربوط به هنگام فرا رسیدن ماه رمضان و استقبال از این ایام مبارک است. در بخشى از این نیایش نورانى امام چهارم از پیشگاه خداوند مىخواهد که به آن حضرت توفیق دهد با همسایهاش از طریق فضل و سخاوت رفتار نموده و در رفع احتیاجات و مساعدت به فقیرانشان اقدام نماید و در مقابل آزارشان از در نیکى و خوش خویى درآید.
امام صادق(ع) فرمودهاند: آیین ائمه(ع) ورع، عفّت...نیکو معاشرت کردن با همه و حسن همجوارى (خوش همسایگى) است.(13) حضرت امام رضا(ع) در کلامى گران سنگ فرمودهاند: بر شما باد به تقواى الهى، پارسایى، کوشش در طاعت و بندگى، اداى امانت، راستگویى و حسن همجوارى که این موارد اساس رسالت حضرت محمد مصطفى(ص) است.(14) مرزهاو حقوق همسایگان
در خصوص حدّ همسایگى، رسول اکرم(ص) فرمودهاند:تا چهل خانه از روبرو، پشت سر، طرف راست و سوى چپ همسایه محسوب مىشوند.(15) بر اساس این روایت در روستاها و شهرهاى کوچک، محلات مسکونى، شهرکها و بلوکهاى ساختمانى افراد کثیرى با یکدیگر همسایهاند و لازم است حقوق متقابل خویش را مراعات نمایند اگر سفارش مؤکّد اسلام در این نواحى بین ساکنین آنان عمل گردد مردمى که تا مسافتهاى قابل توجّهى با هم زندگى مىکنند بسیارى از دشوارىهاى اجتماعى، اخلاقى، امنیتى و تربیتى را پشت سر نهاده و از زندگى آمیخته به مودت بهرهمند مىگردند، چنین پدیدهاى در رشد عاطفى و بهبود ساختار اقتصادى اجتماعى مناطق مسکونى تأثیرى قابل ملاحظه خواهد گذاشت. بنا به فرمایش خاتم رسولان الهى همسایگان به سه دست تقسیم مىگردند. نخست همسایهاى که در سه محور بر گردن ما حق دارد: حق همسایگى، حق خویشاوندى و اسلام(برادر دینى و ایمانى)؛ دوم همسایهاى که داراى دو حق است: حق همسایگى و حق برادر ایمانى؛ سوم همسایهاى که صرفاً داراى حق همسایگى است و آن حق افراد غیر مسلمان از اهل کتاب است.(16) بنابراین حقوق همجوارى را باید حتى در مورد همسایهاى که در اعتقادات و باورها با ما وجه اشتراکى ندارد، مراعات نمود.
مجاورت خانههاى مسکونى براى صاحبان آنها تعهد بوجود مىآورد. از خصوصیات حق همسایگى این است که مزایاى متقابل دارد و بین مردم جریان یافته است چنین نیست که همسایهاى حقوقى بر عهده دیگران داشته باشد ولى خودش نسبت به مجاورین حقى را تعهد نکند. در واقع هر کس که تصور مىکند به گردن دیگرى حق دارد در همان حال باید متوجه این حقیقت گردد که او هم مدیون است. امام صادق(ع) مىفرمایند: آیا مردى از شما شرم نمىکند که همسایهاش حق هم جوارى را در خصوص او رعایت کند ولى او این حقیقت را نشناسد.(17)
در روایتى حضرت رسول اکرم(ص) فرمودهاند: حق همسایه آن است که اگر در بستر بیمارى قرار گرفت از وى عیادت نمایى و اگر مرگش فرا رسید در تشییع جنازه او حضور یابى و اگر از تو قرض خواست از پرداخت آن امتناع ننمایى و اگر سرور و شادى در زندگیش رخ داد بر او تبریک و تهنیت گویى و در مصائب و ابتلائات با او هم دردى نمایى. ساختمان محل سکونت خود را از خانه او بالاتر نبرده و او را از نسیم فرح زا و هواى خنک محروم نکنى.(18)
در حدیث دیگرى آن مرد آسمانى توصیه نمودهاند: چون میوهاى خریدى مقدارى به همسایهات هدیه کنى و در غیر این صورت آن را پنهانى به منزل ببرى. فرزندت را در حالى که میوه مىخورد به بیرون از خانه نفرست که مبادا بچه همسایه آزرده شود و نیز بوى غذاى تو، وى را ناراحت ننماید(امکان دارد آن را نتواند تهیه کند) مگر این که مقدارى برایش بفرستى.(19)
امام زین العابدین (ع) حقوق متقابل همسایگان را این گونه بیان فرمودهاند: حق همسایهات این است که او را در غیابش حفظ کنى و در حضورش به وى احترام بگذارى. اگر ستمى وى را تحت فشار قرار داد، به امدادش بشتابى و در رفع ستم از وى بکوشى. در عیوب او تجسّس ننموده و اگر ناگوارى از همسایه دیدى نادیده تصوّر کنى...و با عزّت و شادمانى با او معاشرت کنى و قادرى جز خداوند تبارک و تعالى نمىباشد.(20) خوش همسایگى
خوب همسایه دارى، خوش رفتارى با همسایه و احسان در خصوص آنان دستورى دینى است. امام صادق(ع) فرمودهاند: بر شما باد به خوش همسایگى پس به درستى که خداوند عزّ و جل بدان امر کرده است.(21) رسول اکرم (ص) توصیه فرمودهاند: اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستادهاش شما را دوست بدارند، وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا کنید، درسخن گفتن، صداقت را در نظر گیرید و با همسایگان به نیکى رفتار کنید.(22) همچنین آن حضرت فرمودهاند آنچه براى خود مىخواهى براى دیگران نیز بخواه تا مؤمن باشى و با همسایگان خوش رفتارى کن تا در زمره افراد مسلمان به شمارآیى.(23) ابو ربیع شامى مىگوید: حضرت امام صادق(ع) فرمود: بدانید از ما نیست کسى که با همسایهاش خوشرفتارى نکند.(24) حضرت على(ع) نیز در اهمیت این موضوع فرمودهاند: خدا رحمت کند همسایهاى را که همسایه خویش را به نیکى کردن یارى نماید.(25)
امام کاظم (ع) مىفرمایند: درمیان قوم بنى اسرائیل مردى مؤمن مىزیست که همسایهاى کافر داشت، آن مرد غیر مسلمان نسبت به آن فرد با ایمان رئوف بود و برایش کار خیر انجام مىداد، وقتى او از دنیا رفت، خداوند در دوزخ خانهاى از گل برایش بنا کرد تا او را از حرارت آتش جهنّم حفظ کند و حتى به او روزى هم مىرسید به آن مرد گفتند: این لطف حق به خاطر مدارا و نیکى تو به همسایه مؤمن مىباشد.(26)
