آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

پروردگار را مى ستایم که ((رمضان)) را صراطى قرار داد تا راه هاى نیکویى شناخته گردد. پروردگار را مى ستایم که سوره هاى زلال آسمانى را در چنین ماهى نازل کرد و آن را چونان ستاره هاى روشنى بر گستردگى صدر پیامبر تاباند. ((ماهى)) که تابان تر از بدرهاى یازده ماه دیگر است.
آن یگانه را مى ستایم که چراغ آشامیدن و خوردن را به هنگام تاریکى روشن ساخت تا کرامت و حرمت رمضان روشن گردد.
خداوندگارا! شعله هاى شناخت فضیلت و جلال و حرمت و پاسداشت این ماه عزیز را پر لهیب تر ساز.
خدایا! پرده هایى از جنس اطاعت و رضامندى بر دیدگانمان بیفکن تا نگاه ما را از آنچه در آن سوى ناسپاسى رخ مى دهد, باز دارد.
الهى! به شرافت همه کسانى که سجاده هاى پرستش تو را در چنین ماهى پهن کرده اند, ما را به باغ هاى وعده اى که نوید داده بودى, دعوت کن.
الهى! این تویى که ((رمضان)) را برترین قله ها قرار دادى و این تویى که سفره جوع و تشنگى را گستراندى و ما را به میهمانى فرا خواندى. و این تویى که چهار ستون ایمان را با بنیانى از نزول آیات سبز الهى انسجام بخشیدى. پس تو را و رمضان تو را مى ستایم.
پس سلام بر ((رمضان)). اى ماهى که نمازها تو را دوست دارند و قرآن نیز تو را گرامى مى دارد. که قرآن بر قلب تو آیه هایش را فرو فرستاد. سلام بر تو اى ماه رمضان, اى دوست مهربان خداوند که دست هاى سپید تو از میهمانى ملکوت برگشته است.
سلام بر تو اى رمضان که فانوس اعمال ما را به فروغ ابدى روشنى دادى.
سلام بر تو که ((قدر)) تو از هزار شب بالاتر است; اگر ((قدر)) تو را قدر بدانیم. تنها قرآن قدر تو را مى داند که تو را و پیامبر را در یکى از شب هاى تو, به میهمانى پذیرفت و امانتى سترگ را به تو سپرد. اى بهار, اى دوست, اى نیکوترین هنگام. اى ماه ماه که همیشه همدم نیکوى شبهاى نیاز ما هستى. اى میزبانى که به خانه تک تک ما آمدى و سبد سبد گل هاى نیایش و قرآن را به ما هدیه دادى.
سلام بر تو که دست ما را فشردى و از کوچه هاى پرپیچ و خم گناه عبور دادى و به سمت باغ هاى ناپیدا کران بردى. سلام بر تو که به همه پنجره ها یاد دادى سحرخیز باشند.
سلام بر تو که وقتى به خانه ما آمدى شادمان شدیم و روزى که ((روز جشن)) شده بود, پرندگان شادى از لب بام دل ما پریدند.
سلام بر تو اى انیس گرانمایه که در کنار نگاه بهارى تو غنچه هاى قلب ما گل هاى مهربانى شدند و خارهاى گناه سرافکنده.
سلام بر تو که آیینه دل ما را با زلالى دعاى سحر زدودى و بر سراشیبى لغزش ها دستاویزى مطمئن بودى.
سلام بر تو که در گلوگاه تیره بختان نفس گیر بودى و در قلب پاسایان چون دولت مستعجل.
فقط دوست داریم در همان روز ((عید)) هم طاقت بیاورى و با ما در جشن گرسنگان زمین شرکت کنى, آن گاه خواهى دید که هنوز فروغ تو در چشم هاى همه ما مى درخشد و خواهى دید که چگونه از گوشه چشم مان قطره قطره شمع فراق فرومى چکد.
(برداشتى از دعاى 44 و 45 صحیفه سجادیه)

تبلیغات