آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

مردم قبل از اسلام در یک مرتبـه پایین انسانى زندگى مى کردند و دائما در حال جنگ و جدال بـا یکدیگر بـودند, تا اینکه نور اسلام بر دل هاى تاریک آنها تابید و حیات طیبه را براى آنها به ارمغان آورد. از آن روز تاکنون دشمنان دین و بشریت, از راه هاى گوناگون به مقابله با اسلام پرداخته و در صدد انحراف مسلمین بوده اند. در عصر حاضر هم بـا تهاجم فرهنگى غرب و صهیونیسم و ضعیف جلوه دادن دین به دست روشنفکران بـیمار و نیز بـه وسیله تجمل گرایى, هویت اصلى مسلمانان را مورد هجوم قرار داده اند.
مقاله حاضر بـا ذکر نکاتى از آثار منفى تجمل در اسلام و جامعه و... بـه بـررسى آن پـرداخته تا گوشه اى از راههاى تهاجم فرهنگى دشمن را نشان دهد و ضمن آگاهى دادن از عواقب سوء تـجمل گرایى و زیان هاى جبـران ناپذیر یا صعب العلاج آن, توجه خردمندان جامعه را بـه نیرنگ هاى جدید دشمن جلب کند و ضمن یاد آورى تـوجه اسلام بـه زندگى دنیایى مسـلمانان بـه یاد آورد که دنیا محـل زندگى موقـت مى بـاشد. خوشى هاى آن موقت و گذرا است و آنچه زندگى واقعى تـلقى مى شود, زندگى ابدى, راحت و همیشگى آخرت مى باشد.
در این بـاره قرآن مى فرماید: ((المال و البـنون زینه الحـیاه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا)) مال و فرزندان زینت حـیات دنیایى هسـتـند و(لیکن)اعمال صالح که تـا قیامت بـاقى است(مانند نماز, تـهجد و ذکر خدا و صدقات جارى چون بـناى مسـجـد و مدرسـه و موقـوفـات و خـیرات در راه خـدا), نزد پروردگار بسى بهتر و عاقبت آن نیکوتر است.

جایگاه تجمل در اسلام
دین مبـین اسلام در عین حال که بـه زندگى دنیایى انسان تـوجـه دارد و خـداوند متـعال وسایل رفاه و آسایش او را در دنیا فراهم آورده اسـت, مسـلمانان را بـه عدم افراط و تـفریط در این زمینه فراخوانده و به یک زندگى معتدل و خوب دعوت مى کند.
وقتـى که انسان زمام نفس خود را در دست گرفت, بـر او لازم است که حـقوق جـسمانى خود را نیز بـشناسد و از زیبـایى هاى زندگى که خداوند براى او حلال کرده, که شامل تمام لذات و مظاهر زندگى است و مزاج انسان سالم و معتدل طالب آنها است, بى تفاوت نباشد, حتى براى نیاز جسمى ارزش قائل شده و دستور مى دهد که در صورت ضرورت, افرادى که چیزى براى خوردن ندارند تا زنده بـمانند بـراى ادامه حیات از گوشت میته بـخورند. در حالى که گوشت میتـه بـراى افراد عادى حرام است!
انسان فطرتا کمال جو و زیبـایى دوست مى بـاشد. بـر همین اساس, اسلام ضمن اعتراف بـه این مساله و نیازمندىهاى دیگر زندگى که در طبیعت انسان نهاده شده, آنها را با میل به ترقى که این میل نیز در طبیعت انسان ریشه دارد معارض نمى داند.
((گوستـاولوبـن)) وزیر سابـق فرانسه در کتـاب ((تـاریخ تـمدن اسلامى)) مى نویسد:
((تـاکنون هیچ مردمى مانند مردم جزیره العرب دیده نشده که در مدتى کوتاه و اندک, بتواند به این حد از تمدن نائل شود)) . این پیشرفت سریع مسـلمین در صدر اسـلام, نشانه اهمیت دادن اسـلام بـه زندگـى دنیایى مسـلمانان اسـت. اما نظر اسـلام این اسـت کـه بـا ابزارهاى ترقى به ترقى نهایى که همان هدف خلقت انسان است برسند و آن, تـامین رفاه زندگى ابـدى در کنار زندگى دنیایى است. اینک زیبایى و تجمل را در اسلام بررسى مى کنیم.

فرق است بین زیبایى و تجمل
زیبایى غیر از تجمل مى باشد و در اسلام جایگاه مثبتى دارد. بـه عنوان مثال, اسلام نظافت را نوعى زیبـایى مى داند و بـه آن سفارش مى کند, زیرا در اثر مراعات نظافت زندگى انسان ها در صفا و آرامش خواهد بـود. اما تجمل که ناشى از زیاده خواهى و اسراف مى بـاشد, افراد جامعه را به ورطه سقوط مى کشاند و موجب از بین رفتن شخصیت والاى انسـان مى شـود. دشـمنان اسـلام نیز دقیقا از این همین راه, یعنى با نشان دادن تـجـمل بـه عنوان یک نیاز در جـامعه. ایجـاد وابـستگى مى کنند و ملت ها را ـ بـه خصوص ملت هاى مسلمان را ـ بـه سقوط و تباهى مى کشانند.
