آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

متن

مدلخ
طبری در نگارش تفسیر نیز مفسری کم نظیر شناخته شده و در میان مفسران قرآن جایگاهی بس رفیع را به خود اختصاص داده است.اثر گرانقدر و بسیار مهم او به نام البیان فی تفسیر القرآن (1) نشانگر موقعیت والای وی در میان مفسران قرآن است.
طبری که از کودکی با قرآن مانوس بوده و به گفته خود، از هفت سالگی آیات وحی را در سینه سپرده و از زمان خردسالی، اندیشه تفسیر این آیات، ذهن او را همواره به خود مشغول داشته است، سرانجام باتفال بر کتاب خدا، این کار بزرگ را آغاز کرد و به مدد ذوق و استعداد کم مانندی که داشت پس از مدتی، گسترده‏ترین تفسیر روایی را به جویندگان دانش قرآنی عرضه داشت.
طبری در این تفسیر کوشیده است ذیل هر آیه‏ای از قرآن، به نقل روایاتی از پیامبر اکرم(ص) بپردازد، و پس از آن دیدگاه صحابه و سپس تابعان را بر آن بیفزاید، اما باید توجه داشت که او در این اثر، تنها به نقل بسنده نکرده، بلکه پیوسته در ترجیح و رد اقوال و معانی، به بحث پرداخته و در تفسیر آیات از آیات دیگر همواره مدد گرفته و گهگاه به مناسبت، به آراء کلامی و فقهی مختلف اشاره کرده است.به گفته سیوطی«او در این کتاب به جمع بین روایت و درایت پرداخته است».
البته پوشیده نیست که وی پس از بررسی و ذکر دریافتهای خویش از ظاهر آیات، آنجا که روایتی وجود داشته، نقل و حدیث را بر دریافتهای خویش ترجیح داده است.
اما اینکه طبری در این شیوه چقدر دقت و صداقت داشته و از تعصبات و تنگ‏نظریهای فرقه‏ای بدور بوده، مطلبی است که در نمونه‏هایی چند مورد وارسی و تأمل قرار گرفته است.چهره دیگر این تفسیر، جنبه ادبی و نکات بلاغی آن است که در مقاله‏ای دیگر بدان پرداخته شده است. (1)جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ابو جعفر محمد بن جریر طبری، دار المعارف، مصر در سال 1339 کتابی در هفت جلد به زبان فارسی دری با نام«ترجمه تفسیر طبری»منسوب به دوران سلطنت منصور بن نوح سامانی(350-365 ه)به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی در تهران بوسیله چاپخانه دولتی ایران، چاپ و منتشر شد که هیچگونه ربط و نسبتی با اصل عربی تفسیر طبری ندارد و بکلی چیز دیگری است.برای آگاهی بیشتر ر.ک:مجله سخن/سال یازدهم/1209.
*هنگامی که آگاه شدم مجله وزین کیهان اندیشه دست‏اندرکار تهیه ویژه‏نامه‏ای برای دانشمند معروف ابن جریر طبری است، پس از مشورت با برخی دوستان موضوع«طبری و اهل بیت رسالت» را انتخاب کردم و هدفم این بود که با مراجعه به آثار طبری این موضوع را روشن کنم که او هم مانند بسیاری دیگر از علمای اهل تسنن حاضر نبوده فضائل اهل بیت طاهرت را با بی‏طرفی کامل در کتابهای خود یاد کند.
هنگام شروع انجام این تحقیق متوجه شدم که فرصتی فراوان و فراغت بالی بیش از آنکه من دارم می‏طلبد و ضمنا محصول، این تحقیق کتابی خواهد شد، نه مقاله‏ای برای یک مجله، بنابراین امر دایر بود بین اینکه از این موضوع منصرف شوم یا کاری در حد نمونه انجام دهم و دومی را اختیار نمودم، به این شرح:
با مراجعه به آیاتی که گفته شده درباره اهل بیت عصمت نازل شده است سی آیه را انتخاب کرده و مورد بررسی قرار دادم.لازم به توضیح است که انتخاب آیات بدون مراجعه به تفسیر طبری بود، یعنی هنگام انتخاب آیات اطلاعی نداشتم که آیا این آیه که انتخاب می‏کنم از آیاتی است که طبری در ذیل آن روایت مربوط به اهل بیت را آورده یا نه، از اینرو می‏توان گفت این سی مورد بخوبی می‏تواند نمونه‏ای از طرز برخورد طبری با اهل بیت رسالت علیهم السلام و فضائل آنان باشد.
*علمای اهل تسنن در برخورد با فضایل اهل بیت علیهم السلام و سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله در آنان، و آیات نازل شده در مورد آن عزیزان، چند گونه‏اند:
گروه نخست آنان که از ذکر این قبیل مطالب خودداری نموده و به اصطلاح امروز گرفتار خودسانسوری هستند.
گروه دوم کسانی هستند که مطلب را به صورتی نقل می‏کنند، ولی برای آن یا معارضی به میان می‏آورند و یا در سند و یا در دلالت آن بر فضیلت بودن و یا دال بر استحقاق جانشینی رسول خدا بودن خدشه وارد می‏سازند.
گروه سوم، هم مطلب را نقل می‏کنند و هم آن را از فضائل اهل بیت بشمار می‏آورند، ولی از دلالت آن بر استحقاق امامت، یا سکوت می‏ورزند و یا در دلالت آ ن اشکال می‏کنند.
گروه چهارم کسانی هستند که در سند و یا دلالت این قبیل احادیث اشکالی نمی‏بینند، ولی می‏گویند عمل اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله، که پس از آن حضرت علی علیه السلام را به عنوان جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله نپذیرفتند دلیل بر این است که این روایات باید بگونه‏ای توجیه شود.
تصدیق می‏کنید که هر چهار گروه دچار لغزش شده‏اند ولی شدت لغزش هر گروه، بیشتر از گروه بعدی و غیرقابل اغماض‏تر است و ما در این مقال در صدد آنیم که بدانیم ابن جریر طبری در کتاب تفسیرش جزو کدام یک از این چهار گروه است.
*مرحوم ملا محسن فیض کاشانی در مقدمه سوم از مقدمات دوازده‏گانه تفسیر صافی، روایاتی از امیر مؤمنان علی علیه السلام و امام باقر علیه السلام از کتاب کافی شیخ کلینی و تفسیر عیاشی نقل می‏کند که مضمون آنها این است که بخشی از آیات قرآن مجید درباره اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله یعنی علی و فاطمه و یازده فرزند معصومشان نازل شده است.
