اصول اخلاق سیاسى حضرت آیت الله مدنى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
ضرورت شناخت و بررسى دیدگاههاى آیت اللّه مدنى در عصر حاضر بیش از هر زمان دیگر احساس مىشود چرا که نقش ایشان در قانونمندى معادلات سیاسى و حاکم قابل بررسى است.اصول حاکم بر دیدگاههاى سیاسى آیتاللّه مدنى و اخلاق سیاسى آن حضرت با رعایت موازین عدم جدایى دین از سیاست، حاکمیت اخلاق دینى بر اخلاق سیاسى، هدف وسیله را توجیه نمىکند، حدود تنظیم روابط با دیگران و نفس تساهل و دهها مورد دیگر در بعد سیاسى شامل مىشود.
1- خدا باورى.
2- قاعده نفى سبیل.
3- امر به معروف و نهى از منکر.
4- جهاد و دفاع.
5 - حفظ عزت و اقتدار.
6- مقابله با مرفهان بى درد.
7- انقلابى نما.
8 - حفظ نیروهاى انقلابى.
9- حمایت از مستضعفان.
در این مقاله در مقدمه به تعریف واژه اخلاق سیاسى از دیدگاه آیتاللّه مدنى به طور مبسوط توضیح داده شده است و سپس به بحث پیرامون اصول فوق الذکر که همان اصول سیاسى از منظر ایشان است پرداخته شده است.
مقدمه
معادلات سیاسى موجود در جهان امروز که بر مبناى نگرش مادى به جهان و انسان تنظیم گردیده است هدف از آن، حاکمیتى روز مدارانه بر بشریت است با توسعه روز افزون دین و دین خواهى انسانها در برابر جهان همخوانى نداشته، و نیازهاى آنان را نتوانسته پاسخى شایسته دهد. بنابراین بیش از هر زمان دیگر به قاعده ساختن و قانونمند کردن این معادلات سیاسى بر پایه دین و اخلاق دینى ضرورى به نظر مىرسد. دین اسلام به عنوان کاملترین دین و توانمندترین نظام در اداره امور جارى بشر از زمان ظهورش به تنظیم قوانین و سیاستهاى مورد نیاز در ابعاد مختلف پرداخته که این قوانین در طى قرون و اعصار شکل تکامل به خود گرفته و بر اساس اصول و قوانین عدم جدایى دین از سیاست ،حاکمیت اخلاق دینى. حاکمیت دین بر اخلاق سیاسى، هدف وسیله را توجیه نمىکند، ضرورت امر بمعروف و نهى از منکر، حفظ عزت و اقتدار مسلمانان و مؤمنان، خدمت به مردم و حمایت از محرومان و... باید توسعه سیاسى بر محور دین و اخلاق پىگیرى شود. آیتاللّه شهید مدنى از پیشتازان چنین حرکتى است. بزرگداشت آیتاللّه مدنى، افزون بر پاسداشت و قدردانى از بزرگان دین، یادآورى و بازسازى فرهنگ و میراث گرانبهایى است که آن بزرگوار در فهم و گسترش آن، عمر نهادند. تا با انبوه مشکلات طاقت فرسا، اسلام ناب و آرمانهاى اهل بیت (ع) را به مردم بشناساند. و کاروان اندیشه بشرى را به آرامى به پیش برد.
یاد آیتاللّه مدنى تجلیلى است از غیرت دینى و تلاش آن بزرگمرد براى ایجاد حکومت دینى و اقتدار و عزت اسلامى. کند و کاو در آموزهها و روش سیاسى آیتاللّه مدنى ضرورتى است که نباید فراموش شود و راه کارهاى آموزنده انسان ساز آن هماره راهنماى ما باشد.
تعریف اخلاق سیاسى
کلمه اخلاق به معناى روشها و منشهاى عملى فرد که از باورهاى او مشتق شده مىباشد کلمه سیاسى از ریشه سوس و ساس گرفته شده است که به معناى تأدیب و تربیت و نیز سرپرستى امور است. سائس به شخص تادیب و تربیت کننده مىگویند، در کتاب اقرب الموارد در ذیل کلمه سوس «سیاست» و سیاستمدار عبارت است از همت گماشتن به اصلاح مردم با ارشاد و هدایت آنان به راهى که در دنیا و آخرت موجب رهایى و نجاتشان مىگردد. بنابراین سیاستمدار کسى است که در جهت ارشاد دنیوى و اخروى مردم کوشا بوده و بر اساس عدل و قسط، تدبیر معاش نماید. در زیارت جامعه کبیره که که لفظ ساسة العباد را براى ائمه - علیهم السلام - به کار مىبرد همین معنا مستفاد است، واژه مترادف و هم معناى سیاست کلمه دهى مىباشد و ادهى یعنى سیاستمدارترین شخص. امام على علیه السلام در بیان سیاستمدار بودن خودشان مىفرمایند: واللّه ما مُعاویةُ بادهى مِنّى و لکنّهُ یغدِر و یَفجُر و لولا کراهیةُ الغدر لکنت من ادهى الناس(1).
به خدا سوگند هرگز معاویه زیرکتر و سیاستمدارتر از من نیست امّا او بر اساس غدر و فجور و خدعه و نیرنگ و حیله عمل مىکند و حیله گرى و حقه بازى در صحنه سیاست را جایز مىشمارد. اگر نبود زشتى و قباحت و غدر و حقه بازى که معاویه به کار مىبرد البته که من سیاستمدارترین مردم مىبودم ولکن هر غدر و حقه ازگناه و جزء فجور است و هر گناهى نیز نافرمانى خدا و کفر آور است.
بنابراین مفهوم سیاست و سیاستمدارى دینى امثال شهید مدنى با شیوه دیپلماتیک امروز دنیاى غرب و غربزدگان سازگار نمىباشد زیرا که سیاست اساس آن بر دروغ و نیرنگ و حقه بازى و کلاهبردارى رسمى استوار است و امروز امریکاییها میداندار سیاست و نیرنگ و خدعه هستند. شهادت عدهاى از فقهاى شیعه در طول تاریخ نیز خود گواه بر عدم جدایى دین از سیاست است.
رهبرى امت اسلامى نیز باید سیاستمدارترین فرد جامعه باشد. امام على علیه السلام مىفرماید: آفة الرئاسة ضعف السّاسه؛ یعنى ضعف سیاست آفت رهبرى است.
اخلاق سیاسى آیتاللّه مدنى
شاخصه اخلاق سیاسى آیتاللّه مدنى عبارتند از کفر ستیزى، در پرتو خدا باورى و حاکمیت دین خدا است و اداى تکلیف از بارزترین ویژگى این سیاست است. بنابراین اصول سیاسى ایشان عبارتند:
1. خدا باورى:
آیتاللّه مدنى در تبیین و اثبات این که باید محور مبارزه اداى تکلیف و تلاش بر حاکمیت دین خدا باشد.
این نحوه نگرش به زندگى و مبارزه در همه زوایاى زندگى و دیدگاههاى آن حضرت متجلى است.
شخصیتى را به ما مىشناسد که اخلاقیات و ارزشهاى الهى حاکم بر همه عملکردش مىشود به صورت هدف وسیله را توجیه نمىکند مصلحت اندیشى جایگزین حقیقت بینى نمىگردد. امیال فردى بر اجتماعى غلبه نمىکند.
نمونههاى آن:
الف: دین
جلوهاى از اخلاص در عالم سیاست ، در حیات شهید مدنى و عشق به امام و سیاستمدارى.
شهید مىگوید:وقتى دینم به من مىگوید باید امروز خودت را فراموش کنى و خود را زیر پاى این مرد یعنى امام خمینى بگذارى تا یک قدم بالا بیاید و بدنبال ایشان حرکت کنى.(2)
در باب ضرورت انجام تکلیف و مبارزه با طاغوت شهید مدنى مىفرماید: ما به امام حسین(ع) تأسى مىکنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده است.
