امامان معصوم ارکان جهان هستى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در این سلسله مقالات مباحث امامشناسى را از نگاه زیارت جامعه کبیره پى مىگرفتیم. زیارت جامعه کبیره عمیقترین و گستردهترین متن امامشناسى است. فرازهائى از این زیارت در مقالات گذشته مورد بحث قرار گرفت. در این مقاله جمله «ارکان البلاد»، را مورد تفسیر قرار مىدهیم.
ارکان جهان هستى
از ویژگىهائى که در زیارت جامعه کبیره براى امامان ذکر شده «ارکان البلاد» است.
تفسیر واژهها
واژه ارکان جمع «رکن» است. مقائیس اللّغة رکن را چنین معنا مىکند: «الراء و الکاف و النون یدل على قوة فرکن الشىء جانبه الاقوى» واژه رکن دلالت بر قوت مىکند، رکن هر چیزى جانب قوىتر آن است. به اجزاء کلیدى نماز (نیت، تکبیرة الاحرام،رکوع،دو سجده، قیام متصل به رکوع) رکن گفته مىشود چون جانب اقواى نماز بوده تار و پود آنرا تشکیل مىدهند و بدون اینها نماز شکل نمىگیرد.
واژه بلاد جمع بلد است. به شهرهاى بزرگ "بلد" گفته مىشود مقائیس اللّغة «بلد» را به معناى "صدر القرى" مىگیرد یعنى شهر مرکزى. اسم عام مراکز اجتماع (ده، بخش، شهر، شهرستان) در قرآن «قریة» است.
تفسیر ارکان البلد
بنابراین ارکان البلاد یعنى ستون اصلى شهرها اهل بیت (ع) هستند. این موضوع را در دو عرصه مىتوان تفسیر کرد:
1 - در عرصه تکوینى 2- در عرصه تشریعى
امامان در عرصه تکوینى
در عرصه تکوینى سخن این است که به برکت وجود امام معصوم است که جهان (نه تنها انسانها) بر پاست بگونهاى که اگر امام معصوم نباشد "لوبقیت الارض بغیر امام لساخت"(1) زمین اهلش را فرو خواهد برد. لذا شیعه معتقد است که با شهادت آخرین امام معصوم پس از رجعت طومار جهان هستى درهم پیچیده شده با نفح صور اول همگان مىمیرند و با نفح صور دوم همگان زنده مىشوند و صحنه محشر بر پا مىگردد.
در این زمینه در کتاب اصول کافى کتاب الحجة بابى آورده است تحت این عنوان که «باب ان الارض لاتخلو من حجة» یعنى زمین هیچگاه خالى از حجت نخواهد ماند. در این باب روایات فراوانى با مضمون فوق ذکر شده است. (واژه لساخت) که در اکثر این روایات آمده است به معناى نابودى اهل زمین است شاهد این معنا آن است که در برخى از روایات همین باب آمده است. که اگر امام معصوم (ع) نباشد «لماجت باهلها کما یموج البحر باهله»(2) آنچنان که دریا به موج مىافتد زمین هم به موج افتاده از بین خواهد رفت. به تعبیر مرحوم ملاصدرا:
«در این جهان هستى مخلوقات باینگونه آفریده شدهاند که مخلوق پائین فداى مخلوق بالاتر مىشود. مخلوق «اخسّ» پستتر زمینه ساز مخلوق اشرف مىشود بر این اساس زمین که یک مرحله پائینتر از گیاه و نبات است زمینه ساز «نبات» مىگردد و «نبات» در خدمت حیوان قرار گرفته زمینه ساز رشد «حیوان» مىگردد. و حیوان هم در خدمت انسان قرار مىگیرد چون انسان اشرف از حیوان است، چهارپایان در خدمت انسان قرار گرفته ذبح مىشوند و انسان با گوشت آنها تغذیه مىکند. انسان هم مراتب دارد بعضى انسانها در مرتبهاى پائین قرار دارند و برخى در مرتبه بالا، بالاترین مراتب انسان «انسان کامل» است: انبیاء و معصومین تجلّى انسان کامل در جهان هستىاند پس آنها غایت هستىاند. اگر اینها نباشند جهان هستى بى معنى خواهد بود. علّت فاعلیت فاعل «علّت غائى» است و این است معناى آنچه که رسیده است «لولاک لما خلقت الافلاک» ؛ اگر شما پیامبر (ص) نبودى افلاک را نمىآفریدم.
آنها که در کار تجارت و پروش گل هستند به امید گلهاى سرسبد، گل پرورش مىدهند اگر ببینند که هر گلى که در این مزرعه پرورش مىیابد گل بىرنگ و بو و پژمرده است، دست به کار پرورش گل نمىشوند. گلهاى سر سبد جهان هستى انبیاء و معصومین علیهم السلام هستند خداوند صدقه سر آنها جهان را آفریده و از این رهگذر است که جهان هستى متنعم مىگردد. «بیمنه رزق الورى و بوجوده ثبتت الارض و السماء»؛ بمیمنت حضرت صاحب الزمان (عج) است که مخلوقات روزى مىخورند و با وجود اوست که زمین و آسمان ثبات دارد.