در هر جامعه مترقى و متمدن, نشانه ترقى و تمدن, مغزهاى متفکر و مختـرعان و... آن جامعه هستـند, نه در صد بـالاى تـجمل و مصرف گرایى. نویسنده خود شاهد بود که در جنگ عراق و کویت, افرادى که از کـویت بـه ایران آمده بـودند وقـتـى زندگى غـیر تـجـمل مردم ایران(قم)را مى دیدند, اعتـراف مى کردند که زندگى درسـت و اسـلامى همین است و اظهار مى داشتند که وقتى که به کویت برگردیم بـه روش شـما ایرانیان زندگى مى کنیم و قبـول داشـتـند که زندگى آنها یک زندگى مصرفى و پـرتـجـمل است. روح مصرف گرایى بـه قدرى در آنها ریشه دوانده بود. که حتى نخ هاى کامواى بافتنى, به صورت بریده و کوتاه شده از کشورهاى دیگر برایشان فرستاده مى شد! بـه همین علت است که دشمنان انقلاب اسـلامى در صدد رخـنه کردن بـه شجـره طیبـه انقلاب اند که بـسان موریانه آن را از درون بـپوسانند چون دیدند که مردم شریف ایران نه تنها زمین نخورد و سقوط نکرد, بـلکه دست سایر ملت هاى ضعیف جهان را هم گرفت و الگوى آنها شد.
تجمل انواع و مراتبى دارد. در اخلاق, رفتـار, حتـى در سیاست و صنعت هم رسوخ کرده است, ولى غالبـا در قالب پوشاک و لوازم لوکس زینتـى و غیر ضـرورى ظاهر مى شـود که هر یک از اینها در تـغـییر فرهنگ خودى و جایگزین کردن فرهنگ بیگانه موثر مى بـاشد. و عوامل تحریک شهوات, خیالبـافى, در رویا زندگى کردن, اسراف, بـى عاطفه بـودن و ظلم و خیانت را بـه همراه دارد. و از همه مهم تـر ایجاد سستى نسبت بـه اعتقادات و پوچى و دنبـاله روى از دشمنان اسلام ـ خصوصا در نسل جوان ـ مى نماید.
در یک نگاه خردمندانه, مى تـوان بـه سادگى متـوجه شد که وسایل رفاهى غیر ضرورى که گاه تـولیدات داخلى هم جزء آنها حساب شده و با مارک خـارجـى عرضه مى شود, نسبـت بـه سایر تـولیدات داخـلى و واردات چـشمگیر و قابـل تـامل است. و بـراى خرید آن وسایل و... میلیونها تـومان سرمایه از کشور خـارج مى شود و بـه جـیب دشمنان اسلام مى رود و آنها به وسیله همان سرمایه ها بـر علیه اسلام توطئه مى کنند و به وسیله نشریات مضر و مسموم افکار پاک و اسلامى مردم, خصوصا نسل جوان جامعه را که بـه قول حضرت امام ((سرمایه هاى فوق الارض)) هستند به رکود مى کشانند. در یکى از پرتکلهاى حکماى یهود (صهیونیسم)آمده است. ((ما بـوسیله کتـاب هایى که بـا سبـک شیوا و(زیبـا)منتـشر مى کنیم افکار مسموم را بـه خورد مردم مى دهیم.))
اکنون که بیسـت سـال از انقلاب اسـلامى ما مى گذرد, در حـالى که هویت و فرهنگ ملى ما آمیختـه بـا اسلام است, ولى امروز در جامعه ما اخلاق و رفتارهایى به چشم مى خورد و مورد قبول واقع شده که با فرهنگ اصیل مذهبى و ملى ما در تضاد است.
چرا بـاید وسایل زندگى و تـزیینى, حتـى خوراک و تـغذیه ما که ریشه در فرهنگ بیگانه دارد, به قدرى در جامعه ما رواج پیدا کند که رنگ جـامعـه اسـلامى ما را عوض کند و انقلاب اسـلامى ما را زیر سوال ببرد. اگر بـه همین منوال بـگذرد. مى رود که ملیت و فرهنگ ما دستخوش یک تـحول ناشایست و غیر اسلامى قرار بـگیرد. این در حالى است که از گوشه و کنار دنیا, مردم جهان بـراى نجات زندگى خود بـه مردم ایران روى آورده اند و جنبش هاى آزادیبخش دنیا بـراى مبـارزه بـا استعمارگران مردم ایران را الگوى خود قرار داده اند.