*گروهی از دانشمندان شیعه و سنی در صدد جمع‏آوری این قبیل آیات برآمده و کتابها و رساله‏هایی در این زمینه تألیف کرده‏اند.دانشمند گرامی جناب آقای سید احمد حسینی اشکوری در مقدمه چاپ اول رساله«ما انزل من القرآن فی اهل البیت علیهم السلام»تألیف حسین بن حکم حبری نام چهل و چهار اثر از این قبیل تألیفات را یاد کرده است.و دانشمند گرانقدر جناب آقای سید محمد رضا حسینی جلالی در مقدمه چاپ دوم همان رساله که به نام تفسیر الحبری چاپ شده، با تهذیب و تکمیل نوشته آقای اشکوری، نام شصت و پنج کتاب را ذکر نموده است.
در اینجا نام ده اثر از کتابهای یاد شده را می‏آوریم:
1-تفسیر الحبری-ما نزل من القران فی اهل البیت.از حسین بن حکم حبری(م 286 ه).
2-الآیات النازلة فی اهل البیت علیهم السلام.از حسن بن محمد بن یحیی نیشابوری، معروف به ابن فحام(م 458).
3-شواهد التنزیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت.از حاکم حسکانی از علمای سده پنجم.این کتاب به همت علامه حاج شیه محمد باقر محمودی در بیروت چاپ شده است.
4-المصابیح فی ذکر ما نزل من القرآن فی اهل البیت.از احمد بن حسن اسفرائینی که از تألیفات قرن پنجم یا پیشتر است.
5-المصابیح فی ما نزل من القرآن فی اهل البیت.از احمد بن جعفر علوی خیبری(م 376).
6-ابانة ما فی التنزیل من مناقب آل الرسول. از احمد بن حسن بن علی طوسی.
7-الآیات النازلة فی اهل البیت. از سید محمد بن ابی زید بن عربشاه و رامینی، مؤلف کتاب گرانقدر«احسن الکبار فی معرفة الائمة الاطهار»که از علمای سده هشتم است.
8-تأویل الآیات الباهرة فی فضائل العترة الطاهرة.از شرف الدین سید علی حسینی استرآبادی از دانشمندان سده دهم.این کتاب در قم چاپ شده است.
9-اعظم المطالب فی آیات المناقب. از سید احمد حسین امروهری(م 1338).
10-تنزیل الآیات الباهرة فی فضل العترة الطاهرة.از سید شرف الدین عاملی(م 1377)، مؤلف کتاب«المراجعات».
*اینکه گفته می‏شود فلان آ یه درباره اهل بیت علیهم السلام و یا درباره امیر مؤمنان علیه السلام نازل شده است یکی از چند معنی را می‏تواند داشته باشد:
الف-عملی بسیار ارزنده از اهل بیت علیهم السلام صادر گردیده که سبب نزول آیه شریفه شده است، مثلا علی علیه السلام در هنگامه خطر، در بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله خوابید و این‏ عمل امیر مؤمنان سبب نزول آیه:«و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله»شد.ولی آیه بر دیگران هم قابل صدق است، زیرا اعتبار، به لفظ آیه و عموم و اطلاق آن است نه به خصوص مورد نزول.
ب-مصداق منحصر آیه شریفه، اهل بیت هستند و به دیگران به هیچ وجه قابل صدق نیست، مانند آیه تطهیر و آیه مباهله.
ج-اهل بیت مصداق اکمل و اظهر آیه شریفه هستند و از اینرو مانعی ندارد که آیه بر دیگران هم صادق آید مانند:«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودّا».
فرق این معنی با معنی اول آن است که در اولی، اهل بیت سبب نزول آیه بودند، ولی در معنی سوم ممکن است اهل بیت سبب نزول آیه نباشند و آیه بدون سبب نزول نازل شده باشد، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدی، اهل بیت را به عنوان مصداق مسلم و روشن آن آیه معرفی کرده باشند.
*ممکن است برخی از روایاتی که نازل شدن بعضی آیات را درباره اهل بیت علیهم السلام اثبات می‏کند محتوایش به گونه‏ای باشد که با ظاهر آن آیه هماهنگی کامل نداشته باشد، ما سعی کرده‏ایم آیات و روایاتی را یاد کنیم، که بخوبی با هم هماهنگ باشد.
*پس از ذکر هر آیه و ترجمه فارسی آن، و اشاره به روایت یا روایاتی که نزول آن آیه را درباره اهل بیت اثبات می‏کند و نیز ذکر مصادر آنها، به تفسیر طبری در ذیل همان آیه رجوع می‏کنیم تا از برخورد این مفسر بزرگ با اهل بیت(ع)آگاه شویم.
1-فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحمی.(بقره/37).
ترجمه:آدم از پروردگار خود کلماتی را فرا گرفت پس خدا توبه او را پذیرفت و خداوند بسیار توبه‏پذیر است.
از عبد الله بن عباس و علی بن ابی طالب علیه السلام روایت شده است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد:مراد از«کلماتی»که آدم از پروردگارش آموخت چیست؟حضرت فرمودند: آدم خدای متعال را سوگند داد به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین که توبه‏اش را بپذیرد، پس خداوند هم توبه او را پذیرفت.
در احقاق الحق این روایت و اشباه آن از مناقب ابن مغازلی و درالمنثور سیوطی و دلائل النبوة بیهقی و چند کتاب دیگر نقل شده است.به احقاق الحق، ج 3، ص 76، ج 14، ص 148 و ج 9، ص 104 رجوع کنید.
در تفسیر طبری، ج 1، ص 193-194 با اینکه درصدد ذکر اقوال مختلف درباره این آیه شریفه بوده و چند قول را هم نقل کرده، به روایتی که یاد شده اشاره‏ای ننموده است.
2و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد(بقهر/207).
ترجمه:از جمله مردم کسی است که جان خویش را به طلب رضایت و خوشنودی خدا[به خدا]می‏فروشد و خدا نسبت به بندگان رؤف و مهربان است.
از ابن عباس و حسن بن علی علیهما السلام و ابی سعید خدری و ابی رافع و خدیجه علیها السلام روایت شده در آن شبی که مشرکین تصمیم داشتند رسول الله صلی الله علیه و آله را به ق تل برسانند، علی علیه السلام در بستر آن حضرت خوابید و خطر را به جان خود خرید، این آیه‏ شریفه نازل شد.
در احقاق الحق این روایت از ده‏ها کتاب از جمله شواهد التنزیل حسکانی و تفسیر ثعلبی و کتاب «ما نزل فی شأن علی»ابو نعیم اصفهانی نقل شده است.به احقاق الحق، ج3، ص 23 و ج 6، ص 479 و ج 8، ص 335 و ج 14، ص 116 رجوع کنید.
در تفسیر طبری، ج 2، ص 186 و 187 با اینکه در مورد آیه روایات و اقوال متعددی نقل کرده است به این روایت اشاره‏ای ندارند و اگر در موارد دیگر تفسیر احیانا متعرض این روایت شده باشد باز اشکال برطرف نمی‏شود زیرا روایت مربوط به آیه، در ذیل خود آیه باید ذکر شود.
3-الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرّا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون(بقره/274).
