بىرغبتى نسبت به دنیا
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:
«الرَّغبَةُ فى الدّنیا یکثر الهم و الحزنَ و اَلزُهدُ فى الدّنیا یُریحُ القَلبَ و البَدن ».
(سفینة البحار، ج 1، ص 465)
اشتیاق و رغبت به دنیا غم و اندوه را زیاد مىکند و زهد و بى اعتنایى به دنیا و جان را آسوده مىگرداند. رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:
«الدُّنیا خُلِقَت لِغَیرِها وَ لَم تُخلَق لِنَفسِها».
(نهج الفصاحه)
گذشتن از دنیا از صبر تلختر و از شکستن شمشیرها در راه خدا سختتر است. امام على علیه السلام:
«ثمرة الزهد الرّاحة».
(غررالحکم، ص 360)
ثمره زهد در دنیا آسودگى خاطر است. امام على علیه السلام:
«وَ مِنهُم مَن یَطلُبُ الدُّنیا بِعَمَلِ الآخِرَةِ وَ لا یَطلُبُ الآخِرَةَ بِعَمَلٍ الدُّنیا».
(نهج البلاغه، خطبه 32)
بعضى از مردم با کارى که آخرت راست، دنیا را جوید، و بدانچه در دنیا کند، راه آخرت را پوید. امام على علیه السلام:
«فَلتَکُنِ الدُّنیا فى اَعیُنِکُم اَصغَرَ مِن حُثالَةِ الفَرَظِ و قُواظَةِ الجَلَم وَ اَتعِظُوا بِمَن کانَ تَبلَکُم قبل اَن یَتَعِظَ بِکُم مَن بَعدَکُم. وَ ارفُضُوها ذَیمَةً فَاِنَّها قَد رَفَضَت مَن کان اَشغَفَ بِها مِنکُم».
(نهج البلاغه، خطبه 32)
پس دنیا را خُرد مقدارتر از پرکاه و خشکیده گیاه بینید، و از پیشینیان خود پند گیرید، پیش از آنکه پسینیان از شما عبرت گیرند دنیاى نکوهیده را برانید، چه او کسانى را از خود رانده است که پیش از شیفته آن بودهاند. امام على علیه السلام:
«وکونو قوماً صیحح بهم فانتبهوا و اعلموا انّ الدّنیا لیست بدارٍ فاستبدلوا».
(نهج البلاغه، خطبه 64)
چرا مردمى باشید که بانگ بر آنان زدند و بدار گشتند، دنیا را ناپایدار دیدند و از سر آن گذشتند(آخرت جاویدان را گرفتند) و جهان فانى را هشتند. امام على علیه السلام:
«وَ لَبِئنَ المَتجَرُ اَن تَرَى الدُّنیا لِنَفسِکَ ثَمَناً وَ مِمّا لَکَ عِند اللّهِ عَوِضاً».
(نهج البلاغه، خطبه 32)
بد سودایى (تجارتى) است که دنیا را بهاى خود انگارى و پاداشى را که نزد خدا دارى به حساب نیاورى. امام على علیه السلام:
«فتزوّد فى الدّنیا من الدّنیا ما تحرزون به انفسکم غداً فاتّقى عبدٌ ربّه نصح نفسه. قدّم توبته و غلب شهوته فانّ اجله مستورٌ عنه...». (نهج البلاغه، خطبه 64)
پس، در دنیا از دنیا چندان توشه بردارید که فردا خود را بدان نگاه دارید. پس بنده باید پرواى پروردگار دارد، خیرخواه خود باشد و پیش از رسیدن مرگ توبه آرد. بر شهوت چیره شود، چه مرگ او پوشیده است.... امام على علیه السلام:
«عِبادَ اللّهِ اُوصیکُم بِالرَّفضِ لِهذِهِ الدُّنیا التارِکَةِ لَکُم و اِن لَم تُحِبُّوا تَرکَها وَ المُبتَلِیَةِ لاجسامِکُم وَ اِن کُنتُم تُحِبُّون تَجدیدَها».
(نهج البلاغه، خطبه 99)
بندگان خدا! شما را سفارش مىکنم این دنیا را که وانهنده شماست واگذارید، هرچند وانهادن آن را دوست نمىدارید. دنیایى که تنها را کهنه مىکند هرچند نو شدن آن را دوست دارید. امام على علیه السلام:
«انظروا الى الدّنیا نظر الزّاهدین فیها، الصّادفین عنها. فانّها واللّه عمّا قلیلٍ تنزیل التاوى السّاکن و تفجع المترف الأمِنَ لایرجع ما تولّى منها فادبر، ولایدرى ماهو آتٍ منها فینتظر...».
(نهج البلاغه، خطبه 103)
بنگرید بدین جهان! نگریستن پارسایان رویگردان از آن، که به خدا سوگند آن که در آن مانده و جاى گرفته دیرى نپاید، و آن که به ناز پرورده و ایمن به سر برده به دردآید. آنچه از آن رفت و پشت کرد، بازگشتنى نیست، و آنچه آینده است نتوان دانست چیست تا در انتظار آن زیست. شادى آن آمیخته به اندوه است و بدى حال، و چابکى و چالاکى مردان را ناتوانى و سستى به دنبال. پس فریفته نگرداند شما را فزونى آنچه شادمان گرداند، که اندک است آنچه از آن با شما مىماند.
