عدالت و خط بازى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
«یا أیها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنّکم شنآن قوم على ألا تعدلوا، اعدلوا هو أقرب للتقوى و اتقوا الله إن الله خبیر بما تعملون ».(1)
اى مؤمنان! براى بندگى خدا پایدار باشید و در میان مردم به عدالت و دادخواهى رفتار کنید و نباید دشمنى گروهى از مردم، شما را وادار سازد که از عدالت دورى جوئید. عدل و داد را به کار گیرید که آن به تقوا نزدیک تر است و تقوا را پیشه خود سازید که بى گمان خداوند به آنچه مىکنید آگاه است.
قوّامون: جمع قوام به معناى عهده دار کار، توانا و نیرومنددر انجام کار و به معناى امیر و فرمانده نیز آمده است.
یجرمنکم: از جرم و جریمه گرفته شده و به معناى تمام کردن و به چنگ آوردن است و در این آیه معنایش این است که شما را وادار نسازد.
شنآن: کینه و دشمنى، در این آیه شریفه پس از آنکه با مقدمه اى مردم را دعوت مىکند براى خدا قیام کنند و به خاطر حق و عدالتخواهى، شهادت و گواهى دهند، سپس به یکى از عوامل انحراف از عدالت اشاره مىکند و به مؤمنان هشدار جدّى مىدهد که نباید عداوت ها و کینه هاى قومى و گروهى و حزبى، یا به خاطر تصفیه حسابهاى شخصى، مانع از اجراى عدالت شوید و به حقوق دیگران تجاوز کنید.
چه بسا اختلافات خطى و گروهى و قبیله اى، خط و گروه دیگر را وادار سازد که در دوران رسیدن به قدرت، با آن خط یا با آن گروه دیگر تصفیه حساب کنند و از آنان بدون جهت انتقام بگیرند. و بدتر آنکه کار به جائى برسد که حتى اگر آن گروه در موردى که حق به جانب هم باشند فقط به خاطر خط بازى و گروه گرائى با آنان مخالفت کنند و حقوقشان را ظالمانه پایمال کنند و یا آنکه بدرفتارى بنمایند و به آنان ظلم و ستم را روا دارند.
خطر بسیار جدى است. اگر طرف مقابل شما کافر و مشرک هم باشد حق ندارید با آنها تصفیه حساب شخصى کنید و از آنان انتقام بگیرید چه رسد به اینکه از خود شما و هم آئین و هم پیمان شما باشد! اصلا تصورش براى یک انسان با ایمان دشوار است که ببیند دو گروه که هر دو در پیروزى انقلاب اسلامى نقش داشتند و هردو براى تحقق اسلام و پابرجائى حکومت اسلامى پشت سر یک رهبر و یک امام فداکارى کردند و در راه رسیدن به آن تلاش و جهاد کردند، امروز به خاطر اختلاف سلیقه ( به قول حضرت امام قدس سره ) یا اختلاف نظر فردى و گروهى آنقدر با هم دشمنى و عداوت کنند که دوست و دشمن را به حیرت و شگفتى و گاهى ریشخند وادارند و اینگونه به مقدسات اسلام و انقلاب پشت پا بزنند و خدا را به کلى فراموش کنند. آن هم به چه قیمتى!! خداوند ضمن هشدار دادن و برحذر نمودن کارپردازان و فرماندهان و کارگزاران و رهبران قوم تأکید مىکند که عدالت، مهمترین رکن تقوا و پرهیزکارى است و باز براى بار سوم تأکید مىکند که: از خدا بپرهیزید و تقوا را پیشه خود سازید زیرا خداوند بر تمام اعمال و رفتار و کردار شما آگاه است.
امیر المؤمنین علیهالسلام مىفرماید: «أما اتباع الهوى فیسدّ عن الحق» هواپرستى است که شما را از حق خواهى و پیروى از آن دور مىسازد و جدا مىکند. راستى منشأ تمام بدبختیهاى ما هواخواهى و خودپرستى است. تا خداپرستى جایگزین خودپرستى نشود روى خوشى را نخواهیم دید.
