آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

 

اللهم اغفرلى الذنوب التى تهتک العصم
خدایا براى من بیامرز گناهانى که پرده هاى بازدارنده از نزول سختى ها و عذابها و زیانها و خسرانها را پاره مى کند.
گناه
حرکات و اعمال, و حالات و رفتار, و اخلاق و کردارى که ضد دستورات خدا, و انبیإ و امامان علیهم السلام باشد گناه شمرده شده .
سنگینى و شدت پاره اى از گناهان به اندازه اى است که انجام دهنده آن اعلان جنگ با خدا و پیامبر داده. 1
گناهى که در دنیا از انسان سر مى زند, فرداى قیامت آتشى است که براى همیشه گریبانگیر گنه کار است:
(( ان الذین یاکلون اموال الیتامى ظلما انما یإکلون فى بطونهم نارا, 2
مسلما کسانى که اموال یتیمان را از روى ستم مى خورند, جز این نیست که در شکم هاى خود آتش مى خورند.
گناه نمک خوردن از سفره کریم, و روزى رحیم, و مصرف کردن نعمت خداى عظیم, و نمکدان شکستن است.
سالیانى دراز, و عمرى طولانى نمک خوردن, و نمکدان شکستن کمال بى انصافى و نامردى است:
(( داستانى شگفت آور از نمک خوردن و نگاه داشتن حرمت صاحب نمک))
یعقوب لیث چهره پرآوازه سیستان, و پایه گذار انقلابى رهائى بخش بر ضد حکومت خونخوار, و ظالم و ستمکار عباسى, در ابتداى جوانى روىگر زاده اى بیش نبود.
مدتى به کار روى گرى مشغول بود, و پاداش کارش را سخاوتمندانه با جوانان هم سن و سالش مى خورد.
سخاوت و شجاعت و آزادمنشى او, عامل گردآمدن جوانانى متهور و سخت کوش به گرد او شد.
با دست برداشتن از روى گرى, همراه جوانان مجذوبش به شغلى دیگر روى آورد, از آن شغل هم روى گردان شد, و بنا گذاشت همراه یارانش دستبردى به خزینه اموال امیر سیستان بزند, از آنجا که خزانه در حفاظت نیروئى کارآمد قرار داشت, و دستبرد به آن به آسانى ممکن نبود, بنا گذاشتند از بیرون شهر با کندن کانالى تا زیر کف خزانه به اموال امیر دست یابند, و با شتاب و سرعت همه را تصرف کنند.
کندن کانال شش ماه به طول انجامید, عاقبت نیمه شبى با سوراخ کردن کف خزانه وارد خزانه شدند, و همه طلا و نقره, و جواهرات قیمتى, و درهم و دینار را بطورى که مإمور بیرون خزانه نفهمند در کیسه هاى متعددى جمع کردند, آماده بردن اموال از راه کانال به بیرون شهر بودند, که یعقوب در تاریکى نیمه شب, چشمش به چیزى گوهر مانند افتاد, که درخشندگى خاصى داشت, از آنجا که تاریکى شدید مانع شناخت آن بود, با زبانش عنصر بدست آمده را امتحان کرد, و یافت که قطعه اى نمک بلورین است, به تمام همراهانش دستور داد اموال را بگذارید, و از راه کانال به طرف بیرون شهر حرکت کنید, جوانان مطیع او با دست خالى به بیرون شهر آمدند, و علت این کار را از یعقوب جویا شدند, یعقوب گفت با اینکه پس از شش ماه زحمت مداوم خود را به خزانه رساندیم, و اقتضا داشت همه اموال گردآمده در خزانه را تصرف کنیم, ولى من با چشیدن نمک امیرسیستان از مردانگى و انصاف دور دیدم که اموال او را به غارت ببریم!))
