آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

یکى از مسائل مطرح در فرهنگ سیاسى کشور, مقوله اصلاحات مى باشد, آنچه مسلم است, این است که ((اصلاح)) جزء ذات حکومت دینى است و پویایى آن اقتضا مى کند که دائما به نقد خویش بپردازد که از باب نمونه مقوله هایى چون امر به معروف و نهى از منکر و ... نشان دهنده اهتمام جدى حکومت دینى به اصلاح دائمى امور خویش مى باشند.
با اندکى توجه به وضعیت امروز جامعه و حکومت نابسامانى هاى نسبتا زیادى را مشاهده مى نماییم که لازم است اصلاح گردند که فسادهاى مالى, ادارى, اقتصادى, سیاسى, فرهنگى و قضایى از جمله آنهاست. البته نباید فراموش کرد که شاید برخى بخواهند فزون خواهى ها و یا عقده گشایى ها و همچنین تمایلات فردى خویش را به عنوان اصلاح در جامعه به اجرا درآورند که در اینجا هوشیارى و قدرت درک و تفکر بالاى مردم و گروههاى سیاسى خودى مى تواند راهگشا باشد به طورى که با اتخاذ موضعى درست و قاطع در برابر آن بدون اینکه به حرکت اصلاحى ضربه اى وارد آید آن را در مجراى صحیح هدایت نماییم.
آنچه در پى مىآید اندک کوششى است در جهت بیان ویژگى هاى یک حرکت اصلاحى صحیح و سالم و شناسایى بایسته ها و آفات آن, که با تکیه بر سخنان مقام معظم رهبرى(مدظله) تدوین شده است.

چیستى اصلاحات
اصلاح در لغت به معناى آراستن و سامان بخشیدن است که در مقابل افسادو نابسامانى بکار مى رود, اصلاح و افساد به تعبیر استاد مطهرى(ره) از زوجهاى متضاد قرآنند که مکرر در قرآن مطرح شده است از قبیل: ((توحید و شرک)) و ((ایمان و کفر)) و... که برخى از این زوجهاى متضاد از آن جهت در کنار همدیگر مطرح مى شوند که یکى باید نفى و طرد شود تا دیگرى جامه تحقق بپوشد, اصلاح و افساد از این قبیل است.(1)
بنابراین اصلاح جامعه را چنین مى توان تعریف کرد; ((رفع نقص و زدودن کاستى ها از جامعه در ابعاد سیاسى, فرهنگى, اجتماعى, اقتصادى و... براساس الگوى منسجم)).

پیشینه اصلاحات
با مراجعه به متون دینى و اسلامى درمى یابیم که اصلاحات از مقولات مهمى است که همیشه مورد نظر پیشوایان دینى بوده است و آنان پیوسته در جهت اصلاح جامعه خویش تلاش مى نمودند به طورى که قرآن کریم در مجموع آیات خویش از پیامبران, با عنوان مصلح نام مى برد و از زبان حضرت شعیب(ع) مى فرماید: ((ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب))(2) جز اصلاح تا آخرین حد توانایى منظورى ندارم, موفقیتم جز بدست خدا نیست تنها ذات مقدس او توکل مى کنم و تنها به سوى او باز خواهم گشت.
ظهور اسلام را نیز در جامعه بدوى عربستان, یک حرکت اصلاحى باید قلمداد نمود که بواسطه تلاش هاى رسول اکرم(ص), از آن مردم بادیه نشین جامعه اى بوجود آورد که طلیعه دار تمدن در جهان گشته و تا مدتها پیشگام تمدن و فرهنگ در عرصه جهانى بود.
امامان بزرگوار شیعه(ع) نیز در طول حیات شریفشان, سعى در اصلاح جامعه داشتند لذا امیرالمومنین على(ع) زمانى که جامعه نبوى با رحلت پیامبر اکرم(ص) دچار انحراف عظیمى گشت تلاش زیادى در جهت اصلاح امت رسول اکرم(ص) به انحإ مختلف نموده و هنگامى که حکومت را عهده دار شدند تمام تلاش خویش را براى اصلاح فسادهاى گذشته و بازگرداندن جامعه به مسیر اصلى خویش قرار داد, و هدفى جز اصلاح نداشتند, چنانچه مى فرمایند: ((اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى کان منا منافسه فى سلطان و لا التماس شىء من فضول الحطام, ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیإمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک))(3) خدایا مى دانى که آنچه (از مبارزات و درگیرىها) اتفاق افتاد, براى هم چشمى و سلطه جویى یا خواستن چیزى از متاع فانى این جهان نبود, بلکه بدان جهت بود که نشانه هاى دینت را بازگردانیم و در شهرهاى تو دست به اصلاحات زنیم تا بندگان ستم دیده ات ایمن شوند و احکام متروک دین تو دوباره به جریان افتد.(4)
و امام حسین(ع) نیز هنگامى که ظلم وستم اموى را مشاهده کردند و شریعت محمدى(ص) را در معرض نابودى دیدند, قیام نموده و در وصیت نامه خویش به برادرشان محمدبن حنفیه, هدف از نهضتشان را اصلاح امت جدشان(ص) بیان نمودند: ((انى لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فى إمه جدى...))(5) من از سر شادى و سرمستى و تباهکارى قیام نکردم بلکه براى دستیابى به اصلاح درا مت جدم بپاخاستم.
و بر همین اساس که هر مسلمان پیرو چنین مکتبى خود را یا اصلاح طلب یا طرفدار اصلاح طلبى مى بیند چرا که اساسا به تعبیر استاد مطهرى(ره) اصلاح طلبى یک روحیه اسلامى است و لذا هر مسلمانى به حکم اینکه مسلمان است خود اصلاح طلب است و یا لااقل طرفدار اصلاح طلبى است, زیرا اصلاح طلبى, هم به عنوان شإن پیامبرى در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهى از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعى اسلام است.(6)
انقلاب اسلامى ایران نیز که نشإت گرفته از تعالیم والاى اسلامى مى باشد, با این دید به پیروزى رسید و از ابتداى پیروزى تاکنون بر پایه و محور اصلاحات قرار داشته است و اصلاح جامعه و مبارزه با فساد و تباهى را همیشه مدنظر داشته است چرا که به تعبیر مقام معظم رهبرى(مدظله) ((اصلاحات جزء ذات و هویت انقلابى ماست, اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگیرد, نظام فاسد خواهد شد, و به بیراهه خواهد رفت و اصلاحات یک فریضه است)).(7)

