فرزند خوانده ها
چکیده
متن
یکی از نگرانیهای عمده والدین رضاعی که مسؤولیت فرزند خوانده یا فرزند خواندههایی را قبول کردهاند، این است که چه موقع و چگونه این قضیه را با آنها در میان بگذارند.در عین حال این قبیل والدین بسیار مشتاقند که از مشکلات خاص احتمالی این گونه کودکان آگاهی کافی داشته باشند.
نویسنده مقالهالی که در پی میخوانید بر آن است که در زمینههای فوق اطلاعاتی در اختیار شما خوانندگان گرامی قراردهد.
متخصصان رانشناس معتقدند که مسؤولیت ارائه اطلاعات کافی به کودک فرزند خوانده بر عهده والدین رضاعی کودک است و این کار همواره باید به شیوه و زبانی صورت گیرد که متناسب با سن و تواناییهای ادراکی کودک باشد.نسبت به حقیقت امر از طریق والدینشان اطلاعات کافی دریافت کنند، دو طرز فکر عمده وجود دارد.
برخی از متخصصان معتقدند که مسأله فرزند خوانده بودن این کودکان باید در اولین زمان ممکن و از همان سالهای نخست زندگی برایشان تشریح شود.به این ترتیب آنها معتقدند که کودکان از همان ابتدا فرصت زیادی خواهند داشت که خود را با مفهومفرزند خوانده
بودن تطبیق دهند و آن را درک کنند.عده دیگری از متخصصان معتقدند که با چنین سرعتی کودک را در معرض واقعیت محض این مسأله قرار دادن میتواند کودکان کم سن و سالتری را که هنوز توانایی ذهنی درک واقعیات را آن گونه که هستند، ندارند، در معرض ابهام و سردرگمی شدیدی قرار دهد. بنابراین آنها نتیجه میگیرند که بهتر است مدت زمان بیشتری برای طرح این مسأله صبر کرد.
به هر حالدر هر دو روش وظیفه آگاه کردن کودک بر عهده والدین رضاعی او نهاده شده است تا از این طریق دو پیام ضمنی نیز برای کودک فرستاده شود.نخست اینکه:پدیده فرزند خواندگی چیز بدی نیست(که بزرگترها مسأله را از او پنهان کنند)و دوم اینکه او میتواند در همه حال به والدینش اعتماد کند. در حقیقت وقتی که این مسأله توسط هر کس دیگری بجز والدین رضاعی کودک و بدون مقدمه و ناگهان برای او فشا شود، ممکن است احساس خشم و عدم اعتماد نسبت به والدین در او به وجود آید، و از آنجا که پدر و مادر سعی کردهاند خودشان مسأله را بازگو نکنند ویا حتی آن را پنهان کنند، واقعیت فرزند خواندگی خود را امری شرمآور و نامطلوب تلقی کرده، دچار یاس و ناامیدی شود.فرزند خواندهها علاقه دارند که درباره این مسأله به صراحت با بزرگترها صحبت کنند و اتفاقا وظیفه والدین است که طرح چنین سؤالاتی را تشویق کنند.در این زمینه کتابهای متعدد و سادهای نوشته شده است که خواندنشان میتواند کمک بزرگی به والدین برای انجام این وظیفه باشد. مشاوران مدارس و روانشناسانبیز میتوانند اطلاعات وسیعی در اختیار این افراد قرار بدهند.
کودکان با توجه به سن و میزان رشد و بلوغی که کسب کردهاند میتوانند واکنشهای مختلفی در مورد آگاه شدن از واقعیت امر از خود نشان دهند.آنها ممکن است شروع به انکار فرزند خوانده بودن خود کنند و یا نسبت به آن دست به خیالبافی بزنند.
اغلب کودکان تصور میکنند که از این طریق والدین رضاعی آنها، با ترحم و نه از روی علاقه محض، خواستهاند که آنها را از فاسد شدن و خیابان گردی نجات دهند، گاهی نیز تصور میکنند که آنها را دزدیدهاند.
اگر والدین به صراحت و سادگی و در محیطی که القاء کننده نگرش مثبت و سالم درباره پدیده فرزند خواندگی است، صحبت کنند، به احتمال بسیار زیاد در کودک خود کمترین میزان نگرانی و دوگانگی احساس را ایجاد خواهند کرد.
همه ما میتوانیم روزهایی را به یاد آوریم که در طی آنها نسبت به نحوه سازگاری خود با خانواده، دوستان و موقعیتی که در محیط داشتهایم، احساس نگرانی و اضطراب کردهایم، اما در نوجوانانی که به فرزند خواندگی گرفته شدهاند، به احتمال زیاد نوعی افزایش شدید علاقه نسبت به والدین زیستی و کنجکاوی برای شناخت هویت واقعی آنها ایجاد میشود.این حالت غیر معمول نیست و دال بر بیعلاقهگی نسبت به والدین رضاعی و طرد کردن آنها نمیباشد.برخی از این نوجوانان ممکن است تمایل شدیدی برای پیدا کردن والدین بیولوژیک خود ابراز کنند.در این مواقع بعضی از والدین رضاعی ممکن است با گشادهرویی و نگرش مثبت به این تمایل نوجوان پاسخ دهند و به طور ضمنی به او القاء کنند که چنین علاقه و کنجکاوی کاملا مجاز و طبیعی است.چنین والدینی باید بکوشند که با کاردانی و تبادل نظر، در صورت امکان، اطلاعات کافی درباره والدین اصلی نوجوان به او بدهند.
برخی از کودکان فرزند خوانده ممکن است مشکلات عاطفی و رفتاری از خود بروز دهند. این مسائل ممکن است حاصل عدم احساس امنیت، طرد شدگی و یا سایر مسائل مرتبط با پدیده فرزند خواندگی باشد.در این شرایط اگر والدین احساس مسؤولیت کافی داشته باشند، لازم است که با یک مشاور یا روانشناس حرفهای تماس بگیرند.