ماموران حفاظت خزانه, پس از بازکردن در خزانه, از دیدن وضع خزانه, و کانالى که با مهارت هر چه تمامتر زده شده بود, و به ویژه از بجا ماندن اموال و طلا و نقره, و درهم و دینار شگفت زده شدند, و جریان امر را به امیرسیستان گزارش دادند, امیر دستور داد جارچیان در شهر آواز بردارند, که دزد خزانه هرکه هست, خود را به امیر بشناساند تا از لطف و احسان امیر بهره مند شود, یعقوب بدون دغدغه خاطر خود را به امیر سیستان معرفى کرد, و از اینکه نمک خورده و نمکدان شکستن را دور از مردانگى و انصاف دیده داد سخن داد, امیر سیستان از بودن چنین جوان شجاع, پرکار, باانصاف, و داراى صفت مردانگى بسیار خوشحال شد, و او را به منصب باارزش امارت لشگر سیستان برگزید, و یعقوب از همانجا راه ترقى و کمال را, تا درگیرشدن با حکومت عباسیان آسوده براى نجات مظلومان پیمود.
گناه, نجاست معنوى است که روح و روان, و اندیشه فکر, و باطن و سینه و قلب را آلوده مى کند, و باعث محروم شدن انسان از الطاف حق, و رحمت خدا و فیوضات الهیه مى شود.
گناه پرده حفاظت انسان را از عذاب و خوارى, و رسوائى و افتضاح پاره مى کند, و عامل فاش شدن اسرار انسان در دنیا و آخرت مى شود, و زمینه خارج شدن انسان را از مقام بندگى, و دور شدن از پرده پوشى حق, و غفران و آمرزش خداى مهربان را فراهم مىآورد.
بزرگان دین بر اساس آیات قرآن, و روایات اهل بیت گناهان را به دو دسته تقسیم کرده اند: گناهان کبیره, و گناهان صغیره.
گناهان کبیره به فرموده امام صادق علیه السلام گناهانى است که خداى عز و جل دوزخ را بر آنها واجب ساخته.3
انسان اگر از گناهان کبیره خوددارى کند, و قدم در این لجن زار مهلک نگذارد, و دامن انسانیت به این آلودگى نیالاید, خداوند مهربان از دیگر گناهانش مى گذرد, و او را مشمول رحمت و بخشایش خود مى فرماید:
((ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریما)).4
در کتاب پرقیمت عیون اخبار الرضا از امام هشتم علیه السلام روایت شده که گناهان کبیره عبارت است از:
1ـ به قتل رساندن انسانى که خدا ریختن خونش را حرام کرده.
2ـ زنا.
3ـ سرقت.
4ـ خوردن مست کننده.
5ـ عاق شدن از جانب پدر و مادر.
6ـ فرار از جنگ.
7ـ خوردن مال یتیم به ستم.
8ـ خوردن گوشت میته, و خون, و گوشت خوک, و آن چه به نام غیر خدا کشته شده.
9ـ ربا.
10ـ خوردن مال حرام.
11ـ قمار.
12 ـ کم گذاشتن از پیمانه و ترازو.
13ـ تهمت به پاکدامن.
14ـ لواط.
15ـ ناامیدى از رحمت خدا.
16ـ ایمن دانستن خود از عذاب خدا.
17 ـ کمک دادن به ستمکاران.
18ـ میل قلبى به ستمگران.
19ـ سوگند دروغ.
20ـ حبس کردن حقوق مردم بدون تنگدستى.
21 ـ دروغ.
22ـ کبر.
23ـ اسراف.
24ـ تبذیر.
25ـ خیانت.
26ـ سبک شمردن حج.
27ـ جنگ با دوستان خدا.
28ـ اشتغال به سرگرمى هاى بیهوده و بى منفعت.
29ـ پافشارى بر گناه.