دلیل بـر این مدعا گزارش مجرى سیماى شبـکه یک, در روز افتتاح صداى برون مرزى ایران مى باشد که ایشان مى گفتند: ((سالانه بیش از سى هزار نامه از گوشه و کنار جهان به ایران مى رسد که در رابـطه با شناساندن اسلام براى آنها مى باشد.))
جـاى بـسى تـاسف و نگرانى است که در چـنین موقعیتـى که ایران جایگاه خود را بـه عنوان رهبـر و الگو در جهان پـیدا کرده است, عواملى دست به دست هم داده اند و بـراى گسترش این وضع ناپسند در جامعه با تبـلیغات آبـکى و فریبـنده, مظاهر کم ارزش مادى را در رسـانه هاى گروهى حـتـى در تـابـلوهاى خـیابـان و بـر روى بـدنه اتوبوس هاى خط واحد ترویج مى کنند, به طورى که سبـب شده است شیوع این وضع(بیمارى)به سرعت رو به رشد بگذارد.
امام راحل مى فرماید: ((رادیو, تلویزیون و مطبـوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهاى موثر تـبـاهى و تـخدیر ملت ها, خصوصا نسل جوان بـوده است و از آنها بـراى درست کردن بـازار کالاها, خصوصا تجمل و تـزئین از هر قماش از تـقلید در ساختـمان ها (گرفتـه)تـا نوشیدن و پوشیدن و گفتـار در فرم آنها استـفاده کرد. ما دزد را بیرون کردیم اما خودمان را پیدا نکردیم.)) آیا این است قدردانى از خون شهدا و سال هاى دور از وطن بـودن امام(ره) ((افان مات او قتل انقلبـتم على اعقابـکم.)) اگر او بـه مرگ یا شهادت در گذشت باز شما بدین جاهلیت خود رجوع خواهید کرد؟

تجمل از نظر آیات و روایات
همان طور که اشاره شد, اسلام ضمن اهمیت دادن بـه زندگى دنیایى بشر, او را بـراى بـه دست آوردن لذت ها و زیبـایى هاى دنیا تشویق نیز مى کند. قرآن کریم مى فرماید:
((و ابـتـغ فیمـا آتـیک الله الدار الاخـره و لاتـنس نصیبـک من الدنیا)) . به هر چیزى که خدا به تو عطا کرده, از قواى ظاهرى و بـاطنى و مال و سایر نعمت هاى دنیا بـکوش تـا ثـواب و سعادت دار آخرت تـحصیل کنى و(لیکن)بـهره ات را هم از(لذات و نعم الهى)دنیا فراموش مکن.
قرآن کریم بـه افرادى که گمان مى کردند تحریم زینت ها و پـرهیز از غذاها و روزىهاى پاک و حلال نشانه زهد و پـارسایى و مایه قرب به پروردگار است, با لحن تندى مى فرماید:
((قـل من حـرم زینه الله التـى اخـرج لعـبـاده و الطیبـات من الرزق)) . بگو اى پیامبر چه کسى زینت هاى خدا را که براى بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده؟ سپس بـراى تاکید اضافه مى کند: بـه آنها بـگو این نعمت ها و موهبـت ها بـراى افـراد بـا ایمان در این زندگى دنیاآفـریده شـده اگر چـه دیگران نیز بـدون داشتـن شایستـگى از آن استـفاده مى کنند و نیز ((قل هى للذین ءامنوا فى الحـیوه الدنیا خـالصه یوم القیامه.)) بگو این نعمت ها در دنیا بـراى اهل ایمان است و خالص اینها(یعنى لذات کامل بـدون الم)و نیکوتر از اینها در آخرت بـر آنان خواهد بود.
در مورد استفاده از انواع زینت ها اسلام مانند تـمام موارد, حد اعتدال را انتـخاب کرده و ضمن تـشویق مردم بـه استـفاده از نعم الهى به خاطر طبع زیاده طلبى انسان که ممکن است سوء استفاده کند و بـه جاى استفاده عاقلانه راه تجمل پـرستى و زیاده روى را پـیش بگیرد مى فـرماید: ((کلوا و اشـربـوا و لاتـسـرفـوا)) بـخـورید و بیاشامید و اسراف نکنید.
کلمه(اسراف)کلمه بـسـیار جـامعى اسـت که هرگونه زیاده روى در کمیت و کیفیت و بیهوده گرایى و اتلاف و مانند آن را شامل مى شود.
((امروز تحقیقات دانشمندان ثابت کرده است که سرچشمه بـسیارى از بیمارىها غذاهاى اضافى است که بـه صورت جذب نشده در بـدن انسان باقى مى ماند که هم بـار سنگینى است بـراى قلب و سایر دستگاه هاى بدن و هم منبع آماده براى انواع عفونت ها و بیمارىها.))
