آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

متن

مقدمه
مفهوم دایرة المعارف، مفهوم روشنى است:کتابى که آخرین و درست‏ترین دانستنیها را مى‏توان در آن سراغ گرفت.با گذشت زمان و ظهور معلومات و تحقیقات جدید، دایرة المعارفها نیز در معرض تجدید چاپ و تغییر کلى مطالب آن قرار مى‏گیرند.یکى از بهترین و کارآمدترین اطلاعاتى که به وسیله دائرة المعارف‏ها مى‏توان انتقال داد، منابه و مصادر موضوع مورد بحث است.گاهى درباره موضوعى دهها بلکه صدها کتاب، رساله و مقاله نوشته شده است که هر یک گوشه‏اى از موضوع را بررسى کرده‏اند و مقاله‏نویس دایرة المعارف با اطلاع از همه آنها، گلچینى از آن همه دانستنى را با اعمال اجتهاد، انسجام و پیوستگى موضوعى به گونه‏اى ارائه مى‏دهد که براى خواننده مفید و الهام‏بخش باشد و ضمن آگاهى دادن نسبت به موضوع، ذهنیتى سالم و فضاى فکرى مناسبى بوجود آورد.این نکته در مورد تراجم، رجال، شرح حال و تبیین ابعاد وجودى شخصیت‏هاى دینى، علمى، سیاسى و اجتماعى، تأکیدى بیشتر دارد؛زیرا چهره واقعى این افراد با گذشت زمان و با وجود حب و بغضها در هاله‏اى از ابهام و احیانا تضاد قرار مى‏گیرد و همین مسؤولیت بیشتر نویسنده متعهد را ایجاب مى‏کند.
چندى پیش جلد چهارم کتاب جدید الانتشار«دایرة المعارف تشیّع»را مطالعه مى‏کردم که به عنوان«تبریزى صادق»یعنى شرح حال آقا میرزا صادق مجتهد تبریزى برخوردم؛درنگى کردم و مقاله را با دقت خواندم و چون در این باره پژوهشى نو کرده بودم (1) و به دنبال تازه‏هایى بودم، سوکمندانه نه تنها تازه‏اى نیافتم بلکه به اغلاطى بیّن و خطاهایى غیر قابل اغماض برخوردم.این نکات را در مقاله‏اى منتشر کردم. (2) اغلاط مذکور جز غلطهاى مطبعى است که در همانها نیز غلطهاى مغیّر معنى که احیانا به مخاطبان غیر متخصص اطلاعات نادرست مى‏دهد، کم نیست که اهتمام بیشترى را از متصدیان امر مى‏طلبد.
پیش از این در دایرة المعارف بزرگ اسلامى بخش مربوط به ابن سینا را مطالعه کرده بودم و از جمله، این عبارت را-با وجود مطالب بهتر دیگر که در این نوشته به آنها اشاره خواهم کرد-در حق شیخ الرئیس-نپسندیده بودم:«هر گاه خواب بر چشمانش چیره مى‏شد یا احساس ناتوانى در تن خود مى‏کرد، پیاله‏اى شراب مى‏نوشید.» (3) ولى از آنجا که کتاب مزبور رنگ و بوى تشیّع نمى‏داد ما را برنمى‏انگیخت تا به ذکر ضعفهاى آن مقاله و با مقاله‏اى دیگر بپردازیم.اما در دایرة المعارف تشیّع این مطلب با سستى، و هن و تضاد بیشترى مطرح شده است.به این عبارت دقت کنید:«مى‏گویند:
در بسیارى از شبها پس از آنکه از قیل و قال با شاگردان فارغ مى‏شده به سماع کردن و شراب خوردن مى‏پرداخته...». (4)
با آنکه مطالب مزبور در شرح حال ابن سینا پیش از این نیز فى الجمله آمده است و هرگز ادعاى آن نیست که نویسندگان دایرة المعارف تشیّع آن را جعل کرده‏اند، اما توجه به دو نکته لازم است:اول اینکه در منابع شرح حال ابن سینا از مطالب دیگرى نیز سخن به میان آمده است؛چرا آنها برجسته نشده و فقط مطالب منفى و منافى شخصیت او با عبارت‏پردازى مطرح شده است؟دوم اینکه برخى تعبیرات نارسا یا دو پهلو است و در اصل مصادر عربى، مطلبى آورده شده که برگردان فارسى آن، سهل الفهم نیست؛در این عبارت دقت کنید:«وى در این میان، حتى یک شب را در سراسر آن نمى‏خوابید و روزها جز به کار خواندن و آموختن نمى‏پرداخت» (5) این مطلب در منابع عربى چنین است:«و لم یکن فى آن فارغا من المطالعة و الکتابه و قلیلا من اللیل یهجع.» (6) یعنى:آنى از مطالعه و نوشتن فارغ نبود و اندکى از شب را مى‏خوابید.