«الرَّغبَةُ فى الدّنیا یکثر الهم و الحزنَ و اَلزُهدُ فى الدّنیا یُریحُ القَلبَ و البَدن ».
(سفینة البحار، ج 1، ص 465)
اشتیاق و رغبت به دنیا غم و اندوه را زیاد مىکند و زهد و بى اعتنایى به دنیا و جان را آسوده مىگرداند. رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:
«الدُّنیا خُلِقَت لِغَیرِها وَ لَم تُخلَق لِنَفسِها».
(نهج الفصاحه)
گذشتن از دنیا از صبر تلختر و از شکستن شمشیرها در راه خدا سختتر است. امام على علیه السلام:
«ثمرة الزهد الرّاحة».
(غررالحکم، ص 360)
ثمره زهد در دنیا آسودگى خاطر است. امام على علیه السلام:
«وَ مِنهُم مَن یَطلُبُ الدُّنیا بِعَمَلِ الآخِرَةِ وَ لا یَطلُبُ الآخِرَةَ بِعَمَلٍ الدُّنیا».
(نهج البلاغه، خطبه 32)
بعضى از مردم با کارى که آخرت راست، دنیا را جوید، و بدانچه در دنیا کند، راه آخرت را پوید. امام على علیه السلام:
«فَلتَکُنِ الدُّنیا فى اَعیُنِکُم اَصغَرَ مِن حُثالَةِ الفَرَظِ و قُواظَةِ الجَلَم وَ اَتعِظُوا بِمَن کانَ تَبلَکُم قبل اَن یَتَعِظَ بِکُم مَن بَعدَکُم. وَ ارفُضُوها ذَیمَةً فَاِنَّها قَد رَفَضَت مَن کان اَشغَفَ بِها مِنکُم».
(نهج البلاغه، خطبه 32)
پس دنیا را خُرد مقدارتر از پرکاه و خشکیده گیاه بینید، و از پیشینیان خود پند گیرید، پیش از آنکه پسینیان از شما عبرت گیرند دنیاى نکوهیده را برانید، چه او کسانى را از خود رانده است که پیش از شیفته آن بودهاند. امام على علیه السلام:
«وکونو قوماً صیحح بهم فانتبهوا و اعلموا انّ الدّنیا لیست بدارٍ فاستبدلوا».
(نهج البلاغه، خطبه 64)
چرا مردمى باشید که بانگ بر آنان زدند و بدار گشتند، دنیا را ناپایدار دیدند و از سر آن گذشتند(آخرت جاویدان را گرفتند) و جهان فانى را هشتند. امام على علیه السلام:
«وَ لَبِئنَ المَتجَرُ اَن تَرَى الدُّنیا لِنَفسِکَ ثَمَناً وَ مِمّا لَکَ عِند اللّهِ عَوِضاً».
(نهج البلاغه، خطبه 32)
بد سودایى (تجارتى) است که دنیا را بهاى خود انگارى و پاداشى را که نزد خدا دارى به حساب نیاورى. امام على علیه السلام:
«فتزوّد فى الدّنیا من الدّنیا ما تحرزون به انفسکم غداً فاتّقى عبدٌ ربّه نصح نفسه. قدّم توبته و غلب شهوته فانّ اجله مستورٌ عنه...». (نهج البلاغه، خطبه 64)
پس، در دنیا از دنیا چندان توشه بردارید که فردا خود را بدان نگاه دارید. پس بنده باید پرواى پروردگار دارد، خیرخواه خود باشد و پیش از رسیدن مرگ توبه آرد. بر شهوت چیره شود، چه مرگ او پوشیده است.... امام على علیه السلام:
«عِبادَ اللّهِ اُوصیکُم بِالرَّفضِ لِهذِهِ الدُّنیا التارِکَةِ لَکُم و اِن لَم تُحِبُّوا تَرکَها وَ المُبتَلِیَةِ لاجسامِکُم وَ اِن کُنتُم تُحِبُّون تَجدیدَها».
(نهج البلاغه، خطبه 99)
بندگان خدا! شما را سفارش مىکنم این دنیا را که وانهنده شماست واگذارید، هرچند وانهادن آن را دوست نمىدارید. دنیایى که تنها را کهنه مىکند هرچند نو شدن آن را دوست دارید. امام على علیه السلام:
«انظروا الى الدّنیا نظر الزّاهدین فیها، الصّادفین عنها. فانّها واللّه عمّا قلیلٍ تنزیل التاوى السّاکن و تفجع المترف الأمِنَ لایرجع ما تولّى منها فادبر، ولایدرى ماهو آتٍ منها فینتظر...».
(نهج البلاغه، خطبه 103)
بنگرید بدین جهان! نگریستن پارسایان رویگردان از آن، که به خدا سوگند آن که در آن مانده و جاى گرفته دیرى نپاید، و آن که به ناز پرورده و ایمن به سر برده به دردآید. آنچه از آن رفت و پشت کرد، بازگشتنى نیست، و آنچه آینده است نتوان دانست چیست تا در انتظار آن زیست. شادى آن آمیخته به اندوه است و بدى حال، و چابکى و چالاکى مردان را ناتوانى و سستى به دنبال. پس فریفته نگرداند شما را فزونى آنچه شادمان گرداند، که اندک است آنچه از آن با شما مىماند.