باید هاى اصلاحات
1ـ ضرورت تعریف
یکى از عللى که باعث سوء استفاده دشمن و گمراهى برخى از مردم مى شود عدم تعریف معین از هر واژه اى است چرا که امروزه شاهدیم عدم ارائه تعریف مشخص از برخى واژه هایى چون آزادى, جامعه مدنى, اصلاحات و... چگونه باعث سردرگمى مردم و سوء استفاده دشمنان و حتى برخى از احزاب داخلى گردیده است, و اینجاست که مقام معظم رهبرى (مدظله), ضرورت تعریف اصلاحات را تإکید و خطاب به مسوولین فرمودند: ((اصلاحات باید تعریف شود, اولا براى خودمان که مى خواهیم اصلاحات کنیم تعریف بشود و مشخص بشود که مى خواهیم چه کار کنیم, ثانیا براى مردم تعریف بشود که منظور از اصلاحات چیست؟ تا هر کسى نتواند بر میل خود اصلاحات را معنى کند.))(8)
آنچه از کلام رهبر انقلاب مى توان دریافت این است که تعریف و تبیین اصلاحات راهى براى جلوگیرى از تفسیرهاى مبتنى بر امیال فردى و جناحى از این واژه مى باشد, چرا که امروزه یکى از مشکلاتى که اصلاحات را تهدید مى کند این است که برخى از اشخاص و گروههاى سیاسى در گوشه و کنار کشور نداى اصلاحات سر مى دهند اما هنگامى که به سخنان آنان مى نگریم, درمى یابیم که این سخنان نه تنها سنخیتى با اصلاحات اسلامى و انقلابى ندارد, بلکه اساسا اصلاحاتى امریکایى و در راستاى اهداف استکبار جهانى مى باشد که توسط این افراد بنام اصلاح طلبى تبلیغ یا ترویج مى شود! و بى شک یکى از علل موثر و مهمى که باعث سوء استفاده از این واژه مقدس شده است, غفلت و کوتاهى در ارائه تعریف و تبیین این واژه مى باشد و لذا بر همه کسانى که خالصانه و صادقانه در جهت اعتلاى نظام مقدس اسلامى تلاش مى نمایند فرض است که به تبیین و تعریف صحیح از اصلاحات اسلامى پرداخته و بدین طریق راه سوء استفاده از این واژه را براى دشمنان مسدود نمایند.

