جارى با جرعههاى عاشورا
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
این مصیبت چون ندارد انتها
هرچه گویم، گفتهام از ابتدا فروغ فضیلت
رسولان و امامان، تربیت شدگان هستند و افراد جامعه با پرورشهاى اخلاقى این ستارگان فروزان به سوى رشد و هدایت گام برمىدارند و فضیلت و معرفت را در وجود خویش شکوفا مىسازند. حضرت رسول اکرم (ص) و خاندان اطهرش نیز رحمت، حیات معنوى و ملکوتى را از سوى خداوند به مردم مىرسانند، در واقع هر کس مىخواهد خداوند را بندگى کند باید بداند بصیرت توحیدى را از این طریق فراگیرد از این جهت است که در منابع روایى تأکید کردهاند امام معصوم ولىّ خداو حجت پروردگار بر روى زمین است و در صورتى که جهان هستى از چنین فروغهاى درخشانى محروم باشد نه توان ماندن دارد و نه ارزش لازم را. ابوحمزه به امام صادق(ع) عرض نمود: آیا زمین بدون امام باقى مىماند، حضرت فرمودند: «لَو بَقیتِ الاَرضُ بِغیر امامٍ ساعَة لَساخَت»(1) بدین سان پذیرش ولایت اهل بیت عصمت شرط قبول اعمال و طاعت در پیشگاه حضرت ربوبیت است و نخستین اصل در تمسّک به چنین مقامى کسب معرفت در خصوص مقام، درجه و شئونات ولایت و امامت است، خاتم رسولان مىفرمایند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیة»(2) هر کس بمیرد و امام خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.
گام بعدى پس از شناخت راستین، همراهى با ائمه مىباشد که این ویژگى نیز ریشه در باطن و قلب افراد دارد و نوعى موّدت را پدید مىآورد که پاىبندى به ارزشها و فضایل ارمغان آن است و این همان محبتى است که اجر رسالت مىباشد.«قل لا اسألکم علیه أجراً الّا المودّة فى القربى»(3)، اگر کسى مىخواهد به تمامى دستاوردهاى مصطفاى پیامبر حضرت محمّد (ص) برسد نیاز مبرم دارد که چنین رابطه توأم با ارادت و علاقه قلبى را با جانشینان راستین آن نبىمکرّم برقرار نماید. در قرآن کریم به این ارتباط مستمر، دائمى و استوار امر گردیده است.«یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا(4)، اى کسانى که ایمان آوردهاید صبر کنید و شکیبایى پیشه کنید و با پیوستگى خود را محکم نمایید. در توضیح و تفسیر این آیه امام صادق(ع) فرمودهاند: بر انجام واجبات الهى پایدارى نمائید، سختىها را تحمّل کنید و با ائمه هدى ارتباط برقرار نمائید.(5)
انحراف و بدعت با وجود این همه بیّنات قرآنى و روایى مبنى بر رعایت حقوق خاندان عصمت و طهارت با رحلت رسول اکرم(ص) جز گروهى اندک، عدهاى پیمانها را شکستند و حاملان قرآن و خزینههاى علم الهى را فراموش کردند و بر آنان پشت نمودند. بتدریج جبهه باطل که در باتلاق گمراهى فرو رفته بودند کوشیدند مشعل الهى را خاموش سازند با وجود آن که حضرت على(ع) در راه احیاى حق و برافراشتن پرچم فضیلت و تقوا رنجهاى فراوانى دید و سختىهاى طاقتفرسایى تحمل کرد امّا معاویه به فتنهگرى پرداخت و مبارزه با خاندان رسالت را شیوه خویش قرار داد، با شهادت حضرت على(ع) به دست خوارج، معاویه این بار نیز با روى کار آمدن امام حسن مجتبى(ع) به مخالفت و کارشکنى با آن امام همام پرداخت و چون همواره از موقعیت معنوى و اجتماعى امام هراس داشت و هیبت و مهابت حضرت، مانع مهمى براى عملى ساختن توطئههاى وى بود چندین بار نقشه شهادت فروغ دوّم را ریخت که همه آنها خنثى مىگردید و سرانجام آن سبط نبى اکرم(ص) را به وسیله زهر هلاهل به شهادت رسانید، با فرا رسیدن ایّام امامت حضرت سیدالشهداء (ع) معاویه بر فشارهاى خود افزود و به کارگزاران تحت حکومت غاصبانه خویش دستور داد نام شیعیان على(ع) را از دفتر بیتالمال حذف کنند و هر کسى را که به دوستى خاندان عترت متهم گردد حتى اگر ثابت هم نشود، از دم تیغ بگذرانند، بدینگونه افراد قابل توجهى که حامى و عاشق اهل بیت پیامبر بودند در خون پاک خویش غلطیدند، خانههاى بسیارى ویران گشت، گروهى را دست و پا بریدند و در چشم عدهاى میل کشیدند و آنان را نابینا ساختند، از سوى دیگر آن جرثومه خباثت افرادى را وادار نمود تا به نفع وى حدیث بسازند، این امور جعلى و ساختگى را در شهرها و روستاها به معلّمان مکتب خانهها مىدادند تا آنان به اطفال بیاموزند. بدین گونه فضاى جهان اسلام را آلوده نمودند و مقدمات انحراف، بدعت، بدبینى و نفاق را فراهم آوردند و فرهنگ والاى قرآن و سنت را تباه ساختند، چراغ عدالت را خاموش کردند و آتش ستم و جهالت را دامن زدند، امویان جامعه را به سوى جاهلیت قبل از اسلام سوق داده و آداب و رسوم قومى، قبیلهاى و حکومت نژادى و طایفهاى را زنده کردند. حضرت امام حسین (ع) بنابر ملاحظاتى که در دوران امامت برادرش - حسن بن على - وجود داشت همان نقش برادر بزرگوارش را ایفا کرد و دست زدن به قیام را به صلاح جامعه مسلمانان ندانست. مدت ده سال از امامت سالار شهیدان نینوا بدین گونه سپرى گشت، از سال 41 تا 60 هجرى حقطلبان زجرى بزرگ دیدند و خونها و شهیدانى تقدیم نمودند و در هیچ لحظهاى تکلیف اجتماعى و مسؤولیت دینى را فراموش نکردند تا این که در رجب سال شصتم هجرى معاویه به هلاکت رسید و بر خلاف مواد صلح نامهاى که با امام مجتبى(ع) منعقد نمود و متعهد به اجراى مفاد آن گشت، از مردم براى فرزندش یزید بیعت گرفت و از این رهگذر با زمینهسازىهاى خوفناکى که معاویه طرح ریزى کرده بود فردى زمام امور مسلمین را به دست گرفت که سابقهاى در دیانت نداشت و شناخته شده به فساد، عیاشى، بىبندوبارى و شهوترانى بود. با شروع به گسترش نفوذ سیاسى اجتماعى یزید، وى از امام حسین (ع) خواست با او بیعت کند، حضرت از این برنامه امتناع نمود و براى مبارزه با اختناق و انحراف و اعوجاجى که یزید آن را شدت بخشیده بود به حرکت بنیادى عاشورا دست زد و بعد از آن همه تباهى و فساد موضع آل محمد(ص) و پیروان آن وجودهاى مبارک در برابر دشمنان قرآن و عترت، مبارزهاى سخت و استوار و حماسهاى شکوهمند قلمداد گشت، سومین فروغ امامت مشعل عاشورا را روشن کرد تا بوسیله آن در اعماق تاریکىهاى ایجاد شده توسط زمامداران خودسر روشنى آفریده و حرکتى جاوید و ماندگار را بینان نهد. امام با تقدیم همه هستى خود، خاندان و یارانش در راه حق مثال و اسوهاى شایسته گردید براى تمامى رهروان حق و حقیقت. اقدام به موقع و شجاعانه حضرت سیدالشهداء(ع) پرده از دستگاه فاسد بنى امیه برافکند و پایههاى آن را لرزان ساخت و از این رو اگرچه امام و یاران باوفایش ظاهراً به پیروزى نظامى نائل نیامدند ولى شهادت این منظومه منوّر جامعه را از انحراف، بدعت، ضلالت و تخریب معنوى بازداشت .