شاید اعتراض فرشتگان در آغاز خلقت به آفرینش انسانها بر این اساس بود که آنان هرچه دیده بودند خار و خس بود و حداکثر گلهاى پژمرده بى رنگ و بو!! لذا گفتند: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء»(3)؛ آیا مىخواهى در این زمین کسانى بیافرینى که افساد کرده و خونریزى نمایند؟ ولى آنها گلهاى سر سبد جهان هستى را ندیده بودند. آنها انبیاء را ندیده بودند، آنها پیامبر(ص) و آلش را ندیده بودند، آنها فاطمه سلام اللّه علیها را ندیده بودند... بر این اساس بود که خداوند فرمود: «انى اعلم ما لا تعلمون»(4)؛ من چیزى را مىدانم که شما نمىدانید (این یک تفسر آیه شریفه است).
با این توضیح تفسیر صحیح براى «لساخت» همان نابودى و فنا شدن است.بر این اساس تفسیر مرحوم سید مرتضى از این احادیث که «لساخت» را به معناى هلاکت گفته و آنرا به معناى «گسترش فتنه» گرفته است گرچه مضمون آن مورد تأیید است ولى تفسیر «لساخت» نیست.
امامان در عرصه تشریع
رکن بودن امامان در عرصه تشریعى نیازى به توضیح ندارد که اگر کسى در پى دین صحیح باشد، در پى اسلام ناب محمدى (ص) باشد باید آنرا از مکتب اهل بیت (ع) بیاموزد. اعتقادات صحیح، تفسیر درست قرآن، احکام اسلام، اخلاق اسلامى را همه و همه باید در مکتب اهل بیت (ع) دید. که قرآن در خانه این گلهاى بى خار جهان هستى نازل شده و خانه پیامبر (ص) خانه آنهاست. آنها قرآن شناسند، اسلام شناسند مربّى اخلاق اند. آرى آنها ارکان سعادت، شهروندان دین و مکتباند. امام باقر (ع) به دو تن از عالمان اهل سنت فرمود:
«شرقاً، غربا لن تجدا علما نافعا الاّ ما خرج من عندنا».
شرق عالم بروید یا غرب آن بروید علم نافع را جز در مکتب ما نمىیابید. و بحق این چنین است پس در عرصه تشریعى هم اهل بیت (ع) ارکان البلاد هستند. چارچوبه سعادت مردم با رهنمودهاى آنها رقم مىخورد.
پىنوشتها: -
1. اصول کافى، ج 1، کتاب الحجة، ص 179، ح 10.
2. همان، ح 12.
3. سوره بقره، آیه 30.
4. همان.
ارکان جهان هستى
از ویژگىهائى که در زیارت جامعه کبیره براى امامان ذکر شده «ارکان البلاد» است.
تفسیر واژهها
واژه ارکان جمع «رکن» است. مقائیس اللّغة رکن را چنین معنا مىکند: «الراء و الکاف و النون یدل على قوة فرکن الشىء جانبه الاقوى» واژه رکن دلالت بر قوت مىکند، رکن هر چیزى جانب قوىتر آن است. به اجزاء کلیدى نماز (نیت، تکبیرة الاحرام،رکوع،دو سجده، قیام متصل به رکوع) رکن گفته مىشود چون جانب اقواى نماز بوده تار و پود آنرا تشکیل مىدهند و بدون اینها نماز شکل نمىگیرد.
واژه بلاد جمع بلد است. به شهرهاى بزرگ "بلد" گفته مىشود مقائیس اللّغة «بلد» را به معناى "صدر القرى" مىگیرد یعنى شهر مرکزى. اسم عام مراکز اجتماع (ده، بخش، شهر، شهرستان) در قرآن «قریة» است.
تفسیر ارکان البلد
بنابراین ارکان البلاد یعنى ستون اصلى شهرها اهل بیت (ع) هستند. این موضوع را در دو عرصه مىتوان تفسیر کرد:
1 - در عرصه تکوینى 2- در عرصه تشریعى
امامان در عرصه تکوینى
در عرصه تکوینى سخن این است که به برکت وجود امام معصوم است که جهان (نه تنها انسانها) بر پاست بگونهاى که اگر امام معصوم نباشد "لوبقیت الارض بغیر امام لساخت"(1) زمین اهلش را فرو خواهد برد. لذا شیعه معتقد است که با شهادت آخرین امام معصوم پس از رجعت طومار جهان هستى درهم پیچیده شده با نفح صور اول همگان مىمیرند و با نفح صور دوم همگان زنده مىشوند و صحنه محشر بر پا مىگردد.
