آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

بیانات روشنگر رهبر معظم انقلاب آیت الله العظمى خامنه اى ـ مدظله العالى ـ در دیدار با مسئولین و کارگزاران نظام و افشاگرى توطئه امپریالیسم غرب به سردمدارى شیطان بزرگ جهت براندازى نظام اسلامى از طریق ((اصلاحات)) به شیوه اى که در اتحاد جماهیر شوروى سابق به اجرا درآمد و تکثر مطبوعات زنجیره اى و تشدید اختلافات و مرزبندى قومیت ها آغازگر آن بود و توصیه معظم له بر ضرورت تعریف و تبیین اصلاحات و تفکیک مفهوم اسلامى و ثبت آن از آنچه در قاموس سیاسى معاصر عنوان مى شود و لزوم تحقیق و تتبع در این مقوله, ما را بر آن داشت که طى این مقال در بحث اصلاحات این بار ریشه هاى قرآنى آن را بررسى کنیم. موارد کاربرد واژه ((اصلاح)) و نقطه مقابل آن ((افساد)) را بنگریم و از این طریق ملاک اصلاحات سازنده را به دست آوریم و این خود مى تواند ما را در تبیین مفهوم این واژه یارى رساند.
اصلاح و صلاح, به معناى درستى عمل و سامان دادن و رفع ناهنجارى و فساد است و این چیزى است که در متن دین و شریعت هاى آسمانى جاى دارد. چرا که پیامآوران آسمانى بدین منظور مبعوث شدند که جامعه بشرى را به راه خیر و سعادت و صلاح و سداد رهبرى کنند.
و عقائد و اخلاق و آداب و سنن و روابط انسانى و اجتماعى را در مسیر خیر و مصلحت هدایت نمایند. و از شرک و نفاق و فساد وتبعیض و انحطاط اخلاق و هرچه ناهنجارى است برهانند.
بنابراین به طور قاطع مى توان گفت: صلاح و اصلاح با جوهره دین آمیخته شده و جز آئین آسمانى هیچ مکتب و مذهبى نمى تواند بگوید طلایه دار اصلاح به معناى واقعى است.

صلاح و فساد از نظر قرآن
براى یک تتبع سریع در این مطلب کافى است به واژه ((صلاح و اصلاح)) و مشتقات و موارد کاربرد هر یک از این واژه ها و نیز موارد ((فساد و افساد)) و کاربرد آن در آیات قرآن کریم بنگریم که بطور واضح مفهوم اصلاحات در دین و وجهه مثبت و منفى آن را آشکار نموده و اصلاحات طلایه داران هدایت را از اصلاحات مدعیان دروغین آن جدا مى سازد و صفات مصلحین را از صفات مفسدان به ظاهر اصلاح طلب مشخص مى کند. و جالب این است که در این تتبع و بررسى به این نکته مى رسیم که سوء استفاده از واژه اصلاحات کشف جدیدى براى اقطاب سلطه امروز جهانى نیست, بلکه اسلاف این سلطه گران و مفسدان فى الارض, در گذشته تاریخ از این سلاح و ابزار دیرین بهره مى گرفته اند.
ازباب مثال قرآن کریم, فرعون را یکى از مفسدین دانسته و مى فرماید: ((همانا فرعون در زمین سر به طغیان برداشت و مردم را گروه گروه و پراکنده ساخت, گروهى را به بردگى و بند و استضعاف کشید, پسران شان را مى کشت (تا قهرمان مبارزه از آنان پدید نیاید) زنان شان را (براى بهره کشى و سوء استفاده) باقى مى گذاشت, همانا او از مفسدان بود)).
و بدین کیفیت چهره و عمل فراعنه و طاغیان را هم به دست مى دهد که از مشخصه هاى اینان ((تفرقه افکنى ـ استضعاف و بردگى ـ قتل و فساد اخلاق, و طغیان در زمین)) است و همین ویژگى هاى تاریخى مستکبران جهان است که به دست قطب استکبار جهانى و جباران عصر, امروزه نیز به اجرا درمىآید و... و عجب آن که همین فرعون, هنگامى که مى خواهد حرکت اصلاح طلبانه موساى کلیم(ع) را مورد هجوم تبلیغاتى قرار دهد و با تحریک عوام آن پیامبر را منزوى سازد, تهمت ضد اصلاحات را متوجه موسى بن عمران مى سازد و مى گوید: ((انى اءخاف ان یبدل دینکم او ان یظهر فیها الفساد)) (غافر26/) مرا ترس از این است که او دین شما را از شما بگیرد یا در زمین فساد کند! به عبارت دیگر فرعون موسى(ع) را ضد دین و صلاح و خود را طرفدار دین و اصلاحات و موسى را ضد دین و مفسد معرفى مى کند (تا بتواند عوام الناس را بفریبد)! حالا این کدام دین است که سلطه گران و سفاکان و چپاولگران به نفع خود تشخیص داده اند؟ پاسخ آن را از تاریخ باید خواست و دین کدام اصلاحات است که پیامبر خدا مخالفت با آن دارد؟ جواب آن را امروزه از سردمداران استکبارى و رسانه هاى بین المللى و امپریالیسم خبرى باید گرفت که براى اصلاحات در کشورهاى جهان سوم گریبان چاک مى زنند! و اخیرا براى اصلاحات در ایران اظهار نگرانى مى کنند! و تعطیل شدن روزنامه هاى زنجیره را که پایگاه دشمن و بلندگوهاى داخلى استعمارگران اند, نگران کننده و مخالف روند اصلاحات در ایران مى دانند.