و یا:«و فى مدة اشتغاله لم ینم لیلة واحدة بکمالها و لا اشتغل فى النهار بسوى المطالعه» (7) یعنى:و در مدت اشتغال به تحصیل علم تمام یک شب را نمى‏خوابید و روز جز به مطالعه نمى‏پرداخت.
با توجه به این که ابو على سینا از چهره‏هاى تشیع محسوب است، انتظار، این بود که دایرة المعارف تشیع درباره او متعهدانه‏تر برخورد کند و در شرح حال او براساس مصادرى که به اندکى از بسیار آن در این نوشته اشاره خواهد شد، مراجعه کرده و نکات مثبت و سازنده حیات او را که کم نیست، مطرح کند.در این نوشته این آرمان تا حدى دنبال شده است و هدف آن است که متصدیان فرهنگى کشور برخوردى هوشیارانه و در خور، داشته باشند.
1-تاریخ ولادت و وفات ابوعلى سینا.
در این زمینه مشهور آن است که او در سنه 370 زاده شده ولى سال تولد او را 73، 75 و 76 نیز نوشته‏اند، چنانکه تاریخ وفات او میان 247 و 428 مردد است.محل وفات نیز همدان یا اصفهان ذکر شده است. (8)
2-نام اجداد او
در ذکر نام نیاکان ابو على سینا میان تراجم نگاران‏ هماهنگى نیست؛برخى نام او را«حسین بن عبد اللّه بن حسن بن على بن سینا»ضبط کرده‏اند، بنابراین نام جد نخست او حسن، و سینا نام جد سوم اوست. برخى نام او را به اختصار«حسین بن سینا» (9) برخى«حسین بن عبد اللّه بن سینا»و برخى دیگر«حسین بن عبد اللّه بن حسین بن على بن سینا» ضبط کرده‏اند که بنابراین چند نقل اخیر، سینا، اسم پدر و یا جد اول و یا سوم اوست و نام جد دوم او به اختلاف، حسن و یا حسین یاد شده است.
3-گزیده‏اى از عناوین برخى منابع مربوط به ابن سینا
منابع ترجمه و شرح احوال ابو على سینا، گاه از سخنان خود شیخ و از مکتوب شاگزد وى، ابو عبید جوزجانى، مطالبى را نقل کرده‏اند و برخى نیز بدون ارائه مآخذ و ذکر سند، مطالبى درباره او گفته و یا نوشته‏اند که احیانا آنها را با شیوه«مى‏گویند» برگزار کرده‏اند که شاید هرگز اصالت نداشته باشد. اینک بعضى عناوین و مطالب را ذکر مى‏کنیم و در پایان به مقایسه مى‏پردازیم.
ابن سینا در افشنه، از بلاد بخارى و به قولى در خرمیشن زاده شده و در ماه رمضان و یا شعبان وفات یافته است.