حضرت على (ع) نوید دادهاند: نیکوکارى و خوش رفتارى با خویشاوندان موجب افزایش عمر و آبادانى خانهها مىشود.(27) حضرت امام رضا(ع) مىفرمایند: مرا حدیث کرد محمد بن على - امام باقر(ع) - که صله ارحام و نیکى با همسایگان دارایى و توانایى مالى انسان را افزایش مىدهد.(28) و این سخنان الهام گرفته از فرمایش رسول اکرم(ص) است که فرمودهاند خوش سلوکى با همسایه یکى از چهار چیزى است که روزى را زیاد مىنماید.(29) بنابراین نیکى به همسایه در همین دنیا آثار و برکاتى دارد. امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل نمودهاند: خوش رفتارى با همسایه مرگ را به تأخیر مىافکند،(30) از ثمرات دیگر خوش رفتارى آن است که همسایگان زیاد مىشوند، زیرا دوستان انسان خوش خوى افزایش مىیابد و مردمان بیشترى با فرد خوش اخلاق انس مىگیرند چنانچه حضرت على(ع) متذکر گردیدهاند.(31) همچنین خوش رفتارى با همسایگان سبب مىشود تا در مشکلات و گرفتارىها، به یارى آدمى برخیزند و بارش را از دوش او بردارند، زیرا به فرمایش مولاى متقیان نیکى به افراد همجوار، خدمه را زیاد مىکند.(32) از چشمه تا مرداب
برخوردارى از همسایه صالح از عوامل سعادت انسان است. انس و الفت با چنین انسانهایى در واقع شکرگزارى نعمت و قدردانى از لطفى است که خداوند در حق ما نموده است. محیط و معاشرتهاى محلهاى چه در بعد مثبت و چه در بعد منفى بر روانهاى آدمیان اثر مىگذارد. به قول شهید مطهرى روح انسان حسّاس است و بدون آن که خود شخص متوجّه باشد صلاح و فساد از فردى دیگر به وى سرایت مىکند.(33) امام على(ع) فرمودهاند: همنشینى با هواپرستان فراموش خانه ایمان است.(34) مولوى چه نیکو سروده است:
مىرود از سینهها در سینهها
از ره پنهان صلاح و کینهها
همنشین اهل معنا باش
هم عطایابى و هم باشى فتى
یک زمان هم صحبتى با اولیاء
بهتر از صد ساله طاعت بى ریا
صحبت صالح تو را صالح کند
صحبت طالح تو را طالح کند
همسایه خوب چون گلى خوشبوى با رایحه خود جان آدمى را معطر مىسازد، روح و روان را صفا مىدهد و طراوت زندگى را افزون مىسازد، اما همسایه ناشایست چون مادهاى متعفن مشام مجاورین خود را آزرده و نه تنها محیط زندگى را به مردابى آلوده تبدیل مىکند بلکه حالات درونى و افکار و گرایشهاى همسایگان خود را خدشهدار مىسازد:
گلى خوشبوى در حمّام روزى
رسید از دست محبوبى به دستم
بدو گفتم که مشکى یا عبیرى
که از بوى دلاویز تو مستم
بگفتا من گلى ناچیز بودم
ولیکن مدتى با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
حضرت على(ع) به پیروان خویش تذکر مىدهند: با کسى همسایه شوید که از وى در امان باشید و خوبى او در نگذرد.(35)
پنجمین فروغ ابدیت مىفرمایند: شیعه على(ع) کسى است که براى همسایگان خود مایه برکت باشد و با معاشران خویش در صلح و صفا بسر برد.(36) رسول اکرم(ص) نیز به جامعه اسلامى توصیه مىفرمایند: به گونهاى رفتار نمائید که همسایگان از دست شما آسوده باشند.(37) همسایگان باید با دید و بازدید، احوالپرسى و مانند آن، روابط متقابل خویش را استوار و ماندگار نمایند و در صورتى که رابطه همسایگان قطع باشد واقعاً محلّه به کالبدى بدون روح تبدیل مىشود و خاصیت اصلى، نشاط و شادابى را از دست مىدهد از این جهت حضرت على(ع) مىفرمایند: شایسته است همسایگان به دیدار هم روند در غیر این صورت همسایگى را ترک گویند.(38) رسول خدا(ص) نیز در کلامى نورانى گوهرافشانى فرمودهاند: وقتى دو نفر تو را دعوت کردند، فراخوانى کسى را که خانهاش به محل سکونت تو نزدیکتر است، بپذیر زیرا آن که منزلش در قرب خانه شماست در همسایگى تقدّم دارد.(39) حرمت همسایه
حفظ حرمت همسایه و توجه داشتن به حیثیت او، از دیگر وظایف اخلاقى ما نسبت به همسایگان است. حضرت پیامبراکرم(ع) مىفرمایند: هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید همسایهاش را حرمت نهد و او را اکرام نماید.(40) امام صادق(ع) مىفرمایند در کتاب امیرمؤمنان(ع) خواندم که رسول خدا(ص) فرموده بودند: همسایه همچون نفس انسان است، نباید خسرانى متوجه او گردد و نیز روا نیست همسایه را (بدون جهت) مجرم تلقى کرد و حرمت همسایه با احترام مادر برابر است و نیز از آن حضرت نقل شده است: حرمت همسایه همچون حرمت خون است و باید همسایه را گرامى داشت اگرچه غیر مسلمان باشد.(41)
معمولاً رفتار و کردار افراد در یک محله یا مجتمع مسکونى مورد ارزیابى همسایگان قرار مىگیرد و افراد در مورد شیوههاى اخلاقى و خصال افراد به داورى مىپردازند و اگر در مجموع خوبىهاى کسى را تأیید کردند باید خداى را سپاسگزار بود، در غیر این صورت باید در مناسبات رفتارى و حالات و خلق و خوى خویش تجدید نظر نمائیم و نسبت به اصلاح رفتار خویش بکوشیم و در این بازنگرىها خصلتهاى منفى را از خود دور نموده و آن خلق و خویى را که مورد تأیید افراد خوش فکر و اهل انصاف است تقویت نموده و نسبت به شکوفایى آن همت ورزیم. ابوذر غفارى از رسول اکرم(ص) سؤال نموده است: چگونه بدانم نیکوکار یا بدکارم؟ آن حضرت فرمود: هنگامى که از همسایگانت شنیدى دربارهات مىگویند به تحقیق نیکو عمل کرد پس نیکوکارى و اگر متوجه شدى که مىگویند، بد کرد، بدکارى!.(42) همدردى با همسایگان
اسلام دایره زندگى مسلمانان را از محدوده خانواده به سوى دوستان، خویشاوندان و همسایگان گسترش مىدهد و از انسان معتقد به قرآن و قیامت مىخواهد که نباید به رفاه خویش فکر کند و صرفاً در این جهت بکوشد در حالى که همسایهاش وضع مشقت بارى دارد و از تهیه و تدارک کمترین امکانات زندگى خویش ناتوان است.
