ملائکه و دیدار با امامان علیهم السلام
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
محور سخن شرح زیارت جامعه کبیره بود که عالى ترین متن امام شناسى است. در این مقاله فراز ((مختلف الملائکه)) را معنا مى کنیم که در بسیارى از زیارت ها امامان(ع) را به این وصف مى خوانیم.
از ویژگى هائى که براى امامان معصوم(ع) در زیارت هاى متعدد از جمله زیارت جامعه آمده است آن است که آنان را با واژه ((مختلف الملائکه)) نامیده است یعنى امامان(ع) محل آمد و رفت ملائکه بوده و این چهره هاى معصوم آسمانى در زمین به زیارت امامان مىآیند.
واژه مختلف
واژه مختلف اسم مکان است از ماده اختلاف که به معناى تردد و آمد و رفت است.
((طریحى)) از علمإ اهل لغت گوید: ((... واختلف من موضع الى موضع تردد))(1) از جائى به جائى اختلاف کرد یعنى آمد و شد نمود.
در برخى از روایات واژه اختلاف صریحا به این معنى ذکر شده است در روایتى آمده است که راوى (عبدالمومن انصارى) از امام صادق(ع) پرسید که معناى این روایت که از پیامبر اکرم(ص) روایت شده چیست که آن حضرت فرموده است که ((ان اختلاف امتى رحمه))؟ همانا اختلاف امتم رحمت است!! بنابراین اگر اختلاف آنها رحمت است, اجتماع و وفاق و وحدت آنها عذاب است؟
امام(ع) فرمود: ((لیس حیث ذهبت)) روایت را بد معنى کردى آن گاه امام(ع) فرمود مقصود از این اختلاف آمد و رفت به محضر پیامبر اکرم(ص) جهت تعلم معارف دین است آنگاه حضرت با خواندن آیه نفر (سوره توبه آیه122) فرمود:
((فامرهم ان ینفروا الى رسول الله(ص) و یختلفوا الیه فیتعلموا, ثم یرجعوا الى قومهم فیعلموهم, انما اراد اختلافهم من البلدان لا اختلافا فى دین الله انما الدین واحد.))(2)
پس خداوند مسلمانان را به کوچ کردن به محضر پیامبر(ص) امر کرد که به سوى آن حضرت آمده از آن حضرت معارف الهى را آموخته, در بازگشت آن را به قومشان آموزش دهند پس مراد از اختلافى که رحمت است آمد و رفت از شهرها جهت آموزش دین است نه آن که مقصود اختلاف در دین خدا باشد که در آن اختلاف معنا ندارد چون دین یکى بیش نیست (بنابراین اختلاف در دین چرا؟)
در روایت دیگرى نیز واژه ((اختلاف)) در معناى آمد و شد به کار رفته است و آن روایت این است که امیرمومنان على(ع) فرمود: ((من اختلف الى المساجد اصاب احدى ثمان; آن کس که به مساجد آمد و رفت کند, حداقل به یکى از هشت فائده نائل مى گردد:
1 - اخا مستفادا فى الله ; دوستى خدائى مى یابد.
2 - او علما مستطرفا ; دسترسى به علم مفید و اطلاعات ارزشمند مى یابد.
3 ـ إو آیه محکمه; از آیات محکمات قرآن مطلع مى گردد یا آن که برخورد به نشانه هاى ذات مقدس ربوبى کرده اعتقاداتش مستحکم مى شود.
4ـ إو رحمه منتظره; یا به رحمت الهى مورد انتظارش دست مى یابد.
5ـ إو کلمه ترده عن روى ; یا گفتارى را مى شنود که او را از انحراف وا مى دارد.
6ـ إو یسمع کلمه تدله على هدى; یا گفتارى را مى شنود که او را به راه راست هدایت مى کند.
7 و 8 ـ إو یترک ذنبا خشیه إو حیإا;(3) یا همین آمد و رفت موجب مى شود که گناهى را از خشیت الهى یا حداقل به خاطر حیإ از مردم ترک کند.
در این روایت واژه اختلاف به معناى آمد و شد است ضمنا از این روایت مى توان رسالت مساجد را نیز استنباط کرد که مسجد باید کانون انس مومنان بوده, مرکز آموزش هاى لازم دینى باشد. نیز مساجد مى تواند کانونى گرم جهت پاسخگوئى به شبهات و هدایت طالبان صراط مستقیم باشد, بنابراین نباید مساجد فقط جاى برگزارى نماز جماعت باشد و بس , گرچه برپائى نماز جماعت نیز امر مهم و مورد تإکید شارع است لیکن نباید نقش مساجد را به آن محدود نمود.
