فرق حکومت خداخواهان و خودکامگان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
((الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه و إمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور))
(سوره حج, آیه41)
آنان که در زمین قدرت به آنها بخشیدیم, نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند و امر به معروف کردند و از زشتى ها مردم را بازداشتند... و سرانجام همه کارها با خدا است.
مکناهم: از تمکین گرفته شده یعنى فراهم ساختن وسائل کار و قدرت و ابزار حکومت و سلطه بر مردم.
معروف: واژه اى است که تمام خیر و خوبى ها را در بر مى گیرد.
منکر: این هم واژه اى است که تمام بدىها و پلشتى ها را در بر مى گیرد.
آنچه مسلم است کسى به قدرت نمى رسد جز آنکه خدا بخواهد, خداوند خود مالک زمین و آسمان است و ملک همه چیز به دست قدرت اوست, پس اگر خواست به برخى از افراد در دنیا مکنت مى بخشد و چند روزى حکومت بر مردم را به آنان عطا مى کند. گروهى از مردم این نعمت بزرگ را کفران مى کنند و به ظلم و ستم مى پردازند و با زور مى خواهند بر مردم چیره شوند و حکومت کنند. اما گروهى دیگر به شکرانه این نعمت الهى, فرصت را براى اجراى احکام شرع و اقامه نماز و عبادات مغتنم مى شمرند.
خداوند در این آیه شریفه مى فرماید: آنان که به آنها قدرت بخشیدیم و حکومت بر مردم را به آنان عطا کردیم مانند خودکامگان و مستکبران و طاغوتان نیستند که پس از رسیدن به پیروزى, به لهو و لعب بپردازند و از یاد خدا دور شوند, بلکه همواره پیروزى عاملى پیشتاز براى آنان مى باشد که بیشتر براى ساختن خویشتن و جامعه تلاش کنند و مخلصانه قدرت هاى خود را در این راه مبذول نمایند. این چنین اشخاص با ایمان هرگز مانند طاغوتیان از خدا بى خبر نیستندکه کوس ((انا ربکم الاعلى)) بزنند و مردم را به زور زیر سلطه خفقان زاى خود قرار دهند و آزادى و امنیت را از مردم سلب کنند چنانکه نمونه اش را در حکومت خودکامه پهلوى شاهد بودیم و نمونه بارز خفقان و ستمهاى شاهانه را در حادثه فراموش نشدنى 15 خرداد یا به چشم خود دیدیم و یا از پدران و نیاکانمان شنیدیم.
اینچنین حکومتى هرچند ممکن است چند صباحى با زور سرنیزه مردم چیره شود ولى محکوم به زوال و فنا است و باید از صفحه تاریخ برانداخته شود. اما در مقابل حکومتى را شاهد بودیم که کاملا منطبق با این آیه شریفه است و آن حکومت جاودانه امام خمینى (قدس سره) در ایران است.
امام خمینى نمونه بارز کسى است که در این آیه از او یاد شده است.
آرى! او بود که وقتى به قدرت رسید لحظه اى از فکر و یاد خدا دور نشد و تمام حرکات و کردارها و گفتارهایش در راه تثبیت حکومت الله در زمین بود و براى برپا داشتن نماز وپرداختن روزه و عمل به فریضه مهم جهاد لحظه اى باز نایستاد و پیوسته براى اجراى احکام الهى تلاش مى نمود و بیش از توان خویش در این راه مقدس فعالیت و سعى مى کرد, او مانند دیگر مصلحان واقعى جامعه و اولیاى خدا بود که پیوند خود را ـ با اقامه نماز ـ با خدا مستحکم مى نمود و پیوندش را با بندگان خدا ـ با پرداخت زکات و خیرات و تشویق آن فریضه الهى ـ ناگسسته مى ساخت و در ارتباط با اصلاح جامعه و سوق دادن مردم به سعادت و خوشبختى مانند جد بزرگوارش ابى عبدالله الحسین علیه السلام امر به معروف و نهى از منکر را در جامعه اسلامى به اجرا مى گذاشت و بر آن دو بسیار تشویق و تحریض مى کرد زیرا او معتقد بود اگر این دو فریضه مهم از میان برود یا کمرنگ شود, تمام فرایض و واجبات نابود مى گردد و هر زمان باید خیرخواهان مردم و مصلحان جامعه بر این دو تإکید نمایند و با امر به خیر و خوبى و بازداشتن دیگران از زشتى و پلیدى, جامعه را به سوى ساحل نجات برسانند و از منجلابها و گردابهاى هولناک فساد و تباهى برهانند.
و سرانجام بازگشت همه چیز به سوى اوست (ولله عاقبه الامور) هر ملک و حکومتى در جهان زائل خواهد شد و هر قدرتى زوال خواهد پذیرفت, و فقط سلطنت خدا پایدار و باقى است. آن روز که نداى ((لمن الملک الیوم)) بزند کسى جز خودش نیست که پاسخ دهد: ((لله الواحد القهار)). پس هر که از این نعمت خوب بهره برد نامى جاودانه خواهد داشت, و هر کس بد عمل کرد به خویشتن ظلم کرده است و بازگشت همه به سوى خدا است و الى الله ترجع الامور.
