آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

ضرورت نیکى به همسایه‏
بدون تردید، پس از خانواده، افرادى که در یک محلى گرد هم آمده‏اند، جامعه‏اى مهم را پدید مى‏آورند که اتحاد و وفاق اجتماعى و معاشرت‏هاى آنان مى‏تواند استحکام و استوارى این تشکل را در بعد انسانى و اخلاقى تضمین کند، اسلام براى افرادى که در مجاورت یکدیگر سکونت دارند، حقوقى در نظر گرفته است؛ که اگر فردى بخواهد آنها را زیر پا نهد خاطى و خلافکار محسوب مى‏شود. حق همسایگى در این آیین چنان اهمّیتى دارد که قرآن کریم پس از مطرح نمودن یکتاپرستى و اجتناب از شرک ورزى، دعوت عملى به تعاون و تضامن اجتماعى مى‏نماید و در این میان پس از پرستش خداوند، نیکى به والدین، ارحام،یتیمان و فقیران و احسان به همسایه را مورد توجّه قرار مى‏دهد. «و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً و بذى القربى و الیتامى و المساکین و الجار ذى القربى و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبیل و ما ملکت ایمانکم ان اللّه لایحبّ من کان مختالاً فخوراً».(1) جالب این که رعایت حقوق مجاورین طبق آیه قرآن، عملى نمودن فرمان الهى است و نیز این سلوک و رفتار نیک در ردیف عبادت پروردگار تلقى گردیده است. منظور از عبارت «جار ذى القربى»، همسایه نزدیک،خویشاوند و یا هم عقیده مى‏باشد و «جار جنب»، دور بودن از نظر فاصله، خویشاوندى یا اعتقاد را مى‏رساند.(2)
ارتباط شایسته افراد یک محل که با هم همسایه‏اند و نیز خوش رفتارى آنان تا بدان حد است که حضرت امام رضا(ع) این ویژگى را از جمله اهداف بعثت رسول اکرم (ص) برشمرده‏اند.(3) حضرت على(ع) نیز فرموده‏اند شیعیان ما کسانى مى‏باشند که به خاطر ولایت ما نسبت به یکدیگر بذل و بخشش مى‏نمایند... مایه برکت همسایگان هستند و با معاشران خود، در صلح و صفا بسر مى‏برند.(4) آن حضرت چهار خصلت را بر شمرده‏اند که اگر کسى آنها را مراعات نماید اهل بهشت است که یکى از آن‏ها رفتار پسندیده با همسایگان است.(5)
امام صادق(ع) در سخنى جاویدان نیک رفتارى با همسایه را بعد از نماز و در ردیف اقامه این فریضه الهى در مسجد، ذکر کرده‏اند.(6) ابن مسکان مى‏گوید: امام صادق(ع) فرمود: ما ریشه همه خوبى‏ها و نیکى‏ها هستیم و این‏ها همه از شاخه‏هاى وجود ماست. در این روایت تفقّد از همسایه به عنوان خیر و خوبى معرفى شده است.(7)
امام حسن مجتبى(ع) در ایام صباوت، شبى تا صبح صادق، مراقب عبادت مادرش حضرت صدیقه کبرى(س) بود و مى‏نگریست که آن بانوى بانوان مدام در حال رکوع، سجود، قیام و قعود است و به خوبى مى‏شنید که مادرش درباره زنان و مردان دعاى خیر مى‏نماید و براى هر یک از آنان سعادت، رحمت و برکت مى‏خواهد. دومین فروغ امامت صبح هنگام، خطاب به مادرش گفت: هرچه گوش کردم درباره دیگران دعاى خیر نمودى امّا درباره خودت دعایى ننمودى. حضرت فاطمه زهرا(س) فرمودند: یا بنىّ: الجار ثم الدار؛ اى فرزندم اوّل همسایه بعد خانه.(8)
حضرت على (ع) در خطبه قاصعه از تعصب‏هاى غلط، افتخارات بیهوده و مباهات به طایفه و قبیله به شدت انتقاد مى‏کند و مى‏فرماید: اگر کسى بخواهد واقعاً تعصب به خرج دهد باید کردار پسندیده، خصال نیکو و خوى خوب انسانى را ملاک مباهات و فضیلت قرار دهد و در فرازى از این خطبه تأکید نموده‏اند به صفات حمیده و اخلاق کریمه افتخار کنید و به دنبال این سخن آسمانى برخى از خصلت هایى را که سزاوار است افراد داشته باشند برمى شمارد. نخستین این حالات نیکو از دیدگاه نخستین امام، حقوق همسایه و رعایت حال اوست: من الحفظ للجوار.(9) یکى از صفات متقین که حضرت على(ع) در خطبه همام بدان اشاره فرموده است زیان نرسانیدن به همسایه مى‏باشد.(10) آن امام در بستر شهادت نیز بازماندگان را این گونه وصیت فرمود: از خدا پروا داشته، از پروردگارتان بترسید. از خدا بترسید درباره همسایگانتان که آنان سفارش شده پیامبرتان هستند.(11) حضرت امام حسین (ع) نیز مسلمانان را به پنج خصلت توصیه نموده‏اند که یکى از آنها خوش رفتارى با همسایه است.(12) در فرازى از رساله حقوق امام زین العابدین(ع) حقوق همسایگان این گونه ترسیم گردیده است.