واژه ملائکه
ملائکه جمع ملک است و معادل فارسى آن فرشته مى باشد, ((ملک)) در اصل ((مإلک) بر وزن ((مفعل)) مى باشد که از ماده ((الوکه)) به معناى رسالت بوده همزه مإلک به علت کثرت استعمال حذف شده است دلیل آن که ریشه این است, آن که در جمع همزه برمى گردد و ((ملائکه)) مى شود که گفته اند ((الجمع والتصغیر یردان الاشیإ الى اصولها)) جمع و تقصیر کلمات را به اصل و ریشه اش برمى گرداند. و تإ ملائکه جهت مبالغه افزوده شده است در زمینه ماهیت ملائکه بحث هاى مبسوطى در کتاب هاى تفسیرى و کلامى مطرح مى باشد که نقشى در بحث مورد نظر ((مختلف الملائکه)) نداشته اند از آن مباحث صرف نظر مى کنیم.
مختلف الملائکه
اینک بعد از واژه ((مختلف)) و واژه ((ملائکه)) به تفسیر این ترکیب مى پردازیم.
((مختلف الملائکه)) با توجه به آن چه گفته شد معلوم شد که این که امامان مختلف الملائکه اند یعنى آن که فرشتگان به محضر امامان آمد و شد دارند, در برخى روایات آمده است که تعلیم و آموزش فرشتگان به عهده امامان است چون نور امامان قبل از نور فرشتگان خلقت شده است.
در ب(4) رخى روایات آمده است که ((ملائکه)) به خانه امامان آمد و شد دارند. حسین بن ابى العلإ از امام صادق(ع) نقل مى کند که حضرت فرمود: ((یا حسین ـ و ضرب بیده الى مساور فى البیت ـ مساور طال ما اتکت علیها الملائکه و ربما التقطنا من زغبها))(5)
اى حسین (بن ابى العلإ) و دست به پشتى هایى زد که در اطاق بود. اینها پشتیهایى است که مدتى طولانى فرشتگان بر آنها تکیه زده و چه بسا که ما از پر آنان برچیدیم.
نزول ملائکه در شب قدر
در روایاتى که ذیل سوره قدر وارد شده است تصریح شده که در شب قدر فرشتگان بر امامان معصوم(ع) وارد مى شوند.(6)
و امامان(ع) به استناد همین روایات ضرورت امامت را در همه اعصار بر مسند نشانده اند با این توضیح که همان گونه که ((لیله القدر)) اختصاصى به زمان نبى گرامى اسلام(ص) ندارد در همه اعصار هست پس باید در همه اعصار امام معصومى باشد که در شب قدر فرشتگان بر او نازل شوند. و درک عقلانى هم موید مدعاى فوق است, زیرا میزبان باید با مهمان سنخیت داشته باشد و تنها میزبان زمینى که این لیاقت را دارند که فرشتگان بر آنها وارد شده و میهمانشان گردند, امامان معصوم(ع) مى باشند.
این گونه روایات به اصطلاح طلبه گى به دلالت مطابقى دلالت مى کند که فرشتگان با امامان(ع) آمد و رفت دارند.
از برخى از روایات این معنا با دلالت هاى التزامى و تضمنى استفاده مى شود.
محدث بودن امامان (ع)
از جمله روایاتى که ائمه را ((محدث)) خوانده است.
((محدث)) یعنى کسى که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار مى گیرد. امام صادق(ع) به زراره فرمود این پیغام را به ((حکم بن عتبه)) (او استاد آل اعین خاندان زراره قبل از شیعه شدن این خاندان بوده است) برساند که: ((ان اوصیإ محمد علیه و علیهم السلام محدثون))(7) براستى اوصیإ پیامبر(ص) محدث بوده مورد خطاب فرشتگان قرار مى گیرند. در کتاب ارزشمند اصول کافى کتاب الحجه بابى تحت این عنوان مطرح کرده است که ((باب ان الائمه محدثون)) در این باب چندین روایت ذکر کرده است معناى التزامى این سخن این است که: پس آنها محل آمد و شد ملائکه اند که محدث اند.
در روایتى آمده است که محمد بن مسلم گوید که در محضر امام صادق(ع) سخن از محدث به میان آمد حضرت فرمود: ((انه یسمع الصوت و لایرى الشخص))
امام صداى فرشته را مى شنود ولى چهره او را نمى بیند, محمد بن مسلم گوید پرسیدم جانم به قربانت از کجا مى فهمد که این سخن فرشته است؟
حضرت فرمود: ((انه یعطى السکینه والوقار حتى یعلم انه کلام ملک))(8) او با آرامش و وقار خاصى که به هنگام سخن گفتن فرشتگان مى یابد مى فهمد که کلام فرشته است.
