آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

سخن پیرامون روشهاى شیطنتآمیز پیمان شکنان در مخالفت با امام على (ع) بود. سه شیوه مورد بحث قرار گرفت:
1ـ طرح شعارهاى عامه پسند
2ـ استفاده از چهره هاى وجیه
3ـ جوسازى.
اینک به یارى خداوند در این مقاله بقیه روشها را پى مى گیریم. زعم نویسنده این است که این مباحث بحث روز نظام اسلامى ماست. چرا که ابتلإ امروز نظام اسلامى کسانى هستند که در آغاز با امام و انقلاب بزرگ اسلامى بیعت کرده و اعلام همراهى کردند و اینک باتمام توان خویش در پى نقض آن پیمان بوده و ((امام زدائى)) را در دستور کار خویش قرار دادند, گرچه از روش بعضى از آنان استشمام دین زدائى نیز مى شود. طرح این مباحث در راستاى عبرت آموزى از تاریخ, و گذشته را آئینه اى براى آینده قرار دادن مى تواند بسیار موثر باشد چرا که ماهیت مخالفتهاى دیروز دشمنان مولا على (ع) و مخالفتهاى شدید مخالفان با اصول نظام اسلامى کلى است و قهرا در بسیارى از روشها نیز مشترکند.

4ـ مکر و حیله
از اصول روشهاى مخالفان اسلام علیه آن از جمله ناکثین پشت پا زدن به ارزشهاى اخلاقى است. در قاموس سیاست بازان حرفه اى از خدا بى خبر چیزى بنام اخلاق و معنویت جایگاه ندارد. براین اساس در قاموس آنان مکر و حیله از لوازم اصلى سیاست و ورود در آن میدان است. در نظر آنها سیاست عبارت است از مکر و حیله و از سیاست جز این چیزى نمى فهمند. در حالى که سیاست در مفهوم اسلامى آن به معناى اداره صحیح فرد و جامعه است. در روایتى آمده است که از امام حسن (ع) در مورد معناى سیاست پرسش شد حضرت فرمود:
((السیاسه ان ترعى حقوق الله و حقوق الاحیإ و حقوق الاموات ))
سیاست عبارت از این است که حقوق خداوند و حقوق زندگان و حقوق مردگان را رعایت کنى.
((فاما حقوق الله فادإ ما طلب و الاجتناب عما نهى))
اما حقوق خداوند این است که واجبات را انجام داده محرمات را ترک کنى.
((و اما حقوق الاحیإ فهى ان تقوم بواجبک نحو اخوانک و لا تتاخر عن خدمه امتک و ان تخلص لولى الامر ما اخلص لامته و ان ترفع عقیرتک فى وجهه اذا ما حاد عن الطریق السوى.))
اما حقوق زندگان آن است که وظیفه ات را در برابر برادرانت انجام دهى و از خدمت به امت عقب نمانى و نسبت به ولى امر تا مادامى که نسبت به امت دلسوز و مخلص است اخلاص داشته باشى و به هنگامى که از راه راست منحرف شده در برابرش موضع بگیرى.
((و اما حقوق الاموات فهى ان تذکر خیراتهم و تتغاضى عن مساوئهم فان لهم ربا یحاسبهم.))(1)
و اما حقوق مردگان آن است که خوبیهاى آن ها را به یاد آورى و از بدیهاى آنها چشم پوشى که آنان را خدائى است که حساب رس آنها خواهد بود.
امام على (ع) سمبل یک سیاستمدار الهى است در حالى که مخالفانش جز شیطنت چیز دیگرى در قاموسشان نبود. در مکتب امام على (ع) رذیلانه ترین صفت ((غدر)) که همان مکر و حیله است مى باشد.
اگر مولا مى خواست به آن شیوه عمل کند خیلى زودتر بخلافت مى رسید او مى توانست در شوراى 6 نفرى همانگونه که عبدالرحمن بن عوف از حضرتش خواسته بود به ظاهر بگوید آرى راه شیخین مى روم و آن گاه که قدرتمند شد این وعده خود را زیر پا بگذارد!! ولى امام على (ع) مرد حق است پاسخ منفى مى دهد. و باز هم در خانه مى نشیند. دشمنان امام این روش خدا پسندانه را حمل بر این مى کردند که مولا سیاستمدار نیست! گفتند معاویه از على (ع) سیاستمدارتر است حضرت در جواب فرمود:
((والله ما معاویه بادهى منى ولکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیه الغدر لکنت من ادهى الناس ولکن کل غدره فجره و کل فجره کفره ولکل غادر لوإ یصرف به یوم القیامه والله ما استغفل بالمکیده و لا استغمز بالشدیده)).(2)
سوگند به خدا معاویه از من سیاستمدارتر نیست اما او نیرنگ مى زند و مرتکب انواع گناه مى شود و اگر نیرنگ ناپسند و ناشایسته نبود من سیاستمدارترین مردم بودم ولى هر نیرنگى گناه است و هر گناهى نوعى کفر است بخدا سوگند من با مکر و حیله اغفال نمى شوم و در رویاروئى با شداید ناتوان نمى گردم.
ابن ابى الحدید مى نویسد: بعضى خیال کرده اند معاویه از امام على (ع) سیاستمدارتر بود ولى این درست نیست زیرا سیاستمدارانى همچون معاویه هرگز به هدف خود نخواهند رسید مگر اینکه طبق نظریه خود و مقدماتى که لازم مى بینند عمل کنند خواه موافق دین و شریعت باشد یا نباشد. اما سیاست امام(ع) مقید به حق و عدالت و دین و شریعت بود و در تمام موارد هر جا که با آیین حق موافق نبود اقدام نمى کرد ولى معاویه مقید به این اصل نبود. معاویه در جنگ به روش زمامداران هند و کسراها عمل مى نمود ولى على (ع) به سربازانش دستور مى داد: شما شروع به جنگ نکنید بگذارید آنها شروع کنند فراریان را تعقیب نکنید, مجروحان را به قتل نرسانید این سیاست على (ع) بود. او همواره در پى رضاى خدا بود. دستهاى خود را بسته بود جز در آنچه خدا رضایت داشت.))(3)
حاشیه اى بر کلام ابن ابى الحدید لازم است و آن این است که على (ع) در کنار اینکه سیاست الهى داشت از قاطعیت الهى برخوردار بود. آرى مولا در جنگ جمل دستور داد که فراریان را تعقیب نکنید و مجروحان را نکشید نیز دستور داد اموال و کالاهائى که از دشمن گرفته شده به آن ها بازگردانده شود زیرا که آنان عقبه نداشتند و با سرکوبى شورش آنها مسئله خاتمه یافته بود اما حضرت در جنگ صفین دستور داد فراریان آنها را نیز تعقیب کنند و مجروحان آنها را بکشند چرا که آنان به تعبیر روایات (( فئه)) داشته و بقإ هر کدام از آنها سبب تقویت نیروى انسانى دشمن مى شد (در این جا در همین سلسله مقالات تحت عنوان برخورد امام على (ع) با بغاه به تفصیل سخن گفته ایم)
آرى شورشگران بصره از راه مکر و حیله وارد شدند از اولین کسانى که با مولى على (ع) بیعت کردند آنان بودند و همانها اولین پیمان شکن بودند. یکى از اینان مروان بن حکم بود او در این جنگ اسیر شد. امام حسن (ع) و امام حسین (ع) براى آزادى او نزد امام شفاعت کردند و امام وى را آزاد ساخت. سپس آن دو حضرت فرمودند مروان مى خواهد با شما بیعت کند حضرت با لحنى خشم آلود فرمود:
((او لم یبایعنى بعد قتل عثمان لا حاجه لى فى بیعته آنهاکف یهودیه لو بایعنى بکفه لغدر بسبته)). (4)
مگر او پس از قتل عثمان با من بیعت نکرد هرگز نیازى به بیعت او ندارم. اگر با دستش بیعت کند با پشت خود به شکستن پیمان اقدام مى کند.