قرآن کریم تغذیه را به عنوان یک وسیله تـکامل پـذیرفتـه, لذا سفارش بـه خوردن غذاى پـاک مى نماید چـون غذاى حلال بـر روى اخلاق انسان اثر دارد. لذا مى فرماید:
((کلوا من الطیبات و اعملوا صالحـا)) از غذاهاى پـاکیزه حـلال تناول کنید و به نیکوکارى و اعمال صالح بپردازید.
از آنجـا که تـجـمل گرایى, روى آوردن بـه دنیا محسوب مى شود و سایر دلبستگى ها به دنیا و وابستگى را به دنبال دارد. امام صادق ـ عـلـیه الـسـلام ـ مى فـرماید: ((راس کـل خـطیئه حـب الـدنیا)) سر هر خـطا, دوستـى دنیاست و نیز مى فرماید: بـه راستـى شیطان آدمیزاده را در هر چیزى مى چرخاند(تـا او را گمراه کند)و چون از او درمانده گردید, در بـرابـر پـول و مال دنیا جـلو او را سخـت مى بندد و گردن او را مى گیرد.
امام بـاقر ـ علیه السـلام ـ مى فرماید: نمونه آزمند بـر دنیا, کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم بر خود مى تابـد و مى پیچد راه بیرون شدن خود را دورتر و بسته تر مى نماید تا از غم و اندوه مى میرد. گرایش به تـجملات زندگى, انسان را دچار بـحران اقتـصادى مى کند و حتى بـه خاطر بـه دست آوردن و نگهدارى آن تـجملات, دچار بحران روحى هم مى شود. گرچه لذتى به همراه دارد اما لذتش زودگذر مى بـاشد. على ـ علیه السـلام ـ مى فرماید: هر که دنیا را در چـشم خویش عظیم گیرد و جـایش را در دلش بـزرگ دارد و آن را بـر خـدا برگزیند و به سوى آن انقطاع پذیرد(از همه ببـرد و بـه آن پیوند کند)چنین کسى درست بنده دنیاست .))
اینها نمونه هاى کوتاهى بـود از آیات و روایات, در نکوهش دنیا دارى و گرایش بـه تجملات و استفاده درست از دنیا در حدى که مورد قبول اسلام است که تقدیم شد.
تجمل عامل انحطاط مسلمین در صدر اسلام
بـه همان نسبـتـى که تـجمل در جامعه بـرقرار مى شود, بـه همان اندازه هم ذهن مردم متـوجـه منافـع خـصـوصـى مى گردد. زمانى همه مسلمین در صدر اسـلام بـه پـیشرفت اسـلام فکر مى کردند و در سـایه بـرادرى و بـرابـرى متـحد بـودند, در مقابـل دشمنان اسلام سر خم نمى کردند, قدرت مسلمین نفوذناپذیر بود. و در راه رسیدن بـه هدف نهایى که گسترش و پـیروزى اسلام بـود از هیچ ایثار و گذشتى دریغ نمى کردند, اما از وقتى که گرایش به تجملات و دنیا پرستى در میان آنها رواج پـیدا کرد, این عـظمت رو بـه تـنزل گذاشـت. ((جـرجـى زیدان)) مورخ مسیحى لبـنانى مى نویسد: ((پـس از آن که اعراب بـه کشور گشایى پرداختند, سیم و زور غلام و کنیز به جزیره العرب روان گردید و اندک اندک اعـراب مسـلمان بـه فسـاد و هرزگى گرائیدند.
بـنابـراین سـرنوشت مسـلمانان صدر اسـلام بـاید لوح عبـرت بـراى مسـلمانان عصر حـاضر و آینده بـاشد. انقلاب ما هم وقتـى پـایدار خواهد بود که همه امور زندگى ما انقلاب باشد, ولى تجمل مانع این امر است افرادى که فقط بـه چیزهاى ضرورى احتیاج دارند و آرزویى جـز افـتـخـار میهن خـودشـان ندارند ((مردمى که انقـلاب کردند و انقلابشان حفظ و احیاء ارزش هاى اسلامى و ملى بود اما وقتى روحشان بـا تـجـمل فاسد شده بـاشد آرزوى دیگرى ندارند و بـه زودى دشمن قوانینى مى شوند که مزاحم او هستند)) لذا مى بـینیم افراد متـجمل دین گریز هم هستـند, چرا که قانون اسلامى مانع جـذب شدن آنها در تجملات است بـه قول ((منتسکیو)) : در این زمان است که تقواى ملى با چه سرعتى رو به انحطاط مى رود زمانى که مردم روم به تجمل روى آوردند, در سلطنت ((تـى بـر)) نمایندگان سنا پـیشنهاد کردند که قوانین سابق مربوط به تجمل دوباره برقرار شود. شاه که مردى بـا اطلاع بـود بـا این تـقاضا مخالفت کرد و گفت: دولت بـا وضع فعلى نمى تواند دوام کند.))