و عجیب تر از این همآوائى جمعى از عناصر خودى و محافل سیاسى با نغمه هاى شوم امپریالیسم خبرى و سیاستگذاران استعمارى, در داخل کشور است که دانسته یا ندانسته عنان به دست دشمنان دین و کشور داده اند! و خود را اصلاح طلب و دیگران را ضد اصلاحات معرفى مى کنند!
برگردیم به اصل موضوع و ((مفهوم اصلاحات در قرآن)). چنان چه اشاره شد پیام آوران خدا طلایه دار اصلاح و مبارزه با هر نوع فساد در جامعه بشرى بوده اند. خداوند از زبان حضرت شعیب(ع) نقل مى کند که در مقام امر و نهى قوم خود که دستخوش مفاسد اخلاقى و بى عدالتى و فساد اقتصادى شده بودند, گفت:
(ان ارید الا الصلاح ما استطعت و ما توفیقى الا بالله) (هود / 88) من جز اصلاح تا آنجا که در توانم باشد, چیزى نمى خواهم و در این راه از خدا توفیق مى طلبم.
بدینگونه مى توان به مفهوم اصلاحات در منطق دین و رسالت هاى الهى دست یافت: استقرار عدالت در لواى توحید و پایبندى به اصول و مبادى الهى و از میان برداشتن ستم و نابرابرى و هر نوع انحراف دیگر.

مفسدان اصلاح طلب !
قرآن کریم پاره اى از مفسدین را در چهره اصلاح طلبان معرفى نموده و مى فرماید: ((و اذا قیل لهم لاتفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون, الا انهم هم المفسدون ولکن لایشعرون)) (بقره 11 و 12) هنگامى که به آنان گفته مى شود در زمین فساد نکنید مى گویند تنها مائیم که اصلاح طلبیم! بدان که آنها همان افساد گرانند اما شعور درک این مطلب را ندارند.
این آیه کریمه درباره منافقانى نازل شده که به زبان اظهار ایمان مى کردند اما به دل, ایمان و اعتقاد نداشتند, و خدعه و نیرنگ مى نمودند و به خدا و خلق دروغ مى گفتند. (اما در حقیقت خود را فریب مى دادند) دلهایشان بیمار بود و چون نمى خواستند از نسخه شفابخش قرآن و هدایت پیامبر(ص) بهره گیرند, بیماریشان روزافزون شد و این بود عقوبت خدائى براى آنان. اینها وقتى که با مومنان روبرو مى شدند مى گفتند ما نیز مانند شما ایمان آورده ایم و هنگامى که نزد یاران شیطان صفت, و رفقاى محفلى خود مى رفتند مى گفتند ما با شمائیم و مومنان را به مسخره گرفته ایم و خداوند به کیفر این نفاق و دوروئى آنان را بیش از پیش در وادى ضلالت و گمراهى رها ساخت و آنان به دلیل خود بزرگ بینى قدرت درک این را نداشتند که بدانند در کدامین ورطه سقوط کرده اند. (نکات فوق و نکته هاى دیگر را از آیات 9 تا 20 سوره بقره به وضوح مى توان مطالعه کرد) اینها هستند مفسدین اصلاح طلب و منافقان مومن نما.
صفات و ویژگى فوق را امروزه نیز مى توان با سیماى منافقان تطبیق داد که هر یک شرح و بیان مناسب را مى طلبد. و در این مقال, تنها یک نکته مورد نظر است و آن اصلاح طلبى ریاکارانه و منافقانه است که در حقیقت نام دیگرى جز فساد و افساد ندارد. این ماجرا از یکسو در محافل سیاسى جهان استکبارى غرب طراحى مى شود و از سوى دیگر در کشورهاى تحت سلطه به دست عوامل داخلى دشمن به اجرا درمىآید.
