آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

پرسش: فلسفه غیبت امام زمان(عج) چیست؟
پاسخ: خداوند متعال اراده کرده است که هیچ زمانى جامعه بشرى بدون امام و راهنما نباشد. و نیز اراده کرده است که امام مهدى(عج) - که آخرین امام است - براى همیشه امامت کند، اما چرا او را نمى‏بینیم، بدون علت و حکمت نیست. اکنون براى توضیح بیشتر توجه شما را به نکات زیر جلب مى‏کنیم: نخست بایستى به این نکته توجه نمود که غیبت ایشان بدین معنى است که حضرت در میان مردم زندگى مى‏کنند و مردم ایشان را مى‏بینند، ولى نمى‏شناسند؛ اما فلسفه آن، در این زمینه در روایات اهل‏بیت و کتب دانشمندان شیعه به حکمتهاى متعددى اشاره رفته است که به جهت اختصار به بخشى اشاره مى‏کنیم:
1- تحقق وعده الهى مبنى بر برپایى حکومت جهانى مهدى(عج) از آن‏جا که خداوند در قرآن به مؤمنین و مستضعفین وعده حکومت جهانى داده است (نور، 55؛ قصص، 5) براى تحقق آن شرایط خاصى لازم است که فراهم شدن برخى بر عهده جامعه است و آن تنها با گذشت زمان و آماده شدن مردم میسّر خواهد شد مانند اظهار نیاز مردم جامعه؛ به بن‏بست رسیدن قوانین موجود مادى جوامع؛ پیشرفت علمى و فرهنگى تا حدودى که همه ظرفیت پذیرش یک فرهنگ کامل و پیشرفته را پیدا کنند و همینطور تکامل وسایل ارتباط جمعى براى سهولت ارتباط با همه انسانهاى کره زمین و مطلع ساختن آنها از قوانین و اصول حاکم بر جهان و بالاخره نیاز چنین جامعه‏اى به نیروهاى فعال و سازنده.(1)
2- حراست از جان آن حضرت براى روز موعود (برپایى حکومت جهانى) آنچه تاکنون تاریخ گواه آن بوده جلوگیرى از اجراى قوانین اسلام به هر نحوى صورت گرفته تا حدى که اقدام به شهادت رساندن و از میان برداشتن رهبران جامعه اسلامى نمودند حال اگر خداوند آخرین حجت خود بر روى زمین را همچون سایر ائمه به حال عادى وا مى‏گذاشت، حکومتهاى ظالم بیکار ننشسته و او را از میان برمى داشتند و این وعده الهى محقق نمى‏شد از این رو برخى روایات فلسفه غیبت را حراست از جان آن حضرت دانسته‏اند.(2)
3- غیبت آن حضرت بر اساس سنت الهى صورت گرفته، سابقاً این سنت براى پیامبران دیگر نیز به اجراء در آمده است مانند حضرت موسى که خداوند وى را در خانه فرعون پرورش داده که تا مدتها به عنوان فردى معمولى میان مردم مى‏زیست سپس هنگامى‏که زمینه ظهورش فراهم گردید خداوند او را بر همگان آشکار نمود.(3)
پرسش: چرا میقات حضرت موسى - على‏نبیناوآله‏وعلیه‏السلام - از سى روز به چهل روز افزایش یافت؟
پاسخ: آن‏چه با روایات اهل بیت(علیهم السلام) سازگار است، این است که گرچه در واقع، میقات حضرت موسى - على‏نبیناوآله‏وعلیه‏السلام - بنابر چهل روز بوده، امّا خداوند براى آزمودن بنى‏اسرائیل، نخست حضرت موسى را براى یک دیدار سى روزه دعوت نمود؛ سپس آن را تمدید کرد تا منافقان بنى‏اسرائیل صفوف خود را مشخص سازند.
امام باقر(ع) مى‏فرمایند: «هنگامى که موسى - على‏نبیناوآله‏وعلیه‏السلام - به وعده‏گاه الهى رفت، با قوم خویش قرار گذاشته بود، غیبت او سى روز طول نکشد؛ امّا هنگامى که خداوند ده روز بر آن افزود، بنى‏اسرائیل گفتند: موسى تخلف کرده و به دنبال آن دست به کارهایى که مى‏دانیم، زدند (و گوساله‏پرستى کردند).(4)
پرسش: چرا ائمه(علیهم السلام) خدمت کار و کنیز داشتند؟ با توجه به این‏که پیامبر حتى چوب مسواک خودش را از کسى نمى‏خواست و فرموده‏اند بدترین انسان‏ها کسى است که کار خود را به دیگران واگذار کند.
