چکیده

متن

اختلاف‏ تحصیلات زن و مرد
ازدواج یک نوع ترکیب و وحدت است.زن‏ و مرد پس از انعقاد عقد می‏خواهند یکی شوند و از دوگانگی خارج گردند،زیرا هر دو می‏خواهند از زندگی مشترک لذت ببرند و فرزندان سالم و برومندی به جامعه تحویل‏ دهند.در اینجا این سؤال مطرح می‏شود که‏ تحت چه شرایطی زن و مرد می‏توانند یکی‏ شوند؟به عبارت دیگر اگر به مجرد خواستن و یا انعقاد عقد ازدواج زن و مرد یکی می‏شوند، پس چرا در بعضی از خانواده‏ها بین زن و مرد دوگانگی و نفرت وجود دارد؟یکی از طلاق‏هایی که در اسلام به آن اشاره شده است‏ نوع طلاق مبارات است.در این قسم از جدایی، زن و شوهر هر دواز یکدیگر بیزارند،به همین‏ مناسبت کلمهء مبارات که از باب مفاعله است‏ به کاربرده شده است.بنابراین معلوم می‏شود که به مجرد تمایل و یا خواستن و یا انعقاد عقد ازدواج زن و مرد یکی نمی‏شوند!
دانشمندان می‏گویند که در ترکیب عناصر هر قدر سنخیت و نزدیکی دو عنصر بیشتر 2Lباشد،ترکیب حاصله از دوام و استواری بیشتر برخوردار خواهد بود.لذا برای وصول به‏ وحدت و همتایی در زندگی زناشویی،زن و شوهر باید در ابعاد فرهنگی،اعتقادی،علمی و تحصیلی هماهنگی داشته باشند.در چنین‏ صورتی زن و مرد زبان یکدیگر را می‏فهمند و هر یک دیگری را درک می‏کند.
یکی از عواملی که شالودهء زندگی مشترک را در شرف پاشیده شدن قرار می‏دهد،مغایرت‏ زن و مرد است.این تغایر ممکن است در بعد فرهنگی یا اعتقادی و یا تحصیلی باشد.بدیهی‏ است که در چنین شرایطی زندگی برای هر دو دشوار خواهد بود.
ناگفته نماند که مغایرت غیر از تفاوت است. روان‏شناسان تفاوت‏های فردی را از نظر علمی‏ تثبیت کرده‏اند،از این گذشته امکان ندارد بین‏ زن و مردی که دردو نوع محیط،یا دو فرهنگ و با دو نوع ژن پرورده شده‏اند،تفاوت وجود نداشته باشد!از همین رو،در اکثر خانواده‏هایی‏ که زن و مرد با یکدیگر سنخیت دارند،یکی‏ خنده‏رو،دیگری اخمو،یکی بخشنده و دیگری مقتصد،یکی اجتماعی،دیگری‏ گوشه‏گیر،یک تشریفاتی،دیگری ساده،یکی1Lحساس و تند و دیگری صبور و شکیباست.
ملای رومی در خلال اشعار شیرین خود داستان زیبایی را که حاکی از عدم سنخیت‏ است،این طور بیان می‏کند:در زمان‏های گذشته‏ صیادی برای صید خود را به دامنهء کوهی‏ رسانید،و پس از تلاش و کوشش فراوان آهویی‏ زیبا صید کرد.با طنابی که به گردن آهو بسته بود، او را به همراه خود به روستا آورد و چون جایگاه‏ مناسبی نداشت،آن حیوان را در اصطبل خران‏ و گاوان جای داد.
حیوانات دیگر وقتی غذا می‏خوردند، آهوی زیبا اشک می‏ریخت.گمان کردند که آهو گرسنه است،به او تعارف کردند،امّا ریزش‏ اشک آهو بیشتر شد.او به زبان حال چنین‏ می‏گفت:اشک و رنج من از گرسنگی نیست، بلکه از مغایرت خود با شما دچار ناراحتی‏ شده‏ام.جایگاه من در زیباترین و بلندترین‏ نقطه‏های سرسبز کوهها بود و اکنون خود را در اصطبلی می‏بینم.
سعدی علیه الّرحمه با بیان دیگری موضوع‏ مغایرت را در داستان طوطی و زاغ ترسیم‏ می‏کند:
یک طوطی را با زاغ در قفس کردند.طوطی‏ از قبح مشاهدهء او مجاهده می‏برد و می‏گفت: این چه طلعت مکروه است و منظر ملعون و شمایل ناموزون،ای کاش بین من و تو فاصلهء مشرق و مغرب بودی!
آقای کیهان‏نیا نویسندهء کتاب زن‏"امروز، مرد دیروز"می‏نویسد:
