آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

قدرشناسى از ولى نعمت امرى فطرى و طبیعى است و هر انسان طبیعتاً از افرادى که به او احسان نموده و یا خدمت کرده‏اند تقدیر و سپاس به عمل مى‏آورد. جایگاه پدر و مادر در این مقام بس عظیم و ارزشمند است.
خداوند متعال از همان روز نخست که انسان را آفرید و از حضرت آدم و حوا نسل بشر تداوم یافت به توسط پیامبران، مقام و منزلت والدین را بیان کرده و سپاس از زحمات بى‏دریغ آنان را به فرزندان گوشزد فرمود. قرآن کریم در برخى از آیات وحیانى خویش به این مهم تصریح و عالى‏ترین آموزش اخلاقى را ک در حقیقت کاملترین منشور حقوق بشر مى‏باشد به جهانیان عرضه نموده است. خداوند متعال در این آیات حیاتبخش سپاس از پدر و مادر را در کنار سپاسگزارى و پرستش از ذات خویش بیان داشته مى‏فرماید:
« و اذ اخذنا میثاق بنى اسرائیل لاتعبدون الّا اللّه و بالوالدین احساناً؛(1) از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیکى و احسان نمائید.»
هم چنین حضرت یحیى را به خاطر رعایت حقوق والدین ستوده و اعلام مى‏دارد که: «و برّاً بوالدیه و لم یکن جبّاراً عصیا؛(2) او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار و خوشرفتار بود و هرگز نافرمان و متمرد نبود». قرآن از زبان حضرت عیسى بن مریم(ع) مى‏گوید:«و برّاً بوالدتى و لم یجعلنى جبّاراً شقیّاً؛(3) خداوند مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقى نگردانید». و در نهایت پیامبر اکرم(ص) نیز چون از نعمت پدر و مادر محروم بود آرزو مى‏کرد که اگر پدر و مادرش زنده بودند به آنان خدمت کرده و رضایت‏شان را جلب کند.(4)
با توجه به اهمیت این آموزه قرآنى و تأثیر آن در سالم سازى جامعه، آرامش روانى خانواده‏ها، حل اختلافات میان والدین و فرزندان و حاکم شدن مهر و صفا و صمیمت در بین آنان، در این نوشتار، وظائف فرزندان در اداى حقوق والدین را در کلمات پیشواى ششم (ع) بررسى و به مخاطبان گرامى تقدیم مى‏داریم. سپاس از والدین جلوه‏اى از معرفت حق‏
امام صادق(ع) مى‏فرماید: نیکى به پدر و مادر از معرفت عمیق شخص به پروردگارش سرچشمه مى‏گیرد، زیرا هیچ عبادتى در رساندن یک فرزند به رضایت خداوند متعال، سریعتر و نزدیکتر از نیکى به پدر و مادر مسلمان به خاطر خدا نیست. چونکه حقوق والدین از حق خدا ناشى مى‏شود به شرطى که پدر و مادر در راه دین خدا و سنت پیامبر(ص) باشند. چنین پدر و مادرى هیچ‏گاه فرزندشان را از راه خیر به سوى شرّ و از طاعت به سوى عصیان دعوت نمى‏کنند، پس در معاشرت با آنان مدارا و ملایمت کن! اذیت و ناراحتى‏هاى آنان را تحمّل نما! هم چنان که آنان آزار و اذیت تو را در دوران کودکى به جان خریدند. و در خوراک و پوشاک هم چنان که به تو وسعت داده تو هم آنان را در مضیقه قرار مده! چهره‏ات را از آنان بر مگردان، صدایت را از صداى آنان بالاتر مبر! که این حقیقت تعظیم خداست. و با آنان نیکو سخن بگو و نرم و لطیف باش، همانا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمى‏کند! «انّ اللّه لایضیع اجر المحسنین»(5) خطاب با کلمات دلپذیر