البته حادثه عاشورا از بزرگترین مصائب مىباشد، فاجعهاى عمیق و دردناک، زیرا نور چشمان رسول خدا(ص)، پاره تن او و عدّهاى از فداکاران فرزانه با لبهاى تشنه به ضرب شمشیر قطعه قطعه شدند، اسیر گشتند، به زنجیرها بسته شدند و در میان توفانى از تهمت، دروغ و ناسزا و تازیانه در بیابانها و شهرها گردانیده شدند و در خرابهها جاى گرفتند!. نخستین نوحه خوانان نینوا
اقامه ماتم گریستن براین واقعه و همراهى عاطفى با حماسه نینوا در حقیقت دل را به حبّ حبیبان حق و بغض منادیان باطل معطر نمودن است و چرا انسان با ایمان بر امامى که تعزیت او را قبل از اتفاق مصیبتش برپاداشتند و اوّلین سوگوارش حضرت آدم است و مرثیه خوان او فرشتگان و در رأس آنان جبرئیل و نیز حضرت زکریا و دیگر فرستادگان الهى، رسول اکرم (ص)، امیرمؤمنان و فاطمه زهرا(س) بر آن ندبه مىنمایند نگرید. آرى براین حادثه جانگداز و رویداد المناک آسمان و زمین خون گریستند، جن و انس اشک ریختند، ملائک نوحه نمودند.(6)
با نگاهى به تاریخ خونبار تشیع، مشخص مىگردد، نخستین مرثیه ساز و مرثیه خوان سید شهیدان، داغدارترین فرد یعنى مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا(س) مىباشد که در دوران کودکى امام حسین (ع) در هنگام حرکت دادن گهواره ایشان، این شعر را زمزمه نمودهاند:
کربلاء یا کربلا یا کربلا
کربلا لازالت کرباً و لابلاء(7)
با کشته شدن امام و یارانش نخستین کسى که به سوگوارى و ماتم دارى پرداخت حضرت زینب(س) بود، قروة بن قیس حنظلى نقل مىکند: به خدا سوگند یادم نمىرود که زینب(س) براى امام حسین (ع) ندبه مىکرد و با صوتى حزین و قلب داغدار مىگفت:«وا محمداه صلّى علیک ملیک السماء هذا حسین مرّمل بالدماء، مقطع الاعضاء و بناتک سبایا، الى اللّه المشتکى»(8) حضرت زینب واقعاً در کربلا نوحه خواند، حضرت امام سجاد(ع) نیز در هنگام دفن بدن مطهر پدر، ایشان را خطاب قرار دادند و فرمودند: «طوبى لارض تضمنت جسدک الشریف اما الدنیا فبعدک مظلمه و الآخرة فبنورک مشرّقه و اما الحزن فسرمد»(9) خطبهاى که امام سجاد(ع) در شام بیان فرمودند غالباً حالت مرثیه و سوگوارى دارد در فرازهایى از آن آمده است: «انا ابن المقتول ظلماً، انا ابن المجزور الرأس من القفا، انا ابن العطشان حتى قضى، انا ابن طریح کربلا، انا ابن مسلوب العمامة و الرداء، انا ابن من بکت علیه ملائکة السماء»(10) امثال این تعابیر در فرمایشات آن امام باز هم قابل مشاهده است، از این جهت هنگام صحبت آن حضرت حاضران مىگریستند و از برخى نقلها برمىآید حضرت عمامه خویش را بر زمین نهادند و گریبان گشودند.(11)
سخنرانى زینب کبرى در قصر یزید آنچنان سوزناک، تأثیرگذار و افشا کننده بود که به قول آیة اللّه العظمى اراکى: بنیان حکومت امویان را متزلزل ساخت. ام لقمان دختر عقیل وقتى خبر شهادت افرادى از خاندان خود را دریافت کرد همراه با خواهران خویش امّ هانى، اسما، رمله و زینب در مدینه کنار مرقد مطهر رسول اکرم (ص) آمد و در حین گریستن بر شهدا با خواندن اشعارى مرثیهسرایى مىکرد.(12) ابوالحسن الاخفش در شرح کامل نوحه فاطمه امّ البنین آورده است او هر روز به قبرستان بقیع مىرفت و با خواندن اشعارى، سوزناک عزادارى برپا مىکرد. عده کثیرى از مردم مدینه جمع مىشدند تا در این ماتمدارى باوى همراهى کنند، آنان با شنیدن مرثیههاى مادر حضرت ابوالفضل (ع) متأثر مىشدند و مىگریستند.(13) ماتم دارى خنثى کننده خباثت
با مرورى بر تاریخ اسلام این واقعیت به خوبى روشن مىگردد که بنىامیه و مروانیان سخت مىکوشیدند نام امام حسین و شهادت آن حضرت را به طور کلى انکار نمایند و عاشورا را به دست نسیان و فراموشى بسپارند و حتى شایعه نمودند امام حسین (ع) کشته نشد، بلکه از نظرها ناپدید گردیده و همچون حضرت عیسى بن مریم در آسمانهاست و مقتول واقعى کربلا حنظله فرزند اسعد شبامى(14) است. امّا سوگوراىهاى جهت دار و افشاء کننده چهره باطل که توسط بازماندگان کربلا صورت گرفت این حرکت منفى و رذیلانه امویان را خنثى ساخت. گریههاى مداوم، متوالى و پیگیر و طولانى امام سجاد(ع) که حدود چهل سال به درازا کشید به حدى که امام چهارم را از بکّاء خمسه در احادیث معرفى کردهاند(15) براى بىاثر ساختن همین اکاذیب و اخبار بىاساس صورت گرفت.(16)
ائمه هدى به مجالس ماتم دارى براى حسین (ع) و یارانش عنایت ویژهاى داشتند و براى احیاى آن اهتمام مىنمودند و این در حالى بود که اختناق فرمانروایان خودسر با تیرگى و تباهى شدید مانعى بزرگ بر سر راه آن بزرگواران بوده است. از امام صادق(ع) نقل گردیده است امام سجاد(ع) بر پدرش حدود چهل سال گریست، روزها روزه مىگرفت و شبها به عبادت مىپرداخت، چون به افطار مىرسید خادم غذا و آبى مىآورد و مقابل حضرت مىنهاد و مىگفت: اى مولاى من تناول کنید. امام مىفرمود: فرزند رسولخدا(ص) را گرسنه شهید کردند، پسر پیامبر را تشنه کشتند و این موضوع مدام تکرار مىفرمود و مىگریست تا آن که غذا از قطرات اشک امام خیس مىگردید و آب نیز با اشک چشمش ممزوج مىگشت و این گونه بود تا به لقاء حق شتافت، در روایت دیگرى آمده است یکى از خادمان وقتى وضع حضرت زین العابدین (ع) را به این صورت مشاهده کرد، عرض نمود: اى فرزند رسول خدا(ص)، فدایتان گردم، بیم آن دارم با این همه گریه جانتان به مخاطره بیافتد، حضرت پاسخ داد: من از درد و اندوهم تنها به خداوند شکوه مىکنم و از پروردگارم چیزى دانم که شما نمىدانید. من هرگز کشته شدن فرزندان فاطمه را یاد نکنم مگر این که گریه راه نفسم را مىگیرد.(17) از امام باقر(ع) روایت نمودهاند
وقتى یکى از اطرافیان امام سجاد(ع) خطاب به آن امام گفت: آیا وقت آن نرسیده است که اندوه شما خاتمه یابد. حضرت به وى فرمود: واى برتو، یعقوب پیامبر دوازده پسر داشت که خداوند یکى از آنها را غایب ساخت، در اثر دور شدن فرزند از نزد پدر، یعقوب چنان گریست که موى سرش از شدت اندوه سفید شد، پشتش از غم خمید و این در حالى بود که پسرش در این جهان زنده بود امّا من با چشم خود دیدم که پدرم، عمویم و هفده کس از خانوادهام پیرامونم کشته شدند با این حال چگونه اندوهم پایان پذیرد.(18)
دوران امام چهارم پراضطرابترین و خفقانىترین عصر بود و آن حضرت در کشاکش این وضع خشن و خوفناک وظیفهاى بس دشوار و طاقتفرسا بر عهده داشت، آن زینت عابدان وارث حماسهاى شکوهمند بود که دشمن مترصد بود با شهادت امام چهارم به عنوان پاسدار نهضت پایانش را اعلام کرده و خود را آسوده نماید، در چنین موقعیتى که به هیچوجه نمىشد یادى از حادثه کربلا نمود امام سجّاد با استراتژى گریه، تاکتیک نوحه و ماتم، مبارزهاى منفى را آغاز نمود و با شیون، گریه وزارى افراد جامعه را از اعمال فجیع و خودکامگى دستگاه ستمگر اموى مطلع مىساخت و خاطره فداکارىهاى امام حسین(ع) و یارانش را در آن، وضع آشفته و تیره، احیاء کرد. یکى از بارزترین مسایلى که در سیره ائمه به چشم مىخورد تبیین هدف امام حسین (ع) از انقلاب سرخ کربلاست، دشمنان مىکوشیدند تحت عنوان خروج بر حاکم زمان و انشقاق در امت اسلامى به این حرکت مقدس لطمه وارد سازند و نگذارند مردم در جریان حقایق امور قرار گیرند. امویان براى توجیه کردار زشت و جنایات بىشمار خویش تلاش مىنمودند قیام سیدالشهداء را برخلاف اسلام و قرآن جلوه دهند. گاهى بین افراد در شهرها شایع مىنمودند:« خرج الحسین من جده قتل بسیف جدّه»(19)، یعنى حسین بن على(ع) از محدوده خویش بیرون آمده و(به همین دلیل) با شمشیر جدش کشته شده است. در مواقعى اشاعه مىدادند امام سوم به دلیل خروج بر حاکم وقت، محکوم مىباشد چنانچه وقتى اسیران را به شام انتقال مىدادند. در بین راه مردم از اسراء و سرهاى بالاى نیزهها مىپرسیدند، به آنان گفته مىشد: اینها بازماندگان کسى هستند که بر یزید خروج کرده بود و خودشان نیز خارجىاند، ستارگان درخشان آسمان امامت براى جلوگیرى از چنین تبلیغات مسمومى با استفاده از شیوههاى گوناگون، حقایق را براى مسلمانان بیان مىکردند. در زیارت اربعین که صفوان جمّال از امام صادق (ع) نقل کرده است این مضامین را مىخوانیم: «و بذل مهجته فیک لینقذ عبادک من الجهالة و حیرة »، در این عبارت کاملاً مشهود مىباشد که این قیام مقدس براى جلوگیرى از انحراف و ضلالت و هم در جهت رهایى جامعه از جهالت بوده است. البته خود امام حسین(ع) به مناسبتهاى گوناگون و در شرایط مقتضى طى خطبهها، نامهها و تذکرات خویش، هدف والا و مقدّس خود را تشریح مىنمود، در فراز خطبهاى که امام هنگام حرکت از مکّه معظمه ایراد فرمود آمده است:«من کان فینا باذلاً مهجته موطناً على لقاء اللّه نفسه فلیرحل معنا؛(20) هرکس بذل خون خود را براى ملاقات با پروردگار مهیا کرده است با ما کوچ کند. طبرى و سیدبن طاووس نیز نقل کردهاند امام در منزل ذىحسم خطبهاى خواند که در آن آمده بود: آیا مشاهده نمىکنید که به حقّ عمل نمىشود و از باطل اجتناب نمىگردد. پس مؤمن در چنین حالى باید به لقاء حق راغب باشد و من موت را جز شهادت و زندگى با متجاوزان و ستمگران را جز زجر و ناراحتى نمىدانم.(21)