عرضه اعمال بر امامان (ع)
از جمله روایاتى که به دلالت التزامى یا تضمنى بر مضمون ((مختلف الملائکه)) دلالت مى کند روایاتى است که در آن بر عرضه اعمال همه مردم بر پیامبر(ص) و امامان(ع) تإکید شده است و روایتى آمده است که حسن بن على وشإ گوید: ((سمعت الرضا(ع) یقول ان الاعمال تعرض على رسول الله ابرارها و فجارها))(9) از امام رضا(ع) شنیدم که فرمود اعمال همه چه خوبان و چه بدان بر پیامبر اکرم(ص) عرضه مى شود.
به همان ملاکى که اعمال مردم بر پیامبر عرضه مى شود بر امامان نیز عرضه مى گردد.
در روایتى آمده است که روزى عبدالله بن ابان که نزد امام رضا(ع) از شإن و منزلتى برخوردار بود و مورد محبت آن امام قرار گرفته بود, به امام عرض کرد براى من و خاندانم دعا بفرمائید (التماس دعا داریم)
امام (ع) فرمود: ((إو لست افعل)) شما فکر مى کنید که من دعا نمى کنم؟!
((والله ان اعمالکم لتعرض على فى کل یوم و لیله)) به خدا قسم اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مى شود.
عبدالله بن ابان از این امر متعجب شد. حضرت فرمود: اما تقرء کتاب الله عزوجل و قل اعملوا فسیرى الله عملکم و رسوله والمومنون))(10)
آیا قرآن نخوانده اى که مى فرماید بگو هر چه مى خواهید انجام دهید که به زودى خدا و رسولشان و مومنان عملتان را مى بیند.
امام رضا(ع) فرمود: ((هو والله على بن ابى طالب))(11)
مقصود از مومنان به خدا قسم امام على(ع) است.
پر واضح است که مراد در این جا تنها شخص امام على(ع) نیست بلکه مقصود حیثیت امامت و ولایت حضرت است که پس از آن حضرت به فرزندان معصومش منتقل شده است. لذاست که امام رضا(ع) براى این نکته که نظارت بر دوستان خود دارد استناد به این روایت مى نماید.
ازدیاد پیوسته علم امامان
از برخى روایات استفاده مى شود که علم امامان نیز پیوسته ازدیاد مى یابد.
در کتاب شریف کافى بابى تحت این عنوان منعقد کرده است که: ((لولا ان الائمه(ع) یزدادون لفقد ما عندهم)) اگر علم امامان توسط ذات مقدس ربوبى زیاد نشود علمشان تمام مى شود.
در اولین روایت از این باب آمده است که صفوان بن یحیى گوید از امام کاظم (ع) شنیدم که فرمود:
((کان جعفر بن محمد(ع) یقول لولا انا نزداد لانفدنا))(12) امام صادق(ع) پیوسته مى فرمود اگر بر علم ما افزوده نمى شد, همانا پایان مى پذیرفت.
بى تردید یکى از راههاى افزایش علم معصومین, اطلاع رسانى از طریق ملائکه است که براى انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم خدمت امام(ع) شرفیاب گردند این دسته از روایات نیز دلالت التزامى بر آمد و شد ملائکه به محضر امامان علیهم السلام دارد.
مقام آسمانى و ملکوتى امامان(ع)
این واژه گویاى آن است که یک شیعه که امامان(ع) را باور دارد باید ضمن آن که ((بشر)) بودن پیامبر و امامان(ع) را مى پذیرد مقامات ملکوتى, لاهوتى آن ها را هم بپذیرد که نپذیرفتن آن ملازم با بى معرفتى به ساحت مقدس امامان(ع) است.
بى معرفتى که طى سالیان اخیر فراوان شاهد آنیم و آخرین مورد آن گفتار سخیف عضو ارشد سازمان موسوم به مجاهدین انقلاب اسلامى است.
او در سخنرانى خود در خانه معلم همدان گفته است:
((البته این طبقه (روحانیت) ابتدا امامان معصوم را لاهوتى مى کرد تا بعد خودش بتواند به عنوان نایبان آن امام معصوم لاهوتى بشود.))
این انکار و به سخریه کشیدن مقامات والاى الهى معصومین (ع) است, مقام لاهوتى معصومین را روحانیت به امامان معصوم(ع) نداده است, این خالق جهان هستى و خالق معصومین است که این مقام والا را به آنها داده است که ملائکه در ساحت مقدسشان زانو بزنند!
این مقام لاهوتى را خداوند به آنها داده است که به اذن خداوند علم غیب داشته باشند!
