ماه رمضان بهار انس با قرآن
آرشیو
چکیده
متن
ماه مبارک رمضان, ماه تولد قرآن, ماه انس با قرآن, ماه بهار قرآن, و ماه شناخت و بهره بردارى فکرى و عملى از قرآن فرا مى رسد.
ماهى که در شب قدر آن, قلب پیامبر اکرم(ص) همه قرآن را از امین وحى, فرا گرفت و قرآن از لوح محفوظ بر قلب وسیع و نورانى بزرگ ترین پیامبران منعکس شد, ماهى که همه ما با روزه گرفتن و عبادت و مناجات و دعا, با زمینه سازى و آمادگى معنوى به استقبال دریافت قرآن مى رویم, و مى خواهیم در پرتو آثار پربرکت روزه خالص, و عبادت ها و دعاهاى همراه آن, رابطه خود را با قرآن نزدیک تر کنیم, و تصمیم بگیریم که خط رابط ما با قرآن همواره استوارتر و محکم تر گردد.
قرآن, روح ماه رمضان است که در کالبد آن دمیده شده, و ارزش و عظمت آن را چند برابر کرده است. قرآن, قلب ماه رمضان است, که بدون این قلب و ضربان آن, جوهره حقیقت در رگ هاى حیات معنوى روزه داران به جریان نمى افتد, قرآن بهار دل ها, و ماه رمضان, بهار قرآن است, چنان که امام باقر(ع) فرمود: ((لکل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان; براى هر چیز بهارى است, و بهار قرآن ماه رمضان است.))(1)
و امیر مومنان على(ع) در شإن قرآن فرمود: ((و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب; در قرآن بیندیشید که بهار قلب هاست.))(2)
و نیز باید توجه داشت که مطابق فرموده امام صادق(ع): ((و قلب شهر رمضان لیله القدر; شب قدر, قلب ماه رمضان است.))(3)
از این رو باید گفت که بخش اعظم برکات ماه رمضان, در رابطه با قرآن است, و در این ماه باید بذر دستورهاى نورانى قرآن را در مزرعه دل ها بکاریم, تا رشد و نمو کند و سرانجام میوه قرآن را در این ماه براى غذاى روح برگیریم, و قوت قلبمان را در پرتو برکات قرآنى این ماه, بیمه نماییم, و چنین بهره بردارى جز از راه انس حقیقى با قرآن به دست نخواهد آمد.
انس با قرآن
امیرمومنان على(ع) فرمود: ((من آنس بتلاوه القرآن, لم توحشه مفارقه الاخوان; کسى که با تلاوت قرآن, انس و الفت گرفت, از جدایى دیگران به وحشت نمى افتد.))(4)
امام سجاد (ع) فرمود: ((لو مات من بین المشرق والمغرب لمااستوحشت, بعد ان یکون القرآن معى; هرگاه همه موجودات و انسان هاى شرق و غرب جهان بمیرند و من تنها بمانم, پس از آن که قرآن با من باشد, هیچ گونه وحشتى نخواهم داشت.))(5)
در اینجا پرسیده مى شود که حقیقت انس با قرآن چیست که انسان را این گونه استوار و نیرومند مى سازد, و هرگونه اضطراب و تنش را از او دور مى کند؟
پاسخ آن که: انس در اصل به معناى خو گرفتن و همدم شدن است, مانند انس کودک شیرخوار به سینه مادر, و گاهى انس آن چنان شدید و سرشار است, که از انس کودک شیرخوار به سینه مادرش نیز بیشتر است, چنان که امیرمومنان على(ع) در برابر منافقان کوردلى که او را به مرگ تهدید مى کردند, فرمود: ((والله لابن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى امه; سوگند به خدا علاقه فرزند ابوطالب به مرگ (شهادت) از علاقه کودک شیرخوار به پستان مادرش بیشتر است.))(6)
عارف حقیقى کسى است که با خدا و کلام او چنین انس و الفتى داشته باشد, که امیرمومنان على(ع) در توضیح آیه ((یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم; اى انسان چه چیز تو را به پروردگارت مغرور ساخته است.))(7) فرمود: ((وکن لله مطیعا و بذکره آنسا; مطیع خداوند باش و به یاد خدا انس بگ(8)یر.))
بنابراین مفهوم انس حقیقى, همان همدم شدن آمیخته با عشق و علاقه گرم و ناگسستنى است که ارتباط و پیوند انسان را به آن چه که مورد انس اوست محکم و متصل مى کند, چنین انسى با خدا و کلام خدا (قرآن) از ویژگى هاى اولیاى خدا و هر مومن عارف و وارسته است, چنان که امیرمومنان على(ع) در مقام دعا مى گوید: ((اللهم انک آنس الانسین لاولیائک ... ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذکرک; خدایا! تو براى اولیا و دوستان خاصت, مإنوس ترین مونس ها هستى... اگر غربت آنها را به وحشت اندازد, یاد تو مونس تنهایى آنهاست.))(9)
ماه رمضان تجلى گاه قرآن
از آن جا که ماه رمضان, ماه نزول قرآن, ماه خدا و ماه تزکیه و تهذیب است و قرآن در شب قدر که در این ماه قرار گرفته, در قلب پیامبر اکرم(ص) تجلى کرده, نتیجه مى گیریم که ماه رمضان تجلى گاه قرآن, و ماه انس با قرآن است, روزه داران مومن در این ماه مهمان خدا هستند و در کنار خوان پربرکت قرآن نشسته اند, و بنابراین باید با تلاوت قرآن انس بگیرند, و با تدبر در آیات قرآن و بهره گیرى فکرى و عملى از مفاهیم قرآن بر رشد و تکامل ملکوتى خود بیفزایند, بر همین اساس, پیامبر(ص) در فرازى از خطبه شعبانیه که در آخرین جمعه شعبان ایراد کرد, فرمود: ((هو شهر دعیتم فیه الى ضیافه الله ... و من تلافیه آیه من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور; ماه رمضان ماهى است که شما در آن به مهمانى خداوند دعوت شده اید... کسى که از شما یک آیه قرآن را در این ماه بخواند, پاداشش معادل ختم قرآن (تلاوت قرآن از آغاز تا پایان) در ماه هاى دیگر است. ))(10)
و در دعاهاى ماه رمضان, سخن از قرآن و انس با آن, به عنوان کتاب ارشاد و هدایت بسیار به میان آمده است, در دعاهاى هر روزه ماه رمضان که از رسول خدا(ص) نقل شده, در فرازى از دعاى روز دوم مى خوانیم: ((اللهم وفقنى فیه لقرائه آیاتک; خدایا مرا در این روز براى قرائت آیات قرآن, موفق کن.)) و در دعاى بیستم مى خوانیم: ((اللهم وفقنى فیه لتلاوه القرآن; خدایا مرا در این روز براى تلاوت قرآن توفیق ده.))(11)
