آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

در چند مقاله گذشته به سیره امام على(ع) درباره کارگزاران نظام اسلامى اشاره اى داشتیم و وعده دادیم در این زمینه به تفصیل سخن بگوییم ـ به یارى خداوند ـ در این مقاله و مقاله آینده پیرامون موضوع فوق بحث مى نماییم:
امام على(ع) و کارگزاران
از ابعاد الهام بخش در سیره امام على(ع) رفتار آن حضرت با کارگزاران حکومت است. این بحث مى تواند الگویى زنده از رفتار نظام اسلامى را با کارگزاران ترسیم کند.
امام على(ع) هفت گروه کارگزار داشت:
1ـ استان داران و فرمان داران;
2ـ کارگزاران بیت المال;
3ـ گردآوردان صدقات;
4ـ بازرسان;
5ـ قضات;
6ـ کاتبان و دبیران;
7ـ حاجبان و دربانان.(1)
فرهنگ خدمت گزارى
امام(ع) در مورد کارگزاران نظام اسلامى تإکید داشت که باید فعالان نظام اسلامى با فرهنگ خدمت گزارى آشنا باشند و با این فضاى فرهنگى در بدنه ادارى قرار گیرند. این فرهنگ ابعادى داشت که اجمالا آن را شرح مى دهیم:

O 1ـ امانت بودن مسئولیت
الف) این که کارگزاران مسئولیت را امانت تلقى کنند (در این زمینه در شماره199 همین مجله تحت عنوان بینش حکومتى از دیدگاه امام على(ع) سخن گفتیم)

O 2ـ استبداد گریزى
ب ) کارگزاران حکومت اسلامى استبداد و دیکتاتورى نداشته باشند, براى آنان ((خدا)) مطرح باشد نه ((من)).
براى آنان اجراى ((قانون)) مهم باشد نه آن چه ((من)) مى خواهم.
خود را از مردم برتر و بافته جدا تافته ندانند.
امام على(ع) در نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر فرمود: ((... ولاتقولن انى مومر إمر فاطاع فان ذلک ادغال فى القلب و منهکه للدین و تقرب من الغیر...;(2) ... هرگز مگو که مرا بر شما امیر ساخته اند و باید فرمان من اطاعت شود, زیرا چنین پندارى سبب فساد دل و سستى دین و نزدیک شدن دگرگونى در نعمت ها است.))
((... ایاک و مساماه الله فى عظمته والتشبه به فى جبروته فان الله یذل کل جبار و یهین کل مختال...;(3) ... بپرهیز از این که خود را در عظمت با خدا برابر دارى یا در کبر و جبروت خود را به او همانند سازى که خدا هر جبارى را خوار و هر خودکامه اى را پست و بى مقدار مى سازد.))
مفهوم این جملات هرگز نفى قاطعیت در اجراى قانون نیست, بلکه روح این کلمات بلند مبارزه با روحیه دیکتاتورى, استبداد, خودمحورى کارگزاران نظام است. جالب این جا است که مولا به همان میزان که این سفارش را به کارگزاران نظام اسلامى دارد, به مردم نیز سفارش مى کند دیکتاتور پرور نباشند, رفتار متملقانه و چاپلوسانه در برابر حکام, هرچند ((حاکم حق)) نداشته باشند ـ که رفتارى این چنین دیکتاتورپرور است ـ . در یک کلمه هم دیکتاتورى منفى است و هم دیکتاتور پرورى!!
امام على(ع) در مسیر حرکتش به شام وقتى دید کدخدایان شهر ((انبار)) به احترام حضرت برخوردى ذلتآمیز و متملقانه داشتند, به عنوان اعتراض فرمود:
((ما هذا الذى صنعتموه; این چه کار است که مى کنید؟))
گفتند: ((خلق منا نعظم به امرإنا; این آدابى است که در بزرگداشت فرمانروایانمان داریم!))
حضرت فرمود: ((والله ما ینتفع بهذا امراوکم و انکم لتشقون على انفسکم فى دنیاکم و تشقون به فى آخرتکم; به خدا قسم با این عمل زمامداران شما بهره مند نمى شوند و شما با این کار در دنیا خود را به مشقت مى افکنید و در آخرت به بدبختى گرفتار مىآیید.))
((و ما اخسر المشقه و رإها العقاب و اربح الدعه معها الامان من النار;(4) چه زیان بار است, مشقتى که در پى آن عذاب باشد و چه سودمند است آسودگى همراه با ایمنى از عذاب خداوند.))
این نمونه عالى, الگویى است براى همه کارگزاران نظام در جهت نفى روحیه چاپلوسى و تملق در جامعه و نیز آموزشى به مردم که اگر مى خواهند استبداد بر آن ها حاکم نشود, استبدادپرور نباشند.