جد و جهد او در راه تحصیل علم، سخنان دانشمندان درباره او، خرده‏گیران بر عقاید او، نسبت شرابخوارى و لهوگرایى و داشتن خلق و خوى تند، تشیع او، عقیده‏اش درباره ذات خدا، طب او، استادان، شاگردان، تألیفات و تصنیفات و سفرهاى او، سبب مرگ و وصیت او، عمده‏ترین عناوین مباحث اعیان الشیعه را تشکیل مى‏دهد.سید امین تحت عنوان«وصیت او»ابن سینا چنین مى‏نویسد:
«...معلوم باد که با فضیلت‏ترین حرکتها، نماز و نیکوترین آرامشها، روزه، سودمندترین احسانها، صدقه، پاکیزه‏ترین رفتارها، بردبارى و تحمل و باطلترین تلاشها، تظاهر و ریاکارى است و انسان تا  موقعى که به قیل و قال و مشاجره و نزاع بپردازد، نفس خود از آلودگى نمى‏پالاید و بهترین کار چیزى است که از نیت خالص و بى‏شایبه صادر شود...باید از صرف مشروب، پرهیز کرد؛حتى به قصد درمان.و باید در بزرگداشت سنن الهى و عبادات شرعى کوشید.» (10)
در لغت نامه مى‏نویسد:«هر گاه مسئله‏اى از مسائل منطقیه و غیرها بر وى مشکل آمدى با طهارت به جامع بزرگ رفتى و استغاثه کردى و حل آن مسئله درخواست کردى و آن مهم مکتوم بر وى کشف گشتى.و چون از حل آن مطالب صعبه، خاطر بپرداخت، ابتهاجى بى‏نهایت و انبساطى بى‏پایان بر وى رخ نمود و به شکرانه آن مواهب سنیه و سپاس از الطاف جزیله، مبلغى از اموال خویش بر ارامل ایتام انفاق کرد.قومى در نزد آن سلطان متعصب(محمود غزنوى)معروض داشتند که شیخ الرئیس در مناهج تشیع سلوک دارد و در اثبات حقیقت ایشان جد کافى و سعى بلیغ مى‏ورزند.بعد از اداى فرایض، تلامیذ او مانند کیا رئیس و بهمنیار و..در حضرتش حاضر مى‏شدند.بهمنیار گوید:در آن ایام شبى در محبت احباب، به عشرت و عیش صبح کرده بودیم و بعد از افتراق، به مدرس، اجتماع کردیم شیخ الرئیس به تحقیقات دقیقه مبادرت جست؛هر قدر در تفهیم مطالب و توضیح مقاصد اهتمام فرمود، آثار فهم و ادراک در ما ندید و به جانب من متوجه گشت و گفت:
پندارم که دوش اوقات شریفه و عمر عزیز را به تعطیل و اهمال ضایع کرده‏اید!عرض کردم:چنان است که دریافته‏اید؛پس بر آشفت و آب در دیدگان بگردانید و آه سرد برآورد و گفت:بسى افسوس دارم که عمر گرانمایه به بیهودگى در باخته و به این معارف و معانى قدر و وقعى ننهاده‏اید.الغرض آن شاگردان فخام که هر یک استادى مسلم بودند همه روزه از محضر وى استفاده مى‏کردند و اداى فرایض پنجگانه به وى اقتدا مى‏کردند و به فیض صلوة جماعت مستفیض مى‏شدند.ابوالقاسم کرمانى گوید:«بر شیخ وارد گشتم در حالتى که شیخ بر مصلى نشسته و اجزایى که در جواب مشکلات علماى شیراز نوشته بود نزد من بگذاشت...». (11)
صاحب ریحانة الادب مى‏نویسد:«شیخ در اواخر عمر خود که آثار موت را احساس نمود توبه کرد؛ تمامى اموال خود را صدقه نمود؛ممالیک خود را آزاد کرده و ختم قرآن نمود.» (12)
آغا بزرگ تهرانى مى‏نویسد:«حکیم، حسین بن عبد الله بن سینا، در الهیات شفا مى‏گوید:ان الاستخلاف بالنص اصوب، فان ذلک لا یؤدى الى التشعب و التشاغب و الاختلاف.» (13) یعنى:خلیفه و جانشینى پیامبر اکرم(ص)با نص و تعیین شخصى درست‏تر است زیرا چنان کارى به گروه گروه شدن و اختلافات و منازعه منتهى نمى‏شود.