سعید بن جبیر نقل کرده است عبداللّه بن عباس بر عبداللّه بن زبیر وارد گردید، فرزند زبیر خطاب به وى گفت: آیا مرا به دنائت و بخل نسبت مىدهى؟ او پاسخ داد: آرى. زیرا رسول اکرم(ص) مىفرمود: از دایره مسلمین بیرون است کسى که فقط شکم خود را سیر کند ولى همسایهاش در گرسنگى بسر برد.(43)
امام چهارم فرمود: کسى که شب را با سیرى بگذراند و در همسایگى او مؤمنى گرسنه باشد خداوند مىفرماید: اى فرشتگان شما را بر این بنده گواه مىگیرم که من او را به نیکى امر نمودم ولى پیروى نکرد و از غیر من اطاعت کرد او را به اعمال خودش واگذار نمودم. سوگند به عزّت و جلال خودم هرگز چنین شخصى را نخواهم بخشید.(44)
حتى پیامبر اکرم(ص) مىفرمایند: کسى که خود را سیر کند ولى در این مورد همسایهاش با مشکل مواجه باشد به آیین من ایمان نیاورده است.(45)
بنابه فرمایش امام سجاد(ع) از جمله گناهانى که مانع نزول باران مىشود ترک کمک به همسایه است و از فرمودههاى آن امام همام است که: اگر فردى بیش از احتیاجات خود پوشاک داشته باشد و بداند کسانى در همسایگى او هستند که به آن نیاز دارند و از دادن به آنان خوددارى مىکند، خداوند او را در آتش دوزخ خواهد افکند.(46)
امام صادق(ع) در پاسخ به مکتوب یکى از اصحاب خود نوشت، از پدرم شنیدم و ایشان از آباء گرام خود از امیر مؤمنان (ع) نقل کردند که آن جناب از رسول اکرم(ص) شنید که فرمودند: کسى که با حالت سیرى سربر بالین نهاد در حالى که همسایهاش با حالت گرسنگى در بستر قرار گیرد، ایمان ندارد، اصحاب عرض کردند: با این وضع هلاک مىشویم، فرمود: از غذاها یا خرماهایتان آنچه اضافه دارید یا از وجوه نقدى و یا از لباسهایتان به آنان دهید تا بدین وسیله خشم خداوند را خاموش سازید.(47)
از عادات پسندیده حضرت یعقوب نبى آن بود که هر شب گوسفندى در خانهاش ذبح مىگردید و فرزندان و اهل خانهاش ملزم بودند حداقل نیمى از آن را براى فقیران بخصوص همسایگان مستمند ببرند در شب جمعهاى، وقتى نصف گوسفند ذبح شده را انفاق نمودند و باقى مانده را مصرف کردند، مردى فقیر که در همسایگى آن بیت نبوت سکونت داشت و نامش «ذمیال» بود، مقارن افطار با زبان روزه در خانه یعقوب آمد و اظهار داشت روزه دارم، از غذاى خویش مقدارى به من بدهید و چندین بار این تقاضا را تکرار نمود اهل خانه صدایش را شنیدند ولى با بىاعتنایى از آن گذشتند و یا این که در
تاریکى تشخیص ندادند او همان همسایه نیازمند و صائم است در واقع به ادعاى او شک نمودند. آن مرد با ایمان به حال ناامیدى از در خانه یعقوب رفت در حالى که ذکر خداوند و حمد الهى بر زبانش جارى بود، با همان حال گرسنگى بدون افطار خوابید، روز بعد را نیز روزه گرفت و با متانت گرسنگى را تحمّل نمود و آن روز را بدون خوردن طعامى سپرى کرد.