از نکات مهمى که جوانان باید در مورد پدر و مادرشان رعایت کنند لحن خطاب و استفاده از کلمات دلپذیر و دوست داشتنى است. رعایت این نکته تأثیر بسزائى در استحکام روابط والدین و فرزندان مى‏تواند داشته باشد. فرزندان با این شیوه نه تنها دردل والدین جا باز مى‏کنند و محبت افزون‏ترى بدست مى‏آورند بلکه خشنودى خداوند متعال را نیز کسب خواهند کرد. روایتى جذّاب و قابل توجه از ارتباط پیامبر(ص) با دختر گرامى‏اش حضرت فاطمه (س) گویاترین سند این ادعاست. امام صادق (ع) به نقل از حضرت فاطمه زهرا(ع) مى‏فرماید: هنگامى که آیه «لاتجعلوا دعا الرّسول بینکم کدعاء بعضکم بعضاً؛(6) رسول خدا(ص) را در هنگام خطاب مانند خودتان صدا نکنید و نام نبرید( او را یا رسول اللّه خطاب کنید) نازل شد من بیم داشتم که در خطاب به رسول خدا بگویم: «اى پدر». بلکه مى‏گفتم: یا رسول اللّه، دو سه بار آن حضرت چیزى به من نگفت، امّا یکبار به من رو کرده و فرمود: اى فاطمه! آن آیه در مورد تو نازل نشده و در مورد خانواده و نسل تو نیز نازل نشده، تو از منى و من از توأم؛ آن آیه براى جفاکاران و درشتخویان قریش که اهل گردنکشى و تکبرند نازل شده است. دلم مى‏خواهد تو همچنان مرا «اى پدر» خطاب کنى، اینگونه صدا کردن دل را زنده‏تر مى‏دارد و خداوند را خشنودتر مى‏سازد.»(7) قرآن و حقوق والدین‏
ابى ولّاد حنّاط مى گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که در تفسیر آیه «و بالوالدین احساناً؛(8) فرمود: احسان به پدر و مادر سخن گفتن نیکو و دلنشین با پدر و مادر است همچنین فرزندان باید تلاش کنند تا والدین مجبور نشوند آنچه را که لازم دارند یا دلشان مى‏خواهد به زبان بیاورند و با ترس و شرم از آنان بخواهند بلکه باید قبل از درخواست والدین نیازهاى آنان را برطرف کرد.
آیا خداوند نفرموده است که: «لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون؛(9) هرگز به مقام نیکان و ابرار نمى‏رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید احسان کنید.»
آنگاه امام در ادامه تفسیر آیه افزود: اینکه خداوند مى‏فرماید: «امّا یبلغنّ عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلا تقل لهما افٍّ و لا تنهرهما؛هرگاه یکى از آن دو یا هر دوى آنها به سن پیرى رسیدند، کمترین اهانتى به آنان روا مدار! و بر آنها فریاد مزن!».
یعنى اگر ترا ناراحت کردند تو کوچکترین سخن را در عتاب و آزار آنان بر زبان میاور! گرچه ترا کتک بزنند بلکه با آنان کریمانه سخن بگو:«و قل لهما قولاً کریماً؛(10) و گفتار لطیف، سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!» امام صادق (ع) فرمود: یعنى در مقابل درشتى و تندخوئى والدین بگو: خداوند شما را ببخشاید! خداوند فرمود: «واخفض لهما جناح الذّل من الرّحمة و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانى صغیرا؛(11) و بالهاى تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده!». امام در توضیح این آیه مى‏فرماید: با نگاه تند و آزار دهنده آنان را مرنجان فقط با نگاههاى مهرآمیز و محبت‏انگیز دلهایشان را بدست آر! صداى خود را بلندتر از آن‏ها نکن! دست خود را بالاتر از دست آنان نبر و خود را مقدم بر آنان قرار نده!(12) برکات سپاس از پدر و مادر
امام صادق(ع) بر این باور بود که حق‏شناسى در مورد والدین و رعایت حقوق آنان آثار و برکات فراوانى در زندگى افراد در پى دارد و همواره مى‏فرمود:«ما یمنع الرّجل منکم ان یبرّ والدیه - حییّن و متیّین - یصلّى عنهما و یتصدّق عنهما و یصوم عنهما فیکون الذى صنع لهما و له مثل ذلک، فیزیده اللّه ببرّه و صلته خیراً کثیراً؛(13) چه چیزى مانع مى‏شود که شخصى از شما به والدین خود نیکى کند - چه زنده باشند یا از دنیا رفته باشند - از سوى آنها نماز و صدقه و روزه انجام بدهد و هرچه به نیت آنان انجام دهد معادل پاداش آن براى خود او نیز خواهد بود و خداوند نیکى‏هایش را پاداش بسیار عطاء خواهد کرد.»
