آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

((الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله و کفى بالله حسیبا)).(1)
آنها که رسالت هاى الهى را تبلیغ مى کنند و (تنها) از او مى ترسند و از هیچ کس جز او واهمه اى ندارند, همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش دهنده اعمال آنها) است.
به مناسبت 25 شوال, سالروز شهادت ششمین اختر تابناک امامت و ولایت, صادق آل محمد(ع) پاسدار بزرگ اسلام و شیخ الائمه, که در حدود شصت و پنج سال عمر با برکت خود را در شرایطى که امویان و عباسیان سرگرم زد و خورد با یکدیگر بودند, صرف احیاى دین و تربیت هزاران شاگرد در علوم و فنون مختلف نمود و بدین گونه, اسلام را از غربت و انزوا نجات بخشید. در این نوشتار کوتاه نگاهى داریم بر برخى شیوه هاى تبلیغى آن حضرت.

جامعیت
از ویژگى هاى امام صادق, جامعیت در علوم مختلف بود. حضرت با تإسیس دانشگاه چهار هزار نفرى در رشته هاى مختلف, متخصصین بسیارى در رشته هاى کلام, فقه, حدیث, طب, شیمى و ... تربیت کرد.
و بدین گونه در تمام رشته ها و قشرها نفوذ داشت و بزرگان علم و دانش, خود را شاگرد او به حساب مىآوردند.
((ابوحنیفه)) پیشواى اهل سنت مى گوید: من فقیرتر از امام صادق(ع) کسى را ندیده ام. روزى طبق سفارش ((منصور دوانیقى)) چهل مسإله مهم فقهى را آماده کرده بودم تا در جلسه اى با حضور شخص خلیفه مطرح کنم. هنگامى که در محضر خلیفه با امام روبرو شدم و سوال ها را مطرح کردم حضرت آن چنان پاسخ ها را طبق اقوال مختلف بیان کردند و به هر چهل مسإله آن چنان پاسخ دادند که همگان اعتراف کردند که او دانشمندترین مردم و آگاه ترین آنان بر موارد اختلاف آرإ مردم مى باشد.(2)
((حسن بن على وشإ)) که از شخصیت هاى بزرگ شیعه به شمار مى رود مى گوید: من فقط در مسجد کوفه نهصد نفر از اساتید بزرگ و تربیت یافتگان مکتب امام صادق(ع) را درک کردم که هر یک حوزه درسى تشکیل داده و آنچه را که از مکتب حضرت فراگرفته بودند, براى شاگردان خود بازگو مى کردند.(3)
براى درک عظمت گوشه اى از دانشگاه بى همتاى اسلامى, کافى است گفته شود که اصول چهارصدگانه حدیث و معارف اسلامى که تنها منبع اصلى و اصیل کتابهاى معتبر چهارگانه ((کافى شیخ کلینى, من لایحضره الفقیه صدوق و تهذیب و استبصار شیخ طوسى)) محصول مستقیم شاگردان با کفایت امام صادق(ع) بوده است. آرى, در مکتب تربیتى امام شاگردان برجسته اى هم چون ((ابان بن تغلب)), ((محمد بن مسلم)) و ((زراره ابن اعین)) پرورش یافته اند که هزاران روایت از امام صادق نقل کرده اند. در دیگر رشته هاى علوم و فنون و معارف نیز شاگردانى چون ((جابر ابن حیان ثقفى)) و ((هشام ابن حکم)) تربیت یافته اند که هر دو از پایه گذاران علم شیمى و علم کلام به شمار مى روند, و نیز از شاگردان نامدار دیگر, ((ابوحنیفه قاضى سکونى)) و ((قاضى ابوالبخترى)) را مى توان نام برد.(4)