به هر حال، همچنان عدالت به عنوان شعار مهم اسلام در زندگى، پابرجا و استوار مىماند و قرآن با تأکید بر ساختار شخصیت انسان مسلمان، و زدودن تمام انگها و پسوندهاى خود بینى و ویران ساختن انگیزه هاى غلط انحرافى و گروهى، او را پیوسته در خط مستقیم و صراط حق قرار مىدهد و از کژى و بى راهه روى جلوگیرى مىکند. و این انسان است که دانسته یا ندانسته، خلاف مسیر حق و عدالت گام برمىدارد.
آنسان که قرآن کریم انسانهاى با ایمان را به قوّام بودن و عدالت پذیرى دعوت مىکند، قیام آنان را تنها براى خدا و به انگیزه حق جوئى مىستاید و بر آن صحه مىگذارد و رضایت خدا را در آغاز و انجام کار، اصل و أساس مىداند تا آنکه رفتارها، گفتارها و کردارها همه و همه در چارچوب خداخواهى قرار گیرد و تمام احساسات و انگیزه ها رنگ الهى به خود گیرد (صبغة الله).
پس باید تمام روابط و ارتباطات - چه مثبت و چه منفى - در راستاى قیام لله باشد و مقیاس ارتباط با حق به مقدار دادخواهى انسانها سنجش مىیابد.
اگر مؤمن با نور خدا جهان بینیش را تنظیم کند هرگز ابرهاى تیره جهالت و انحراف و کژى، دیده اش را منحرف نمىسازد و ایده اش را به بى راهه نمىکشاند زیرا مؤمن پیوسته با نور خدا دیده اش را تنظیم مىکند و در نور خدا، خطا و لغزش راه ندارد.
و بدینسان گواهى به عدالت و شهادت به قسط، حرکت ایمان خواهى پیشرفته و مترقى در زندگى انسان وارسته و پارسا است. و با این احساس و این روح، کینه و محبت فقط براى خدا تحقق مىیابد و لا غیر. والسلام
پىنوشتها:
1. ( سوره مائده -آیه 8 ).
قوّامون: جمع قوام به معناى عهده دار کار، توانا و نیرومنددر انجام کار و به معناى امیر و فرمانده نیز آمده است.
یجرمنکم: از جرم و جریمه گرفته شده و به معناى تمام کردن و به چنگ آوردن است و در این آیه معنایش این است که شما را وادار نسازد.
شنآن: کینه و دشمنى، در این آیه شریفه پس از آنکه با مقدمه اى مردم را دعوت مىکند براى خدا قیام کنند و به خاطر حق و عدالتخواهى، شهادت و گواهى دهند، سپس به یکى از عوامل انحراف از عدالت اشاره مىکند و به مؤمنان هشدار جدّى مىدهد که نباید عداوت ها و کینه هاى قومى و گروهى و حزبى، یا به خاطر تصفیه حسابهاى شخصى، مانع از اجراى عدالت شوید و به حقوق دیگران تجاوز کنید.
چه بسا اختلافات خطى و گروهى و قبیله اى، خط و گروه دیگر را وادار سازد که در دوران رسیدن به قدرت، با آن خط یا با آن گروه دیگر تصفیه حساب کنند و از آنان بدون جهت انتقام بگیرند. و بدتر آنکه کار به جائى برسد که حتى اگر آن گروه در موردى که حق به جانب هم باشند فقط به خاطر خط بازى و گروه گرائى با آنان مخالفت کنند و حقوقشان را ظالمانه پایمال کنند و یا آنکه بدرفتارى بنمایند و به آنان ظلم و ستم را روا دارند.