آن حضرت در گفتار راهگشاى دیگرى فرمود: مردى به محضر رسول خدا(ص) آمده و عرضه داشت: یا رسول اللّه مرا راهنمائى کن! پیامبر در ضمن توصیه‏هایش به او سفارش کرد که: از پدر و مادرت اطاعت کن و به آنان نیکى و احسان نما چه زنده باشند یا مرده و اگر به تو فرمان دادند که از خانواده و اموالت فاصله بگیر و جداشو! این کار را بکن که از ایمان است.(14) البته والدین وظیفه شناس اینگونه امر نمى‏کنند امّا این تأکید، اهمّیت مقام والدین و ارزش آنرا مى‏رساند.
در اینجا نمونه‏هائى از آثار و برکات خدمت و نیکى به والدین را از منظر حضرت صادق(ع) مى‏خوانیم:
1- مردى به حضور امام ششم(ع) آمده و عرضه داشت: اى پسر رسول خدا! پدر من پیر شده است من او را به آغوش گرفته و براى رفع نیازهایش به این طرف و آن طرف مى‏برم امام فرمود: «تا مى‏توانى این کار را خودت انجام بده که این عمل ترا به بهشت خواهد برد.»(15) با ارزشتر از جهاد و هجرت‏
2- حضرت امام صادق(ع) فرمود: مردى پیش پیامبر اکرم(ص) آمده و عرض کرد: اى رسول خدا! من با تو براى هجرت و جهاد بیعت مى‏کنم. پیامبر پرسید: آیا از پدر و مادرت یکى زنده است؟ گفت: بلى هر دوى آنها در حال حیاتند. پیامبر دوباره پرسید: آیا از خداوند متعال پاداش اخروى مى‏خواهى؟ گفت: بلى. حضرت رسول (ص) فرمود: پس به سوى پدر و مادرت برگرد و با آنان نیک رفتارى کن.(16) برترین عمل‏
3- منصور بن حازم به امام ششم(ع) عرضه داشت: کدام یک از اعمال نیک از سایر اعمال برتر است؟ امام فرمود:«الصّلاة لوقتها و برّالوالدین و الجهاد فى سبیل اللّه؛(17) نماز در وقت، نیکى به پدر و مادر و جهاد در راه خدا.» نیکى به فرزندان‏
4- آن حضرت یکى دیگر از برکات سپاسگزارى از والدین را، داشتن فرزندان نیکو کار و صالح مى‏داند و مى‏فرماید:«برّوا آباءکم یبرّکم ابناءکم؛(18)به پدرانتان نیکى کنید تا فرزندانتان نیز به شما نیکى کنند». رفاه و راحتى در هنگام مرگ‏
5 - حضرت امام صادق(ع) راحتى در هنگام مرگ و آسان شدن سکرات موت را از دیگر آثار نیکى به والدین شمرده است و به فرزندان صالحى که با والدین خود خوشرفتارى مى‏کنند مژده داد که: هر کس دوست دارد خداوند متعال در لحظه مرگ بر او آسان بگیرد به بستگان خود صله رحم کرده و به پدر و مادرش نیکى کند. در این صورت علاوه بر این که در لحظه جان دادن احساس آرامش و راحتى خواهد کرد، در دنیا نیز در زندگى خود به فقر و بیچارگى دچار نخواهد شد.(19) آموزش گناهان‏
6- رئیس مذهب جعفرى بهترین راه آمرزش گناهان را رسیدگى به نیازهاى پدر و مادر اعلام کرده و با بیان داستان زیر اهمّیت خدمت به والدین را به شیعیان گوشزد نمود: روزى مردى به حضور پیامبر اسلام (ص) آمده و گفت: اى رسول خدا! زمانى من صاحب دخترى شدم. او را پرورش دادم تا به حد بلوغ رسید، تا آن که روزى بر وى لباس نو پوشانده و آراستم و آن گاه بر سر چاهى آورده و در میان آن انداختم. او ناله‏اى کرد و استمداد طلبید: آخرین سخنى که از او به گوشم رسید این بود که با آه و ناله جانسوز مى‏گفت: بابا!!