O 3ـ محبت و صمیمیت با مردم
ج ) باید اساس و مبناى کارها, بر محبت, صفا, صمیمیت و همدلى با مردم باشد. درست گفته اند که مردم در ادارات ((ارباب رجوع))اند و کارگزاران باید در خدمت مردم باشند.
((مردم گرایى)) در فرهنگ اسلام به این است که کارگزاران نظام اسلام به مردم به دید ارباب و سرور بنگرند و خود را خدمت گزار آنان. همان سفارشى که پیوسته امام راحل(ره) به کارگزاران نظام اسلامى داشت و هم اینک مقام معظم رهبرى ـ مدظله العالى ـ بر آن تإکید دارد.
امام على(ع) اسوه حاکمان حق پیوسته حاکمان را به این اصل سفارش مى کرده است:
به هنگامى که حضرت, محمد بن ابى بکر را به استان دارى مصر منصوب کرد, در نامه اى به او فرمود:
((فاخفض لهم جناحک و الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک...;(5) بال هاى محبتت را براى آن ها بگستر و پهلوى نرمش و ملایمت را بر زمین بگذار. چهره خویش را براى آن ها گشاده دار.))
این تعبیر ((خفض جناح)) کنایه زیبایى از تواضع و محبت و ملاطفت است; همان گونه که پرندگان به هنگامى که مى خواهند نسبت به جوجه هاى خود اظهار محبت کنند, آن ها را زیر بال و پر خود مى گیرند و هیجان انگیزترین صحنه عاطفى را مجسم مى سازند, آن ها را در مقابل حوادث و دشمنان حفظ مى کنند و از پراکندگى نگه مى دارند. همین ویژگى را باید حاکم نسبت به مردم داشته باشد. نیز خطاب به مالک اشتر فرمود:
((واشعر قلبک الرحمه للرعیه والمحبه لهم واللطف بهم و لاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان اما اخ لک فى الدین إو نظیر لک فى الخلق...;(6) مهربانى به رعیت و دوست داشتن آن ها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز چونان حیوانى درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى, زیرا آنان دوگروهند یا هم کیشان تو هستند و یا همانندان تو در آفرینش.

O 4ـ مردمى زیستن
د ) باید کارگزاران نظام اسلامى در متن مردم باشند. خود را از مردم جدا نکنند, مستقیم درد دل مردم را بشنوند. مشکل خود را براى مردم بگویند, از مردم براى حل مشکلات مدد بگیرند. و این سیماى یک حکومت مردمى مطلوب امام على(ع) است سفارش حضرت به خدمت گزاران نظامش همین است. این; یعنى فرهنگ خدمت گزارى. حضرت به استان دار مکه چنین ابلاغ کرد:
((... و لایکن لک الى الناس سفیر الا لسانک و لا حاجب الا وجهک و لاتحجبن ذا حاجه عن لقائک بها فانها ان ذیدت عن ابوابک فى اول وردها لم تحمد فیما بعد على قضائها;(7) و میان تو و مردم پیام رسانى جز زبانت و حاجبى جز رویت نباشد. هیچ نیازمندى را از دیدار خود باز مدار, زیرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود و سپس نیاز او برآورى کس تو را نستاید.))
این زیباترین ترسیم از پیوستگى حاکم با مردم است.

