آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

آداب زیارت
در مقاله گذشته گفتیم که جامع ترین متن امام شناسى, زیارت جامعه است که در آن به بیش از دویست و پنجاه ویژگى از ویژگى هاى برجسته امامان(ع) اشاره شده است.
کوتاه سخنى پیرامون زیارت و نقش آن در مقاله ذکر شد. اینک در این مقاله به شرح مدخل زیارت جامعه که پیرامون ((آداب زیارت)) است مى پردازیم:
آداب زیارت
موسى بن عبدالله نخعى گوید: به امام هادى علیه السلام عرض کردم زیارتى به من یاد دهید که جامع بوده و براى زیارت هر کدام از شما از آن استفاده کنم.
امام هادى(ع) قبل از آن که متن زیارت را تبیین کند نکاتى را متذکر شدند که همان آداب زیارت است:
1ـ توقف و تإمل
اولین نکته در باب آداب زیارت آن است که به هنگام رسیدن به حرم معصوم(ع) باید توقف و درنگ کرد:
فقال علیه السلام: ((اذا سرت الى الباب فقف... هنگامى که به درگاه مرقد رسیدى توقف کن)).
راز این توقف چیست؟
توقف براى فهمیدن آن جایگاه ویژه است, براى آن است که زائر بداند کجا آمده است؟ و به زیارت چه شخصیتى بزرگ نائل شده است؟ توقف کردن براى آن است که زائر بداند اینجا نه خانه اى معمولى و نه قبرى معمولى است. اینجا وادى مقدس است ((فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوى))(1) کفشهایت را بیرون آر که تو در سرزمین مقدس ((طوى)) هستى. باید حریم سرزمین مقدس را حفظ کرد. باید با نهایت خضوع در سرزمین مقدس وارد شد و در آوردن کفش از پا جلوه اى از این خضوع است. باید در وادى مقدس تمام تعلقات را کنارى گذاشت و تنها به عظمت صاحب آن اندیشید. در برخى روایات آمده است:
((فاخلع نعلیک اى خوفیک: خوفک من ضیاع إهلک و خوفک من فرعون)) منظور از فاخلع نعلیک این است که دو ترس و وحشت را از خود دور کن خوف از این که خانواده ات که مورد علاقه تو است در این بیابان از بین برود و خوف از فرعون.(2)
و چه وادى مقدس تر از جائى که پیکر معصوم را در خود جاى داده است. جعبه اى چند ساعتى پیامبر خدا موسى(ع) را در خود جاى داده بود آن چنان قداست یافته بود که سمبل آرامش بنى اسرائیل شده بود. ((و قال لهم نبیهم ان آیه ملکه ان یإتیکم التابوت فیه سکینه من ربکم))(3) و پیامبر آنها به آنها گفت نشانه حکومت او این است که ((صندوق عهد)) به سوى شما خواهد آمد که مایه آرامش شما از سوى ذات مقدس بارى تعالى خواهد شد...
در روایتى از ابن عباس آمده است که: ((تابوت همان صندوقى بود که مادر موسى او را در آن گذاشت و به دریا افکند و به هنگامى که به وسیله عمال فرعون از دریا گرفته شد و موسى را از آن بیرون آوردند. همچنان در دستگاه فرعون نگاهدارى مى شد و سپس به دست بنى اسرائیل افتاد, بنى اسرائیل این صندوق خاطره انگیز را محترم مى شمردند و به آن تبرک مى جستند. ))(4)
وقتى که یک صندوقى که ساعاتى پیامبر خدا موسى(ع) را در خود جاى داده چنین جایگاهى مى یابد, بى تردید مکانى که معصوم(ع) را در خود جاى داده است از قداستى ویژه برخوردار است و باید حریم آن حفظ گردد.
باید به هنگام زیارت درنگ کرد با تإمل وارد شد تا این باور در جان انسان بشکفد که اینجا خانه اى است که خداوند اراده کرده است که عظیم بماند.