یا رسول اللّه! کفاره گناه من چیست؟
پیامبر فرمود: آیا مادرت زنده است؟ گفت: نه.
آیا خاله‏ات زنده است؟ مرد گفت: بلى.
رسول خدا (ص) به او سفارش کرد: اى مرد! برو و با خاله‏ات خوش رفتارى کن و به او نیکى نما زیرا که او به منزله مادر تو است و نیک رفتارى با او کفّاره گناه تو خواهد بود.
امام صادق(ع) بعد از نقل این داستان فرمود: در زمان جاهلیت پدران، دختران خود را مى‏کشتند که مبادا اسیر شده و در میان قبیله‏هاى دیگر صاحب فرزندانى شوند.(20)
با توجه به این سخنان ارزنده امام جعفر صادق(ع) سپاسگزارى از زحمات توانفرساى پدر و مادر سعادت دنیا و آخرت را بدنبال داشته و فرزندان را در زندگانى خوشبخت و کامروا خواهد ساخت.
شاعر خوش ذوقى سپاسگزارى از مادر را در قطعه شعرى اینگونه به تصویر کشیده است:
مادرم روى مهت روح و روان است مرا
مهر تو قوّت تم و قوّت جان است مرا
در دل اندیشه تو گنج نهان است مرا
یک نگاه تو به از، هر دو جهان است مرا
فارغم با تو زهر خوب و بد اى پاک سرشت‏
زیرپاى تو نهادست خدا باغ بهشت‏
همه آثار وجودم زوجود تو بود
به خدا بود من از پرتو بود تو بود رهنمودهاى پیشواى ششم به جوان تازه مسلمان‏
زکریا بن ابراهیم یکى از محدثین شیعى و از یاران امام صادق(ع) است او در شرح حال خود مى‏گوید: من اوائل مسیحى بودم و سپس به اسلام گرویدم. به خانه خدا مشرف شده و در همان سفر معنوى به محضر امام صادق(ع) شرفیاب گشتم.
به آن پیشواى بزرگ عرض کردم: آقا! من مسیحى بودم و الآن به دین شما گرویده‏ام. امام صادق(ع) پرسید: در اسلام چه امتیازى احساس کردى که آن را داوطلبانه پذیرفتى؟ گفتم: این آیه از قرآن به دلم نشست:«ما کنت تدرى ماالکتاب و لاالایمان و لکن جعلناه نوراً نهدى به من نشاء؛(21) تو نمى‏دانستى کتاب و ایمان یعنى چه؟ ولى ما آنرا نورى قرار دادیم که هر کسى را که بخواهیم بدان هدایت کنیم». امام (ع) فرمود: خداوند ترا به اسلام هدایت فرموده و قلبت را به نورانیت آن روشن ساخته است. آنگاه برایم دعا کرد و هدایت بیشترى را از خداوند برایم مسئلت نمود. در ادامه گفتم: پدر و مادرم و سایر بستگانم همچنان به آئین مسیحیت باقى مانده‏اند و مادرم هم نابینا است. آیا با این حال بر من جایز است که با آن‏ها زندگى کنم و ارتباط نزدیک خانوادگى داشته باشم؟
امام صادق(ع) پرسید: آیا آنها گوشت خوک مى‏خورند؟
گفتم: نه!
فرمود: معاشرت تو با آنان مانعى ندارد پس سفارش کرد که: درباره مادرت بیشتر مراقبت کن! به او نیکى و احسان نما! و هرگاه زندگى اش به پایان رسید و از دنیا رفت خودت عهده دار کفن و دفنش باش!
