تربیت دینی و اخلاقی
چکیده
متن
در کلاسهای آموزش خانواده مادران بیشتر از پدران شرکت میکنند و نوعا گله و شکایتی که از فرزندان خود دارند این است که: کودکان ما قبل از این که به سن بلوغ برسند در انجام فرائض دینی از ما پیشی میگیرند، ولی وقتی که به سن تکلیف میرسند در انجام فرائض دینی دچار فتور و سستی شده، ادای تکالیف دینی را به تأخیر میاندازند، در مواردی هم از انجام آن خودداری میکنند و وقتی بزرگترها از آنان میپرسند که آیا نماز خود را خواندهاید، متوسل به دروغ شده، میگویند که خواندهایم.
برخی بر این عقیدهاند که اگر کودکان، پدران و مادران خود را الگو قرار بدهند علت نماز خواندن یعنی بیداری حس مذهبی تحقق یافته، حس دینی به مرور زمان تقویت و تشدید میشود.
در این جا با صراحت باید اعتراف کرد که جز در موارد اندک، پدران و مادران وظیفه اصلی خود را در ارتباط با فرزندان خود انجام نمیدهند و حسّ دینی را که در عمق جان کودک وجود دارد پرورده نساخته، دل خود را به نماز تقلیدی فرزندان شاد میکنند، حال آن که پدران و مادران اندیشمند تلاش میکنند به موازاتنماز تقلیدی کودکان حش مذهبی و دینی را در آنان پرورش داده، اصول اعتقادی را به طور فشرده و ساده به کودکان خود انتقال دهند تا آنها با فلسفه نماز خواندن آشنا گردند.نکته اساسی این است که این نقل و انتقال باید با زبان کودکانه انجام پذیرد تا کودک بتواند آن را درک کرده، پذیرا شود.
چون که با کودک سروکارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
استاد بزرگوار، علامه طباطبایی، قدس سره عقیده داشت که همه انسانها با ذخایر فطری از قبیل خداشناسی و خدادوستی و روحیات ارزنده و پاک متولد میشوند.این دانشمند بزرگ 1 معتقد بود که همه انسانها خداشناساند و همه بحثهایی که در قرآن کریم در ارتباط با خدا انجام شده، درصدد نفی شرک و اشراک است نه اصل شناسایی خدا. روی این اصل درمییابیم که کودکان در آغاز تولد از حس دینی و مذهبی برخوردارند و پدران و مادران رسالت دارند این حس را پرورده سازند. رسول خدا میفرمود:کل مولود یولد علی الفطرة الا ان ابواه یهودانه او ینصرانه او ینجسانه. 2 هر کودکی بر اساس فطرت متولد میگردد و این دنیای خارج اوست که او را به سمت یهودیگری یا نصرانیگری سوق میدهد.روسو میگوید:برای دستیابی به عنصر اخلاق کافی است از پدید آمدن عیبها و زشتیها پیشگیری به عمل آید. 3
اعتقاد ما بر این اصل استوار است که کودکان با زشتیها و بدیها آشنایی ندارند و افراد بدیها را از بیرون عمق وجود اکتساب مینمایند.ناگفته نماند که بین کسب و اکتساب تمایز و امتیازی وجود دارد.در ادبیات عرب، کسب در موردی به کار برده میشود که فرد آمادگی انجام کاری را دارا میباشد و اکتساب در مواردی به کار گرفته میشود که فرد آمادگی انجام آن کار را از نظر فطری دارا نیست، مگر آن که تحت تأثیر محیط خارجی انجام آن را پذیرفته باشد.توضیح بیشتر این که کودک راست میگوید و راستی جزء فطرت اوست، ولی دروغ را نمیتواند بر زبان آورد، مگر زمانی که از اطرافیان خود آن را آموخته باشد.خداوند متعال هم در قرآن مجید میفرماید:لها ما کسبت و علیها ما اکتسب. 4 هر چه انسان کار خوب انجام میدهد به نفع اوست و هر آن چه از بدیها و زشتیها که آموخته و انجام میدهد به زیان اوست.در مورد دیگری ژانژاک روسو میگوید:لازم نیست برای کودکان درباره اهمیت راستی و درستی داد سخن بدهیم، کافی است دورویی و دروغ را به آنان نیاموزیم و به دروغ گفتن وادارشان نسازیم.همچنین در کتاب امیل میگوید:امیل را مسیحی یا پیرو مذهب دیگری نباید ساخت، بلکه باید کوشش کرد حس عمیق دینی و ایمان به خدا را در او بیدار کرد تا با آزادی هر دینی را که خود بخواهد انتخاب کند. 5
پینوشتها:
1-علامه طباطبایی، قدس سره: تفسیر المیزان.