ب: اصلاح نفس
وقتى ما مىتوانیم از این پیروزى نسبت به خودمان استفاده صحیحى بکنیم که اول نفس را اصلاح کرده باشیم.(3)
ج: حکومت اللّه، رهبرى امام خمینى
برادران در اثر همان تقوایى که به واسطه الهام از امام یعنى رهبرى بزرگ انقلاب حاصل شده. واللّه این شخص، علاوه به حیات ظاهرى، حق حیات معنوى بر ما دارد.(4)
2 - ظلم ستیزى و قاعده نفى سبیل
از ویژگیهاى بارز آیتاللّه مدنى که تربیت یافته مکتب حسینى است مبارزه با ظلم و خروشیدن بر ظالم است و همین ویژگى ایشان و قائد عظیمالشّأن انقلاب است.
ایشان مبارزات سیاسى و اجتماعى خود را از دوران تحصیل در شهر شهادت و قیام آغاز کرد. در اولین فعالیتهاى خود به ستیز با بهائیت بعنوان ابزار تفرقه و انحراف در منطقه آذرشهر پرداخت.
در حوزه مبارکه نجف اشرف در کنار فعالیتهاى علمى. لحظهاى از فعالیتهاى سیاسى غافل نبود. همواره در مسائل سیاسى و مبارزات علیه طاغوت، پیشگام و پیشتاز بود.
وى در دوران زمامدارى جمال عبدالناصر در رأس هیأتى از علماء و فضلاء نجف اشرف براى افشاء رژیم طاغوتى ایران به مصر سفر کرد.
وقتى گفته شد رژیم آلسعود بر عربستان مسلط شده طلاب را جمع کرده و گفت باید به نجف اشرف حرکت کنیم و برویم با آل سعود مبارزه کنیم. آیتاللّه مدنى در این فکر بود که باید در حجاز به مبارزه چریکى دست زد. لکن به علّت کار و فعالیت زیاد، به خونریزى گلو و سینه مبتلاء گشت و در بستر بیمارى افتاد در زمان عبدالکریم قاسم، حاکم وقت عراق، آیتاللّه مدنى کفن پوشید و به میان مردم رفت بدین مقصود که معتقد بود اگر نمىتوانیم کاظمین، بغداد و نجف را حرکت دهیم. پس با پوشیدن لباس مرگ بمیریم تا علت یک حرکت بشویم و باعث تحرک بشویم. چون حکومت عراق با گسترش اندیشههاى مارکسیستى علیه اسلام تبلیغ مىنمود.
مبارزات او هم زمان در سال 1342 با حرکت عظیم ملّت مسلمان ایران به رهبرى حضرت امام خمینى در جهت سرنگونى رژیم طاغوت آغاز گردید.(5)
او نخستین کسى بود که در نجف به نداى امام لبیک گفته، با تعطیل کردن کلاسهاى خود در افشاى چهره پلید رژیم سفاک پهلوى گام بر مىداشت.
سفرهاى تبلیغى ایشان در ایام تعطیلى حوزه به طور مرتب به ایران در همین راستا بود و در هر شهر مختلف به تبلیغ و روشنگرى مىپرداخت.
مبارزه با مفاسد اجتماعى و مظاهر طاغوت یکى از آرمانهاى اصلى ایشان در سفر به دیارها بود. ایشان به هر دیار سفر مىکرد تبعید مىشد این مبارزه سرلوحه فعالیتها و حرکت ایشان بود.
سالهاى 1341 - 1351 در همدان: سالهاى 1351 تا 1354 در خرم آباد؛ 1354 - 1357 بیانگر این مبارزات و ظلم ستیزى هاست. ایشان بر اساس قاعده نفى سبیل ؛ که خداوند در قوانین شریعت اسلام هیچ گونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارد. پس کافران در هیچ زمینه نمىتوانند شرعاً مسلط بر مسلمانان باشند و هرگونه رابطه و اعمالى که منجر به تفوق کافران بر مسلمانان باشد و این شامل کلیه قراردادها و معاملات سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، و نظامى است چون موجب تسلط آنان بر مسلمانان تلقى مىشود حتى قاعده او فوابالعقود یا وفاى به عهد را نیز مىتواند شامل قرار داد و آن را وتو کند.
نمونهاى از نفى سبیل در مورد ایشان را مىتوان به مبارزات ایشان علیه بهائیت و دیگر فرق ساختگى دید.
ایشان با سخنرانیهاى روشنگرانه مردم راعلیه طرفداران و تبلیغ کنندگان مرام بهائیت بسیج کرد و با تحریم مصرف برق و خرید و فروش با این فرقه گمراه، مبارزات خود بر ضد بهائیت را تشدید کرده و سرانجام شهر آذرشهر را از لوث این فرقه استعمارى پاک کرد.در این هنگام حوادث پیش آمده از طرف شهربانى وقت پیگیرى گردید و آن بزرگوار را تنها عامل تحریکات ضد بهایى شناختند و در نتیجه به همدان تبعید شد.(6)مبارزه با رفراندم به اصطلاح انقلاب سفید شاه در راستاى همین نفى قاعده سبیل بود.
3. امر به معروف و نهى از منکر
آیتاللّه مدنى در بحثهاى تبلیغى خود همواره بر امر به معروف و نهى از منکر بحث مفصلى را در این رابطه با این دو فریضه الهى مطرح مىکند و آن را وظیفه تمام افراد جامعه و مسلمانان مىداند. ایشان هرگونه مسامحه و تساهل در این دو فریضه را جایز نمىدانند. ملا مهدى نراقى در کتاب ارزشمند جامع السعادات مسامحه و تساهل در این دو فریضه را ناشى از ضعف نفس و طمع انسانى دانسته و مىگوید: تسامح در امر به معروف و نهى از منکر از چند چیز ناشى مىشود. از ضعف و حقارت نفس و یا به دلیل طمع به مالى از سوى فرد مورد مصامحه قرار گرفته است.
ملا مهدى نراقى با شمردن برخى از منکرات عظیم نظیر بدعت در دین، جهل به اصول و فروع اعتقادىو... بر هر فرد مسلمانى واجب مىدانند که جهت اصلاح خود و دیگران، امر به معروف و نهى از منکر کند.
بخشى از کلام ایشان قابل تأمل و دقت است.
«لو امکن لمؤمن دین ان یغیر عنده المنکرات کلاّ، او بعضاً بالاحتساب فلیس له ان یقصد فى بیته... بل یجب به الخروج للنهى و التعلیم و...
پس اگر مؤمن دین دارى ممکن باشد که همه یا بعضى از این منکرات را دفع و منع نماید. نباید در خانه بنشیند بلکه بر او واجب است که براى بازداشتن و تعلیم و آشنا کردن مردم از خانه بیرون آید. این بخش از سخنان ایشان ذهن و وجدان خواننده را به یک دید تطبیقى نسبت به منکرات که در جامعه وجود دارد متوجه مىسازد و انسانهاى غیور را به نوعى شورش، علیه منکرات دعوت مىنماید.
مطالعه مباحث ظلم و عدالت در جامع السعادات نیز آشکارا انسانها را به عدالت و ستیز علیه ظلم و استبداد و بىعدالتى شایع آن زمان، دعوت مىکند و در واقع این مباحث نراقى نوعى صدور اندیشه را در پى دارد.