خداوند متعال به حضرت یعقوب(ع) وحى نمود: اى رسول من، به راستى محبوبترین فرستادگانم کسى است که بر مستمندان ترحّم نماید و فقیران را به خود نزدیک کرده و آنان را اطعام نماید و در هر شرایطى به فکر سیر نمودن آنان باشد. شب گذشته بر بندهاى از عباد من - ذمیال - توجه نکردى و با وجود آن که غذا در خانهات بود وى را سیر ننمودى. او بازارى به خانه خویش رفت. اى یعقوب بدان که دوستانم را زودتر از دیگران به بلاو گرفتارى مبتلا مىسازم. اینک آماده ابتلا شوید و بر آنچه برایتان پیش مىآید شکیبا باشید. از همان شب مشقت و رنج یوسف نبى آغاز شد ولى چون این پیامبر پاکدامن و صدیق در میدانهاى آزمایش الهى استوارى و پایدارى نشان داد و در این راستا پیروزى را نصیب خویش ساخت مقامات دنیوى و اخروى والایى بدست آورد.(48)
ابوذر غفارى مىگوید، رسول خدا(ص) توصیه فرمود که اگر غذایى طبخ کردى آن را چنان افزایش بده که بتوانى همسایهات را از آن برخوردار سازى.(49) اسحاق بن عمار از امام ابوالحسن(ع) درباره زکات فطره پرسید: آن حضرت فرمود: همسایگان نیازمند نسبت به دریافت آن سزاوارترند.(50)
حضرت امام خمینى در خصوص زکات فطره چنین فتوا دادهاند: مستحب است که فطریه را به بستگان، همسایگان، مهاجرین در راه دین، اهل فقه و عقل و سایر کسانى که چنین اولویت هایى را حایزند، باید اختصاص داد.(51) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. سوره نساء، آیه 36. 2. تفسیر القرآن الکریم، سید عبداللّه شبر، ص 114. 3. سیرى در نماز، حسین انصاریان، ص 23. 4. کافى، ج 3، ص 323. 5. سفینة البحار، محدث قمى، ماده رحم. 6. امالى، شیخ مفید، ص 205. 7. الروضة من الکافى، کلینى، ج2، ص 51 - 52. 8. کشف الغمه، اربلى، ج 2، ص 25؛ بحارالانوار، ج 43، ص 85. 9. نهج البلاغه، خطبه قاصعه. 10. نهج البلاغه، خطبه همام (خصال متقین، 193). 11. نهج البلاغه، نامه 47، بحارالانوار، ج 71، ص 153. 12. نهج الشهادة، ص 316. 13. بحارالانوار، ج 74، ص 158. 14. همان، ج 78، ص 341. 15. کافى، ج 2،ص 669، وافى، ج1، ص 359. 16. المحجةالبیضاء فى تهذیب الاحیاء، فیض کاشانى، ج3، ص 422. 17. الروضة من الکافى، ج 1، ص 214 ؛ آثار الصادقین، احسان بخش، ج2، ص 379. 18. نهج الفصاحه، ص 291. 19. مستدرک الوسایل، میرزا حسین نورى، ج 2، ص 79، بحار، ج 82، ص 93. 20. بحارالانوار، ج 74، ص 7؛ میزان الحکمة، ج 2، ص 195. 21. بحارالانوار، ج 71، ص 150. 22. نهج الفصاحه، ص 110 و 463؛ میزان الحکمه، همان جلد، ص 190. 23. نهج الفصاحه، ص 14. 24. اصول کافى، ج4، ص 492. 25. غررالحکم و دررالکلم، ص 410. 26. بحارالانوار، ج 8، ص 349. 27. غررالحکم، ص 486. 28. صحیفة الرضا، ص 126. 29. نزهة النواظر، ص 45. 30. آداب معاشرت از دیدگاه معصومین، ص 101. 31. همان، ص 61. 32. همان، ص 62. 33. حکمتها و اندرزها، مطهرى، ص 281. 34. تحف العقول، ص 319. 35. غررالحکم، ص 369. 36. تحف العقول، ص 344. 37. تنبیه الغافلین، ص 105. 38. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج20، ص 322. 39. نهج الفصاحه، ص 25. 40. المحجة البیضاء، ج5، ص 125 ؛ نهج الفصاحه، ص 573 ؛ کیمیاى سعادت، ج 1، ص 427. 41. اصول کافى، ج 1، ص 465 ؛ مشکوة الانوار، طبرسى، ج 1، ص 464 ؛ جامع الاخبار، ص 98. 42. المحجةالبیضاء، ج 3، ص 425. 43. تتمة المنتهى، محدث قمى، ص 51. 44. ثواب الاعمال، ص 298. 45. وافى، ج1، جزء سوم، ص 96، اصول کافى ج 4، ص 493 ؛ نهج الفصاحه ص 559 ؛ مکارم الاخلاق، ص 298. 46. عقاب الاعمال، ص 298. 47. پند تاریخ، ج 2، ص 61. 48. الجواهر السنیة فى احادیث القدسیه، شیخ حرّ عاملى، ص 44، اصول کافى، ج 4، ص 491 ؛ تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 411؛ تفسیر برهان، ج 2، ص 243. 49. المحجة البیضاء، ج 3، ص 425. 50. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، کتاب صوم، ج 2، ص 536. 51. تحریرالوسیله، امام خمینى، ج1، ص 350.
بدون تردید، پس از خانواده، افرادى که در یک محلى گرد هم آمدهاند، جامعهاى مهم را پدید مىآورند که اتحاد و وفاق اجتماعى و معاشرتهاى آنان مىتواند استحکام و استوارى این تشکل را در بعد انسانى و اخلاقى تضمین کند، اسلام براى افرادى که در مجاورت یکدیگر سکونت دارند، حقوقى در نظر گرفته است؛ که اگر فردى بخواهد آنها را زیر پا نهد خاطى و خلافکار محسوب مىشود. حق همسایگى در این آیین چنان اهمّیتى دارد که قرآن کریم پس از مطرح نمودن یکتاپرستى و اجتناب از شرک ورزى، دعوت عملى به تعاون و تضامن اجتماعى مىنماید و در این میان پس از پرستش خداوند، نیکى به والدین، ارحام،یتیمان و فقیران و احسان به همسایه را مورد توجّه قرار مىدهد. «و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً و بذى القربى و الیتامى و المساکین و الجار ذى القربى و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبیل و ما ملکت ایمانکم ان اللّه لایحبّ من کان مختالاً فخوراً».(1) جالب این که رعایت حقوق مجاورین طبق آیه قرآن، عملى نمودن فرمان الهى است و نیز این سلوک و رفتار نیک در ردیف عبادت پروردگار تلقى گردیده است. منظور از عبارت «جار ذى القربى»، همسایه نزدیک،خویشاوند و یا هم عقیده مىباشد و «جار جنب»، دور بودن از نظر فاصله، خویشاوندى یا اعتقاد را مىرساند.(2)