در این دو عبارت که به صورت دعاست, هم به قرائت و روخوانى قرآن توجه شده و هم به قرائت تدبر آمیز و توإم با عمل, زیرا واژه تلاوت در اصل از ((تلو و تالى)) است که به معناى دنباله روى و پیروى تنگاتنگ و بدون هرگونه درنگ و فاصله مى باشد. روشن است که چنین توفیقى جز در پرتو انس حقیقى با قرآن به دست نمىآید. انس با قرآن در حقیقت از سه پایه تشکیل شده که عبارتند از: 1ـ خواندن آیات قرآن 2ـ تدبر و شناخت قرآن 3ـ عمل به دستورهاى قرآن. بر همین اساس امام باقر(ع) در یک تجزیه و تحلیل کوتاه فرمود:
((قرإ القرآن ثلاثه; رجل قرء القرآن, فاتخذه بضاعه, واستدر به الملوک, واستطال به على الناس, و رجل قرء القرآن فحفظ حروفه و ضیع حدوده, و اقامه اقامه القدح, فلاکثر الله هولإ من حمله القرآن, و رجل قرء القرآن, فوضع دوإ القرآن على دإ قلبه, فاشهر به لیله, و اظمإ به نهاره, و قام به فى مساجده, و تجافى به عن فراشه, فباولئک یدفع الله العزیز الجبار البلإ...; قرآن خوانان بر سه گروه اند: 1ـ خواندن قرآن را سرمایه کسب مادى خود قرار دهند, و با قرائت قرآن, پادشاهان را بدوشند, و در برابر مردم بزرگ نمایى کنند. 2ـ در خواندن قرآن, حروف (و تجوید) آن رعایت کنند, ولى حدود و مرزها و برنامه هاى قرآن را تباه سازند, قرآن براى آنها همانند جام آب نگهدارنده است (که هنگام تشنگى و سودجویى از آن بهره مى برند, و هنگام سیرابى آن ظرف را مانند سواره به پشت سرش مى افکنند[ (.این دو دسته هرگز ازقرآن بهره مند نمى شوند و نجات نمى یابند]. 3ـ انسان هایى که قرآن مى خوانند و داروى قرآن را بر دل دردمندشان مى نهند, و براى (خواندن و تدبر در) قرآن شب زنده دارى کنند, و روزشان را با روزه به پایان رسانند, و نمازشان و جایگاه هاى نمازشان را بر اساس آن, اقامه نمایند, و به خاطر قرآن, از بستر خواب, براى عبادت, دورى کنند, خداوند عزیز و قادر به برکت وجود این گروه, بلاها را دور مى سازد, از شر دشمنان جلوگیرى مى نماید و از آسمان باران مى فرستد.))
و در پایان فرمود: ((فو الله لهولإ فى قرإ القرآن اعز من الکبریت الاحمر; سوگند به خدا در میان قرآن خوانان, چنین گروهى از کبریت احمر کمیاب ترند. ))(12)
امام سجاد(ع) هنگامى که قرآن را تا آخر تلاوت مى کرد, دعایى مى خواند, که در فرازى از آن دعا چنین آمده است: ((اللهم فاذا افدتنا المعونه على تلاوته و سهلت جواسى السنتنا بحسن عبارته, فاجعلنا ممن یرعاه حق رعایته; خدایا چون ما را براى تلاوت آیات قرآن, یارى فرمودى, و دشوارى (و عدم شیوایى) زبان هاى ما را به زیبایى و شیوایى عبارت هاى قرآن آسان نمودى, پس ما را به گونه اى قرار بده تا حق قرآن را آن گونه که هست رعایت کنیم.))(13)
رسول اکرم(ص) در تفسیر آیه 121 بقره: ((یتلونه حق تلاوته, مومنان, کتاب آسمانى را آن گونه که شایسته آن است مى خوانند.)) فرمود: ((یتبعونه حق اتباعه; آن گونه که سزاوار پیروى است, از قرآن پیروى مى کنند.))(14)
از سوى دیگر فرمود: ((رب تال القرآن, والقرآن یلعنه; چه بسیارند تلاوت کنندگان قرآن, که قرآن آنها را لعنت مى کند.))(15)
این گفتار و ده ها گفتار دیگر در این خصوص, از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) حاکى از آن است که ارزش تلاوت قرآن به این است که آمیخته با توجه و تدبر, و تصمیم بر عمل به دستورهاى قرآن باشد, و تحقق و انس حقیقى با قرآن به چنین برنامه اى بستگى دارد. وگرنه خوارج نهروانى, دشمنان خون خوار امیرمومنان على(ع) همه از قاریان قرآن بودند, ولى از قرآن, فقط قافش را مى دانستند, از این رو حضرت على(ع) را که سراپا توحید بود, کافر خوانده, با او جنگیدند.
نمونه هایى از انس اولیاى خدابا قرآن
پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) و اولیاى خدا, با قرآن بسیار انس و الفت داشتند, و از فیوضات ظاهر و باطن آن بهره مى بردند, تنها به قرائت ظاهر آیات قرآن اکتفا نمى کردند, بلکه در آیات آن تدبر مى نمودند و آیات را با تإنى و شمرده و با صداى زیبا و جذاب و با توجه به معانى آن, و تصمیم بر عمل به آن, مى خواندند; به عنوان مثال, در قرآن صدها بار جمله ((یا ایها الذین آمنوا; اى کسانى که ایمان آورده اید.)) آمده است, حضرت رضا(ع) هرگاه هنگام تلاوت آیات قرآن به این آیه مى رسید و آن را مى خواند, بى درنگ مى گفت: ((لبیک اللهم لبیک; اجابت مى کنم فرمان و دعوت تو را اى خدا, اجابت مى کنم.))(16) این مطلب بیانگر آن است که امامان معصوم(ع) با توجه و تدبر, آیات قرآن را مى خواندند, و همان دم تصمیم مى گرفتند به دستورهاى خدا عمل نمایند, اینک در این جا نظر شما را به نمونه هایى از انس و علاقه امامان(ع) و اولیاى خدا با قرآن جلب مى کنیم:
1ـ امام حسین(ع) آن چنان با قرآن, انس داشت, که عصر روز تاسوعا در کربلا, که دشمن تصمیم حمله به سوى خیام آن حضرت و یارانش را داشت, به حضرت عباس(ع) فرمود: نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا که: ((هو یعلم انى احب الصلاه له و تلاوه کتابه; خداوند مى داند و گواه است که من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.))(17) امشب را به خاطر انجام نماز و تلاوت آیات قرآن, به ما مهلت دهید.