آیتاللّه مدنى از نظر فقهى معتقد بودند: امر به معروف و نهى از منکر از امورى هستند که مورد اهتمام شارع اقدس است، یعنى در هیچ شرایطى نباید این منکر تحقق پیدا کند مانند حفظ جان مسلمانها، حفظ نوامیس،حفظ اسلام، حالا اگر کسى بخواهد بیاید همه اینها را از بین ببرد شعائر اسلام را از بین ببرد. خانه خدا را محو کند، باید ملاحظه اهمیت را کرد. که ما سرمایه گذارى مىکنیم به چه مىخواهیم برسیم جان ما نسبت به آنچه بدست مىآوریم آیا ارزش دارد یانه؟ آنچه بدست مىآید در امر به معروف و نهى از منکر. باید ارزش آن بالاتر باشد که عدهاى زندان و تحمل رنج و مصیبت بکشند این فداکارى را باید بکنند همه جا هر ضررى تکلیف امر به معروف و نهى از منکر را ساقط نمىکند.
آیتاللّه مدنى مىفرماید: ما به امام حسین(ع) تأسى مىکنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده است.
کمتر فقیهى در زمان قبل از انقلاب چنین بیان کرده است.
همه فقهاى عظام ما بر اساس این روایات فتوا دادند که شرط ضررى را باید در نظر گرفت که در صورت ضرر تکلیف ساقط است. علامه حلى در کتاب منتهى، مقدس اردبیلى در کتاب مجمع الفائده نراقى اول در جامع السعادات و خیلى از فقها قائل به این شرط بودند.
حتى شهید اول در دروس، شهید ثانى در مسالک، مقدس اردبیلى در مجمع الفائده، فرمودند: اگر امر به معروف و نهى از منکر مستلزم خطر باشد حرام است نه تنها واجب نیست بلکه جایز هم نیست.
این مطالب و فتواى فقهاء فضاى کلى را در این زمینه روشن مىکند ولى من مىگویم ما به تبعیت مکتب ائمه علیهم السلام مبارزه با طاغوت و سلطان جابر را واجب مىدانیم. امّا اهل سنّت در مقابل مىگویند: آنها اولى الامر هستند و اطاعت از آنها واجب است.
اما آیتاللّه مدنى مىفرماید: ما به امام حسین(ع) تأسى مىکنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده، تکلیف ما را معلوم کرده است خود امام حسین(ع) فرمود: «لکم فىّ اسوه»،«من رأى سلطاناً جائراً...»، حضرت تکلیف عمومى را بیان کردند. آیتاللّه مدنى این باب را براى همه گشودند و فرمودند: این حرکت اختصاصى نبوده در همه زمانها جارى است.
آیتاللّه مدنى جریان امام حسین را به تبع زعیم حوزه علمیه امامخمینى وارد فقه ساخت و مورد احتجاج قرار گرفت و عملاً پرچم اسلام را بدست گرفت و به میدان مبارزه آمد و با تأسى راه را علماً و عملاً باز کرد زیرا این باب مسدود نشده بود.
آیتاللّه مدنى تا آخر عمر به این روش ادامه داد. در مقابل شاه و.. ایستادگى کرد و فرمود: تکلیف ما را امام حسین(ع) روشن کرده است.
اگر در این بعد نمونهاى بخواهیم ذکر کنیم عبارتند از: قیام علیه مفاسد اجتماعى در سال 1331 ه .ش در آذرشهر. که با سخنرانیهاى روشنگرانه مردم را علیه طرفداران و تبلیغ کنندگان مرام بهائیت بسیج کرد و با تحریم مصرف برق آن خرید و فروش از این فرقه گمراه، جوّ مبارزات ضد بهائیت را شدیدتر کرد و سرانجام شهر مذهبى آذرشهر را از لوث این فرقه استعمارى پاک کرد. در عید همان سال، نماز پرشکوه عید فطر در بالاى تپّه کنار شهر برگزار شد در بازگشت، نمازگزاران راهپیمائى اعتراضآمیزى به پا ساخته و حرکت کردند، سرانجام پس از این حادثه دادستان تبریز در محل حاضر شد ضمن مذاکره با آیتاللّه مدنى قول داد ظرف 15 روز کارخانه برچیده شود. دیگر به دنبال حوادث مذکور آیتاللّه مدنى احضار گشته و از سوى استاندارى تکلیف شد که نباید در شهر آذرشهر بماند.
مبارزات بر علیه طاغوت
سومین مرحله امر به معروف و نهى از منکر بصورت عملى مبارزه با طاغوت بود، نمونهاى از آن سال 1341 که رژیم شاه با تبلیغات گسترده مىخواست رفراندوم به اصطلاح انقلاب سفید را برگزار کند.
آیتاللّه مدنى در 9 آذر 1341 در مسجد جامع همدان، سخنرانى تندى علیه انتخابات ایالتى و ولایتى ایراد کرد. مردم را به عواقب شوم آن آگاه ساخت. ایشان در این سخنرانى گفت: مردم شما چقدر بى حس هستید اگر این انتخابات ملغى نشود، در روز قیامت شما مسئول مىباشید، باید با علماى قم همکارى کنید و از آنان پشتیبانى نمایید.(7)
چهارمین مرحله امر به معروف و نهى از منکر تبعید ایشان است
مبارزه با مفاسد اجتماعى و مظاهر در رأس امر به معروف و نهى از منکر بود. ایشان به هر دیارى سفر مىکرد تبعید مىشد، این مبارزه سرلوحه فعالیتها و حرکتها و برنامه وى قرار داشت.
آیتاللّه مدنى حرکت تبلیغى و امر به معروف و نهى از منکر را از همدان و از روستاى دره مرادبیک آغاز کرد، چنانچه خود ایشان فرموده است، من دیدم باید همدان را تکان بدهم از یک ده شروع کردم تا مردم ببینند، بعد گرایش پیدا کنند و به همین جهت دستور دادم کسى حق ندارد بدون حجاب اسلامى وارد بشود. همچنین فروختن و خوردن مشروبات را ممنوع و دره مراد بیک یک ده نمونه شد.
البته آیتاللّه مدنى در دوران حضور در همدان علاوه بر فعالیتهاى مبارزاتى خدمات و آثار ماندگارى به یادگار گذاشته که از جمله مىتوان مدرسه تحت عنوان مدرسه دینى در همدان در روستاى دره مراد بیک مدرسه علمیه در همدان، مؤسسه مهدیه، صندوق تعاون و امور اجتماعى و...نام برد.
تبعید ایشان در سالهاى 1341 - 1351 در همدان ؛ سالهاى 1351 تا 1354 در خرم آباد؛ سالهاى 1354 در نورآباد ممسنى، سالهاى 1356 در گنبد کاووس، سالهاى 1357 بندرکنگان، تابستان 1357 مهاباد در راستاى همین فریضه بوده است.
جهاد و دفاع
نمونههاى این جهاد و دفاع را مىتوان در زندگى ایشان مشاهده کرد: ایشان در حوزه علمیه نجف اشرف در کنار فعالیتهاى علمى، لحظهاى از فعالیتهاى سیاسى غافل نبوده و همواره در مسائل سیاسى و مبارزاتى علیه طاغوت پیشتاز بود.
و در ایران سختترین روزهاى آیتاللّه مدنى را مىتوان در جهاد و دفاع ایامى خواند که او در میان آشوب خلق مسلمان قرار گرفت:در این غائله خطرناک آیتاللّه مدنى بارها از جانب همین گروه ضد انقلابى مورد تهدید قرار گرفت. آنها جایگاه نماز جمعه را به آتش کشیدند و از برگزارى نماز جلوگیرى کردند: اما آیتاللّه مدنى در روز جمعه کفن پوشید و پیشاپیش جمعیت حرکت کرد و گفت تا من زندهام و در این شهر نماینده امام هستم، نماز برگزار مىکنم. ایشان در جبهه نبرد، حماسه آفرید آیتاللّه مدنى با شرکت در جبهه و در کنار سپاهیان و شرکت در مجالس دعا و نیایش: مشوّق براى رزمندگان اسلام بود و گاهى نیز بر دستان برادر ارتشى که هواپیماى متجاوز عراقى را سرنگون ساخته به عنوان نماینده امام بوسه مىزند و کمال تواضع را که از عرفان و اخلاق الهىاش بر مىخاست و در مقابل مجاهدان فى سبیل اللّه نشان مىدهد.