حکام نالایق جهان اسلام, فضایل اخلاقى و رفاه متوسط مسلمانان را بـه خـاطر زیاده خـواهى و جـاه طلبـى هاى خـودشان از میان مسلمین برداشتند و قوانین اصیل اسلامى را که مورد تاکید رسول خدا(ص)بود, بـه دست فراموشى سپردند و خود و مردم را اسیر تجملات کردند. این انحراف از زمان ((عثمان بـن عفان)) شروع شد. ((ابـن خلدون)) مى نویسد: دین در آغاز امر, مانع غلو کردن در امر بناها بـود و اسـراف در این راه را بـى آن کـه میانه روى بـاشـد, روا نمى دانسـت و چـون مردم از روزگارى که دین فرمانروایى مى کرد دور شدند, بـه این گونه مقاصد بـى پروا گردیدند و طبـیعت کشوردارى و پادشاهى و تجمل خواهى بر آنان غلبـه یافت. بـنابـر نقل مسعودى, عثمان در پـنجمین سال خلافت خود که بـیست و هشت سال پـس از هجرت پیامبـر بـود, دستور داد خانه اى مجلل بـرایش ساختند که اتاق هاى متعدد و زیبا و تـالارهاى بـزرگ داشت این تـجمل گرایى کم کم بـه اطرافیان عـثـمان و کارگزاران و در نهایت بـه مردم سـرایت کرد. در ((طبقات ابن سعد)) آمده:
زبـیر صحابـى نامدار اسلام در بـصره خانه اى ساخت که امروزه هم معروف است و تجار و ثروتـمندان بـحرینى و غیر بـحرینى در آن جا اتـراق مى کردند و در کوفه, مصر, اسکندریه هم خـانه هایى ساخـت. بعد از مرگ زبـیر 50 هزار دینار و 1000 اسب و هزار عبـد و کنیز باقى ماند.
طلحه صحـابـى دیگر و مشهور صدر اسلام, خانه اى در کوفه ساخت که معروف بـه ((دارالطلحتین)) در کناسه مى بـاشد. غله اش از عراق هر روز هزار دینار بود. نمونه هایى از این قبیل بـسیار است. تخریب تجمل گرائى بعد از بیست و هشت سال که از عمر اسلام مى گذشت, چنان مردم جهادگر و ایثـارگر را عوض کرد که نه تـنها در میادین جهاد به صورت فعال شـرکت نمى کردند, بـلکه آشـکارا از فرمان خـلیفه و رهبر خود على علیه السلام ـ که خودشان بـه اصرار بـعد از عثمان به خلافت انتخاب کرده بـودند سرپیچى مى کردند. خطبـه اشبـاح حضرت على ـ علیه السلام ـ شاهد براین مدعاست.
دنیا دارى و تجمل پرستى, طلحه و زبیر را در مقابل رهبرشان به مخالفت واداشت و رفتند جنگ جمل را به راه انداختند و عاقبت بـه سرنوشت بـدى دچار شدند. عبـدالرحمن یکى از اعضاى شش نفره شوراى خلافت عمر, وقتى از دنیا رفت یک هشتـم مالش را که بـین چهار زنش قسمت کردند هشتاد وچهار هزار بود. (سهم یک زن در روز قتـل عثـمان, نزد خـزانه دارش پـانصد هزار درهم و صدو پنجاه هزار دینار و هزار شتر بود و صدقاتى بـاقى ماند که قیمتش دویست هزار دینار بود. بـذل و بـخشش هاى عثمان بـه قدرى بـود که اصحاب نمونه اى مثل ابـوذر و عمار همیشه از او انتـقاد مى کردند. مطلب گویایى که بـر این گفتـه ها صحه مى گذارد, فرمایشات على ـ علیه السلام ـ در خطبـه معروف شقشقیه است که مى فرماید: ((یخضمون مال الله خـضمه الابـل نبـتـه الربـیع)) وقتـى عثـمان بـه خـلافت رسید(اقوام و اطرافیان او)مال خـدا را خـوردند, مانند شتـرى که علف هاى نرم و لـطیف بـهارى را مـى بـلـعـد ((عـلامـه امـینى)) در ((الغدیر)) آمارى را از عطایاى عـثـمان بـه اطرافیانش آورده که نمونه اى ذکر مى شود.