پاسخ: الف) 1. یکى از دلیل‏هایى که پیامبر و ائمه(علیهم السلام) حاضر مى‏شدند، بردگان را به کار گیرند، آثار تربیتى مهمى بود که مى‏توانستند در برده‏ها ایجاد کنند و بدین وسیله به آن‏ها درس‏هاى علمى و عملى فراوانى بیاموزند یکى از نمونه‏هاى آن قنبر غلام حضرت على(ع) بود که در خانه آن حضرت فضایل زیادى کسب کرده بود.(5) 2. خدمت در خانه پیامبر و امامان براى کنیزان و بردگان افتخار بزرگى بود از این‏رو بسیارى از آنان به هیچ وجه حاضر نمى‏شدند که خدمت در خانه پیامبر و امامان را ترک کنند یکى از نمونه‏هاى آن زیدبن‏حارثه بود که پدرش هر قدر اصرار کرد او خدمت در خانه رسول خدا را رها کند و به منزل پدریش برگردد زید نپذیرفت.(6)
3. با توجه به این‏که کنیزان و بردگان در جامعه آن روز وجود داشتند یکى از بهترین راههاى آزادى آن‏ها همین بود که پیامبر(ص) و ائمه(علیهم السلام) آن‏ها را بخرند و پس از مدتى محترمانه آزاد کنند که از این راه هزاران برده آزاد شدند.(7)
ب) نه تنها ائمه(علیهم السلام) بلکه پیامبر(ص) نیز خدمت‏کار داشت اینان افرادى بودند که در خانه پیامبر(ص) و ائمه(علیهم السلام) کار مى‏کردند و پس از اتمام کار، حقوق خود را دریافت مى‏کردند. و این یک مسئله اجتماعى است و لازمه یک زندگى اجتماعى همکارى افراد با یکدیگر است که یکى از انواع همکارى کمک کردن افراد به یکدیگر است؛بنابراین، هیچ اشکالى ندارد که کسى که به هر دلیل انجام همه کارهاى خانه برایش مشکل است یا ممکن نیست، از شخص دیگرى بخواهد که در کارها به او کمک کند و در پایان هم مزدش را بپردازد. قرآن مى‏فرماید: «أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِى الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ؛ (زخرف، 32) آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مى‏کنند؟ ما [وسایل‏] معاش آنان را در زندگى دنیا میانشان تقسیم کرده‏ایم و برخى از آنان را از [نظر ]درجات، بالاتر از بعضى [دیگر] قرار داده‏ایم تا عده‏اى از آن‏ها عده [دیگر ]را به خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آن‏چه آنان مى‏اندوزند بهتر است.» با توجه به این آیه روشن مى‏شود که اصولاً با توجه به لزوم زندگى اجتماعى انسانها، چاره‏اى نیست که انسانها به همدیگر کمک کنند و حتى به خدمت گرفتن دیگران هم نوعى مساعدت و همکارى اجتماعى است مخدوم، خادم را به خاطر کارى که مى‏کند، مى‏پذیرد و در اختیار مى‏گیرد و خادم نیز به خاطر پولى که مخدوم مى‏پردازد، حاضر مى‏شود کارها را انجام دهد.(8)
پى‏نوشت‏ها: -
1) ر.ک: پرسش‏ها و پاسخهاى مذهبى، مکارم‏شیرازى و جعفر سبحانى، ج 2، ص 160 - 168، انتشارات نسل جوان.
2) ر.ک: بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 52، ص 97، 98، داراحیاء التراث العربى.
3) ر.ک: بحارالانوار، همان، ج 51، ص 224.
4) تفسیر نورالثقلین، عروسى الحویزى، ج‏2، ص‏61، مؤسسه اسماعیلیان.
5) ر.ک: منتهى‏الآمال، شیخ عباس‏قمى، ج 1، ص 392، نشر هجرت.
6) ر.ک: معارف و معاریف، سیدمصطفى حسینى دشتى، ج 6، ص 119، نشر مفید.
7) تفسیر نمونه، ج 21، ص 418، نشر دارالکتاب.
8) ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، آیةاللَّه علامه طباطبایى، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، ج 18، ص 145، نشر دفتر انتشارات اسلامى، ذیل آیه 32 زخرف / تفسیر نمونه، آیةاللَّه مکارم شیرازى و همکاران، ج 21، ص 50، نشر دارالکتاب الاسلامیة.
 

تبلیغات