آثار شوم گناهان
از آیات قرآن و روایات, عناوین زیر به عنوان آثار شوم گناهان استفاده مى شود:
گناه, اعمال نیک را تباه و نابود مى کند, گناه, باعث دچار شدن انسان به فتنه ها و بلاهاى دنیایى و عذاب سخت آخرتى است, گناه, مانع مستجاب شدن دعاست. گناه, انسان را از شفاعت شفیعان محروم مى کند, گناه, دل را سخت و سیاه مى سازد, گناه ایمان را از بین مى برد, گناه مانع نتیجه بخشیدن موعظه مى شود, گناه, انسان را خوار و رسوا مى کند, گناه, باعث محرومیت آدمى از رزق حق مى شود, گناه, انسان را از منطقه عبادت و بندگى دور مى کند, گناه, زمینه چیرگى شیطان را بر انسان فراهم مىآورد, گناه, رشته نظم زندگى و نظام خانواده و جامعه را از هم مى گسلد, گناه, اعتماد و اطمینان مردم را از یکدیگر از بین مى برد, گناه, قلب را مى میراند, گناه, باعث سختى جان کندن, و فشار برزخ است.
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده:
((اما انه لیس من عرق یضرب, و لا نکبه و لا صداع و لا مرض الا بذنب و ذلک قول الله عزوجل فى کتابه: و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر... ))5
هیچ رگى زده نشود, و پائى به سنگ نخورد, و درد سر پیش نیاید, و بیمارى و مرضى به انسان نرسد, جز به ارتکاب گناهى, و همین است که خداى عزوجل در کتابش فرمود: هر مصیبتى به شما رسید, به خاطر گناهى است که مرتکب شدید, و خدا از بسیارى از گناهان در مى گذرد.))6
و نیز از آن حضرت روایت شده:
((ان الرجل یذنب الذنب فیحرم صلاه اللیل و ان العمل السىء اسرع فى صاحبه من السکین فى اللحم))
قطعا شخص مرتکب گناهى مى شود, و به خاطر آن از خواندن نماز شب محروم مى ماند, و تإثیر گناه در گناهکار از تإثیر کارد در گوشت سریعتر است.))
از حضرت رضا علیه السلام روایت شده:
((إوحى الله عزوجل الى نبى من الانبیإ: اذا إطعت رضیت, و اذا رضیت بارکت, و لیس لبرکتى نهایه, و اذا عصیت لعنت و لعنتى تبلغ السابع من الورى.))7
خداى عزوجل به پیامبرى از پیامبران وحى فرمود: هرگاه اطاعت شوم خوشنود گردم, و چون خوشنود گردم, برکت بخشم وبرکت من بى پایان است, و هنگامى که از من نافرمانى شود, خشم گیرم, و چون خشم گیرم لعنت کنم, و لعنت من تا هفت پشت را شامل شود.))
به تجربه ثابت شده, که گاهى فرزندان ستم پیشگان به بلاى تهیدستى, و بیمارى و ناتوانى, و تنگى رزق دچار شده اند, و این خود عنایت و رحمتى از جانب خدا به آنهاست تا مانند پدران خویش به گناه و طغیان مبتلا نشوند.