استفاده از موقعیت ها
امام صادق(ع) در سال هاى آخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان, با استفاده از درگیرى بنى امیه و بنى عباس و مشغولیت آنان به مسایل خود که موجب تخفیف خفقان شده بود, نهضت علمى و مذهبى خود را گسترش داده و عملا مدینه را حوزه درسى قرار دادند که در آن هزاران پژوهنده مشتاق, در رشته هاى گوناگون از محضر آن امام بهره مى گرفتند. شهرت علمى امام در بلاد اسلامى آن چنان چشمگیر و زبانزد خاص و عام بود که از نقاط بسیار دور سرزمین هاى اسلامى براى کسب فیض به مدینه و حوزه درس او مىآمدند و از دریاى بى کران علوم الهى او بهره مى بردند. حتى بسیارى از متفکران غیر مسلمان نیز براى مذاکره علمى با امام به خدمتش مى رسیدند و حضرت به میزان سطح درک و علمشان پاسخ مى گفتند; گاهى سطح علمى سوال کننده ایجاب مى کرد که حضرت پاسخ علمى و فلسفى بدهد و گاهى پاسخ در حد ابطال دلیل خصم بودن و گاهى ساده تر از آن.
بدین گونه, حضرت با نهضت علمى خود افق معارف اسلامى را چنان گسترش داد که دیگر توطئه هاى دشمنان نتوانست جلوى فوران انوار معرفت را بگیرد. این زمینه سازىها بود که یک نسل بعد هنگامى که هشتمین پیشوا و امام وقتى به نیشابور وارد شد, هزاران هزار عاشق مشتاق با تمام وجود به استقبال آن حضرت شتافتند تا قطره اى از دریاى معارف اهل بیت را فراگیرند. در حالى که در زمان امام زین العابدین(ع) و ائمه دیگر, چنین شرایطى فراهم نبود.

مناظره و بحث آزاد
یکى از شیوه هاى تبلیغى ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ مناظره با سران مذاهب و ادیان و ملحدان و شبهه افکنان بود این شیوه در زندگى امام صادق(ع) رنگ و لعاب بیشترى داشت. حضرت با ارباب دانش هاى گوناگون, چون: پزشکان, فقیهان, منجمان, متکلمان, صوفیان و... به بحث و مناظره مى پرداخت که کیفیت اغلب آنها در منابع اسلامى ثبت و ضبط شده است. مناظرات حضرت با چهره هایى همچون ((ابن ابى العوجا)), ((ابن مقفع)), ((ابوشاکر ایمانى)) ((سفیان ثورى)), ((ابوحنیفه)), ((عمروبن عبید)) و ((واصل بن عطا)) که هر دو از سران معتزله بودند, معروف و مشهور است. (5)

برخورد عملى
انسان بیش از آنکه از گفتار متإثر گردد, از کردار تإثیر مى پذیرد; بویژه کردارى که از ایمان برخیزد و سخنى که از قلب سرچشمه گیرد.
سخن خیزد گر از اعماق جانى
به فریاد آورد جان جهانى
سخن کز دل برآید آتش است آن
که مى سوزد تو را تا پرده جان
حضرت آن چه را که مى خواست به دیگران بیاموزد عمل مىآموخت. بر هیچ معروفى امر نمى کرد, جز آنکه خود بیشتر و پیشتر از دیگران بدان عملى مى کرد و از هیچ منکرى نهى نمى کردند; جز آن که خود همیشه از آن اجتناب مى نمودند.
((مالک بن انس)) مى گوید: اغلب اوقاتى که بر امام صادق(ع) وارد مى شدم, او را در یکى از سه حال مى دیدم: نماز, روزه, قرائت قرآن.(6)
و به یارانش نیز مى فرمود: ((کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم))(7) مردم را به غیر زبانتان به نیکى فراخوانید.
یکى از بستگان امام صادق(ع) از آن حضرت بدگویى کرده بود.
وقتى به آن حضرت خبر رسید. بدون آن که عکس العمل شدیدى از خود نشان دهند, با آرامش برخاستند و وضو گرفتند و مشغول نماز شدند. یکى از حاضران به نام ((حماد لحام)) مى گوید: من گمان کردم حضرت مى خواهد آن شخص را نفرین کند, ولى برخلاف تصور خود دیدم آن بزرگوار بعد از نماز چنین دعا کرد: خدایا من حقم را به او بخشیدم. تو از من بزرگوارتر و سخى ترى او را به من ببخش و کیفر مکن!(8)
مردى با یکى از بستگانش بر سر میراثى اختلاف داشت و کارشان به دعوا و جدال کشید. ((مفضل)) که یکى از یاران امام صادق(ع) است و از آن جا مى گذشت, متوجه درگیرى آن دو شد, آنها را خانه خود برد و با چهارصد درهم میان آن دو مصالحه برقرار کرد و درهم ها را هم خودش پرداخت و اختلاف حل شد.
آن گاه مفضل به آنان گفت: بدانید پولى که براى حل اختلاف پرداختم, از آن خودم نبود. و از اموال امام صادق(ع) بود, زیرا حضرت به من فرمان داده اند که هر جا دو نفر از شیعیان ما اختلافى داشتند, از مال آن بزرگوار آنان را صلح دهم.(9)