این مسایل هدف امام را از قیام کربلا مشخص مىکند ولى براى روشن کردن افکار عمومى لازم بود تبلیغات بیشترى صورت گیرد زیرا مردم بسیارى از شهرهاى اسلامى از حقایق دور بودند به علاوه امویان آنقدر تحریفات ایجاد کرده بودند که ضرورت داشت آنچه از اذهان افراد پوشیده مانده یا به آنان وارونه جلوه گشته روشن شود. در سیره اهل بیت(ع)
در سیره اهل بیت عصمت و طهارت هرچه بیشتر تفحّص گردد، مشاهده مىشود آن بزرگواران براى ترویج فرهنگ عاشورا و تطبیق آن بر مصادیقش بر اساس مقتضیات هر عصر اهتمامى وافر و تأکیدى مصرّانه داشتهاند. امام باقر(ع) در تعقیب این هدف و توجه دادن مردم به ستمى که بر اهل بیت روا شده وصیّت مىکند تا ده سال در موسم حج در منى براى امام حسین و همراهانش عزادارى کنند، آن حضرت بودجهاى را نیز براى چنین امرى اختصاص داد. موقعیت حساس منى در ایام حج که همه مسلمانان از سراسر جهان در آنجا اجتماع مىکنند تا مراسم عید قربان را برگزار نمایند و در کنار آن عزادارى گروهى، سؤالات معنادارى را در اذهان ترسیم مىکند و این خود بهترین نوع مبارزه غیر مستقیم ائمه براى توجه دادن افکار عمومى بر ضد جنایات اموى بود. در یکى از مجالس عزا، کمیت اسدى با حضور امام باقر(ع) شعر مىخواند وقتى رسید به اینجا که «وقتیل بالطف» امام به شدت گریست و فرمود اگر سرمایهاى داشتم در پاداش این شعرت به تو اى کمیت مىبخشیدم امّا عطاى تو همان دعایى است که رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به دلیل دفاع از ما اهل بیت مورد تأیید روح القدس خواهى بود.(22) گریه امام صادق(ع) در حدى بود که هرگاه اولاد امام حسین(ع) را مشاهده مىنمود به شدت متأثر مىگردید و زارى مىکرد.
داود رقّى گفته است، در محضر امام صادق (ع) بسر مىبردم، حضرت آب خواستند و چون میل فرمودند دیدم چشمان مبارکش آغشته به اشک گردید و در این حال چنین گفتند: اى داود خدا، قاتل حسین بن على را لعنت کند.(23) عبداللّه سنان مىگوید: در یکى از سالها، روز عاشورا، خدمت امام صادق(ع) شرفیاب گردیدم، چهره آن حضرت را گرفته دیدم، در حالى که آثار حزن در سیمایش نمایان و دانههاى اشک بر گونههاى مبارکش جارى بود. عرض کردم: علت گریه چیست. فرمود: آیا در غفلتى و نمىدانى در چنین روزى امام حسین (ع) به شهادت رسید. به آن حضرت گفتم: درباره روزهدارى در این روز چه مىفرمائید، فرمودند: روزه مگیر امّا از خوردن غذا امساک نما و بعد از نماز عصر با شربت آبى افطار کن، زیرا در آن هنگام بود که حسین و یارانش شهید شدند.(24)
در مراسمى که زن و مرد حضور داشتند و بانوان پشت پردهاى بودند، برخى شاعران در مرثیه سرایى مادر امام صادق(ع) را مخاطب قرار مىدادند، گاهى صداى زنها از شدت تأثر بلند مىگردید.(25) در برخى نقلهاست که شخصى به نام ابوهروف مکفوف خدمت امام صادق(ع) آمد، حضرت به وى فرمود شعرى بخوان، او چنین کرد. حضرت فرمود: نه همانگونه که در تقه مىخوانى برایم بخوان.(26)
گریه حضرت امام رضا(ع) در حدى بود که فرمودند: همانا روز مصیبت امام حسین(ع) پلک چشمان ما را مجروح کرده و اشک ما را جارى ساخته است.(27) دعبل خزاعى نقل کرده است در ایام محرم الحرام بر حضرت على بن موسى الرضا(ع) وارد شدم دیدم آن حضرت همانند شخص محزون و غصهدار نشسته و اصحاب امام هم در گرد اویند، چون حضرت مرا دید، فرمود: «مرحبا بک یادعبل، مرحبا بنا صرنا بیده و لسانه» سپس جایى را برایم مهیا کرد و در کنار امام قرار گرفتم. فرمود تمایل دارم شعرى بخوانى. این ایام روزهاى حزن است، و روزهاى شادمانى دشمنانمان خصوصاً بنىامیّه. اى دعبل کسى که گریه کند و بگریاند بر مصائب ما اگرچه یک نفر باشد اجرش باخداست و کسى که اشکش جارى شود بر مصائب ما که از مخالفانمان بما رسیده خداوند وى را با ما محشور گرداند و کسى که بر مصیبت جدم (امام حسین(ع)) بگرید خدا گناهانش را مىبخشد. سپس حضرت از جاى خویش برخاست، پردهاى نصب کرد و افراد خانواده را در وراى آن قرار داد تا در پشت پرده، در مصائب جدّشان سوگوارى کنند. در این حال حضرت روى به سوى من نمود و فرمود: براى حسین مرثیه بخوان و از نصرت ما تا زندهاى کوتاهى مکن. دعبل مىگوید: اشک جارى شد و اشعارى خواندم صداى گریه امام رضا(ع) و اهل بیت او بلند شد.(28)شخصى از شیعیان از زیارت سیدالشهداء(ع) باز گشته و خدمت امام رضا(ع) رسیده بود و مقدارى تربت جدش حسین(ع) را براى آن حضرت آورده بود، هنگامى که حضرت آن تربت را مشاهده فرمود، بسیار گریست.(29)
ریان بن شبیب مىگوید روز اول ماه محرم بر امام هشتم وارد شدم، حضرت به من فرمود: روزهاى گفتم: نه. فرمود امروز همان روزى است که حضرت زکریا دعا کرد و از خداوند درخواست ذرّیه طیبه نمود و دعایش اجابت گردیدو ملائکه را خداوند امر نمود در حالى که در محراب عبادت ایستاده بود وى را به یحیى بشارت دهند. هرکس این روز را صائم باشد و دعا کند خدا دعاى او را اجابت نماید. سپس افزود اى فرزند شبیب محرم ماهى بوده است که اهل جاهلیت در گذشته به پاس حرمت آن، ظلم و ستم را حرام مىدانستهاند ولى این امت نه حرمت محرم را شناختند و نه حرمت رسول اکرم(ص) را حفظ کردند. زیرا در این ماه حرام عترت او را کشتند، زنانش را اسیر و اموالش را به غارت بردند و خداى هرگز آنان را نیامرزد، اى پسر شبیب اگر براى چیزى خواستى بگریى براى حسین اشک بریز که همانند گوسفندى که آن را ذبح مىکنند او و هیجده نفر از اهل بیتش را که همانند آنان روى زمین نبود کشتند. آسمانها و زمین در شهادت امام حسین(ع) گریستند.(30)
در تحف العقول آمده است شخصى مىخواست به کربلا برود، حضرت هادى(ع) به وى فرمود: من را در آنجا دعا کن چون یکى از مواردى که خداى متعال ارادهاش بر استجابت دعا قرار داده، دعا در کنار مرقد امام حسین(ع) است، این توصیه در ظاهر تقاضاى دعاست اما در اصل امام مىخواهد مردم را به عاشورا و کربلا توجه دهد و تأکید نماید یادآورى حماسه کربلا و روى کرد به فرهنگ امام حسین(ع) با برکات و محاسنى توأم است.
سوگوارى حضرت مهدى (عج) درعصر غیبت، زمان ظهور و رجعت ادامه دارد، آن خاتم اوصیاء خطاب به سیدالشهداء فرمودهاند: یا جداه اگر روزگار باعث شد که از یارى تو دوربمانم و نبودم تا با دشمنان تو بجنگم و با بدخواهانت پیکار کنم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مىریزم و به جاى اشک در مصیبت شما از دیده خون مىبارم و آه حسرت از دلى پر درد بر این ماجرا مىکشم.(31)
در هنگام رجعت، وقتى که امام حسین(ع) با پیکرى خونین (همراه کسانى که با آن حضرت شهید شدهاند) تشریف مىآورند. همین که رسول اکرم(ص) آن ریحانه خویش را با این وضع مشاهده مىکنند مىگریند، گریهاى که آسمانها و زمین با آن همراهى مىشود و حضرت فاطمه زهرا(س) چنان ناله جان سوزى از سینه برمىآورند که زمین را زلزله فرا مىگیرد و آنچه روى آن است به لرزه در مىآید.(32) مژده به عزاداران
ائمه هدى غیر از آن که قولاً و عملاً و در سیره و رفتار در جهت برپایى مجالس سوگوارى براى اباعبداللّه تأکید و اصرار داشتهاند، از مردم خواستهاند در این امر مهم کوتاهى نکنند و به آنان نوید دادهاند براى عزاداران حسینى پاداش بسیار ویژهاى در سراى جاوید از سوى خداوند در نظر گرفته شده است از منابع روایى چنین برمىآید هر کس بر مصایب ائمه و خصوص امام حسین بگرید و از این بابت محزون گردد:
1- در روز جزا با ائمه هدى محشور خواهد بود.