ارتباط شایسته افراد یک محل که با هم همسایهاند و نیز خوش رفتارى آنان تا بدان حد است که حضرت امام رضا(ع) این ویژگى را از جمله اهداف بعثت رسول اکرم (ص) برشمردهاند.(3) حضرت على(ع) نیز فرمودهاند شیعیان ما کسانى مىباشند که به خاطر ولایت ما نسبت به یکدیگر بذل و بخشش مىنمایند... مایه برکت همسایگان هستند و با معاشران خود، در صلح و صفا بسر مىبرند.(4) آن حضرت چهار خصلت را بر شمردهاند که اگر کسى آنها را مراعات نماید اهل بهشت است که یکى از آنها رفتار پسندیده با همسایگان است.(5)
امام صادق(ع) در سخنى جاویدان نیک رفتارى با همسایه را بعد از نماز و در ردیف اقامه این فریضه الهى در مسجد، ذکر کردهاند.(6) ابن مسکان مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: ما ریشه همه خوبىها و نیکىها هستیم و اینها همه از شاخههاى وجود ماست. در این روایت تفقّد از همسایه به عنوان خیر و خوبى معرفى شده است.(7)
امام حسن مجتبى(ع) در ایام صباوت، شبى تا صبح صادق، مراقب عبادت مادرش حضرت صدیقه کبرى(س) بود و مىنگریست که آن بانوى بانوان مدام در حال رکوع، سجود، قیام و قعود است و به خوبى مىشنید که مادرش درباره زنان و مردان دعاى خیر مىنماید و براى هر یک از آنان سعادت، رحمت و برکت مىخواهد. دومین فروغ امامت صبح هنگام، خطاب به مادرش گفت: هرچه گوش کردم درباره دیگران دعاى خیر نمودى امّا درباره خودت دعایى ننمودى. حضرت فاطمه زهرا(س) فرمودند: یا بنىّ: الجار ثم الدار؛ اى فرزندم اوّل همسایه بعد خانه.(8)
حضرت على (ع) در خطبه قاصعه از تعصبهاى غلط، افتخارات بیهوده و مباهات به طایفه و قبیله به شدت انتقاد مىکند و مىفرماید: اگر کسى بخواهد واقعاً تعصب به خرج دهد باید کردار پسندیده، خصال نیکو و خوى خوب انسانى را ملاک مباهات و فضیلت قرار دهد و در فرازى از این خطبه تأکید نمودهاند به صفات حمیده و اخلاق کریمه افتخار کنید و به دنبال این سخن آسمانى برخى از خصلت هایى را که سزاوار است افراد داشته باشند برمى شمارد. نخستین این حالات نیکو از دیدگاه نخستین امام، حقوق همسایه و رعایت حال اوست: من الحفظ للجوار.(9) یکى از صفات متقین که حضرت على(ع) در خطبه همام بدان اشاره فرموده است زیان نرسانیدن به همسایه مىباشد.(10) آن امام در بستر شهادت نیز بازماندگان را این گونه وصیت فرمود: از خدا پروا داشته، از پروردگارتان بترسید. از خدا بترسید درباره همسایگانتان که آنان سفارش شده پیامبرتان هستند.(11) حضرت امام حسین (ع) نیز مسلمانان را به پنج خصلت توصیه نمودهاند که یکى از آنها خوش رفتارى با همسایه است.(12) در فرازى از رساله حقوق امام زین العابدین(ع) حقوق همسایگان این گونه ترسیم گردیده است.
«...امّا حق همسایهات حفظ اوست در نهان و بزرگداشت او در عیان و حمایت از وى در صورتى که ستمى به وى رسیده باشد و اگر احتمال تأثیر اندرز مىدهى، او را موعظه نمایى. در هنگام بلاها و سختىها او را رها نکنى و از خطا و خلاف او درگذرى، گناهش را ببخشى و با کرامت و رعایت حیثیت وى، با همسایهات معاشرت کنى...»
دعاى چهل و چهارم صحیفه سجادیه مربوط به هنگام فرا رسیدن ماه رمضان و استقبال از این ایام مبارک است. در بخشى از این نیایش نورانى امام چهارم از پیشگاه خداوند مىخواهد که به آن حضرت توفیق دهد با همسایهاش از طریق فضل و سخاوت رفتار نموده و در رفع احتیاجات و مساعدت به فقیرانشان اقدام نماید و در مقابل آزارشان از در نیکى و خوش خویى درآید.
امام صادق(ع) فرمودهاند: آیین ائمه(ع) ورع، عفّت...نیکو معاشرت کردن با همه و حسن همجوارى (خوش همسایگى) است.(13) حضرت امام رضا(ع) در کلامى گران سنگ فرمودهاند: بر شما باد به تقواى الهى، پارسایى، کوشش در طاعت و بندگى، اداى امانت، راستگویى و حسن همجوارى که این موارد اساس رسالت حضرت محمد مصطفى(ص) است.(14) مرزهاو حقوق همسایگان
در خصوص حدّ همسایگى، رسول اکرم(ص) فرمودهاند:تا چهل خانه از روبرو، پشت سر، طرف راست و سوى چپ همسایه محسوب مىشوند.(15) بر اساس این روایت در روستاها و شهرهاى کوچک، محلات مسکونى، شهرکها و بلوکهاى ساختمانى افراد کثیرى با یکدیگر همسایهاند و لازم است حقوق متقابل خویش را مراعات نمایند اگر سفارش مؤکّد اسلام در این نواحى بین ساکنین آنان عمل گردد مردمى که تا مسافتهاى قابل توجّهى با هم زندگى مىکنند بسیارى از دشوارىهاى اجتماعى، اخلاقى، امنیتى و تربیتى را پشت سر نهاده و از زندگى آمیخته به مودت بهرهمند مىگردند، چنین پدیدهاى در رشد عاطفى و بهبود ساختار اقتصادى اجتماعى مناطق مسکونى تأثیرى قابل ملاحظه خواهد گذاشت. بنا به فرمایش خاتم رسولان الهى همسایگان به سه دست تقسیم مىگردند. نخست همسایهاى که در سه محور بر گردن ما حق دارد: حق همسایگى، حق خویشاوندى و اسلام(برادر دینى و ایمانى)؛ دوم همسایهاى که داراى دو حق است: حق همسایگى و حق برادر ایمانى؛ سوم همسایهاى که صرفاً داراى حق همسایگى است و آن حق افراد غیر مسلمان از اهل کتاب است.(16) بنابراین حقوق همجوارى را باید حتى در مورد همسایهاى که در اعتقادات و باورها با ما وجه اشتراکى ندارد، مراعات نمود.