درباره اصرار بر گناه, و ادامه معصیت, از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده:
((هیچ بنده اى نیست مگر این که بر او چهل پرده حرمت قرار دارد, تا مرتکب چهل گناه کبیره شود, چون مرتکب چهل گناه کبیره شود, خدا به فرشته ها وحى مى کند:
بنده ام را با بال هاى خود بپوشانید, فرشتگان او را با بال هاى خود مى پوشانند, سپس آن بنده هیچ کار زشتى را نگذارد جز آن که مرتکب شود, تا جایى که میان مردم به خاطر ارتکاب گناه ببالد, فرشتگان گویند: پروردگارا! بنده ات هر گناهى را مرتکب مى شود و ما از کردار او شرمساریم, خداى عزوجل به آنان وحى مى کند: بالهایتان را از او بردارید, چون کارش به این جا رسد آغاز به دشمنى با اهل بیت کند, آن زمان است که پرده حرمتش در آسمان و زمین پاره شود, فرشتگان گویند: پروردگارا! بنده ات پرده دریده مانده, خداى عزوجل وحى کند: اگر خدا را به او توجه بود, به شما فرمان نمى داد بالهایتان را از او بردارید.))8
انسان پاکدامن و باتقوا, که با یاد خدا, و با توجه به قیامت, و با معرفت به آثار شوم گناه, در پیدا و پنهان از گناه فرارى و متنفر است, انسانى زنده, و گناهکار آلوده دامن, که از خدا و قیامت غافل است, و از عواقب گناه نمى هراسد, میت است, در روایات اهل بیت در ضمن جمله اى کوتاه به این دو حقیقت اشاره شده:
((ان المومن حى والکافر میت))
حدیث شناس باعظمت, شیخ صدوق(ره) در کتاب معانى الاخبار9 , حدیث بسیار مهمى در رابطه با گناهانى که آثار شومى دارد از حضرت زین العابدین علیه السلام نقل کرده که بخشى از آن روایت این قطعه از دعاى کمیل را که هر جمله اش با اللهم اغفر لى الذنوب شروع شده توضیح مى دهد:
گناهانى که باعث پرده درى است, عبارت است از:
1ـ خوردن مایع مست کننده.
2ـ قمار بازى.
3ـ به کار گرفتن کار بیهوده و شوخى بى جا براى خنداندن مردم.
4ـ بیان عیوب مردم.
5ـ همنشینى با متهمین به گناه و بدکارى.
شراب خوارى
حضرت موسى بن جعفر, و امام هشتم و حضرت جواد علیهم السلام, شرابخوارى را از گناهان کبیره شمرده اند.
دانشمندان بزرگ شرق و غرب اثبات کرده اند که مایعات مست کننده چه کم و چه زیاد آثار زیانبارى در مغز, معده, کبد, قلب, کلیه و مجارى تنفس, گردش خون, عقل و نسل به جا مى گذارند, که گاهى علاج آن آثار غیر ممکن, و هلاکت مشروبخوار قطعى و حتمى است.
شیطان بطرى, شیطانى بسیار خطرناک, و دشمنى زیان آفرین, و موجودى پلید و نجس است.
قرآن مجید مایع مست کننده را ناپاک و رجس و از کارهاى شیطان برشمرده10 و سودش را در برابر زیانش ناچیز و اندک دانسته11 و به خاطر خطرات فراوان, و زیان هاى غیر قابل جبرانش آن را بر تمام مردم حرام کرده, و مرتکب آن را چنان چه موفق به توبه نشود, به عذاب سنگین دنیائى, و آتش سوزان آخرتى دچار خواهد کرد.
رسول خدا در رابطه با مایع مست کننده ده نفر را لعنت کرده:
کسى که درختش را به این خاطر کاشته, و آن که از درختش نگهبانى کرده, وکسى که انگور یا ماده دیگرش را فشرده, و شخصى که آن را نوشیده, و کسى که ساقى آن بوده, و آن که آن را با دوش یا با مرکب جابجا کرده, و کسى که از باربر تحویل گرفته, و شخصى که آن را فروخته, و آن که آن را خریده, و کسى که پولش را خورده.12
از حضرت باقر علیه السلام روایت شده:
((فرداى قیامت شرابخوار وارد عرصه محشر مى شود, در حالى که رویش سیاه, و دهانش کج, و زبانش بیرون افتاده و فریاد تشنگى اش بلند است, به او از چاهى که چرک زناکاران در آن ریخته شده, مىآشامانند.))13
امام صادق علیه السلام فرمود:
((شرابخوارى مساوى با بت پرستى است, شرابخوار در قیامت کافر محشور مى شود, شراب پایه هر گناهى است!))14
به امیرالمومنین گفته شد: آیا شما فرموده اید: شراب از دزدى و زنا بدتر است؟ فرمود: ((آرى, زنا کننده شاید گناه دیگرى انجام ندهد, ولى شرابخوار چون شراب خورد, زنا مى کند, آدم مى کشد, نماز را ترک مى کند!))15
رسول خدا فرمود:
((کسى که شراب را پس از آن که حرمتش را خدا به زبان من ابلاغ کرد بنوشد, سزاوار نیست هنگامى که به خواستگارى بیاید, پاسخ مثبت به او داده شود, شفاعت شرابخوار چون شفاعت کند پذیرفته نیست, گفتارش نباید مورد تصدیق قرار گیرد, نباید او را بر امانتى امین دانست. پس کسى که چیزى به او بسپارد, براى او از جانب خدا ضمانى نیست.16
قمار
از گناهان بزرگ, و معاصى کبیره قمار است, امام صادق علیه السلام در روایتى مهم به کبیره بودن این گناه اشاره فرموده.
