آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

از نکاتى که باید در مدخل سیره امامان مورد بحث قرار گیرد, تإکید امامان بر بینش معتدل در مورد اهل بیت است; بینشى که حد وسط نصب و عداوت, و غلو قرار دارد. از دیدگاه امامان به همان اندازه که دشمنى اهل بیت منفور و محکوم است, غلو نیز محکوم است. نویسنده بر آن بود تا در این مقاله به توضیح نکته فوق بپردازد ولى از آن جا که در آستانه هفته وحدت قرار داریم, مناسب دیدم به عنوان مقدمه بر بحث فوق ((جایگاه محبت و مودت عترت را در مذاهب اسلامى)) مطرح کنم.
براى ایجاد وحدت بین امت اسلام باید در پى محورهاى مشترک باشیم و بر آن تإکید کنیم, از جمله محورهاى اساسى وحدت امت اسلام, محبت خاندان پیامبر اکرم(ص) است. نقطه افتراق طرفداران مکتب اهل بیت (شیعیان) با اهل سنت در مسإله امامت و جانشینى پیامبر است که شیعه به دلایل فراوانى, که اینک درصدد طرح آنها نیستیم, جانشینى پیامبر را مختص به دوازده امام منصوب از ناحیه آن حضرت مى داند که البته این نصب نیز به امر خداوند بوده است ولى در لزوم محبت عترت پیامبر, شیعه و دیگر مذاهب اسلامى اختلاف نظر ندارند. زیربناى این وحدت نظر, قرآن کریم است که ((مودت قربى)) را مزد رسالت قرار داده است:
((... قل لااسئلکم علیه اجرا الا الموده فى القربى...; بگو من هیچ پاداشى بر رسالتم درخواست نمى کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.))(1)
در این آیه, مزد رسالت, ((مودت قربى)) معرفى شده است. ((حاکم حسکانى)) از دانشمندان معروف قرن پنجم هجرى در ((شواهد التنزیل)) از سعید بن جبیر از ابن عباس چنین نقل مى کند:
((لما نزلت "قل لااسئلکم علیه اجرا الا الموده فى القربى" قالوا: یا رسول الله(ص) من هولإ الذین امرنا الله بمودتهم؟ قال: على و فاطمه و ولدهما; هنگامى که آیه ((قل لااسئلکم...)) نازل شد اصحاب عرض کردند: اى رسول خدا اینها کیستند که خداوند ما را به محبت آنان امر کرده است؟ فرمود: على, فاطمه و فرزندان آن دو.))(2)
روایات به این مضمون فراوان است.(3)
مفسران شیعه در تفسیر این آیه مى گویند: از آن رو محبت عترت مزد رسالت شمرده شده تا وسیله اى براى پذیرش امامت و رهبرى امامان معصوم و پشتوانه اداى رسالت باشد. ولى مفسران اهل سنت با معانى گوناگون و خلاف ظاهر آیه خواسته اند ظهور آیه را در مسإله امامت و رهبرى امامان کم رنگ کنند اما در عین حال بسیارى از آنان با استناد به آیه, در اصل لزوم مودت و محبت عترت تشکیک نکرده و دلالت آیه را بر ضرورت محبت آل پیامبر پذیرفته اند; به عنوان نمونه, ((آلوسى بغدادى)) در تفسیر ((روح المعانى)) با این که ظهور آیه را در امامت و ولایت اهل بیت نمى پذیرد مى گوید: ((والحق وجوب محبه قرابته علیه الصلاه و السلام من حیث انهم قرابته کیف کانوا...; حق این است که محبت خویشاوندان پیامبر به خاطر قرابتشان با پیامبر واجب است هر طور که باشند.))
سپس مى گوید:
((و کلما کانت جهه القرابه اقوى کان طلب الموده اشد... و قد تهاون کثیر من الناس بذلک حتى عدو من الرفض السلوک فى هاتیک المسلک...; و هر قدر قرابت قویتر باشد محبت وجوب بیشترى دارد... در حالى که بسیارى از مردم در این امر سستى کردند تا آن جا که محبت قرابت پیامبر(ص) را یک نوع رافضى گرى شمرده اند.))