در روایتى از ابوه حمزه ثمالى (که از یاران خوب چهار امام معصوم علیهم السلام بوده و مورد ستایش فراوان آن حضرات قرار گرفته است)(5) روایت شده است که سالى امام باقر علیه السلام به حج مشرف شدند. همان سال هشام بن عبدالملک هم آمده بود. مردم براى عرض ادب, خدمت امام باقر(ع) هجوم مىآوردند, عکرمه که از تابعین بوده و خود را فقیه مى دانست گفت: ((من هذا علیه سیمإ زهره العلم؟ لاجربنه؟))
این کیست که از چهره اش نور علم تابش دارد من او را مورد آزمایش قرار خواهم داد.
((فلما مثل بین یدیه ارتعدت فرائصه واسقط فى ید إبى جعفر (ع) و قال یابن رسول الله لقد جلست مجالس کثیره بین یدى ابن عباس و غیره فما ادرکنى ما ادرکنى آنفا فقال له ابوجعفر(ع) ویلک یا عبید اهل الشام انک بین یدى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه))(6)
هنگامى که مقابل امام باقر علیه السلام قرار گرفت تمام بدنش به لرزه افتاد و در مقابل امام(ع) به زمین افتاد و گفت پسر پیغمبر! من در مجالس فراوان در خدمت بزرگانى چون ابن عباس و دیگران بودم, آنچه اینجا برایم پیش آمد هیچ جاى دیگرى پیش نیامده بود. امام باقر(ع) فرمودند: واى بر تو اى بنده کوچک اهل شام! تو در خانه اى هستى که خداوند به رفعتش و ذکر اسم الهى در آن اجازه داده است. این روایت گویاى آن است که گرچه قدرت و حکومت و اقتدار در دست حکام جور بود و اهل بیت مظلوم و مقهور بودند ولى ائمه(ع) در سویداى دلها جاى داشتند. در زمان امام سجاد(ع) هم سالى هشام به حج آمده بود و مشاهده کرد که با تمام تشریفات و تعلقاتش مورد توجه کسى نیست اما ناگهان شخصى با پیکر ضعیف ولى با دنیائى از عظمت وارد شد و مورد توجه و احترام همه قرار گرفت. هشام با اینکه امام سجاد(ع) را مى شناخت براى تحقیر امام پرسید: این کیست؟ فرزدق شاعر متعهد اهل بیت(ع) به خروش آمد و فى البداهه شعرى بلند در نهایت فصاحت و بلاغت, در مدح امام سجاد و خاندانش سلام الله علیهم سرود که اشاره به ابیاتى از آن خالى از لطف نیست:
هذا الذى تعرف البطحإ وطإته
والبیت یعرفه والحل والحرم
ما قال لا قط الا فى تشهده
لولا التشهد کانت لإه نعم
هذا ابن فاطمه ان کنت جاهله
بجده إنبیإ الله قد ختموا
ان عد اهل التقى کانوا ائمتهم
او قیل من خیر إهل الارض قیل هم(7)
این کسى است که سرزمین بطحإ جاى پایش را مى شناسد, خانه خدا او را مى شناسد, و نیز حل و حرم, هرگز در برابر محرومى ((لا)) نگفته است. تنها ((لا)) او در تشهد است ((اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له)) و اگر تشهد نبود این لا را هم نمى گفت. اگر اهل تقوا شمرده شوند اهل بیت امامان آنها هستند و اگر پرسیده شود بهترین اهل زمین چه کسانى هستند گفته مى شود ایشان.
و در روایتى دیگر آمده است که قتاده که او نیز از تابعین محسوب مى شود شرفیاب حضور امام باقر(ع) شد, بین حضرت و قتاده سخنانى رد و بدل شد تا آنکه قتاده گفت :
((اصلحک الله والله لقد جلست بین یدى الفقهإ و قدامهم فما اضطرب قلبى قدام واحد منهم ما اضطرب قدامک. فقال ابوجعفر علیه السلام: اتدرى إین إنت؟ بین یدى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه.))(8)
قتاده در خطاب به امام علیه السلام گفت: به خدا قسم من در مقابل فقهاى زیادى قرار گرفتم ولى هیچ گاه به شکلى که اینجا مضطرب شدم مضطرب نشده بودم. امام علیه السلام در پاسخ فرمودند: آیا مى فهمى کجا ایستاده اى؟
در خانه اى ایستاده اى که خداوند اجازه رفعت آن و یادآورى اسمش را در آن خانه داده است. بنابراین اولین وجه توقف در درگاه امامان به هنگام زیارت حرم آنها تإمل و درنگ در عظمت موقف است.