مجاورت خانههاى مسکونى براى صاحبان آنها تعهد بوجود مىآورد. از خصوصیات حق همسایگى این است که مزایاى متقابل دارد و بین مردم جریان یافته است چنین نیست که همسایهاى حقوقى بر عهده دیگران داشته باشد ولى خودش نسبت به مجاورین حقى را تعهد نکند. در واقع هر کس که تصور مىکند به گردن دیگرى حق دارد در همان حال باید متوجه این حقیقت گردد که او هم مدیون است. امام صادق(ع) مىفرمایند: آیا مردى از شما شرم نمىکند که همسایهاش حق هم جوارى را در خصوص او رعایت کند ولى او این حقیقت را نشناسد.(17)
در روایتى حضرت رسول اکرم(ص) فرمودهاند: حق همسایه آن است که اگر در بستر بیمارى قرار گرفت از وى عیادت نمایى و اگر مرگش فرا رسید در تشییع جنازه او حضور یابى و اگر از تو قرض خواست از پرداخت آن امتناع ننمایى و اگر سرور و شادى در زندگیش رخ داد بر او تبریک و تهنیت گویى و در مصائب و ابتلائات با او هم دردى نمایى. ساختمان محل سکونت خود را از خانه او بالاتر نبرده و او را از نسیم فرح زا و هواى خنک محروم نکنى.(18)
در حدیث دیگرى آن مرد آسمانى توصیه نمودهاند: چون میوهاى خریدى مقدارى به همسایهات هدیه کنى و در غیر این صورت آن را پنهانى به منزل ببرى. فرزندت را در حالى که میوه مىخورد به بیرون از خانه نفرست که مبادا بچه همسایه آزرده شود و نیز بوى غذاى تو، وى را ناراحت ننماید(امکان دارد آن را نتواند تهیه کند) مگر این که مقدارى برایش بفرستى.(19)
امام زین العابدین (ع) حقوق متقابل همسایگان را این گونه بیان فرمودهاند: حق همسایهات این است که او را در غیابش حفظ کنى و در حضورش به وى احترام بگذارى. اگر ستمى وى را تحت فشار قرار داد، به امدادش بشتابى و در رفع ستم از وى بکوشى. در عیوب او تجسّس ننموده و اگر ناگوارى از همسایه دیدى نادیده تصوّر کنى...و با عزّت و شادمانى با او معاشرت کنى و قادرى جز خداوند تبارک و تعالى نمىباشد.(20) خوش همسایگى
خوب همسایه دارى، خوش رفتارى با همسایه و احسان در خصوص آنان دستورى دینى است. امام صادق(ع) فرمودهاند: بر شما باد به خوش همسایگى پس به درستى که خداوند عزّ و جل بدان امر کرده است.(21) رسول اکرم (ص) توصیه فرمودهاند: اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستادهاش شما را دوست بدارند، وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا کنید، درسخن گفتن، صداقت را در نظر گیرید و با همسایگان به نیکى رفتار کنید.(22) همچنین آن حضرت فرمودهاند آنچه براى خود مىخواهى براى دیگران نیز بخواه تا مؤمن باشى و با همسایگان خوش رفتارى کن تا در زمره افراد مسلمان به شمارآیى.(23) ابو ربیع شامى مىگوید: حضرت امام صادق(ع) فرمود: بدانید از ما نیست کسى که با همسایهاش خوشرفتارى نکند.(24) حضرت على(ع) نیز در اهمیت این موضوع فرمودهاند: خدا رحمت کند همسایهاى را که همسایه خویش را به نیکى کردن یارى نماید.(25)
امام کاظم (ع) مىفرمایند: درمیان قوم بنى اسرائیل مردى مؤمن مىزیست که همسایهاى کافر داشت، آن مرد غیر مسلمان نسبت به آن فرد با ایمان رئوف بود و برایش کار خیر انجام مىداد، وقتى او از دنیا رفت، خداوند در دوزخ خانهاى از گل برایش بنا کرد تا او را از حرارت آتش جهنّم حفظ کند و حتى به او روزى هم مىرسید به آن مرد گفتند: این لطف حق به خاطر مدارا و نیکى تو به همسایه مؤمن مىباشد.(26)
حضرت على (ع) نوید دادهاند: نیکوکارى و خوش رفتارى با خویشاوندان موجب افزایش عمر و آبادانى خانهها مىشود.(27) حضرت امام رضا(ع) مىفرمایند: مرا حدیث کرد محمد بن على - امام باقر(ع) - که صله ارحام و نیکى با همسایگان دارایى و توانایى مالى انسان را افزایش مىدهد.(28) و این سخنان الهام گرفته از فرمایش رسول اکرم(ص) است که فرمودهاند خوش سلوکى با همسایه یکى از چهار چیزى است که روزى را زیاد مىنماید.(29) بنابراین نیکى به همسایه در همین دنیا آثار و برکاتى دارد. امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل نمودهاند: خوش رفتارى با همسایه مرگ را به تأخیر مىافکند،(30) از ثمرات دیگر خوش رفتارى آن است که همسایگان زیاد مىشوند، زیرا دوستان انسان خوش خوى افزایش مىیابد و مردمان بیشترى با فرد خوش اخلاق انس مىگیرند چنانچه حضرت على(ع) متذکر گردیدهاند.(31) همچنین خوش رفتارى با همسایگان سبب مىشود تا در مشکلات و گرفتارىها، به یارى آدمى برخیزند و بارش را از دوش او بردارند، زیرا به فرمایش مولاى متقیان نیکى به افراد همجوار، خدمه را زیاد مىکند.(32) از چشمه تا مرداب
برخوردارى از همسایه صالح از عوامل سعادت انسان است. انس و الفت با چنین انسانهایى در واقع شکرگزارى نعمت و قدردانى از لطفى است که خداوند در حق ما نموده است. محیط و معاشرتهاى محلهاى چه در بعد مثبت و چه در بعد منفى بر روانهاى آدمیان اثر مىگذارد. به قول شهید مطهرى روح انسان حسّاس است و بدون آن که خود شخص متوجّه باشد صلاح و فساد از فردى دیگر به وى سرایت مىکند.(33) امام على(ع) فرمودهاند: همنشینى با هواپرستان فراموش خانه ایمان است.(34) مولوى چه نیکو سروده است:
مىرود از سینهها در سینهها
از ره پنهان صلاح و کینهها
همنشین اهل معنا باش
هم عطایابى و هم باشى فتى
یک زمان هم صحبتى با اولیاء
بهتر از صد ساله طاعت بى ریا
صحبت صالح تو را صالح کند
صحبت طالح تو را طالح کند
همسایه خوب چون گلى خوشبوى با رایحه خود جان آدمى را معطر مىسازد، روح و روان را صفا مىدهد و طراوت زندگى را افزون مىسازد، اما همسایه ناشایست چون مادهاى متعفن مشام مجاورین خود را آزرده و نه تنها محیط زندگى را به مردابى آلوده تبدیل مىکند بلکه حالات درونى و افکار و گرایشهاى همسایگان خود را خدشهدار مىسازد:
گلى خوشبوى در حمّام روزى
رسید از دست محبوبى به دستم
بدو گفتم که مشکى یا عبیرى
که از بوى دلاویز تو مستم
بگفتا من گلى ناچیز بودم