ترجمه:کسانی که اموال خویش را شب و روز و نهان و آشکارا انفاق می‏کنند پاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه بیمی بر آنها هست و نه غمگین می‏شوند.
از ابن عباس و ابی مجاهد روایت شده که علی علیه السلام در یک زمانی فقط چهاردهم داشت، یکی را شب و یکی را روز و یکی را مخفیانه و آخری را علنی در راه خدا انفاق کرد، پس این آیه درباره آن حضرت نازل شد.
این روایت در احقاق الحق از ده‏ها کتاب از جمله اسباب، النزول واحدی و تفسیر حبری و تفسیر ثعلبی و کشاف زمخشری و مناب ابن مغازلی، نقل شده است.به احقاق الحق، ج 3، ص 246 و ج 14، ص 249 و ج 2، ص 44 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 3، ص 67 در ذیل این آیه شریفه اشاره به این روایت نشده است.
4-و اعتصموا بحبل اللّه جمعیا و لا تفرقوا و اذکروا نعمة اللّه علیکم اذ کنتم اعداء فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها کذلک یبین اللّه لکم آیاته لعلکم تهتدون(آل عمران/103).
ترجمه:همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و از اختلاف بپرهیزید، و نعمت خدا بر خود را یاد کنید، آن هنگام که دشمن یکدیگر بودید و خدا میان دلهای شما الفت برقرار کرد، پس با یکدیگر برادر شدید، و بر لب پرتگاهی از آتش بودید که خدا شما را از آن نجات داد، خداوند این‏چنین آیات خود را برای شما بیان می‏کند شاید هدایت شوید.
از حضرت صادق علیه السلام و ابن عباس از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله روایت شده که «حبل اللّه»در این آیه شریفه را به علی علیه السلام و اهل بیت عصمت و طهارت تفسیر و تطبیق کرده‏اند.
در احقاق الحق این روایت از کتابهای متعدد از جمله شواهد التنزیل حسکانی و تفسیر ثعلبی و عمده ابن بطریق و صواعق محرقه ابن حجر، نقل شده است.به احقاق الحق، ج3، ص 539 و ج 14، ص 384 و 521 و ج 18، ص 535 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 4، ص 21 ذیل این ایه شریفه این روایت را نمی‏بینیم.
5-فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللّه علی الکاذبین(آل عمران/61).
ترجمه:هرکه با تو درباره عیسی احتجاج و مجادله کند پس بگو بیایید پسران و زنان و نفوس خویش را بخوانیم و سپس مباهله کنیم، آنگاه لعنت‏ خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
نزول آیه مباهله درباره علی و زهرا و حسن و حسین علیهم السلام از مسلمات است، به رساله «اهل البیت و آیة المباهله»نوشته حاج شیخ قوام الدین و شنوی مراجعه شود که این مطلب از ده‏ها کتاب اهل تسنن از سده سوم تا چهاردهم نقل شده است.
طبری در تفسیر، ج 3، ص 211-21 برخی از روایات را آورده است که یکی از آنها این است: جریر گوید به مغیره گفتم مردم گویند در روز مباهله رسول خدا صلی اللّه علیه و آله با نصارای نجران علی علیه السلام هم بوده است مغیره در جواب گفت در روایت شعبی علی علیه السلام ذکر نشده است و من نمی‏دانم که این عدم ذکر به خاطر سوء رأی بنی امیه با علی علیه السلام است(که نام علی را از حدیث حذف کرده‏اند)و یا اینکه اصلا نام علی در حدیث نبوده است.
به نظر نویسنده این سطور، ذکر این روایات با این توضیحی که در ذیل آن است نمی‏تواند خالی از اشکال باشد، زیرا در اینکه علی علیه السلام در داستان مباهله بوده است جای تردید نیست و این روایت در صدد ایجاد شک و تردید است.
البته دو سه روایت دیگر که طبری در این زمینه نقل کرده است مانند روایاتی است که در سایر کتب آمده است.
6-یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم.(نساء/59).
ترجمه:ای مؤمنان از خدا اطاعت کنید و از رسول خدا و«اولی الامر»از خودتان نیز اطاعت کنید.
از جابر بن عبد الله انصاری و سلیم بن قیس و ابن عباس به عبارات مختلف روایت شده که منظور از اولی الامر در این آیه شریفه علی علیه السلام و اهل بیت هستند.
در احقاق الحق این روایت از کتابهای متعدد از جمله شواهد التنزیل حسکانی و تفسیر بحر المحیط و تفسیر غرائب القرآن، نقل شده است. به احقا الحق، ج 3، ص 424 و ج 14، ص 348 مراجعه شود.
در تفسیر طبری، ج 5، ص 95 در ذیل آیه شریفه اقوال مختلفی را نقل کرده، و متعرض این روایت و احتمال نشده و سپس گوید قول صحیح این است که بگوییم مقصود از اولی الامر، امراء و ولاة هستند.
7-انما ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون (مائده/55).
ترجمه:سرپرست و ولی شما خدا و رسول او و آنانکه نماز اقامه کنند و در حال رکوع زکات دهند می‏باشند.
از عماغر بن یاسر و سلمة بن کهیل و انس بن مالک و ابی ذر غفاری و ابن عباس و جابر بن عبد الله انصاری و عبد الله بن سلام و مقداد و عطاء و برخی دیگر از صحابه روایت شده که این آیه شریفه درباره علی علیه السلام نازل گردیده است و مقصود از«الذین آمنوا»تا آخر علی علیه السلام است که در حال رکوع نماز به فقیری صدقه داد.
در احقاق الحق این روایات با سندهای متعدد از ده‏ها کتاب مانند«معرفة علوم الحدیث» حاکم نیشابوری و مناقب ابن مغازلی و«ما نزل فی علی»ابو نعیم اصفهانی و تفسیر ثعلبی و لباب النقول سیوطی و تذکرة ابن جوزی و تفسیر بیضاوی نقل شده است.
به احقاق الحق، ج 2، ص 399 و ج 3، ص 502 و ج 4، ص 60 و ج 14، ص 2 و ج 20، ص 2 رجوع کنید. در تفسیر طبری، ج 6، ص 186 گوید:اما جمله‏«و الذین آمنوا...»اهل تأویل را در اینکه مقصود از این جمله کیست دو قول است:قول اول اینکه مقصود علی علیه السلام است.و قول دوم اینکه مقصود همه مؤمنان هستند، آنگاه سه روایت در تأیید قول دوم و دو روایت در تأیید قول اول می‏آورد.
به نظر نویسنده این سطور ایجاد تردید در چنین مطلبی که از متواترات باید بشمار آید وجه صحیحی نمی‏تواند داشته باشد.
8-یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین(مائده/ 67).
ترجمه:ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت به تو نازل شده به مردم برسان و اگر نرسانی پس رسالت الهی را انجام نداده‏ای، و خدا تو را از شر مردم حفظ می‏کند، خدا کافران را هدایت نمی‏نماید.