آن گاه مى گوید: من همان سخن شافعى را مى گویم که گفت:
یا راکبا قف بالمحصب من منى
واهتف بساکن خیفها والناهض
سحرا اذا فاض الحجیح الى منى
فیضا کملتطم الفرات الفائض
ان کان رفضا حب آل محمد
فلیشهد الثقلان انى رافضى
((اى سوارى که عازم زیارت خانه خدا هستى در آن جا که در نزدیکى منى براى رمى جمرات سنگ ریزه جمع مى کنند (و مرکز بزرگ اجتماع زائران خانه خداست) بایست و به تمام کسانى که در مسجد خیف مشغول عبادتند و یا در حال حرکت به سوى ((بیت الله)) مى باشند فریاد بزن و نیز در سحرگاهى که حاجیان از مشعر به سوى منى حرکت مى کنند و همچون نهرى عظیم و خروشان وارد سرزمین منى مى شوند فریاد بزن و آشکارا بگو: اگر محبت آل محمد(ص) رفض و ترک است همه جن و انس شهادت بدهند که من رافضى هستم.))(4)
آیه فوق, محبت عترت را یک فریضه اسلامى تلقى کرده و بر همین اساس بزرگان اهل سنت خود از شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارتند.
شمس الدین ابن عربى مضمون آیه فوق را به شعر درآورده و مى گوید:
رإیت ولائى آل طه فریضه
على رغم اهل البعد یورثنى القربا
فماطلب المبعوث اجرا على الهدى
بتبلیغه الا الموده فى القربا
((من محبت آل پیامبر را واجب دانسته و على رغم کسانى که از خداوند دورند این محبت را سبب قرب به خداوند مى دانم, پیامبر از رسالتش مزدى جز مودت قربى نخواست. ))(5)
براساس همین مودت و عشق اهل بیت است که بزرگانى از اهل سنت کتابهاى فراوانى درباره مناقب امام على(ع) و اهل بیت پیامبر نوشته اند که براى نمونه به بعضى از آنها اشاره مى کنیم:
1 ـ ((مناقب على(ع))), ابى عبدالله احمد بن حنبل.
2 ـ ((الخصائص)), احمد بن شعیب نسائى صاحب سنن.
3 ـ ((فضائل على)), شیخ جلال الدین بن عبدالرحمن سیوطى شافعى.
4 ـ ((مناقب على)) محب الدین طبرى شافعى.
5 ـ ((نزول القرآن فى مناقب اهل البیت)) ابونعیم اصفهانى.
6 ـ ((فرائد السمطین فى فضائل المرتضى و الزهرإ والسبطین)), محمد بن ابراهیم الجوینى الحموینى الشافعى.
7 ـ ((فضائل اهل البیت)), موفق بن احمد اخطب خطبا خوارزم حنفى.
8 ـ ((نظم درر السمطین فى فضائل على و الزهرإ والسبطین)), جمال الدین محمد بن یوسف بن الحسن الحنفى الزرندى.
9 ـ ((محاسن الازهار فى تفصیل مناقب العتره الاطهار)), حمید الدین بن احمد الشهید المحلى الیمانى.
10 ـ ((تذکره الخواص)), شیخ یوسف سبط ابن جوزى.(6)
امامان چهارگانه فقهى اهل سنت, خود ارادت فراوانى به ساحت مقدس اهل بیت داشته اند. ابوحنیفه با کمال افتخار مى گفت: ((لولاالسنتان لهلک النعمان;(7) اگر دو سالى که از محضر امام صادق(ع) بهره مند شدم نبود هلاک مى شدم.))