«...امّا حق همسایه‏ات حفظ اوست در نهان و بزرگداشت او در عیان و حمایت از وى در صورتى که ستمى به وى رسیده باشد و اگر احتمال تأثیر اندرز مى‏دهى، او را موعظه نمایى. در هنگام بلاها و سختى‏ها او را رها نکنى و از خطا و خلاف او درگذرى، گناهش را ببخشى و با کرامت و رعایت حیثیت وى، با همسایه‏ات معاشرت کنى...»
دعاى چهل و چهارم صحیفه سجادیه مربوط به هنگام فرا رسیدن ماه رمضان و استقبال از این ایام مبارک است. در بخشى از این نیایش نورانى امام چهارم از پیشگاه خداوند مى‏خواهد که به آن حضرت توفیق دهد با همسایه‏اش از طریق فضل و سخاوت رفتار نموده و در رفع احتیاجات و مساعدت به فقیرانشان اقدام نماید و در مقابل آزارشان از در نیکى و خوش خویى درآید.
امام صادق(ع) فرموده‏اند: آیین ائمه(ع) ورع، عفّت...نیکو معاشرت کردن با همه و حسن همجوارى (خوش همسایگى) است.(13) حضرت امام رضا(ع) در کلامى گران سنگ فرموده‏اند: بر شما باد به تقواى الهى، پارسایى، کوشش در طاعت و بندگى، اداى امانت، راستگویى و حسن هم‏جوارى که این موارد اساس رسالت حضرت محمد مصطفى(ص) است.(14) مرزهاو حقوق همسایگان‏
در خصوص حدّ همسایگى، رسول اکرم(ص) فرموده‏اند:تا چهل خانه از روبرو، پشت سر، طرف راست و سوى چپ همسایه محسوب مى‏شوند.(15) بر اساس این روایت در روستاها و شهرهاى کوچک، محلات مسکونى، شهرک‏ها و بلوک‏هاى ساختمانى افراد کثیرى با یکدیگر همسایه‏اند و لازم است حقوق متقابل خویش را مراعات نمایند اگر سفارش مؤکّد اسلام در این نواحى بین ساکنین آنان عمل گردد مردمى که تا مسافتهاى قابل توجّهى با هم زندگى مى‏کنند بسیارى از دشوارى‏هاى اجتماعى، اخلاقى، امنیتى و تربیتى را پشت سر نهاده و از زندگى آمیخته به مودت بهره‏مند مى‏گردند، چنین پدیده‏اى در رشد عاطفى و بهبود ساختار اقتصادى اجتماعى مناطق مسکونى تأثیرى قابل ملاحظه خواهد گذاشت. بنا به فرمایش خاتم رسولان الهى همسایگان به سه دست تقسیم مى‏گردند. نخست همسایه‏اى که در سه محور بر گردن ما حق دارد: حق همسایگى، حق خویشاوندى و اسلام(برادر دینى و ایمانى)؛ دوم همسایه‏اى که داراى دو حق است: حق همسایگى و حق برادر ایمانى؛ سوم همسایه‏اى که صرفاً داراى حق همسایگى است و آن حق افراد غیر مسلمان از اهل کتاب است.(16) بنابراین حقوق هم‏جوارى را باید حتى در مورد همسایه‏اى که در اعتقادات و باورها با ما وجه اشتراکى ندارد، مراعات نمود.