2ـ امام سجاد(ع) هنگامى که سوره حمد را قرائت مى کرد, به آیه ((مالک یوم الدین)) مى رسید, آن قدر این آیه را با خضوع ویژه اى, تکرار مى کرد, که نزدیک بود, جانش به لب برسد(18) و آن حضرت آن چنان با صداى زیبا و شیوا قرآن مى خواند که وقتى سقاها (آب رسان ها) از کنار خانه اش عبور مى کردند, همان جا توقف مى نمودند تا صداى دلنشین آن حضرت را بشنوند.(19)
3ـ امام صادق(ع) با حالت ملکوتى خاصى, آیات قرآن را در نماز تلاوت مى کرد, که از حال عادى خارج مى شد, روزى چنین حادثه اى رخ داد, هنگامى که حالت عادى خود را باز یافت, حاضران پرسیدند: ((این چه حالى بود که به شما دست داد؟)) آن حضرت در پاسخ فرمود: ((ما زلت اکرر آیات القرآن حتى بلغت الى حال کاننى سمعتها مشافهه ممن انزلها; پیوسته آیات قرآن را تکرار کردم, تا این که به حالتى رسیدم که گویى آن آیات را به طور مستقیم, از زبان نازل کننده قرآن, شنیده ام.))(20)
4ـ حضرت رضا(ع) آن چنان با قرآن, انس و الفت داشت, که در هر سه روز, یک بار تمام قرآن را تلاوت مى کرد, و مى فرمود: ((اگر خواسته باشم که در کمتر از سه روز, قرآن را ختم کنم, مى توانم, ولى هرگز هیچ آیه اى را نخواندم, مگر این که در معناى آن اندیشیدم, و درباره این که آن آیه در چه موضوع, و در چه وقت نازل شده فکر کردم, از این رو در هر سه روز همه قرآن را تلاوت مى کنم, وگرنه کمتر از سه روز همه قرآن را تلاوت مى کردم.))(21)
5ـ محدث نورى صاحب مستدرک به سند معتبر نقل مى کند که عالم ربانى و فقیه صمدانى آیه الله العظمى سید محمد مهدى بحرالعلوم (متوفاى سال 1212 هـ.ق) روزى براى زیارت مرقد مطهر امیرمومنان على(ع) وارد حرم آن حضرت شد, ناگاه دیدند با حالت مخصوصى این شعر را زمزمه مى کند:
چه خوش است صورت قرآن زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
پس از ساعتى, بعضى از او پرسیدند: به چه مناسبت این شعر را در حرم مى خواندى؟ در پاسخ فرمود: ((هنگامى که وارد حرم شدم, حضرت حجت امام زمان(عج) را در کنار ضریح امیرمومنان على(ع) دیدم که با صداى شیوا و بلند, به قرائت قرآن مشغول بود, وقتى که صدایش را شنیدم, این شعر را خواندم, هنگامى که به حرم رسیدم, آن حضرت, قرائت قرآن را به پایان رسانده, و از حرم خارج شد.))(22)
6ـ امیرمومنان على(ع) پس از جنگ صفین, روزى در مسجد کوفه خطبه اى براى یاران خواند, در آن خطبه از چند نفر از یاران برجسته اش که در جنگ صفین به شهادت رسیده بودند, یادى جانسوز کرد, و فرمود: ((کجا هستند برادران من, همانها که سواره به راه مى افتادند, و در راه حق قدم برمى داشتند؟ کجا است عمار یاسر؟ کجا است ابن تیهان؟ کجا است ذو الشهادتین؟ و کجایند مانند آنان از برادرانشان که پیمان بر جانبازى بستند, و سرهاى آنان براى ستمگران فرستاده شد.))
آن گاه على(ع) دست بر محاسن شریفش کند, مدتى طولانى گریست و سپس به ذکر پاره اى از خصلت هاى آنان پرداخت که نخستین خصلت شان تلاوت قرآن و عمل به آن بود, فرمود: ((اوه على اخوانى الذین تلوا القرآن فاحکموه; آه بر برادرانم, همان ها که قرآن را تلاوت مى کردند, و به کار مى بستند.))(23)
7ـ کلام را کوتاه کرده, و از انس و الفت بنیانگذار جمهورى اسلامى, راحل کبیر, حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ با قرآن, اندکى سخن به میان مىآورم. امام خمینى ـ قدس سره ـ در ظاهر و باطن, توجه بسیار و عمیق این بزرگمرد, رابطه بسیار گرمى با قرآن داشت, و از آن, استفاده هاى فکرى و عملى فراوانى مى کرد, قرآن بزرگ ترین تکیه گاه مطمئن و نیروبخش براى پیشبرد اهداف او بود, او مى فرمود: ((اگر خداوند داستان هاى پیامبران در برابر طاغوت ها را در قرآن ذکر کرده, موسى و فرعون, ابراهیم و نمرود و... را تذکر داده, منظورش داستان سرایى نبوده, بلکه منظور تبیین برنامه پیامبران در برابر طاغوت هاست; یعنى ما نیز که پیرو قرآن هستیم, باید در برابر طاغوتها تا سرحد نابودى آنها تلاش کنیم.))
مکرر مى فرمود: قرآن یک کتاب انسان سازى کامل است, و براى آن نازل شده که انسان بسازد. امام خمینى بخش مهمى از زندگى اش را حتى در دوران جنگ, و در دوران بیمارى آخر عمر, با قرآن مإنوس بود, و با تلاوت آیات قرآن, و تدبر در آن آیات, با خدا ارتباط پیدا مى کرد.