از دیگر وجوه درنگ و تإمل, توجه به این نکته است که این جایگاهها, مزار ملائکه الله هستند. در این مورد روایات فراوانى هست که آنها را در فراز مختلف الملائکه بررسى خواهیم کرد و در این جا تنها یک حدیث را مىآوریم:
((عن داود الرقى قال سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول: ما خلق الله خلقا اکثر من الملائکه و انه لینزل من السمإ کل مسإ سبعون الف ملک یطوفون بالبیت لیلتهم حتى اذا طلع الفجر انصرفوا الى قبر النبى(ص) فسلموا علیه ثم یإتون قبر امیرالمومنین(ع) فیسلمون علیه ثم یإتون قبر الحسن بن على(ع) فیسلمون علیه ثم یإتون قبر الحسین(ع) فیسلمون علیه ثم یرجعون الى السمإ قبل ان تطلع الشمس... ))(9)
((داود رقى)) از امام صادق(ع) نقل مى کند که ایشان مى فرمودند: خداوند مخلوقى را بیش از فرشته ها خلق نکرده است و همانا هر روز عصر هفتاد هزار فرشته از آسمان نازل مى شود که شب را به طواف کعبه مى گذرانند, هنگام طلوع فجر به سمت قبر پیامبر مى روند و بر او سلام و تحیت مى فرستند, سپس در بارگاه امیرالمومنین(ع) حاضر شده و بر او تحیت مى فرستند. سپس بر مزار امام حسن(ع) و امام حسین(ع) حاضر شده و بر آنان سلام مى فرستند, سپس قبل از طلوع آفتاب به آسمان مى روند...))
از دیگر وجوه توقف و تإمل, کسب اجازه براى داخل شدن است. چرا که در قرآن آمده است: ((یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبى الا إن یوذن لکم...;(10) اى کسانى که ایمان آورده اید داخل خانه هاى پیامبر نشوید مگر این که به شما اجازه داده شود.))
در برخى روایات هست اگر هنگام ورود به حرم معصوم, قلب به طپش بیفتد, اشک جارى شود و عظمت معصوم به چشم آید, اذن ورود داده شده است.
از این بیان معلوم مى شود کلید اذن دخول در حریم الهى و حریم ملکوت, اشک است. اگر به کسى توفیق اشک داده شود, اگر کسى در دعا و مناجات اشک چشمش جارى شد, معلوم است ذات مقدس ربوبى, عنایت ویژه اى به او کرده و به او اذن ورود داده شده است.

2ـ گفتن شهادتین
دومین ادب به هنگام ورود در مزار امامان(ع) گفتن شهادتین است.
((و اشهد الشهادتین)) و شهادتین را (یعنى اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله((ص))) را بگو, علت گفتن شهادتین چیست؟
شاید وجهش این باشد که مبادا به وادى غلو بیفتیم و امامان(ع) را از حریم بندگى به حریم ربوبیت یا نبوت ببریم که این خلاف شإن ائمه(ع) است, که بحث مفصل غلو خواهد آمد.
3ـ غسل
سومین ادب زیارت, ((غسل)) قبل از زیارت است:
((و انت على غسل; در حالى که تو براى زیارت غسل کرده اى))
از آداب زیارت, غسل است. از مجموع روایات این نکته را مى توانیم استفاده کنیم که طهارت ظاهر در طهارت باطن تإثیر دارد و طهارت ظاهر در حقیقت زمینه طهارت باطن است. منتهى نه صرف شستن و صابون زدن و... بلکه به قصد قربت خود را طاهر کردن مى تواند زمینه تإثیر روحى و معنوى باشد.
4 ـ ذکر تکبیر
دیگر ادب زیارت گفتن الله اکبر قبل از ورود در زیارت است ((فاذا دخلت و رإیت القبر فقف و قل الله اکبر الله اکبر ثلاثین مره))
وقتى وارد حرم شدى و چشمت به قبر معصوم افتاد بایست (تإمل کن تا آمادگى بیشتر براى عرض ادب پیدا کنى) و سى مرتبه ذکر الله اکبر را تکرار کن.
