جایگزینى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
((و قال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنکم من ارضنا او لتعودن فى ملتنا فاوحى الیهم ربهم لنهلکن الظالمین و لنسکننکم الارض من بعدهم ذلک لمن خاف مقامى و خاف وعید))(سوره ابراهیم ـ آیات 13 و 14)
کافران به پیامبران گفتند ما بى گمان شما را از سرزمینمان بیرون مى کنیم یا اینکه شما به آئین ما برگردید, پس پروردگارشان به آنان فرمود که مطمئن باشید من قطعا ستمگران را هلاک خواهم کرد و شما (رسولان و پیروانتان) را پس از نابودى آنان, در زمین (و اوطان حویش) ساکن گردانیم و این آسایش و لطف به کسى مى رسد که از مقام الهى بترسد و از وعده عقاب و تهدید خدا بهراسد.
کفار و ستمگران پس از آنکه از بحث و مناظره با پیامبران و مبعوثان الهى به ستوه مىآیند, چاره اى ندارند, جز آنکه با پیامبران برخورد منفى کنند و با تهدید و وعید, مردم را از آنان دور سازند و تازه به این هم بسنده نمى کنند بلکه با کمال جسارت از پیامبران و رسولان مى خواهند که از دین و آئین توحیدى خود دست بردارند و تبلیغ به توحید و عبادت پروردگار یکتا را ترک کنند و به آئین غلط آنان روى آورند. در آیه اى دیگر چنین مى فرماید: ((قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یا شعیب و الذین آمنوا معک من قریتنا او لتعودن فى ملتنا)) مردم مستکبر و مشرک از قوم حضرت شعیب به او مى گفتند یا به آئین ما بازگرد و دست از دعوتت بردار وگرنه توو پیروانت را بى گمان از کشورمان بیرون مى کنیم !و همین سخن را تمام مستکبران به پیامبران برگزیده خدا مى زدند چنانچه ملاحظه مى کنیم که در این آیه مخصوصا این سخن را به مشرکین قوم شعیب علیه و على نبینا و آله السلام نسبت مى دهد ولى در آیه مورد نظر به عنوان یک مطلب کلى که تمام پیامبران و دعوت کنندگان به حق با آن درگیر بودند یادآور مى شود. گویا این عادت مستکبران است که وقتى از شنیدن حرف حق به ستوه مىآیند و توان پاسخگوئى را ندارند برخورد فیزیکى و منفى مى کنند.
لنخرجنکم: قرآن کریم در این جمله براى تاکید کلام مشرکان و ستم پیشگان, لام قسم و نون توکید ثقیله آورده است یعنى قطعا و بدون تردید ما شما را از کشور بیرون مى کنیم, و همین دو علامت تاکید هم بر واژه دوم (لتعودن) درآمده است که در نتیجه مى خواهند به پیامبران بگویند که به خدا قسم اگر شما دست از تبلیغ خود برندارید و ما را نسبت به عقایدمان آزاد نگذارید, یا از خانه و دیار خود بیرونتان مى کنیم و یا به خدا سوگند شما را به آئین خود بازمى گردانیم. وه! چه خیال خامى! مگر کسى که از خدا مى ترسد و به خاطر کسب رضایت او قیام مى کند از بى خانمان شدن یا شکنجه و تبعید شدن هراس دارد ؟!
به هر حال این مستکبران ستمگر و ظالم به قدرى مغرور هستند که براى پیامبران الهى به اندازه یک شهروند معمولى هم ارزش قائل نیستند و با اینکه پیامبران, هم شهرى و هم وطن آنان بودند, با این حال, وطن را فقط به خود نسبت مى دهند گوئى پیامبر از حقوق یک هموطن ساده در کشور خود نباید برخوردار باشد ولذا مى گفتند: ((من ارضنا)) و ((فى ملتنا)) و زمین و آئین را به خودشان به صورت جمع نسبت مى دادند که البته در مورد آئین, حق دارند چون پیامبران با عقاید غلط آنان همواره در ستیز و نبرد بى إمان بودند.
در مقابل, خداوند به آنها از راه وحى دلدارى مى دهد و پیامبر اسلام را هم تسلى مى دهد که هیچ نگران نباشید و غم به دل خود راه ندهید و ثابت قدم و استوار در راه مستقیم خود به پیش بروید زیرا پروردگارتان قطعا و بدون تردید ستمگران را هلاک مى سازد و شما را پس از نابودى و شکست آنان, سرجایشان مى نشاند و وراثت زمین را به شما مى سپارد. البته این هدیه و کرامت الهى مخصوص کسانى است که از مقام عدل الهى مى هراسند و از وعید و تهدید او جدا بیمناک اند.