این مقام لاهوتى را خداوند به آنها داده است که به اذن او تصرف در جهان تکوین کنند و آن کنند که حضرت عیسى انجام مى داد. به اذن خداوند مرده زنده کنند, مریض لاعلاج را شفا دهند و....
چو بشنوى سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نئى جان من خطا اینجاست
سابقه هجمه به دین و مقدسات
این هجمه و هجمه به دین, مقدسات و احکام دینى, تقلید و در نهایت روحانیت به عنوان سخنگویان دین, مسبوق به سابقه است.
در نهضت مشروطیت هم با همین شگردها روشنفکران بیمار آن را قبضه کردند تا آن جا که وارث مشروطیت رضاخان قلدر و پسر خبیثش محمد رضا خان شد!
جالب است که مشروعه خواهان و هواداران شهید آیه الله شیخ فضل الله نورى نیز از همین اهانت ها مى نالیدند آنان در پى بست نشینى در حضرت عبدالعظیم بیانیه اى صادر کردند که در بخشى از آن آمده است:
((... همین که مذاکرات مجلس شروع شد و عناوینى دائر به اصل مشروطیت و حدود آن در میان آمد در اثنإ نطق ها و لوایح و جرائد, امورى به ظهور رسید که هیچ کس منتظر نبود... از آن جمله در منشور سلطانى که نوشته بود مجلس شوراى ملى اسلامى لفظ اسلام گم شد و رفت که رفت.... و دیگر به رإى العین هم دیدیم و مى بینیم که از بدو افتتاح این مجلس جماعت لاقید, لاابالى, لامذهب از کسانى که سابقا معروف به بابى بودن بوده اند و کسانى که منکر شریعت و معتقد به طبیعت هستند همه در حرکت آمده و به چرخ افتاده اند.
دیگر روزنامه ها و شب نامه ها پیدا شد اکثریت مشتمل بر سب علماى اعلام و طعن در احکام اسلام و این که باید در این شریعت تصرفات کرد و فروعى از آن را تغییر داده تبدیل به احسن و انسب نمود و آن قوانینى که به مقتضاى یک هزار و سیصد سال پیش قرار داده شده است باید همه را با اوضاع و احوال مقتضیات روز مطابق ساخت...
این که امروز در فرنگستان فیلسوفها هستند خیلى از انبیإ مرسلین, آگاه تر و داناتر و بزرگ تر و نستجیر بالله حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالى فرجه را امام موهوم خواندن و اوراق قرآن مجید را در مجلس شورا دریدن و پاشیدن و نگارش این که مردم بى تربیت ایران سالى بیست کرور تومان مى برند و قدرى آب مىآورند که زمزم است و قدرى خاک که تربت است و این که اگر این مردم وحشى و بربرى نبودند این همه گوسفند و گاو و شتر در عید قربان نمى کشتند و...))(13)
ملاحظه مى فرمائید اکثر مطالبى که در روزها و ماههاى اخیر علیه دین و مقدسات القإ مى شود مطالب تازه اى نیست بلکه مطالب کهنه و نخ نما شده اى است که روشنفکران بیمار براى انحراف مشروطیت گفتند و به کام خود رسیدند و علمإ را از صحنه به در کرده و شهید فقیه آیه الله شیخ فضل الله نورى را به دار کشیدند.
این منحرفان باید بدانند که این آرزو را در این انقلاب اسلامى به گور خواهند برد و نخواهند توانست به کام شیطانى خود برسند انشإالله.
در این زمینه گفتنى ها فراوان است به علت ضیق مجال مى گذریم.
در پایان تذکار این نکته مفید است که وقتى فرشتگان با آل الله تردد دارند چرا ما انس ویژه با این نخل هاى بى خار جهان هستى نداشته باشیم. شکى نیست که در زمان ظهور امامان بى سعادت آنها بودند که خفاش گونه از نور امامان دورى مى جستند و بر خلاف سیر این کوثرهاى معراج الهى حرکت کردند.
ولى اینک که در عصر غیبت حضرت امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف قرار داریم, مى توانیم با ((زیارت)) و تردد به بارگاههاى نورانى آن ها که محل تردد ملائکه الله است, تجدید عهد با این انوار تابناک کرده و انس روحى با آنان برقرار نمائیم.
پى نوشت ها :
1 . مجمع البحرین, ج1, ص544.
2 . معانى الاخبار, ص157.
3 . من لایحضره الفقیه, ج1, ص;237 الخصال ج2, ص410.
4 . الانوار الساطعه.
5 . الکافى ج1, ص393.
6 . همان, ص247.
7 . همان, ص270.
8 . همان, ص271.
9 . همان, ص220.