2ـ ضرورت هدایت و رهبرى
یکى از سوالاتى که در خصوص اصلاحات مطرح مى باشد این است که اساسا هدایت و رهبرى اصلاحات به عهده کیست؟ آیا مردم عهده دار این مهم مى باشند یا حکومت و یا هر دو در این مهم داراى نقش مى باشند؟
در پاسخ به این پرسش آنچه لازم است بدان توجه شود, این است که باید از اظهار نظرهاى یکسویه و سیاسى خوددارى ورزید و اینکه بعضى حکومت را متولى اصلاحات دانسته و مردم را تابع محض حکومت مى دانند و برخى دیگر اصلاحات را بر عهده مردم نهاده و حکومت را از این وظیفه تبرئه مى کنند, مسإله اى ناصواب است چرا که اساسا در نظام اسلامى ما تقابلى بین مردم و حکومت وجود ندارد چون مسوولان از میان مردم برخاسته, و در واقع حکومت منتسب و منتخب مردم مى باشد و بر همین اساس نوعى وحدت دیدگاه و رویه میان ایندو حاکم است, اما با این حال این سوال باقى است که چه کسى نقش هدایت و رهبرى اصلاحات را به عهده دارد؟
در پاسخ به این سوال آنچه به نظر مى رسد این است که تنها نخبگان برخاسته از مردم اند که شایستگى رهبرى اصلاحات را دارا مى باشند چرا که آنها با توجه به توانایى هاى درونى خویش و امکانات بیرونى موجود به شناسایى نقص ها و چالش هاى جامعه پرداخته و در جهت رفع و برطرف کردن آنها و نیل جامعه به سوى جامعه آرمانى اسلامى تلاش مى نمایند, و لذا عدم هدایت اصلاحات از سوى نخبگان, و به تعبیر مقام معظم رهبرى(مدظله); مرکز هوشمند و هدایت گرا باعث چند دستگى, پیچیدگى و چه بسا انحراف در امر اصلاحات مى گردد که این آفتى بزرگ در مسیر اصلاحات است.(9)

3ـ ضرورت محوریت قانون اساسى
یکى از مسائل مهمى که در اصلاحات باید بدان توجه شود این است که اصلاحات باید در مدار قانن اساسى بوده و ساختار این قانون در مسیر اصلاحات محفوظ بماند, و رهبر انقلاب در این خصوص در دیدار با مسوولان با صراحت فرمودند: ((ساختار قانون اساسى بطور کامل بایستى در اصلاحات حفظ بشود))(10) و در جاى دیگر بر این نکته تإکید کردند که: ((در قانون اساسى بیشتر از همه چیز نقش اسلام و منبإیت اسلام براى قوانین و ساختارها و گزینش ها مطرح است))(11) و یا مى فرمایند: ((اسلام ـ که همه چیز ما از اسلام است ـ در قانون اساسى تجسم و تبلور پیدا کرده است.)) (12)
بنابراین از این سخنان مقام معظم رهبرى (مدظله) چند نکته قابل استفاده است:
مطلب اول ـ چنانچه مى دانیم قانون اساسى موجود, سدى محکم در مقابل دشمنان خارجى و عوامل داخلى آنها مى باشد, و دشمنان خارجى از اول انقلاب اسلامى تاکنون به مخالفت با آن برخاسته اند و بسیارى از اصول آن را مخالف حقوق بشر و اصول دمکراسى غربى دانسته اند, در این میان عوامل داخلى آنها سیاست دوگانه اى را ایفإ نموده اند اینکه رهبر معظم انقلاب بر حفظ و صیانت از ساختار قانون اساسى تإکید مى نمایند اشاره بر این مطلب دارد که امروزه دشمنان انقلاب و فریب خوردگان آنان در قبال قانون اساسى استراتژى جدیدى را در پیش گرفته اند بدین معنا که برخى از اصول آن را تإیید وبرخى دیگر را نفى مى کنند و با این عمل در جهت نیل به اهداف شیطانى خویش و ایجاد شبهه در ساختار قانون اساسى و در نهایت بستر سازى براى تغییر قانون اساسى تلاش مى نمایند و بر همین اساس است که امروزه در گوشه و کنار, برخى زمزمه هاى شیطانى مبنى بر نفى یا کم رنگ کردن برخى اصول قانون اساسى شده, و یکى از نمودهاى اصلاحات را همین امر قلمداد مى نمایند!! اینجاست که رهبرى نقش خود را ایفا نموده و با هشدار به مسوولان, اصلاحات را زمانى قابل تصور دانستند که بر پایه اصول قانون اساسى و حفظ ساختار آن باشد و لذا رئیس جمهور محترم نیز بحث از تغییر قانون اساسى را خیانت به نظام اسلامى و ملت ایران دانستند.(13)
مطلب مهم دیگرى که مقام معظم رهبرى (مدظله) بدان اشاره نمودند محوریت ((اسلام)) در قانون اساسى است چنانکه در قانون اساسى نیز به این مهم توجه شده است و در اصل چهارم قانون اساسى آمده است که ((کلیه قوانین و مقررات مدنى و جزایى, مالى, اقتصادى, ادارى, نظامى, سیاسى و غیر آنها باید براساس موازین اسلامى باشد و این اصل بر اطلاق و عموم همه اصول قانون اساسى و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر به عهده فقهاى شوراى نگهبان است.)) لذا چنانچه در این اصل از قانون و کلام رهبرى مشهود است همه قوانین باید بطور کامل و دقیق با موازین و تعالیم اسلام انطباق داشته باشد تا به مرحله اجرا درآید و در غیر این صورت تعارض هر قانون و اصلاحى با قانون اساسى فاقد ارزش و اعتبار مى باشد.
بنابر آنچه گذشت درمى یابیم که وقتى محور اصلاحات را قانون اساسى قرار دهیم و بر حفظ ساختار آن تإکید ورزیم اولا توطئه دشمنان که سعى در سوء استفاده از قانون اساسى داشته و در مقام نفى و اثبات برخى از اصول آن هستند خنثى مى شود و ثانیا اصل حاکمیت اسلام بر تمام اصول قانون اساسى و عموم قوانین در همه ابعاد اعم از مدنى, جزایى, ادارى, اقتصادى, فرهنگى... محقق مى شود و اصلاحات حقیقى زمانى محقق مى شود که در همه شوون و ابعاد قانون اجرا شود و با تعالیم و موازین اسلامى انطباق داشته باشد.