یکى از اعضاى دفتر ایشان در این باره مى نویسد:
((هر روز حضرت امام خمینى(ره) داراى نظم و انضباط مخصوصى بودند, از جمله مقدارى از وقتشان را با قرائت آیات قرآن سپرى مى کردند, و کارها آن چنان بر طبق نظم و برنامه ریزى بود که به طور عادى هیچ گاه توجه به کارى موجب تضییع کار دیگرشان نمى شد.))(24)
امام در نیمه هاى شب که براى نماز شب برمى خاست, مدتى قرآن مى خواند, حتى در اواخر عمر که بسترى بودند, با دوربین مخفى از او فیلم گرفتند, و در تلویزیون, بسیارى مشاهده نمودند, که از بستر برخاست و نشست و قرآن را به دست گرفت و مشغول تلاوت آیات قرآن گردید.
شخصى قرآن هایى با قطع کوچک تهیه کرده و مى خواست به جبهه بفرستد, به دفتر امام آورده بود تا آنها را تبرک کند, آن قرآن ها را نزد امام آوردند, و به عرض رسید: ((اینها قرآن هایى است که شامل چند سوره است, خواسته اند که براى جبهه تبرک شود. )) با این که همیشه حرکات امام به طور کامل, آرام و معتدل بود, ناگهان به طور بى سابقه اى, با شتاب و شدت مضطربانه اى, دستشان را عقب کشیدند, و با لحنى تند و عتاب آمیز فرمودند: ((من قرآن را تبرک کنم؟! این چه کارهایى است که مى کنید؟))
یک بار بدون توجه یک جلد قرآن را همراه چیزهاى دیگر نزد امام آوردند و به زمین نهادند, امام با عتاب فرمودند: ((قرآن را روى زمین نگذارید.)) و بى درنگ دستشان را جلو آورده و آن را گرفتند و روى میزى که در کنارشان بود گذاشتند, امام در این هنگام روى کاناپه نشسته بودند, معلوم شد که امام نمى خواهند قرآن پایین تر از جایى که نشسته اند قرار گیرد.
یک بار نیز همه دیدند که حضرت امام(س) در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران, به طور استثنایى به جاى آن که در جایگاه روى صندلى بنشینند, روى زمین نشستند, زیرا در آن روز برندگان مسابقه قرآن آمده بودند, و قرار بود در آن جلسه, چند آیه قرآن تلاوت شود.
حضرت امام هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان, دستور مى دادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود, قرائت شود.(25)
در روایت آمده است: على بن مغیره یکى از شاگردان وارسته امام کاظم(ع) به آن حضرت عرض کرد: ((من مانند پدرم, در ماه رمضان, چهل بار قرآن را از آغاز تا پایان تلاوت مى کنم ـ و گاهى بر اثر اشتغالات و نشاط و خستگى, کم و زیاد مى شود ـ و در روز فطر, ثواب یک ختم قرآن را نثار روح پیامبر(ص) هدیه مى نمایم, ختم دیگر را به امیرمومنان على(ع), و ختم دیگر را به حضرت زهرا(س) و ختم دیگر را به امام حسن(ع) و امامان دیگر تا شما, اهدا مى نمایم, پاداش من در این کار چیست؟)) امام کاظم (ع) فرمود: ((لک بذلک إن تکون معهم یوم القیامه; پاداش تو این است که در روز قیامت همنشین و همدم پیامبر(ص) و فاطمه و امامان(ع) خواهى بود.))
گفتم: ((الله اکبر, براستى به چنین مقامى نایل مى شوم؟)) سه بار فرمود: آرى. (26)
پایان این گفتار را با ذکر سخن پیامبر اکرم(ص) در شإن پاداش تلاوت قرآن, مىآراییم که فرمود: مومنى که هر شب ده آیه از آیات قرآن را تلاوت کند, نامش جزء ((غافلان)) نوشته نشود, و اگر هر شب پنجاه آیه بخواند نامش جزء ((ذاکران)) نوشته شود, و اگر صد آیه بخواند, نامش جزء ((قانتان)) (بندگان خالص و فروتن) نوشته گردد, و هرگاه هر شب صد آیه بخواند, نامش جزء ((فائزان)) (رستگاران) ثبت مى گردد, و هرگاه پانصد آیه بخواند, نامش جزء ((مجتهدان)) (تلاشگران راه حق) نوشته شود, و اگر هزار آیه بخواند, براى او در بهشت قنطارى از طلا که معادل پانزده هزار مثقال طلا است مقرر گردد, که هر مثقال آن 24 قیراط است که کوچک ترین قیراط آن, همانند بزرگى کوه احد مى باشد, بزرگ ترین آن به بزرگى بین زمین و آسمان است.(27)
پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج96, ص386. 2 ) سید رضى, نهج البلاغه, خطبه110. 3 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج96, ص386. 4 ) غرر الحکم. 5 ) محمد بن یعقوب کلینى, اصول کافى, ج2, ص610. 6 ) نهج البلاغه, خطبه5. 7 ) انفطار (82) آیه6. 8 ) نهج البلاغه, خطبه223. 9 ) همان, خطبه227. 10 ) شیخ صدوق, عیون اخبار الرضا, ج2, ص295. 11 ) محدث قمى, مفاتیح الجنان, دعاهاى روزهاى ماه رمضان. 12 ) محمد بن یعقوب کلینى, اصول کافى, چاپ آخوندى, ج2, ص627. 13 ) صحیفه سجادیه, دعاى 42. 14 ) سیوطى, الدر المنثور, ج1, ص111. 15 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج92, ص184. 16 ) همان, ج85, ص34. 17 ) ابن جریر طبرى, تاریخ طبرى, ج6, ص;337 محدث قمى, نفس المهموم, ص113. 18 و 19 ) محمد بن یعقوب کلینى, اصول کافى, ج2, ص602 و616. 20 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج84, ص248. 21 ) ابن شهر آشوب طبرسى, مناقب آل ابى طالب, ج4, ص360. 22 ) محدث نورى, جنه المإوى, واقع در قسمت آخر جلد53 بحار, ص302. 23 ) نهج البلاغه, خطبه182. 24 ) محمد حسن رحیمیان, در سایه آفتاب, ص183 (به طور اقتباس) 25 ) همان, ص114 و 115. 26 ) محمد بن یعقوب کلینى, اصول کافى, ج2, ص618. 27 ) همان, ص612.