10 . توبه, آیه105.
11 . الکافى, ج;1 ص219.
12 . همان, ص254.
13 . نهضت امام خمینى, ج3, ص62.
از ویژگى هائى که براى امامان معصوم(ع) در زیارت هاى متعدد از جمله زیارت جامعه آمده است آن است که آنان را با واژه ((مختلف الملائکه)) نامیده است یعنى امامان(ع) محل آمد و رفت ملائکه بوده و این چهره هاى معصوم آسمانى در زمین به زیارت امامان مىآیند.
واژه مختلف
واژه مختلف اسم مکان است از ماده اختلاف که به معناى تردد و آمد و رفت است.
((طریحى)) از علمإ اهل لغت گوید: ((... واختلف من موضع الى موضع تردد))(1) از جائى به جائى اختلاف کرد یعنى آمد و شد نمود.
در برخى از روایات واژه اختلاف صریحا به این معنى ذکر شده است در روایتى آمده است که راوى (عبدالمومن انصارى) از امام صادق(ع) پرسید که معناى این روایت که از پیامبر اکرم(ص) روایت شده چیست که آن حضرت فرموده است که ((ان اختلاف امتى رحمه))؟ همانا اختلاف امتم رحمت است!! بنابراین اگر اختلاف آنها رحمت است, اجتماع و وفاق و وحدت آنها عذاب است؟
امام(ع) فرمود: ((لیس حیث ذهبت)) روایت را بد معنى کردى آن گاه امام(ع) فرمود مقصود از این اختلاف آمد و رفت به محضر پیامبر اکرم(ص) جهت تعلم معارف دین است آنگاه حضرت با خواندن آیه نفر (سوره توبه آیه122) فرمود:
((فامرهم ان ینفروا الى رسول الله(ص) و یختلفوا الیه فیتعلموا, ثم یرجعوا الى قومهم فیعلموهم, انما اراد اختلافهم من البلدان لا اختلافا فى دین الله انما الدین واحد.))(2)
پس خداوند مسلمانان را به کوچ کردن به محضر پیامبر(ص) امر کرد که به سوى آن حضرت آمده از آن حضرت معارف الهى را آموخته, در بازگشت آن را به قومشان آموزش دهند پس مراد از اختلافى که رحمت است آمد و رفت از شهرها جهت آموزش دین است نه آن که مقصود اختلاف در دین خدا باشد که در آن اختلاف معنا ندارد چون دین یکى بیش نیست (بنابراین اختلاف در دین چرا؟)
در روایت دیگرى نیز واژه ((اختلاف)) در معناى آمد و شد به کار رفته است و آن روایت این است که امیرمومنان على(ع) فرمود: ((من اختلف الى المساجد اصاب احدى ثمان; آن کس که به مساجد آمد و رفت کند, حداقل به یکى از هشت فائده نائل مى گردد:
1 - اخا مستفادا فى الله ; دوستى خدائى مى یابد.
2 - او علما مستطرفا ; دسترسى به علم مفید و اطلاعات ارزشمند مى یابد.
3 ـ إو آیه محکمه; از آیات محکمات قرآن مطلع مى گردد یا آن که برخورد به نشانه هاى ذات مقدس ربوبى کرده اعتقاداتش مستحکم مى شود.
4ـ إو رحمه منتظره; یا به رحمت الهى مورد انتظارش دست مى یابد.
5ـ إو کلمه ترده عن روى ; یا گفتارى را مى شنود که او را از انحراف وا مى دارد.
6ـ إو یسمع کلمه تدله على هدى; یا گفتارى را مى شنود که او را به راه راست هدایت مى کند.
7 و 8 ـ إو یترک ذنبا خشیه إو حیإا;(3) یا همین آمد و رفت موجب مى شود که گناهى را از خشیت الهى یا حداقل به خاطر حیإ از مردم ترک کند.
در این روایت واژه اختلاف به معناى آمد و شد است ضمنا از این روایت مى توان رسالت مساجد را نیز استنباط کرد که مسجد باید کانون انس مومنان بوده, مرکز آموزش هاى لازم دینى باشد. نیز مساجد مى تواند کانونى گرم جهت پاسخگوئى به شبهات و هدایت طالبان صراط مستقیم باشد, بنابراین نباید مساجد فقط جاى برگزارى نماز جماعت باشد و بس , گرچه برپائى نماز جماعت نیز امر مهم و مورد تإکید شارع است لیکن نباید نقش مساجد را به آن محدود نمود.