نزول این آیه در مورد امیر مؤمنان و واقعه غدیر خم، از مسلمات تاریخ و حدیث است و آنطور که در مصادر قدیمی آمده است ابن جریر طبری صاحب تفسیر جامع البیان رساله‏ای در مورد حدیث غدیر داشته که در آن رساله حدیث غدیر را با هفتاد سند روایت کرده است و اهل اطلاع می‏دانند که در بسیاری از روایاتی که داستان غدیر ذکر شده نزول این آیه در همان مورد یاد شده است.به احقاق الحق، ج 2 ص 415 و ج 3، ص 512 و ج 14، ص 32 و ج 20، ص 172 رجوع کنید.
در تفسیر طبری، ج 6، ص 198 در ذیل آیه شریفه آنجا که سبب نزول آیه را مطرح می‏کند از داستان غدیر و نزول آیه درباره امیر مؤمنان هیچ یاد نمی‏کند و این موجب بسی شگفتی است.
9-یا ایها النبی حسبک الله و من اتبعک من المؤمنین(انفال/64).
ترجمه:ای پیامبر آنکه از مؤمنان پیرو [کامل‏]تو است برای تو کافی است.
در کتاب احقاق الحق از کشف الغمه اربلی از کتاب عز الدین عبد الرزاق محدث حنبلی(م 589) و شواهد التنزیل حسکانی و نزول القرآن فضل بن احمد اصفهانی، و«ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام»ابو نعیم اصفهانی، نقل شده که این آیه شریفه درباره امیر مؤمنان علیه علیه السلام نازل گردیده است.به احقاق الحق، ج 3، ص 196 و ج 14، ص 247 و 502 و ج 20، ص 193 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 10، ص 26 در ذیل آیه شریفه روایاتی نقل شده ولی روایت مزبور یاد نگردیده است.
10-اجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن آمن باللّه و الیوم الاخر و جاهد فی سبیل اللّه لا یستون عند اللّه.(توبه/19)
ترجمه:آیا سقایت و آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجد الحرام را با ایمان به خدا و روز قیامت و جهاد در راه خدا یکسان قرار می‏دهید؟!نزد خدا یکسان نیستند.
هنگامی که طلحة بن شیبه و عباس بن عبد المطلب بر یکدیگر مفاخره می‏کردند و طلحه میگفت من نسبت به خانه خدا اولی هستم چون کلید دار حرم می‏باشم و عباس گفت من اولی هستم زیرا سقایت حجاج با من است در این هنگام علی علیه السلام فرمود من در ایمان آوردن به خدااز شما مقدم می‏باشم و از شما بیشتر جهاد کرده‏ام، آیه شریفه نازل شد.
نزول این آ یه در این مورد در ده‏ها کتاب از کتاب اهل تسنن ذکر شده است، مانند تفسیر ثعلبی، اسباب الزول واحدی، معالم التنزیل بغوی، مناقب ابن مغازلی و جامع الاصول ابن اثیر و رببیع الابرار زمخشری و تفسیر قرطبی و تفسیر فخر رازی.به احقاق الحق، ج 3، ص 122 و ج 14، ث 194 و 589 و ج 20 و 32 رجوع کنید.
در تفسیر طبری، ج 10، ص 67 ذیل آیه شریفه همین روایت نقل شده است، اما روایت به طرز دیگر که نامی از علیه علیه السلام در آن دیده نمی‏شود نیز با سندهای متعدد یاد شده است.
11-یا ایها الذین آمنوا اتقوا اللّه و کونوا مع الصادقین(توبه/119)
ترجمه:ای مؤمنان تقوا داشته و با صادقان باشید.
از ابن عباس و عبد اللّه بن عمر و ابی جعفر باقر علیه السلام روایت شده که مقصود از صادقین در این آیه شریفه اهل بیت رسالت هستند و واجب است مسلمانان با آنان بوده و از آنها جدا نباشند.
این روایت در کتابهای فراوان از جمله شواهد التنزیل حسکانی و فرائد السمطین حموینی و مناقب خوارزمی و تفسیر ثعلبی و تذکرة ابن جوزی و کفایة الطالب گنجی و در المنثور سیوطی و تاریخ ابن عساکر آمده است.به احقاق الحق، ج 3، ص 296 و ج 14 ص 270، و ج 20، ص 178 مراجعه شود.
در تفسیر طبری، ج 11، ص 46 در ذیل آیه شریفه به این روایت اشاره نکرده ولی روایتی به این مضمون نقل شده که مقصود از صادقین، رسول خدا و اصحاب او و در روایت دیگر مقصود از صادقین ابو بکر و عمر است.
12-افمن کان علی بینة من ربه و یتلوه شاهد منه(هود/17).
ترجمه:آیا کسی که از جانب پروردگار خود دلیلی روشن دارد و از پی درآید برهان و دلیل او را گواهی از خدا که به صحت آن گواهی دهد.
از عباد بن عبد اللّه وزاذان و حارث و جابر بن عبد اللّه و ابن عباس و ابو ذر و ابو الطفیل و انس و ابو جعفر علیه السلام روایت شده که آیه شریفه درباره علی علیه السلام است، یعنی مقصود از «شاهد منه»آن حضرت است.
این روایت در کتابهای متعدد مانند مناقب ابن مغازلی و شواهد التنزیل حسکانی و تفسیر ثعلبی و تفسیر حبری و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و تفسیر خازن و معالم التنزیل بغوی و تفسیر قرطبی و در المنثور سیوطی آمده است.به احقاق الحق، ج 3، ص 352 و ج 14، ص 309 و ج 2، ص 33 مراجعه شود.
در تفسیر طبری، ج 12، ص 10 در ذیل آیه شریفه روایات زیادی نقل شده که مقصود از «شاهد»زبان رسول خدا و یا قرآن و یا جبرئیل و یا فرشته‏ای است که از طرف خدا حافظ رسول خدا است و فقط یک روایت از علی علیه السلام نقل می‏کند که آن گرامی فرموده این آیه درباره من نازل شده است، و در پایان طبری گوید:قولی که از همه اقوال به صواب نزدیک‏تر است این است که بگوییم مقصود از«شاهد منه»جبریئل است.
13-قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیرة انا و و من اتبعنی و سبحان الله و ما انا من المشرکین (یوسف/108).
ترجمه:ای پیامبر بگو این راه من است با بصیرت و بینایی کامل من و آنکه پیرو من است به سوی خدا دعوت می‏کنیم و منزه است خدا و من از مشرکان نیستم.
در کتاب مناقب ابن مرودیه و شواهد التنزیل حسکانی و توضیح الدلائل سید احمد شافعی، روایاتی آمده که مقصود از«من اتبعنی»در آیه شریفه علی علیه السلام و اهل بیت رسول الله است. به احقاق الحق، ج 3، ص 368 و ج 14، ص 601 و ج 20، ص 210 رجوع کنید.