و ابن اثیر جزرى مى‏نویسد:«در ماه شعبان این سال(428)ابوعلى سینا، حکیم و فیلسوف مشهور و صاحب تصانیف بر مبناى مذاهب فیلسوفان، در اصفهان درگذشت.او در خدمت علاء الدوله ابو جعفر کاکویه بوده و بى‏تردید، چون ابو جعفر عقیده فاسد داست؛لذا ابن سینا در شهر او به تصانیف الحادى و تألیف کتابهایى در رد شرایع، اقدام نمود.[!]». (14)
صاحب روضات نیز به مکاتبات عرفانى میان او و ابو سعید ابو الخیر اشاره دارد و با عبارات تند و لحنى داورانه، به نقل از این و آن درباره شرب و خمر و ملازمت او با دربار شاهان و امیران و اعوان ظلمه و اینکه او اولین حکیمى بوده که به دربار شاهان رفته و شراب نوشیده است، سخن گفته و سپس به توبه و احسان و صدقه‏اش در پایان عمر و مطالب دیگر اشاره دارد و در آخر کتاب شفا مى‏نویسد:«لیس لنا دلیل عقلى على وجوب حشر الاجساد کما لا دلیل لنا على امتناعه لکنه لما اخبر به الصادق المصدق نصدقه فیما اخبر به، و لهذا یلزم حبس اللسان عنه.» (15)
یعنى:ما دلیل عقلى بر اثبات معاد جسمانى نداریم؛چنانکه دلیل عقل بر امتناع آن نیز در دست نیست؛لیکن چون صادق مصدق‏[پیامبر(ص)]از آن خبر داده، لازم است تصدیق کنیم و زبان به تعرض نگشاییم. ابن خلکان مى‏نویسد:«او در نصوص و شروح در نظر داشت و خداوند ابواب دانشها را به روى وى گشوده آنگاه به علم طب رو آورد و از باب ادب و خدمت-نه تکسب-طبابت و علاج مى‏کرد و وقتى مسئله‏اى بر وى مشکل مى‏شد، وضو مى‏ساخت و به مسجد جامع مى‏رفت و نماز مى‏گذارد و دعا مى‏کرد که خداوند گره آن مشکل گشاید و آن سخت، بر وى آسان سازد.در پایان عمر غسل کرد و توبه نمود و آنچه با خود داشت به بینوایان و تهیدستان صدقه داد و مظالم رد کرد و بردگانش را آزاد نمود و در هر سه روز، قرآن ختم مى‏کرد.از جمله اشعار اوست بدین مضمون:نفس را با دانشها مهذب گردان، آنگاه همه چیز را مى‏بینى؛که نفس خانه همه چیز است.نفس، مانند شیشه است، دانش، چراغ و حکمت الهى روغن آن است.اگر نفس روشن باشد زنده‏اى و اگر تیره و تار باشد مرده‏اى.» (16)
و ابن حجر مى‏نویسد:«غزالى، حکم به کفر ابن سینا را به طور مطلق صادر کرده است.» (17) قاضى نور الله شوشترى نیز مى‏نویسد:«بیشتر فقهاى اهل سنت، شیخ را به سبب شیعه بودنش به کفر منسوب داشته‏اند.» (18) و سید امین مى‏نویسد:
«نسبت شرب خمر به وى با وصیتى که شاگردش جوزجانى از او نقل مى‏کند منافات دارد.» (19) در لغت نامه آمده است:«و در مدت یکسال چندان اشتغال داشت که شبها به خواب نرفتى الآ باندازه‏اى که قواى نفسانى را ضرر نرسد و طعام نخوردى مگر بقدرى که بدن را ضرر نیاید و هرگاه خواب غلبه کردى از اشربه مرکبه قویه، نوشیدى.» (20) ا مرحوم سید امین در چند مورد پس از نقل مطلب، به نقد و نظر پرداخته و در واقع تعهد علمى و دینى خود را نشان داده است که ذیلا به چند مورد اشاره مى‏شود.