از این آیه معلوم مى شود این موهبت و لطف الهى بى حساب نیست و به هر کس ندهندش, بلکه ویژه کسانى است که در برابر مقام عدالت الهى خاضع اند و از تهدید عقاب او خوف دارند. خشیت الهى انسان را آنچنان مى سازد که از هیچ قدرتى نهراسد. و این چنین با صلابت بودند رسولان و پیام رسانان و اولیاى خاص خدا.
و چقدر این آیه شریفه با انقلاب اسلامى و پیشواى سترگش سازگار است و مطابقت دارد. تو گوئى خداوند این آیه را براى اطمینان خاطر خمینى نازل کرده است که در راه خونین خود به پیش بتازد و از هیچ قدرت طاغوتى نهراسد و با توکل به خدا به نصر مبین دست یابد.
برادران و خواهرانى که دوران قبل از انقلاب را درک کرده اند و اوضاع و احوال زمان شوم شاهنشاهى را با چشم خود دیده اند, به یاد مىآورند که شاه نه تنها امام خمینى را تهدید به اخراج از وطن مى کرد بلکه تهدید خود را جامه عمل پوشاند و امام را به ترکیه تبعید کرد; زیرا امام هرگز تسلیم خواسته هاى نامشروع او و اربابانش نمى شد و در برابر آنان یکه و تنها مانند یک امت (ان ابراهیم کان امه قانتا لله) ولى با توکل و خلوص و بدون در نظر گرفتن پیروزى ظاهرى بلکه فقط به خاطر تکلیف و عمل به حکم شرع و ترس از وعید الهى قیام کرد و نهضتى خونین را پایه نهاد که زلزله اى شدید در کاخ ستمگران افکند و پایه هاى عرش دو هزار و پانصد ساله منحوس شاهنشاهى را درهم شکست ورژیم شاهنشاهى را به زباله دان تاریخ افکند. و خداوند نیز چنانچه در این آیه مبارکه نوید داده است به خاطر آن همه فداکارى و خلوص آن پیشواى بزرگ و پیروان از جان گذشته اش ـ که براستى بزرگترین و خالص ترین نمونه هاى جهاد در راه خدا را در این زمان و در این کشور اسلامى رقم زدند ـ بر آنها منت گذاشت و همان لطفى کرد که به پیامبران و برگزیدگان خود نمود و آن ستمگران مستکبر را با ذلت و خوارى از کشور اسلامى بیرون راند و به خاک سیاه کشاند و خمینى و یاران باوفا و مخلصش را جایگزین آنان نمود و در مساکنشان سکونت داد و به پیروزى رساند. این دهه فجر و هر دهه فجر بر مومنان و خالصان درگاه الهى مبارک باد. آمین رب العالمین.
کافران به پیامبران گفتند ما بى گمان شما را از سرزمینمان بیرون مى کنیم یا اینکه شما به آئین ما برگردید, پس پروردگارشان به آنان فرمود که مطمئن باشید من قطعا ستمگران را هلاک خواهم کرد و شما (رسولان و پیروانتان) را پس از نابودى آنان, در زمین (و اوطان حویش) ساکن گردانیم و این آسایش و لطف به کسى مى رسد که از مقام الهى بترسد و از وعده عقاب و تهدید خدا بهراسد.
کفار و ستمگران پس از آنکه از بحث و مناظره با پیامبران و مبعوثان الهى به ستوه مىآیند, چاره اى ندارند, جز آنکه با پیامبران برخورد منفى کنند و با تهدید و وعید, مردم را از آنان دور سازند و تازه به این هم بسنده نمى کنند بلکه با کمال جسارت از پیامبران و رسولان مى خواهند که از دین و آئین توحیدى خود دست بردارند و تبلیغ به توحید و عبادت پروردگار یکتا را ترک کنند و به آئین غلط آنان روى آورند. در آیه اى دیگر چنین مى فرماید: ((قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یا شعیب و الذین آمنوا معک من قریتنا او لتعودن فى ملتنا)) مردم مستکبر و مشرک از قوم حضرت شعیب به او مى گفتند یا به آئین ما بازگرد و دست از دعوتت بردار وگرنه توو پیروانت را بى گمان از کشورمان بیرون مى کنیم !و همین سخن را تمام مستکبران به پیامبران برگزیده خدا مى زدند چنانچه ملاحظه مى کنیم که در این آیه مخصوصا این سخن را به مشرکین قوم شعیب علیه و على نبینا و آله السلام نسبت مى دهد ولى در آیه مورد نظر به عنوان یک مطلب کلى که تمام پیامبران و دعوت کنندگان به حق با آن درگیر بودند یادآور مى شود. گویا این عادت مستکبران است که وقتى از شنیدن حرف حق به ستوه مىآیند و توان پاسخگوئى را ندارند برخورد فیزیکى و منفى مى کنند.