در تفسیر طبری، ج 13، ص 52 در ذیل آ یه شریفه این روایت را نمی‏بینیم.
14-و یثبت الله الذین آ منوا بالقول الثابت فی الحیاة الدنیا و فی الآخرة و یضل الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء(ابراهیم/27).
ترجمه:خدا کسانی را که ایمان آورده‏اند به قول ثابت در زندگی دنیا و در آخرت استواری و ثبات دهد و ظالمان را گمراه کند و خدا هر چه خواهد می‏کند.
در تفسیر حبری و شواهد التنزیل حسکانی و مناقب ابن مغازلی از ابن عباس روایت شده که گفت:مقصود از«قول ثابت»ولایت علی بن ابی طالب است.به احقاق الحق، ج 3 ص 548 و ج 14، ص 402 و 641 رجوع کنید.
در تفسیر طبری، ج 13، ص 142 روایات متعددی آمده که ضمون آنها این است که مقصود از تثبیت در حیات دنیا تثبیت مؤمن است هنگامی که در قبر از او سئوالاتی می‏شود:پروردگار تو کیست، دین تو چیست، پیامبر تو کیست؟...
و طبق روایات متظافره شیعه یکی از سئوالات قبر این است که امام تو کیست که اگر از جواب این سؤال عاجز باشد اهل نجات نخواهد بد.
لازم به تذکر است که مناسب بود اولا روایات سؤال قبر کامل ذکر شود و ثانیا روایت تثبیت به ولایت در این زمینه یاد گردد ولی در تفسیر طبری این روایات نقل نشده است.
15-و آت ذا القربی حقه و المسکین و ابن السبیل و لا بذر تبذیرا(اسراء/26).
ترجمه:حق خویشاوند و مسکین و در راه مانده را به آنان بده و اسراف مکن.
در شواهد التنزیل حسکانی از عطیه عوفی از ابی سعید خدری روایت شده است هنگامی که این آیه نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و اله فدک را به فاطمه داد.و همچنین در همان کتاب همین مطلب را از ابن عباس روایت شده است.و در تفسیر ثعلبی است که علی بن الحسین علیهما السلام فرمود ما ذوا القربی هستیم.به احقاق الحق، ج 3، ص 549 و ج 14، ص 575 و 618 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 15، ص 152 روایت علی بن الحسین علیهما السلام را آورده و گفته احتمال دیگر این است که مقصود از«ذو القربی» خویشاوندان هر کس باشد، نه خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه و آله، و آنگاه قول دوم را مقرون به صواب دانسته است.
16-ان الذین آمنوا و اعملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودّا(مریم/96)
ترجمه:آنانکه ایمان آورده‏اند و اعمال صالح و شایسته انجام می‏دهند خداوند رحمان برای آنان در دلهای مردم مودت و محبت قرار می‏دهد.
در تفسیر ثعلبی و کشاف زمخشری و تفسیر قرطبی و تذکرة ابن جوزی و صواعق محرقه ابن حجر و الفصول المهمه ابن صباغ و در المنثور سیوطی و شواهد التنزیل حسکانی و مناقب خوارزمی و چند کتاب دیگر روایت شده که این آیه شریفه درباره علی(علیه السلام)، نازل گردیده است.به احقاق الحق، ج 3 ص 82 و ج 14، ص 150 و ج 18، ص 541 و ج 20، ص 51 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 16، ص 100 پس از ذکر چند روایت که معنی عام آیه را دربر دارد بدون اینکه از روایت مربوط به علی علیه السلام یاد کند می‏گوید بعضی گفته‏اند این آیه درباره عبد الرحمن بن عوف نازل شده است.
17-فی بیوت اذن اللّه ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال رجال لا تلهیهم‏ تجارة و لا بیع عن ذکر اللّه‏و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة یخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار(نور/ 36).
ترجمه:در خانه‏هایی که خدا اجازه داده است رفعت و بلندی پیدا کنند و نام او در آن خانه‏ها برده شود مردانی که تجارت و خرید و فروش، آنان را از یاد خدا و نماز خواندن و زکات دادن مشغول نمی‏کند، صبح و شام در آن خانه‏ها خدا را تسبیح می‏کنند.
سیوطی در در المنثور و آلوسی در روح المعانی از انس به مالک و بریده روایت کرده‏اند که رسول اللّه این آیه را قرائت کرد، شخصی برخاست و گفت این خانه‏ها کدام خانه‏ها هستند رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمود:خانه‏های انبیاء علیهم السلام، پس ابو بکر برخاست و گفت: آیا خانه علی و فاطمه از همین خانه‏ها است؟رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمود:بله از با فضیلت‏ترین این خانه‏هاست.
این روایت در شواهد التنزیل حسکانی و تفسیر ثعلبی و چند کتاب دیگر نقل شده است.به احقاق الحق، ج 3 ص 558 و ج 9، ص 137 و ج 14، ص 421 و ج 18، ص 515 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 18، ص 111 ذیل آیه شریفه روایاتی نقل شده که مقصود از این بیوت مساجد و یا همه خانه‏ها است و به روایتی که در بالا ذکر شد اشاره نگردیده است.
18-و انذر عشیرتک الاقربین(شعرا/214).
ترجمه:خویشان نزدیکت را انذار کن.
در ده‏ها کتاب از کتب اهل تسنن روایت شده هنگامی که این آ یه نازل شد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله خویشاوندان خود را جمع و نبوت خود را اعلام نمود و ضمنا وزارت و خلافت علی علیه السلام پس از خود را به آنان گوشزد کرد.و به محتوای همین روایات است که ما می‏گوییم رسول خدا صلی اللّه علیه و آله از روز اول که بعثت خود را به طور علنی اعلام نمود امامت علی علیه السلام را هم بیان کرد و تا پایان عمر مکرر آن را تأکید و تحکیم می‏نمود.به احقاق الحق، ج 3، ص 560 و ج 14، ص 423 و ج 20، ص 119 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 18، ص 74 در ذیل آیه شریفه این حدیث یاد شده است.علامه امینی در کتاب الغدیر، ج 1، ص 206 گفته است:طبری همین روایت را در تاریخ خود هم یاد کرده است ولی آنچه در تاریخ نقل شده با آنچه در تفسیر آمده با هم فرق دارد:در تفسیر جمله حساس«وصیی و خلیفتی»حذف شده و به جای آن جمله«کذا و کذا»گذاشته شده است ولی در تاریخ جمله: «وصیی و خلیفتی»موجود است.
19-ان اللّه و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما (احزاب/55).
ترجمه:خدا و فرشتگان او بر پیامبر صلوات می‏فرستند، ای مومنان شما هم بر او صلوات و سلام بفرستید.