حضرت امام هیچ گاه و هیچ وقت اجازه نمىدادند که ایشان سنگر تبریز را رها کنند و به جبهه بروند. البته این حرکت ایشان هم نشانه عشق به شهادت و انقطاع ایشان بود از دنیا.(8)
حفظ عزت و اقتدار مسلمانان
تحقق این فرمان الهى که مىفرماید: «انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین» از آرزوها و خواسته آیتاللّه مدنى بود که همواره مىکوشید تا ملّت براى محقق کردن این فرمان خود را باور کنند.
اگر امروز مىبینیم مردم چون قامت جاودانه در برابر همه تزویر، زورگوییهاى دشمنان ثابت قدم ایستاده است مدیون همان باورى است که امثال آیتاللّه مدنى در مردم ایجاد کردند.
حفظ نیروها و تکریم مردم
از ویژگیهاى بارز انسانهاى والا به تعبیر شهید بهشتى داشتن جاذبه در حد اعلاء و دافعه در حد ضرورت است.
آیتاللّه مدنى در برخورد با افراد احزاب و گروهها تکریم مردم را سرلوحه و روش و منش خویش قرار دادند و همواره کوشیدند تا ضمن کرامت انسانها در جامعه هر کس در جاى خودش قرار گرفته و فراتر از توانمندى اش مسؤولیتى به او واگذار نشود.ضمن اینکه مبارزه فکرى، اعتقادى، اجتهادى حضرت ایشان بر مبناى تکریم و تعظیم مردم بود. آیتاللّه مدنى بر این باور بودند که مردم در همه اصول و فروع نقش داشته باشند و متولیان امور باید خود را خدمتگزار مردم بدانند و اساساً حفظ نظام را آیتاللّه مدنى مرهون همراهى و حمایت بى دریغ مردم دانستهاند.
آیتاللّه مدنى آنچنان جاذبه داشت که اگر کسى به ایشان مىرسید خیال مىکرد که با پدرش یا محرم اسرارش روبهرو شده و آنچنان دافعهاى داشت که وقتى دشمن ایشان را از دور مىدید مىلرزید: قبل از پیروزى انقلاب، یک شب ایشان در منزل دامادشان بودند که ناگهان صدایى به گوش رسید، پرسیدند این صدا چیست؟ که از خیابان به گوش مىرسد. گفته شد بچهها هستند از پائین خیابان چهارمردان به قسمت شیخان مىآیند و شعار مىدهند و هر شب این کار را انجام مىدهند و بعد پلیس آنها را متفرق مىکند. گفتند: پس ما چه هستیم، بلند شویم برویم. نمىتوانم بیان کنم آن شب این حرکت تا چه اندازه در روحیه افراد مؤثر بود.
مقابله با مرفهان بىدرد
از منظر ایشان انقلاب اگر بخواهد دین خدا را در زمین حاکمیت ببخشد باید مبارزه با زراندوزان را به همراه اصول دیگر مبارزه سیاسى مبناى کار خود قرار دهد. در غیر این صورت همان طور که قارون در حکومت موسى(ع) حسابى براى خود باز کرد. خطر زراندوزان و متکاثران ثروت به تعبیر امام بزرگوار مرفهین بى درد همواره انقلاب و جامعه اسلامى را تهدید مىکند.
مقابله با متحجران و مقدس نما
بهرهگیرى از حربه مذهب علیه مذهب یکى از عمدهترین مشکلات مبارزاتى آیتاللّه مدنى بود. به گونهاى که آن بزرگوار از نقش استعمارگران در ترویج این شعار انحرافى سخن مىگفتند: مصیبت بزرگ در کج فهمى اکثریت و ناآگاهى بود که معتقد بود مبانى اسلام را به تعبیر امام بر مبناى اسلام آمریکایى مىاندیشند.
انقلابى نما
یکى از عمدهترین مشکلات مبارزاتى آیتاللّه مدنى همین تفکر گمراه کننده بود نمونه بارز آن خلق مسلمان بود. معضل بزرگ حزب خلق مسلمان بود اما به سبب آگاهى و هوشیارى مردم غیور آذربایجان و شخصیت مقبول ایشان و فعالیت شبانه روزى و هوشیارى و درایت آیتاللّه مدنى این توطئه منجر به شکست مىشود.(9)
و سالها پس از شهادت آن بزرگوار حضرت امام به وجود چنین افرادى هشدار مىدهند. از تجربه تلخ روى کار آمدن انقلابى نماها، و به ظاهر عقلاى قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتى نکردهاند عبرت بگیرند. که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان را فراموش و دلسوزیهاى بى مورد و ساده اندیشىها سبب مراجعت آنان به پستهاى کلیدى و سرنوشت ساز نظام شود.(10)
اسلام مورد علاقه انقلابىنماها جایى بود که با نگرش آنها همخوانى داشته باشد و با فکر حاکم بر محیطهاى روشنفکرى منطبق باشد. امّا درایت و ژرف اندیشى امام به این بود. در حقیقت تمسک به قرآن و نهج البلاغه براى کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را براى رهبران غربى و شرقى باز کنند.(11)
و در جاى دیگر مىفرماید:
الآن وضع این طور شده است، اشخاصى که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت و بلندگوى طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند امروز طرفدار اسلامند، به حسب ظاهرمخالف با طاغوت مىگویند هستیم، مخالف با رژیم سابق مىگویند هستیم. اینها اشخاصى هستند که هر روزى نان را به نرخ آن روز مىخورند.(12)
حمایت از مستضعفان
از نکات برجسته اندیشه سیاسى آیتاللّه مدنى حمایت و دفاع از محرومان و مستضعفان به معناى اعم کلمه یعنى مستضعفان فرهنگى، سیاسى، بویژه اقتصادى و به عبارتى همه کسانى که خوى استکبار، بزرگ بینى و نخوت و برترى جویى ندارند.
حمایت از مستضعفان و محرومان در قاموس و منظر آیتاللّه مدنى منحصر به مستضعفان داخلى نیست بلکه شامل همه انسانهایى است که در این کره خاکى به نحوى مورد استضعاف قرار گرفتهاند. در پایان این مجموعه آنچه مورد بررسى قرار گرفت دو شاخصه عمده در سیره نظرى و عملى آیتاللّه مدنى که مىتوان نتیجه گرفت آن خدامحورى و مردم باورى است.
و در پایان متذکر مىشوم: بزرگداشت عالمان بزرگ که آثار ارزنده و ماندگار از خود به یادگار گذاشتهاند و منشأ تحولى گشته و در حوزههاى مختلف علوم، نظریات بدیع و ابتکارى داشتهاند. بیش از آنکه بزرگداشت شخصى آنان باشد، پاسداشت شخصیت والاى علمى آنان به شمار مىرود. از این رو همایش مربوط به آنان به معناى احیاء آثار و معرفى و تبیین افکار. ادامه راه و مکتب آنان نیز به معناى الگو پذیرى از شیوه حیات علمى و عملى آنان مىباشد تا از این رهگذر، شعاع علمى آنان گستره بیشترى یابد و افزونتر از سرچشمه دانش و حکمت آنان سیراب گردند.
پىنوشتها: -
1. نهج البلاغه، خطبه 191.
2. مدنى و سید اسداللّه مدنى، یاران امام به روایت اسناد ساواک مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات چاپ اول، 20 شهریور ماه 1377ص پ ل.