چون از سفر مکّه و مدینه به زادگاهم کوفه بر گشتم. طبق فرمان امام ششم(ع) به مادرم بیش از گذشته و زیادتر از دیگران رسیدگى و مهربانى نمودم. خودم به او غذا مى‏دادم، لباسش را مرتب مى‏کردم، سرش را شانه مى‏زدم و عهده دار تمامى خدمات لازم براى مادرم بودم. زمانى که مادرم این تغییرات را در روش من احساس کرد به من گفت: زکریا! تو در آن روزگارى که به دین ما بودى این چنین به من خدمت نمى‏کردى! چه دلیلى موجب شده که بعد از مسلمان شدن این قدر به من محبت مى‏کنى؟
گفتم: یکى از فرزندان پیامبر اسلام(ص) به من دستور داده که اینگونه رفتار کنم. گفت: آیا او همان پیامبر شماست؟ گفتم: نه. بعد از پیامبر ما دیگر پیامبرى مبعوث نخواهد شد. او فرزند پیغمبر ماست. گفت: این دستورات از آموزه‏هاى پیامبران است و دین تو از دین من بهتر است مرا راهنمائى کن تا مسلمان شوم. من طریقه اسلام را به او آموختم و او مسلمان شد. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند و در نیمه شب حالش منقلب شد. من در کنار بسترش ایستاده و به پرستارى او مشغول بودم. به من گفت: پسرجان! اعتقادات اسلام را دوباره برایم تکرار کن. من آنها را براى او بازگو کردم و او به همه آنها اقرار کرد و در همان شب چشم از جهان فرو بست. بامداد روز بعد جنازه‏اش به وسیله گروهى از مسلمانان و طبق مراسم اسلامى تشییع شد و من بر جنازه مادرم نماز خواندم و با دست خود به خاک سپردم.(22) در سیره ابرار
طبق فرمایشات حضرت امام صادق(ع) نیکى به والدین و سپاس از عمرى خدمات آنان مى‏تواند بسیارى از گرههاى مشکل زندگى را حل کرده و زمینه موفقیت را در طول زندگى فراهم آورد.
در اینجا به مناسبت، نمونه‏هائى را از خاطرات بزرگان و انسانهاى موفق تاریخ در این زمینه یادآور مى‏شویم: 1- آیت اللّه مطهرى‏
آیت اللّه مطهرى در مورد یکى از عوامل توفیقات خویش چنین مى‏گوید: گاهى که به اسرار وجودى خود و کارهایم مى‏اندیشم، احساس مى‏کنم یکى از مسائلى که باعث خیر و برکت در زندگى‏ام شده و همواره عنایت و لطف الهى را شامل حال من کرده است، احترام و نیکى فراوانى بوده است که به والدین خود به ویژه در دوران پیرى و هنگام بیمارى کرده‏ام. علاوه بر توجّه معنوى و عاطفى، تا آن جا که توانائیم اجازه مى‏داد با وجود فقر مالى و مشکلات مادى در زندگى‏ام، از نظر هزینه و مخارج زندگى به آنان کمک و مساعدت کرده‏ام.
یکى از فرزندان شهید مطهرى(ره) نیز در این زمینه مى‏گوید: هرگاه به فریمان(زادگاه آقاى مطهرى) سفر مى‏کردیم، پدرم تأکید خاص داشتند که ابتداء به منزل پدر و مادرشان بروم. پس از آن اقوامى را که براى دیدن ایشان و خانواده به منزل حاج شیخ مى‏آمدند مى‏پذیرفتند در موقع روبرو شدن با پدر و مادر دست آنان را مى‏بوسیدند و به ما نیز توصیه مى‏کردند که دست ایشان را ببوسیم.(23) 2- شیخ انصارى‏