از کعب بن عجرة و ابی مسعود انصاری و زید بن خارجه و ابی سعید خدری و ابو هریره و ابو حمید ساعدی و بریدة خزاعی و ابن عباس و ام سلمه و چند نفر دیگر از اصحاب رسول خدا صلی اللّه‏علیه و آله روایت شده که آن حضرت در کیفیت صلوات فرموده است بگویید:اللهم صلی علی محمد و علی آل محمد، یعنی صلوات بر رسول خدا باید توأم با صلوات بر آل او باشد.
و این روایت در ده‏ها کتاب از کتابهای اهل تسنن مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم و صحیح نسائی و مسند طیالسی و تاریخ بغداد و مستدرک حاکم نقل شده است.به احقاق الحق، ج 3، ص‏ 252 و ج 9، ص 524 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 22، ص 31 با اینکه چند روایت به همان مضمون که در بالا ذکر شد آمده و لیکن دو روایت هم نقل کرده است که در آنها در کیفیت صلوات«آل»ذکر نشده است، در صورتی که کثرت روایات و مصادر معتبر آن جای هیچ تردید باقی نمی‏گذارد که باید در صلوات «آل»ذکر شود.
20-انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا(احزاب/33).
ترجمه:خدای می‏خواهد پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و پاکیزه‏تان کند، پاکیزه کردن کامل.
نزول آیه تطهیر در مورد علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام از مسلمات تاریخ و روایت است و روایات در این باب از حد تواتر و یقین و اطمینان افزون است، به حدی که مجموعه آنها کتابی را تشکیل می‏دهد و گواه کثرت روایات اینت است که در تفسیر طبری، ج 22، ص 6 سیزده روایت که همه دلالت بر نزول آیه تطهیر درباره اهل بیت دارد نقل شده است.به احقاق الحق، ج 2، ص 501، و ج 3، ص 513 و ج 9، ص 1-69 و ج 14، ص 40 و ج 18، ص 359 رجوع کنید.
در تفسیر طبری گفته شده که در مقصو از «اهل البیت»در آیه شریفه اختلاف است، برخی گویند مقصود علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام هستند و عده‏ای گویند مقصود همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله می‏باشند و برای احتمال دوم فقط یک روایت نقل شده است آیا انصاف است در مطلبی با این اهمیت و صحت که خود طبری سیزده روایت آن را نقل کرده با ذکر یک روایت بی‏اصل ایجاد تردید و شک نمود؟
21-وقفوهم انهم مسئولون(صافات/24).
ترجمه:[در روز قیامت گفته شود]نگاهشان دارید که آنان باید مورد سؤال و بازخواست قرار گیرند.
در کتاب صواعق م حرقه ابن حجر و کتاب شیخ عبد الرزاق حنبلی به نقل کشف الغمه، و تذکرة ابن جوزی و تفسیر حبری و شواهد التنزیل حسکانی و مناقب خوارزمی و«ما نزل من القرآن فی علی»ابو نعیم اصفهانی و چند کتاب دیگر از کتب اهل تسنن روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله ف رمود:در قیامت از ولایت و حب علی ابن ابی طالب سؤال می‏شود.به احقاق الحق ج 3، ص 104 و ج 14، ص 182 و ج 20، ص 135 رجوع کنید.
در تفسیر طبری، ج 23، ص 32 در ذیل آیه شریفه سه قول نقل و روایاتی هم یاد شده، ولی به روایت مربوط به ولایت علی بن ابی طالب اشاره نشده است.
22-و الذی جاء بالصدق و صدق به اولئک هم المتقون(زمر/33).
ترجمه:آنکه راستی آورده‏یعنی رسول خدا] و آنکه راستی را تصدیق کرده اینها پرهیزکارانند.
در کتابهای مناقب ابن مغازلی و تاریخ ابن عساکر و کفایة الطالب گنجی و تفسیر قرطبی و در المنصور سیوطی و روح المعانی آلوسی و تفسیر حبری و شواهد التنزیل حسکانی و«ما نزل من القرآن فی علی»ابو نعیم اصفهانی به سندهای مختلف روایت شده که‏«الذی جاء بالصدق»محمد صلی الله علیه و آله و«الذی صدق به»علی علیه السلام است.به احقاق الحق، ج 3، ص 177، ج 14، ص 242، ج 20، ص 146 رجوع کنید.
در تفسیر طبری، ج 24، ص 3 آمده که در تأویل‏«الذی صدق به»چند قول است:1- رسول الله صلی الله علیه و آله، 2-ابو بکر، 3- مؤمنان، 4-مسلمین، 5-جبریل.
وی سپس می‏افزاید قول صحیح این است که بگوییم مقصود، همه مؤمنان به قرآن هستند.
23-قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی(شوری/22).
ترجمه:ای پیامبر به مردم بگو من از شما پاداشی نمی‏خواهم مگر دوستی خویشاوندم را.
در مسند احمد بن حنبل و صحیح بخاری و مستدرک حاکم نیشابوری و کشاف زمخشری و مقتل خوارزمی و جامع الاصول ابن اثیر و تفسیر و مقتل خوارزمی و جامع الاصول ابن اثیر و تفسیر ثعلبی و معجم کبیر طبرانی و«ما نزل من القرآن فی علی»ابو نعیم اصفهانی و ذخائر العقبی طبری و فضائل الصحابه احمد بن حنبل و تفسیر بیضاوی و در المنثور سیوطی و کتابهای فراوان دیگر روایت شده که مقصود از آیه شریفه لزوم مودت و حب اهل بیت رسالت است.به احقاق الحق ج 3، ص 2-23 و 533 و ج 9، ص 92 و ج 14، ص 106 و ج 18، ص 336 و 538 رجوع شود.
در تفسیر طبری ج 23، ص 15 در ذیل آیه شریفه می‏گوید در تفسیر آیه چند قول است و برای هر کدام روایاتی نقل می‏کند:
قول اول اینکه:رسول خدا می‏فرماید مرا به خاطر خویشاوندی که با شما دارم دوست داشته باشید.
قول دوم اینکه:رسول خدا می‏فرماید خویشاوندان مرا دوست بدارید.
قول سوم اینکه:از شما پاداشی نمی‏خواهم مگر دوستی در راه تقرب الی اللّه.
سپس طبری گوید نزدیک‏ترین اقوال به صواب قول اول است.
24-یا ایها الذین آمنوا اذا ناجبتم الرسول فقدموا بین یدی نجویکم صدقة ذلک خیر لکم و اطهر فان لم تجدوا فان اللّه غفور رحیم(مجادله/ 12).
ترجمه:ای مؤمنان هنگامی که می‏خواهید خدمت رسول خدا برسید و با او صحبت کنید پیش از آن صدقه‏ای بدهید، این برای شما بهتر و پاک کننده‏تر است، پس اگر مالی نیافتید که صدقه بدهید خدا غفور و رحیم است.