"به‏طور معمول تحصیل زن و شوهر یکسان‏ نیست!اگر هر دو بی‏سواد باشندهیچ یک بر آن‏ 1Lدیگری فخر نمی‏فروشد و از این بابت کمتر مشکل پیش می‏آید.اگر هر دو از تحصیلات‏ بالایی برخوردار باشند،باز هم اختلاف‏ چندانی بین ایشان پدید نمی‏آید،زیرا هر دو غرق کارهای خودشان هستند،گرچه رابطهء عاطفی آن دو چندان گرم نیست،اما بگو و مگویی هم ندارند.دستهء سوم کسانی هستند که‏ سطح تحصیلاتشان به هم نزدیک است و معمولا اینها نیز از این بابت دچار اختلاف‏ نمی‏شوند.روی سخن ما با کسانی است که‏ اختلاف سطح تحصیلات ایشان فاحش است، یعنی یکی دانشگاه رفته و مدارج علمی را طی‏ کرده و اهل مطالعه است،اما دومی تحصیلات‏ کمی دارد و از مطالعهء عادی هم سرباز می‏زند. هرچه از ازدواج چنین زوجی می‏گذرد،بیشتر از هم فاصله می‏گیرند."
پرواضح است که در این‏گونه ازدواج‏ها مغایرت وجود دارد و همین مغایرت کانون‏ خانوادگی را دچار سردی و ملال می‏سازد. برای آگاهی بیشتر به این داستان واقعی توجه‏ کنید:
در یکی از روستاهای آذربایجان متولد شده‏ و پدرش روحانی بانفوذی بود.در دوران‏ خردسالی مقدمات عربی را پیش پدرش یاد گرفت.در هفت سالگی برای تحصیل به‏ مدارس جدید رفت.در دبستان و دبیرستان‏ همیشه شاگرد اول بود.پس از اخذ پایان‏نامهء دبیرستان در امتحان کنکور شرکت کرد و جزو شاگردان ممتاز گردید.در دانشگاه هم پس از اخذ مدرک کارشناسی،در امتحان دورهء فوق‏ لیسانس شرکت کرد و پذیرفته شد.او که‏ شاگردی ممتاز محسوب می‏گردید،برای‏ دریافت مدرک دکتری عازم کشورهای غربی1Lبود،و چون از فساد غرب آگاهی داشت به‏ خاطر حفظ ایمان از چند خانواده که او را در تهران می‏شناختند خواستگاری کرد.متأسفانه‏ چون از امکانات مالی خوبی برخوردار نبود و هویت او نیز ناشناخته بود،با تقاضای ازدواج‏ وی موافقت نشد.به ناچار به زادگاه خود مراجعه کرد و از خانوادهء متدینی خواستگاری‏ نمود.ازدواج تحقق یافت،ولی چون از نظر تحصیلات فاصلهء زیادی بین او و همسرش‏ وجود داشت،وحدت و هماهنگی بین آن دو محقق نمی‏شد و به مرور زمان احساس می‏کرد که به دلیل شتاب‏زدگی و عجله با فردی ازدواج‏ کرده است که از نظر فکری و روانی با او سنخیت لازم را ندارد.لذا روز به روز آثار ندامت و حسرت در چهرهء او نمایان‏تر می‏شد.
در پایان مقاله به مشخصات این‏گونه‏ خانوداه‏ها به‏طور اختصار اشاره می‏نمایم:
1-در این‏گونه خانواده‏ها،در چهرهء زن و مرد،بر اثر وجود مغایرت،همیشه هاله‏ای از غم و غصه وجود دارد.
2-در بعد تربیت فرزندان،گاه و بیگاه بین‏ زوجین اختلافاتی روی می‏دهد،به عنوان مثال‏ اگر مادر تحصیل کرده و پدر بی‏سواد و یا کم‏ سواد است،مشاهده می‏شود که پدر فرزندان‏ را توبیخ و گاه تنبیه می‏کند و در عکس قضیه هم‏ مادر کودک را از لولو می‏ترساند.
3-در مراودات و مهمانی‏ها همیشه یکی از زوجین مکدّر و ناراحت است،زیرا اگر معاشران از دوستان تحصیل کرده باشند،طرفی‏ که از معلومات کمتری برخوردار است احساس‏ رنجش خواهد کرد،و چنانچه از خانواده‏های‏ عادی باشند،فرد تحصیل‏کرده دچار ملال‏ 2Lخواهد شد.
4-در این‏گونه خانواده‏ها کودکان،دو قطبی‏ بار می‏آیند،زیرا از دو نوع مربی برخوردار هستند.
5-مغایرت فرهنگی زوجین هرگز پوشیده و پنهان نمی‏ماند،بلکه در مواردی بین زن و شوهر اصطکاک و تصادم به وجود می‏آید و کودکان از امنیت خاطر،در حد کمال برخوردار نخواهند شد.
6-آخرین مشخصه اینکه،زن و مرد که باید یار و یاور همدیگر باشند،در این‏گونه‏ خانواده‏ها احساس تنهایی و غربت می‏نمایند و پرواضح است که احساس تنهایی موجب ملال‏ وافسردگی خواهد بود.
منابع:
1-کتاب مثنوی ملای رومی-داستان صیاد و آهو
2-گلستان سعدی،داستان طوطی و زاغ، صفحهء 200
3-کتاب زن امروز،مرد دیروز،تألیف آقای‏ کیهان‏نیا،صفحهء 53

تبلیغات