لنخرجنکم: قرآن کریم در این جمله براى تاکید کلام مشرکان و ستم پیشگان, لام قسم و نون توکید ثقیله آورده است یعنى قطعا و بدون تردید ما شما را از کشور بیرون مى کنیم, و همین دو علامت تاکید هم بر واژه دوم (لتعودن) درآمده است که در نتیجه مى خواهند به پیامبران بگویند که به خدا قسم اگر شما دست از تبلیغ خود برندارید و ما را نسبت به عقایدمان آزاد نگذارید, یا از خانه و دیار خود بیرونتان مى کنیم و یا به خدا سوگند شما را به آئین خود بازمى گردانیم. وه! چه خیال خامى! مگر کسى که از خدا مى ترسد و به خاطر کسب رضایت او قیام مى کند از بى خانمان شدن یا شکنجه و تبعید شدن هراس دارد ؟!
به هر حال این مستکبران ستمگر و ظالم به قدرى مغرور هستند که براى پیامبران الهى به اندازه یک شهروند معمولى هم ارزش قائل نیستند و با اینکه پیامبران, هم شهرى و هم وطن آنان بودند, با این حال, وطن را فقط به خود نسبت مى دهند گوئى پیامبر از حقوق یک هموطن ساده در کشور خود نباید برخوردار باشد ولذا مى گفتند: ((من ارضنا)) و ((فى ملتنا)) و زمین و آئین را به خودشان به صورت جمع نسبت مى دادند که البته در مورد آئین, حق دارند چون پیامبران با عقاید غلط آنان همواره در ستیز و نبرد بى إمان بودند.
در مقابل, خداوند به آنها از راه وحى دلدارى مى دهد و پیامبر اسلام را هم تسلى مى دهد که هیچ نگران نباشید و غم به دل خود راه ندهید و ثابت قدم و استوار در راه مستقیم خود به پیش بروید زیرا پروردگارتان قطعا و بدون تردید ستمگران را هلاک مى سازد و شما را پس از نابودى و شکست آنان, سرجایشان مى نشاند و وراثت زمین را به شما مى سپارد. البته این هدیه و کرامت الهى مخصوص کسانى است که از مقام عدل الهى مى هراسند و از وعید و تهدید او جدا بیمناک اند.
از این آیه معلوم مى شود این موهبت و لطف الهى بى حساب نیست و به هر کس ندهندش, بلکه ویژه کسانى است که در برابر مقام عدالت الهى خاضع اند و از تهدید عقاب او خوف دارند. خشیت الهى انسان را آنچنان مى سازد که از هیچ قدرتى نهراسد. و این چنین با صلابت بودند رسولان و پیام رسانان و اولیاى خاص خدا.
و چقدر این آیه شریفه با انقلاب اسلامى و پیشواى سترگش سازگار است و مطابقت دارد. تو گوئى خداوند این آیه را براى اطمینان خاطر خمینى نازل کرده است که در راه خونین خود به پیش بتازد و از هیچ قدرت طاغوتى نهراسد و با توکل به خدا به نصر مبین دست یابد.
برادران و خواهرانى که دوران قبل از انقلاب را درک کرده اند و اوضاع و احوال زمان شوم شاهنشاهى را با چشم خود دیده اند, به یاد مىآورند که شاه نه تنها امام خمینى را تهدید به اخراج از وطن مى کرد بلکه تهدید خود را جامه عمل پوشاند و امام را به ترکیه تبعید کرد; زیرا امام هرگز تسلیم خواسته هاى نامشروع او و اربابانش نمى شد و در برابر آنان یکه و تنها مانند یک امت (ان ابراهیم کان امه قانتا لله) ولى با توکل و خلوص و بدون در نظر گرفتن پیروزى ظاهرى بلکه فقط به خاطر تکلیف و عمل به حکم شرع و ترس از وعید الهى قیام کرد و نهضتى خونین را پایه نهاد که زلزله اى شدید در کاخ ستمگران افکند و پایه هاى عرش دو هزار و پانصد ساله منحوس شاهنشاهى را درهم شکست ورژیم شاهنشاهى را به زباله دان تاریخ افکند. و خداوند نیز چنانچه در این آیه مبارکه نوید داده است به خاطر آن همه فداکارى و خلوص آن پیشواى بزرگ و پیروان از جان گذشته اش ـ که براستى بزرگترین و خالص ترین نمونه هاى جهاد در راه خدا را در این زمان و در این کشور اسلامى رقم زدند ـ بر آنها منت گذاشت و همان لطفى کرد که به پیامبران و برگزیدگان خود نمود و آن ستمگران مستکبر را با ذلت و خوارى از کشور اسلامى بیرون راند و به خاک سیاه کشاند و خمینى و یاران باوفا و مخلصش را جایگزین آنان نمود و در مساکنشان سکونت داد و به پیروزى رساند. این دهه فجر و هر دهه فجر بر مومنان و خالصان درگاه الهى مبارک باد. آمین رب العالمین.