شیخ مرتضى انصارى بزرگ پرچمدار جهان تشیع و سرآمد فقها و مجتهدین امامیه است، او بعد از آنکه مدتى در شهر کربلا در حضور استادش مرحوم شریف العلما و سایر اساتید حوزه علمیه نجف تحصیل کرد به زادگاهش شوشتر مراجعت نمود. شیخ مدتى تحصیلات خود را در همان جا ادامه داده، دوباره خواست تا براى تکمیل مراتب علمى به عتبات عالیات برگردد. امّا مادرش به رجوع دوباره وى راضى نبود. اصرار شیخ و دیگر افراد براى جلب رضایت مادر بى‏نتیجه بود. تا این که شیخ به مادرش عرضه داشت: آیا اجازه مى‏دهى تا استخاره کنم و جواب هرچه بود در مقابل آن هر دو تسلیم باشیم؟ مادرش پذیرفت. در جواب استخاره شیخ این آیه آمد: «ولاتخافى و لاتحزنى انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین؛(24) هرگز مترس، محزون مباش که ما او را به تو باز مى‏گردانیم و از رسالت مداران خود قرار مى‏دهیم». وقتى این آیه را به مادرش توضیح داد، او خیلى خوشحال شد و به شیخ مرتضى اجازه مسافرت داد. شیخ انصارى در این مسافرت سرنوشت ساز خود، به برکت دعاى مادر، توفیق الهى و تلاش و استقامت خویش به بالاترین درجه اجتهاد و مرجعیت نائل شد و پرچم اسلام بر دوش وى قرار گرفته و بزرگترین رهبر مذهبى در عصر خود گردید: هنگامى که به مادر شیخ انصارى گفته شد: آیا از این همه ترقى و عظمت فرزندش برخود نمى‏بالد و افتخار نمى‏کند؟! در جواب گفت: رسیدن فرزندم به شکوه و عظمت، براى من شگفت‏انگیز نیست، بلکه اگر چنین نمى‏شد من متعجب مى‏شدم، چرا که هر وقت که به او مى‏خواستم شیر بدهم وضو مى‏گرفتم و با طهارت و پاکیزگى، به او شیر مى‏دادم. بلى شیر پاک، فکر پاک و شیر ناپاک اندیشه ناپاک تولید مى‏کند.
در حوزه علمیه نجف رسم شیخ بر این بود که در بازگشت از مجلس تدریس، ابتداء نزد مادر مى‏رفت و براى دلجوئى از آن پیرزن با وى به گفتگو مى‏پرداخت و از اوضاع زندگى مردم پیشین مى‏پرسید و مزاح مى‏کرد و از او پوزش مى‏طلبید. سپس به اتاق مطالعه و عبادت مى‏رفت.
زمانى که مادر شیخ انصارى از دنیا رفت او در فراق مادر به شدت مى‏گریست و در کنار پیکر بى جان مادرش زانوى غم زده و اشک ماتم مى‏ریخت. یکى از شاگردان نزدیکش او را تسلیت گفته و به عنوان دلجوئى اظهار داشت: جناب استاد! براى شما با این مقام علمى، شایسته نیست که براى درگذشت پیرزنى که عمرش سرآمده بود این طور اشک بریزید و بى تابى کنید. آن بزرگ مرد تاریخ سر برداشته و گفت: گویا شما هنوز به مقام ارجمند مادر واقف نیستید، تربیت صحیح و زحمات فراوان این مادر مرا به این مقام رسانید و پرورش اولیه او، زمینه ترقى و پیشرفت را در من ایجاد کرد. در حقیقت این همه توفیقات من مرهون زحمات و تلاش‏هاى مشفقانه و مخلصانه این مادر است.(25) 3- آیت اللّه مرعشى نجفى‏
آیت اللّه مرعشى نجفى بزرگ فرهنگبان میراث اهل بیت(ع) در بیشتر علوم اسلامى صاحب نظر بود و تألیفات ارزشمند ایشان - که نزدیک به صد و پنجاه اثر در موضوعات مختلف است - گواه روشنى بر این حقیقت است. کرامات معنوى، دریافت بیش از چهار صد اجازه اجتهادى و روایتى از علماى بزرگ اسلامى، تدریس متجاوز از شصت و هفت سال در حوزه علمیه قم و نجف، تربیت هزاران طلبه و مشتاق دانش، تأسیس ده‏ها مدرسه علمى، مسجد،حسینیه، مراکز فرهنگى، رفاهى و درمانى و ایجاد بزرگترین و مشهورترین کتابخانه در جهان اسلام، از جمله توفیقات این فقیه فرزانه مى‏باشد او یکى از مهمترین عوامل توفیقات خود را از برکت محبت و سپاس از پدر و دعاى والدین مى‏داند. و در خاطرات خود مى‏گوید: زمانى که در نجف بودیم، یک