نهى از منکر با محبت
امام صادق(ع) شنیده بودند که از مسلمانان مردى به نام ((شقرانى)) شراب خورده است و به دنبال فرصتى بودند که نهى از منکر کنند. روزى او براى دریافت سهمى از بیت المال نزد حضرت آمد. حضرت ضمن این که سهمى از بیت المال به او دادند با لحنى ملاطفت آمیز فرمودند: کار خوب از هر کسى خوب است, ولى از تو به واسطه آشنایى که با ما دارى و آزاد شده پیامبر هستى زیباتر است. و کار بد از هر کسى بد است, و از تو به خاطر همین انتساب زشت تر و قبیح تر است.
شقرانى با شنیدن این جمله دانست که امام از شراب خوارى او آگاه بوده و در عین حال به او محبت کرده است. نادم گشت و در درونش تحولى ایجاد شد.(10)
آرى, توجه به کمالات, موقعیت و شخصیت افراد یکى از عوامل بازدارنده از منکرات و کارهاى زشت است.

اختصار در سخن
از ویژگى هاى تمام معصومین اختصار در سخن و خطابه و پرهیز از سخنان زاید بوده است. امام صادق(ع) مى فرماید:
((ثلاثه فیهن البلاغه التقرب من معنى البغیه و التعبد من حشو الکلام و الدلاله بالقلیل على الکثیر))(11) سه چیز از بلاغت است: استفاده از رساترین عبارات براى رسانیدن مطالب, مخاطبان و دورى از سخنان زاید و بیهوده که شنونده را خسته مى کند و استفاده از جملات کوتاه و پر معنا.

ترغیب به نشر فرهنگ اهل بیت
حضرت به شیعیان توصیه و سفارش مى کردند که به زیارت یکدیگر بروید, که این دید و بازدیدها دل هایتان را زنده مى دارد. و احادیث و سخنان ما را به یکدیگر نقل کنید, که سخنان و احادیث ما, شما را به یکدیگر پیوند مى دهد و بهره گیرى از آنها هدایتتان مى کند و نجاتتان مى بخشد.
اما اگر آنها را ترک کنید گمراه شده و هلاک مى گردید. پس به احادیث و سخنان ما توجه نمائید که من نجات شما را با عمل به آنها تضمین مى کنم.(12)

توجه به جوانان
یکى از شیوه هاى دیگر تبلیغى حضرت دعوت به دانش اندوزى و کسب معارف دینى بود. حضرت اصحاب و شاگردانش را به دانش اندوزى و کسب معارف تشویق مى نمود و مى فرمودند:
((لست احب ان ارى الشاب منکم الا غادیا فى حالین اما عالما او متعلما))(13) دوست ندارم یکى از شما جوانان را جز در یکى از دو حال ببینم: یا دانشمند و عالم باشید و یا متعلم و دانشجو. و بدین گونه به جوانان بهاى بیشترى در مسائل تبلیغى مى دادند.

توجه به ظرفیت افراد
امام صادق(ع) شخصى را براى مإموریتى به منطقه اى فرستاد. او در گزارش خود به امام از مردم منطقه به شدت انتقاد کرد. امام فرمود: اى سراج, ایمان ده درجه دارد. بعضى یک درجه ایمان دارند و بعضى دو درجه. بعضى هم هفت تا ده درجه. نباید کسانى که ایمان کامل ترى دارند از دیگران بیش از ظرفیت آنها توقع داشته باشند. (14)
تبلیغ پنهانى
امام صادق(ع) در میان امامان معصوم, تنها امامى بود که با دو حکومت مروانى و عباسى معاصر بود. دو حکومت و قدرتى که عملا با شریعت اسلام و بنیانگذار آن به نبرد برخاسته بودند و در این راستا بدعت گذاران و مذهب سازان گوناگونى هم پدید آورده بودند. حضرت که نظاره گر این شبهه افکنى ها و تبلیغات ضددینى بودند, بهترین راه را در نشر فرهنگ اسلامى در پرتو تقیه (تلاش پنهانى) دیدند. و بدین گونه توانستند خدمات بسیارى را در بعد فرهنگى به عالم تشیع بنمایند.(15)
حضرت به اصحاب خود نیز سفارش مى کردند که مخفیانه عمل کنند و در هر عملى که انجام مى دهند توجه کامل داشته باشند که مخالفان و دشمنانشان متوجه آنان نشوند و مى فرمودند: مبلغان خاموش ما باشید.