نکته قابل توجه این است که صد مرتبه تکبیرى که قبل از زیارت گفته مى شود باید به تدریج و در سه مرحله گفته شود.
راز گفتن تکبیر و شهادتین قبل از زیارت چیست؟ پاسخ آن است همان طور که قبلا اشاره شد در این زیارت مقامات بلندى براى حضرات معصومین(ع) ذکر شده است و چه بسا زائر به علت سطحى نگرى در وادى هولناک غلو بیفتد. این اذکار در حقیقت جهت آمادگى زائر و پیشگیرى از افتادن در آن وادى خطرناک است.
غلو چیست؟
این مسئله بسیار مهم از جهتى مربوط به کلام است و از جهتى دیگر مربوط به فقه. آن چه مربوط به فقه است آن است که مرحوم سید در عروه گوید: ((لا اشکال فى نجاسه الغلاه والخوارج والنواصب; جاى هیچ گونه شبهه و اشکالى در نجاست غلاه و خوارج و نواصب نیست)). سید این سخن را از صاحب جواهر برگرفته است.
این روش اعتدالى مکتب تشیع است. اعتدال یعنى این! به همان میزانى که نواصب یعنى دشنام دهندگان به اهلبیت محکومند آنان هم که امامان را در حد خدایى و پیامبرى بالا مى برند آنها هم محکومند, هر دو کافر و نجس اند. شیعه در همه عصرها در اعتقادات, اخلاق, اعمال از افراط و تفریط به دور است.
اما جهتى که مربوط به علم کلام است این است که غلو چیست؟ غلو عبارت است از اعتقاد به ربوبیت پیامبر(ص) یا ائمه(ع) و اعتقاد به این که آنان مستقلا خالق و رازق اند و یا اعتقاد به نبوت امامان. اینگونه اعتقاد در حقیقت نفى الوهیت رب یا شریک قائل شدن براى او و نفى نبوت و خاتمیت نبى اکرم(ص) است.
البته این نکته را نباید ناگفته گذاشت که این اعتقاد که خالق هستى خداوند است و او اختیارات ویژه اى در این جهان و آن جهان به پیامبر(ص) و امامان(ع) واگذار کرده است, این نه تنها غلو و شرک نیست بلکه عین توحید است, آن چنان که درباره حضرت عیسى(ع) مى خوانیم که او فرمود: ((انى اخلق لکم من الطین کهیئه الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله وابرىء الاکمه والابرص واحیـى الموتى باذن الله))(11) من از گل, مجسمه پرنده اى ساخته و بر آن نفس قدسى بدمم تا به امر خدا مرغى گردد و کور مادرزاد و مبتلاى به پیسى را به امر خدا شفا دهم و مردگان را به امر خدا زنده کنم))
این اعتقاد نه تنها غلو نیست که عین اعتدال است. ما خالق جهان هستى را ذات مقدس ربوبى مى دانیم و معتقدیم که خداوند آن چنان که ملائکه را مدبرات امر قرار داده ((والمدبرات امرا))(12) به معصومین(ع) هم مرحله اى از این تدبیر را به اذن خودش تفویض کرده است.
بنابراین اعتقاد به مقامات فوق العاده براى امامان (ع) غلو نیست. اعتقاد به این که خداوند این گلهاى معطر جهان هستى را برگزیده و از هرگونه نقصى مبرا کرده است, غلو نیست چرا که ((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا))(13) خداوند چنین مى خواهد که هرگونه پلشتى و زشتى را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.)) اعتقاد به عصمت از اشتباه و خطا, گناه و عصیان, عین اعتدال در اعتقاد است نه غلو.

5ـ حفظ متانت و وقار
دیگر ادب زیارت ورود به حرم معصوم (ع) با متانت و وقار است ((ثم امش قلیلا و علیک بالسکینه والوقار...))
سپس در حالت آرامش و وقار کمى راه برو.