در کتابهای احکام القرآن حصاص و الناسخ و المنسوخ هبة اللّه‏بن سلامه و مستدرک حاکم و اسباب النزول واحدی و مناقب ابن مغازلی و تفسیر ثعلبی و ربیع الابرار زمخشری و معالم التنزیل بغوی و شواهد التنزیل حسکانی و کتابهای فراوان دیگر آمده که تنها کسی کحه به این آیه شریفه عمل کرد یعنی برای نجوای با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله صدقه داد و سپس آیه نسخ شد علی علیه السلام بود.به احقاق الحق، ج 3، ص 129 و ج 14، ص 200، ج 20، ص 181 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 28، ص 14 همین روایت نقل شده، ولی روایت دیگری هم که اطمینان به کذب آن داریم نقل گردیده است، مضمون آن روایت این است که وقتی این آ یه نازل شد مسلمانان پیش از نجوای با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله صدقه می‏دادند(یعنی اختصاص به علی علیه السلام ندارد)و هنگامی که حکم زکات نازل شد این آیه نسخ گردید.
25-و ان تظاهرا علیه فان اللّه هو مولاه و جبریل و ص الح المؤمنین(تحریم/4).
ترجمه، اگر بر ضد رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله)همپشتی کنید خدا و جبریل و صالح المؤمنین دوستدار او هستند.
از ابن عباس و اسماء بنت عمیس و عمرو بن عاص و حذیفه و علی علیه السلام در کتابهایی مانند تفسیر حبری و شواهد التنزیل حسکانی و مناقب ابن مغازلی و تفسیر ثعلبی و تفسیر قرطبی و در المنثور سیوطی و تاریخ دمشق ابن عساکر و«ما نزل من القرآن فی علی»ابو نعیم اصفهانی روایت شده که«صالح المؤمنین»علی بن ابی طالب علیه السلام است.به احقاق الحق، ج 3، ص 311 و ج 14، ص 287 و ج 20، ص 67 رجوع کنید.
در تفسیر طبری، ج 28، ص 104 در ذیل آیه شریفه آمده که مقصود از«صالح المؤمنین» ابو بکر و عمر و یا انبیاء و یا عموم مؤمنان و خیار مؤمنان است، ولی به روایت یاد شده در بالا اشاره نشده است.
26-و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه اللّه لا نرید منکم جزاءا و لا شکورا(دهر/8).
ترجمه:غذا را با آنکه دوست دارند به مستمند و یتیم و اسیر دهند و گویند ما شما را فقط به خاطر خدا غذا می‏دهیم و از شما پاداش و سپاسی نمی‏خواهیم.
نزول سوره هل اتی و این آیه شریفه درباره اهل بیت جای هیچ تردید نیست و در ده‏ها کتاب از کتب اهل تسنن مانند کشاف زمخشری و اسباب النزول واحدی و معالم التنزیل بغوی و تذکرة ابن جوزی و کفایة الطالب گنجی و تفسیر قرطببی و اسد الغابه ابن اثیر و ربیع الابرار زمخشری و اصابه ابن حجر و مناقب خوارزمی و مناقب ابن مغازلی و تفسیر حبری به این مطلب تصریح شده است.
در تف سیر طبری، ج 29، ص 129 در ذیل آیه شریفه اشاره‏ای به این مطلب نشده است.
به احقاق الحق، ج 3، ص 583 و 158-169 و ج 8، ص 576 و ج 9، ص 110 و ج 14، ص 446 و ج 18، ص 339 رجوع کنید.
27-یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی (فجر/26-30).
ترجمه:ای نفس و جان مطمئن به سوی پروردگارت خشنود و پسندیده بازگرد.پس در صف بندگانم داخل شو و به بهشتم وارد شو.
در کتاب شواهد التنزیل، ج 2، ص 330 روایت شده است که این آهی مبارکه درباره علی علیه السلام نازل شده است.
در تفسیر طبری، ج 3، ص 122 در ضمن روایات و مطالبی که ذکر شده به جای روایت بالا این روایت آمده است:سعید گوید این آیه را نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آ له قرائت کردم، ابو بکر که در آنجا حاضر بود گفت:«ان هذا الحسن» روس لخدا صلی اللّه‏علیه و آله فرمود:هنگام مرگ تو فرشته‏ای همین، آیه را خطاب به تو می‏گوید:اما ان الملک سیقولها لک عند الموت.
28-و لسوف یعطیک ربک فترضی (الضحی/5).
ترجمه:پروردگارت(آنقدر)به تو عطا کند که خشنود شوی.
در کتابهای صواعق محرقه ابن حجر و فرائد المسطین حموینی و مناقب ابن مغازلی و شواهد التنزیل حسکانی و احیاء المیت سیوطی و تفسیر ابن کثیر و چندین کتاب دیگر روایت شده:رسول خدا صلی اللّه‏علیه و آله راضی نمی‏شود که اهل بیت او به آتش عذاب شوند.به احقاق الحق، ج 3، ص 586 و ج 9، ص 139 و ج 14، ص 463 و ج 18، ص 446 و 540 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 30، ص 149، گوید اهل علم در اینکه خدای متعال به رسولش چه عطا می‏کند که او راضی شود اختلاف کرده‏اند: بعضی گویند:هزار قصر با ویژگیهایی که در روایت ذکر شده به او می‏دهد و برخی گویند:رضای رسول خدا به این است که اهل بیت او به آتش گرفتار نشوند و هر دو مطلب روایت دارد.
29-ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک‏ هم خیر البریه(بینه/7).
ترجمه:کسانی که ایمان آورده و عمل صالح و شایسته انجام داده‏اند اینان بهترین مردم هستند.
از ابو برزه و ابو سعید و ابن عباس و علی علیه السلام و جابر بن عبد اللّه در کتابهایی مانند شواهد التنزیل حسکانی و تفسیر جبری و«ما نزل من القرآن فی علی»ابو نعیم اصفهانی و کفایة الطالب گنجی و تذکرة ابن جوزی و درالمنصور سیوطی، روایت شده که این آیه شریفه درباره علی علیه السلام و شیعیان او است.به اح قاق الحق، ج 3، ص 287 و ج 14، ص 258 و ج 20، ص 26 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 30، ص 171 همین روایت در ذیل آیه یاد شد ه است:قال النبی صلی اللّه علیه و آله:انت یا علی و شیعتک.
30-ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم(تکاثر/8).
ترجمه:سپس در آن روز از نعیم، سئوال و بازخواست خواهید شد.
در کتابهای شواهد التنزیل حسکانی و «ما نزل من القرآن فی علی»ابو نعیم اصفهانی و نظم در رالسمطین جمال الدین محمد زرندی و «ثلاثین سوره»ابن خالویه نحوی و ینابیع الموده قندوزی و روح المعانی آلوسی و مناقب خوارزمی و مناقب مرتضوی و برخی کتابهای دیگر روایت شده که مقصود از«نعیم»که روز قیامت مورد سئوال قرار می‏گیرد نعمت ولایت علی بن ابی طالب و اهل اهل بیت رسالت است.به احقاق الحق ج 3، ص 584 و ج 14، ص 461 رجوع شود.