2- روزى که چشمها گریان است او نالان نمىباشد.
3- جاى گریه کننده بر این خاندان و خصوصاً خامس آلعبا در غرفههایى از بهشت است.
4- متذکر مصائب اهل بیت، گریه کننده و گریاننده مورد مغفرت و رحمت الهى قرار مىگیرد.
5 - حضرت سیدالشهداء براى سوگوار خویش از خداوند طلب آمرزش مىکند.
6- کسى که روز عاشورا را روز گریه، مصیبت و حزن خود قرار دهد خداوند در روز رستاخیز نوعى سرور و شادمانى را متوجهاش مىکند و دیدگانش را به وجود اهل بیت در بهشت روشن مىکند.
7- ثواب گریه بر امام حسین(ع) قابل احصاء نمىباشد.
8 - گریه کننده بر سیدالشهداء جزو افرادى است که نسبت به اهل بیت دلسوزى نمودهاند.
9- عزادار اباعبداللّه مصداق کسى است که در شادى اهل عترت شادمان و در حزن آنان اندوهناک و محزون است.
10- گریه کننده بر امام حسین در زمره افرادى است که به خاطر اهل بیت خوفناک به نظر مىرسند و در زمانى که آنها در امنیت بسر مىبرند او نیز ایمن است.
11- در هنگام احتضار سوگوار اباعبداللّه، ائمه هدى حاضر مىگردند و عزرائیل را به مراعات حال وى توصیه مىکنند به حدى که ملکالموت از مادر نسبت به وى رئوفتر مىشود.
12- قطرات اشک سوگوار اباعبداللّه مىتواند شعلههاى آتش جهنم را خاموش کند.
13- گریه کننده در هنگام کوچ نمودن به سراى جاوید با مشاهده ائمه از نگرانى رهایى یافته و مسرور مىگردد.
14- سوگوار حماسه ساز عاشورا از آب گواراى کوثر جرعههایى مىنوشد و به میوههاى جنت متنعم مىشود.
15- سید شهیدان به سوگواران خویش عنایت ویژهاى داشته و گریه کننده به درجات معنوى امام نزدیک است.
16- شفاعت رسول خدا شامل عزاداران امام حسین مىگردد.
17- رسول اکرم(ص) بر گریه کننده بر اباعبداللّه درود فرستاده است(الا و صلى اللّه على الباکین على الحسین).
18- ثواب گریه وزارى بر امام حسین (ع) از قربانى کردن فرزند در راه خدا کمتر نمىباشد.
19- گریستن بر مصائب عاشورا همچون حالتى است که مؤمنى شاد مىگردد و سرور در دلش راه مىیابد.
20- قبر ماتم دار کربلا نورانى است و آرمیده در آن از هول و هراس عذاب برزخى مصون مىباشد.
21- چشمى که بر مصیبت امام سوم بگرید در نزد خدا قرب ویژهاى دارد.
22- فرشتگان اشک چشمهایى که بر حسین بن على(ع) گریانند جمع کرده و ذخیره مىنمایند.
23- ساکنان آسمان براى گریه کننده دعا مىکنند.
24- ثوابى برابر چندین حج، عمره و غزوه براى گریه کننده بر شهید کربلا منظور مىگردد.
25- خداوند از این که عزادار امام حسین(ع) را عذاب کند پروا مىنماید.
26- براى گریه کننده بر سالار شهیدان طف ثواب چندین شهید نوشته مىشود.
27- سوگواران و زائران در پرتو عرش الهى در مجلس منوّر در محضر اباعبداللّه هستند.
28- گریستن بر مصائب عاشورا از طاعات و عبادات به شمار مىآید.(33) آنچه باید دانست
عزادار حسینى باید بداند که:
1- امام حسین(ع) در راه هدفى عالى قیام کرد و حامى حق بود و آن حماسه را آفرید که دین زنده بماند، افرادى که عمرى را در گناه و عصیان از اوامر الهى بسر مىبرند، از مال حرام ثروت مىاندوزند و در زندگى راستى و درستى را کنار نهادهاند. در عمل و رفتار راه خویش را از امام حسین جدا کردهاند.
2- دستگاه امام حسین (ع) از فرهنگ اسلام، ارزشهاى دینى و معیارهاى الهى جدا نمىباشد هیچگاه کسى که با خلاف کردن و معصیت، روزگار مىگذراند نمىتواند ادعاى مریدى امام حسین(ع) را داشته باشد. امام حسین(ع) در بحبوبه جنگ و تهدیدهاى دشمن شب عاشورا را مهلت گرفت تا بیشتر با نماز، دعا و عبادت و تلاوت قرآن مأنوس گردد اما با این وصف تأسفانگیز است اگر عزادار امام حسین بخواهد به امور ناپسند و ناروا روى آورد.
3- عزادارى براى امام حسین(ع) باید مردم را دینشناس کند، به خدا نزدیک سازد، از گناه برحذر دارد، فضیلت و بصیرت را در بین افراد جامعه ترویج نماید.
4- هرگونه مراسمى که به نام امام حسین(ع) برپا مىگردد باید در آن حدود الهى، سیره حسینى، فرهنگ عاشورا و ارزشهاى اهل بیت مراعات گردد، عزاداران باید مایه زینت امام خویش باشند و از امور وهنانگیز، خرافات، انجماد روحى، مطالب غیر واقع، اسطوره سازى و افسانه سرایى پرهیز کنند.
5 - زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسى و عبادى است و سوگواران خامس آلعبا باید در مشى فردى و اجتماعى زیربار زور و سلطه نروند، مواظب تهاجم به فرهنگ دینى باشند و به مهاجمان مجال رخنه ندهند. در مقابل اهل باطل و شقاوت کوتاه نیایند، بر مواضع ارزشى خود استوار باشند. این نوشتار را با بیاناتى از امام خمینى(قدس سره) به پایان مىبریم:
«باید فکر کنید که اینها(عزادارى) یک مسئله سطحى نبوده است که مىخواستند جمع بشوند و گریه کنند خیر ما ملت گریه سیاسى هستیم ما ملتى هستیم که باهمین اشک سیل جریان مىدهیم و خرد مىکنیم سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است.»(34)
«مجلس عزا را با همان شکوهى که پیشتر انجام مىگرفت و بیشتر از او(آن) حفظ کنید... خوب بعضى از امور هست که باید به وسیله آقایان، آقایانى که خطبا هستند و اهل منبر هستند در سرتاسر کشور تذکر داده شود به مردم...»(35) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. امالى شیخ صدوق، ص 155 و 154. 2. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 23، ص 78. 3. سوره شورى، آیه 23. 4. سوره آل عمران، آیه 200. 5. اصول کافى، کلینى، ج دوم، ص 81. 6. خصائص الحسینیه، شیخ جعفر شوشترى، ص 103 - 101. 7. سیرتنا و سنتنا سیرة نبینا و سنته، علامه عبدالحسین امینى، ص 67. 8. بحارالانوار، ج 45، ص 59 - 58. 9. ذریة النجاة، گرمرودى، ص 169. 10. بحارالانوار، ج45، ص 138. 11. نفس المهموم، محدث قمى، ص 451. 12. کشف الغمه، على بن عیسى اربلى. 13. ابصارالحسین فى انصار الحسین، متن ترجمه، ص 97. 14. بحارالانوار، ج 44، ص 271. 15. خصال، شیخ صدوق، ص 248. 16. بحارالانوار، ج46، ص 220. 17. خصال، ص 519 - 517 با اندکى تلخیص. 18. مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق، تحقیق و ترجمه محمد صحتى سردرودى، ص 232. 19. مروج الذهب، مسعودى، ج2، ص 195. 20. کشف الغمه، ج 2، ص 239. 21. تاریخ طبرى، ج 5، ص 403. 22. بحارالانوار، ج 45، ص 208، مصباح المتهجد، ص 713. 23. همان، ج 44، ص 303؛ امالى، شیخ صدوق، ص 205. 24. سفینةالبحار، ج 2، ص 296. 25. الغدیر، علامه امینى، ج 2، ص 192. 26. بحارالانوار، ج44، ص 288. 27. امالى صدوق، ص 78، بحارالانوار، ج44، ص 284؛ نفس المهموم، ص 44. 28. بحارالانوار، ج 45، ص 275. 29. همان، ج101، ص 131. 30. امالى صدوق، مجلس 27. 31. بحارالانوار، ج 101، ص 320. 32. همان، ج 53،ص 23. 33. برگرفته و مأخوذ از ثواب الاعمال، ص 108 تا 110؛ بحارالانوار، ج 44، ص 293، 274 ؛ خصال، ص 58؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 187 ؛ کامل الزیارات، ص 122 - 120 ؛ الخصائص الحسینیه، ص 77 و 292؛ مستدرک الوسایل، ج 10، ص 318؛ امالى، صدوق، ص 205 و 410. 34. صحیفه نور، ج 13،ص 156. 35. همان مأخذ.