و همو مى گوید: ((من دانشمندتر از جعفر بن محمد ندیده ام.))(8)
مالک بن انس پیشواى فرقه مالکى گوید: ((و لقد اختلفت الیه زمانا و ما کنت اراه الا على ثلاث خصال اما مصلیا و اما صائما و اما یقرإ القرآن و ما رإیته قط یحدث عن رسول الله الا على الطهاره و لایتکلم فیما لایعنیه و کان من العلمإ الزهاد الذین یخشون الله و ما رإیته قط الا یخرج الوساده و من تحته و یجعلها تحتى; مدتى نزد جعفر بن محمد رفت و آمد مى کردم او را همواره در یکى از سه حالت مى دیدم: یا نماز مى خواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت مى کرد و هرگز بدون وضو از پیامبر اکرم(ص) حدیث نقل نمى فرمود سخن بى فایده بر زبان نمى راند, او از عالمان زاهدى بود که خشیت از خداوند داشت هرگز نزدش نرفتم مگر آن که زیرانداز خود را براى من مى گذاشت.))(9)
و همو مى گوید: ((ما رإت عین و لاسمعت اذن و لاخطر على قلب بشر افضل من جعفر بن محمد الصادق علما و عباده و ورعا;(10) در علم و عبادت و تقوا برتر از جعفر بن محمد هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به قلب هیچ بشرى خطور نکرده است.))

این تکریمها از حضرت امام صادق(ع) در حقیقت, تکریم اهل بیت(ع) است, چرا که تمامى آنها یک نورند و هر کس که کمالات امام صادق(ع) را بستاید در حقیقت کمالات همه امامان را ستوده است.
شافعى در بین امامان اهل سنت بیش از دیگران به اهل بیت ابراز عشق نموده است, از اشعار اوست که مى گوید:
یا اهل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فى القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم
من لم یصل علیکم لاصلوه له
((اى اهل بیت رسول خدا, محبت شما فریضه اى الهى است که در قرآن آمده است. در عظمت و منزلت شما همین بس که تا کسى بر شما درود نفرستد (در تشهد) نمازش صحیح نیست.))(11)
نیز از اشعار اوست:
برئت الى المهیمن من اناس
یرون الرفض حب الفاطمیه
((در پیشگاه خداوند بیزارى مى جویم از کسانى که محبت فرزندان فاطمه را رافضى گرى مى نامند.))(12)
او پیوسته تعجب مى کرد از کسانى که خود را مسلمان مى نامند ولى محبت على(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) و فاطمه(ع) را در دل ندارند.(13) او در عزاى سالار شهیدان ابى عبدالله(ع) مى گریست و مى گفت حسین بر حق بود و پیوسته مى گفت: مگر نه این است که نماز بى صلوات بر آل پیامبر(ص) صحیح نیست پس چگونه کسانى بین این دو نقیض را جمع کردند که هم نماز مى خواندند و هم فرزندان پیامبر را کشتند!(14)
نیز از سروده هاى شافعى است که:
قالوا ترفضت قلت کلا
ماالرفض دینى ولا اعتقادى
لکن تولیت غیر شک
خیر امام و خیر هادى
ان کان حب الوصى رفضا
فاننى ارفض العباد
((مى گویند رافضى شده اى, گویم هرگز دین و اعتقادم رافضى گرى نیست لیکن بى تردید محبت بهترین امام و هادى را در دل دارم اگر محبت جانشین پیامبر رفض است بى تردید من رافضى ترین بندگانم.))(15)
به خاطر همین شیفتگى پیشواى شافعیان نسبت به اهل بیت است که آثار فراوانى را عالمان شافعى در موضوع مناقب اهل بیت پدید آورده اند از جمله:
1 ـ موده القربى تإلیف سید على حسینى همدانى شافعى
2 ـ العبره فى فضائل العتره, تإلیف علامه عبدالله حمصى شافعى
3 ـ مناقب على بن ابى طالب, تإلیف ابن مغازلى شافعى
4 ـ مناقب على, تإلیف مفسر ثعلبى شافعى
5 ـ مناقب على, تإلیف علامه شیخ على باحسن حضرمى شافعى
6 ـ فضائل على(ع), علامه عیدروس علوى شافعى.(16)
در پایان این مقال شایسته است بر این نکته تإکید کنم که هر چند مسإله خلافت و امامت اهل بیت, قابل تسامح نیست و از مسائلى است که با دلایل محکم ثابت شده لیکن در کنار آن مسإله دیگرى به نام مرجعیت علمى اهل بیت است که باید برادران اهل سنت منصفانه آن را بپذیرند و این محور وحدت را ارج بگذارند چرا که:
اولا: حدیث متواتر ثقلین,(17) عترت را در کنار کتاب خداوند به عنوان محور هدایت قرار داده و تمسک به این دو را عامل دور شدن از ضلالت و گمراهى معرفى کرده است. و تمسک به عترت چیزى جز اخذ به اقوال و سنن آنها و به دیگر عبارت, مرجعیت همه جانبه اهل بیت از جمله مرجعیت علمى آنان نیست.