در قرآن مجید فقط در رابطه با قمار و شراب تعبیر به گناه بزرگ شده:
((یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر))17
از تو از مایع مست کننده و قمار مى پرسند, بگو در مایع مست کننده و قمار, گناه بزرگ است.))
ساختن همه آلات و ادوات قمار, و اجرت گرفتن بر ساخت آن ها, و خرید وفروشش حرام است, و به فتواى بسیارى از فقهاى بزرگ شیعه, بازى با آن ها حتى بدون برد و باخت شرعى نیست, و نگاه داشتن این وسایل, حرام, و از بین بردنش لازم است. نشستن در مجلس قمار, و تماشاى آن حرام, و ترک مجلس قمار واجب شرعى است.
به کار گرفتن کار بیهوده براى خنداندن مردم
منظور از به کار گرفتن کار بیهوده, انجام کارها و اعمالى است که براى انجام دهنده و بیننده سود دنیایى و آخرتى ندارد, و از موارد ضایع کردن عمر است, عمرى که یک لحظه اش با دست به دست دادن میلیاردها عوامل در اختیار انسان گذاشته مى شود.
بدون تردید ضایع کردن عمر از موارد کفران نعمت است, نعمت عمر از بزرگترین و مفیدترین نعمت هایى است که حضرت حق به انسان عنایت فرموده, و شکر این نعمت به این است که انسان تمام لحظاتش را در راه عبادت و بندگى, و علم و دانش, و خدمت به بندگان خدا به کار گیرد.
محدث قمى در کتاب منازل الاخره حکایت مى کند: مردى به نام ابن صمد بیشتر اوقات شب و روز وجود خود را محاسبه مى کرد, روزى ایام گذشته عمرش را حساب کرد, به نظر آورد شصت سال از عمرش گذشته, روزهاى آن را به شماره آورد بیست و یک هزار و نهصد روز شد, فریاد زد واى بر من اگر روزى یک گناه بیشتر مرتکب نشده باشم, پس خدا را با بیست و یک هزار و نهصد گناه ملاقات مى کنم, این را گفت و بیهوش بر زمین افتاد, و در همان حالت بیهوشى از دنیا رفت.
بیان عیوب مردم
حفظ آبروى مسلمانان و مومنان واقعیتى بسیار مهم, و به شدت مورد توجه آئین اسلام است, تا جایى که در معارف دینى آبروى مومن با خونش برابر دانسته شده:
((عرض المومن کدمه))
با به باد رفتن آبروى مردم, بناى اعتماد و اطمینان ویران مى شود, و نظام زندگى خانواده و جامعه در هم فرو مى ریزد, و امور مسلمانان مختل مى شود.