ابو على متهم است که کتابخانه منصور بن نوح سامانى را عمدا آتش زده است؛چنین نسبتى بهتان و دروغ محض است؛زیرا اولا شیخ اقرار دارد که حکمت را از این مخزن کتاب بدست آورده است و ثانیا دانشمندان به ارزش کتاب واقفترند و چنین کارى را نمى‏کنند.مرحوم سید امین، از«ذهبى»در «میزان اعتدال»، و از«ابن حجر»به نقل از غزالى در «لسان المیزان»و از«ابن اثیر»در«الکامل»و از صاحبان«بحار»و«در منثور»، کفر ابن سینا را نقل کرده و سپس افزوده است:«در جهان اسلام، زود تکفیر کردن رایج بوده در حالى که چنان کارى، سهل و آسان نیست و با توجه به سخن رسول اکرم(ص)که فرمود:«من کفر مسلما فقد باء به احدهما(هر کس مسلمانى را تکفیر کند یکى از آن دو، بار کفر به دوش کشیده است)، نباید در حکم به تکفیر اشخاص، عجله کرد، مگر آنکه مسئله همانند آفتاب در آسمان، واضح و آشکار باشد؛اما خرده‏گیران بر ابن سینا به مطالب نظرى، تکیه کرده و به حدس و گمان بسنده کرده‏اند.» (21)
4-درباره دایرة المعارف تشیع
در دایرة المعارف تشیع، قطع نظر از مباحث مربوط به تألیفات و بینش فلسفى ابن سینا درباره خدا، صفات خدا و عالم، نقش آدمى، نیروهاى نفس، تصوف و امثال آن-که در این نوشته از آنها سخنى نگفته‏ایم-درباره شرح حال، پس از اشاره‏اى مختصر به ولادت، تحصیلات، دوران خردسالى ابن سینا و حضور او در دربار شاهان وقت، درباره خصال او فقط به مسئله شرابخوارى و بدزبانى، آن هم با عبارتى اغراق‏آمیز اشاره شده و از آن همه مطالب دیگر که تراجم‏نگاران از قدیم و جدید راجع به او آورده‏اند، اندکى هم مطرح نشده است، در حالى که این کتاب شریف به حکم عنوانش مى‏توانست فرازهایى را در زندگى او برجسته‏تر سازد.
5-استنتاج و جمعبندى
ابن سینا مشرب فلسفى ارسطویى داشته و  تصنیفاتش بر پایه آن مشرب بوده است.او از چهره‏هاى تشیع در قرن چهارم و پنجم هجرى بوده و احیانا عقیده دینى و مذهبى خود را در مواردى که با بینش فلسفى و یا مذهبى در تضاد بوده، مطابق اعتقادات شیعه ابراز کرده است؛مانند مسئله معاد جسمانى و حجیت تنصیص در مسئله خلافت و جانشینى رسول اکرم(ص).اتهام لهوگرایى و نسبت شرابخوارى به وى-با هر تعبیرى که باشد، اضافه بر تعبیرات من عندى و مبالغه‏آمیز-ضد و نقیض هم هست و احتمالا مثل نسبت کفر که از سوى برخى صورت گرفته، از روى حب و بغض و در ارتباط با تشیّع وى بوده است.توصیه او به شاگردان جوانش که شبى را در لهو گذرانده و به اصطلاح خوشگذرانى کرده بودند و درس استاد را چنانکه شایسته بود در نمى‏یافتند و افسوس او از اینکه آنان به جاى فراگرفتن مسائل علمى و دقایق معرفتى، عمر به لهو و باده گذرانده‏اند، به روشنى نادرست بودن نسبت میخوارگى به وى را نشان مى‏دهد.سخن نویسنده مقاله لغت نامه-چنانکه پیش از این به آن اشاره شد- دقیقتر به نظر مى‏رسد که او طبیب بود و براى رفع ضعف خویش شربت و نوشیدنیهاى مقوى تهیه کرده و شبها به هنگام خستگى زیاد از آن مى‏خورده است. او طبابت را حرفه و وسیله درآمد مادى قرار نداده بود بلکه آن را خدمت و نفع‏رسانى تلقى مى‏کرد.