3. همان، ص 41.
4. همان، ص 41.
5. همان، ص 13.
6. همان، ص 12.
7. همان، ص 15.
8. همان، ص 35.
9. همان، ص 35 و 34.
10. صحیفه نور، ج 21، ص 95.
11. اقتباس از صحیفه نور.
12. صحیفه نور، ج 10، ص 284.
1- خدا باورى.
2- قاعده نفى سبیل.
3- امر به معروف و نهى از منکر.
4- جهاد و دفاع.
5 - حفظ عزت و اقتدار.
6- مقابله با مرفهان بى درد.
7- انقلابى نما.
8 - حفظ نیروهاى انقلابى.
9- حمایت از مستضعفان.
در این مقاله در مقدمه به تعریف واژه اخلاق سیاسى از دیدگاه آیتاللّه مدنى به طور مبسوط توضیح داده شده است و سپس به بحث پیرامون اصول فوق الذکر که همان اصول سیاسى از منظر ایشان است پرداخته شده است.
مقدمه
معادلات سیاسى موجود در جهان امروز که بر مبناى نگرش مادى به جهان و انسان تنظیم گردیده است هدف از آن، حاکمیتى روز مدارانه بر بشریت است با توسعه روز افزون دین و دین خواهى انسانها در برابر جهان همخوانى نداشته، و نیازهاى آنان را نتوانسته پاسخى شایسته دهد. بنابراین بیش از هر زمان دیگر به قاعده ساختن و قانونمند کردن این معادلات سیاسى بر پایه دین و اخلاق دینى ضرورى به نظر مىرسد. دین اسلام به عنوان کاملترین دین و توانمندترین نظام در اداره امور جارى بشر از زمان ظهورش به تنظیم قوانین و سیاستهاى مورد نیاز در ابعاد مختلف پرداخته که این قوانین در طى قرون و اعصار شکل تکامل به خود گرفته و بر اساس اصول و قوانین عدم جدایى دین از سیاست ،حاکمیت اخلاق دینى. حاکمیت دین بر اخلاق سیاسى، هدف وسیله را توجیه نمىکند، ضرورت امر بمعروف و نهى از منکر، حفظ عزت و اقتدار مسلمانان و مؤمنان، خدمت به مردم و حمایت از محرومان و... باید توسعه سیاسى بر محور دین و اخلاق پىگیرى شود. آیتاللّه شهید مدنى از پیشتازان چنین حرکتى است. بزرگداشت آیتاللّه مدنى، افزون بر پاسداشت و قدردانى از بزرگان دین، یادآورى و بازسازى فرهنگ و میراث گرانبهایى است که آن بزرگوار در فهم و گسترش آن، عمر نهادند. تا با انبوه مشکلات طاقت فرسا، اسلام ناب و آرمانهاى اهل بیت (ع) را به مردم بشناساند. و کاروان اندیشه بشرى را به آرامى به پیش برد.
یاد آیتاللّه مدنى تجلیلى است از غیرت دینى و تلاش آن بزرگمرد براى ایجاد حکومت دینى و اقتدار و عزت اسلامى. کند و کاو در آموزهها و روش سیاسى آیتاللّه مدنى ضرورتى است که نباید فراموش شود و راه کارهاى آموزنده انسان ساز آن هماره راهنماى ما باشد.
تعریف اخلاق سیاسى
کلمه اخلاق به معناى روشها و منشهاى عملى فرد که از باورهاى او مشتق شده مىباشد کلمه سیاسى از ریشه سوس و ساس گرفته شده است که به معناى تأدیب و تربیت و نیز سرپرستى امور است. سائس به شخص تادیب و تربیت کننده مىگویند، در کتاب اقرب الموارد در ذیل کلمه سوس «سیاست» و سیاستمدار عبارت است از همت گماشتن به اصلاح مردم با ارشاد و هدایت آنان به راهى که در دنیا و آخرت موجب رهایى و نجاتشان مىگردد. بنابراین سیاستمدار کسى است که در جهت ارشاد دنیوى و اخروى مردم کوشا بوده و بر اساس عدل و قسط، تدبیر معاش نماید. در زیارت جامعه کبیره که که لفظ ساسة العباد را براى ائمه - علیهم السلام - به کار مىبرد همین معنا مستفاد است، واژه مترادف و هم معناى سیاست کلمه دهى مىباشد و ادهى یعنى سیاستمدارترین شخص. امام على علیه السلام در بیان سیاستمدار بودن خودشان مىفرمایند: واللّه ما مُعاویةُ بادهى مِنّى و لکنّهُ یغدِر و یَفجُر و لولا کراهیةُ الغدر لکنت من ادهى الناس(1).
به خدا سوگند هرگز معاویه زیرکتر و سیاستمدارتر از من نیست امّا او بر اساس غدر و فجور و خدعه و نیرنگ و حیله عمل مىکند و حیله گرى و حقه بازى در صحنه سیاست را جایز مىشمارد. اگر نبود زشتى و قباحت و غدر و حقه بازى که معاویه به کار مىبرد البته که من سیاستمدارترین مردم مىبودم ولکن هر غدر و حقه ازگناه و جزء فجور است و هر گناهى نیز نافرمانى خدا و کفر آور است.
بنابراین مفهوم سیاست و سیاستمدارى دینى امثال شهید مدنى با شیوه دیپلماتیک امروز دنیاى غرب و غربزدگان سازگار نمىباشد زیرا که سیاست اساس آن بر دروغ و نیرنگ و حقه بازى و کلاهبردارى رسمى استوار است و امروز امریکاییها میداندار سیاست و نیرنگ و خدعه هستند. شهادت عدهاى از فقهاى شیعه در طول تاریخ نیز خود گواه بر عدم جدایى دین از سیاست است.
رهبرى امت اسلامى نیز باید سیاستمدارترین فرد جامعه باشد. امام على علیه السلام مىفرماید: آفة الرئاسة ضعف السّاسه؛ یعنى ضعف سیاست آفت رهبرى است.
اخلاق سیاسى آیتاللّه مدنى
شاخصه اخلاق سیاسى آیتاللّه مدنى عبارتند از کفر ستیزى، در پرتو خدا باورى و حاکمیت دین خدا است و اداى تکلیف از بارزترین ویژگى این سیاست است. بنابراین اصول سیاسى ایشان عبارتند:
1. خدا باورى:
آیتاللّه مدنى در تبیین و اثبات این که باید محور مبارزه اداى تکلیف و تلاش بر حاکمیت دین خدا باشد.
این نحوه نگرش به زندگى و مبارزه در همه زوایاى زندگى و دیدگاههاى آن حضرت متجلى است.
شخصیتى را به ما مىشناسد که اخلاقیات و ارزشهاى الهى حاکم بر همه عملکردش مىشود به صورت هدف وسیله را توجیه نمىکند مصلحت اندیشى جایگزین حقیقت بینى نمىگردد. امیال فردى بر اجتماعى غلبه نمىکند.
نمونههاى آن:
الف: دین
جلوهاى از اخلاص در عالم سیاست ، در حیات شهید مدنى و عشق به امام و سیاستمدارى.
شهید مىگوید:وقتى دینم به من مىگوید باید امروز خودت را فراموش کنى و خود را زیر پاى این مرد یعنى امام خمینى بگذارى تا یک قدم بالا بیاید و بدنبال ایشان حرکت کنى.(2)
در باب ضرورت انجام تکلیف و مبارزه با طاغوت شهید مدنى مىفرماید: ما به امام حسین(ع) تأسى مىکنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده است.