2-مرحوم مجلسی:بحارالانوار، ماده فطر.
3-روسو، ژانژاک:پیمان اجتماعی، صفحه 250.
4-سوره بقره، آیه 286.
5-روسو، ژانژاک:امیل، صفحه 349.
برخی بر این عقیدهاند که اگر کودکان، پدران و مادران خود را الگو قرار بدهند علت نماز خواندن یعنی بیداری حس مذهبی تحقق یافته، حس دینی به مرور زمان تقویت و تشدید میشود.
در این جا با صراحت باید اعتراف کرد که جز در موارد اندک، پدران و مادران وظیفه اصلی خود را در ارتباط با فرزندان خود انجام نمیدهند و حسّ دینی را که در عمق جان کودک وجود دارد پرورده نساخته، دل خود را به نماز تقلیدی فرزندان شاد میکنند، حال آن که پدران و مادران اندیشمند تلاش میکنند به موازاتنماز تقلیدی کودکان حش مذهبی و دینی را در آنان پرورش داده، اصول اعتقادی را به طور فشرده و ساده به کودکان خود انتقال دهند تا آنها با فلسفه نماز خواندن آشنا گردند.نکته اساسی این است که این نقل و انتقال باید با زبان کودکانه انجام پذیرد تا کودک بتواند آن را درک کرده، پذیرا شود.
چون که با کودک سروکارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
استاد بزرگوار، علامه طباطبایی، قدس سره عقیده داشت که همه انسانها با ذخایر فطری از قبیل خداشناسی و خدادوستی و روحیات ارزنده و پاک متولد میشوند.این دانشمند بزرگ 1 معتقد بود که همه انسانها خداشناساند و همه بحثهایی که در قرآن کریم در ارتباط با خدا انجام شده، درصدد نفی شرک و اشراک است نه اصل شناسایی خدا. روی این اصل درمییابیم که کودکان در آغاز تولد از حس دینی و مذهبی برخوردارند و پدران و مادران رسالت دارند این حس را پرورده سازند. رسول خدا میفرمود:کل مولود یولد علی الفطرة الا ان ابواه یهودانه او ینصرانه او ینجسانه. 2 هر کودکی بر اساس فطرت متولد میگردد و این دنیای خارج اوست که او را به سمت یهودیگری یا نصرانیگری سوق میدهد.روسو میگوید:برای دستیابی به عنصر اخلاق کافی است از پدید آمدن عیبها و زشتیها پیشگیری به عمل آید. 3
اعتقاد ما بر این اصل استوار است که کودکان با زشتیها و بدیها آشنایی ندارند و افراد بدیها را از بیرون عمق وجود اکتساب مینمایند.ناگفته نماند که بین کسب و اکتساب تمایز و امتیازی وجود دارد.در ادبیات عرب، کسب در موردی به کار برده میشود که فرد آمادگی انجام کاری را دارا میباشد و اکتساب در مواردی به کار گرفته میشود که فرد آمادگی انجام آن کار را از نظر فطری دارا نیست، مگر آن که تحت تأثیر محیط خارجی انجام آن را پذیرفته باشد.توضیح بیشتر این که کودک راست میگوید و راستی جزء فطرت اوست، ولی دروغ را نمیتواند بر زبان آورد، مگر زمانی که از اطرافیان خود آن را آموخته باشد.خداوند متعال هم در قرآن مجید میفرماید:لها ما کسبت و علیها ما اکتسب. 4 هر چه انسان کار خوب انجام میدهد به نفع اوست و هر آن چه از بدیها و زشتیها که آموخته و انجام میدهد به زیان اوست.در مورد دیگری ژانژاک روسو میگوید:لازم نیست برای کودکان درباره اهمیت راستی و درستی داد سخن بدهیم، کافی است دورویی و دروغ را به آنان نیاموزیم و به دروغ گفتن وادارشان نسازیم.همچنین در کتاب امیل میگوید:امیل را مسیحی یا پیرو مذهب دیگری نباید ساخت، بلکه باید کوشش کرد حس عمیق دینی و ایمان به خدا را در او بیدار کرد تا با آزادی هر دینی را که خود بخواهد انتخاب کند. 5
پینوشتها:
1-علامه طباطبایی، قدس سره: تفسیر المیزان.
2-مرحوم مجلسی:بحارالانوار، ماده فطر.
3-روسو، ژانژاک:پیمان اجتماعی، صفحه 250.
4-سوره بقره، آیه 286.
5-روسو، ژانژاک:امیل، صفحه 349.