مروان پانصد هزار دینار, ابن ابـى سرح, صدهزار دینار, زیدبـن ثـابـت, صدهزار دینار, عثـمان الخلیفه. در یک مرحله صدو پـنجاه هزار و در مرحـله دیگـر دویسـت هزار دینار از عـثـمان بـه هدیه گرفتند. این بـذل و بـخشش ها بـاعث شد, فقرا بـیش از پیش در فقر زندگى کنند و حـقوق عامه مسـلمین از بـیت المال صرف عیش ونوش و تـجـمل گرایى عده اى معدود شد و یک حالت سستـى و تـفرقه و فاصله طبقاتى بین مسلمانان بـه وجود آمد و اتحاد از بـین رفت و دیوار بلندى بین آحاد مسلمین کشیده شد که آثارش تا بـه امروز در جهان اسـلام بـاقى مانده و قابـل مشاهده مى بـاشند. گر چـه على ـ علیه السلام ـ سعى کرد دوبـاره سنت پـیامبـر را در جامعه مسلمین جارى کند و آنها را دوباره بـه آغوش اسلام بـازگرداندو اما مردم چنان عادت کرده بـودند که حاضر نبـودند از تـجـملات و دنیا گرایى دست بردارند و مطیع رهبر خود باشند.

ضربه هاى تجمل در قرون اخیر
تجـمل گرایى شاهان قاجـار در عصر اخیر, بـاعث سقوط کشور ایران شد. به طورى که بـخاطر تـجمل و خوش گذرانى هر روز امتـیازى بـه اجـانب مى دادند و بـا آبـرو و حـیثـیت مردم مسلمان ایران بـازى مى کردند و جـسـم ایران عزیز را تـکه تـکه کرده و بـه دسـت دشمن سپردند. جاى تاسف این جاست که علاوه بـر جدا شدن قسمتى از ایران روسیه در ((عهدنامه تـرکمانچـاى)) مبـلغ ده کرور هم(مبـلغ پـنج میلیون تومان)بـه عنوان غرامت جنگى گرفت. فتحعلیشاه شش کرور را از خزانه پرداخت و بـراى پـرداخت دو کرور دیگر ((عبـاس میرزا)) عاقد قرار داد سخت به زحمت افتاد دولت انگلستـان هم از احتـیاج ایران استفاده کرد و با پرداخت مبـلغ دویست هزار تومان دو ماده از پـیمانى را که در سال 1229 بـا ایران بـسته بـود. و طبـق آن مجبور بود در جنگ ایران با دول اروپایى بـه کمک ایران بـشتابـد خرید و الغاء کرد. دو کرور دیگر بر ذمه ایران بـاقى ماند که در جـریان قتـل ((گریبـایدوف)) که ایران هیئت حسن نیتـى بـراى عذر خواهى به دربار روس اعزام داشت,! امپراطور روسیه یک کرور از آن را بـه ((خسرو میرزا)) رئیس هیئت بـخشید و بـراى تادیه یک کرور دیگر هم پـنج سال مهلت داد. عهدنامه گلستان و امتیاز حکومت بـر خلیج فارس به بـهانه بـرده فروشى و دادن امتیاز گمرگ و معادن و امثال اینها که هر کدام نیاز بـه توضیح مفصل دارند, در جاى خود قابل تـحلیل و تـفکر است که تـجمل انسان را بـه کجاها مى کشاند.
پادشاهى که ادعاى حکومت و بـزرگى بـر کشور دارد اما غلام اجنبـى شده به قول خود شاه, شمال مى خواهند بروند روس اجازه نمى دهد. به جنوب کشور مى خواهند بروند انگلیس اجازه نمى دهد. این چه پادشاهى است!؟
این اعمال زشت زمامداران ایران بـاعث شد کم کم زنجیرهاى اسارت و وابـستـگى بـه دست و پـاى مردم شریف ایران زده شود. زمانى که امیر کبـیر, آن مرد میهن پرست, زمام امور کشور را بـه دست گرفت وارث خزانه اى خالى و کسر بـودجـه و تـعهدهاى سنگین بـود که بـه ایران تحمیل شده بود. ((میرزا یوسف مستـوفى الممالک آشتـیانى)) وزیر مالیه که مامور رسیدگى به امور مالى شده بود, پس از بررسى گزارش داد که ((خزانه کشور دچار ده میلیون ریال کمبـود بـودجـه است)) در صورتـى که اصل بـودجـه از بـیسـت میلیون ریال تـجـاوز نمى کرده است.
و در عصر اخیر, رضا خان وقتى براى دیدار بـه ترکیه رفت و زرق و بـرق آن جا را دیده بـه فکر تقلید و ترقى افتاد و تحت تاءثیر حکومت ((آتـاتـرک)) قرار گرفت که بـه قول حـضرت امام که فرمود:
من مجسمه آتاترک را در ترکیه دیدم که یک دستش به طرف غرب بود مى گفتند این نشانه این اسـت که همه چـیز در غرب اسـت . اما رضا خان فقط تـجمل پـرستـى غرب را آورد که عامل وابـستـگى و انهدام فرهنگ خودى بـود و مى رفت که قانون اسلام بـه دست فراموشى سپـرده شود و فرهنگ ایران چهره عوض کند که خداوند بـه دست مرد توانایى از سلاله پـیامبـر عظیم الشاءن اسلام, مردم و کشور ایران را نجـات داد. مطالبى که ذکر شد, در واقع قابـل تحلیل و تفکر مى بـاشد تا مایه عبرت گردد و تاریخ دوباره تکرار نشود.