ب: اصلاح نفس
وقتى ما مىتوانیم از این پیروزى نسبت به خودمان استفاده صحیحى بکنیم که اول نفس را اصلاح کرده باشیم.(3)
ج: حکومت اللّه، رهبرى امام خمینى
برادران در اثر همان تقوایى که به واسطه الهام از امام یعنى رهبرى بزرگ انقلاب حاصل شده. واللّه این شخص، علاوه به حیات ظاهرى، حق حیات معنوى بر ما دارد.(4)
2 - ظلم ستیزى و قاعده نفى سبیل
از ویژگیهاى بارز آیتاللّه مدنى که تربیت یافته مکتب حسینى است مبارزه با ظلم و خروشیدن بر ظالم است و همین ویژگى ایشان و قائد عظیمالشّأن انقلاب است.
ایشان مبارزات سیاسى و اجتماعى خود را از دوران تحصیل در شهر شهادت و قیام آغاز کرد. در اولین فعالیتهاى خود به ستیز با بهائیت بعنوان ابزار تفرقه و انحراف در منطقه آذرشهر پرداخت.
در حوزه مبارکه نجف اشرف در کنار فعالیتهاى علمى. لحظهاى از فعالیتهاى سیاسى غافل نبود. همواره در مسائل سیاسى و مبارزات علیه طاغوت، پیشگام و پیشتاز بود.
وى در دوران زمامدارى جمال عبدالناصر در رأس هیأتى از علماء و فضلاء نجف اشرف براى افشاء رژیم طاغوتى ایران به مصر سفر کرد.
وقتى گفته شد رژیم آلسعود بر عربستان مسلط شده طلاب را جمع کرده و گفت باید به نجف اشرف حرکت کنیم و برویم با آل سعود مبارزه کنیم. آیتاللّه مدنى در این فکر بود که باید در حجاز به مبارزه چریکى دست زد. لکن به علّت کار و فعالیت زیاد، به خونریزى گلو و سینه مبتلاء گشت و در بستر بیمارى افتاد در زمان عبدالکریم قاسم، حاکم وقت عراق، آیتاللّه مدنى کفن پوشید و به میان مردم رفت بدین مقصود که معتقد بود اگر نمىتوانیم کاظمین، بغداد و نجف را حرکت دهیم. پس با پوشیدن لباس مرگ بمیریم تا علت یک حرکت بشویم و باعث تحرک بشویم. چون حکومت عراق با گسترش اندیشههاى مارکسیستى علیه اسلام تبلیغ مىنمود.
مبارزات او هم زمان در سال 1342 با حرکت عظیم ملّت مسلمان ایران به رهبرى حضرت امام خمینى در جهت سرنگونى رژیم طاغوت آغاز گردید.(5)
او نخستین کسى بود که در نجف به نداى امام لبیک گفته، با تعطیل کردن کلاسهاى خود در افشاى چهره پلید رژیم سفاک پهلوى گام بر مىداشت.
سفرهاى تبلیغى ایشان در ایام تعطیلى حوزه به طور مرتب به ایران در همین راستا بود و در هر شهر مختلف به تبلیغ و روشنگرى مىپرداخت.
مبارزه با مفاسد اجتماعى و مظاهر طاغوت یکى از آرمانهاى اصلى ایشان در سفر به دیارها بود. ایشان به هر دیار سفر مىکرد تبعید مىشد این مبارزه سرلوحه فعالیتها و حرکت ایشان بود.
سالهاى 1341 - 1351 در همدان: سالهاى 1351 تا 1354 در خرم آباد؛ 1354 - 1357 بیانگر این مبارزات و ظلم ستیزى هاست. ایشان بر اساس قاعده نفى سبیل ؛ که خداوند در قوانین شریعت اسلام هیچ گونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارد. پس کافران در هیچ زمینه نمىتوانند شرعاً مسلط بر مسلمانان باشند و هرگونه رابطه و اعمالى که منجر به تفوق کافران بر مسلمانان باشد و این شامل کلیه قراردادها و معاملات سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، و نظامى است چون موجب تسلط آنان بر مسلمانان تلقى مىشود حتى قاعده او فوابالعقود یا وفاى به عهد را نیز مىتواند شامل قرار داد و آن را وتو کند.
نمونهاى از نفى سبیل در مورد ایشان را مىتوان به مبارزات ایشان علیه بهائیت و دیگر فرق ساختگى دید.
ایشان با سخنرانیهاى روشنگرانه مردم راعلیه طرفداران و تبلیغ کنندگان مرام بهائیت بسیج کرد و با تحریم مصرف برق و خرید و فروش با این فرقه گمراه، مبارزات خود بر ضد بهائیت را تشدید کرده و سرانجام شهر آذرشهر را از لوث این فرقه استعمارى پاک کرد.در این هنگام حوادث پیش آمده از طرف شهربانى وقت پیگیرى گردید و آن بزرگوار را تنها عامل تحریکات ضد بهایى شناختند و در نتیجه به همدان تبعید شد.(6)مبارزه با رفراندم به اصطلاح انقلاب سفید شاه در راستاى همین نفى قاعده سبیل بود.
3. امر به معروف و نهى از منکر
آیتاللّه مدنى در بحثهاى تبلیغى خود همواره بر امر به معروف و نهى از منکر بحث مفصلى را در این رابطه با این دو فریضه الهى مطرح مىکند و آن را وظیفه تمام افراد جامعه و مسلمانان مىداند. ایشان هرگونه مسامحه و تساهل در این دو فریضه را جایز نمىدانند. ملا مهدى نراقى در کتاب ارزشمند جامع السعادات مسامحه و تساهل در این دو فریضه را ناشى از ضعف نفس و طمع انسانى دانسته و مىگوید: تسامح در امر به معروف و نهى از منکر از چند چیز ناشى مىشود. از ضعف و حقارت نفس و یا به دلیل طمع به مالى از سوى فرد مورد مصامحه قرار گرفته است.
ملا مهدى نراقى با شمردن برخى از منکرات عظیم نظیر بدعت در دین، جهل به اصول و فروع اعتقادىو... بر هر فرد مسلمانى واجب مىدانند که جهت اصلاح خود و دیگران، امر به معروف و نهى از منکر کند.
بخشى از کلام ایشان قابل تأمل و دقت است.
«لو امکن لمؤمن دین ان یغیر عنده المنکرات کلاّ، او بعضاً بالاحتساب فلیس له ان یقصد فى بیته... بل یجب به الخروج للنهى و التعلیم و...
پس اگر مؤمن دین دارى ممکن باشد که همه یا بعضى از این منکرات را دفع و منع نماید. نباید در خانه بنشیند بلکه بر او واجب است که براى بازداشتن و تعلیم و آشنا کردن مردم از خانه بیرون آید. این بخش از سخنان ایشان ذهن و وجدان خواننده را به یک دید تطبیقى نسبت به منکرات که در جامعه وجود دارد متوجه مىسازد و انسانهاى غیور را به نوعى شورش، علیه منکرات دعوت مىنماید.
مطالعه مباحث ظلم و عدالت در جامع السعادات نیز آشکارا انسانها را به عدالت و ستیز علیه ظلم و استبداد و بىعدالتى شایع آن زمان، دعوت مىکند و در واقع این مباحث نراقى نوعى صدور اندیشه را در پى دارد.
آیتاللّه مدنى از نظر فقهى معتقد بودند: امر به معروف و نهى از منکر از امورى هستند که مورد اهتمام شارع اقدس است، یعنى در هیچ شرایطى نباید این منکر تحقق پیدا کند مانند حفظ جان مسلمانها، حفظ نوامیس،حفظ اسلام، حالا اگر کسى بخواهد بیاید همه اینها را از بین ببرد شعائر اسلام را از بین ببرد. خانه خدا را محو کند، باید ملاحظه اهمیت را کرد. که ما سرمایه گذارى مىکنیم به چه مىخواهیم برسیم جان ما نسبت به آنچه بدست مىآوریم آیا ارزش دارد یانه؟ آنچه بدست مىآید در امر به معروف و نهى از منکر. باید ارزش آن بالاتر باشد که عدهاى زندان و تحمل رنج و مصیبت بکشند این فداکارى را باید بکنند همه جا هر ضررى تکلیف امر به معروف و نهى از منکر را ساقط نمىکند.