(سوره حج, آیه41)
آنان که در زمین قدرت به آنها بخشیدیم, نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند و امر به معروف کردند و از زشتى ها مردم را بازداشتند... و سرانجام همه کارها با خدا است.
مکناهم: از تمکین گرفته شده یعنى فراهم ساختن وسائل کار و قدرت و ابزار حکومت و سلطه بر مردم.
معروف: واژه اى است که تمام خیر و خوبى ها را در بر مى گیرد.
منکر: این هم واژه اى است که تمام بدىها و پلشتى ها را در بر مى گیرد.
آنچه مسلم است کسى به قدرت نمى رسد جز آنکه خدا بخواهد, خداوند خود مالک زمین و آسمان است و ملک همه چیز به دست قدرت اوست, پس اگر خواست به برخى از افراد در دنیا مکنت مى بخشد و چند روزى حکومت بر مردم را به آنان عطا مى کند. گروهى از مردم این نعمت بزرگ را کفران مى کنند و به ظلم و ستم مى پردازند و با زور مى خواهند بر مردم چیره شوند و حکومت کنند. اما گروهى دیگر به شکرانه این نعمت الهى, فرصت را براى اجراى احکام شرع و اقامه نماز و عبادات مغتنم مى شمرند.
خداوند در این آیه شریفه مى فرماید: آنان که به آنها قدرت بخشیدیم و حکومت بر مردم را به آنان عطا کردیم مانند خودکامگان و مستکبران و طاغوتان نیستند که پس از رسیدن به پیروزى, به لهو و لعب بپردازند و از یاد خدا دور شوند, بلکه همواره پیروزى عاملى پیشتاز براى آنان مى باشد که بیشتر براى ساختن خویشتن و جامعه تلاش کنند و مخلصانه قدرت هاى خود را در این راه مبذول نمایند. این چنین اشخاص با ایمان هرگز مانند طاغوتیان از خدا بى خبر نیستندکه کوس ((انا ربکم الاعلى)) بزنند و مردم را به زور زیر سلطه خفقان زاى خود قرار دهند و آزادى و امنیت را از مردم سلب کنند چنانکه نمونه اش را در حکومت خودکامه پهلوى شاهد بودیم و نمونه بارز خفقان و ستمهاى شاهانه را در حادثه فراموش نشدنى 15 خرداد یا به چشم خود دیدیم و یا از پدران و نیاکانمان شنیدیم.
اینچنین حکومتى هرچند ممکن است چند صباحى با زور سرنیزه مردم چیره شود ولى محکوم به زوال و فنا است و باید از صفحه تاریخ برانداخته شود. اما در مقابل حکومتى را شاهد بودیم که کاملا منطبق با این آیه شریفه است و آن حکومت جاودانه امام خمینى (قدس سره) در ایران است.
امام خمینى نمونه بارز کسى است که در این آیه از او یاد شده است.
آرى! او بود که وقتى به قدرت رسید لحظه اى از فکر و یاد خدا دور نشد و تمام حرکات و کردارها و گفتارهایش در راه تثبیت حکومت الله در زمین بود و براى برپا داشتن نماز وپرداختن روزه و عمل به فریضه مهم جهاد لحظه اى باز نایستاد و پیوسته براى اجراى احکام الهى تلاش مى نمود و بیش از توان خویش در این راه مقدس فعالیت و سعى مى کرد, او مانند دیگر مصلحان واقعى جامعه و اولیاى خدا بود که پیوند خود را ـ با اقامه نماز ـ با خدا مستحکم مى نمود و پیوندش را با بندگان خدا ـ با پرداخت زکات و خیرات و تشویق آن فریضه الهى ـ ناگسسته مى ساخت و در ارتباط با اصلاح جامعه و سوق دادن مردم به سعادت و خوشبختى مانند جد بزرگوارش ابى عبدالله الحسین علیه السلام امر به معروف و نهى از منکر را در جامعه اسلامى به اجرا مى گذاشت و بر آن دو بسیار تشویق و تحریض مى کرد زیرا او معتقد بود اگر این دو فریضه مهم از میان برود یا کمرنگ شود, تمام فرایض و واجبات نابود مى گردد و هر زمان باید خیرخواهان مردم و مصلحان جامعه بر این دو تإکید نمایند و با امر به خیر و خوبى و بازداشتن دیگران از زشتى و پلیدى, جامعه را به سوى ساحل نجات برسانند و از منجلابها و گردابهاى هولناک فساد و تباهى برهانند.
و سرانجام بازگشت همه چیز به سوى اوست (ولله عاقبه الامور) هر ملک و حکومتى در جهان زائل خواهد شد و هر قدرتى زوال خواهد پذیرفت, و فقط سلطنت خدا پایدار و باقى است. آن روز که نداى ((لمن الملک الیوم)) بزند کسى جز خودش نیست که پاسخ دهد: ((لله الواحد القهار)). پس هر که از این نعمت خوب بهره برد نامى جاودانه خواهد داشت, و هر کس بد عمل کرد به خویشتن ظلم کرده است و بازگشت همه به سوى خدا است و الى الله ترجع الامور.