هرچه گویم، گفتهام از ابتدا فروغ فضیلت
رسولان و امامان، تربیت شدگان هستند و افراد جامعه با پرورشهاى اخلاقى این ستارگان فروزان به سوى رشد و هدایت گام برمىدارند و فضیلت و معرفت را در وجود خویش شکوفا مىسازند. حضرت رسول اکرم (ص) و خاندان اطهرش نیز رحمت، حیات معنوى و ملکوتى را از سوى خداوند به مردم مىرسانند، در واقع هر کس مىخواهد خداوند را بندگى کند باید بداند بصیرت توحیدى را از این طریق فراگیرد از این جهت است که در منابع روایى تأکید کردهاند امام معصوم ولىّ خداو حجت پروردگار بر روى زمین است و در صورتى که جهان هستى از چنین فروغهاى درخشانى محروم باشد نه توان ماندن دارد و نه ارزش لازم را. ابوحمزه به امام صادق(ع) عرض نمود: آیا زمین بدون امام باقى مىماند، حضرت فرمودند: «لَو بَقیتِ الاَرضُ بِغیر امامٍ ساعَة لَساخَت»(1) بدین سان پذیرش ولایت اهل بیت عصمت شرط قبول اعمال و طاعت در پیشگاه حضرت ربوبیت است و نخستین اصل در تمسّک به چنین مقامى کسب معرفت در خصوص مقام، درجه و شئونات ولایت و امامت است، خاتم رسولان مىفرمایند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیة»(2) هر کس بمیرد و امام خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.
گام بعدى پس از شناخت راستین، همراهى با ائمه مىباشد که این ویژگى نیز ریشه در باطن و قلب افراد دارد و نوعى موّدت را پدید مىآورد که پاىبندى به ارزشها و فضایل ارمغان آن است و این همان محبتى است که اجر رسالت مىباشد.«قل لا اسألکم علیه أجراً الّا المودّة فى القربى»(3)، اگر کسى مىخواهد به تمامى دستاوردهاى مصطفاى پیامبر حضرت محمّد (ص) برسد نیاز مبرم دارد که چنین رابطه توأم با ارادت و علاقه قلبى را با جانشینان راستین آن نبىمکرّم برقرار نماید. در قرآن کریم به این ارتباط مستمر، دائمى و استوار امر گردیده است.«یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا(4)، اى کسانى که ایمان آوردهاید صبر کنید و شکیبایى پیشه کنید و با پیوستگى خود را محکم نمایید. در توضیح و تفسیر این آیه امام صادق(ع) فرمودهاند: بر انجام واجبات الهى پایدارى نمائید، سختىها را تحمّل کنید و با ائمه هدى ارتباط برقرار نمائید.(5)
انحراف و بدعت با وجود این همه بیّنات قرآنى و روایى مبنى بر رعایت حقوق خاندان عصمت و طهارت با رحلت رسول اکرم(ص) جز گروهى اندک، عدهاى پیمانها را شکستند و حاملان قرآن و خزینههاى علم الهى را فراموش کردند و بر آنان پشت نمودند. بتدریج جبهه باطل که در باتلاق گمراهى فرو رفته بودند کوشیدند مشعل الهى را خاموش سازند با وجود آن که حضرت على(ع) در راه احیاى حق و برافراشتن پرچم فضیلت و تقوا رنجهاى فراوانى دید و سختىهاى طاقتفرسایى تحمل کرد امّا معاویه به فتنهگرى پرداخت و مبارزه با خاندان رسالت را شیوه خویش قرار داد، با شهادت حضرت على(ع) به دست خوارج، معاویه این بار نیز با روى کار آمدن امام حسن مجتبى(ع) به مخالفت و کارشکنى با آن امام همام پرداخت و چون همواره از موقعیت معنوى و اجتماعى امام هراس داشت و هیبت و مهابت حضرت، مانع مهمى براى عملى ساختن توطئههاى وى بود چندین بار نقشه شهادت فروغ دوّم را ریخت که همه آنها خنثى مىگردید و سرانجام آن سبط نبى اکرم(ص) را به وسیله زهر هلاهل به شهادت رسانید، با فرا رسیدن ایّام امامت حضرت سیدالشهداء (ع) معاویه بر فشارهاى خود افزود و به کارگزاران تحت حکومت غاصبانه خویش دستور داد نام شیعیان على(ع) را از دفتر بیتالمال حذف کنند و هر کسى را که به دوستى خاندان عترت متهم گردد حتى اگر ثابت هم نشود، از دم تیغ بگذرانند، بدینگونه افراد قابل توجهى که حامى و عاشق اهل بیت پیامبر بودند در خون پاک خویش غلطیدند، خانههاى بسیارى ویران گشت، گروهى را دست و پا بریدند و در چشم عدهاى میل کشیدند و آنان را نابینا ساختند، از سوى دیگر آن جرثومه خباثت افرادى را وادار نمود تا به نفع وى حدیث بسازند، این امور جعلى و ساختگى را در شهرها و روستاها به معلّمان مکتب خانهها مىدادند تا آنان به اطفال بیاموزند. بدین گونه فضاى جهان اسلام را آلوده نمودند و مقدمات انحراف، بدعت، بدبینى و نفاق را فراهم آوردند و فرهنگ والاى قرآن و سنت را تباه ساختند، چراغ عدالت را خاموش کردند و آتش ستم و جهالت را دامن زدند، امویان جامعه را به سوى جاهلیت قبل از اسلام سوق داده و آداب و رسوم قومى، قبیلهاى و حکومت نژادى و طایفهاى را زنده کردند. حضرت امام حسین (ع) بنابر ملاحظاتى که در دوران امامت برادرش - حسن بن على - وجود داشت همان نقش برادر بزرگوارش را ایفا کرد و دست زدن به قیام را به صلاح جامعه مسلمانان ندانست. مدت ده سال از امامت سالار شهیدان نینوا بدین گونه سپرى گشت، از سال 41 تا 60 هجرى حقطلبان زجرى بزرگ دیدند و خونها و شهیدانى تقدیم نمودند و در هیچ لحظهاى تکلیف اجتماعى و مسؤولیت دینى را فراموش نکردند تا این که در رجب سال شصتم هجرى معاویه به هلاکت رسید و بر خلاف مواد صلح نامهاى که با امام مجتبى(ع) منعقد نمود و متعهد به اجراى مفاد آن گشت، از مردم براى فرزندش یزید بیعت گرفت و از این رهگذر با زمینهسازىهاى خوفناکى که معاویه طرح ریزى کرده بود فردى زمام امور مسلمین را به دست گرفت که سابقهاى در دیانت نداشت و شناخته شده به فساد، عیاشى، بىبندوبارى و شهوترانى بود. با شروع به گسترش نفوذ سیاسى اجتماعى یزید، وى از امام حسین (ع) خواست با او بیعت کند، حضرت از این برنامه امتناع نمود و براى مبارزه با اختناق و انحراف و اعوجاجى که یزید آن را شدت بخشیده بود به حرکت بنیادى عاشورا دست زد و بعد از آن همه تباهى و فساد موضع آل محمد(ص) و پیروان آن وجودهاى مبارک در برابر دشمنان قرآن و عترت، مبارزهاى سخت و استوار و حماسهاى شکوهمند قلمداد گشت، سومین فروغ امامت مشعل عاشورا را روشن کرد تا بوسیله آن در اعماق تاریکىهاى ایجاد شده توسط زمامداران خودسر روشنى آفریده و حرکتى جاوید و ماندگار را بینان نهد. امام با تقدیم همه هستى خود، خاندان و یارانش در راه حق مثال و اسوهاى شایسته گردید براى تمامى رهروان حق و حقیقت. اقدام به موقع و شجاعانه حضرت سیدالشهداء(ع) پرده از دستگاه فاسد بنى امیه برافکند و پایههاى آن را لرزان ساخت و از این رو اگرچه امام و یاران باوفایش ظاهراً به پیروزى نظامى نائل نیامدند ولى شهادت این منظومه منوّر جامعه را از انحراف، بدعت، ضلالت و تخریب معنوى بازداشت .