در تفسیر طبری، ج 30، ص 184 ذیل آیه شریفه گوید در اینکه مقصود از نعیم در این آیه چیست چند قول است:
1-امنیت و صحت، 2-سلامت گوش و چشم و صحت بدن، 3-عافیت، 4-برخی از غذاها و نوشیدنیها مانند عسل و خرما و آب سرد، 5-هر لذتی که انسان در دنیا می‏برد.
و سپس طبری گوید:قول صواب این است که بگوییم همه نعمتها مقصود است، و از آن روایت که می‏گوید مقصود نعمت ولایت اهل بیت است یاد نمی‏کند.
در پایان یادآوری چند نکته لازم است:
1-آنانکه با تاریخ زندگی علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام، آشنا باشند می‏دانند که مضمون سی آیه مذکور در آن بزرگواران تجسم داشته و وجود این فضائل در آنان جای تردید نیست و همانطور که پیشتر گفتیم نزول این آیات در مورد اهل بیت، و یا تطبیق و تفسیر آنها به اهل بیت، مستلزم این نیست که آیات را بر خلاف ظاهرش حمل کنیم، و به عبارت دیگر معنایی را بر آیه تحمیل نماییم، بلکه بدون هیچ تکلف و تعسف می‏توان اهل بیت را مصداق کامل این آیات و احیانا سبب نزول برخی از آنها دانست.
2-ممکن است گفته شود اکثر قریب به اتفاق روایاتی که در این مقاله به آنها اشاره شد مربوط به کتابهای قرن پنجم به بعد است و در کتابهای قرن سوم که عصر طبری بوده این قبیل روایات کمتر به چشم می‏خورد.و وجه اینکه طبری این روایات را نیاورده این است که در کتابهای قدیمی نبوده است. * در پاسخ گوییم همین اعتراضی که به طبری هست به کتابهای مؤلفان معاصر او مانند صحیح بخاری و غیره نیز وارد است یعنی آنها هم با عدم ذکر این روایات بی‏طرف نبودن خود را ثابت *در تفسیر حسین بن حکم حبری که موضوعش آیات نازل شده درباره اهل بیت است حدود بیست آیه از سی آیه‏ای که ما نقل کردیم آمده است و تألیف این تفسیر ظاهرا پیش از تألیف تفسیر طبری بوده است، زیرا وفات طبری 310 و وفات حسین حکم حبری 286 می‏باشد. کرده‏اند و اگر طبری بی‏طرف بود باید این روایات را از غیر آن کتابها یعنی از طریق نقل از مشایخ روایت می‏کرد.
3-ممکن است گفته شود ذکر روایات در ذیل آیات، مختص به تفسیرهای روایتی مانند «الدر المنثور»سیوطی است و در غیر تفسیرهای روایتی عدم ذکر روایات در ذیل آیات، نمی‏تواند مورد اعتراض قرار گیرد.
در پاسخ گوییم با مراجعه به تفسیر طبری روشن می‏شود که در این کتاب ذکر روایات بیش از حد مورد عنایت بوده و می‏توان این تفسیر را از تفاسیر روایتی بشمار آورد.
4-روایاتی که در این مقاله به آنها اشاره شد همه از مصادر اهل تسنن بود، آنانکه بخواهند همین روایات را از مصادر شیعه ببینند می‏توانند به تفسیر«البرهان»تألیف سید هاشم بحرانی و تفسیر «نور الثقلین»تألیف علامه حویزی مراجعه کنند.
5-ممکن است کسی بگوید در تفاسیر قدیمی شیعه مانند تبیان شیخ طوسی هم در ذیل این آیات، به روایاتی که می‏گوید این آیات درباره اهل بیت نازل شده غالبا اشاره نمی‏شود پس اینکه طبری روایات مزبور را نقل کرده دلیل بر سوء نظر او نمی‏شود.در پاسخ گوییم:
اولا، تفسیر تبیان تفسیر روایتی نیست و عنایتی به نقل روایات در ذیل آیات ندارد از اینرو نقل نکردن او نمی‏تواند مورد اعتراض قرار گیرد برخلاف تفسیر طبری که گفتیم تفسیر روایتی است.و ثانیا، به تفسیر تبیان در ذیل همین سی آیه مراجعه کردیم در حدود بیست مورد مرحوم شیخ طوسی تذکر داده است که این آیه به نظر عامه و خاصه، و یا طبق روایات خاصه مربوط به علی علیه السلام و یا اهل بیت عصمت و طهارت است علاقمندان می‏توانند مراجعه کنند.
6-همانطور که قبلا گفتیم نزلو این آیات درباره اهل بیت و یا تطبیق و تفسیر و تأویل آنها به اهل بیت هیچ مشکلی پیش نمی‏آورد که نیاز به بحث داشته باشد ولی در عین حال خوانندگان را به تفسیر شریف المیزان تألیف علامه طباطبائی(که با مراجعه معلوم شد جز در دو سه مورد بقیه روایات این سی مورد را متعرض شده‏اند)ارجاع می‏دهیم چون در این تفسیر گرانقدر با بیان‏های محکم و قانع کننده مطابقت این روایات، با ظاهر آیات قرآن مجید توضیح داده شده است.
7-کتابهایی که در نوشتن این مقاله به آنها مراجعه شده است:
1-تفسیر صافی، اثر ملا محسن فیض کاشانی.
2-احقاق الحق، اثر قاضی نور اللّه تستری.
3-تعلیقات و ملحقات احقاق الحق در 21 جلد از آیه اللّه‏مرعشی.
4-فهرست احقاق الحق، ا ز حجه الاسلام فرجپور، چاپ قم.
5-اهل البیت و آیه المباهله، از شیخ قوام الدین وشنوی.
6-تفسیر طبری-جامع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ بیروت 1392 ق.
7-الغدیر، اثر علامه شیخ عبد الحسین امینی.
8-فهرست الغدیر، از سید فاضل حسینی میلانی، ط مشهد.
9-مقدمه تفسیر الحبری، به قلم سید محمد رضا حسینی جلالی، چاپ بیروت.
10-مقدمه«ما نزل من القرآن فی اهل البیت»به قلم سید احمد حسینی اشکوری، چاپ قم.
11-تفسیر التبیان، تألیف شیخ طوسی.
12-تفسیر المیزان، تألیف علامه طباطبائی.
لازم به ذکر است که اگر فهرست کتاب احقاق الحق و ملحقات آن، نوشته حجة الاسلام جناب آقای فرجپور در اختیار نویسنده نبود به هیچ وجه نمی‏توانست این مقاله(هر چند کم ارزش را)در حدود ده روز تنظیم کند.از اینرو زحمات این دانشمند و همچنین سایر فهرست نگارها که انجام کارهای تحقیقی و علمی را تا حد زیادی آسان می‏کنند سپاسگزاری و قدردانی می‏شود.

تبلیغات