4ـ ضرورت مقابله با سوء استفاده از آن
از اوایل پیروزى انقلاب اسلامى ایران, دشمنان خارجى وداخلى, به طرق مختلف از قبیل جنگ, تحریم اقتصادى و... سعى در به شکست کشاندن این نظام و انقلاب را داشته اند, و هنگامى که عدم موفقیت خویش را از این طریق مشاهده نمودند تغییر روش داده و با ابزار فرهنگى به مقابله با این نظام مقدس برخاسته اند.
آنچه در سالهاى اخیر تحت عنوان تهاجم فکرى و فرهنگى در کشور رخ داده بى شک به منظور بستر سازى فکرى, جهت ناکارآمد نشان دادن حکومت اسلامى بوده است و چنین تلقى مى کنند که حکومت دینى شکست خورده و راهى جز جدا کردن دین از صحنه سیاست وجود ندارد و بدین طریق تلاش مى نمایند که انقلاب اسلامى را به زوال کشانده و به امیال شیطانى خویش دست یابند, و نگاهى گذرا بر وقایعى که در برخى از مطبوعات در چند سال اخیر رخ داد تإییدى بر کلام ماست که چطور برخى از مقدسات و اصول قانون اساسى مورد حمله واقع شده است که در ذیل به برخى از محورهایى که مورد تهاجم واقع شده به صورت مختصه اشاره مى نماییم:

الف ـ زیر سوال بردن مقدسات
از آنجایى که اساس و بنیان نظام مقدس اسلامى را مبانى و اعتقادات و تعالیم اصیل اسلام تشکیل داده و هدف نهضت اسلامى استقرار حکومت دینى و اجراى احکام و قوانین اسلامى بوده است لذا امرى طبیعى است که دشمنان سعى در شکستن قداست و محوریت تعالیم الهى را داشته و مقدسات دینى را زیر سوال برند, تا بدین وسیله با گذشت زمان ارزش و اعتبار و نقش زیربنایى آن در اذهان و اندیشه و عمل مردم فرو ریزد و امکان تزلزل در ارکان انقلاب را به وجود آورند.
در این خصوص نقش برخى از مطبوعات بسیار مشهود است, به طورى که هنگامى که راه را براى خویش باز یافتند به شبهه افکنى پرداختند و در اوج جسارت و گستاخى چنین نگاشتند:
((اعتقاد به عصمت مدعایى معیوب و مخدوش است))(14), ((پیامبر و ائمه فقط در برهه اى از زمان صلاحیت مرجعیت را داشته اند))(15), ((ولایت پیامبر بعد از او به کسى منتقل نشده است))(16), ((مجموعه احادیث موجود در حوزه هاى علمیه حاوى همان مبانى فکرى و دیدگاههاى است که طالبان به اجرا درآورده اند))(17), ((مظاهر دینى نماد عقب افتادگى است))(18) و ((عقیده به فطرى بودن دین منشإ خشونت است))(19).

