آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

((ولاتقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسئولا)).
(سوره اسرإ, آیه36)
هرگز بر آنچه که علم و آگاهى ندارى پیروى مکن که همانا چشم و گوش و دل, همه مورد بازخواست و پرسش قرار خواهند گرفت.

تقف: از ماده قفا ـ یقفو گرفته شده و به معناى متابعت و پیروى کردن است. و به همین مناسبت قافیه شعر را قافیه گویند زیرا آخر هر مصراع از آخر مصراعهاى پیش از خود تبعیت و پیروى مى کند.
در این آیه شریفه یکى از مهمترین و آموزنده ترین برنامه هاى زندگى بیان شده است. خداوند به ما هشدار مى دهد: چیزى را که نشنیده اى و ندیده اى و ندانسته اى و به آن علم نداشته اى نگو شنیده ام یا دانسته ام ... پشت سر مردم حرف مزن.. غیبت مکن.. شایعه هاى مغرضانه یا جاهلانه را بى تحقیق و بررسى تکرار مکن.. شهادت دروغ نده.. باید تمام تصمیم ها و کردارهایت روى علم و آگاهى باشد. و اصلا به چیزى که علم به صحت آن ندارى نباید معتقد شوى و چیزى را که نمى دانى نباید بازگو کنى و کارى را که به آن علم ندارى نباید انجام دهى زیرا تمام اینها مصادیق پیروى کردن از علم غیر است.
بنابراین, به گمان و ظن و پندار نباید اهمیت داد. چه بسا با یک گمان غلط, ملتى را به جان هم بیاندازى و یا میان قبیله و یا خانواده اى اختلاف ایجاد کنى. چه بسا یک سخن ناروا و یا یک شایعه, موجب خون ریزى و جنایت هاى ناخواسته و غیر قابل جبران گردد. باید زیاد مواظب بود که زبان سرخ گاهى سر سبز مى دهد بر باد. و نه در آخرت که حتى در دنیا موجب فتنه انگیزیهاى فراوان مى شود. یک گمان بد گاهى گناه به حساب مىآید و روزگار انسان را تباه مى کند ((ان بعض الظن اثم)) و این گمانى است که منطبق با علم و درایت نیست و موجب اختلاف و فتنه مى شود. اینکه در روایت آمده است پیش از سخن گفتن آن را بسنج و با تفکر و اندیشه سخن بگو براى این است که اگر یک سخن ناروا و غلط از میان دو لب خارج شد برگشتنش محال و غیر قابل امکان است. پس بدان چه مى گوئى و چرا مى گوئى و انگیزه سخنت چیست.
حاصل سخن آنکه نباید انسان از چیزهایى که به آنها علم ندارد پیروى و متابعت کند زیرا خداوند از گوش و چشم و قلب (یعنى حواس ظاهرى و حواس باطنى) که وسائل تحصیل علم هستند, بازخواست خواهد کرد. و به عبارت دیگر: نه مى توان شایعات و سخن پراکنیهاى بیهوده را مقیاس داورى و شهادت قرار داد و نه قرائن ظنى و اخبار غیر قطعى که از منابع غیر موثق مى رسد.
و به هر حال تمام حواس و اعضاى بدن در روز قیامت به زبان مىآیند و علیه انسان گواهى مى دهند. گویا این موجود دو پا در آنجا نیز که حاکم مطلق خداى متعال است, دست و پا مى کند که با عذرها و بهانه هاى واهى خود را تبرئه کند و یا اعمال زشت خویش را انکار نماید (زهى بى شرمى) ولى کورخوانده است که در برابر محکمه عدل الهى, زبان بسته مى شود و اعضا و جوارح انسان به سخن مىآیند ((یوم نختم على افواههم و تکلمنا إیدیهم و تشهد إرجلهم بما کانوا یعملون)) روزى که بر دهانشان مهر مى زنیم و دستهایشان با ما سخن مى گویند و پاهایشان گواهى مى دهند به آنچه انجام داده اند!
در آنجا از گوش مى پرسند: آیا آنچه درباره فلان آقا شنیدى, قطعى و یقینى بود و از راه علم به دست آمده بود یا به سخن هر کس گوش دادى و چون از او خوشت نمىآمد یا جزء گروه و خط شما نبود, بدون پیروى از علم و بدون بررسى و تحقیق, آنچه را درباره اش شنیدى بازگو کردى و شایعه ها را مانند جاهلان پخش نمودى! اگر آن روز با لذت این سخنان ناروا را میان مردم منتشر نمودى, امروز با سرافکندگى با آتش جهنم روبرو شو و اگر آن روز کسانى بودند که تو را در این سخنان یارى مى دادند و تو را تشویق مى کردند امروز کسى به داد تو نمى رسد و آنها خود گرفتار اعمال ناپسندشان هستند! راستى چرا نمى اندیشیم و چرا عبرت نمى گیریم؟ نه ما عمر نوح خواهیم داشت و نه عمر نوح ما را به کار خواهد آید. باید مواظب حرف زدنمان بیش از پیش باشیم و با تهمت ها و دروغ ها و غیبت ها بار خود را سنگین تر نکنیم که اگر خداوند از حق خود بگذرد از حق دیگران نمى گذرد! هشدارتان باد عزیزان! نکند به خاطر هواى نفس از ظن و گمان پیروى کنى و با جهالت امتى را سر در گم نمائى. ((ان یتبعون الا الظن و ما تهوى الانفس)) آنها فقط از گمان و پندار پیروى مى کنند و از هواى نفس خود دستور مى گیرند. هواى نفس بر شما چیره نشود تا به دروغ مردم را به هلاکت افکنید و یا حیران و سرگردان نمائید ((فتصیبوا قوما بجهاله و تصبحوا على ما فعلتم نادمین)) قومى را از روى نادانى و هواى نفس به بدبختى اندازید و آنگاه از کردار زشت خویش پشیمان گردید. ((حتى اذا ما جاوها شهد علیهم سمعهم و إبصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون)) و وقتى به صحنه محشر وارد شوند گوش و دیدگان و پوست بدنشان بر آنها گواهى دهد. و آن روز نزدیک است ((یوم یرونه بعیدا و نراه قریبا)) آنها آن روز را دیر به نظر مىآورند و ما آن را نزدیک مى دانیم, از غضب و خشم الهى بهراسید و باید بهراسیم که هرچه عذاب الهى سخت و دردناک باشد, خشمش دردناکتر است و هرچه بهشت و نعیمش گوارا و شیرین باشد, رضایت و خشنودیش شیرین تر و گواراتر است.
به امید کسب رضایت الهى و دورى جستن از تباهى ها و بیهودگیها.

تبلیغات