زمانى که استـعمار گران بـراى شروع کار در ایران دست بـه کار شـدند تـا زمینه هاى سـقوط ملت ایران و انهدام فـرهنگ ایرانى را فراهم کنند از ترویج تجمل شروع کردند.
بنابر نقل سالمندان بزرگوار, براى اولین بار که یهود مى خواست مجرى این طرح باشد, بـه وسیله رایج کردن لبـاس ها و وسایل تجملى در ایران شروع به کار کرد. بـه این صورت که لبـاس هاى کهنه مردم را مى خریدند و به جاى آن ها ظرف زیبـاى چینى و پارچه هاى فاستونى مى دادند که تـا آن زمان مردم پـارچـه هاى دسـت بـافت خـودشان را مى پوشیدند. وقتى بـه سراغ کاسب و بـازارى مى رفتند و مى گفتند ما پـارچه هاى فاستونى (کت و شلوارى)خوب بـه شما مى دهیم, مردم کاسب در جـواب مى گفـتـند: ما قدرت خـرید پـارچـه هاى شـما را نداریم. مى گفتند(یهود): ما از شـما پـول نمى خـواهیم. در عوض پـول, شـما مى تـوانید گندم بـه ما بـدهید و اگر جـواب مى شنیدند که گندم هم نداریم, باید صبر کنید بـه موقع رسیدن محصول, قبـول مى کردند که اشکالى ندارد شما هر وقت توانستید گندم به ما بدهید.
کشورى که زمانى گندم صـادر مى کـرد, حـالا وارد کـننده گندم از خارج مى باشد.
زمانى بـراى خرید گندم ایران منت ایران را مى کشیدند و از راه عطوفت و مهربـانى وارد شده بـودند. اما حـالا چـه؟ از آن جـا که دشمنان ایران راه وابستـگى را از طریق رایج کردن تـجمل تـجربـه کرده اند, بار دیگر در عصر حاضر این نقشه را بـه کار گرفته اند و جـدى هم عمل مى کنند تـا نیروى جـوان و سـرمایه هاى عظیم کشور را مشغول مد پرستى و تجمل گرایى بـکنند. بـا این تفاوت که این بـار تبلیغ مى کنند که جنس خارجى بهتر است(حتى نام و نشان خارجى). با کمال تاسف بر روى لبـاس ها و وسایل زندگى مسلمانان مارک و خطهاى خارجى زیاد دیده مى شود. که در مواردى(تقریبا زیاد) پیام هاى زشت اخلاقى و شهوانى بر آنها نقش بسته است که علاوه بـر تحریک کنندگى غرایز جنسى جوانان و گمراه کردن آنها, جوانان عزیز را از درس و فعـالیت نیز بـاز مى دارد و آرامش روحـى آنها را بـه هم مى ریزد.
اولین گام این سـقوط, اول در خـانواده بـرداشتـه مى شود و این تـخریب فرهنگ بـه دست بـزرگان خانواده صورت مى گیرد, چـرا که در هنگام خرید تـوجـه ندارند که سرمایه کشور و دست رنج خـود را در نهایت بـه جیب چه کسانى مى ریزند و در مقابـل خواستـه هاى سطحى و زودگذر فرزندان خـود, زود تـسـلیم مى شوند, در حـالى که اگر بـا فـرزندان عـزیز خـودشـان بـا منطق بـرخـورد کـنند و آنها را از واقعیت ها آگاه کنند مسـلما فرزندان فهیم ایران زمین خـود حـاضر نخواهند شد لبـاسى را که غرب و صهیونیسم(آمریکا)و (اسرائیل)بـا صداى بلند فریاد بزنند: مرگ بر.... در چنین شرایطى, این شعارها اثـر چندانى نخواهد داشت و ریشخند آنها را هم بـه دنبـال خواهد داشت و مردم هندوستان زمانى که مى خواستند از استعمار انگلیس سر پیچى کنند و خود را آزاد کنند به دستور رهبرانشان همه مردم(بـه جز اندک)پوشیدن و استفاده از وسایل خارجى انگلیسى را بر خودشان تحـریم کردند, حـتـى مدتـها مردم هندوستـان در غذاى خود از نمک استفاده نکردند, زیرا امتیاز نمک کشورشان به دست استعمار بود و دچار بیمارى شدند.