البته حادثه عاشورا از بزرگترین مصائب مىباشد، فاجعهاى عمیق و دردناک، زیرا نور چشمان رسول خدا(ص)، پاره تن او و عدّهاى از فداکاران فرزانه با لبهاى تشنه به ضرب شمشیر قطعه قطعه شدند، اسیر گشتند، به زنجیرها بسته شدند و در میان توفانى از تهمت، دروغ و ناسزا و تازیانه در بیابانها و شهرها گردانیده شدند و در خرابهها جاى گرفتند!. نخستین نوحه خوانان نینوا
اقامه ماتم گریستن براین واقعه و همراهى عاطفى با حماسه نینوا در حقیقت دل را به حبّ حبیبان حق و بغض منادیان باطل معطر نمودن است و چرا انسان با ایمان بر امامى که تعزیت او را قبل از اتفاق مصیبتش برپاداشتند و اوّلین سوگوارش حضرت آدم است و مرثیه خوان او فرشتگان و در رأس آنان جبرئیل و نیز حضرت زکریا و دیگر فرستادگان الهى، رسول اکرم (ص)، امیرمؤمنان و فاطمه زهرا(س) بر آن ندبه مىنمایند نگرید. آرى براین حادثه جانگداز و رویداد المناک آسمان و زمین خون گریستند، جن و انس اشک ریختند، ملائک نوحه نمودند.(6)
با نگاهى به تاریخ خونبار تشیع، مشخص مىگردد، نخستین مرثیه ساز و مرثیه خوان سید شهیدان، داغدارترین فرد یعنى مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا(س) مىباشد که در دوران کودکى امام حسین (ع) در هنگام حرکت دادن گهواره ایشان، این شعر را زمزمه نمودهاند:
کربلاء یا کربلا یا کربلا
کربلا لازالت کرباً و لابلاء(7)
با کشته شدن امام و یارانش نخستین کسى که به سوگوارى و ماتم دارى پرداخت حضرت زینب(س) بود، قروة بن قیس حنظلى نقل مىکند: به خدا سوگند یادم نمىرود که زینب(س) براى امام حسین (ع) ندبه مىکرد و با صوتى حزین و قلب داغدار مىگفت:«وا محمداه صلّى علیک ملیک السماء هذا حسین مرّمل بالدماء، مقطع الاعضاء و بناتک سبایا، الى اللّه المشتکى»(8) حضرت زینب واقعاً در کربلا نوحه خواند، حضرت امام سجاد(ع) نیز در هنگام دفن بدن مطهر پدر، ایشان را خطاب قرار دادند و فرمودند: «طوبى لارض تضمنت جسدک الشریف اما الدنیا فبعدک مظلمه و الآخرة فبنورک مشرّقه و اما الحزن فسرمد»(9) خطبهاى که امام سجاد(ع) در شام بیان فرمودند غالباً حالت مرثیه و سوگوارى دارد در فرازهایى از آن آمده است: «انا ابن المقتول ظلماً، انا ابن المجزور الرأس من القفا، انا ابن العطشان حتى قضى، انا ابن طریح کربلا، انا ابن مسلوب العمامة و الرداء، انا ابن من بکت علیه ملائکة السماء»(10) امثال این تعابیر در فرمایشات آن امام باز هم قابل مشاهده است، از این جهت هنگام صحبت آن حضرت حاضران مىگریستند و از برخى نقلها برمىآید حضرت عمامه خویش را بر زمین نهادند و گریبان گشودند.(11)
سخنرانى زینب کبرى در قصر یزید آنچنان سوزناک، تأثیرگذار و افشا کننده بود که به قول آیة اللّه العظمى اراکى: بنیان حکومت امویان را متزلزل ساخت. ام لقمان دختر عقیل وقتى خبر شهادت افرادى از خاندان خود را دریافت کرد همراه با خواهران خویش امّ هانى، اسما، رمله و زینب در مدینه کنار مرقد مطهر رسول اکرم (ص) آمد و در حین گریستن بر شهدا با خواندن اشعارى مرثیهسرایى مىکرد.(12) ابوالحسن الاخفش در شرح کامل نوحه فاطمه امّ البنین آورده است او هر روز به قبرستان بقیع مىرفت و با خواندن اشعارى، سوزناک عزادارى برپا مىکرد. عده کثیرى از مردم مدینه جمع مىشدند تا در این ماتمدارى باوى همراهى کنند، آنان با شنیدن مرثیههاى مادر حضرت ابوالفضل (ع) متأثر مىشدند و مىگریستند.(13) ماتم دارى خنثى کننده خباثت
با مرورى بر تاریخ اسلام این واقعیت به خوبى روشن مىگردد که بنىامیه و مروانیان سخت مىکوشیدند نام امام حسین و شهادت آن حضرت را به طور کلى انکار نمایند و عاشورا را به دست نسیان و فراموشى بسپارند و حتى شایعه نمودند امام حسین (ع) کشته نشد، بلکه از نظرها ناپدید گردیده و همچون حضرت عیسى بن مریم در آسمانهاست و مقتول واقعى کربلا حنظله فرزند اسعد شبامى(14) است. امّا سوگوراىهاى جهت دار و افشاء کننده چهره باطل که توسط بازماندگان کربلا صورت گرفت این حرکت منفى و رذیلانه امویان را خنثى ساخت. گریههاى مداوم، متوالى و پیگیر و طولانى امام سجاد(ع) که حدود چهل سال به درازا کشید به حدى که امام چهارم را از بکّاء خمسه در احادیث معرفى کردهاند(15) براى بىاثر ساختن همین اکاذیب و اخبار بىاساس صورت گرفت.(16)
ائمه هدى به مجالس ماتم دارى براى حسین (ع) و یارانش عنایت ویژهاى داشتند و براى احیاى آن اهتمام مىنمودند و این در حالى بود که اختناق فرمانروایان خودسر با تیرگى و تباهى شدید مانعى بزرگ بر سر راه آن بزرگواران بوده است. از امام صادق(ع) نقل گردیده است امام سجاد(ع) بر پدرش حدود چهل سال گریست، روزها روزه مىگرفت و شبها به عبادت مىپرداخت، چون به افطار مىرسید خادم غذا و آبى مىآورد و مقابل حضرت مىنهاد و مىگفت: اى مولاى من تناول کنید. امام مىفرمود: فرزند رسولخدا(ص) را گرسنه شهید کردند، پسر پیامبر را تشنه کشتند و این موضوع مدام تکرار مىفرمود و مىگریست تا آن که غذا از قطرات اشک امام خیس مىگردید و آب نیز با اشک چشمش ممزوج مىگشت و این گونه بود تا به لقاء حق شتافت، در روایت دیگرى آمده است یکى از خادمان وقتى وضع حضرت زین العابدین (ع) را به این صورت مشاهده کرد، عرض نمود: اى فرزند رسول خدا(ص)، فدایتان گردم، بیم آن دارم با این همه گریه جانتان به مخاطره بیافتد، حضرت پاسخ داد: من از درد و اندوهم تنها به خداوند شکوه مىکنم و از پروردگارم چیزى دانم که شما نمىدانید. من هرگز کشته شدن فرزندان فاطمه را یاد نکنم مگر این که گریه راه نفسم را مىگیرد.(17) از امام باقر(ع) روایت نمودهاند
وقتى یکى از اطرافیان امام سجاد(ع) خطاب به آن امام گفت: آیا وقت آن نرسیده است که اندوه شما خاتمه یابد. حضرت به وى فرمود: واى برتو، یعقوب پیامبر دوازده پسر داشت که خداوند یکى از آنها را غایب ساخت، در اثر دور شدن فرزند از نزد پدر، یعقوب چنان گریست که موى سرش از شدت اندوه سفید شد، پشتش از غم خمید و این در حالى بود که پسرش در این جهان زنده بود امّا من با چشم خود دیدم که پدرم، عمویم و هفده کس از خانوادهام پیرامونم کشته شدند با این حال چگونه اندوهم پایان پذیرد.(18)
دوران امام چهارم پراضطرابترین و خفقانىترین عصر بود و آن حضرت در کشاکش این وضع خشن و خوفناک وظیفهاى بس دشوار و طاقتفرسا بر عهده داشت، آن زینت عابدان وارث حماسهاى شکوهمند بود که دشمن مترصد بود با شهادت امام چهارم به عنوان پاسدار نهضت پایانش را اعلام کرده و خود را آسوده نماید، در چنین موقعیتى که به هیچوجه نمىشد یادى از حادثه کربلا نمود امام سجّاد با استراتژى گریه، تاکتیک نوحه و ماتم، مبارزهاى منفى را آغاز نمود و با شیون، گریه وزارى افراد جامعه را از اعمال فجیع و خودکامگى دستگاه ستمگر اموى مطلع مىساخت و خاطره فداکارىهاى امام حسین(ع) و یارانش را در آن، وضع آشفته و تیره، احیاء کرد. یکى از بارزترین مسایلى که در سیره ائمه به چشم مىخورد تبیین هدف امام حسین (ع) از انقلاب سرخ کربلاست، دشمنان مىکوشیدند تحت عنوان خروج بر حاکم زمان و انشقاق در امت اسلامى به این حرکت مقدس لطمه وارد سازند و نگذارند مردم در جریان حقایق امور قرار گیرند. امویان براى توجیه کردار زشت و جنایات بىشمار خویش تلاش مىنمودند قیام سیدالشهداء را برخلاف اسلام و قرآن جلوه دهند. گاهى بین افراد در شهرها شایع مىنمودند:« خرج الحسین من جده قتل بسیف جدّه»(19)، یعنى حسین بن على(ع) از محدوده خویش بیرون آمده و(به همین دلیل) با شمشیر جدش کشته شده است. در مواقعى اشاعه مىدادند امام سوم به دلیل خروج بر حاکم وقت، محکوم مىباشد چنانچه وقتى اسیران را به شام انتقال مىدادند. در بین راه مردم از اسراء و سرهاى بالاى نیزهها مىپرسیدند، به آنان گفته مىشد: اینها بازماندگان کسى هستند که بر یزید خروج کرده بود و خودشان نیز خارجىاند، ستارگان درخشان آسمان امامت براى جلوگیرى از چنین تبلیغات مسمومى با استفاده از شیوههاى گوناگون، حقایق را براى مسلمانان بیان مىکردند. در زیارت اربعین که صفوان جمّال از امام صادق (ع) نقل کرده است این مضامین را مىخوانیم: «و بذل مهجته فیک لینقذ عبادک من الجهالة و حیرة »، در این عبارت کاملاً مشهود مىباشد که این قیام مقدس براى جلوگیرى از انحراف و ضلالت و هم در جهت رهایى جامعه از جهالت بوده است. البته خود امام حسین(ع) به مناسبتهاى گوناگون و در شرایط مقتضى طى خطبهها، نامهها و تذکرات خویش، هدف والا و مقدّس خود را تشریح مىنمود، در فراز خطبهاى که امام هنگام حرکت از مکّه معظمه ایراد فرمود آمده است:«من کان فینا باذلاً مهجته موطناً على لقاء اللّه نفسه فلیرحل معنا؛(20) هرکس بذل خون خود را براى ملاقات با پروردگار مهیا کرده است با ما کوچ کند. طبرى و سیدبن طاووس نیز نقل کردهاند امام در منزل ذىحسم خطبهاى خواند که در آن آمده بود: آیا مشاهده نمىکنید که به حقّ عمل نمىشود و از باطل اجتناب نمىگردد. پس مؤمن در چنین حالى باید به لقاء حق راغب باشد و من موت را جز شهادت و زندگى با متجاوزان و ستمگران را جز زجر و ناراحتى نمىدانم.(21)