کاملان و بى عیب ها فقط انبیا و امامان و اولیإ خاص حضرت حقند, جز اینان هر کس داراى عیبى و عیوبى است که از دید و نظر مردم پنهان مى کند, البته در میان مردم عده اى بى شرم و حیا وجود دارند که از پخش شدن عیب خود ننگ ندارند, و آزارى از این ناحیه حس نمى کنند, ولى دیگر مردم براى آبروى خود حرمت و ارزش قائل هستند, و رضایت به بازگو شدن عیب یا عیوبشان ندارند, پس کسانى که عیب مردم را چه عیب بدنى یا عملى, یا اخلاقى, یا گفتارى, یا مالى, یا دینى و یا دنیوى بازگو مى کنند, و از این جهت به آبروى مردم لطمه مى زنند, و باعث خفت و خوارى و سبکى آنان مى شوند, خود را به گناه بسیار سنگینى دچار مى کنند, و خویش را مستحق عذاب قیامت و رسوائى در دنیا مى کنند.
از حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام روایت شده:
((إقرب ما یکون العبد الى الکفر ان یواخى الرجل على الدین فیحصى علیه عثراته و زلاته لیعنفه بها یوما ما))18
نزدیک ترین چیزى که انسان به کفر دارد این است که با مردى براساس دین عقد برادرى بسته باشد, تا لغزش ها و خطاهایش را شماره کند, براى این که روزى او را به آنها سرزنش و ملامت کند.))
امام ششم از رسول خدا روایت مى کند که آن حضرت فرمود:
((یا معشر من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان الى قلبه لاتذموا المسلمین و لا تتبعوا عوراتهم, فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته یفضحه ولو فى بیته.))19
اى گروهى که به زبان اسلام آورده اید, و ایمان به قلبش نرسیده, مسلمانان را نکوهش نکنید, و به جستجوى عیوبشان نباشید, زیرا هر کس عیوب آنان را جستجو کند, خداوند عیوبش را دنبال مى کند, و هر که خدا عیوبش را دنبال کند, گرچه در خانه اش باشد رسوایش مى کند.))
همنشینى با متهمین به گناه
اثرپذیرى انسان از همنشین بیش از اثرپذیرى از دیگر امور است, به اندازه اى که همنشین در انسان اثر مى گذارد, چیزى اثر نمى گذارد, به همین خاطر آیات قرآن مجید و روایات اهل بیت براى انتخاب دوست و همنشین رهنمودهاى مهمى به انسان به خصوص اهل ایمان دارند.
تفسیر و تحلیل این واقعیت و بیان آیات و روایات کتاب جداگانه اى مى طلبد, که خوشبختانه دانشمندان علوم اسلامى در این زمینه آثار مهمى در دسترس مردم قرار داده اند.
قرآن و روایات مردم را از نشست و برخاست و همنشینى با اهل کفر و شرک و فسق و فجور, و دوستى با یهود و نصارى و حتى متهمین به گناه و معصیت نهى مى کند, مباد که فرهنگ و اخلاق و منش و عقاید شیطانى آنان در انسان اثر بگذارد, و او را از رحمت حق محروم کند.
امام صادق (ع) فرمود:
((لاینبغى للمومن ان یجلس مجلسا یعصى الله فیه و لایقدر على تغییره))20
براى مومن شایسته نیست در مجلسى بنشیند که خدا در آن مجلس نافرمانى مى شود. و او قدرت تغییر آن را نداشته باشد.))
ابوهاشم جعفرى مى گوید: حضرت رضا (ع) به من فرمود: چرا تو را نزد عبدالرحمن بن یعقوب مى بینم؟
ابوهاشم گفت: او دائى من است.
حضرت فرمود: او درباره خدا سخن ناهموار و غیر قابل قبولى مى گوید, ((سخنى که با آیات قرآن و معارف اهل بیت ناهماهنگ است.))
خدا را ((به صورت اشیإ و اوصاف آن)) وصف مى کند, بنابراین یا با او همنشین باش و ما را واگذار, یا با ما بنشین و او را رها کن.
عرضه داشتم: او هر چه مى خواهد بگوید, چه زیانى به من دارد, وقتى من آن چه را او مى گوید نگویم چیزى بر عهده من نیست.