O 5 ـ برخورد یگانه با مردم
هـ ) حاکم باید برخوردى یگانه با مردم داشته باشد. همه مردم را به یک چشم دیده, بدون دلیل و بر اساس رابطه! کسى را بر دیگرى ترجیح ندهد. اگر سخنى از ترجیح است باید بر اساس ضابطه و قانون باشد. نباید حاکم به گونه اى عمل کند که زورمداران, زرمداران, پارتى مداران! در او طمع کنند و در این اندیشه باشند که راه نفوذى در او بیابند این است که مولا به کارگزاران خویش چنین سفارش مى کند!
((... واس بینهم فى اللحظه والنظره حتى لایطمع العظمإ فى حیفک لهم و لاییإس الضعفإ من عدلک علیهم...;(8) و تساوى در بین آن ها حتى در نگاه هایت را مراعات کن (اگر یکى را به گوشه چشم نگریستى به دیگرى رو در رو نگاه مکن) تا بزرگان از تو نخواهند که بر ناتوانان ستم کنى و ناتوانان از عدالت تو نومید نشوند.
این برخورد یگانه و قانون مند سبب مى شود که مردم حکومت را پشتوانه خود بدانند و در بحران ها به یارىاش بشتابند و در مشکلات مدد باشند. در سایه این برخورد عادلانه است که حکومت پایدار مى ماند. که گفته اند ((الملک یبقى مع الکفر و لایبقى مع الظلم; چه بسا حکومت با کفر بماند, اما با ظلم حکومت ماندگار نیست.))
امام على(ع) از جمله حقوقى را که براى مردم بر حکومت قائل است این است که:
((و ان تکونوا عندى فى الحق سوإ;(9) و این که در حق نزد من برابر باشید.))
حضرت راز سقوط و بدبختى برخى از دول گذشته را رواج حق کشى در آن ها مى داند:
((اما بعد فانما اهلک من کان قبلکم انهم منعوا الناس الحق فاشتروه واخذوهم بالباطل فاقتدوه;(10) اما بعد آنان که پیش از شما هلاک شدند دلیلش این بود که مردم را از حقشان محروم نمودند تا آن را با دادن رشوه به دست آورند, مردم را به راه باطل کشاندند و مردم هم از پى ایشان رفتند.))
وقتى مولا مى شنید که کارگزارى به جاى ((حق مدارى)) ((رابطه مدار)) شده و از امتیازات حکومت براى دوستان و اقوام خویش استفاده مى کند, شدیدترین برخوردها را با او مى کرد:
از این نمونه برخورد حضرت با ((مصقله بن هبیره شیبانى)) است, حضرت گزارش خیانتى از او را داشت برایش نوشت:
از تو خبرى به من رسیده که اگر چنان کرده باشى, خداى خود را به خشم آورده اى و امام خود را غضبناک کرده اى.
گزارش این است که تو غنایم جنگى مسلمانان که به نیروى نیزه ها و اسبانشان گرد آمده است و بر سر آن ها خون ها ریخته شده, به جماعتى از عرب هاى قوم خود که تو را اختیار کرده اند بخشیده اى!
سوگند به خدایى که دانه را شکافته و جان داران را آفریده, اگر این سخن راست باشد از ارج خود نزد من فروکاسته اى و کفه اعتبار خود را سبک کرده اى. پس حق پروردگارت را سهل مینگار, و خوار مدان, و دنیایت را به نابودى دینت آباد مگردان, که در زمره زیان کارترین مردم در روز رستاخیز خواهى بود.
بدان که مسلمانانى که در نزد تو هستند یا در نزد ما هستند سهمشان از این غنیمت برابر است براى گرفتن سهم خود نزد ما مىآیند و چون بگیرند باز مى گردند. ))(11)
این یک نمونه از برخورد قاطع مولا با کارگزاران ((پارتى مدار)) است. امید که محور و الگوى کارگزاران نظام ما باشد.
و سرانجام میزان قضاوت بندگان صالح خداست. باید خدمت گزاران نظام اسلامى به گونه اى رفتار کنند که بندگان صالح خداوند به آنان امتیاز دهند. که این امتیاز بالاترین امتیاز است. نباید براى آنان قضاوت ((از خدابیگانگان)) محور باشد که آنان در صورتى امتیاز مى دهند که حکومت از خداوند و آرمان هاى الهى فاصله گیرد!
امام على(ع) در نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر فرمود:
((... و انما یستدل على الصالحین بما یجرى الله لهم على السن عباده...;(12) و افراد شایسته را با آن چه خداوند بر زبان بندگانش جارى مى سازد, مى توان شناخت.
این ها برخى از امورى است که مى توان با آن ((فرهنگ خدمت گزارى به مردم)) را محک زد. ادامه بحث را به یارى خداوند در مقاله آینده پى خواهیم گرفت.

پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) ر. ک: سیماى کارگزاران على بن ابى طالب امیرالمومنین على(ع). 2 ) نهج البلاغه, نامه 53. 3 ) همان. 4 ) همان, کلمات قصار, کلمه قصار37. 5 ) همان, نامه 27. 6 ) همان, نامه 53. 7 ) همان, نامه 67. 8 ) همان, نامه 27. 9 ) همان, نامه 50. 10 ) همان, نامه 79. 11 ) همان, نامه 43. 12 ) همان, نامه 53.

تبلیغات