مجاورت خانه‏هاى مسکونى براى صاحبان آنها تعهد بوجود مى‏آورد. از خصوصیات حق همسایگى این است که مزایاى متقابل دارد و بین مردم جریان یافته است چنین نیست که همسایه‏اى حقوقى بر عهده دیگران داشته باشد ولى خودش نسبت به مجاورین حقى را تعهد نکند. در واقع هر کس که تصور مى‏کند به گردن دیگرى حق دارد در همان حال باید متوجه این حقیقت گردد که او هم مدیون است. امام صادق(ع) مى‏فرمایند: آیا مردى از شما شرم نمى‏کند که همسایه‏اش حق هم جوارى را در خصوص او رعایت کند ولى او این حقیقت را نشناسد.(17)
در روایتى حضرت رسول اکرم(ص) فرموده‏اند: حق همسایه آن است که اگر در بستر بیمارى قرار گرفت از وى عیادت نمایى و اگر مرگش فرا رسید در تشییع جنازه او حضور یابى و اگر از تو قرض خواست از پرداخت آن امتناع ننمایى و اگر سرور و شادى در زندگیش رخ داد بر او تبریک و تهنیت گویى و در مصائب و ابتلائات با او هم دردى نمایى. ساختمان محل سکونت خود را از خانه او بالاتر نبرده و او را از نسیم فرح زا و هواى خنک محروم نکنى.(18)
در حدیث دیگرى آن مرد آسمانى توصیه نموده‏اند: چون میوه‏اى خریدى مقدارى به همسایه‏ات هدیه کنى و در غیر این صورت آن را پنهانى به منزل ببرى. فرزندت را در حالى که میوه مى‏خورد به بیرون از خانه نفرست که مبادا بچه همسایه آزرده شود و نیز بوى غذاى تو، وى را ناراحت ننماید(امکان دارد آن را نتواند تهیه کند) مگر این که مقدارى برایش بفرستى.(19)
امام زین العابدین (ع) حقوق متقابل همسایگان را این گونه بیان فرموده‏اند: حق همسایه‏ات این است که او را در غیابش حفظ کنى و در حضورش به وى احترام بگذارى. اگر ستمى وى را تحت فشار قرار داد، به امدادش بشتابى و در رفع ستم از وى بکوشى. در عیوب او تجسّس ننموده و اگر ناگوارى از همسایه دیدى نادیده تصوّر کنى...و با عزّت و شادمانى با او معاشرت کنى و قادرى جز خداوند تبارک و تعالى نمى‏باشد.(20) خوش همسایگى‏
خوب همسایه دارى، خوش رفتارى با همسایه و احسان در خصوص آنان دستورى دینى است. امام صادق(ع) فرموده‏اند: بر شما باد به خوش همسایگى پس به درستى که خداوند عزّ و جل بدان امر کرده است.(21) رسول اکرم (ص) توصیه فرموده‏اند: اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده‏اش شما را دوست بدارند، وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا کنید، درسخن گفتن، صداقت را در نظر گیرید و با همسایگان به نیکى رفتار کنید.(22) همچنین آن حضرت فرموده‏اند آنچه براى خود مى‏خواهى براى دیگران نیز بخواه تا مؤمن باشى و با همسایگان خوش رفتارى کن تا در زمره افراد مسلمان به شمارآیى.(23) ابو ربیع شامى مى‏گوید: حضرت امام صادق(ع) فرمود: بدانید از ما نیست کسى که با همسایه‏اش خوشرفتارى نکند.(24) حضرت على(ع) نیز در اهمیت این موضوع فرموده‏اند: خدا رحمت کند همسایه‏اى را که همسایه خویش را به نیکى کردن یارى نماید.(25)
