پشیمانى از گناه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
((لو کنا نسمع إو نعقل ما کنا من إصحاب السعیر)).
در طریق الى الله اسبابى لازم است که هر یک از آن ها مى تواند ما را در رسیدن به مقام قرب الهى سرعت بخشد. یکى از آن اسباب, داشتن قلب سلیم است, قلبى که آلوده گناه نشده و جایگاه فضائل اخلاقى و انوار معنوى باشد. قلب پاک انسانى در اثر ارتکاب گناه, سیاه شده و این سیاهى روز به روز افزایش یافته آن قلب را به تباهى مى کشاند, اگر ما مراقب قلبمان نباشیم, ممکن است در اثر زیادى گناهان, روح ما مسخ و دگرگون شده از آن حالت فطرت پاک الهى به قلبى منحرف مبدل شود.
در روایات آمده است که: اگر ما یک گناه انجام دهیم لکه سیاهى بر قلب مى نشیند که اگر توبه کنیم و از آن گناه پشیمان شویم آن لکه پاک مى شود, ولى اگر اصرار بر گناه داشته باشیم, آن لکه زیاد و زیادتر شده تا تمام قلب را فرا مى گیرد, آن گاه انسان دیگر روى سعادت را نخواهد دید. قلبى که تمام فضاى آن را گناه پرکرده باشد, خدا بر آن مهر مى زند. ختم الله على قلوبهم انسان وقتى زنده است که داراى قلب سلیم باشد وگرنه مرده اى است که در میان زندگان حرکت مى کند. انسان در روز قیامت افسوس مى خورد که چرا به کلام الهى بى اعتنا بوده به آن عمل نکرده است و با حالت پشیمانى شدید مى گوید اگر به دستورات خدا گوش داده بودم و راهنمایى عقل را مى پذیرفتم به چنین عذاب دردناکى گرفتار نمى شدم.
آرى, آن هایى که واقعا زنده اند در میان خاک اند. مضمون روایت از امیرالمومنین است که فرمود: بعضى در این عالم زنده اند ولو این که بدنشان در این عالم نباشد, برخى هم در این عالم مرده اند هرچند که در میان مردم مى روند, مى خورند و مىآشامند. قلب انسان به ذکر الهى زنده است اگر انسان به یاد خدا باشد این ذکر راه سعادت را به ما نشان مى دهد. خدا در قرآن مى فرماید: (( ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون))(اعراف (7) آیه201)
آن هایى که اهل تقوایند پرهیزکارند, حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام مى دانند, شیطان به دنبالشان مىآید و آنان را طواف مى کند. کنار دل انسان مى نشیند, دور مى زند تا او را از صراط مستقیم منحرف کند. ((مسهم)); یعنى تماس مى گیرد. ((طائف من الشیطان)); یعنى طواف کنندگان شیطانى. اما کسانى که بیدارند و با خدا ارتباط دارند, یک دفعه به یاد خدا مى افتند: آه شیطان آمد, شیطان حسد, کبر, خودبینى, زراندوزى, فریب, خدعه, فحشا و منکرات. این شیطان, دور دل انسان پشت سر هم گردش مى کند, اما مردان خدا به دهان این شیاطین مشت مى زنند, دهان شیطان ها را خرد مى کنند.