ب ـ حمله به فلسفه وجودى حکومت در اسلام
بى شک آنچه باعث ایجاد نگرش در ملت ایران براى تشکیل حکومت اسلامى در سال 57 گردید, استقبال عمومى و اصرار بر تقاضاى اجراى احکام الهى در تمام شوون زندگى سیاسى, اجتماعى وفرهنگى و... مى باشد ولى این انگیزه مقدس بود که باعث ایثارگرىها و شهادت طلبى ها و... گشته و سبب شده که مردم تاکنون مشکلات ناشى از جنگ, تحریم اقتصادى و... را پذیرا باشند و تحمل نمایند, چرا که هدف والایى که آنها در پى تحقق آن بودند و در این راه تلاش فراوان مى نمودند, اجراى احکام اسلامى بود که اجراى آن به صورت کامل و صحیح تنها در قالب حکومت اسلامى میسر بود, اما متإسفانه برخى بدون توجه به خواست و هدف والاى مردم در تشکیل نظام اسلامى و با توجه به درخواست اربابان خویش به مبارزه با احکام الهى برخاسته و به عبارت دیگر فلسفه وجودى نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران را مورد هدف قرار داده اند!! و چنین اراجیفى بر زبان و قلم رانده اند:
((انقلاب ما دنبال اجراى احکام شرعى نبوده است))(20), ((در تعارض تکالیف الهى و حقوق بشر, حقوق بشر مقدم است))(21), و ((ذخایر فقه شیعه به انتها رسیده است)). (22)

ج ـ حمله به اصل ولایت فقیه
در راستاى اسلام زدایى از نظام مقدس جمهورى اسلامى, یکى از محورهاى مهمى که مورد توجه دشمنان داخلى و خارجى نظام بوده است اصل ولایت فقیه مى باشد, چرا که آنان از ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى به حقیقت دریافته اند که با وجود چنین رکن و بنیان مرصوصى در این کشور, راهى از پیش نخواهند برد, لذا به انحإ مختلف به مخالفت با آن برخاسته و با طرح شبهاتى در خصوص اصل و دائره اختیارات ولى فقیه و. .. سعى در سست کردن این اصل مقدس را دارند و در پاره اى موارد آورده اند که:
((ولایت فقیه, یعنى حکومت توتالبتر و ضد مردمى))(23), ((ولایت فقیه یعنى خودکامگى و توسعه سیاسى نفى خودکامگى است))(24), ((نظریه عینیت سیاست و دیانت زاییده افکار عامیانه قدیمى است))(25).

نتیجه
از آنچه گذشت درمى یابیم براى جلوگیرى سوء استفاده از واژه ((اصلاحات)) تعریف و تبیین آن امرى گریز ناپذیر است, تا بدین طریق, مسیر و راهکارهاى اصلاحات مشخص گشته و با هدایت, مدیریت و مرکزیت نظام, یعنى ولایت مطلقه فقیه و همراهى مردم و مسوولان نظام, در حرکتى هم نوا, ضمن رفع کاستى ها و نقص ها جامعه را به سوى جامعه آرمانى رهنمون سازیم که این مستلزم این است که ما به تعبیر مقام معظم رهبرى (مدظله) اصلاحات را به عنوان یک فریضه و تکلیف شرعى فرض نماییم و در آن مسیر حرکت کنیم.

پى نوشت ها:
1. نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر, مرتضى مطهرى, ص6.
2. سوره هود, آیه 88.
3. الحیاه, حکیمى, ج2, ص321.
4. بحار, مجلسى, ج44, ص329.
5. نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر, مرتضى مطهرى, ص7.
6. مقام معظم رهبرى, در دیدار مسوولان نظام با ایشان, 19 / 4 / 79.
7. همان.
8. همان.
9. همان.
10. همان.
11. همان.
12. رئیس جمهورى در دیدار با دانشجویان, 16 / 9 / 79.
13. توانا, 22 / 6 / 77 , سال دوم, شماره28, ص11.
14. راه نو, 3 / 5 / 77, سال اول, شماره12, ص18.
15. کیان, بهمن و اسفند 77, سال8, شماره45.
16. جامعه, 7 / 3 / 77, سال اول, شماره77, ص7.
17. جامعه سالم, تیر77, سال هشتم, شماره39, ص69.
18. ایران, 1 / 7 / 77, ص10.
19. صبح امروز, 25 فروردین 78.
20. همان, شهریور 78.
21. کیان, بهمن و اسفند77, سال 8, شماره45, ص32 ـ 31.
22. همشهرى, 19 / 6 / 77 , سال ششم, ص6.
23. آبان, 10 / 5 / 77, سال اول, ص6.
24. همان, 21 / 6 / 77, سال اول, ص5.

تبلیغات