امام کاظم (ع) مى‏فرمایند: درمیان قوم بنى اسرائیل مردى مؤمن مى‏زیست که همسایه‏اى کافر داشت، آن مرد غیر مسلمان نسبت به آن فرد با ایمان رئوف بود و برایش کار خیر انجام مى‏داد، وقتى او از دنیا رفت، خداوند در دوزخ خانه‏اى از گل برایش بنا کرد تا او را از حرارت آتش جهنّم حفظ کند و حتى به او روزى هم مى‏رسید به آن مرد گفتند: این لطف حق به خاطر مدارا و نیکى تو به همسایه مؤمن مى‏باشد.(26)
حضرت على (ع) نوید داده‏اند: نیکوکارى و خوش رفتارى با خویشاوندان موجب افزایش عمر و آبادانى خانه‏ها مى‏شود.(27) حضرت امام رضا(ع) مى‏فرمایند: مرا حدیث کرد محمد بن على - امام باقر(ع) - که صله ارحام و نیکى با همسایگان دارایى و توانایى مالى انسان را افزایش مى‏دهد.(28) و این سخنان الهام گرفته از فرمایش رسول اکرم(ص) است که فرموده‏اند خوش سلوکى با همسایه یکى از چهار چیزى است که روزى را زیاد مى‏نماید.(29) بنابراین نیکى به همسایه در همین دنیا آثار و برکاتى دارد. امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل نموده‏اند: خوش رفتارى با همسایه مرگ را به تأخیر مى‏افکند،(30) از ثمرات دیگر خوش رفتارى آن است که همسایگان زیاد مى‏شوند، زیرا دوستان انسان خوش خوى افزایش مى‏یابد و مردمان بیشترى با فرد خوش اخلاق انس مى‏گیرند چنانچه حضرت على(ع) متذکر گردیده‏اند.(31) همچنین خوش رفتارى با همسایگان سبب مى‏شود تا در مشکلات و گرفتارى‏ها، به یارى آدمى برخیزند و بارش را از دوش او بردارند، زیرا به فرمایش مولاى متقیان نیکى به افراد هم‏جوار، خدمه را زیاد مى‏کند.(32) از چشمه تا مرداب‏
برخوردارى از همسایه صالح از عوامل سعادت انسان است. انس و الفت با چنین انسان‏هایى در واقع شکرگزارى نعمت و قدردانى از لطفى است که خداوند در حق ما نموده است. محیط و معاشرت‏هاى محله‏اى چه در بعد مثبت و چه در بعد منفى بر روان‏هاى آدمیان اثر مى‏گذارد. به قول شهید مطهرى روح انسان حسّاس است و بدون آن که خود شخص متوجّه باشد صلاح و فساد از فردى دیگر به وى سرایت مى‏کند.(33) امام على(ع) فرموده‏اند: همنشینى با هواپرستان فراموش خانه ایمان است.(34) مولوى چه نیکو سروده است:
مى‏رود از سینه‏ها در سینه‏ها
از ره پنهان صلاح و کینه‏ها
همنشین اهل معنا باش‏
هم عطایابى و هم باشى فتى‏
یک زمان هم صحبتى با اولیاء
بهتر از صد ساله طاعت بى ریا
صحبت صالح تو را صالح کند
صحبت طالح تو را طالح کند
همسایه خوب چون گلى خوشبوى با رایحه خود جان آدمى را معطر مى‏سازد، روح و روان را صفا مى‏دهد و طراوت زندگى را افزون مى‏سازد، اما همسایه ناشایست چون ماده‏اى متعفن مشام مجاورین خود را آزرده و نه تنها محیط زندگى را به مردابى آلوده تبدیل مى‏کند بلکه حالات درونى و افکار و گرایش‏هاى همسایگان خود را خدشه‏دار مى‏سازد:
گلى خوشبوى در حمّام روزى‏
رسید از دست محبوبى به دستم‏
بدو گفتم که مشکى یا عبیرى‏
که از بوى دلاویز تو مستم‏
بگفتا من گلى ناچیز بودم‏
ولیکن مدتى با گل نشستم‏
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم‏