خدا در قرآن مى فرماید: ((والذین اذا فعلوا فاحشه إو ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله)).(آل عمران (3) آیه135)
وقتى شما کنار قبر پیغمبر رسیدى در زیارت نامه پیغمبر مى خوانى, در دو جاى زیارت نامه, هم در روضه پیغمبر, هم در کنار قبر پیغمبر, در آن زیارت نامه این آیه شریفه گنجانده شده است. در آن محل, ستونى است به نام توبه, آن جا که مى رسى مستحب است دو رکعت نماز بخوانى و این زیارت را هم قبل از نماز بخوانى. در زیارت بعد از آن که به پیامبر و آل پیامبر(ص) سلام مى دهى و از آن ها تجلیل مى نمایى, مى گویى: اى رسول خدا(ص) شما چه کرده اید و من از راه دور به زیارت آمده ام, به امید آمده ام, این آیه در آن جا آمده: آن هایى که ((فعلوا فاحشه)) کار زشتى در این دنیا انجام داده اند, عمل نادرستى کرده اند معصیت کارند, این آقاى معصیت کار یک مرتبه توجه مى کند ((فاستغفروا لذنوبهم)) خدایا! توبه مى کنم ((ذکروا الله)) به یاد خدا مى افتد, خدا هم گناهش را مىآمرزد, از سر تقصیرش مى گذرد. این آیه دو شآن نزول دارد:
1ـ خرمافروشى درب مغازه اش نشسته بود. خانمى آمد خرما بخرد, آقاى خرمافروش زیرچشم نگاهى به او کرد و فریفته اش شد, خانم گفت: خرما مى خواهم. خرمافروش گفت: این خرماها گرد و غبار گرفته, در انبار خرماى بهترى دارم. آقا جلو افتاد و خانم به دنبالش وارد انبار شد. داخل انبار که شدند, آن مرد در را بست و به طرف این خانم دست درازى کرد. خانم یک توجهى کرد و گفت: اى برادر, خیال مى کنى در این انبار خلوت و خالى کسى نیست ما را ببیند, نمى دانى این عمل زشت تو فرداى قیامت حساب و کتاب دارد؟ آن زن با این سخنان مرد را به لرزه انداخت. زن از انبار خارج شد. این مرد سر به بیابان گذاشت, و مدت چهل شبانه روز اشک مى ریخت, نعره مى زد, خدایا! لغزیدم, پشیمانم. خدا از سر تقصیرم بگذر.
به پیامبر(ص) خطاب شد اى رسول ما! این بنده ما واقعا توبه خالصانه و نصوح کرده است. توبه اش را قبول کردیم, کسى را به دنبال او بفرست تا به اجتماع مسلمانان برگردد.
سلمان و مقداد سراغ او رفتند و به او بشارت قبولى توبه دادند و گفتند: حضرت ما را به دنبالت فرستاده است. گفت: من این طورى نمىآیم, باید کتف هاى مرا ببندید, من شرمنده ام, باید دست بسته و سرافکنده بروم. دست هاى او را بستند و خدمت پیامبر(ص) آوردند. حضرت فرمود: دست هاى او را باز کنید. اى جوان! خدا توبه ات را قبول کرده و این آیه در شإن شما نازل شده است: ((و من یغفر الذنوب الا الله)).
خدا کسى را که از گناه خود توبه کند و پشیمان شود, دوست دارد. اگر با زبان حال و تضرع بگویى: ((اللهم اغفرلى الذنوب التى تنزل البلإ)) خدا قبول مى کند و مىآمرزد.
گاهى گناه بنده و شما سبب مى شود بلا نازل شود. صاعقه, زمین لرزه, قحطى, به جان هم افتادن بلا است. گاهى هم ما دعا مى کنیم, ولى دعاها در اثر گناهان ما حبس مى شود, بالا نمى رود هر چه بگوییم یا رب, به سر ما مى زنند. بارها از گویندگان مذهبى شنیده اید که نمازى که خوانده مى شود, اگر با شرایط کامل باشد صعود کرده و بالا مى رود, این نماز نور دارد. ولى اگر نماز کامل نباشد, بالا نمى رود و آن را برگردانده به سر انسان مى زنند. این نماز مى گوید: ((ضیعتنى; مرا ضایع کردى)). نماز کامل در روز قیامت سبب سرافرازى انسان مى شود و مانند تاجى بالاى سر او قرار مى گیرد.
یکى از اسماى قیامت ((یوم التناد)) است. ((وانذرهم یوم التناد)). در روایات آمده است که: فرداى قیامت, سیصد گروه دسته دسته مىآیند و یک گروه, یک سر و گردن از دیگران بالاتر و نورانى ترند, آن ها کیانند؟ آن ها دوستداران اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) هستند.
2ـ توبه ((ابولبابه)) بود که توبه واقعى کرد. خودش را به ستون توبه در مدینه بست و گفت: من از این ستون باز نمى شوم مگر این که رسول خدا(ص) بیاید, همین آیه نازل شد و توبه او پذیرفته شد. رسول خدا(ص) آمد و طناب هاى او را باز کرد.
انسان مومن, هر آن باید در حال توبه باشد و از افعال گذشته خویش نادم بوده و تصمیم بگیرد در آینده هم گناهى از او سر نزند.
امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ نشسته بود, فردى خدمت آن حضرت رسید و گفت: ((استغفرالله ربى و إتوب الیه)) حضرت فرمود: ((ثکلتک إمک; مادر به عزایت بنشیند)). ((إتدرى ما معنى الاستغفار; این استغفارى که کردى معنایش را فهمیدى؟ )).
این معنا خطاب به همه ما است.
کم فروش, کم فروشى نکن, چپاول گر, چپاول گرى نکن, دزد, دزدى نکن, خائن, خیانت نکن, بى عفت, بى عفتى نکن, گران فروش, گران فروشى نکن, متقلب, تقلب نکن.
گفتن ((استغفرالله)) با انجام این کارها جور در نمىآید.
آیا این کارها در روز قیامت حساب ندارد؟ ((وانذرهم یوم الحسره)) اى رسول ما! این مردم را بترسان از آن روزى که حسرت مى خورند. آن هایى که گناه مى کنند با کسانى که به کارهاى خیر مى پردازند, اشک مى ریزند, اقامه عزاى حسینى(ع) مى کنند, این دو با هم فرق دارند.
مى گویند آقا ما در بازار بودیم, کنار هم بودیم. آقا در ناز و نعمت بهشت است, حورالعین در کنارش, نعمتى است که خدا داده, آن جا دیگر چشم و هم چشمى نیست. خانم هم همین طور, در کمال زیبایى و رعنایى, فرداى قیامت این زن و مرد هر دو تا بهشتى هستند و وارد بهشت مى شوند به خانم مى گویند : میل دارى با این شوهرت در بهشت زندگى کنى؟ به آقا مى گویند میل دارى با این خانمت در بهشت زندگى کنى؟ خدا به این خانم و آقا یک زیبایى فوق العاده مى دهد که هیچ کس ندارد, اما یک دسته دیگر آن جا حسرت مى خورند, این حسرت خوردن ها مال آن جا است, ما باید در این دنیا زمینه را درست کنیم که آن جا حسرت نخوریم, چطور زمینه درست مى شود؟ با یاد خدا.
((تذکروا)) وقتى گناه سراغ انسان مومن مىآید, او متذکر مى شود, از خواب غفلت برمى خیزد, مواظب است که گناه او را آلوده نکند. در روایت داریم اگر یک زن و مرد نامحرم خلوت کنند, سومى آن ها شیطان است و آن ها را به فساد و تباهى مى کشاند, لذا باید مراقب نفس اماره و شیطان باشیم.
خدا در قرآن مى فرماید: ((لاتجزى نفس عن نفس شیئا)) آن روز پول, پارتى و رشوه به درد نمى خورد. ((لایقبل منها شفاعه و لایوخذ منها عدل و لا هم ینصرون)) کسى نیست به داد انسان برسد, آن روز را به یاد بیاورید. هر کس در هر جایى هست کلام خدا را بشنود. ((والذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا)) خدا را به یاد مىآورند مى گویند آقا اشتباه کردیم, توبه کردیم. وقتى این آیه نازل شد, شیطان تمام بچه شیطان ها را جمع کرد. وقتى جمع شدند گفتند: آقابزرگ چه فرمایشى دارید؟ گفت: کمرم شکست, صورتم سیاه شد, بى چاره شدم, یک آیه نازل شده که هر چه ما تلاش کنیم, زحمت بکشیم که بنده اى را از خدا جدا کنیم و او را به راه فساد بکشانیم, او بعد از گناه توبه مى کند, وقتى توبه کرد خدا توبه او را قبول مى کند, توبه اش که قبول شد زحمت ما به هدر مى رود. راهى را پیشنهاد کنید که بتوانیم جلوى این آیه بایستیم.
هر کدام از این بچه شیطان ها یک پیشنهادى دادند. یکى گفت: ما این ها را به طرف شهوت مى بریم. گفت: این راه فایده ندارد. دومى گفت به طرف مال , منال, مقام و ریاست مى بریم. گفت: این هم فایده ندارد.
هر کدام چیزى گفتند. آخر الامر الخناس بلند شد و گفت: ((إنا لها)) من جلوى این آیه را مى گیرم. هرگاه این بنده خواست توبه کند, مى گویم حالا زود است و نمى گذاریم موفق به توبه بشود.
اى بشر بیدارباش, تمام شیاطین در کمین هستند تو را از مسیر اسلام, قرآن و رهبرى جدا کنند مواظب باش کلاه سرت نرود.