آیتاللّه مدنى مىفرماید: ما به امام حسین(ع) تأسى مىکنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده است.
کمتر فقیهى در زمان قبل از انقلاب چنین بیان کرده است.
همه فقهاى عظام ما بر اساس این روایات فتوا دادند که شرط ضررى را باید در نظر گرفت که در صورت ضرر تکلیف ساقط است. علامه حلى در کتاب منتهى، مقدس اردبیلى در کتاب مجمع الفائده نراقى اول در جامع السعادات و خیلى از فقها قائل به این شرط بودند.
حتى شهید اول در دروس، شهید ثانى در مسالک، مقدس اردبیلى در مجمع الفائده، فرمودند: اگر امر به معروف و نهى از منکر مستلزم خطر باشد حرام است نه تنها واجب نیست بلکه جایز هم نیست.
این مطالب و فتواى فقهاء فضاى کلى را در این زمینه روشن مىکند ولى من مىگویم ما به تبعیت مکتب ائمه علیهم السلام مبارزه با طاغوت و سلطان جابر را واجب مىدانیم. امّا اهل سنّت در مقابل مىگویند: آنها اولى الامر هستند و اطاعت از آنها واجب است.
اما آیتاللّه مدنى مىفرماید: ما به امام حسین(ع) تأسى مىکنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده، تکلیف ما را معلوم کرده است خود امام حسین(ع) فرمود: «لکم فىّ اسوه»،«من رأى سلطاناً جائراً...»، حضرت تکلیف عمومى را بیان کردند. آیتاللّه مدنى این باب را براى همه گشودند و فرمودند: این حرکت اختصاصى نبوده در همه زمانها جارى است.
آیتاللّه مدنى جریان امام حسین را به تبع زعیم حوزه علمیه امامخمینى وارد فقه ساخت و مورد احتجاج قرار گرفت و عملاً پرچم اسلام را بدست گرفت و به میدان مبارزه آمد و با تأسى راه را علماً و عملاً باز کرد زیرا این باب مسدود نشده بود.
آیتاللّه مدنى تا آخر عمر به این روش ادامه داد. در مقابل شاه و.. ایستادگى کرد و فرمود: تکلیف ما را امام حسین(ع) روشن کرده است.
اگر در این بعد نمونهاى بخواهیم ذکر کنیم عبارتند از: قیام علیه مفاسد اجتماعى در سال 1331 ه .ش در آذرشهر. که با سخنرانیهاى روشنگرانه مردم را علیه طرفداران و تبلیغ کنندگان مرام بهائیت بسیج کرد و با تحریم مصرف برق آن خرید و فروش از این فرقه گمراه، جوّ مبارزات ضد بهائیت را شدیدتر کرد و سرانجام شهر مذهبى آذرشهر را از لوث این فرقه استعمارى پاک کرد. در عید همان سال، نماز پرشکوه عید فطر در بالاى تپّه کنار شهر برگزار شد در بازگشت، نمازگزاران راهپیمائى اعتراضآمیزى به پا ساخته و حرکت کردند، سرانجام پس از این حادثه دادستان تبریز در محل حاضر شد ضمن مذاکره با آیتاللّه مدنى قول داد ظرف 15 روز کارخانه برچیده شود. دیگر به دنبال حوادث مذکور آیتاللّه مدنى احضار گشته و از سوى استاندارى تکلیف شد که نباید در شهر آذرشهر بماند.
مبارزات بر علیه طاغوت
سومین مرحله امر به معروف و نهى از منکر بصورت عملى مبارزه با طاغوت بود، نمونهاى از آن سال 1341 که رژیم شاه با تبلیغات گسترده مىخواست رفراندوم به اصطلاح انقلاب سفید را برگزار کند.
آیتاللّه مدنى در 9 آذر 1341 در مسجد جامع همدان، سخنرانى تندى علیه انتخابات ایالتى و ولایتى ایراد کرد. مردم را به عواقب شوم آن آگاه ساخت. ایشان در این سخنرانى گفت: مردم شما چقدر بى حس هستید اگر این انتخابات ملغى نشود، در روز قیامت شما مسئول مىباشید، باید با علماى قم همکارى کنید و از آنان پشتیبانى نمایید.(7)
چهارمین مرحله امر به معروف و نهى از منکر تبعید ایشان است
مبارزه با مفاسد اجتماعى و مظاهر در رأس امر به معروف و نهى از منکر بود. ایشان به هر دیارى سفر مىکرد تبعید مىشد، این مبارزه سرلوحه فعالیتها و حرکتها و برنامه وى قرار داشت.
آیتاللّه مدنى حرکت تبلیغى و امر به معروف و نهى از منکر را از همدان و از روستاى دره مرادبیک آغاز کرد، چنانچه خود ایشان فرموده است، من دیدم باید همدان را تکان بدهم از یک ده شروع کردم تا مردم ببینند، بعد گرایش پیدا کنند و به همین جهت دستور دادم کسى حق ندارد بدون حجاب اسلامى وارد بشود. همچنین فروختن و خوردن مشروبات را ممنوع و دره مراد بیک یک ده نمونه شد.
البته آیتاللّه مدنى در دوران حضور در همدان علاوه بر فعالیتهاى مبارزاتى خدمات و آثار ماندگارى به یادگار گذاشته که از جمله مىتوان مدرسه تحت عنوان مدرسه دینى در همدان در روستاى دره مراد بیک مدرسه علمیه در همدان، مؤسسه مهدیه، صندوق تعاون و امور اجتماعى و...نام برد.
تبعید ایشان در سالهاى 1341 - 1351 در همدان ؛ سالهاى 1351 تا 1354 در خرم آباد؛ سالهاى 1354 در نورآباد ممسنى، سالهاى 1356 در گنبد کاووس، سالهاى 1357 بندرکنگان، تابستان 1357 مهاباد در راستاى همین فریضه بوده است.
جهاد و دفاع
نمونههاى این جهاد و دفاع را مىتوان در زندگى ایشان مشاهده کرد: ایشان در حوزه علمیه نجف اشرف در کنار فعالیتهاى علمى، لحظهاى از فعالیتهاى سیاسى غافل نبوده و همواره در مسائل سیاسى و مبارزاتى علیه طاغوت پیشتاز بود.
و در ایران سختترین روزهاى آیتاللّه مدنى را مىتوان در جهاد و دفاع ایامى خواند که او در میان آشوب خلق مسلمان قرار گرفت:در این غائله خطرناک آیتاللّه مدنى بارها از جانب همین گروه ضد انقلابى مورد تهدید قرار گرفت. آنها جایگاه نماز جمعه را به آتش کشیدند و از برگزارى نماز جلوگیرى کردند: اما آیتاللّه مدنى در روز جمعه کفن پوشید و پیشاپیش جمعیت حرکت کرد و گفت تا من زندهام و در این شهر نماینده امام هستم، نماز برگزار مىکنم. ایشان در جبهه نبرد، حماسه آفرید آیتاللّه مدنى با شرکت در جبهه و در کنار سپاهیان و شرکت در مجالس دعا و نیایش: مشوّق براى رزمندگان اسلام بود و گاهى نیز بر دستان برادر ارتشى که هواپیماى متجاوز عراقى را سرنگون ساخته به عنوان نماینده امام بوسه مىزند و کمال تواضع را که از عرفان و اخلاق الهىاش بر مىخاست و در مقابل مجاهدان فى سبیل اللّه نشان مىدهد.