ماهى که در شب قدر آن, قلب پیامبر اکرم(ص) همه قرآن را از امین وحى, فرا گرفت و قرآن از لوح محفوظ بر قلب وسیع و نورانى بزرگ ترین پیامبران منعکس شد, ماهى که همه ما با روزه گرفتن و عبادت و مناجات و دعا, با زمینه سازى و آمادگى معنوى به استقبال دریافت قرآن مى رویم, و مى خواهیم در پرتو آثار پربرکت روزه خالص, و عبادت ها و دعاهاى همراه آن, رابطه خود را با قرآن نزدیک تر کنیم, و تصمیم بگیریم که خط رابط ما با قرآن همواره استوارتر و محکم تر گردد.
قرآن, روح ماه رمضان است که در کالبد آن دمیده شده, و ارزش و عظمت آن را چند برابر کرده است. قرآن, قلب ماه رمضان است, که بدون این قلب و ضربان آن, جوهره حقیقت در رگ هاى حیات معنوى روزه داران به جریان نمى افتد, قرآن بهار دل ها, و ماه رمضان, بهار قرآن است, چنان که امام باقر(ع) فرمود: ((لکل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان; براى هر چیز بهارى است, و بهار قرآن ماه رمضان است.))(1)
و امیر مومنان على(ع) در شإن قرآن فرمود: ((و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب; در قرآن بیندیشید که بهار قلب هاست.))(2)
و نیز باید توجه داشت که مطابق فرموده امام صادق(ع): ((و قلب شهر رمضان لیله القدر; شب قدر, قلب ماه رمضان است.))(3)
از این رو باید گفت که بخش اعظم برکات ماه رمضان, در رابطه با قرآن است, و در این ماه باید بذر دستورهاى نورانى قرآن را در مزرعه دل ها بکاریم, تا رشد و نمو کند و سرانجام میوه قرآن را در این ماه براى غذاى روح برگیریم, و قوت قلبمان را در پرتو برکات قرآنى این ماه, بیمه نماییم, و چنین بهره بردارى جز از راه انس حقیقى با قرآن به دست نخواهد آمد.
انس با قرآن
امیرمومنان على(ع) فرمود: ((من آنس بتلاوه القرآن, لم توحشه مفارقه الاخوان; کسى که با تلاوت قرآن, انس و الفت گرفت, از جدایى دیگران به وحشت نمى افتد.))(4)
امام سجاد (ع) فرمود: ((لو مات من بین المشرق والمغرب لمااستوحشت, بعد ان یکون القرآن معى; هرگاه همه موجودات و انسان هاى شرق و غرب جهان بمیرند و من تنها بمانم, پس از آن که قرآن با من باشد, هیچ گونه وحشتى نخواهم داشت.))(5)
در اینجا پرسیده مى شود که حقیقت انس با قرآن چیست که انسان را این گونه استوار و نیرومند مى سازد, و هرگونه اضطراب و تنش را از او دور مى کند؟
پاسخ آن که: انس در اصل به معناى خو گرفتن و همدم شدن است, مانند انس کودک شیرخوار به سینه مادر, و گاهى انس آن چنان شدید و سرشار است, که از انس کودک شیرخوار به سینه مادرش نیز بیشتر است, چنان که امیرمومنان على(ع) در برابر منافقان کوردلى که او را به مرگ تهدید مى کردند, فرمود: ((والله لابن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى امه; سوگند به خدا علاقه فرزند ابوطالب به مرگ (شهادت) از علاقه کودک شیرخوار به پستان مادرش بیشتر است.))(6)
عارف حقیقى کسى است که با خدا و کلام او چنین انس و الفتى داشته باشد, که امیرمومنان على(ع) در توضیح آیه ((یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم; اى انسان چه چیز تو را به پروردگارت مغرور ساخته است.))(7) فرمود: ((وکن لله مطیعا و بذکره آنسا; مطیع خداوند باش و به یاد خدا انس بگ(8)یر.))
بنابراین مفهوم انس حقیقى, همان همدم شدن آمیخته با عشق و علاقه گرم و ناگسستنى است که ارتباط و پیوند انسان را به آن چه که مورد انس اوست محکم و متصل مى کند, چنین انسى با خدا و کلام خدا (قرآن) از ویژگى هاى اولیاى خدا و هر مومن عارف و وارسته است, چنان که امیرمومنان على(ع) در مقام دعا مى گوید: ((اللهم انک آنس الانسین لاولیائک ... ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذکرک; خدایا! تو براى اولیا و دوستان خاصت, مإنوس ترین مونس ها هستى... اگر غربت آنها را به وحشت اندازد, یاد تو مونس تنهایى آنهاست.))(9)
ماه رمضان تجلى گاه قرآن
از آن جا که ماه رمضان, ماه نزول قرآن, ماه خدا و ماه تزکیه و تهذیب است و قرآن در شب قدر که در این ماه قرار گرفته, در قلب پیامبر اکرم(ص) تجلى کرده, نتیجه مى گیریم که ماه رمضان تجلى گاه قرآن, و ماه انس با قرآن است, روزه داران مومن در این ماه مهمان خدا هستند و در کنار خوان پربرکت قرآن نشسته اند, و بنابراین باید با تلاوت قرآن انس بگیرند, و با تدبر در آیات قرآن و بهره گیرى فکرى و عملى از مفاهیم قرآن بر رشد و تکامل ملکوتى خود بیفزایند, بر همین اساس, پیامبر(ص) در فرازى از خطبه شعبانیه که در آخرین جمعه شعبان ایراد کرد, فرمود: ((هو شهر دعیتم فیه الى ضیافه الله ... و من تلافیه آیه من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور; ماه رمضان ماهى است که شما در آن به مهمانى خداوند دعوت شده اید... کسى که از شما یک آیه قرآن را در این ماه بخواند, پاداشش معادل ختم قرآن (تلاوت قرآن از آغاز تا پایان) در ماه هاى دیگر است. ))(10)
و در دعاهاى ماه رمضان, سخن از قرآن و انس با آن, به عنوان کتاب ارشاد و هدایت بسیار به میان آمده است, در دعاهاى هر روزه ماه رمضان که از رسول خدا(ص) نقل شده, در فرازى از دعاى روز دوم مى خوانیم: ((اللهم وفقنى فیه لقرائه آیاتک; خدایا مرا در این روز براى قرائت آیات قرآن, موفق کن.)) و در دعاى بیستم مى خوانیم: ((اللهم وفقنى فیه لتلاوه القرآن; خدایا مرا در این روز براى تلاوت قرآن توفیق ده.))(11)