واژه ملائکه
ملائکه جمع ملک است و معادل فارسى آن فرشته مى باشد, ((ملک)) در اصل ((مإلک) بر وزن ((مفعل)) مى باشد که از ماده ((الوکه)) به معناى رسالت بوده همزه مإلک به علت کثرت استعمال حذف شده است دلیل آن که ریشه این است, آن که در جمع همزه برمى گردد و ((ملائکه)) مى شود که گفته اند ((الجمع والتصغیر یردان الاشیإ الى اصولها)) جمع و تقصیر کلمات را به اصل و ریشه اش برمى گرداند. و تإ ملائکه جهت مبالغه افزوده شده است در زمینه ماهیت ملائکه بحث هاى مبسوطى در کتاب هاى تفسیرى و کلامى مطرح مى باشد که نقشى در بحث مورد نظر ((مختلف الملائکه)) نداشته اند از آن مباحث صرف نظر مى کنیم.
مختلف الملائکه
اینک بعد از واژه ((مختلف)) و واژه ((ملائکه)) به تفسیر این ترکیب مى پردازیم.
((مختلف الملائکه)) با توجه به آن چه گفته شد معلوم شد که این که امامان مختلف الملائکه اند یعنى آن که فرشتگان به محضر امامان آمد و شد دارند, در برخى روایات آمده است که تعلیم و آموزش فرشتگان به عهده امامان است چون نور امامان قبل از نور فرشتگان خلقت شده است.
در ب(4) رخى روایات آمده است که ((ملائکه)) به خانه امامان آمد و شد دارند. حسین بن ابى العلإ از امام صادق(ع) نقل مى کند که حضرت فرمود: ((یا حسین ـ و ضرب بیده الى مساور فى البیت ـ مساور طال ما اتکت علیها الملائکه و ربما التقطنا من زغبها))(5)
اى حسین (بن ابى العلإ) و دست به پشتى هایى زد که در اطاق بود. اینها پشتیهایى است که مدتى طولانى فرشتگان بر آنها تکیه زده و چه بسا که ما از پر آنان برچیدیم.
نزول ملائکه در شب قدر
در روایاتى که ذیل سوره قدر وارد شده است تصریح شده که در شب قدر فرشتگان بر امامان معصوم(ع) وارد مى شوند.(6)
و امامان(ع) به استناد همین روایات ضرورت امامت را در همه اعصار بر مسند نشانده اند با این توضیح که همان گونه که ((لیله القدر)) اختصاصى به زمان نبى گرامى اسلام(ص) ندارد در همه اعصار هست پس باید در همه اعصار امام معصومى باشد که در شب قدر فرشتگان بر او نازل شوند. و درک عقلانى هم موید مدعاى فوق است, زیرا میزبان باید با مهمان سنخیت داشته باشد و تنها میزبان زمینى که این لیاقت را دارند که فرشتگان بر آنها وارد شده و میهمانشان گردند, امامان معصوم(ع) مى باشند.
این گونه روایات به اصطلاح طلبه گى به دلالت مطابقى دلالت مى کند که فرشتگان با امامان(ع) آمد و رفت دارند.
از برخى از روایات این معنا با دلالت هاى التزامى و تضمنى استفاده مى شود.
محدث بودن امامان (ع)
از جمله روایاتى که ائمه را ((محدث)) خوانده است.
((محدث)) یعنى کسى که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار مى گیرد. امام صادق(ع) به زراره فرمود این پیغام را به ((حکم بن عتبه)) (او استاد آل اعین خاندان زراره قبل از شیعه شدن این خاندان بوده است) برساند که: ((ان اوصیإ محمد علیه و علیهم السلام محدثون))(7) براستى اوصیإ پیامبر(ص) محدث بوده مورد خطاب فرشتگان قرار مى گیرند. در کتاب ارزشمند اصول کافى کتاب الحجه بابى تحت این عنوان مطرح کرده است که ((باب ان الائمه محدثون)) در این باب چندین روایت ذکر کرده است معناى التزامى این سخن این است که: پس آنها محل آمد و شد ملائکه اند که محدث اند.
در روایتى آمده است که محمد بن مسلم گوید که در محضر امام صادق(ع) سخن از محدث به میان آمد حضرت فرمود: ((انه یسمع الصوت و لایرى الشخص))
امام صداى فرشته را مى شنود ولى چهره او را نمى بیند, محمد بن مسلم گوید پرسیدم جانم به قربانت از کجا مى فهمد که این سخن فرشته است؟
حضرت فرمود: ((انه یعطى السکینه والوقار حتى یعلم انه کلام ملک))(8) او با آرامش و وقار خاصى که به هنگام سخن گفتن فرشتگان مى یابد مى فهمد که کلام فرشته است.