5 ـ بمباران تبلیغاتى
از روشهاى ناکثین در همیشه تاریخ سر و صدا و هیاهو و بمباران تبلیغاتى است اثر روانى و اجتماعى تبلیغ بویژه بمباران تبلیغاتى بر کسى پوشیده نیست تاریخ نشان داده است که مى توان با تبلیغ انسان خادم را در جامعه خائن و خائن را خادم جلوه داد. با تبلیغ مى توان بنجل ترین کالاهاى اقتصادى را به عنوان مرغوب ترین کالا به دست مردم داد. از این روست که مى بینیم امروز خبرگزاریهاى مهم جهان و روزنامه هاى پر تیراژ از آن سرمایه داران صهیونیست است زیرا مى توانند از این راه نبض سیاست و اقتصاد را بخوبى در دست داشته باشند. امام على (ع) از این تبلیغات گسترده تعبیر به ((رعد وبرق)) کرده است لکن بر این نکته تاکید فرموده است که آنان با این همه شیطنت راه به جائى نمى برند چرا که باطل محکوم به فناست, آنها مرد شعارند نه مرد عمل ولى ما ابتدا عمل مى کنیم بعد شعار.
((قد ارعدوا و ابرقوا و مع هذین الامرین الفشل و لسنا نرعد حتى نوقع و لا نسیل حتى نمطر.))(5)
بازیگران کارزار جمل رعد و برقها راه انداختند و بالاخره با آنهمه هیاهو و خروش شکست خوردند ولى ما براى تهدید دیگران رعد آسا نمى خروشیم تا شکست دشمن تهدید عملى براى آنان گردد و تا باران سیل آور نبارانیم سیلى به راه نمى اندازیم.