در این دو عبارت که به صورت دعاست, هم به قرائت و روخوانى قرآن توجه شده و هم به قرائت تدبر آمیز و توإم با عمل, زیرا واژه تلاوت در اصل از ((تلو و تالى)) است که به معناى دنباله روى و پیروى تنگاتنگ و بدون هرگونه درنگ و فاصله مى باشد. روشن است که چنین توفیقى جز در پرتو انس حقیقى با قرآن به دست نمىآید. انس با قرآن در حقیقت از سه پایه تشکیل شده که عبارتند از: 1ـ خواندن آیات قرآن 2ـ تدبر و شناخت قرآن 3ـ عمل به دستورهاى قرآن. بر همین اساس امام باقر(ع) در یک تجزیه و تحلیل کوتاه فرمود:
((قرإ القرآن ثلاثه; رجل قرء القرآن, فاتخذه بضاعه, واستدر به الملوک, واستطال به على الناس, و رجل قرء القرآن فحفظ حروفه و ضیع حدوده, و اقامه اقامه القدح, فلاکثر الله هولإ من حمله القرآن, و رجل قرء القرآن, فوضع دوإ القرآن على دإ قلبه, فاشهر به لیله, و اظمإ به نهاره, و قام به فى مساجده, و تجافى به عن فراشه, فباولئک یدفع الله العزیز الجبار البلإ...; قرآن خوانان بر سه گروه اند: 1ـ خواندن قرآن را سرمایه کسب مادى خود قرار دهند, و با قرائت قرآن, پادشاهان را بدوشند, و در برابر مردم بزرگ نمایى کنند. 2ـ در خواندن قرآن, حروف (و تجوید) آن رعایت کنند, ولى حدود و مرزها و برنامه هاى قرآن را تباه سازند, قرآن براى آنها همانند جام آب نگهدارنده است (که هنگام تشنگى و سودجویى از آن بهره مى برند, و هنگام سیرابى آن ظرف را مانند سواره به پشت سرش مى افکنند[ (.این دو دسته هرگز ازقرآن بهره مند نمى شوند و نجات نمى یابند]. 3ـ انسان هایى که قرآن مى خوانند و داروى قرآن را بر دل دردمندشان مى نهند, و براى (خواندن و تدبر در) قرآن شب زنده دارى کنند, و روزشان را با روزه به پایان رسانند, و نمازشان و جایگاه هاى نمازشان را بر اساس آن, اقامه نمایند, و به خاطر قرآن, از بستر خواب, براى عبادت, دورى کنند, خداوند عزیز و قادر به برکت وجود این گروه, بلاها را دور مى سازد, از شر دشمنان جلوگیرى مى نماید و از آسمان باران مى فرستد.))
و در پایان فرمود: ((فو الله لهولإ فى قرإ القرآن اعز من الکبریت الاحمر; سوگند به خدا در میان قرآن خوانان, چنین گروهى از کبریت احمر کمیاب ترند. ))(12)
امام سجاد(ع) هنگامى که قرآن را تا آخر تلاوت مى کرد, دعایى مى خواند, که در فرازى از آن دعا چنین آمده است: ((اللهم فاذا افدتنا المعونه على تلاوته و سهلت جواسى السنتنا بحسن عبارته, فاجعلنا ممن یرعاه حق رعایته; خدایا چون ما را براى تلاوت آیات قرآن, یارى فرمودى, و دشوارى (و عدم شیوایى) زبان هاى ما را به زیبایى و شیوایى عبارت هاى قرآن آسان نمودى, پس ما را به گونه اى قرار بده تا حق قرآن را آن گونه که هست رعایت کنیم.))(13)
رسول اکرم(ص) در تفسیر آیه 121 بقره: ((یتلونه حق تلاوته, مومنان, کتاب آسمانى را آن گونه که شایسته آن است مى خوانند.)) فرمود: ((یتبعونه حق اتباعه; آن گونه که سزاوار پیروى است, از قرآن پیروى مى کنند.))(14)
از سوى دیگر فرمود: ((رب تال القرآن, والقرآن یلعنه; چه بسیارند تلاوت کنندگان قرآن, که قرآن آنها را لعنت مى کند.))(15)
این گفتار و ده ها گفتار دیگر در این خصوص, از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) حاکى از آن است که ارزش تلاوت قرآن به این است که آمیخته با توجه و تدبر, و تصمیم بر عمل به دستورهاى قرآن باشد, و تحقق و انس حقیقى با قرآن به چنین برنامه اى بستگى دارد. وگرنه خوارج نهروانى, دشمنان خون خوار امیرمومنان على(ع) همه از قاریان قرآن بودند, ولى از قرآن, فقط قافش را مى دانستند, از این رو حضرت على(ع) را که سراپا توحید بود, کافر خوانده, با او جنگیدند.
نمونه هایى از انس اولیاى خدابا قرآن
پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) و اولیاى خدا, با قرآن بسیار انس و الفت داشتند, و از فیوضات ظاهر و باطن آن بهره مى بردند, تنها به قرائت ظاهر آیات قرآن اکتفا نمى کردند, بلکه در آیات آن تدبر مى نمودند و آیات را با تإنى و شمرده و با صداى زیبا و جذاب و با توجه به معانى آن, و تصمیم بر عمل به آن, مى خواندند; به عنوان مثال, در قرآن صدها بار جمله ((یا ایها الذین آمنوا; اى کسانى که ایمان آورده اید.)) آمده است, حضرت رضا(ع) هرگاه هنگام تلاوت آیات قرآن به این آیه مى رسید و آن را مى خواند, بى درنگ مى گفت: ((لبیک اللهم لبیک; اجابت مى کنم فرمان و دعوت تو را اى خدا, اجابت مى کنم.))(16) این مطلب بیانگر آن است که امامان معصوم(ع) با توجه و تدبر, آیات قرآن را مى خواندند, و همان دم تصمیم مى گرفتند به دستورهاى خدا عمل نمایند, اینک در این جا نظر شما را به نمونه هایى از انس و علاقه امامان(ع) و اولیاى خدا با قرآن جلب مى کنیم:
1ـ امام حسین(ع) آن چنان با قرآن, انس داشت, که عصر روز تاسوعا در کربلا, که دشمن تصمیم حمله به سوى خیام آن حضرت و یارانش را داشت, به حضرت عباس(ع) فرمود: نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا که: ((هو یعلم انى احب الصلاه له و تلاوه کتابه; خداوند مى داند و گواه است که من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.))(17) امشب را به خاطر انجام نماز و تلاوت آیات قرآن, به ما مهلت دهید.