در این زمینه در کتاب اصول کافى کتاب الحجة بابى آورده است تحت این عنوان که «باب ان الارض لاتخلو من حجة» یعنى زمین هیچگاه خالى از حجت نخواهد ماند. در این باب روایات فراوانى با مضمون فوق ذکر شده است. (واژه لساخت) که در اکثر این روایات آمده است به معناى نابودى اهل زمین است شاهد این معنا آن است که در برخى از روایات همین باب آمده است. که اگر امام معصوم (ع) نباشد «لماجت باهلها کما یموج البحر باهله»(2) آنچنان که دریا به موج مىافتد زمین هم به موج افتاده از بین خواهد رفت. به تعبیر مرحوم ملاصدرا:
«در این جهان هستى مخلوقات باینگونه آفریده شدهاند که مخلوق پائین فداى مخلوق بالاتر مىشود. مخلوق «اخسّ» پستتر زمینه ساز مخلوق اشرف مىشود بر این اساس زمین که یک مرحله پائینتر از گیاه و نبات است زمینه ساز «نبات» مىگردد و «نبات» در خدمت حیوان قرار گرفته زمینه ساز رشد «حیوان» مىگردد. و حیوان هم در خدمت انسان قرار مىگیرد چون انسان اشرف از حیوان است، چهارپایان در خدمت انسان قرار گرفته ذبح مىشوند و انسان با گوشت آنها تغذیه مىکند. انسان هم مراتب دارد بعضى انسانها در مرتبهاى پائین قرار دارند و برخى در مرتبه بالا، بالاترین مراتب انسان «انسان کامل» است: انبیاء و معصومین تجلّى انسان کامل در جهان هستىاند پس آنها غایت هستىاند. اگر اینها نباشند جهان هستى بى معنى خواهد بود. علّت فاعلیت فاعل «علّت غائى» است و این است معناى آنچه که رسیده است «لولاک لما خلقت الافلاک» ؛ اگر شما پیامبر (ص) نبودى افلاک را نمىآفریدم.
آنها که در کار تجارت و پروش گل هستند به امید گلهاى سرسبد، گل پرورش مىدهند اگر ببینند که هر گلى که در این مزرعه پرورش مىیابد گل بىرنگ و بو و پژمرده است، دست به کار پرورش گل نمىشوند. گلهاى سر سبد جهان هستى انبیاء و معصومین علیهم السلام هستند خداوند صدقه سر آنها جهان را آفریده و از این رهگذر است که جهان هستى متنعم مىگردد. «بیمنه رزق الورى و بوجوده ثبتت الارض و السماء»؛ بمیمنت حضرت صاحب الزمان (عج) است که مخلوقات روزى مىخورند و با وجود اوست که زمین و آسمان ثبات دارد.
شاید اعتراض فرشتگان در آغاز خلقت به آفرینش انسانها بر این اساس بود که آنان هرچه دیده بودند خار و خس بود و حداکثر گلهاى پژمرده بى رنگ و بو!! لذا گفتند: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء»(3)؛ آیا مىخواهى در این زمین کسانى بیافرینى که افساد کرده و خونریزى نمایند؟ ولى آنها گلهاى سر سبد جهان هستى را ندیده بودند. آنها انبیاء را ندیده بودند، آنها پیامبر(ص) و آلش را ندیده بودند، آنها فاطمه سلام اللّه علیها را ندیده بودند... بر این اساس بود که خداوند فرمود: «انى اعلم ما لا تعلمون»(4)؛ من چیزى را مىدانم که شما نمىدانید (این یک تفسر آیه شریفه است).
با این توضیح تفسیر صحیح براى «لساخت» همان نابودى و فنا شدن است.بر این اساس تفسیر مرحوم سید مرتضى از این احادیث که «لساخت» را به معناى هلاکت گفته و آنرا به معناى «گسترش فتنه» گرفته است گرچه مضمون آن مورد تأیید است ولى تفسیر «لساخت» نیست.
امامان در عرصه تشریع
رکن بودن امامان در عرصه تشریعى نیازى به توضیح ندارد که اگر کسى در پى دین صحیح باشد، در پى اسلام ناب محمدى (ص) باشد باید آنرا از مکتب اهل بیت (ع) بیاموزد. اعتقادات صحیح، تفسیر درست قرآن، احکام اسلام، اخلاق اسلامى را همه و همه باید در مکتب اهل بیت (ع) دید. که قرآن در خانه این گلهاى بى خار جهان هستى نازل شده و خانه پیامبر (ص) خانه آنهاست. آنها قرآن شناسند، اسلام شناسند مربّى اخلاق اند. آرى آنها ارکان سعادت، شهروندان دین و مکتباند. امام باقر (ع) به دو تن از عالمان اهل سنت فرمود:
«شرقاً، غربا لن تجدا علما نافعا الاّ ما خرج من عندنا».
شرق عالم بروید یا غرب آن بروید علم نافع را جز در مکتب ما نمىیابید. و بحق این چنین است پس در عرصه تشریعى هم اهل بیت (ع) ارکان البلاد هستند. چارچوبه سعادت مردم با رهنمودهاى آنها رقم مىخورد.
پىنوشتها: -
1. اصول کافى، ج 1، کتاب الحجة، ص 179، ح 10.
2. همان، ح 12.
3. سوره بقره، آیه 30.
4. همان.