نوآورى
یکى از روش هاى تبلیغى حضرت نوآورى بود. یکى از دانشمندان مسیحى درباره حضرت مى گوید: امام صادق(ع) سرمنشإ مجموعه ابتکارات و افکار و روش هاى جدید است.(16)
نویسنده کتاب ((مغز متفکر شیعه)) مى نویسد: امام صادق(ع) شخصیتى است که مذهب شیعه را از خطر نابودى نجات داد. او بود که نخستین بار نظریه ((بطلمیوس)) در موضوع مرکزیت کره زمین و گردش خورشید به دور آن را مورد انتقاد قرار داد و مرکزیت خورشید را مطرح ساخت او نخستین کسى بود که عقیده عناصر چهارگانه آب, آتش, خاک, هوا را مطرح ساخت. او نخستین پایه گذار عرفان در اسلام بود. او پدید آورنده فرهنگ جامع شیعه بود. او پایه گذار تئورى حرکت تمام موجودات و ده ها نظریه جدید علمى بود که تفصیل آن را در همان کتاب باید مطالعه نمود.(17)

تبلیغ در حساس ترین لحظه ها
((ابوبصیر)) مى گوید: امام صادق(ع) در آخرین لحظه هاى عمرش فرمود: همه اقوام و خویشان مرا خبر کنید.
همین که همه بستگانش را خبر کردیم و همه در خانه حضرت جمع شدند, حضرت فرمود: شفاعت ما هرگز نصیب کسى که نماز را سبک مى شمارد نخواهد شد.(18)
امام صادق(ع) با تدوین فقه و حدیث و نشر معارف اهل بیت, تشیع را آسیب ناپذیر ساخت و سهم ایشان چنان بزرگ است که مذهب شیعه را ((مذهب جعفرى)) نامیدند.
((علامه طباطبایى)) مى گوید: احادیثى که از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نقل شده, از مجموع احادیثى که از پیامبر و ده امام بزرگوار ضبط شده بیشتر مى باشد. (19) و به دلیل همین رهبرى مذهبى و فکرى و علمى سیاسى دستگاه خلافت سخت نگران بود.
به همین جهت هر از چند گاهى, به بهانه اى امام را به عراق احضار کرده و نقشه قتل ایشان را مى کشیدند که هر بار به نحوى خطر از وجود مقدس امام برطرف مى گردید. ولى سرانجام, دستگاه خلافت در شوال سال 1418 امام را مسموم و به شهادت رسانید.

پى نوشت ها:
1 ) احزاب, آیه 39.
2 ) مناقب ابن حلیفه, ج1, ص173, تذکره الحفاظ, ج1, ص157, دور نمایى از زندگانى امام جعفر صادق, عقیقى بخشایشى.
3 ) رجال نجاشى , ص:40 ((لقد ادرکت فى هذا المسجد تسعمإه شیخ کل یقول حدثنى جعفر بن محمد)).
4 ) زندگانى امام جعفر صادق, بخشایشى, ص19.
5 ) صفحاتى از زندگانى امام جعفر صادق , محمد حسین مظفر, نشر قلم, ص281, بیست گفتار شهید مطهرى, ص157.
6 ) میزان الحکمه, ج1, ص255.
7 ) بحارالانوار, ج70, ص303.
8 ) انوارالبهیه, ص194.
9 ) کافى, ج2, ص209, بحارالانوار, ج47, ص58.
10 ) بحارالانوار, ج47, ص349.
11 ) تحت العقول , ص330.
12 ) کافى, ج2, ص186.
13 ) بحارالانوار, ج1, ص170.
14 ) ره توشه راهیان نور, ویژه محرم 1419.
15 ) بر امام صادق چه گذشت, سید محمد حسن موسوى کاشانى, ص103.
16 ) مغز متفکر شیعه, ص59.
17 ) دورنمایى از زندگانى امام صادق, عقیقى بخشایشى, ص75,
18 ) بحارالانوار, ج11, ص105.
19 ) شیعه در اسلام, علامه طباطبایى, ص140.

تبلیغات