عرضه اعمال بر امامان (ع)
از جمله روایاتى که به دلالت التزامى یا تضمنى بر مضمون ((مختلف الملائکه)) دلالت مى کند روایاتى است که در آن بر عرضه اعمال همه مردم بر پیامبر(ص) و امامان(ع) تإکید شده است و روایتى آمده است که حسن بن على وشإ گوید: ((سمعت الرضا(ع) یقول ان الاعمال تعرض على رسول الله ابرارها و فجارها))(9) از امام رضا(ع) شنیدم که فرمود اعمال همه چه خوبان و چه بدان بر پیامبر اکرم(ص) عرضه مى شود.
به همان ملاکى که اعمال مردم بر پیامبر عرضه مى شود بر امامان نیز عرضه مى گردد.
در روایتى آمده است که روزى عبدالله بن ابان که نزد امام رضا(ع) از شإن و منزلتى برخوردار بود و مورد محبت آن امام قرار گرفته بود, به امام عرض کرد براى من و خاندانم دعا بفرمائید (التماس دعا داریم)
امام (ع) فرمود: ((إو لست افعل)) شما فکر مى کنید که من دعا نمى کنم؟!
((والله ان اعمالکم لتعرض على فى کل یوم و لیله)) به خدا قسم اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مى شود.
عبدالله بن ابان از این امر متعجب شد. حضرت فرمود: اما تقرء کتاب الله عزوجل و قل اعملوا فسیرى الله عملکم و رسوله والمومنون))(10)
آیا قرآن نخوانده اى که مى فرماید بگو هر چه مى خواهید انجام دهید که به زودى خدا و رسولشان و مومنان عملتان را مى بیند.
امام رضا(ع) فرمود: ((هو والله على بن ابى طالب))(11)
مقصود از مومنان به خدا قسم امام على(ع) است.
پر واضح است که مراد در این جا تنها شخص امام على(ع) نیست بلکه مقصود حیثیت امامت و ولایت حضرت است که پس از آن حضرت به فرزندان معصومش منتقل شده است. لذاست که امام رضا(ع) براى این نکته که نظارت بر دوستان خود دارد استناد به این روایت مى نماید.
ازدیاد پیوسته علم امامان
از برخى روایات استفاده مى شود که علم امامان نیز پیوسته ازدیاد مى یابد.
در کتاب شریف کافى بابى تحت این عنوان منعقد کرده است که: ((لولا ان الائمه(ع) یزدادون لفقد ما عندهم)) اگر علم امامان توسط ذات مقدس ربوبى زیاد نشود علمشان تمام مى شود.
در اولین روایت از این باب آمده است که صفوان بن یحیى گوید از امام کاظم (ع) شنیدم که فرمود:
((کان جعفر بن محمد(ع) یقول لولا انا نزداد لانفدنا))(12) امام صادق(ع) پیوسته مى فرمود اگر بر علم ما افزوده نمى شد, همانا پایان مى پذیرفت.
بى تردید یکى از راههاى افزایش علم معصومین, اطلاع رسانى از طریق ملائکه است که براى انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم خدمت امام(ع) شرفیاب گردند این دسته از روایات نیز دلالت التزامى بر آمد و شد ملائکه به محضر امامان علیهم السلام دارد.
مقام آسمانى و ملکوتى امامان(ع)
این واژه گویاى آن است که یک شیعه که امامان(ع) را باور دارد باید ضمن آن که ((بشر)) بودن پیامبر و امامان(ع) را مى پذیرد مقامات ملکوتى, لاهوتى آن ها را هم بپذیرد که نپذیرفتن آن ملازم با بى معرفتى به ساحت مقدس امامان(ع) است.
بى معرفتى که طى سالیان اخیر فراوان شاهد آنیم و آخرین مورد آن گفتار سخیف عضو ارشد سازمان موسوم به مجاهدین انقلاب اسلامى است.
او در سخنرانى خود در خانه معلم همدان گفته است:
((البته این طبقه (روحانیت) ابتدا امامان معصوم را لاهوتى مى کرد تا بعد خودش بتواند به عنوان نایبان آن امام معصوم لاهوتى بشود.))
این انکار و به سخریه کشیدن مقامات والاى الهى معصومین (ع) است, مقام لاهوتى معصومین را روحانیت به امامان معصوم(ع) نداده است, این خالق جهان هستى و خالق معصومین است که این مقام والا را به آنها داده است که ملائکه در ساحت مقدسشان زانو بزنند!
این مقام لاهوتى را خداوند به آنها داده است که به اذن خداوند علم غیب داشته باشند!
این مقام لاهوتى را خداوند به آنها داده است که به اذن او تصرف در جهان تکوین کنند و آن کنند که حضرت عیسى انجام مى داد. به اذن خداوند مرده زنده کنند, مریض لاعلاج را شفا دهند و....