نویسنده مقالهالی که در پی میخوانید بر آن است که در زمینههای فوق اطلاعاتی در اختیار شما خوانندگان گرامی قراردهد.
متخصصان رانشناس معتقدند که مسؤولیت ارائه اطلاعات کافی به کودک فرزند خوانده بر عهده والدین رضاعی کودک است و این کار همواره باید به شیوه و زبانی صورت گیرد که متناسب با سن و تواناییهای ادراکی کودک باشد.نسبت به حقیقت امر از طریق والدینشان اطلاعات کافی دریافت کنند، دو طرز فکر عمده وجود دارد.
برخی از متخصصان معتقدند که مسأله فرزند خوانده بودن این کودکان باید در اولین زمان ممکن و از همان سالهای نخست زندگی برایشان تشریح شود.به این ترتیب آنها معتقدند که کودکان از همان ابتدا فرصت زیادی خواهند داشت که خود را با مفهومفرزند خوانده
بودن تطبیق دهند و آن را درک کنند.عده دیگری از متخصصان معتقدند که با چنین سرعتی کودک را در معرض واقعیت محض این مسأله قرار دادن میتواند کودکان کم سن و سالتری را که هنوز توانایی ذهنی درک واقعیات را آن گونه که هستند، ندارند، در معرض ابهام و سردرگمی شدیدی قرار دهد. بنابراین آنها نتیجه میگیرند که بهتر است مدت زمان بیشتری برای طرح این مسأله صبر کرد.
به هر حالدر هر دو روش وظیفه آگاه کردن کودک بر عهده والدین رضاعی او نهاده شده است تا از این طریق دو پیام ضمنی نیز برای کودک فرستاده شود.نخست اینکه:پدیده فرزند خواندگی چیز بدی نیست(که بزرگترها مسأله را از او پنهان کنند)و دوم اینکه او میتواند در همه حال به والدینش اعتماد کند. در حقیقت وقتی که این مسأله توسط هر کس دیگری بجز والدین رضاعی کودک و بدون مقدمه و ناگهان برای او فشا شود، ممکن است احساس خشم و عدم اعتماد نسبت به والدین در او به وجود آید، و از آنجا که پدر و مادر سعی کردهاند خودشان مسأله را بازگو نکنند ویا حتی آن را پنهان کنند، واقعیت فرزند خواندگی خود را امری شرمآور و نامطلوب تلقی کرده، دچار یاس و ناامیدی شود.فرزند خواندهها علاقه دارند که درباره این مسأله به صراحت با بزرگترها صحبت کنند و اتفاقا وظیفه والدین است که طرح چنین سؤالاتی را تشویق کنند.در این زمینه کتابهای متعدد و سادهای نوشته شده است که خواندنشان میتواند کمک بزرگی به والدین برای انجام این وظیفه باشد. مشاوران مدارس و روانشناسانبیز میتوانند اطلاعات وسیعی در اختیار این افراد قرار بدهند.
کودکان با توجه به سن و میزان رشد و بلوغی که کسب کردهاند میتوانند واکنشهای مختلفی در مورد آگاه شدن از واقعیت امر از خود نشان دهند.آنها ممکن است شروع به انکار فرزند خوانده بودن خود کنند و یا نسبت به آن دست به خیالبافی بزنند.
اغلب کودکان تصور میکنند که از این طریق والدین رضاعی آنها، با ترحم و نه از روی علاقه محض، خواستهاند که آنها را از فاسد شدن و خیابان گردی نجات دهند، گاهی نیز تصور میکنند که آنها را دزدیدهاند.
اگر والدین به صراحت و سادگی و در محیطی که القاء کننده نگرش مثبت و سالم درباره پدیده فرزند خواندگی است، صحبت کنند، به احتمال بسیار زیاد در کودک خود کمترین میزان نگرانی و دوگانگی احساس را ایجاد خواهند کرد.
همه ما میتوانیم روزهایی را به یاد آوریم که در طی آنها نسبت به نحوه سازگاری خود با خانواده، دوستان و موقعیتی که در محیط داشتهایم، احساس نگرانی و اضطراب کردهایم، اما در نوجوانانی که به فرزند خواندگی گرفته شدهاند، به احتمال زیاد نوعی افزایش شدید علاقه نسبت به والدین زیستی و کنجکاوی برای شناخت هویت واقعی آنها ایجاد میشود.این حالت غیر معمول نیست و دال بر بیعلاقهگی نسبت به والدین رضاعی و طرد کردن آنها نمیباشد.برخی از این نوجوانان ممکن است تمایل شدیدی برای پیدا کردن والدین بیولوژیک خود ابراز کنند.در این مواقع بعضی از والدین رضاعی ممکن است با گشادهرویی و نگرش مثبت به این تمایل نوجوان پاسخ دهند و به طور ضمنی به او القاء کنند که چنین علاقه و کنجکاوی کاملا مجاز و طبیعی است.چنین والدینی باید بکوشند که با کاردانی و تبادل نظر، در صورت امکان، اطلاعات کافی درباره والدین اصلی نوجوان به او بدهند.
برخی از کودکان فرزند خوانده ممکن است مشکلات عاطفی و رفتاری از خود بروز دهند. این مسائل ممکن است حاصل عدم احساس امنیت، طرد شدگی و یا سایر مسائل مرتبط با پدیده فرزند خواندگی باشد.در این شرایط اگر والدین احساس مسؤولیت کافی داشته باشند، لازم است که با یک مشاور یا روانشناس حرفهای تماس بگیرند.