ثانیا: چهار امام فقهى اهل سنت همگى از سفره معارف اهل بیت به ویژه امام صادق(ع) بهره مند شده اند, اعترافات ابوحنیفه و مالک را, که اسبق از شافعى و احمد حنبل هستند, خواندید, این دو نیز با واسطه به آنها مى رسند در نتیجه اگر قرار باشد قاعده تقدیم فاضل بر مفضول را, که اصل عقلایى است, بپذیریم چرا به جاى آن که در مکتب استاد زانو بزنیم, سراغ کسانى بیاییم که خود افتخار استفاده از استاد بزرگ معارف الهى حضرت امام به حق ناطق, جعفر بن محمد الصادق(ع) را دارند.
این جاست که پیروان مکتب اهل بیت به دور از جوهاى سیاسى از برادران اهل سنت مى خواهند در این باره منصفانه بیندیشند و با تمسک به محبت و مودت عترت و پذیرش مرجعیت اهل بیت, ریسمان وحدت امت اسلام را, که حبل الله است, تحکیم کنند.ادامه دارد

پاورقی ها:پى نوشتها: 1 ) شورى (42) آیه23. 2 ) شواهد التنزیل حسکانى, ج2, ص130. 3 ) نیز بنگرید به : الدر المنثور, ج6, ص;7 احقاق الحق, ج3, ص;2 مستدرک حاکم, ج3, ص172. 4 ) روح المعانى, ج25, ص32. 5 ) الصواعق المحرقه, ص;168 اسعاف الراغبین, ص119. 6 ) در این زمینه بنگرید به: مقدمه مناقب ابن مغازلى, ص3 ـ ;6 ینابیع الموده (چاپ اسوه), ج1, ص25 ـ 33. 7 ) اهل البیت فى دراسه حدثیه, ص256 و 257. 8 ) تذکره الحفاظ, (دار احیإ التراث العربى ـ بیروت) ج1, ص166. 9 ) تهذیب التهذیب, ابن حجر عسقلانى, ج1, ص88. 10 ) الامام الصادق والمذاهب الاربعه, ج1, ص53. 11 ) نظم درر السمطین, ص;18 اسعاف الراغبین, ص;121 الصواعق المحرقه, ص173. 12 ) اهل البیت فى دراسه حدثیه, ص233. 13 ) همان, ص231. 14 ) همان, ص234. 15 ) نور الابصار, ص;127 الصواعق المحرقه, ص;133 اهل البیت فى دراسه حدثیه, ص237. 16 ) بنگرید به: مقدمه مناقب ابن مغازلى, ص 3 ـ 6. 17 ) صحیح مسلم, ج4, ص;1873 کتاب فضائل الصحابه, حدیث ;2408 سنن ترمذى, ج5, ص;328 باب مناقب اهل بیت النبى(ص) من ابواب المناقب, ح3876.

تبلیغات