6 ـ استفاده از ناآگاهى مردم
دشمنان انسانیت بیشترین بهره را از ناآگاهى مردم مى بردند. آگاهى عمومى کاراترین حربه علیه توطئه هاست. آنان پیوسته برآنند که تا با استفاده از ناآگاهى مردم به کام شیطانى خود برسند. شورشگران جمل بصره را به عنوان کانون توطئه خود برگزیدند چرا که آگاهى مردم آنجا زیاد نبود امام على (ع) در این باره فرمود:
((ارضکم قریبه من المإ بعیده من السمإ خفت عقولکم و سفهت حلومکم فانتم غرض لنابل و اکله لاکل و فریسه لصائل)).(6)
سرزمین شما به آب نزدیک است و از آسمان دور, عقلهایتان سبک و افکار شما سفیهانه است پس هدف خوبى براى تیراندازیند و لقمه چربى براى مفتخوران و صیدى براى صیادان.
بر این اساس است که بهترین راه براى خنثى کردن توطئه هاى دشمنان گسترش آگاهى هاى عمومى در رابطه با دشمنان است.
نبى گرامى اسلام (ص) فرمود:
((الا ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه و عرف عدوه فعصاه.))(7)
آگاه باشید عاقل ترین مردم کسى است که خدایش را بشناسد و از او پیروى کند و دشمنش را نیز بشناسد و آن گاه نافرمانیش کند.

کار تشکیلاتى
اهل باطل با اینکه در درون خود جهنمى از اختلافات و تفرقه دارند اما در مقابل حق متحد بوده و به صورت متشکل به مقابله حق مى پردازند.
با اینکه طلحه و زبیر خود از شورشیان علیه عثمان بودند, نوشته اند هزینه سپاه طلحه و زبیر را فرمانداران عثمان و غارتگران بیت المال تامین مى کردند.
لیلى بن امیه که از طرف عثمان در صنعا حکومت مى کرد و اموال زیادى اندوخته بود چهار هزار دینار و هفتصد شتر و به نقلى ششصد هزار دینار و شصت شتر در این راه در اختیار زبیر گذاشت.(8)
عبدالله بن عامر که از فرمانداران عثمان بود همین اندازه بودجه سپاه را تامین نمود و شترى بنام ((عسکر)) در مقابل ششصد درهم در اختیار طلحه قرار داد.(9)
ابن ابى الحدید مى گوید: وقتى طلحه و زبیر شورش را آغاز کردند معاویه نامه اى به شرح ذیل براى زبیر مى نویسد و او را امیرالمومنین یاد مى کند:
به نام خداوند رحمان و رحیم به بنده خدا زبیر امیر مومنان از معاویه پسر ابوسفیان درود بر تو همانا من براى تو از اهل شام بیعت خواستم آنان پذیرفتند و دسته جمعى اطاعت نمودند بر شما باد که بصره و کوفه را دریابید که فرزند ابوطالب بر شما سبقت کرد بعد از به دست آوردن این دو شهر دیگر مشکل در کار نیست و من بعد از تو با طلحه بیعت نمودم پس خونخواهى عثمان را اعلان کنید و مردم را نیز به این مطلب دعوت نمائید و باید جدیت فراوان و چابکى براى این کار داشته باشید.)) (10)
اینجاست که مولا على (ع) از این مجموعه تعبیر به ((حزب شیطان)) مى کند. ((الا و ان الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله.)) (11)
آگاه باشید شیطان حزب خویش را گرد آورده و سواران و پیادگان لشکر خویش را فرا خوانده است.

اینها برخى از روشهاى ناکثین علیه مولا على (ع) بود. به لطف خداوند در مقاله آینده نحوه برخورد امام على (ع) را با پیمان شکنان مطرح خواهیم کرد. انشإا...

پى نوشت ها:
1) حیاه الامام حسن المجتبى (ع) باقر الشریف القرشى, ج1, ص351.
2) نهج البلاغه خطبه 200
3) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ذیل خطبه
4) نهج البلاغه خطبه 73.
5) نهج البلاغه خطبه 9.
6) نهج البلاغه خطبه 14.
7) بحارالانوار ج 77, ص 179.
8 و 9) طرحهاى رسالت ج 3 ص 100.
10) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 1 ص 231.
11) نهج البلاغه خطبه 10 و 22 .

تبلیغات