این مسایل هدف امام را از قیام کربلا مشخص مىکند ولى براى روشن کردن افکار عمومى لازم بود تبلیغات بیشترى صورت گیرد زیرا مردم بسیارى از شهرهاى اسلامى از حقایق دور بودند به علاوه امویان آنقدر تحریفات ایجاد کرده بودند که ضرورت داشت آنچه از اذهان افراد پوشیده مانده یا به آنان وارونه جلوه گشته روشن شود. در سیره اهل بیت(ع)
در سیره اهل بیت عصمت و طهارت هرچه بیشتر تفحّص گردد، مشاهده مىشود آن بزرگواران براى ترویج فرهنگ عاشورا و تطبیق آن بر مصادیقش بر اساس مقتضیات هر عصر اهتمامى وافر و تأکیدى مصرّانه داشتهاند. امام باقر(ع) در تعقیب این هدف و توجه دادن مردم به ستمى که بر اهل بیت روا شده وصیّت مىکند تا ده سال در موسم حج در منى براى امام حسین و همراهانش عزادارى کنند، آن حضرت بودجهاى را نیز براى چنین امرى اختصاص داد. موقعیت حساس منى در ایام حج که همه مسلمانان از سراسر جهان در آنجا اجتماع مىکنند تا مراسم عید قربان را برگزار نمایند و در کنار آن عزادارى گروهى، سؤالات معنادارى را در اذهان ترسیم مىکند و این خود بهترین نوع مبارزه غیر مستقیم ائمه براى توجه دادن افکار عمومى بر ضد جنایات اموى بود. در یکى از مجالس عزا، کمیت اسدى با حضور امام باقر(ع) شعر مىخواند وقتى رسید به اینجا که «وقتیل بالطف» امام به شدت گریست و فرمود اگر سرمایهاى داشتم در پاداش این شعرت به تو اى کمیت مىبخشیدم امّا عطاى تو همان دعایى است که رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به دلیل دفاع از ما اهل بیت مورد تأیید روح القدس خواهى بود.(22) گریه امام صادق(ع) در حدى بود که هرگاه اولاد امام حسین(ع) را مشاهده مىنمود به شدت متأثر مىگردید و زارى مىکرد.
داود رقّى گفته است، در محضر امام صادق (ع) بسر مىبردم، حضرت آب خواستند و چون میل فرمودند دیدم چشمان مبارکش آغشته به اشک گردید و در این حال چنین گفتند: اى داود خدا، قاتل حسین بن على را لعنت کند.(23) عبداللّه سنان مىگوید: در یکى از سالها، روز عاشورا، خدمت امام صادق(ع) شرفیاب گردیدم، چهره آن حضرت را گرفته دیدم، در حالى که آثار حزن در سیمایش نمایان و دانههاى اشک بر گونههاى مبارکش جارى بود. عرض کردم: علت گریه چیست. فرمود: آیا در غفلتى و نمىدانى در چنین روزى امام حسین (ع) به شهادت رسید. به آن حضرت گفتم: درباره روزهدارى در این روز چه مىفرمائید، فرمودند: روزه مگیر امّا از خوردن غذا امساک نما و بعد از نماز عصر با شربت آبى افطار کن، زیرا در آن هنگام بود که حسین و یارانش شهید شدند.(24)
در مراسمى که زن و مرد حضور داشتند و بانوان پشت پردهاى بودند، برخى شاعران در مرثیه سرایى مادر امام صادق(ع) را مخاطب قرار مىدادند، گاهى صداى زنها از شدت تأثر بلند مىگردید.(25) در برخى نقلهاست که شخصى به نام ابوهروف مکفوف خدمت امام صادق(ع) آمد، حضرت به وى فرمود شعرى بخوان، او چنین کرد. حضرت فرمود: نه همانگونه که در تقه مىخوانى برایم بخوان.(26)
گریه حضرت امام رضا(ع) در حدى بود که فرمودند: همانا روز مصیبت امام حسین(ع) پلک چشمان ما را مجروح کرده و اشک ما را جارى ساخته است.(27) دعبل خزاعى نقل کرده است در ایام محرم الحرام بر حضرت على بن موسى الرضا(ع) وارد شدم دیدم آن حضرت همانند شخص محزون و غصهدار نشسته و اصحاب امام هم در گرد اویند، چون حضرت مرا دید، فرمود: «مرحبا بک یادعبل، مرحبا بنا صرنا بیده و لسانه» سپس جایى را برایم مهیا کرد و در کنار امام قرار گرفتم. فرمود تمایل دارم شعرى بخوانى. این ایام روزهاى حزن است، و روزهاى شادمانى دشمنانمان خصوصاً بنىامیّه. اى دعبل کسى که گریه کند و بگریاند بر مصائب ما اگرچه یک نفر باشد اجرش باخداست و کسى که اشکش جارى شود بر مصائب ما که از مخالفانمان بما رسیده خداوند وى را با ما محشور گرداند و کسى که بر مصیبت جدم (امام حسین(ع)) بگرید خدا گناهانش را مىبخشد. سپس حضرت از جاى خویش برخاست، پردهاى نصب کرد و افراد خانواده را در وراى آن قرار داد تا در پشت پرده، در مصائب جدّشان سوگوارى کنند. در این حال حضرت روى به سوى من نمود و فرمود: براى حسین مرثیه بخوان و از نصرت ما تا زندهاى کوتاهى مکن. دعبل مىگوید: اشک جارى شد و اشعارى خواندم صداى گریه امام رضا(ع) و اهل بیت او بلند شد.(28)شخصى از شیعیان از زیارت سیدالشهداء(ع) باز گشته و خدمت امام رضا(ع) رسیده بود و مقدارى تربت جدش حسین(ع) را براى آن حضرت آورده بود، هنگامى که حضرت آن تربت را مشاهده فرمود، بسیار گریست.(29)
ریان بن شبیب مىگوید روز اول ماه محرم بر امام هشتم وارد شدم، حضرت به من فرمود: روزهاى گفتم: نه. فرمود امروز همان روزى است که حضرت زکریا دعا کرد و از خداوند درخواست ذرّیه طیبه نمود و دعایش اجابت گردیدو ملائکه را خداوند امر نمود در حالى که در محراب عبادت ایستاده بود وى را به یحیى بشارت دهند. هرکس این روز را صائم باشد و دعا کند خدا دعاى او را اجابت نماید. سپس افزود اى فرزند شبیب محرم ماهى بوده است که اهل جاهلیت در گذشته به پاس حرمت آن، ظلم و ستم را حرام مىدانستهاند ولى این امت نه حرمت محرم را شناختند و نه حرمت رسول اکرم(ص) را حفظ کردند. زیرا در این ماه حرام عترت او را کشتند، زنانش را اسیر و اموالش را به غارت بردند و خداى هرگز آنان را نیامرزد، اى پسر شبیب اگر براى چیزى خواستى بگریى براى حسین اشک بریز که همانند گوسفندى که آن را ذبح مىکنند او و هیجده نفر از اهل بیتش را که همانند آنان روى زمین نبود کشتند. آسمانها و زمین در شهادت امام حسین(ع) گریستند.(30)
در تحف العقول آمده است شخصى مىخواست به کربلا برود، حضرت هادى(ع) به وى فرمود: من را در آنجا دعا کن چون یکى از مواردى که خداى متعال ارادهاش بر استجابت دعا قرار داده، دعا در کنار مرقد امام حسین(ع) است، این توصیه در ظاهر تقاضاى دعاست اما در اصل امام مىخواهد مردم را به عاشورا و کربلا توجه دهد و تأکید نماید یادآورى حماسه کربلا و روى کرد به فرهنگ امام حسین(ع) با برکات و محاسنى توأم است.
سوگوارى حضرت مهدى (عج) درعصر غیبت، زمان ظهور و رجعت ادامه دارد، آن خاتم اوصیاء خطاب به سیدالشهداء فرمودهاند: یا جداه اگر روزگار باعث شد که از یارى تو دوربمانم و نبودم تا با دشمنان تو بجنگم و با بدخواهانت پیکار کنم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مىریزم و به جاى اشک در مصیبت شما از دیده خون مىبارم و آه حسرت از دلى پر درد بر این ماجرا مىکشم.(31)
در هنگام رجعت، وقتى که امام حسین(ع) با پیکرى خونین (همراه کسانى که با آن حضرت شهید شدهاند) تشریف مىآورند. همین که رسول اکرم(ص) آن ریحانه خویش را با این وضع مشاهده مىکنند مىگریند، گریهاى که آسمانها و زمین با آن همراهى مىشود و حضرت فاطمه زهرا(س) چنان ناله جان سوزى از سینه برمىآورند که زمین را زلزله فرا مىگیرد و آنچه روى آن است به لرزه در مىآید.(32) مژده به عزاداران
ائمه هدى غیر از آن که قولاً و عملاً و در سیره و رفتار در جهت برپایى مجالس سوگوارى براى اباعبداللّه تأکید و اصرار داشتهاند، از مردم خواستهاند در این امر مهم کوتاهى نکنند و به آنان نوید دادهاند براى عزاداران حسینى پاداش بسیار ویژهاى در سراى جاوید از سوى خداوند در نظر گرفته شده است از منابع روایى چنین برمىآید هر کس بر مصایب ائمه و خصوص امام حسین بگرید و از این بابت محزون گردد:
1- در روز جزا با ائمه هدى محشور خواهد بود.
