نیاز به احساس تعلق داشتن
چکیده
متن
آیا تا به حال به این نکته توجه کردهاید که فرزند شما در مهمانىها و جمعهاى خانوادگى در کنار شما مىنشیند یا در نزدیکى شما و خلاصه دوروبر شما مىچرخد؟آیا فکر کردهاید که چرا اینطور است؟آیا تا به حال به تفاوت رابطه فرزندتان با شماو در مقابل رابطهپسر خاله یا پسر عموى فرزندتان با شمافکر کردهاید؟چه تفاوتهایى دارند؟ شما پدران و مادران غالبا مشاهده مىکنید که فرزندان خودتان احساس نزدیکى و تعلق خاطر بیشترى نسبت به شما نشان مىدهند.در مقابل، فرزندان شما هم دلشان مى خواهد که به آنها بیشتر از پسر خاله یا دختر عمویشان اهمیت بدهید، نسبت به آنها احساس تعلق داشته باشید و حتى در بعضى اوقات که آنها دیرتر به خانه مىآیند، برایشان نگران شوید!حال تصور کنید که اگر شما به این نیاز فرزندانتان بىاعتناعى کنید، چه اتفاقى مىافتد؟آیا این امر باعث نمىشود که او احساس تعلق کمترى نسبت به خانواده، خانه یا شهر و کشور خود داشته باشد؟آیا ممکن است که او در آینده فردى خانواده دوست یا متعهد به کشور و میهن پرست نشود؟!
طرح یک مشکل
فرض کنید که فرزند 12 ساله شما احساس تعلق کمترى نسبت به خانواده و فامیل خود نشان مىدهد و بیشتر اوقات خود را در میان دوستان جدید و افراد غریبه مىگذارند و اصلا تعصبى در حمایت از پدر و مادر و خانواده خود در مقابل دیگران ندارد.در این صورت شما چه عکسالعملى از خود نشان مىدهید؟ روش و مراحل برخورد با مشکل
1-اجازه دهید احساس و خواستهاى فرزندتان بیان شود تا با واکنشهاى طبیعى و عاقلانه شما، خود را تصحیح کند. 2-مشتاقانه به حرفهاى فرزند خود گوش دهید و به قضاوت و بینش وى احترام بگذارید. 3-بدون اینکه از فرزندتان ایراد بگیرید نداشتن احساس تعلق به خانواده و رفتارهاى ناشى از آن را در مقایسه با رفتار دیگر بچهها به او نشان دهید. 4-سعى کنید وى را بیشتر در جمعهاى مختلف مانند مهمانىهاى خانوادگى، فامیلى، محلى و...شرکت دهید تا نقش فعالترى در جمع ایفا کند. 5-وى را با گذشته خانوادگى(شجرهنامه خانوادگى)و ویژگىهاى خوب افراد خانواده و فامیل آشنا کنید. 6-او را با ارزشها و ویژگىهاى فرهنگ جامعه خودتان آشنا کنید و نکات مثبت این فرهنگ را در مقایسه با دیگر فرهنگها یادآور شوید. ‘‘احساس تعلق‘‘چیست؟
انسانها موجوداتى اجتماعىاند و از بدو تولد در یک مجموعه اجتماعى زندگى مىکنند و نسبت به آن مجموعه احساس تعلق دارند.هر چه کودک بزرگتر مىشود نسبت به والدین، اعضاى خانواده، محله، شهر، کشور و بالاخره به فرهنگ خود احساس تعلق بیشترى مىکند. گذشته و تاریخچه زندگى یک فرد در خانواده و مدرسه هم این احساس تعلق را قوىتر مىکند. خاطرات مشترک افراد با هم نیز این احساس تعلق را افزایش مىدهد و همین طور ویژگىهاى فردى مشترک در یک گروه یا یک جامعه باعث احساس تعلق بیشتر به گروه و جامعه مىشود. در حقیقت حس تعلق به فرد کمک مىکند تا بفهمد، خودش چه کسى است؟جایگاهش در این زندگى کجاست؟چه هدفى دارد و چگونه مىتواند موفق شود؟اگر فردى حس کند در موفقیت یک گروه یا یک جمع شریک شده است احساس رضایت بیشترى مىکند و به وسیله این حس، توفیق بیشترى در رسیدن به اهداف خواهد یافت.