حضرت على(ع) به پیروان خویش تذکر مى‏دهند: با کسى همسایه شوید که از وى در امان باشید و خوبى او در نگذرد.(35)
پنجمین فروغ ابدیت مى‏فرمایند: شیعه على(ع) کسى است که براى همسایگان خود مایه برکت باشد و با معاشران خویش در صلح و صفا بسر برد.(36) رسول اکرم(ص) نیز به جامعه اسلامى توصیه مى‏فرمایند: به گونه‏اى رفتار نمائید که همسایگان از دست شما آسوده باشند.(37) همسایگان باید با دید و بازدید، احوالپرسى و مانند آن، روابط متقابل خویش را استوار و ماندگار نمایند و در صورتى که رابطه همسایگان قطع باشد واقعاً محلّه به کالبدى بدون روح تبدیل مى‏شود و خاصیت اصلى، نشاط و شادابى را از دست مى‏دهد از این جهت حضرت على(ع) مى‏فرمایند: شایسته است همسایگان به دیدار هم روند در غیر این صورت همسایگى را ترک گویند.(38) رسول خدا(ص) نیز در کلامى نورانى گوهرافشانى فرموده‏اند: وقتى دو نفر تو را دعوت کردند، فراخوانى کسى را که خانه‏اش به محل سکونت تو نزدیکتر است، بپذیر زیرا آن که منزلش در قرب خانه شماست در همسایگى تقدّم دارد.(39) حرمت همسایه‏
حفظ حرمت همسایه و توجه داشتن به حیثیت او، از دیگر وظایف اخلاقى ما نسبت به همسایگان است. حضرت پیامبراکرم(ع) مى‏فرمایند: هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید همسایه‏اش را حرمت نهد و او را اکرام نماید.(40) امام صادق(ع) مى‏فرمایند در کتاب امیرمؤمنان(ع) خواندم که رسول خدا(ص) فرموده بودند: همسایه همچون نفس انسان است، نباید خسرانى متوجه او گردد و نیز روا نیست همسایه را (بدون جهت) مجرم تلقى کرد و حرمت همسایه با احترام مادر برابر است و نیز از آن حضرت نقل شده است: حرمت همسایه همچون حرمت خون است و باید همسایه را گرامى داشت اگرچه غیر مسلمان باشد.(41)
معمولاً رفتار و کردار افراد در یک محله یا مجتمع مسکونى مورد ارزیابى همسایگان قرار مى‏گیرد و افراد در مورد شیوه‏هاى اخلاقى و خصال افراد به داورى مى‏پردازند و اگر در مجموع خوبى‏هاى کسى را تأیید کردند باید خداى را سپاسگزار بود، در غیر این صورت باید در مناسبات رفتارى و حالات و خلق و خوى خویش تجدید نظر نمائیم و نسبت به اصلاح رفتار خویش بکوشیم و در این بازنگرى‏ها خصلت‏هاى منفى را از خود دور نموده و آن خلق و خویى را که مورد تأیید افراد خوش فکر و اهل انصاف است تقویت نموده و نسبت به شکوفایى آن همت ورزیم. ابوذر غفارى از رسول اکرم(ص) سؤال نموده است: چگونه بدانم نیکوکار یا بدکارم؟ آن حضرت فرمود: هنگامى که از همسایگانت شنیدى درباره‏ات مى‏گویند به تحقیق نیکو عمل کرد پس نیکوکارى و اگر متوجه شدى که مى‏گویند، بد کرد، بدکارى!.(42) همدردى با همسایگان‏
اسلام دایره زندگى مسلمانان را از محدوده خانواده به سوى دوستان، خویشاوندان و همسایگان گسترش مى‏دهد و از انسان معتقد به قرآن و قیامت مى‏خواهد که نباید به رفاه خویش فکر کند و صرفاً در این جهت بکوشد در حالى که همسایه‏اش وضع مشقت بارى دارد و از تهیه و تدارک کمترین امکانات زندگى خویش ناتوان است.