ولیکن مدتى با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
حضرت على(ع) به پیروان خویش تذکر مىدهند: با کسى همسایه شوید که از وى در امان باشید و خوبى او در نگذرد.(35)
پنجمین فروغ ابدیت مىفرمایند: شیعه على(ع) کسى است که براى همسایگان خود مایه برکت باشد و با معاشران خویش در صلح و صفا بسر برد.(36) رسول اکرم(ص) نیز به جامعه اسلامى توصیه مىفرمایند: به گونهاى رفتار نمائید که همسایگان از دست شما آسوده باشند.(37) همسایگان باید با دید و بازدید، احوالپرسى و مانند آن، روابط متقابل خویش را استوار و ماندگار نمایند و در صورتى که رابطه همسایگان قطع باشد واقعاً محلّه به کالبدى بدون روح تبدیل مىشود و خاصیت اصلى، نشاط و شادابى را از دست مىدهد از این جهت حضرت على(ع) مىفرمایند: شایسته است همسایگان به دیدار هم روند در غیر این صورت همسایگى را ترک گویند.(38) رسول خدا(ص) نیز در کلامى نورانى گوهرافشانى فرمودهاند: وقتى دو نفر تو را دعوت کردند، فراخوانى کسى را که خانهاش به محل سکونت تو نزدیکتر است، بپذیر زیرا آن که منزلش در قرب خانه شماست در همسایگى تقدّم دارد.(39) حرمت همسایه
حفظ حرمت همسایه و توجه داشتن به حیثیت او، از دیگر وظایف اخلاقى ما نسبت به همسایگان است. حضرت پیامبراکرم(ع) مىفرمایند: هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید همسایهاش را حرمت نهد و او را اکرام نماید.(40) امام صادق(ع) مىفرمایند در کتاب امیرمؤمنان(ع) خواندم که رسول خدا(ص) فرموده بودند: همسایه همچون نفس انسان است، نباید خسرانى متوجه او گردد و نیز روا نیست همسایه را (بدون جهت) مجرم تلقى کرد و حرمت همسایه با احترام مادر برابر است و نیز از آن حضرت نقل شده است: حرمت همسایه همچون حرمت خون است و باید همسایه را گرامى داشت اگرچه غیر مسلمان باشد.(41)
معمولاً رفتار و کردار افراد در یک محله یا مجتمع مسکونى مورد ارزیابى همسایگان قرار مىگیرد و افراد در مورد شیوههاى اخلاقى و خصال افراد به داورى مىپردازند و اگر در مجموع خوبىهاى کسى را تأیید کردند باید خداى را سپاسگزار بود، در غیر این صورت باید در مناسبات رفتارى و حالات و خلق و خوى خویش تجدید نظر نمائیم و نسبت به اصلاح رفتار خویش بکوشیم و در این بازنگرىها خصلتهاى منفى را از خود دور نموده و آن خلق و خویى را که مورد تأیید افراد خوش فکر و اهل انصاف است تقویت نموده و نسبت به شکوفایى آن همت ورزیم. ابوذر غفارى از رسول اکرم(ص) سؤال نموده است: چگونه بدانم نیکوکار یا بدکارم؟ آن حضرت فرمود: هنگامى که از همسایگانت شنیدى دربارهات مىگویند به تحقیق نیکو عمل کرد پس نیکوکارى و اگر متوجه شدى که مىگویند، بد کرد، بدکارى!.(42) همدردى با همسایگان
اسلام دایره زندگى مسلمانان را از محدوده خانواده به سوى دوستان، خویشاوندان و همسایگان گسترش مىدهد و از انسان معتقد به قرآن و قیامت مىخواهد که نباید به رفاه خویش فکر کند و صرفاً در این جهت بکوشد در حالى که همسایهاش وضع مشقت بارى دارد و از تهیه و تدارک کمترین امکانات زندگى خویش ناتوان است.
سعید بن جبیر نقل کرده است عبداللّه بن عباس بر عبداللّه بن زبیر وارد گردید، فرزند زبیر خطاب به وى گفت: آیا مرا به دنائت و بخل نسبت مىدهى؟ او پاسخ داد: آرى. زیرا رسول اکرم(ص) مىفرمود: از دایره مسلمین بیرون است کسى که فقط شکم خود را سیر کند ولى همسایهاش در گرسنگى بسر برد.(43)
امام چهارم فرمود: کسى که شب را با سیرى بگذراند و در همسایگى او مؤمنى گرسنه باشد خداوند مىفرماید: اى فرشتگان شما را بر این بنده گواه مىگیرم که من او را به نیکى امر نمودم ولى پیروى نکرد و از غیر من اطاعت کرد او را به اعمال خودش واگذار نمودم. سوگند به عزّت و جلال خودم هرگز چنین شخصى را نخواهم بخشید.(44)
حتى پیامبر اکرم(ص) مىفرمایند: کسى که خود را سیر کند ولى در این مورد همسایهاش با مشکل مواجه باشد به آیین من ایمان نیاورده است.(45)
بنابه فرمایش امام سجاد(ع) از جمله گناهانى که مانع نزول باران مىشود ترک کمک به همسایه است و از فرمودههاى آن امام همام است که: اگر فردى بیش از احتیاجات خود پوشاک داشته باشد و بداند کسانى در همسایگى او هستند که به آن نیاز دارند و از دادن به آنان خوددارى مىکند، خداوند او را در آتش دوزخ خواهد افکند.(46)
امام صادق(ع) در پاسخ به مکتوب یکى از اصحاب خود نوشت، از پدرم شنیدم و ایشان از آباء گرام خود از امیر مؤمنان (ع) نقل کردند که آن جناب از رسول اکرم(ص) شنید که فرمودند: کسى که با حالت سیرى سربر بالین نهاد در حالى که همسایهاش با حالت گرسنگى در بستر قرار گیرد، ایمان ندارد، اصحاب عرض کردند: با این وضع هلاک مىشویم، فرمود: از غذاها یا خرماهایتان آنچه اضافه دارید یا از وجوه نقدى و یا از لباسهایتان به آنان دهید تا بدین وسیله خشم خداوند را خاموش سازید.(47)
از عادات پسندیده حضرت یعقوب نبى آن بود که هر شب گوسفندى در خانهاش ذبح مىگردید و فرزندان و اهل خانهاش ملزم بودند حداقل نیمى از آن را براى فقیران بخصوص همسایگان مستمند ببرند در شب جمعهاى، وقتى نصف گوسفند ذبح شده را انفاق نمودند و باقى مانده را مصرف کردند، مردى فقیر که در همسایگى آن بیت نبوت سکونت داشت و نامش «ذمیال» بود، مقارن افطار با زبان روزه در خانه یعقوب آمد و اظهار داشت روزه دارم، از غذاى خویش مقدارى به من بدهید و چندین بار این تقاضا را تکرار نمود اهل خانه صدایش را شنیدند ولى با بىاعتنایى از آن گذشتند و یا این که در
تاریکى تشخیص ندادند او همان همسایه نیازمند و صائم است در واقع به ادعاى او شک نمودند. آن مرد با ایمان به حال ناامیدى از در خانه یعقوب رفت در حالى که ذکر خداوند و حمد الهى بر زبانش جارى بود، با همان حال گرسنگى بدون افطار خوابید، روز بعد را نیز روزه گرفت و با متانت گرسنگى را تحمّل نمود و آن روز را بدون خوردن طعامى سپرى کرد.