حضرت فرمود: آیا بیم دارى از این که عذابى بر او فرود آید و هر دوى شما را بگیرد, آیا داستان کسى را که خود از یاران موسى(ع) بود و پدرش از یاران فرعون, هنگامى که لشگر فرعون کنار دریا به موسى و یارانش رسید, آن پسر از موسى جدا شد که پدرش را نصیحت کند و به موسى و یارانش ملحق نماید, پدرش به راه باطل خود دنبال فرعونیان مى رفت و این جوان با او درباره آئینش ستیزه مى کرد, تا هر دو به کنارى از دریا رسیدند, و با هم غرق شدند, خبر به موسى رسید فرمود او در رحمت خداست ولى چون عذاب نازل شود, از کسى که نزدیک گنهکار است دفاعى نشود.21
امیرالمومنین (ع) فرمود:
((من کان یومن بالله والیوم الاخر فلایقوم مکان ریبه))22
هر که ایمان به خدا و روز جزا دارد در مکان تهمت و شک نایستد.
امام صادق(ع) فرمود:
((من قعد عند سباب لاولیإ الله فقد عصى الله تعالى))23
هر که نزد دشنام گوى به دوستان خدا بنشیند, خداى تعالى را نافرمانى کرده.))
مسیح علیه السلام فرمود:
((دوستى خود را با کینه ورزى به اهل معصیت آشکار کنید, و با دور شدن از آنان به خدا نزدیک شوید, و خوشنودى خدا را به عوض خشم آنان بخواهید, گفتند: اى روح خدا با که بنشینیم؟
فرمود: با کسى که دیدنش شما را به یاد خدا اندازد, و گفتارش به دانش شما بیفزاید, و کردارش شما را به جانب آخرت رغبت دهد.))24
آرى پرده هایى که چون تقوا و پاکدامنى, ورع و پارسائى, صداقت و درستى, عبادت و خدمت, مانع بین انسان و بلا و عذاب و خشم و نفرت خداست, وقتى برجا مى ماند که انسان از گناه آشامیدن مایع مست کننده, و قمار, و به کارگرفتن کارهاى بیهوده, و بیان عیوب مردم, و همنشینى با متهمین به گناه بپرهیزد, و اگر دچار تسویل نفس, و وسوسه هاى شیاطین باطنى و ظاهرى شود, و دامن به این گناهان بیالاید, با دست خود آن پرده ها و حجاب ها و موانع را پاره مى کند, و راه را براى فرود آمدن بلا و مصیبت و خوارى و عذاب بر خود هموار و باز مى کند.
هر که در این درد گرفتار نیست
یک نفسش در دو جهان یار نیست
هر که دلش دیده بینا نیافت
دیده او محرم دیدار نیست
هر که از این واقعه بوئى نبرد
جز به صفت صورت دیوار نیست
اى دل اگر دم زنى از سر عشق
جاى تو جز آتش و جز دار نیست
آن که سزاوار در گلخن است
در حرم شاه سزاوار نیست
پرده پندار بسوز و بدان
در دو جهانت به از این کار نیست.

ادامه دارد
پى نوشت ها:
1 . بقره, آیه 279.
2. نسإ, آیه 10.
3. اصول کافى, ج 3, ص 378.
4. نسإ, آیه 31.
5. اصول کافى, ج3, ص370.
6. شورى, 30.
7. اصول کافى, ج3, ص374.
8. همان, ص377.
9. همان, ص381.
10. چاپ مکتبه مفید, ص256.
11. مائده, 90.
12. بقره, 219.
13. وسائل الشیعه, ج12, کتاب تجارت, باب 84.
14. همان, ج17, ابواب نوشیدنى هاى حرام, باب9.
15. همان, باب12.
16. گناهان کبیره, ج1, ص256.
17. همان, ص268.
18. بقره, 216.
19. اصول کافى, ج4, ص57.
20. همان, ص82.
21. همان.
22. همان, ص87.
23. همان, ص88.
24. محجه البیضإ, ج3, ص288.
 

تبلیغات