2- روزى که چشمها گریان است او نالان نمىباشد.
3- جاى گریه کننده بر این خاندان و خصوصاً خامس آلعبا در غرفههایى از بهشت است.
4- متذکر مصائب اهل بیت، گریه کننده و گریاننده مورد مغفرت و رحمت الهى قرار مىگیرد.
5 - حضرت سیدالشهداء براى سوگوار خویش از خداوند طلب آمرزش مىکند.
6- کسى که روز عاشورا را روز گریه، مصیبت و حزن خود قرار دهد خداوند در روز رستاخیز نوعى سرور و شادمانى را متوجهاش مىکند و دیدگانش را به وجود اهل بیت در بهشت روشن مىکند.
7- ثواب گریه بر امام حسین(ع) قابل احصاء نمىباشد.
8 - گریه کننده بر سیدالشهداء جزو افرادى است که نسبت به اهل بیت دلسوزى نمودهاند.
9- عزادار اباعبداللّه مصداق کسى است که در شادى اهل عترت شادمان و در حزن آنان اندوهناک و محزون است.
10- گریه کننده بر امام حسین در زمره افرادى است که به خاطر اهل بیت خوفناک به نظر مىرسند و در زمانى که آنها در امنیت بسر مىبرند او نیز ایمن است.
11- در هنگام احتضار سوگوار اباعبداللّه، ائمه هدى حاضر مىگردند و عزرائیل را به مراعات حال وى توصیه مىکنند به حدى که ملکالموت از مادر نسبت به وى رئوفتر مىشود.
12- قطرات اشک سوگوار اباعبداللّه مىتواند شعلههاى آتش جهنم را خاموش کند.
13- گریه کننده در هنگام کوچ نمودن به سراى جاوید با مشاهده ائمه از نگرانى رهایى یافته و مسرور مىگردد.
14- سوگوار حماسه ساز عاشورا از آب گواراى کوثر جرعههایى مىنوشد و به میوههاى جنت متنعم مىشود.
15- سید شهیدان به سوگواران خویش عنایت ویژهاى داشته و گریه کننده به درجات معنوى امام نزدیک است.
16- شفاعت رسول خدا شامل عزاداران امام حسین مىگردد.
17- رسول اکرم(ص) بر گریه کننده بر اباعبداللّه درود فرستاده است(الا و صلى اللّه على الباکین على الحسین).
18- ثواب گریه وزارى بر امام حسین (ع) از قربانى کردن فرزند در راه خدا کمتر نمىباشد.
19- گریستن بر مصائب عاشورا همچون حالتى است که مؤمنى شاد مىگردد و سرور در دلش راه مىیابد.
20- قبر ماتم دار کربلا نورانى است و آرمیده در آن از هول و هراس عذاب برزخى مصون مىباشد.
21- چشمى که بر مصیبت امام سوم بگرید در نزد خدا قرب ویژهاى دارد.
22- فرشتگان اشک چشمهایى که بر حسین بن على(ع) گریانند جمع کرده و ذخیره مىنمایند.
23- ساکنان آسمان براى گریه کننده دعا مىکنند.
24- ثوابى برابر چندین حج، عمره و غزوه براى گریه کننده بر شهید کربلا منظور مىگردد.
25- خداوند از این که عزادار امام حسین(ع) را عذاب کند پروا مىنماید.
26- براى گریه کننده بر سالار شهیدان طف ثواب چندین شهید نوشته مىشود.
27- سوگواران و زائران در پرتو عرش الهى در مجلس منوّر در محضر اباعبداللّه هستند.
28- گریستن بر مصائب عاشورا از طاعات و عبادات به شمار مىآید.(33) آنچه باید دانست
عزادار حسینى باید بداند که:
1- امام حسین(ع) در راه هدفى عالى قیام کرد و حامى حق بود و آن حماسه را آفرید که دین زنده بماند، افرادى که عمرى را در گناه و عصیان از اوامر الهى بسر مىبرند، از مال حرام ثروت مىاندوزند و در زندگى راستى و درستى را کنار نهادهاند. در عمل و رفتار راه خویش را از امام حسین جدا کردهاند.
2- دستگاه امام حسین (ع) از فرهنگ اسلام، ارزشهاى دینى و معیارهاى الهى جدا نمىباشد هیچگاه کسى که با خلاف کردن و معصیت، روزگار مىگذراند نمىتواند ادعاى مریدى امام حسین(ع) را داشته باشد. امام حسین(ع) در بحبوبه جنگ و تهدیدهاى دشمن شب عاشورا را مهلت گرفت تا بیشتر با نماز، دعا و عبادت و تلاوت قرآن مأنوس گردد اما با این وصف تأسفانگیز است اگر عزادار امام حسین بخواهد به امور ناپسند و ناروا روى آورد.
3- عزادارى براى امام حسین(ع) باید مردم را دینشناس کند، به خدا نزدیک سازد، از گناه برحذر دارد، فضیلت و بصیرت را در بین افراد جامعه ترویج نماید.
4- هرگونه مراسمى که به نام امام حسین(ع) برپا مىگردد باید در آن حدود الهى، سیره حسینى، فرهنگ عاشورا و ارزشهاى اهل بیت مراعات گردد، عزاداران باید مایه زینت امام خویش باشند و از امور وهنانگیز، خرافات، انجماد روحى، مطالب غیر واقع، اسطوره سازى و افسانه سرایى پرهیز کنند.
5 - زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسى و عبادى است و سوگواران خامس آلعبا باید در مشى فردى و اجتماعى زیربار زور و سلطه نروند، مواظب تهاجم به فرهنگ دینى باشند و به مهاجمان مجال رخنه ندهند. در مقابل اهل باطل و شقاوت کوتاه نیایند، بر مواضع ارزشى خود استوار باشند. این نوشتار را با بیاناتى از امام خمینى(قدس سره) به پایان مىبریم:
«باید فکر کنید که اینها(عزادارى) یک مسئله سطحى نبوده است که مىخواستند جمع بشوند و گریه کنند خیر ما ملت گریه سیاسى هستیم ما ملتى هستیم که باهمین اشک سیل جریان مىدهیم و خرد مىکنیم سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است.»(34)
«مجلس عزا را با همان شکوهى که پیشتر انجام مىگرفت و بیشتر از او(آن) حفظ کنید... خوب بعضى از امور هست که باید به وسیله آقایان، آقایانى که خطبا هستند و اهل منبر هستند در سرتاسر کشور تذکر داده شود به مردم...»(35) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. امالى شیخ صدوق، ص 155 و 154. 2. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 23، ص 78. 3. سوره شورى، آیه 23. 4. سوره آل عمران، آیه 200. 5. اصول کافى، کلینى، ج دوم، ص 81. 6. خصائص الحسینیه، شیخ جعفر شوشترى، ص 103 - 101. 7. سیرتنا و سنتنا سیرة نبینا و سنته، علامه عبدالحسین امینى، ص 67. 8. بحارالانوار، ج 45، ص 59 - 58. 9. ذریة النجاة، گرمرودى، ص 169. 10. بحارالانوار، ج45، ص 138. 11. نفس المهموم، محدث قمى، ص 451. 12. کشف الغمه، على بن عیسى اربلى. 13. ابصارالحسین فى انصار الحسین، متن ترجمه، ص 97. 14. بحارالانوار، ج 44، ص 271. 15. خصال، شیخ صدوق، ص 248. 16. بحارالانوار، ج46، ص 220. 17. خصال، ص 519 - 517 با اندکى تلخیص. 18. مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق، تحقیق و ترجمه محمد صحتى سردرودى، ص 232. 19. مروج الذهب، مسعودى، ج2، ص 195. 20. کشف الغمه، ج 2، ص 239. 21. تاریخ طبرى، ج 5، ص 403. 22. بحارالانوار، ج 45، ص 208، مصباح المتهجد، ص 713. 23. همان، ج 44، ص 303؛ امالى، شیخ صدوق، ص 205. 24. سفینةالبحار، ج 2، ص 296. 25. الغدیر، علامه امینى، ج 2، ص 192. 26. بحارالانوار، ج44، ص 288. 27. امالى صدوق، ص 78، بحارالانوار، ج44، ص 284؛ نفس المهموم، ص 44. 28. بحارالانوار، ج 45، ص 275. 29. همان، ج101، ص 131. 30. امالى صدوق، مجلس 27. 31. بحارالانوار، ج 101، ص 320. 32. همان، ج 53،ص 23. 33. برگرفته و مأخوذ از ثواب الاعمال، ص 108 تا 110؛ بحارالانوار، ج 44، ص 293، 274 ؛ خصال، ص 58؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 187 ؛ کامل الزیارات، ص 122 - 120 ؛ الخصائص الحسینیه، ص 77 و 292؛ مستدرک الوسایل، ج 10، ص 318؛ امالى، صدوق، ص 205 و 410. 34. صحیفه نور، ج 13،ص 156. 35. همان مأخذ.