خداوند متعال به حضرت یعقوب(ع) وحى نمود: اى رسول من، به راستى محبوبترین فرستادگانم کسى است که بر مستمندان ترحّم نماید و فقیران را به خود نزدیک کرده و آنان را اطعام نماید و در هر شرایطى به فکر سیر نمودن آنان باشد. شب گذشته بر بندهاى از عباد من - ذمیال - توجه نکردى و با وجود آن که غذا در خانهات بود وى را سیر ننمودى. او بازارى به خانه خویش رفت. اى یعقوب بدان که دوستانم را زودتر از دیگران به بلاو گرفتارى مبتلا مىسازم. اینک آماده ابتلا شوید و بر آنچه برایتان پیش مىآید شکیبا باشید. از همان شب مشقت و رنج یوسف نبى آغاز شد ولى چون این پیامبر پاکدامن و صدیق در میدانهاى آزمایش الهى استوارى و پایدارى نشان داد و در این راستا پیروزى را نصیب خویش ساخت مقامات دنیوى و اخروى والایى بدست آورد.(48)
ابوذر غفارى مىگوید، رسول خدا(ص) توصیه فرمود که اگر غذایى طبخ کردى آن را چنان افزایش بده که بتوانى همسایهات را از آن برخوردار سازى.(49) اسحاق بن عمار از امام ابوالحسن(ع) درباره زکات فطره پرسید: آن حضرت فرمود: همسایگان نیازمند نسبت به دریافت آن سزاوارترند.(50)
حضرت امام خمینى در خصوص زکات فطره چنین فتوا دادهاند: مستحب است که فطریه را به بستگان، همسایگان، مهاجرین در راه دین، اهل فقه و عقل و سایر کسانى که چنین اولویت هایى را حایزند، باید اختصاص داد.(51) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. سوره نساء، آیه 36. 2. تفسیر القرآن الکریم، سید عبداللّه شبر، ص 114. 3. سیرى در نماز، حسین انصاریان، ص 23. 4. کافى، ج 3، ص 323. 5. سفینة البحار، محدث قمى، ماده رحم. 6. امالى، شیخ مفید، ص 205. 7. الروضة من الکافى، کلینى، ج2، ص 51 - 52. 8. کشف الغمه، اربلى، ج 2، ص 25؛ بحارالانوار، ج 43، ص 85. 9. نهج البلاغه، خطبه قاصعه. 10. نهج البلاغه، خطبه همام (خصال متقین، 193). 11. نهج البلاغه، نامه 47، بحارالانوار، ج 71، ص 153. 12. نهج الشهادة، ص 316. 13. بحارالانوار، ج 74، ص 158. 14. همان، ج 78، ص 341. 15. کافى، ج 2،ص 669، وافى، ج1، ص 359. 16. المحجةالبیضاء فى تهذیب الاحیاء، فیض کاشانى، ج3، ص 422. 17. الروضة من الکافى، ج 1، ص 214 ؛ آثار الصادقین، احسان بخش، ج2، ص 379. 18. نهج الفصاحه، ص 291. 19. مستدرک الوسایل، میرزا حسین نورى، ج 2، ص 79، بحار، ج 82، ص 93. 20. بحارالانوار، ج 74، ص 7؛ میزان الحکمة، ج 2، ص 195. 21. بحارالانوار، ج 71، ص 150. 22. نهج الفصاحه، ص 110 و 463؛ میزان الحکمه، همان جلد، ص 190. 23. نهج الفصاحه، ص 14. 24. اصول کافى، ج4، ص 492. 25. غررالحکم و دررالکلم، ص 410. 26. بحارالانوار، ج 8، ص 349. 27. غررالحکم، ص 486. 28. صحیفة الرضا، ص 126. 29. نزهة النواظر، ص 45. 30. آداب معاشرت از دیدگاه معصومین، ص 101. 31. همان، ص 61. 32. همان، ص 62. 33. حکمتها و اندرزها، مطهرى، ص 281. 34. تحف العقول، ص 319. 35. غررالحکم، ص 369. 36. تحف العقول، ص 344. 37. تنبیه الغافلین، ص 105. 38. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج20، ص 322. 39. نهج الفصاحه، ص 25. 40. المحجة البیضاء، ج5، ص 125 ؛ نهج الفصاحه، ص 573 ؛ کیمیاى سعادت، ج 1، ص 427. 41. اصول کافى، ج 1، ص 465 ؛ مشکوة الانوار، طبرسى، ج 1، ص 464 ؛ جامع الاخبار، ص 98. 42. المحجةالبیضاء، ج 3، ص 425. 43. تتمة المنتهى، محدث قمى، ص 51. 44. ثواب الاعمال، ص 298. 45. وافى، ج1، جزء سوم، ص 96، اصول کافى ج 4، ص 493 ؛ نهج الفصاحه ص 559 ؛ مکارم الاخلاق، ص 298. 46. عقاب الاعمال، ص 298. 47. پند تاریخ، ج 2، ص 61. 48. الجواهر السنیة فى احادیث القدسیه، شیخ حرّ عاملى، ص 44، اصول کافى، ج 4، ص 491 ؛ تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 411؛ تفسیر برهان، ج 2، ص 243. 49. المحجة البیضاء، ج 3، ص 425. 50. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، کتاب صوم، ج 2، ص 536. 51. تحریرالوسیله، امام خمینى، ج1، ص 350.