آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

((العدل حیاه الاحکام)).(1)
عدالت روح و کالبد احکام الهى است.

((العدل اقوى اساس)).(2)
عدل سنگ زیرین بنیاد اسلام است.

((ان العدل میزان الله الذى وضعه للخلق و نصبه لاقامه الحق فلاتخالفه فى میزانه)).(3)
عدالت وسیله سنجشى است که خداوند براى مردم نهاد تا حق در جامعه استوار گردد. بنابراین خدا را در این میزان همراه باش و مخالفت نکن.

((العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها, والعدل سأس عام والجود عارض خاص, فالعدل اشرفهما و افضلهما)).(4)
از حضرت سوال شد: ارزش عدالت بیشتر و بالاتر است یا بخشش؟
حضرت فرمود: عدالت کارها را بدانجا مى نهد که باید و بخشش آن را برون نماید. عدالت تدبیر کننده اى است به سود همگان و بخشش به سود خاصان, پس عدالت شریف تر و با فضیلت تر است.

((اکرم الاخلاق السخإ و اعمها نفعا العدل)).(5)
گرامى ترین خویها سخاوت است و سودمندترین آن عدل.

((فان فى العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق)).(6)
در عدالت گشایش است و آن که عدالت را برنتابد ستم را سخت تر یابد.

((علیک بالعدل على الصدیق والعدو)).(7)
حضرت به فرزند خود سفارش مى کند: بر تو باد که با دوست و دشمن به عدل رفتار کنى.

((ولایکونن المحسن والمسىء عندک بمنزله سوإ فان فى ذلک تزهیدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدریبا لاهل الاسأه على الاسأه و الزم کلا منهم ما الزم نفسه)).(8)
مبادا نکونکار و بدکار در دیده ات برابر آید که آن رغبت نکوکار را در نیکى کم کند و بدکردار را به بدى وادار نماید. درباره هر یک از آنان آن را عهده دار باش که او بر عهده خود گرفت.

((ثم اعرف لکل امرء منهم ما ابلى و لا تضمن بلإ امرء الى غیره و لاتقصرن به دون غایه بلأه و لا یدعونک شرف امرء الى ان تعظم من بلأه ما کان صغیرا و لا ضعه امرء الى ان تستصغر من بلأه ما کان عظیما)).(9)
اندازه رنج هر یک از کارگزاران را در نظر داشته باش و رنج یکى را به حساب دیگرى مگذار و در پاداش او به اندازه تلاشى که کرده و رنجى که دیده, کوتاهى مکن. مبادا بزرگى کسى موجب شود که رنج اندک او بزرگ جلوه کند و فرودى رتبه کسى سبب شود که کوشش سترگ او خوار و کم جلوه به حساب آید.

((ولیکن احب الامور الیک اوسطها فى الحق و اعمها فى العدل و اجمعها برضى العامه)).(10)
و باید از کارها آن را پیش تر دوست بدارى که نه از حق بگذرد و نه فرو ماند و عدالت را فراگیرتر و رعیت را دلپذیرتر باشد.

((و ان افضل قره عین الولاه استقامه العدل فى البلاد)).(11)
و آن چه پیش تر دیده والیان بدان روشن است, برقرارى عدالت در شهرهاست.
((فاخفض لهم جناحک و الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک و آیس بینهم فى اللحظه والنظره حتى لایطمع العظمإ فى حیفک لهم و لاییإس الضعفإ من عدلک بهم, فان الله تعالى یسإلکم معشر عباده عن الصغیره من اعمالکم و الکبیره والظاهره والمستوره فان یعذب فإنتم اظلم و ان یعف فهو اکرم)).
با آنا(12)ن فروتن باش و نرمخو و هموار و گشاده رو و به یک چشم بنگر به همگان, خواه به گوشه چشم بنگرى و خواه خیره شوى به آنان, تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوان نبندند و ناتوان از عدالت تو مإیوس نگردند که خداى تعالى مى پرسد از شما بندگان از خرد و درشت کارهاتان و از آشکار آن و نهان. پس اگر عذاب کند شما ستمکارتر و اگر ببخشد او بزرگوارتر.

((ان الله یإمر بالعدل والاحسان, العدل الانصاف والاحسان التفضل)).(13)
از معنى این آیه شریفه از حضرت سوال شد, فرمود: عدل ستم نکردن و انصاف است و احسان نیکویى کردن و بخشش است.

((استعمل العدل واحذر العسف والحیف فان العسف یعود بالجلإ والحیف یدعوا الى السیف)).(14)
به یکى از فرمانداران خود فرمود: کار به عدالت کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم رعیت را به آوارگى وادارد و بیدادگرى شمشیر را در میان آرد.

پى نوشت ها:
1 . فهرست غرر الحکم, ج7, ص236.
2 . فهرست غرر الحکم, ج7, ص236.
3 . میزان الحکمه, ج6, ص78.
4 . نهج البلاغه, حکمت 437.
5 . غرر الحکم, ج7, ص156.
6 . غرر الحکم, ج7, ص238.
7 . غرر الحکم, ج7, ص238.
8 . نهج البلاغه, نامه53.
9 . نهج البلاغه, نامه53.
10 . نهج البلاغه, نامه53.
11 . نهج البلاغه, نامه53.
12 . نهج البلاغه, نامه27.
13 . قصار الحکم, 231.
14 . قصار الحکم, 476.

تبلیغات