خطر بسیار جدى است. اگر طرف مقابل شما کافر و مشرک هم باشد حق ندارید با آنها تصفیه حساب شخصى کنید و از آنان انتقام بگیرید چه رسد به اینکه از خود شما و هم آئین و هم پیمان شما باشد! اصلا تصورش براى یک انسان با ایمان دشوار است که ببیند دو گروه که هر دو در پیروزى انقلاب اسلامى نقش داشتند و هردو براى تحقق اسلام و پابرجائى حکومت اسلامى پشت سر یک رهبر و یک امام فداکارى کردند و در راه رسیدن به آن تلاش و جهاد کردند، امروز به خاطر اختلاف سلیقه ( به قول حضرت امام قدس سره ) یا اختلاف نظر فردى و گروهى آنقدر با هم دشمنى و عداوت کنند که دوست و دشمن را به حیرت و شگفتى و گاهى ریشخند وادارند و اینگونه به مقدسات اسلام و انقلاب پشت پا بزنند و خدا را به کلى فراموش کنند. آن هم به چه قیمتى!! خداوند ضمن هشدار دادن و برحذر نمودن کارپردازان و فرماندهان و کارگزاران و رهبران قوم تأکید مىکند که عدالت، مهمترین رکن تقوا و پرهیزکارى است و باز براى بار سوم تأکید مىکند که: از خدا بپرهیزید و تقوا را پیشه خود سازید زیرا خداوند بر تمام اعمال و رفتار و کردار شما آگاه است.
امیر المؤمنین علیهالسلام مىفرماید: «أما اتباع الهوى فیسدّ عن الحق» هواپرستى است که شما را از حق خواهى و پیروى از آن دور مىسازد و جدا مىکند. راستى منشأ تمام بدبختیهاى ما هواخواهى و خودپرستى است. تا خداپرستى جایگزین خودپرستى نشود روى خوشى را نخواهیم دید.
به هر حال، همچنان عدالت به عنوان شعار مهم اسلام در زندگى، پابرجا و استوار مىماند و قرآن با تأکید بر ساختار شخصیت انسان مسلمان، و زدودن تمام انگها و پسوندهاى خود بینى و ویران ساختن انگیزه هاى غلط انحرافى و گروهى، او را پیوسته در خط مستقیم و صراط حق قرار مىدهد و از کژى و بى راهه روى جلوگیرى مىکند. و این انسان است که دانسته یا ندانسته، خلاف مسیر حق و عدالت گام برمىدارد.
آنسان که قرآن کریم انسانهاى با ایمان را به قوّام بودن و عدالت پذیرى دعوت مىکند، قیام آنان را تنها براى خدا و به انگیزه حق جوئى مىستاید و بر آن صحه مىگذارد و رضایت خدا را در آغاز و انجام کار، اصل و أساس مىداند تا آنکه رفتارها، گفتارها و کردارها همه و همه در چارچوب خداخواهى قرار گیرد و تمام احساسات و انگیزه ها رنگ الهى به خود گیرد (صبغة الله).
پس باید تمام روابط و ارتباطات - چه مثبت و چه منفى - در راستاى قیام لله باشد و مقیاس ارتباط با حق به مقدار دادخواهى انسانها سنجش مىیابد.
اگر مؤمن با نور خدا جهان بینیش را تنظیم کند هرگز ابرهاى تیره جهالت و انحراف و کژى، دیده اش را منحرف نمىسازد و ایده اش را به بى راهه نمىکشاند زیرا مؤمن پیوسته با نور خدا دیده اش را تنظیم مىکند و در نور خدا، خطا و لغزش راه ندارد.
و بدینسان گواهى به عدالت و شهادت به قسط، حرکت ایمان خواهى پیشرفته و مترقى در زندگى انسان وارسته و پارسا است. و با این احساس و این روح، کینه و محبت فقط براى خدا تحقق مىیابد و لا غیر. والسلام
پىنوشتها:
1. ( سوره مائده -آیه 8 ).