در طریق الى الله اسبابى لازم است که هر یک از آن ها مى تواند ما را در رسیدن به مقام قرب الهى سرعت بخشد. یکى از آن اسباب, داشتن قلب سلیم است, قلبى که آلوده گناه نشده و جایگاه فضائل اخلاقى و انوار معنوى باشد. قلب پاک انسانى در اثر ارتکاب گناه, سیاه شده و این سیاهى روز به روز افزایش یافته آن قلب را به تباهى مى کشاند, اگر ما مراقب قلبمان نباشیم, ممکن است در اثر زیادى گناهان, روح ما مسخ و دگرگون شده از آن حالت فطرت پاک الهى به قلبى منحرف مبدل شود.
در روایات آمده است که: اگر ما یک گناه انجام دهیم لکه سیاهى بر قلب مى نشیند که اگر توبه کنیم و از آن گناه پشیمان شویم آن لکه پاک مى شود, ولى اگر اصرار بر گناه داشته باشیم, آن لکه زیاد و زیادتر شده تا تمام قلب را فرا مى گیرد, آن گاه انسان دیگر روى سعادت را نخواهد دید. قلبى که تمام فضاى آن را گناه پرکرده باشد, خدا بر آن مهر مى زند. ختم الله على قلوبهم انسان وقتى زنده است که داراى قلب سلیم باشد وگرنه مرده اى است که در میان زندگان حرکت مى کند. انسان در روز قیامت افسوس مى خورد که چرا به کلام الهى بى اعتنا بوده به آن عمل نکرده است و با حالت پشیمانى شدید مى گوید اگر به دستورات خدا گوش داده بودم و راهنمایى عقل را مى پذیرفتم به چنین عذاب دردناکى گرفتار نمى شدم.
آرى, آن هایى که واقعا زنده اند در میان خاک اند. مضمون روایت از امیرالمومنین است که فرمود: بعضى در این عالم زنده اند ولو این که بدنشان در این عالم نباشد, برخى هم در این عالم مرده اند هرچند که در میان مردم مى روند, مى خورند و مىآشامند. قلب انسان به ذکر الهى زنده است اگر انسان به یاد خدا باشد این ذکر راه سعادت را به ما نشان مى دهد. خدا در قرآن مى فرماید: (( ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون))(اعراف (7) آیه201)
آن هایى که اهل تقوایند پرهیزکارند, حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام مى دانند, شیطان به دنبالشان مىآید و آنان را طواف مى کند. کنار دل انسان مى نشیند, دور مى زند تا او را از صراط مستقیم منحرف کند. ((مسهم)); یعنى تماس مى گیرد. ((طائف من الشیطان)); یعنى طواف کنندگان شیطانى. اما کسانى که بیدارند و با خدا ارتباط دارند, یک دفعه به یاد خدا مى افتند: آه شیطان آمد, شیطان حسد, کبر, خودبینى, زراندوزى, فریب, خدعه, فحشا و منکرات. این شیطان, دور دل انسان پشت سر هم گردش مى کند, اما مردان خدا به دهان این شیاطین مشت مى زنند, دهان شیطان ها را خرد مى کنند.