2ـ امام سجاد(ع) هنگامى که سوره حمد را قرائت مى کرد, به آیه ((مالک یوم الدین)) مى رسید, آن قدر این آیه را با خضوع ویژه اى, تکرار مى کرد, که نزدیک بود, جانش به لب برسد(18) و آن حضرت آن چنان با صداى زیبا و شیوا قرآن مى خواند که وقتى سقاها (آب رسان ها) از کنار خانه اش عبور مى کردند, همان جا توقف مى نمودند تا صداى دلنشین آن حضرت را بشنوند.(19)
3ـ امام صادق(ع) با حالت ملکوتى خاصى, آیات قرآن را در نماز تلاوت مى کرد, که از حال عادى خارج مى شد, روزى چنین حادثه اى رخ داد, هنگامى که حالت عادى خود را باز یافت, حاضران پرسیدند: ((این چه حالى بود که به شما دست داد؟)) آن حضرت در پاسخ فرمود: ((ما زلت اکرر آیات القرآن حتى بلغت الى حال کاننى سمعتها مشافهه ممن انزلها; پیوسته آیات قرآن را تکرار کردم, تا این که به حالتى رسیدم که گویى آن آیات را به طور مستقیم, از زبان نازل کننده قرآن, شنیده ام.))(20)
4ـ حضرت رضا(ع) آن چنان با قرآن, انس و الفت داشت, که در هر سه روز, یک بار تمام قرآن را تلاوت مى کرد, و مى فرمود: ((اگر خواسته باشم که در کمتر از سه روز, قرآن را ختم کنم, مى توانم, ولى هرگز هیچ آیه اى را نخواندم, مگر این که در معناى آن اندیشیدم, و درباره این که آن آیه در چه موضوع, و در چه وقت نازل شده فکر کردم, از این رو در هر سه روز همه قرآن را تلاوت مى کنم, وگرنه کمتر از سه روز همه قرآن را تلاوت مى کردم.))(21)
5ـ محدث نورى صاحب مستدرک به سند معتبر نقل مى کند که عالم ربانى و فقیه صمدانى آیه الله العظمى سید محمد مهدى بحرالعلوم (متوفاى سال 1212 هـ.ق) روزى براى زیارت مرقد مطهر امیرمومنان على(ع) وارد حرم آن حضرت شد, ناگاه دیدند با حالت مخصوصى این شعر را زمزمه مى کند:
چه خوش است صورت قرآن زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
پس از ساعتى, بعضى از او پرسیدند: به چه مناسبت این شعر را در حرم مى خواندى؟ در پاسخ فرمود: ((هنگامى که وارد حرم شدم, حضرت حجت امام زمان(عج) را در کنار ضریح امیرمومنان على(ع) دیدم که با صداى شیوا و بلند, به قرائت قرآن مشغول بود, وقتى که صدایش را شنیدم, این شعر را خواندم, هنگامى که به حرم رسیدم, آن حضرت, قرائت قرآن را به پایان رسانده, و از حرم خارج شد.))(22)
6ـ امیرمومنان على(ع) پس از جنگ صفین, روزى در مسجد کوفه خطبه اى براى یاران خواند, در آن خطبه از چند نفر از یاران برجسته اش که در جنگ صفین به شهادت رسیده بودند, یادى جانسوز کرد, و فرمود: ((کجا هستند برادران من, همانها که سواره به راه مى افتادند, و در راه حق قدم برمى داشتند؟ کجا است عمار یاسر؟ کجا است ابن تیهان؟ کجا است ذو الشهادتین؟ و کجایند مانند آنان از برادرانشان که پیمان بر جانبازى بستند, و سرهاى آنان براى ستمگران فرستاده شد.))
آن گاه على(ع) دست بر محاسن شریفش کند, مدتى طولانى گریست و سپس به ذکر پاره اى از خصلت هاى آنان پرداخت که نخستین خصلت شان تلاوت قرآن و عمل به آن بود, فرمود: ((اوه على اخوانى الذین تلوا القرآن فاحکموه; آه بر برادرانم, همان ها که قرآن را تلاوت مى کردند, و به کار مى بستند.))(23)
7ـ کلام را کوتاه کرده, و از انس و الفت بنیانگذار جمهورى اسلامى, راحل کبیر, حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ با قرآن, اندکى سخن به میان مىآورم. امام خمینى ـ قدس سره ـ در ظاهر و باطن, توجه بسیار و عمیق این بزرگمرد, رابطه بسیار گرمى با قرآن داشت, و از آن, استفاده هاى فکرى و عملى فراوانى مى کرد, قرآن بزرگ ترین تکیه گاه مطمئن و نیروبخش براى پیشبرد اهداف او بود, او مى فرمود: ((اگر خداوند داستان هاى پیامبران در برابر طاغوت ها را در قرآن ذکر کرده, موسى و فرعون, ابراهیم و نمرود و... را تذکر داده, منظورش داستان سرایى نبوده, بلکه منظور تبیین برنامه پیامبران در برابر طاغوت هاست; یعنى ما نیز که پیرو قرآن هستیم, باید در برابر طاغوتها تا سرحد نابودى آنها تلاش کنیم.))
مکرر مى فرمود: قرآن یک کتاب انسان سازى کامل است, و براى آن نازل شده که انسان بسازد. امام خمینى بخش مهمى از زندگى اش را حتى در دوران جنگ, و در دوران بیمارى آخر عمر, با قرآن مإنوس بود, و با تلاوت آیات قرآن, و تدبر در آن آیات, با خدا ارتباط پیدا مى کرد.