سعید بن جبیر نقل کرده است عبداللّه بن عباس بر عبداللّه بن زبیر وارد گردید، فرزند زبیر خطاب به وى گفت: آیا مرا به دنائت و بخل نسبت مى‏دهى؟ او پاسخ داد: آرى. زیرا رسول اکرم(ص) مى‏فرمود: از دایره مسلمین بیرون است کسى که فقط شکم خود را سیر کند ولى همسایه‏اش در گرسنگى بسر برد.(43)
امام چهارم فرمود: کسى که شب را با سیرى بگذراند و در همسایگى او مؤمنى گرسنه باشد خداوند مى‏فرماید: اى فرشتگان شما را بر این بنده گواه مى‏گیرم که من او را به نیکى امر نمودم ولى پیروى نکرد و از غیر من اطاعت کرد او را به اعمال خودش واگذار نمودم. سوگند به عزّت و جلال خودم هرگز چنین شخصى را نخواهم بخشید.(44)
حتى پیامبر اکرم(ص) مى‏فرمایند: کسى که خود را سیر کند ولى در این مورد همسایه‏اش با مشکل مواجه باشد به آیین من ایمان نیاورده است.(45)
بنابه فرمایش امام سجاد(ع) از جمله گناهانى که مانع نزول باران مى‏شود ترک کمک به همسایه است و از فرموده‏هاى آن امام همام است که: اگر فردى بیش از احتیاجات خود پوشاک داشته باشد و بداند کسانى در همسایگى او هستند که به آن نیاز دارند و از دادن به آنان خوددارى مى‏کند، خداوند او را در آتش دوزخ خواهد افکند.(46)
امام صادق(ع) در پاسخ به مکتوب یکى از اصحاب خود نوشت، از پدرم شنیدم و ایشان از آباء گرام خود از امیر مؤمنان (ع) نقل کردند که آن جناب از رسول اکرم(ص) شنید که فرمودند: کسى که با حالت سیرى سربر بالین نهاد در حالى که همسایه‏اش با حالت گرسنگى در بستر قرار گیرد، ایمان ندارد، اصحاب عرض کردند: با این وضع هلاک مى‏شویم، فرمود: از غذاها یا خرماهایتان آنچه اضافه دارید یا از وجوه نقدى و یا از لباس‏هایتان به آنان دهید تا بدین وسیله خشم خداوند را خاموش سازید.(47)
از عادات پسندیده حضرت یعقوب نبى آن بود که هر شب گوسفندى در خانه‏اش ذبح مى‏گردید و فرزندان و اهل خانه‏اش ملزم بودند حداقل نیمى از آن را براى فقیران بخصوص همسایگان مستمند ببرند در شب جمعه‏اى، وقتى نصف گوسفند ذبح شده را انفاق نمودند و باقى مانده را مصرف کردند، مردى فقیر که در همسایگى آن بیت نبوت سکونت داشت و نامش «ذمیال» بود، مقارن افطار با زبان روزه در خانه یعقوب آمد و اظهار داشت روزه دارم، از غذاى خویش مقدارى به من بدهید و چندین بار این تقاضا را تکرار نمود اهل خانه صدایش را شنیدند ولى با بى‏اعتنایى از آن گذشتند و یا این که در
تاریکى تشخیص ندادند او همان همسایه نیازمند و صائم است در واقع به ادعاى او شک نمودند. آن مرد با ایمان به حال ناامیدى از در خانه یعقوب رفت در حالى که ذکر خداوند و حمد الهى بر زبانش جارى بود، با همان حال گرسنگى بدون افطار خوابید، روز بعد را نیز روزه گرفت و با متانت گرسنگى را تحمّل نمود و آن روز را بدون خوردن طعامى سپرى کرد.
خداوند متعال به حضرت یعقوب(ع) وحى نمود: اى رسول من، به راستى محبوب‏ترین فرستادگانم کسى است که بر مستمندان ترحّم نماید و فقیران را به خود نزدیک کرده و آنان را اطعام نماید و در هر شرایطى به فکر سیر نمودن آنان باشد. شب گذشته بر بنده‏اى از عباد من - ذمیال - توجه نکردى و با وجود آن که غذا در خانه‏ات بود وى را سیر ننمودى. او بازارى به خانه خویش رفت. اى یعقوب بدان که دوستانم را زودتر از دیگران به بلاو گرفتارى مبتلا مى‏سازم. اینک آماده ابتلا شوید و بر آنچه برایتان پیش مى‏آید شکیبا باشید. از همان شب مشقت و رنج یوسف نبى آغاز شد ولى چون این پیامبر پاکدامن و صدیق در میدان‏هاى آزمایش الهى استوارى و پایدارى نشان داد و در این راستا پیروزى را نصیب خویش ساخت مقامات دنیوى و اخروى والایى بدست آورد.(48)