روح تعبد و نزاهت ابن سینا در برخورد با مشکلات علمى قابل توجه بوده است.وضو ساختن و در مسجد جامع شهر، حضور پیدا کردن و نیایش به درگاه ربوبى و استمداد از الطاف خفیه ذات بارى تعالى، ظاهرا از خصلتهاى نیکوى او بوده است.توبه وانابه بیشتر به درگاه خداوندى، صله و صدقه و احسان، آزادى بردگان و زیردستان و بالأخره ختم قرآن در سه روز از رویدادهاى قابل ذکر حیات این دانشمند فرزانه بوده است و ناگفته گذاشتن این موارد دور از انصاف است.
یادداشتها:
(1)-بیان صادق، کیهان اندیشه، 16 فصلنامه، تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره 5.
(2)-تاریخ و فرهنگ معاصر، ش 13.
(3)-دایرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 2.
(4)-دایرة المعارف تشیع، 1366، تهران، ج 1، ص 328.
(5)-دایرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص 2.
(6)-خوانسارى، سید محمد باقر، روضات الجنات، اسماعیلیان، قم، ج 3، ص 17.
(7)-ابن خلکان، وفیات الاعیان، دار صادر بیروت، ج 2، ص 158.
(8)-ر ک به:لغت نامه دهخدا(کلمه ابوعلى).الکنى و الاقاب، ج 1، ص 309.ریحانة الادب، ج 7، ص 585.اعیان الشیعه، ج 6، ص 69.روضات الجنات، ج 3، ص 170 و منابع دیگر.
(9)-دائرة المعارف بزرگ اسلامى، دائرة المعارف تشیع؛الاعلام، فرهنگ معین؛دانشنامه ایران و اسلام؛لغت نامه دهخدا؛ وفیان الاعیان و منابع دیگر.
(10)-اعیان الشیعه، ج 6، ص 96.ظاهرا این وصیت، جزء نامه اى است که میان ابو سعید ابو الخیر و ابن سینا مبادله شده و برخى پنداشته‏اند که وصیت ابن سیناست.به هر حال این نوشته،
کلام حکیمانه‏اى است که میان دو انسان بزرگ مطرح شده و قابل توجه است.
(11)-لغت نامه دهخدا(کلمه ابو على)، نقل از نامه دانشوران(به اختصار).
(12)-ریحانة الادب، ج 7، ص 584.
(13)-تهرانى، آغا بزرگ، طبقات اعلام الشیعه(فرن پنجم)قم (افست)، ص 63.و الشفاء(الهیات)، ناصر خسرو، 1363، ص 452.
(14)-ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص 456.
(15)-روضات الجنات، ج 3، ص 172، چنین عباراتى را در شفاء مطبوع نیافتیم، اما قریب به این مضمون در اول مبحث معاد آمده است.
(16)-وفیات الاعیان، ج 2، ص 158 و 161.
(17)-لسان المیزان، ج 2، ص 293.
(18)-لغت نامه دهخدا(کلمه ابو على)، (به نقل از مجالس المؤمنین).
(19)-اعیان الشیعه، ج 6، ص 71.
(20)-لغت نامه دهخدا، کلمه ابو على.
(21)-اعیان الشیعه، ج 6، ص 70 و 71.

تبلیغات