یکى از اعضاى دفتر ایشان در این باره مى نویسد:
((هر روز حضرت امام خمینى(ره) داراى نظم و انضباط مخصوصى بودند, از جمله مقدارى از وقتشان را با قرائت آیات قرآن سپرى مى کردند, و کارها آن چنان بر طبق نظم و برنامه ریزى بود که به طور عادى هیچ گاه توجه به کارى موجب تضییع کار دیگرشان نمى شد.))(24)
امام در نیمه هاى شب که براى نماز شب برمى خاست, مدتى قرآن مى خواند, حتى در اواخر عمر که بسترى بودند, با دوربین مخفى از او فیلم گرفتند, و در تلویزیون, بسیارى مشاهده نمودند, که از بستر برخاست و نشست و قرآن را به دست گرفت و مشغول تلاوت آیات قرآن گردید.
شخصى قرآن هایى با قطع کوچک تهیه کرده و مى خواست به جبهه بفرستد, به دفتر امام آورده بود تا آنها را تبرک کند, آن قرآن ها را نزد امام آوردند, و به عرض رسید: ((اینها قرآن هایى است که شامل چند سوره است, خواسته اند که براى جبهه تبرک شود. )) با این که همیشه حرکات امام به طور کامل, آرام و معتدل بود, ناگهان به طور بى سابقه اى, با شتاب و شدت مضطربانه اى, دستشان را عقب کشیدند, و با لحنى تند و عتاب آمیز فرمودند: ((من قرآن را تبرک کنم؟! این چه کارهایى است که مى کنید؟))
یک بار بدون توجه یک جلد قرآن را همراه چیزهاى دیگر نزد امام آوردند و به زمین نهادند, امام با عتاب فرمودند: ((قرآن را روى زمین نگذارید.)) و بى درنگ دستشان را جلو آورده و آن را گرفتند و روى میزى که در کنارشان بود گذاشتند, امام در این هنگام روى کاناپه نشسته بودند, معلوم شد که امام نمى خواهند قرآن پایین تر از جایى که نشسته اند قرار گیرد.
یک بار نیز همه دیدند که حضرت امام(س) در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران, به طور استثنایى به جاى آن که در جایگاه روى صندلى بنشینند, روى زمین نشستند, زیرا در آن روز برندگان مسابقه قرآن آمده بودند, و قرار بود در آن جلسه, چند آیه قرآن تلاوت شود.
حضرت امام هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان, دستور مى دادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود, قرائت شود.(25)
در روایت آمده است: على بن مغیره یکى از شاگردان وارسته امام کاظم(ع) به آن حضرت عرض کرد: ((من مانند پدرم, در ماه رمضان, چهل بار قرآن را از آغاز تا پایان تلاوت مى کنم ـ و گاهى بر اثر اشتغالات و نشاط و خستگى, کم و زیاد مى شود ـ و در روز فطر, ثواب یک ختم قرآن را نثار روح پیامبر(ص) هدیه مى نمایم, ختم دیگر را به امیرمومنان على(ع), و ختم دیگر را به حضرت زهرا(س) و ختم دیگر را به امام حسن(ع) و امامان دیگر تا شما, اهدا مى نمایم, پاداش من در این کار چیست؟)) امام کاظم (ع) فرمود: ((لک بذلک إن تکون معهم یوم القیامه; پاداش تو این است که در روز قیامت همنشین و همدم پیامبر(ص) و فاطمه و امامان(ع) خواهى بود.))
گفتم: ((الله اکبر, براستى به چنین مقامى نایل مى شوم؟)) سه بار فرمود: آرى. (26)
پایان این گفتار را با ذکر سخن پیامبر اکرم(ص) در شإن پاداش تلاوت قرآن, مىآراییم که فرمود: مومنى که هر شب ده آیه از آیات قرآن را تلاوت کند, نامش جزء ((غافلان)) نوشته نشود, و اگر هر شب پنجاه آیه بخواند نامش جزء ((ذاکران)) نوشته شود, و اگر صد آیه بخواند, نامش جزء ((قانتان)) (بندگان خالص و فروتن) نوشته گردد, و هرگاه هر شب صد آیه بخواند, نامش جزء ((فائزان)) (رستگاران) ثبت مى گردد, و هرگاه پانصد آیه بخواند, نامش جزء ((مجتهدان)) (تلاشگران راه حق) نوشته شود, و اگر هزار آیه بخواند, براى او در بهشت قنطارى از طلا که معادل پانزده هزار مثقال طلا است مقرر گردد, که هر مثقال آن 24 قیراط است که کوچک ترین قیراط آن, همانند بزرگى کوه احد مى باشد, بزرگ ترین آن به بزرگى بین زمین و آسمان است.(27)
پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج96, ص386. 2 ) سید رضى, نهج البلاغه, خطبه110. 3 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج96, ص386. 4 ) غرر الحکم. 5 ) محمد بن یعقوب کلینى, اصول کافى, ج2, ص610. 6 ) نهج البلاغه, خطبه5. 7 ) انفطار (82) آیه6. 8 ) نهج البلاغه, خطبه223. 9 ) همان, خطبه227. 10 ) شیخ صدوق, عیون اخبار الرضا, ج2, ص295. 11 ) محدث قمى, مفاتیح الجنان, دعاهاى روزهاى ماه رمضان. 12 ) محمد بن یعقوب کلینى, اصول کافى, چاپ آخوندى, ج2, ص627. 13 ) صحیفه سجادیه, دعاى 42. 14 ) سیوطى, الدر المنثور, ج1, ص111. 15 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج92, ص184. 16 ) همان, ج85, ص34. 17 ) ابن جریر طبرى, تاریخ طبرى, ج6, ص;337 محدث قمى, نفس المهموم, ص113. 18 و 19 ) محمد بن یعقوب کلینى, اصول کافى, ج2, ص602 و616. 20 ) علامه مجلسى, بحارالانوار, ج84, ص248. 21 ) ابن شهر آشوب طبرسى, مناقب آل ابى طالب, ج4, ص360. 22 ) محدث نورى, جنه المإوى, واقع در قسمت آخر جلد53 بحار, ص302. 23 ) نهج البلاغه, خطبه182. 24 ) محمد حسن رحیمیان, در سایه آفتاب, ص183 (به طور اقتباس) 25 ) همان, ص114 و 115. 26 ) محمد بن یعقوب کلینى, اصول کافى, ج2, ص618. 27 ) همان, ص612.