حضرت امام هیچ گاه و هیچ وقت اجازه نمىدادند که ایشان سنگر تبریز را رها کنند و به جبهه بروند. البته این حرکت ایشان هم نشانه عشق به شهادت و انقطاع ایشان بود از دنیا.(8)
حفظ عزت و اقتدار مسلمانان
تحقق این فرمان الهى که مىفرماید: «انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین» از آرزوها و خواسته آیتاللّه مدنى بود که همواره مىکوشید تا ملّت براى محقق کردن این فرمان خود را باور کنند.
اگر امروز مىبینیم مردم چون قامت جاودانه در برابر همه تزویر، زورگوییهاى دشمنان ثابت قدم ایستاده است مدیون همان باورى است که امثال آیتاللّه مدنى در مردم ایجاد کردند.
حفظ نیروها و تکریم مردم
از ویژگیهاى بارز انسانهاى والا به تعبیر شهید بهشتى داشتن جاذبه در حد اعلاء و دافعه در حد ضرورت است.
آیتاللّه مدنى در برخورد با افراد احزاب و گروهها تکریم مردم را سرلوحه و روش و منش خویش قرار دادند و همواره کوشیدند تا ضمن کرامت انسانها در جامعه هر کس در جاى خودش قرار گرفته و فراتر از توانمندى اش مسؤولیتى به او واگذار نشود.ضمن اینکه مبارزه فکرى، اعتقادى، اجتهادى حضرت ایشان بر مبناى تکریم و تعظیم مردم بود. آیتاللّه مدنى بر این باور بودند که مردم در همه اصول و فروع نقش داشته باشند و متولیان امور باید خود را خدمتگزار مردم بدانند و اساساً حفظ نظام را آیتاللّه مدنى مرهون همراهى و حمایت بى دریغ مردم دانستهاند.
آیتاللّه مدنى آنچنان جاذبه داشت که اگر کسى به ایشان مىرسید خیال مىکرد که با پدرش یا محرم اسرارش روبهرو شده و آنچنان دافعهاى داشت که وقتى دشمن ایشان را از دور مىدید مىلرزید: قبل از پیروزى انقلاب، یک شب ایشان در منزل دامادشان بودند که ناگهان صدایى به گوش رسید، پرسیدند این صدا چیست؟ که از خیابان به گوش مىرسد. گفته شد بچهها هستند از پائین خیابان چهارمردان به قسمت شیخان مىآیند و شعار مىدهند و هر شب این کار را انجام مىدهند و بعد پلیس آنها را متفرق مىکند. گفتند: پس ما چه هستیم، بلند شویم برویم. نمىتوانم بیان کنم آن شب این حرکت تا چه اندازه در روحیه افراد مؤثر بود.
مقابله با مرفهان بىدرد
از منظر ایشان انقلاب اگر بخواهد دین خدا را در زمین حاکمیت ببخشد باید مبارزه با زراندوزان را به همراه اصول دیگر مبارزه سیاسى مبناى کار خود قرار دهد. در غیر این صورت همان طور که قارون در حکومت موسى(ع) حسابى براى خود باز کرد. خطر زراندوزان و متکاثران ثروت به تعبیر امام بزرگوار مرفهین بى درد همواره انقلاب و جامعه اسلامى را تهدید مىکند.
مقابله با متحجران و مقدس نما
بهرهگیرى از حربه مذهب علیه مذهب یکى از عمدهترین مشکلات مبارزاتى آیتاللّه مدنى بود. به گونهاى که آن بزرگوار از نقش استعمارگران در ترویج این شعار انحرافى سخن مىگفتند: مصیبت بزرگ در کج فهمى اکثریت و ناآگاهى بود که معتقد بود مبانى اسلام را به تعبیر امام بر مبناى اسلام آمریکایى مىاندیشند.
انقلابى نما
یکى از عمدهترین مشکلات مبارزاتى آیتاللّه مدنى همین تفکر گمراه کننده بود نمونه بارز آن خلق مسلمان بود. معضل بزرگ حزب خلق مسلمان بود اما به سبب آگاهى و هوشیارى مردم غیور آذربایجان و شخصیت مقبول ایشان و فعالیت شبانه روزى و هوشیارى و درایت آیتاللّه مدنى این توطئه منجر به شکست مىشود.(9)
و سالها پس از شهادت آن بزرگوار حضرت امام به وجود چنین افرادى هشدار مىدهند. از تجربه تلخ روى کار آمدن انقلابى نماها، و به ظاهر عقلاى قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتى نکردهاند عبرت بگیرند. که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان را فراموش و دلسوزیهاى بى مورد و ساده اندیشىها سبب مراجعت آنان به پستهاى کلیدى و سرنوشت ساز نظام شود.(10)
اسلام مورد علاقه انقلابىنماها جایى بود که با نگرش آنها همخوانى داشته باشد و با فکر حاکم بر محیطهاى روشنفکرى منطبق باشد. امّا درایت و ژرف اندیشى امام به این بود. در حقیقت تمسک به قرآن و نهج البلاغه براى کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را براى رهبران غربى و شرقى باز کنند.(11)
و در جاى دیگر مىفرماید:
الآن وضع این طور شده است، اشخاصى که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت و بلندگوى طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند امروز طرفدار اسلامند، به حسب ظاهرمخالف با طاغوت مىگویند هستیم، مخالف با رژیم سابق مىگویند هستیم. اینها اشخاصى هستند که هر روزى نان را به نرخ آن روز مىخورند.(12)
حمایت از مستضعفان
از نکات برجسته اندیشه سیاسى آیتاللّه مدنى حمایت و دفاع از محرومان و مستضعفان به معناى اعم کلمه یعنى مستضعفان فرهنگى، سیاسى، بویژه اقتصادى و به عبارتى همه کسانى که خوى استکبار، بزرگ بینى و نخوت و برترى جویى ندارند.
حمایت از مستضعفان و محرومان در قاموس و منظر آیتاللّه مدنى منحصر به مستضعفان داخلى نیست بلکه شامل همه انسانهایى است که در این کره خاکى به نحوى مورد استضعاف قرار گرفتهاند. در پایان این مجموعه آنچه مورد بررسى قرار گرفت دو شاخصه عمده در سیره نظرى و عملى آیتاللّه مدنى که مىتوان نتیجه گرفت آن خدامحورى و مردم باورى است.
و در پایان متذکر مىشوم: بزرگداشت عالمان بزرگ که آثار ارزنده و ماندگار از خود به یادگار گذاشتهاند و منشأ تحولى گشته و در حوزههاى مختلف علوم، نظریات بدیع و ابتکارى داشتهاند. بیش از آنکه بزرگداشت شخصى آنان باشد، پاسداشت شخصیت والاى علمى آنان به شمار مىرود. از این رو همایش مربوط به آنان به معناى احیاء آثار و معرفى و تبیین افکار. ادامه راه و مکتب آنان نیز به معناى الگو پذیرى از شیوه حیات علمى و عملى آنان مىباشد تا از این رهگذر، شعاع علمى آنان گستره بیشترى یابد و افزونتر از سرچشمه دانش و حکمت آنان سیراب گردند.
پىنوشتها: -
1. نهج البلاغه، خطبه 191.
2. مدنى و سید اسداللّه مدنى، یاران امام به روایت اسناد ساواک مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات چاپ اول، 20 شهریور ماه 1377ص پ ل.
3. همان، ص 41.
4. همان، ص 41.
5. همان، ص 13.
6. همان، ص 12.
7. همان، ص 15.
8. همان، ص 35.
9. همان، ص 35 و 34.
10. صحیفه نور، ج 21، ص 95.
11. اقتباس از صحیفه نور.
12. صحیفه نور، ج 10، ص 284.