ده سال است سیاست هاى استعمارى اصلاحات به این کیفیت دنبال مى شود و در لواى چنین واژه عامه پسند همه گونه خیانت و ناروا بر سرنوشت ملتهاى تحت سلطه مى گذرد و این سناریو حتى در کشورى چون اتحاد جماهیر شوروى به اجرا درآمد تا بالاخره با طناب پوسیده امریکا, شوروى نیز به همان چاهى که ده ها کشور دیگر فرو افتادند, سقوط کرد. همانگونه که امام راحل از پیش به سردمداران سابق شوروى هشدار داده بودند, و تحلیل حکیمانه رهبر انقلاب در دیدار با مسئولین نظام ترسیم کننده این ماجرا بود.
مقام معظم رهبرى تاءکید نمودند که آمریکا به دستیارى عوامل خود مى کوشد در کشور ما همان کارى را بکند که با کشور شوروى کرد و مسئولین نظام باید به هوش باشند در دام چنین توطئه اى نیفتند. و سپس در مقام مقایسه میان کشور ما و کشور شوروى این طرح فروپاشى را خواب و خیالى بى تعبیر دانسته و ایستادگى خود را در مقابله با این توطئه تا پاى جان اعلام فرمودند و حضورى دیگر از حماسه خمینى کبیر را به نمایش گذاشتند.
بارى, آنچه جاى شگفتى است موضعگیرىهاى بازى خوردگانى است که در دام دشمن افتاده و همصدا با دخالت هاى بیگانه و رسانه هاى استکبارى, روند اصلاحات را به آزادىهاى نامشروع مطبوعات زنجیره اى پیوند زده و در نخستین روزهاى مجلس ششم همه مشکلات کشور و خواسته هاى توده هاى مردم را نادیده گرفته و پس از طرح مسائل رفاهى خود به سراغ طرح اصلاح مطبوعات رفته و خواهان بازگشت به وضع ناهنجار گذشته اند. قرآن به این عده از اطلاح طلبان! توصیه اى دارد که آیه ذیل بیانگر است: ((و لا تفسدوا فى الارض بعد اصلاحها)) (اعراف56/ و 85) در زمین فساد نکنید بعد از آنکه اصلاح شده است. این آیه کریمه درست متناسب با حال کسانى است که به مقابله با ارزشهاى برخاسته و خواهان تجدید نظر در آرمان هاى امام و بازنگرى در اصول انقلاب اند و مى خواهند جامعه را از اصلاحات همسوى انقلاب منحرف ساخته و به فساد بکشانند.
اگر بخواهیم در تاریخ اسلام نمونه اى از اصلاحات ضد دینى در لواى دین بیاوریم از حکومت امویان و عباسیان باید مثال بزنیم و اگر از اصلاحات دینى و همسو با نهضت اسلامى مثال بزنیم باید به قیام حضرت سیدالشهداء علیه السلام بنگریم حکومت هاى یاد شده به نام اسلام و خلافت اسلامى ضربات مهلک بر پیکر دین وارد ساخته و خلافت نبوى را به امپراطورى قیصرى و کسروى تبدیل کردند, ارزشها را مسخ نموده و فساد و استبداد را حاکم ساختند. اما حضرت حسین بن على(ع) هنگام حرکت خود براى مبارزه با یزیدیان فرمود: (انما خرجت لطلب الاصلاح فى امه جدى محمد(ص)...) همانا من خارج شدم براى طلب اصلاح در میان امت جدم حضرت محمد(ص), و عمل به سیره پدرم امیرمومنان, مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم. بدینسان امام اصلاح طلبى را تفسیر مى کند. کسى اصلاح طلب است که درصدد احیاى ارزش ها و سنت هاى نبوى و سیره علوى و امر به معروف و نهى از منکر باشد. و براى تحقق چنین هدفى تمام هستى خود را هدیه حضرت دوست کرد. اصلاح طلبانى راست مى گویند که سیره حسینى(ع) و عمل خمینى(ره) را سرمشق قرار دهند و هرچه جز این باشد دروغ محض و مزدورى بیگانگان است. تشخیص صحت عمل گروه هاى سیاسى را با این معیار مى توان شناخت. همچنان که خیانت و ناسپاسى ها را در این آیه مى توان دید. آزمایشى است تاریخى که وارثان انقلاب و امام را در بوته امتحان قرار داده است و امید که غفلت ها موجب فرو افتادن در چنین ورطه نباشد. والسلام

تبلیغات