روز مادرم فرمودند: پدرت را صدا بزن، تا براى صرف نهار تشریف بیاورد. حقیر به طبقه بالا رفتم و دیدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده است. مانده بودم چه کنم: از طرفى مى‏خواستم امر مادرم را اطاعت کنم و از سوئى دیگر مى‏ترسیدم با بیدار کردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم، خم شدم و لبهایم را کف پاى پدر گذاشتم و چندین بوسه برداشتم، تا این که در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و وقتى این علاقه و ادب و کمال احترام را از من دید فرمود: شهاب الدین تو هستى؟ عرض کردم: بله آقا؛ دو دستش را به سوى آسمان بالا برد و فرمود: پسرم خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت(ع) قرار دهد. حضرت آیة اللّه مرعشى نجفى مى‏فرمود: من هرچه دارم از برکت آن دعاى پدرم مى‏باشد.(26) 4- پاستور شیمیدان فرانسوى‏
در کشورهاى غربى بر اثر حاکمیت تکنولوژى و صنعت، روابط عاطفى ضعیف و کم‏رنگ است و روابط عاطفى اعضاى خانواده‏ها متزلزل و گاهى اصلاً وجود ندارد. امّا از آن جائى که عاطفه و محبت امرى فطرى است در نهاد برخى افراد غربى به ویژه فطرت‏هاى سالم، عقلاء و نخبگان اندیشمند آنان این حس درونى و نداى وجدان خاموش نشده و گاهى شعله‏هائى از آن مشاهده مى‏شود. بلى از نظر اقتصادى و نظامى کشورهاى غربى، پیشرفته و متمدن جلوه مى‏کنند ولى به شدت در خلأ فرهنگى و فقر عاطفى در رنج و عذابند. لوئى پاستور، شیمیدان معروف فرانسوى و صاحب کشف‏هاى مهم علمى، هنگامى که بر اثر نظریه‏هاى بدیع خود به اوج افتخار جهانى نائل شد، دولت فرانسه در صدد برآمد خانه‏اى را که محل تولد او بود به موزه تبدیل کند، پاستور در آن مراسم ضمن یک سخنرانى که در خانه محقرشان ایراد کرد از مادر فداکارش کمال سپاس و حق‏شناسى را بجاى آورد او با صدائى که از فرط تأثر مى‏لرزید چنین گفت: اى مادر عزیز! اى گمشده دلبند، که سالیانى دراز در این خانه با من به سر بردى، توئى که اکنون همه چیز را مدیون تو مى‏بینم. مادر شجاع و دلدارم! تمام حسن فداکارى و شور و هیجانى که در راه عظمت علم و بزرگى میهنم به کار بسته‏ام و از این پس نیز به کار خواهم بست، تو به من آموخته‏اى و در وجودم رسوخ داده‏اى. کار مشقت بارى که تو در خانه و درکارگاه کوچکمان پیش گرفته بودى، به من درس صبر و حوصله در تحقیقات علمى آینده‏ام داد. از آن گاه که با وجود فقر و مسکنت مرا به مکتب فرستادى، عشق به میهن و خدمت به بشر را در شب و روز به من آموختى. اکنون از تو اجازه مى‏خواهم، تمام سرافرازى که میهنم در جشن امروز به من اعطاء مى‏کند به پیشگاه عظمتت تقدیم کنم. همین قدر بدان که فرزندت امروز که در میان امواج افتخار و سربلندى غوطه ور است. بازهم خود را بدون تو، اى مادر عزیز! در این جهان بزرگ تنها و بى‏پناه مى‏بیند!(27) عواقب ناسپاسى به والدین
همچنانکه، نیکى و احسان به پدر و مادر موجب سعادت و رستگارى فرزندان شده و آثار و برکات مادى و معنوى به همراه دارد ناسپاسى و بدى در حق آنان نیز فرجام ناشایست و آثار ذلت بارى را به همراه دارد. که به چند مورد اشاره مى‏کنیم: سلب عدلت‏