یک مثال در مورد فقدان احساس تعلق در بچهها پسرى 11 ساله دارم که غالبا با افراد ناآشنا و غریبهها ارتباط برقرار مىکند و نسبت به فامیل و دوستان محلى بىمهرى مىکند.تمایل زیادى به گذراندن اوقات خود در خارج از خانهدارد، از شرکت در جمعهاى خانوادگى و مراسم سنتى مىگریزد و توجه زیادى به رفتار و خصوصیات خارجىها دارد.به نظر شما در این موارد چه باید کرد؟
راه حل یک مادر
1-با علاقه به دلایل وى در مورد انتخاب افراد گوش مىدهم، به قضاوت و نگرش او احترام مىگذارم و مشکلات این انتخابها را براى وى بازگو مىکنم.
2-اجازه مىدهم احساسات فرزندم بیان شود.به احساس او احترام مىگذارم و عقیده شخصى خود را در این باره به او مىگویم.
3-بدون اینکه او را سرزش کنم رفتارهاى بد او را در مقایسه با رفتارهاى خوب معین مىکنم.
4-با قویت نقاط مثبت نظریات وى، انگیزهها و احساسات او را که در پس حرفهایش پنهان است، شناسایى مىکنم.
5-سعى مىکنم وى را در جمعهاى خانوادگى، فامیلى، مراسم مذهبى ماه رمضان و روز عاشورا و نیز در مراسم ملى همچون عید نوروز شرکت دهم. 6-به وى کمک کنم که در جمعهاى فامیلى و جمع همسالان نقش فعالترى به عهده بگیرد و آنها را گروه خودش بداند. 7-ضمن آشنا کردن وى با شجره خانوادگى، او را با ویژگىهاى خوب افراد فامیل آشنا مىکنم. 8-سعى مىکنم با تقویت حس تعلق به مذهب و فرهنگ خودمان، ویژگىهاى منحصر به فرد این فرهنگ را در مقایسه با دیگر فرهنگها نشان دهم.
توجه داشته باشید:
احساس تعلق کردن به خانواده، فامیل، فرهنگ ایرانى، مذهب اسلام یا گروههاى همسال هدفمند، مىتواند احساس ارزشمند بودن و هدفدار بودن را در فرزندان ما ایجاد کند، عزت نفس را در آنها رشد دهد و باعث شود حس مسئولیت پذیرى و خودآگاهى در آنان تقویت گردد.
یک سوال
آیا احساس تعلق فرزند شما به خانوادتان حسّغرور مثبت و خودارزشمندى را در او پرورش داده است؟اگر توانستهاید با تقویت احساس تعلق، خود ارزشمندى را در او تقویت کنید براى ما بنویسید چه کارهایى را براى رسیدن به این هدف انجام دادهاید؟جوابهاى خود را به نشانى مجله بفرستید.
طرح یک مشکل
فرض کنید که فرزند 12 ساله شما احساس تعلق کمترى نسبت به خانواده و فامیل خود نشان مىدهد و بیشتر اوقات خود را در میان دوستان جدید و افراد غریبه مىگذارند و اصلا تعصبى در حمایت از پدر و مادر و خانواده خود در مقابل دیگران ندارد.در این صورت شما چه عکسالعملى از خود نشان مىدهید؟ روش و مراحل برخورد با مشکل
1-اجازه دهید احساس و خواستهاى فرزندتان بیان شود تا با واکنشهاى طبیعى و عاقلانه شما، خود را تصحیح کند. 2-مشتاقانه به حرفهاى فرزند خود گوش دهید و به قضاوت و بینش وى احترام بگذارید. 3-بدون اینکه از فرزندتان ایراد بگیرید نداشتن احساس تعلق به خانواده و رفتارهاى ناشى از آن را در مقایسه با رفتار دیگر بچهها به او نشان دهید. 4-سعى کنید وى را بیشتر در جمعهاى مختلف مانند مهمانىهاى خانوادگى، فامیلى، محلى و...شرکت دهید تا نقش فعالترى در جمع ایفا کند. 5-وى را با گذشته خانوادگى(شجرهنامه خانوادگى)و ویژگىهاى خوب افراد خانواده و فامیل آشنا کنید. 6-او را با ارزشها و ویژگىهاى فرهنگ جامعه خودتان آشنا کنید و نکات مثبت این فرهنگ را در مقایسه با دیگر فرهنگها یادآور شوید. ‘‘احساس تعلق‘‘چیست؟