اگر این نقاب مرغوبیت جنس خارجى و یا استحکام آن به کنار زده شود, چهره کریه وابستگى و ذلت و پوچى و انهدام فرهنگ ایرانى در پشت آن به چشم مى خورد.
هرگاه جـامعه اى یا افرادى, از درون بـه وسیله موریانه تـجـمل گرایى بپوسد, هر کس مى تواند با یک ضربه کوچک او را نقش بر زمین کـند. اگر مردم انقـلابـى دیروز و نسـل آگاه امروز سـلاح ایمان و هشیارى انقلابى خودشان را بر زمین بگذارند و پایبـند اصول انقلاب خود نبـاشند, ارزش هاى اسلامى و انقلابـى جـاى خود را بـه ارزش هاى مادى خواهد سپرد و بیم آن مى رود که مردم مجاهد و انقلابى ایران, خـود در فرهنگ اجـانب جـذب و هضم گردند که در این صورت فاقد هر گونه اراده بـراى آبـادانى و شکوفا کردن استعدادهاى غنى کشور و مردم خود خواهد شد. هیتـلر مى گوید: اگر آلمان بـدون دفاع ماند, به خاطر اسلحه نبود. او فاقد اراده لازم براى دفاع بـود. اگر من بـه دست راستى ها مى گفتم غفلت شما بـاعث شد که یهودیان توانستند در سال 1918 قدرت را بـه دست گیرند, بـراى حـل این مشکل نبـاید پرسید: چگونه اسلحه بسازیم؟ بلکه باید گفت با چه تدبیرى مى توان ملت را از لحاظ اراده تا جایى بالا برد که بتواند اسلحه بـه دست بگیرد. وقتى چنین احساسى در قلبـى بـه وجود آمد, اراده اش خواهد توانست هزاران راه براى به دست آوردن اسلحه خلق کنند. ده قبـضه هفت تیر دست یک مرد بى غیرت(بـى اراده)بـدهید نمى تواند یک گلوله خالى کند. این اسلحه از یک چماق که بـه دست مرد شجـاعى داده اید کم ارزش تر است. نسل عزیز جوان با توجه بـه طرز فکر هیتلر که یک رجل سیاسى مى باشد, بـاید دقت کنند و بـیدار شوند که مردم ایران با اراده آهنین و با دست خالى به قول(هیتلر)بـا چماق بـه نبـرد طاغوت و سلطه گران رفتند. اگر غرق در تجملات بودند که فرصت توجه به مسائل سیاسى آن روز را نداشتند.
گرچه نسل حاضر در صحنه مبارزاتى انقلاب اسلامى حضور نداشتند به خاطر صغر سن یا هنوز به دنیا نیامده بـودند اما بـا مایه گرفتن از والدین بزرگوار خـود و مردان میادین نبـرد آن روز, خـود بـه انقلاب دیگر دست بـزنند و حـمله هاى فرهنگى را دفع کنند و خودشان فرهنگ سـاز جـامعه خـودشـان بـاشـند و دوبـاره نام ایران را در عرصه هاى فرهنگى بین المللى بـر سر زبـان ها و محافل علمى فرهنگى زنده تر کنند. هر چند قدم هاى اول برداشته شده و جوانان گرانقدر, در مسابقات علمى افتخارات قابـل توجهى کسب کرده اند, اما نبـاید به آنها اکتـفا شود و امید اسـت جـوانان دیگر بـه تـاسـى از آن عزیزان افتخار آفرین, در صدد افتخار آفرینى هاى بسیارى بـاشند و خود را در مقابل ویروس تجمل گرایى و فنا شدن به دست آن واکسینه کنند.
به امید روزى که شعار مرگ بر.... به شعور انقلابـى تبـدیل شده باشد. آن روز اسـت که واقعا غرب و صهیونیسـم مرگ خـود را جـلوى چشمان خود مشاهده خواهند کرد و خواب بـراى همیشه از چشمان آنها خواهد رفت, ان شاءالله. اگر امروز بـه این توطئه غرب و... جواب مثبـت داده شود, جهان اسلام قربـانى مد پرستى شده و روز بـه روز قربـانى زیادتـر خواهد شد, دین در معرض فروش قرار خواهد گرفت و سرمایه هاى ملى, خصوصا جوانان عزیز بـه سرعت از دست خواهند رفت. این غارتگران مال و جـان بـه هیچ عنوان دوسـتـدار مردم مسـلمان نیستند. آنها حتى به هم کیشان خود نیز رحم نمى کنند, چه رسد بـه مردمى که آنها را سرچشمه بدبختى هاى خود مى داند.
یهود وقتى که از کشورهاى جهان, یهودیان را جمع کردند تـا بـه فلسطین اشغالى ببـرند, افرادى را که قادر بـه کار زیاد نبـودند نمى بردند.ادامه دارد.

تبلیغات