شخصى به امام صادق(ع) عرضه داشت: پیش نمازى که تمام شرائط امامت را داراست، جز اینکه با پدر و مادرش رفتارى تند دارد و با سخنان درشت آنان را مى‏رنجاند، آیا شایستگى امامت را دارد و ما مى‏توانیم به او اقتداء کنیم؟ پیشواى ششم فرمود: تا زمانى که او با پدر و مادرش رفتارى ناشایست دارد و والدین خود را ناراحت مى‏کند در پشت سر او نماز نخوان!(28) محرومیت از الطاف خداوندى‏
امام صادق(ع) فرمود: هنگامى که یعقوب(ع) براى ملاقات فرزندش یوسف(ع) وارد مصر گردید یوسف(ع) به استقبال پدر بزرگوارش آمد یعقوب (ع) با دیدن یوسف(ع) فوراً از اسب پیاده شد ولى جناب یوسف(ع) به خاطر رعایت مقام سلطنت ظاهرى، براى احترام بیشتر به پدر از مرکب پائین نیامد و همان طورى که روى اسب قرار داشت دست در گردن پدر انداخت. حضرت یوسف(ع) هنوز از خوش آمدگوئى با یعقوب فارغ نشده بود که جبرئیل نازل شده و به یوسف فرمود: دست خود را باز کن! یوسف کف دست خود را گشود، نور درخشانى از دستش به سوى آسمان بالا رفت، یوسف(ع) پرسید: این چه نورى بود که از کف دست من خارج شد؟ جبرئیل فرمود:«نزعت النّبوة من عقبک عقوبةً لما لم تنزل الى الشّیخ یعقوب فلا یکون من عقبک نبىّ؛(29) نور نبوت از صلب تو بیرون رفت و دیگر پیامبرى از نسل تو به وجود نخواهد آمد. به سبب آن که کمال احترام را در مورد پدر پیرت رعایت نکردى، پس کسى از فرزندانت به نبوت نخواهد رسید».
الا اى یوسف مصرى که کردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر، کجا شد مهر فرزندى‏ محرومیت از حقوق اجتماعى‏
با این که در مورد اهمیت به دستورات اخلاقى در متون دینى‏ما سفارش‏هاى اکید شده است. امّا در مورد کسانى که به والدین خود اهانت کرده و ناسپاسى مى‏کنند دستورات باز دارنده‏اى آمده است. در حالى که در مورد سلام دادن این همه سفارش و توصیه‏ها داریم امّا امام صادق(ع) مى‏فرماید: به چند گروه سلام ندهید: 1- شراب خواران 2- قمار بازان و شطرنج بازان 3- اهل ساز و آواز و رقص و موسیقى 4- کافران 5 - کسانى که به مادرانشان دشنام مى‏دهند 6- شاعران و گویندگان بددهن و هرزه.(30) پاورقی ها:پى‏نوشت‏ها: - 1. سوره بقره، آیه 83. 2. سوره مریم، آیه 14. 3. همان، آیه 32. 4. کنزالعمال، ج 16، ص 470. 5. مصباح الشریعه، ص 70. 6. سوره نور، آیه 63. 7. المناقب، ج 3، ص 102. 8. سوره اسراء، آیه 23. 9. سوره آل عمران، آیه 92. 10. سوره اسراء، آیه 23. 11. همان، آیه 24. 12. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 197. 13. و 14. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 199. 15. عده الداعى، ص 86. 16. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 177. 17. بحارالانوار، ج 71، ص 46. 18. الکافى، ج 5، ص 554. 19. روضه الواعظین، ج 2، ص 367. 20. الکافى، کتاب الایمان و الکفر، باب البرّ بالوالدین، حدیث 18. 21. سوره شورى، آیه 52. 22. اصول کافى، باب برّالوالدین، حدیث 11. 23. حقوق متقابل والدین و فرزندان، ص 151. 24. سوره قصص، آیه 7. 25. حقوق متقابل والدین و فرزندان، ص 234. 26. حقوق والدین، ص 12. 27. مادر، ص 239. 28. من‏لایحضره الفقیه، ج‏1، ص 379. 29. الکافى، ج 2، ص 309. 30. خصال شیخ صدوق، ج‏1، ص 330.

تبلیغات