انسانها موجوداتى اجتماعىاند و از بدو تولد در یک مجموعه اجتماعى زندگى مىکنند و نسبت به آن مجموعه احساس تعلق دارند.هر چه کودک بزرگتر مىشود نسبت به والدین، اعضاى خانواده، محله، شهر، کشور و بالاخره به فرهنگ خود احساس تعلق بیشترى مىکند. گذشته و تاریخچه زندگى یک فرد در خانواده و مدرسه هم این احساس تعلق را قوىتر مىکند. خاطرات مشترک افراد با هم نیز این احساس تعلق را افزایش مىدهد و همین طور ویژگىهاى فردى مشترک در یک گروه یا یک جامعه باعث احساس تعلق بیشتر به گروه و جامعه مىشود. در حقیقت حس تعلق به فرد کمک مىکند تا بفهمد، خودش چه کسى است؟جایگاهش در این زندگى کجاست؟چه هدفى دارد و چگونه مىتواند موفق شود؟اگر فردى حس کند در موفقیت یک گروه یا یک جمع شریک شده است احساس رضایت بیشترى مىکند و به وسیله این حس، توفیق بیشترى در رسیدن به اهداف خواهد یافت.
یک مثال در مورد فقدان احساس تعلق در بچهها پسرى 11 ساله دارم که غالبا با افراد ناآشنا و غریبهها ارتباط برقرار مىکند و نسبت به فامیل و دوستان محلى بىمهرى مىکند.تمایل زیادى به گذراندن اوقات خود در خارج از خانهدارد، از شرکت در جمعهاى خانوادگى و مراسم سنتى مىگریزد و توجه زیادى به رفتار و خصوصیات خارجىها دارد.به نظر شما در این موارد چه باید کرد؟
راه حل یک مادر
1-با علاقه به دلایل وى در مورد انتخاب افراد گوش مىدهم، به قضاوت و نگرش او احترام مىگذارم و مشکلات این انتخابها را براى وى بازگو مىکنم.
2-اجازه مىدهم احساسات فرزندم بیان شود.به احساس او احترام مىگذارم و عقیده شخصى خود را در این باره به او مىگویم.
3-بدون اینکه او را سرزش کنم رفتارهاى بد او را در مقایسه با رفتارهاى خوب معین مىکنم.
4-با قویت نقاط مثبت نظریات وى، انگیزهها و احساسات او را که در پس حرفهایش پنهان است، شناسایى مىکنم.
5-سعى مىکنم وى را در جمعهاى خانوادگى، فامیلى، مراسم مذهبى ماه رمضان و روز عاشورا و نیز در مراسم ملى همچون عید نوروز شرکت دهم. 6-به وى کمک کنم که در جمعهاى فامیلى و جمع همسالان نقش فعالترى به عهده بگیرد و آنها را گروه خودش بداند. 7-ضمن آشنا کردن وى با شجره خانوادگى، او را با ویژگىهاى خوب افراد فامیل آشنا مىکنم. 8-سعى مىکنم با تقویت حس تعلق به مذهب و فرهنگ خودمان، ویژگىهاى منحصر به فرد این فرهنگ را در مقایسه با دیگر فرهنگها نشان دهم.
توجه داشته باشید:
احساس تعلق کردن به خانواده، فامیل، فرهنگ ایرانى، مذهب اسلام یا گروههاى همسال هدفمند، مىتواند احساس ارزشمند بودن و هدفدار بودن را در فرزندان ما ایجاد کند، عزت نفس را در آنها رشد دهد و باعث شود حس مسئولیت پذیرى و خودآگاهى در آنان تقویت گردد.
یک سوال
آیا احساس تعلق فرزند شما به خانوادتان حسّغرور مثبت و خودارزشمندى را در او پرورش داده است؟اگر توانستهاید با تقویت احساس تعلق، خود ارزشمندى را در او تقویت کنید براى ما بنویسید چه کارهایى را براى رسیدن به این هدف انجام دادهاید؟جوابهاى خود را به نشانى مجله بفرستید.