خدا در قرآن مى فرماید: ((والذین اذا فعلوا فاحشه إو ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله)).(آل عمران (3) آیه135)
وقتى شما کنار قبر پیغمبر رسیدى در زیارت نامه پیغمبر مى خوانى, در دو جاى زیارت نامه, هم در روضه پیغمبر, هم در کنار قبر پیغمبر, در آن زیارت نامه این آیه شریفه گنجانده شده است. در آن محل, ستونى است به نام توبه, آن جا که مى رسى مستحب است دو رکعت نماز بخوانى و این زیارت را هم قبل از نماز بخوانى. در زیارت بعد از آن که به پیامبر و آل پیامبر(ص) سلام مى دهى و از آن ها تجلیل مى نمایى, مى گویى: اى رسول خدا(ص) شما چه کرده اید و من از راه دور به زیارت آمده ام, به امید آمده ام, این آیه در آن جا آمده: آن هایى که ((فعلوا فاحشه)) کار زشتى در این دنیا انجام داده اند, عمل نادرستى کرده اند معصیت کارند, این آقاى معصیت کار یک مرتبه توجه مى کند ((فاستغفروا لذنوبهم)) خدایا! توبه مى کنم ((ذکروا الله)) به یاد خدا مى افتد, خدا هم گناهش را مىآمرزد, از سر تقصیرش مى گذرد. این آیه دو شآن نزول دارد:
1ـ خرمافروشى درب مغازه اش نشسته بود. خانمى آمد خرما بخرد, آقاى خرمافروش زیرچشم نگاهى به او کرد و فریفته اش شد, خانم گفت: خرما مى خواهم. خرمافروش گفت: این خرماها گرد و غبار گرفته, در انبار خرماى بهترى دارم. آقا جلو افتاد و خانم به دنبالش وارد انبار شد. داخل انبار که شدند, آن مرد در را بست و به طرف این خانم دست درازى کرد. خانم یک توجهى کرد و گفت: اى برادر, خیال مى کنى در این انبار خلوت و خالى کسى نیست ما را ببیند, نمى دانى این عمل زشت تو فرداى قیامت حساب و کتاب دارد؟ آن زن با این سخنان مرد را به لرزه انداخت. زن از انبار خارج شد. این مرد سر به بیابان گذاشت, و مدت چهل شبانه روز اشک مى ریخت, نعره مى زد, خدایا! لغزیدم, پشیمانم. خدا از سر تقصیرم بگذر.
به پیامبر(ص) خطاب شد اى رسول ما! این بنده ما واقعا توبه خالصانه و نصوح کرده است. توبه اش را قبول کردیم, کسى را به دنبال او بفرست تا به اجتماع مسلمانان برگردد.
سلمان و مقداد سراغ او رفتند و به او بشارت قبولى توبه دادند و گفتند: حضرت ما را به دنبالت فرستاده است. گفت: من این طورى نمىآیم, باید کتف هاى مرا ببندید, من شرمنده ام, باید دست بسته و سرافکنده بروم. دست هاى او را بستند و خدمت پیامبر(ص) آوردند. حضرت فرمود: دست هاى او را باز کنید. اى جوان! خدا توبه ات را قبول کرده و این آیه در شإن شما نازل شده است: ((و من یغفر الذنوب الا الله)).
خدا کسى را که از گناه خود توبه کند و پشیمان شود, دوست دارد. اگر با زبان حال و تضرع بگویى: ((اللهم اغفرلى الذنوب التى تنزل البلإ)) خدا قبول مى کند و مىآمرزد.
گاهى گناه بنده و شما سبب مى شود بلا نازل شود. صاعقه, زمین لرزه, قحطى, به جان هم افتادن بلا است. گاهى هم ما دعا مى کنیم, ولى دعاها در اثر گناهان ما حبس مى شود, بالا نمى رود هر چه بگوییم یا رب, به سر ما مى زنند. بارها از گویندگان مذهبى شنیده اید که نمازى که خوانده مى شود, اگر با شرایط کامل باشد صعود کرده و بالا مى رود, این نماز نور دارد. ولى اگر نماز کامل نباشد, بالا نمى رود و آن را برگردانده به سر انسان مى زنند. این نماز مى گوید: ((ضیعتنى; مرا ضایع کردى)). نماز کامل در روز قیامت سبب سرافرازى انسان مى شود و مانند تاجى بالاى سر او قرار مى گیرد.
یکى از اسماى قیامت ((یوم التناد)) است. ((وانذرهم یوم التناد)). در روایات آمده است که: فرداى قیامت, سیصد گروه دسته دسته مىآیند و یک گروه, یک سر و گردن از دیگران بالاتر و نورانى ترند, آن ها کیانند؟ آن ها دوستداران اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) هستند.
2ـ توبه ((ابولبابه)) بود که توبه واقعى کرد. خودش را به ستون توبه در مدینه بست و گفت: من از این ستون باز نمى شوم مگر این که رسول خدا(ص) بیاید, همین آیه نازل شد و توبه او پذیرفته شد. رسول خدا(ص) آمد و طناب هاى او را باز کرد.
انسان مومن, هر آن باید در حال توبه باشد و از افعال گذشته خویش نادم بوده و تصمیم بگیرد در آینده هم گناهى از او سر نزند.
امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ نشسته بود, فردى خدمت آن حضرت رسید و گفت: ((استغفرالله ربى و إتوب الیه)) حضرت فرمود: ((ثکلتک إمک; مادر به عزایت بنشیند)). ((إتدرى ما معنى الاستغفار; این استغفارى که کردى معنایش را فهمیدى؟ )).
این معنا خطاب به همه ما است.
کم فروش, کم فروشى نکن, چپاول گر, چپاول گرى نکن, دزد, دزدى نکن, خائن, خیانت نکن, بى عفت, بى عفتى نکن, گران فروش, گران فروشى نکن, متقلب, تقلب نکن.
گفتن ((استغفرالله)) با انجام این کارها جور در نمىآید.
آیا این کارها در روز قیامت حساب ندارد؟ ((وانذرهم یوم الحسره)) اى رسول ما! این مردم را بترسان از آن روزى که حسرت مى خورند. آن هایى که گناه مى کنند با کسانى که به کارهاى خیر مى پردازند, اشک مى ریزند, اقامه عزاى حسینى(ع) مى کنند, این دو با هم فرق دارند.
مى گویند آقا ما در بازار بودیم, کنار هم بودیم. آقا در ناز و نعمت بهشت است, حورالعین در کنارش, نعمتى است که خدا داده, آن جا دیگر چشم و هم چشمى نیست. خانم هم همین طور, در کمال زیبایى و رعنایى, فرداى قیامت این زن و مرد هر دو تا بهشتى هستند و وارد بهشت مى شوند به خانم مى گویند : میل دارى با این شوهرت در بهشت زندگى کنى؟ به آقا مى گویند میل دارى با این خانمت در بهشت زندگى کنى؟ خدا به این خانم و آقا یک زیبایى فوق العاده مى دهد که هیچ کس ندارد, اما یک دسته دیگر آن جا حسرت مى خورند, این حسرت خوردن ها مال آن جا است, ما باید در این دنیا زمینه را درست کنیم که آن جا حسرت نخوریم, چطور زمینه درست مى شود؟ با یاد خدا.
((تذکروا)) وقتى گناه سراغ انسان مومن مىآید, او متذکر مى شود, از خواب غفلت برمى خیزد, مواظب است که گناه او را آلوده نکند. در روایت داریم اگر یک زن و مرد نامحرم خلوت کنند, سومى آن ها شیطان است و آن ها را به فساد و تباهى مى کشاند, لذا باید مراقب نفس اماره و شیطان باشیم.
خدا در قرآن مى فرماید: ((لاتجزى نفس عن نفس شیئا)) آن روز پول, پارتى و رشوه به درد نمى خورد. ((لایقبل منها شفاعه و لایوخذ منها عدل و لا هم ینصرون)) کسى نیست به داد انسان برسد, آن روز را به یاد بیاورید. هر کس در هر جایى هست کلام خدا را بشنود. ((والذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا)) خدا را به یاد مىآورند مى گویند آقا اشتباه کردیم, توبه کردیم. وقتى این آیه نازل شد, شیطان تمام بچه شیطان ها را جمع کرد. وقتى جمع شدند گفتند: آقابزرگ چه فرمایشى دارید؟ گفت: کمرم شکست, صورتم سیاه شد, بى چاره شدم, یک آیه نازل شده که هر چه ما تلاش کنیم, زحمت بکشیم که بنده اى را از خدا جدا کنیم و او را به راه فساد بکشانیم, او بعد از گناه توبه مى کند, وقتى توبه کرد خدا توبه او را قبول مى کند, توبه اش که قبول شد زحمت ما به هدر مى رود. راهى را پیشنهاد کنید که بتوانیم جلوى این آیه بایستیم.
هر کدام از این بچه شیطان ها یک پیشنهادى دادند. یکى گفت: ما این ها را به طرف شهوت مى بریم. گفت: این راه فایده ندارد. دومى گفت به طرف مال , منال, مقام و ریاست مى بریم. گفت: این هم فایده ندارد.
هر کدام چیزى گفتند. آخر الامر الخناس بلند شد و گفت: ((إنا لها)) من جلوى این آیه را مى گیرم. هرگاه این بنده خواست توبه کند, مى گویم حالا زود است و نمى گذاریم موفق به توبه بشود.
اى بشر بیدارباش, تمام شیاطین در کمین هستند تو را از مسیر اسلام, قرآن و رهبرى جدا کنند مواظب باش کلاه سرت نرود.