چو بشنوى سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نئى جان من خطا اینجاست
سابقه هجمه به دین و مقدسات
این هجمه و هجمه به دین, مقدسات و احکام دینى, تقلید و در نهایت روحانیت به عنوان سخنگویان دین, مسبوق به سابقه است.
در نهضت مشروطیت هم با همین شگردها روشنفکران بیمار آن را قبضه کردند تا آن جا که وارث مشروطیت رضاخان قلدر و پسر خبیثش محمد رضا خان شد!
جالب است که مشروعه خواهان و هواداران شهید آیه الله شیخ فضل الله نورى نیز از همین اهانت ها مى نالیدند آنان در پى بست نشینى در حضرت عبدالعظیم بیانیه اى صادر کردند که در بخشى از آن آمده است:
((... همین که مذاکرات مجلس شروع شد و عناوینى دائر به اصل مشروطیت و حدود آن در میان آمد در اثنإ نطق ها و لوایح و جرائد, امورى به ظهور رسید که هیچ کس منتظر نبود... از آن جمله در منشور سلطانى که نوشته بود مجلس شوراى ملى اسلامى لفظ اسلام گم شد و رفت که رفت.... و دیگر به رإى العین هم دیدیم و مى بینیم که از بدو افتتاح این مجلس جماعت لاقید, لاابالى, لامذهب از کسانى که سابقا معروف به بابى بودن بوده اند و کسانى که منکر شریعت و معتقد به طبیعت هستند همه در حرکت آمده و به چرخ افتاده اند.
دیگر روزنامه ها و شب نامه ها پیدا شد اکثریت مشتمل بر سب علماى اعلام و طعن در احکام اسلام و این که باید در این شریعت تصرفات کرد و فروعى از آن را تغییر داده تبدیل به احسن و انسب نمود و آن قوانینى که به مقتضاى یک هزار و سیصد سال پیش قرار داده شده است باید همه را با اوضاع و احوال مقتضیات روز مطابق ساخت...
این که امروز در فرنگستان فیلسوفها هستند خیلى از انبیإ مرسلین, آگاه تر و داناتر و بزرگ تر و نستجیر بالله حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالى فرجه را امام موهوم خواندن و اوراق قرآن مجید را در مجلس شورا دریدن و پاشیدن و نگارش این که مردم بى تربیت ایران سالى بیست کرور تومان مى برند و قدرى آب مىآورند که زمزم است و قدرى خاک که تربت است و این که اگر این مردم وحشى و بربرى نبودند این همه گوسفند و گاو و شتر در عید قربان نمى کشتند و...))(13)
ملاحظه مى فرمائید اکثر مطالبى که در روزها و ماههاى اخیر علیه دین و مقدسات القإ مى شود مطالب تازه اى نیست بلکه مطالب کهنه و نخ نما شده اى است که روشنفکران بیمار براى انحراف مشروطیت گفتند و به کام خود رسیدند و علمإ را از صحنه به در کرده و شهید فقیه آیه الله شیخ فضل الله نورى را به دار کشیدند.
این منحرفان باید بدانند که این آرزو را در این انقلاب اسلامى به گور خواهند برد و نخواهند توانست به کام شیطانى خود برسند انشإالله.
در این زمینه گفتنى ها فراوان است به علت ضیق مجال مى گذریم.
در پایان تذکار این نکته مفید است که وقتى فرشتگان با آل الله تردد دارند چرا ما انس ویژه با این نخل هاى بى خار جهان هستى نداشته باشیم. شکى نیست که در زمان ظهور امامان بى سعادت آنها بودند که خفاش گونه از نور امامان دورى مى جستند و بر خلاف سیر این کوثرهاى معراج الهى حرکت کردند.
ولى اینک که در عصر غیبت حضرت امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف قرار داریم, مى توانیم با ((زیارت)) و تردد به بارگاههاى نورانى آن ها که محل تردد ملائکه الله است, تجدید عهد با این انوار تابناک کرده و انس روحى با آنان برقرار نمائیم.
پى نوشت ها :
1 . مجمع البحرین, ج1, ص544.
2 . معانى الاخبار, ص157.
3 . من لایحضره الفقیه, ج1, ص;237 الخصال ج2, ص410.
4 . الانوار الساطعه.
5 . الکافى ج1, ص393.
6 . همان, ص247.
7 . همان, ص270.
8 . همان, ص271.
9 . همان, ص220.
10 . توبه, آیه105.
11 . الکافى, ج;1 ص219.
12 . همان, ص254.
13 . نهضت امام خمینى, ج3, ص62.