فرق بین سکینه و وقار را چنین نقل کرده اند که سکینه آرامش و طمإنینه قلبى است و وقار آرامش بدنى. در حرم معصوم(ع) هر دو لازم است هم آرامش قلبى, هم وقار.
وقار نشانه ادب و احترام است وقتى کسى بر بزرگى وارد مى شود سعى مى کند حریمش را حفظ کرده با وقار باشد. باید باور کنیم که زیارت امام معصوم همان زیارت امام زنده است و همان رفتارى که در زمان حیات امام انسان باید داشته باشد, باید همان را به هنگام زیارت آنها داشته باشد.
براین اساس رفتارهاى غیر مودبانه در حرم معصوم(ع) مثل فریاد زدن, دویدن, سیگار کشیدن و... در شإن آن برگزیدگان جهان هستى نیست. ((یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبى)) اى کسانى که ایمان آورده اید, صداى خود را بلندتر از صداى پیامبر نکنید. این ادب را باید در هر جهت رعایت کرد.

6ـ نزدیک شدن به قبر معصوم(ع)
دیگر ادب زیارت نزدیک شدن به قبر معصوم است ((و قارب بین خطاک...)) و گامهایت را کوتاه بردار.
شاید راز آن این باشد که براى هر قدمى که در این مسیر برداشته مى شود ثوابهاى فراوان نوشته مى شود, همانند همان که در نماز جماعت داریم.
در شإن نزول آیه 12 سوره یس ((انا نحن نحیى الموتى ونکتب ما قدموا وآثارهم وکل شىء احصیناه فى امام مبین)) ما مردگان را زنده مى کنیم و آنچه را پیش فرستاده اند و تمام آثار آنها را مى نویسیم و همه چیز را در کتاب مبین احصإ کرده ایم, آمده است که قبیله بنوسلمه در نقطه دوردستى از شهر مدینه قرار داشتند, تصمیم گرفتند به نزدیکى مسجد پیامبر(ص) نقل مکان کنند, آیه فوق نازل شد... پیامبر به آنان فرمود ((ان آثارکم تکتب)) آثار شما ((گامهاى شما به سوى مسجد)) در نامه اعمالتان نوشته خواهد شد (و پاداش خواهید گرفت) هنگامى که بنوسلمه این سخن را شنیدند صرف نظر کردند و در جاى خود ماندند.(14)
بنابراین گام هاى کوتاه سبب مى شود تا زائر از فیض و ثواب بیشترى بهره مند گردد. گام هاى کوتاه و حرکت آرام از لحاظ روانى نیز موثر بوده و باعث تمرکز حواس و توجه و دقت نظر بیشتر مى شود.
نکته دوم این که مى فرماید: ((سپس به قبر نزدیک شو)), از این فراز استفاده مى شود که انسان در حرم معصوم(ع) هرچه به قبر نزدیک تر شود زمینه جذب توفیقات و برکات الهى برایش آماده تر مى شود.
با الهام از این فراز مى توان گفت که در زیارت هرچه ممکن است باید به مرقد مطهر معصوم(ع) نزدیک شد چرا که آنجا تإثیر و گیرندگى بیشتر وجود دارد.
  پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 . طه, 12. 2 . تفسیر نورالثقلین, ج3, ص373. 3 . بقره, 248. 4 . تفسیر نمونه, ج2, ص174 5 . در روایتى از امام رضا(ع) رسیده است که ابوحمزه ثمالى در زمان خودش مانند لقمان در زمان خود بود. در روایت دیگر آمده است همانند سلمان در زمان خود بود نام او ثابت بن دینار است در سال 150 هجرى از دنیا رفته است. (منتهى المقال ج2, ص191 تا ص197) 6 . مناقب ابن شهر آشوب, ج4, ص;182 بحارالانوار, ج41, ص258. 7 . مناقب ابن شهر آشوب, ج4, ص167. 8 . تفسیر نورالثقلین, ج3, ص609. 9 . بحارالانوار, ج97, ص117, ص17. 10 . احزاب, 53. 11 . آل عمران, 49. 12 . نازعات, 5. 13 . احزاب 23. 14 . المیزان, ج17, ص;20 تفسیر نمونه ج18, ص335.

تبلیغات