ابوذر غفارى مى‏گوید، رسول خدا(ص) توصیه فرمود که اگر غذایى طبخ کردى آن را چنان افزایش بده که بتوانى همسایه‏ات را از آن برخوردار سازى.(49) اسحاق بن عمار از امام ابوالحسن(ع) درباره زکات فطره پرسید: آن حضرت فرمود: همسایگان نیازمند نسبت به دریافت آن سزاوارترند.(50)
حضرت امام خمینى در خصوص زکات فطره چنین فتوا داده‏اند: مستحب است که فطریه را به بستگان، همسایگان، مهاجرین در راه دین، اهل فقه و عقل و سایر کسانى که چنین اولویت هایى را حایزند، باید اختصاص داد.(51) پاورقی ها:پى‏نوشت‏ها: - 1. سوره نساء، آیه 36. 2. تفسیر القرآن الکریم، سید عبداللّه شبر، ص 114. 3. سیرى در نماز، حسین انصاریان، ص 23. 4. کافى، ج 3، ص 323. 5. سفینة البحار، محدث قمى، ماده رحم. 6. امالى، شیخ مفید، ص 205. 7. الروضة من الکافى، کلینى، ج‏2، ص 51 - 52. 8. کشف الغمه، اربلى، ج 2، ص 25؛ بحارالانوار، ج 43، ص 85. 9. نهج البلاغه، خطبه قاصعه. 10. نهج البلاغه، خطبه همام (خصال متقین، 193). 11. نهج البلاغه، نامه 47، بحارالانوار، ج 71، ص 153. 12. نهج الشهادة، ص 316. 13. بحارالانوار، ج 74، ص 158. 14. همان، ج 78، ص 341. 15. کافى، ج 2،ص 669، وافى، ج‏1، ص 359. 16. المحجةالبیضاء فى تهذیب الاحیاء، فیض کاشانى، ج‏3، ص 422. 17. الروضة من الکافى، ج 1، ص 214 ؛ آثار الصادقین، احسان بخش، ج‏2، ص 379. 18. نهج الفصاحه، ص 291. 19. مستدرک الوسایل، میرزا حسین نورى، ج 2، ص 79، بحار، ج 82، ص 93. 20. بحارالانوار، ج 74، ص 7؛ میزان الحکمة، ج 2، ص 195. 21. بحارالانوار، ج 71، ص 150. 22. نهج الفصاحه، ص 110 و 463؛ میزان الحکمه، همان جلد، ص 190. 23. نهج الفصاحه، ص 14. 24. اصول کافى، ج‏4، ص 492. 25. غررالحکم و دررالکلم، ص 410. 26. بحارالانوار، ج 8، ص 349. 27. غررالحکم، ص 486. 28. صحیفة الرضا، ص 126. 29. نزهة النواظر، ص 45. 30. آداب معاشرت از دیدگاه معصومین، ص 101. 31. همان، ص 61. 32. همان، ص 62. 33. حکمت‏ها و اندرزها، مطهرى، ص 281. 34. تحف العقول، ص 319. 35. غررالحکم، ص 369. 36. تحف العقول، ص 344. 37. تنبیه الغافلین، ص 105. 38. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج‏20، ص 322. 39. نهج الفصاحه، ص 25. 40. المحجة البیضاء، ج‏5، ص 125 ؛ نهج الفصاحه، ص 573 ؛ کیمیاى سعادت، ج 1، ص 427. 41. اصول کافى، ج 1، ص 465 ؛ مشکوة الانوار، طبرسى، ج 1، ص 464 ؛ جامع الاخبار، ص 98. 42. المحجةالبیضاء، ج 3، ص 425. 43. تتمة المنتهى، محدث قمى، ص 51. 44. ثواب الاعمال، ص 298. 45. وافى، ج‏1، جزء سوم، ص 96، اصول کافى ج 4، ص 493 ؛ نهج الفصاحه ص 559 ؛ مکارم الاخلاق، ص 298. 46. عقاب الاعمال، ص 298. 47. پند تاریخ، ج 2، ص 61. 48. الجواهر السنیة فى احادیث القدسیه، شیخ حرّ عاملى، ص 44، اصول کافى، ج 4، ص 491 ؛ تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 411؛ تفسیر برهان، ج 2، ص 243. 49. المحجة البیضاء، ج 3، ص 425. 50. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، کتاب صوم، ج 2، ص 536. 51. تحریرالوسیله، امام خمینى، ج‏1، ص 350.

تبلیغات